حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست   برگشت
کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
 

به کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران خوش آمدید.



یک هویدا و یک احمدی نژاد

ایرانی
با درود خدمت دوستان
وقتی اعدامش کردند، باورشان نمی شد که کل دارایی نخست وزیر شکوفاترین دوران مملکت، جز آپارتمانی در برج سامان بولوار الیزابت، یک پیکان و ۵۰۰۰ هزار دلار پول نقذ (طبق صورت اموال دادگاه خلخالی جانی) چیز دیگری نبود. هویدا در خدمت یه ایران همسنگ امیرکبیر بود، می گفت نوکر شاهم، چون شاهی که او به آن خدمت می کرد، جز به ایرانسازی، یه چیز دیگری نمی اندیشید. چه روزهایی گذشت بر ما، به چه فکر می کرد در لحظه آخر این مرد بزرگ و خادم مملکت؟، خلعتبری (وزیر امورخارجه) که به جرم تهیه رآکتور اتمی بدست خلخالی جانی اعدام شد چه؟ او در لحظه اعدام به چه می اندیشید؟ سایرین چه؟ وجب به وجب خاک این ملک، به خون میهن پرستان آغشته است و این، رمز مانایی ایران جاوید است. یاد همه قربانیان انقلاب شکوهمند و پادشاه ایرانسازشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
پاینده ایران

....ادامه....



درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

تهماس
از نوشتار آقای آشوری که از قرن ۱۹ یه اینطرف را مد نطر دارد پیداست که کینه بر چیده شدن بساط ظلم آشوریان بدست ایرانیان را هنوز بدل دارد. زمانیکه ما به گذشته بر می گردیم کوشش میکنیم به شادی ها و جشن ها و کارهای نیک گذشتگانمان بیندیشیم و خواهان شادی و به روزی برای همه هستیم. من فکر نمی کنم برای مال دنیا و خشنودی ارباب بی بی سی قلم می زند.نگاه کینه توزانه ای به ملت ایران و تاریخش دارد . زمانیکه خود غربی ها از امپراطوری ایران و ملت شریف ایران به نیکی یاد میکنند.ایشان م نویسد که ایران هیچگاه یک ملت واحد نبوده زمانیکه غار نشینان دیروز میکوشند برای خود تاریخ جهل کنند ایشان نعل وارونه میزند.و مشروطه خواهان هم برای گستردن و انتشار عقده هایش سفره پهن میکنند. جای بسی تاسف است. نشر اینگونه دروغزنی ها در این زمان که ما نیازمند به همبستگی هستیم درست نیست. همه به آزادی ایران بیندیشم و در این راه گام برداریم. ایران هرگز نخواهد مرد
....ادامه....




بهمن زاهدی
با دورود،

قابل توجه دوستانی آلمانی زبان.

قسمت آلمانی سامانه جدید کم کم آماده می شود. همیاری شما به ما کمک خوبی خواهد بود.

ارادتمند
بهمن زاهدی

http://fnis.info/de/

....ادامه....




وجدانی

بخاطر ایران در همۀ میدانها باید مبارزه نمود!

از آنجائیکه در برابر سرنوشت و آیندۀ ایرانمان نمیتوانیم سکوت کنیم و میدان را مبارزه ننموده تمامآ در اختیار حریفان خود و چه بسا مخالفانِ و دشمنان وطنمان قرار دهیم، از دوستان، یاران، همسنگران و خلاصه همۀ میهنپرستانِ عزیز و گرانمایه همچون آقای بهمن زاهدی، هموطنان شیر و خورشید و تاج و دیگران تمنا دارد چنانچه بصلاح میدانند حداقل شمارۀ اشخاصی که مورد تأئیدشان است و اصلح میشمارند و جهت شرکت در مجمع مؤسس شورای ملی ایران کاندید شده اند را در همین سامانه درج نمایند تا چنانچه حائز شرایت باشند بتوان به آنان رأی داد. تشکر خویش را از این بابت پیشاپیش ابراز میدارم.
....ادامه....



درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

پرویز
هم میهن گرامیم جناب حق! آفرین بر آن هوش ٫ از کجا شناختید؟


داریوش آشوری از نویسندگان و فرهنگ شناسان فرهیخته ایست که از همان دوران جوانی گرایشهای کمونیستی داشت. ایشان از شاگردان خلیل ملکی (کنفدراسیونی) که همراه مهدی بازرگان و کریم سنجابی و چندی دیگر ( همگی بورسیه گیر زمان رضاشاه) به آلمان رفته و جذب کمونیست ها شدند
تا آنجا که می دانم جناب آشوری هنوز در فرانسه زندگی می کند و باید از خودش برسید که اکنون چه گرایش های سیاسی را دنبال می کند. اما نوشتارهای شیرین بیان وی گویای بغض توده ای دیرینه است و هرچندگاهی به همان صحرای کربلا می زند!
برداشت شما از بحران کنونی درست است و نوشتارتان را پیوسته دنبال نموده ام. دریغا که تاوان نابخردی چندی گریبانگیر همه ماست.
شاد و پیروز باشید

پرویز

....ادامه....



درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

ایرانی
با درود خدمت دوستان
حق عزیزم، خوشحالم که بعد از مدتها از شما کامنتی خواندم، درباره مقاله فوق و بحث ژاپن، من نمی دانم شور ملی را نویسنده مقاله از کجا آورده است، اما بر اساس واقعیت های تاریخی، در اتنهای فئودالیته نوع ژاپنی، تاکدا شینگن و پس از او توکوگاوا به ضرب شمشیر، قطعات مختلف ژاپن را دوباره با هم متحد نمودند. قطعاتی که اسما امپراتوری ژاپن را تشکیل می دادند اما به صورت کاملا خود مختار اداره شده و دائما در جنگ و گریز به سر می بردند. متاسفانه این بیماری برش دلخواه از تاریخ جهت آوردن شاهد تاریخی، انطباق مسائل غیر قابل انطباق و تعریف سرخود واژه ها، بیماری های مزمن روشنفکری در ایران هستند. به نظر من صحیح ترین برخورد با اینگونه روشنفکری، تعریف صحیح واژه ها و بررسی مستند شواهد تاریخی ارائه شده و قرار دادن آن در کنار متن است.
پاینده ایران
....ادامه....



درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

حق
با درود بر دوستان گرامی، با تایید کامل نظر پرویزخان عزیز، مایلم بدانم که آیا او همان پرویزی ای است که نظراتش را در ؛اینجا نظر بدهید؛ کیهان آنلاین می دیدم و می خواندم و می آموختم؟

آیا جناب آشوری از اعضاء کنفدراسیونی ها بود؟ اگر بود متعلق به کدام جریان سیاسی و فکری بود؟

در جهان معدودی ملتها از عهد عتیق وجود داشتند که در میانشان ایران و چین و ژاپن و یونان و مصر در صدر هستند. حال منافع ملی انگلیسی ها و امریکایی ها و اسرائیلیها و مشتی وطنفروش و تجزیه طلب و فدرالیست حکم می کند که هویت ملی ایرانیان را انکار کنند. در این میان هم مشتی فرصت طلب تحت لوای روشنفکران و نخبگان ایرانی، مستقیم و غیرمستقیم به استخدام دولتهای بیگانه درآمده اند که در ازای مسند دانشگاهی و روزنامه نگاری و مفسر و فعال سیاسی و حقوق بشری، و حفظ و گسترش آن مقامها و مسندها، مطالبی بگویند و بنویسند قابل انتشار که باب میل آیت الله بی بی سی و صدای امریکا و دویچه وله و و و. این مطالب جهان سومی را هرگز جرئت نمی کنند در دانشگاههای معتبری که مقام استادی به آنها اهدا شده است را بیان کنند چون به ریش شان می خندند. این مطالب در راستای منافع ملی دولتهای بیگانه ای است که یگانگی ملی ایرانیان برایشان سد بزرگی است برای تکه پاره کردن ایران. پیش از تجزیه باید اول مردم یک کشور را نسبت بهم بدبین و کینه ورز کنند و هویت ملیشان را بزیر سئوال بکشانند. بیخود نیست که دکترررر مجید محمدی مثلا لیبرال دمکرات مقاله ای برای بی بی سی می نویسد که تجزیه ایران و چین و روسیه را توجیه می کند. از آنجا که خودش خوب می داند تجزیه چین و روسیه فعلا غیرممکنست، ایران بلا زده را در کنار ایندو قرار می دهد که در موقعیت بسیار ضعیفی قرار گرفته است. بخش عظیمی از این ضعف، موجودیت ؛روشنفکران؛ ای مثل مجید محمدی و آشوری هاست.

مقایسه ایران و ژاپن بعنوان اولی نیمه ملت و دیگری ملت بوسیله آشوری غلط است. تاریخ و موقعیت جغرافیایی ایندو کشور و و و رابطه حکومت و ملت و سیستم فئودالیته ایندو بسیار متفاوت بوده.
....ادامه....



درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

برویز
درود بر دوستان و گردانندگان حزب مشروطه ايران(لیبرال دموکرات) بخش سوم و پایانی

جای بسی اندوه است که هنوز بغض ۶۰ ساله را چون عینکی تیره بر چشم گذاشته ایم.
اگر پیمان سنجش را ایران بنامیم دیگر زیر بار برهانهایی که سرچشمه ای جز همان عوامل استثماری ندارند نخواهیم رفت و نابخردانه خادمان این ملک و بوم را زیر پرسش نخواهیم برد. رضاشاه و محمد رضاشاه ایرانیانی فرهیخته و دلسپرده ایران و ایرانی بودند و در حد توانایی (و شاید بیشتر) در پیشرفت میهن و ایرانی کوشیدند اگرچه فرهنگ( یا کم فرهنگی) سیاسی ایرانیان سدی در پیشبردی سریعتر شد.

من با جامعه فرانسوی اشنایی کافی ندارم و لذا در باره اروپا(باختری) نظر نمی دهم ولیکن انگلستان را خوب می شناسم و اقوام در اینجا هم٫ خود را اول ایرلندی و یااسکاتلندی می نامند تا بریتانیایی. فرهنگ سیاسی که چه عرض کنم٫ بیشتر وابستگی ملی است که اجازه پشت نمودن به کشور مشترکشان را نمی دهد. تازه اگرقرار بر ظلم قومی باشد٫ این کشور در درازای تاریخش تا چند سال پیش حکومت مداری جز «قوم» انگلیسی بخود ندیده است در حالیکه اکثر حاکمان ما در قرنهای اخیر (از جمله ۲۴ سال گذشته) آذری بوده اند.
چرا استاد بزرگ داریوش آشوری بجای نامه نگاری برای راديو بي‌بي‌سي که در راه تجزیه ایران بیش از سه قرن پیشقدم بوده است به تلاش برای آزادی میهن نمی افزاید. آیا نمی داند که در انگستان هر کس نزدیک به ۱۵۰ پوند باید برای بی بی سی بپردازد در صورتیکه همین واحد «خبری» برنامه های جذاب و رایگان به زبانهای جهان سومی پخش می کند؟
جناب آشوری٫ اگر لارم است نوارهای کاست صدای ضبط شده بی بی سی در سال ۵۷ را برایتان ارسال دارم تا بشنوید چطور رادیو «بی بی سی» هرشب دلسوزانه اخبار تظاهرات «فردا» را پخش می کرد.

با آرزوی ایرانی آزاد و هم میهنانی سرافراز
برویز
....ادامه....



درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

برویز
درود بر دوستان و گردانندگان حزب مشروطه ايران(لیبرال دموکرات) بخش دوم

پس از یورشِ اعراب و کشتار ایرانیان در جای جایِ سرزمین نیاکامان (تارخ تبری و کتاب ۲ قرن سکوت) همین اقوام ایرانی٫ از پارسی و کرد و آذرآبادگانی تا خوری(خراسانی) و تبرستان (مازندرانی) و دیگر اقوام (یعنی ملت ایران) رویاروی دشمن ایستاده و دو قرن کشته دادند و تسلیم نشدند (ناگفته نماند که همچون زمان ج. ا. پناهندگان بیشماری به فرامرز گریختند و بزرگترین اینان پارسیان زردشتی هندی هستند).
در ۱۳ قرن اندوه که پس از یورش اعراب به ارمغان آورده شد برای مهار نمودن ایرانیان٫ والی عرب گماشته شده در هر منطقه چه ستم ها که روا نداشت. جان و مال مردمان بدزدید و زنان و کودکان را به کنیزی و غلامی برد. جزیه و باجهای گوناگون و محروم نمودن از کمترین حقوق انسانی هرآنکس که به بندگی تن نداد. نمونه های آن شامل دانش آموختن٫ مالک ملک بودن٫ دسترسی به درمان و اماکن همگانی بود. باز هم این ملت یکدست در هر رخستی قد برافراشت و تن به بندگی نداد. سلسله های گوناگونی در بیش از ۱۳ قرن بر ما حکومت کردند و هر کدام بجز نادرشاه افشار و پهلوی هااز دیگر اقوام ایرانی بودند (بیشتر از ریشه آذری یا ترک).
بله جناب آشوری٫ با عرض ارادت٫ پهلوی ها ازدیدگاه من و خیلیها (جسارت نکنم) نه دیکتاتور بودند و نه عامل دست استثمار گران انگلیس و یا آمریکا و سرنگونیشان راهم در همانجا می توان ریش یابی نمود.
کدام مرغ پخته ای نخواهد خندید که انگلیسها (پس از آنکه نتوانستند یک افسر ارتش خود که نسب قاجاریه داشت را به ایرانیان تحمیل کنند٫ رضاشاه را سر کار آوردند تا شیخ خزعل (گماشته انگلیس در خوزستان) را براندازد و یکپارچگی را بار دیگر به ارمغان آورد. او سدی دربرابر اهداف انگلیس شود. این ملت نادان ما از او قدردانی که چه عرض کنم بر او بسی جفا کردند.

برویز
....ادامه....



درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

برویز
درود بر دوستان و گردانندگان حزب مشروطه ايران(لیبرال دموکرات) بخش یکم

«هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌ سازی» نوشتار بسیار زیبایی است که می توانست گویای حقایق تاریخی باشد لیکن چه می توان کرد که افکار و خویِ ما ایرانیان در چند سال نوجوانی شکل می گیرد و گویا گناهی بزرگ است که خودآموز باشیم و با چشمانی باز دوباره نگری کنیم!
انتظار پراکنده گویی را از کسانی می توان داشت که ایران و ایرانی برایشان جایگاهی ندارد ولی نه از بزرگی همچون داریوش آشوری که در خدمت به فرهنگ پارسی همواره کوشا بوده است! این نوشتار اگرچه با استدلالی درست آغاز می گردد لیکن افکار شکل گرفته توده ای را نتوانسته پنهان نماید. شاید باید سپاسگزار بود که ایشان در چند مورد از واژه « بنظر من » سود برده اند وگر نه با استناد بکدام مدارک و نوشتار تاریخی ایرانی را «ملتی» نیم ساخته می نامند؟
نگاهی کوتاه به شواهد تاریخی بازگوی چیزی جز یک ملت متشکل از اقوام گوناگون نمی کند (شما را به مدارک تاریخی تاریخ نگارانی همچون هرودت و لوحه های باقیمانده چه در موزه های اروپایی و چه کتیبه ها و سنگ نوشته های گوناگون نه تنهادر ایران امروز بلکه در سرزمین ایران باستان جلب می نمایم. شاعرانی همچون پیر سخنور فردوسی و استاد نظامی گنجوی و دیگران که همگی هم از قوم به اصطلاح پارس نبوده اند از ایران و ایرانی می گویند نه از فارس٫ کرد و بلوچ و آذری.)
ما همواره یک کشور و یک ملت بوده ایم و توان و بردباری و عشق به میهن این ملت بود که تاریخ نگار یونانی از آن نوشت.
پیش از حمله اعراب پادشاهان ایرانی هم از پارسیان و هم از مادها(یا هم میهنان کرد)بودند. رستم سیستانی(یا همان هم میهن بلوچ) بود. آریوبرزن و خواهرش از سرداران بزرگ یاسوجی (از ایرانیان لُر فرهیخته که در غیاب پادشاه) تا آخرین قطره خون از مرز و بوم دفاع کرده و خاری در چشم اسکندر مقدونی بودند. سورن سردار ایرانی (از قوم پارت)بر کراسوس رومی چیره گشت (تصاویر نقش رستم در نزدیکی شیراز) و و و ......

....ادامه....



تکرارِ عادت به نام سیاست

ایرانی
با درود خدمت دوستان
سرکار خانم بقراط، مقاله خوبی بود. این به همه دیدگاه های تاریخی و سیاسی نیز قابل تعمیم است. تا جایی که از فرط تکرار، از وقایع تاریخی، عاشورا ساخته شده است و سالی یکبار روضه آن برپا می شود. اما در مورد انتخابات سال جاری، به نظر بسیار بعید می رسد، اصلاح طلبان حکومتی قادر باشند مردم را به پای صندوق های رای بکشانند. در دوران خاتمی، در همان اوایل دولتش، در سخنرانی خامنه ای را تهدید کرد که هر مسئله ای پیش آید با مردم در میان خواهد گذاشت، جناح راست آن زمان به نیابت از رهبری و خود او به کنایه، خاتمی را مسخره کردند که او جربزه این کار را ندارد. حزب مشارکت نیز، خاتمی را به فرصت سوزی متهم کرد. در جریان جنبش سال ۸۸، آقایان همه چیز را به نام موسوی و خودشان ثبت کردند غافل از اینکه بخش بزرگی از مردم حاضر در خیابان، یا مانند من رای نداده بودند و یا موسوی برایشان بهانه ابراز مخالفت بود. ملت با جنبش سبر، دریافت غایت خواست آقایان بازگشت به دوران طلایی امام راحل است، با توجه به برآیند افکار عمومی در ایران، بعید به نظر می رسد ملت بار دیگر به اینها اعتماد کند. شکاف بین ملت و حکومت را اینبار نمی شود توسط اصلاح طلبان پر کرد و به نظر می رسد ترس خاتمی از کاندیدا شدن، نه رد صلاحیت توسط شورای نگهبان، که عدم اقبال عمومی توسط مردم در روز انتخابات و ریشخند سایر جناح های جکومت در فردای شمارش رای ها باشد. تعداد آرا برای کسی در حکومت ایران اهمیت ندارد، اما می توان یرای ریشخند دیگران از تعداد آنها استفاده کرد. به نظر من، اصلاح طلبان به طور رسمی در انتخابات شرکت نمی کنند، زیرا این فرصت را به همه خواهند داد تا عیار ایشان را بعد از بیانیه های موسوی و اتفاقات ۸۸، بسنجند. این یعنی مرگ اصلاح طلبی و رای دادن به هر قیمتی. چنانچه در انتخابات شرکت کنند، با چهره های دست چندم خواهد بود تا بتوانند نتایج حاصله را به خود مربوط ندانند.
پاینده ایران
....ادامه....



جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

شیر و خورشید و تاج
نوشتید: "براي روشن‌تر شدن موضوع، نمونه‌اي به دست مي‌دهيم: بيشتر ما ايرانيان داستان «دايي‌جان ناپلئون» را مي‌شناسيم و با طرز فکر او که مبتني بر توهم دائمي توطئه از سوي «انگليسي‌ها» بود آشناييم. کم نيستند ايرانياني که امروزه نيز مجموعه‌ي عوامل فرهنگي، روحي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي‌اي را که منجر به «انقلاب اسلامي» سال ۱۳۵۷ در ايران شد، نتيجه‌ي«توطئه‌ي قدرت‌هاي بزرگ» مي‌دانند. استدلال آنان چنين است که قدرت‌هاي بزرگ در «کنفرانس گوادولوپ» تصميم گرفتند براي جلوگيري از پيشرفت ايران ـ که ظاهرا در حال تبديل شدن به يک قدرت صنعتي و نظامي ‌بزرگ بوده! ـ رژيم شاهي را سرنگون کنند و رژيم اسلامي را بر سر کار آورند. اينگونه «نظريه‌هاي توطئه» غالبا بر پايه‌ي ثنويتي به غايت ساده‌انگارانه استوارند."

این جملات تکراری بارها از مدافعان انقلاب شکوهمند شنیده شده. اما آنجا که نوشتید (ظاهراً)... قابل توجه بود.

نوشتید: "اينگونه «توطئه‌گران و دسيسه‌چينان با امر «شر» يکسان پنداشته مي‌شوند و ملت يا کساني که توطئه در مورد آنان صورت گرفته يا مي‌گيرد، نماد نيکي‌اند."

خیر پس، لابد توطئه‌گران و دسیسه‌چینان نماد نیکی‌ بودند در ۵۷، و ملت یا کسانی که توطئه در مورد آنان صورت گرفت با امر شرّ یکسان و هرچه بر سرشان آمد حقشان؟ حتما دیگه.

نوشتید: "بي‌شک نمايندگان ايراني «نظريه‌ي توطئه»، همين مقاله را نيز بخشي از «توطئه»‌اي براي کم‌اهميت جلوه‌دادن «نظريه‌هاي» خود ارزيابي مي‌کنند."

به عبارت دیگر اگر یک "ایرانی‌" به این مقاله اعتراض کرد، مجرم است، و حق ندارد بگوید که ۱۳۵۷، یک توطئه بود و به این مقاله ایراد بگیرد. معلوم شد توطئه مختص به "ایرانیان" است. جای Julian Assange یکی‌ از بنیانگذاران WikiLeaks خالی‌.

آقای محیی حال پرسش ما از شما این است: در این برهه زمانی‌ الزام نوشتن این مقاله در چیست دقیقا؟

۱۳۵۷ چه انقلاب بود چه نه، نتیجه آن، همان است که امروز می‌‌بینیم. با رژیم چه باید کرد؟ آن را بنویسید.
....ادامه....




ایرانی
شیر و خورشید و تاج گرامی
ابتدا سپاس از لینک ها، سپس، آنچه ایران را به سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ که بهترین سال های تاریخ ایران هستند، رساند، رجحان کار کارشناسی توسط تکنوکرات های میهن پرست، بر کوتاه قامتان نالایق بود. وقتی از شاهنشاه آریامهر دفاع می کنیم، در واقع مدافع تفکر برتری میهن پرستی و تکنوکراسی بر عوام زدگی (پوپولیزم) و ساده انگاری از جهان و ما فی ها هستیم. نگاهی دقیق به آنچه ایران در بدنه کارشناسی در نظام بروکراتیک از دست داد، افسوسی عمیق را حاصل می کند. به نظر من بزرگترین ضرر شورش ۵۷ برای ایران و ایرانی، از دست رفتن این تکنوکرات های کاردان و میهن پرست است. کارشناسانی که شاهنشاه آریامهر آنها را گرد آورده بود و در همکاری تنگاتنگ، ایران را به عنوان شخص اول مملکت به پیش می راند. امروز که سری به ادارات ایران می زنم.، انبوهی از کسانی که شمایل احمدی نژاد را دارند و مصادر امور از کل تا جزء شده اند، حیرت و حسرتی بی مانند می آفریند. دست آورد شاهنشاه آریامهر با تیم تکنوکراسی برجسته اش آن بود و دست آورد حکومت پابرهنگان و جاروکشان خمینی، این. اگرچه با سختی بسیار، اما کارخانه و ساختمان و راه و بندر و ... را می توان ساخت، اما تربیت آدم های توانا، دانا و تکنوکرات برای نظام بروکراتیکی که از اینگونه اشخاص خالی شده و همه آنها به وادیی سقوط کرده اند که احمدی نژاد سمبل آنهاست، دهه ها زمان خواهد برد.
پاینده ایران
....ادامه....



جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

ایرانی
با درود خدمت دوستان
نویسنده با همان استدلالی نظریه توطئه را رد می کند، که در انتهای مقاله برای اثبات حرف خود، آن را به کار گرفته است!، مسلم است که در برخی موارد، کسانی که فناتیک می اندیشند، تمام حقیقت را در بخش هایی از آن خلاصه می کنند. مثلا همه چیز را در ۲۸ مرداد، به کودتای! انگایسی-آمریکایی ربط می دهند. یا با عدم تحلیل شرایط سیاسی و اقتصادی ایران، همه انقلاب ۵۷ را در گوادالوپ خلاصه می کنند. این صحیح است که قدرت های جهانی در شورش سال ۵۷ دست داشتند، اما این همه حقیقت نیست. حال کسانی تنها دخالت خارجی را می بینند، تمام حقیقت را نمی بینند و کسانی نیز مانند نویسنده مقاله، از آن سر پشت بام می افتند و در قالب رد نظریه توطئه، وابستگی اذناب ۵۷ را انکار نموده و یا کمونیست های لانه کرده در هالیود را نیروهای مترقی می نامد!، هر کس فیلم هایی مانند ؛چه سبز بود دره ما؛، ؛در بارانداز؛، ؛خوشه های خشم؛ و بسیاری دیگر از این دست فیلم ها را دیده باشد، اندکی هم سواد چپ داشته باشد، ضرورت عمل مکارتی را متوجه می شود. امروز که دیگر اسناد کمونیست بودن آرتور میلر و مرلین مونرو نیز منتشر شده است. ارائه تحلیل، خط باریکی میان دست یابی به حقیقت و تحلیل یکسویه باندی و ایدولوژیک است. می توان با سنجه خرد و اسناد، همه چیز را بررسی و تحلیل نمود، می شود عاشورای ۲۸ مرداد ساخت و استالین را خاری در چشم امپریالیزم! نامید. این خط بسیار باریک است و حفظ تعادل برای در نغلتیدن به وادی نظریه توطئه و یا افتادن از دیگر سود، کاری بسیار دشوار است و تنها از عهده روشنفکران غیر ایدولوژیک بر می آید.
پاینده ایران
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** پایانی ناتمام - از نسل شمع تا نسل اتم *****

گاه چند لحظه تامل و مرور لازم است، تا برخی‌ حقایق برای ما روشن شود.

"تکیه بر جای بزرگان نشود زد به گزاف، مگر اسباب بزرگی‌ همه آماده کنی‌".

فرق بین اندیشه و شخصیت سازنده، و بی‌ خردی و بی‌ شخصیتی‌ متخرب، فرق بین یک دیپلمات بر جسته و خود ساخته زمان شاه، با این اراذل و اوباش جمهوری اسلامی که خود را رهبر و رئیس جمهور و دیپلمات می‌نامند. فرق بین میهن‌پرست و ضّد میهن.

فرق بین یک انسان با غیرت، و حیواناتی که امروز بر ایران ما حکومت می‌‌کنند. فرق بین آنهایی که "اصول زندگانی‌ را رعایت کردند، با آنهایی که آمدند تا تمام قوانین انسانی‌ و زیست را بر هم ریزند و زیر و رو کنند.

مخصوصا قابل توجه نسل ما، که آن زمان‌ها نبودیم و فقط در مورد آن در اینجا و آنجا می‌شنویم و در کتاب‌ها میخوانیم:

مصاحبه سال ۲۰۱۱ تلویزیون ایرانیان با دکتر امیر اصلان افشار - وابسته سفارت ایران در هلند و رابط دادگاه لاهه هنگام ملی‌ شدن صنعت نفت در ۱۹۵۲ - نماینده ایران در کمیته اقتصادی مجمع عمومی‌ سازمان ملل متحد در سالهای ۱۹۵۸، ۵۹ و ۶۱ -

سفیر ایران در اتریش ۱۹۶۷-۶۹، رئیس شورای حکام سازمان بین المللی انرژی اتمی‌ در وین ۱۹۶۸-۶۹ / سفیر ایران در آمریکا و مکزیک ۱۹۶۹-۷۳ / سفیر ایران در آلمان ۱۹۷۳-۷۷ و رئیس کًل تشریفات دربار شاهنشاهی ایران ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷.

قسمت اول - http://www.youtube.com/watch?v=X-9_iBKKYVg

دوم - http://www.youtube.com/watch?v=-su6RZ_An5A

سوم - http://www.youtube.com/watch?v=yaydC00Yv6E

چهارم - http://www.youtube.com/watch?v=pmY8iyk44oM

پنجم و آخر - http://www.youtube.com/watch?v=QIxbQA-p9jc
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم - از نسل شمع تا نسل اتم *****

قابل توجه آنهایی که مدعی هستند، شاه و اطرافیانش می‌بایستی خیلی‌ بیش از اینها برای ایران انجام میدادند...

گاه لازم است تا بپای خاطرات و گفتنی های سیاسیان آن زمان بنشینیم، که ما آنها را سیاسیان "نسل شمع" ایران مینامیم، و نه نسل معروف به ( Baby Boomers, یا X یا Y )، و در لابلای گفتار آنها به حال و روز آن روز ایران و جهان پی‌ ببریم - و ببینیم اینها که بودند که ایران را به مرز‌های تمدن رساندند؟ در چه زمانی‌ از تاریخ ایران و جهان و با چه مشکلاتی خود و ایران را ساختند؟ و چگونه ایران را در کمتر از سه دهه مفید (از دید پتانسیل انسانی‌ و سرمایه) از دوران شمع به دوران اتم رساندند؟

و از همه مهمتر، در میان کلام صادقانه آنها و رفتار آنها به شخصیت و نیت پاک آنها پی‌ ببریم. به شخصیت نسلی که بر خلاف برخی‌ دیگر، بدنبال ساختن بودند، نه بدنبال تخریب.

امیدواریم، اگر فرصتی دست آمد به این پنج ویدئو که هر کدام حدودا بیش از ۱۵ دقیقه نیست، حتی اگر آن را قبلاً دیده باشید دوباره رجوع کنید، تا بدانید چرا آنها هنوز هم به شاه خود وفادار هستند و چرا از بر باد رفته ها، و آنچه که پنجاه و هفتی‌ها در حق این ملت کردند، افسوس می‌‌خورند. ببینید آیا واقعا همانطور که پنجاه و هفتی‌ها مدعی هستند افرادی که در کنار شاه بودند تو خالی‌ و بی‌ سواد و بی‌ شخصیت بودند؟ یا هر کدام سر میز پدر و مادری بزرگ شده و تنها هدفشان خدمت به میهن بود؟ شخصیت در سیاست خیلی‌ مهم است، هر بی‌ سر و تهی‌ نمی‌تواند از راه برسد و خود را رهبر و رئیس جمهور، ملت بزرگ و تاریخی‌ ایرانزمین بنامد.
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول - از نسل شمع تا نسل اتم *****

هم میهنان گرامی‌ در این سامانه،

با دوستان بدنبال مطلبی، در حال جستجو و مرور مقالات و مصاحبه ها و یادمانده‌ها از شخصیت‌های سیاسی زمان شاهنشاه ایران بودیم. در این ضمن، در میان مطالب بایگانی شده، برخورد کردیم به مصاحبه تلویزیون ایرانیان با دکتر امیر اصلان افشار که چند سال پیش انجام شد. و خوشبختانه لینک‌های آن مصاحبه را در شاهراه مجازی پیدا کردیم، که در آخر این مطلب اضافه خواهیم کرد.

این نوع مصاحبه ها؛ با چند تن‌ از دست اندر کاران زمان شاهنشاه، که توانستند خود را از زیر تیغ پنجاه و هفتی‌ها نجات دهند، همیشه ما را به یاد تبلیغات دروغ رژیم و حامیانش در مورد سیاسیان زمان شاهنشاه می‌‌اندازد. و ادعأیی که چگونه سیاسیان زمان شاهنشاه همگی‌ بله قربان گو و بی‌سواد و غارت گر و دیکتاتور منش، و و و... بودند. و هزاران تهمت دیگر که می‌زدند و هنوز هم میزنند، آن هم نسبت به افرادی که با زحمت فراوان خود را به مقامی رساندند تا بتوانند به میهن خود خدمت کنند. افرادی که نه خود را بهتر و نه بدتر از دیگران می‌دانستند و همه از یک خاک سر بر آوردند. خاک ایرانزمین.

در این مصاحبه، حتی تلویزیون ایرانیان وارد بحث پیچیده سیاسی نشده. مصاحبه‌ای‌ است که در لابلای خاطرات شخصی‌، حال و روز ایران و جهان آن زمان دست شنونده می‌‌آید، و در ضمن شنونده پختگی، انسانیت، خلوص نیت و خاکی بودن یک فرد را میتواند تشخیص دهد. یک ایرانی‌ که به دیپلماسی علاقه داشته، و خود را ساخت تا بتواند به میهن خود خدمت کند. اینها افرادی بودند که شاه برای این میهن در کنار خود انتخاب میکرد. اینها کجا و این اراذل و اوباشی که پنجاه و هفت را انقلاب شکوهمند می‌‌نامند و امروز هم برخی‌ از آنها یا در خارج وظیفه ضّد ملی‌ خود را ادامه میدهند، یا در داخل ملت را اسیر کرده‌اند، کجا؟ اینکه ایران چگونه و از طریق چه افرادی، به یک ایران نوین تبدیل شد را در مرور این نوع خاطرات است که بهتر در می‌یابیم.
....ادامه....



دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

جمشاد پرچمشاهی

با کمال اندوه و تأسف فراوان از وقوع حادثه دهشتناک زلزله در استان بوشهر، مراتب تسلیت و همدردی خود را به همه بازماندگان و خانواده کشته شدگان ابراز داشته و برای مصدومین و مجروحان این حادثه شفای عاجل و سلامتی کامل آرزومندم.

یقین دارم که در چندروز آینده مقامات و مسئولان رژیم یا لااقل یکی از آخوندهای بی سواد و کم عقل آن ادعا خواهد کرد که این زلزله هم کار دشمن یا صهیونیست ها برای ضربه زدن به "پیشرفت"های علمی و فن آوری هسته ای نظام جمهوری اسلامی بوده است که "امام زمان" انشاالله بزودی پاسخ آنرا به دشمن خواهد داد!

اما این جماعت پلید و طمعکار از همین حالا در کمین نشسته تا بمحض اینکه کمک های بشردوستانه از سوی سازمان ها و تشکیلات همان "دشمنان" برای آوارگان دمربخت ناحیه زلزله زده سرازیر شوند، فورا جیبهای همیشه گشاد (به همان گشادی دهانشان!) را برای غارت و چپاول پول و دلارهای دریافتی پر کنند و مردمان بیچاره و فلکزده همانند آنهایی که چندین سال پیش در "بم" چنین بلایی را از آفات و بلای آسمانی نازل بر زمین بنام "آخوند" تجربه کردند، دست خالی و دربدر به حال خود بمانند. لعنت خدا بر این جماعت دزد و فریبکار!!!
....ادامه....




وجدانی

با ابراز مراتبِ تأسف و تأثر!

دیروز بار دیگر ایرانمان این دفعه همراه با زلزلۀ تأسف بار بوشهر به جنبش در آمد و ملت صمیمی و نوع دوست به یاری هموطنان مصدوم و گرفتار در زیر آوارها شتافتند. بدنبالِ حوادث طبیعی همیشه مردم یک منطقه دچار بلا و مصیبت میگردند اما این مردمانِ سایر مناطق هستند که نهایتآ با کمک های خویش آثار بلایا را از بین می برند و بار دیگر شکوفۀ خنده را بر لبان آسیب دیدگان میزنند.

به گفته مسؤلان سازمان انرژی اتمی ایران هیچ آسیبی به نیروگاه اتمی بوشهر وارد نشده است. البته که اعلان چنین خبری جای بسی خوشالیست و ای کاش هیچوقت شاهد روزی نباشیم که نیروگاهی اتمی در گوشه ای از خاکِ کشور عزیزمان دچار سانحۀ بویژه زلزله و یا سونامی شود. هنوز بیش از دو سال و چند روزی از فاجعۀ اتمی با آن خسارتهای غظیم جانی و مالی که در یکی از شهرهای ژاپنِ با آن توان اقتصادی و صنعتی بالا و کم نظیر اتفاق افتاد، نمیگذرد. اگر خدای ناکرده چنین فاجعۀ اتمی نیز بدنبال همین زلزلۀ در بوشهر و خصوصآ روستاهایش با خانه های سست و کم طاقت در برابر حوادث طبیعی با مردمِ بی پناهشان رخ میداد بدون تردید وسعت و گستردگی این بلا و این حادثۀ ناگوار از این که هست بسیار بسیار بزرگتر میبود.

بهترین نوع همدردی و تسلی جستن برای هموطنان خوب و عزیمان در بوشهر و اطراف آن همانا طلب یاری، مودت و رساندن آذوقه و دیگر مایحتاج ضروری و فوری به آسیب دیدگان است. عینآ همانکاری که در سالِ گذشته توسط مردم شریفِ سراسر ایران در حق هموطنان آذربایجانیمان در تبریز انجام گرفت میبایست برای مردم بوشهر نیز صورت پذیرد. با آرزوی پایداری و سلامتی عاجل به تمامی آسیب دیدگانِ زلزلۀ ایران، امید آنرا دارد که هرچه زودتر رنج و اندوح زلزله زده گان خاتمه یافته و آرامش و آسایش به خانه و کاشانه شان برگردد.
....ادامه....



دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

شیر و خورشید و تاج
بوشهر من, جان و روح من, تسلیت. از ۵۷ نحسی‌ها به این ور چه‌ها که بر سر ما ایرانیان نیامد... صبر و مقاومت بهترین همدم ما ایرانیان شده است.

خانه بی‌ سقف ما را آسمانی بود و نیست - دوستی‌ها محکم و دیدارها پیوسته بود -

پای دیوار جدایی نردبانی‌ بود و نیست - بین ما و زندگانی‌ ریسمانی بود و نیست -

سایه بانی‌ بر سر و دلدادگانی گرد هم - کنج یک شهر قدیمی‌ خاندانی بود و نیست -

بر سر هر سفره‌ای رنگین کمانی بود و نیست - خانه دیروز ما را ناودانی بود و نیست -

خاندانی خانمانی دودمانی بود و نیست...

کاش می‌‌شد گذشته‌ها را پس بگیرم - زنده باشم از وطن نفس بگیرم.
(شعر از علیرضا میبدی)

تا این رژیم هست، هیچ کسی‌ نمی‌تواند به داد بوشهر و این ملت و این میهن برسد. باید گذشته، حال، آینده را از دست این ددان پس گرفت و دوبأره زنده بودن را یاد گرفت و تجربه کرد.

....ادامه....



دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

ایرانی
با درود خدمت دوستان
متاسفانه دوباره در اثر حادثه ای طبیعی، عده ای از هموطنانمان داغدار شدند. حوادثی اینچنین، عمق بی کفایتی جمهوری جهل و فساد را نشان می دهد که چگونه در طول این سالیان، میلیاردها دلار از درآمد نفتی ایران را برباد داده است و در گوشه گوشه ایران، این ملت شریف در خانه هایی ساکن است که از حداقل امکانات برای مقاومت در مقابل بلایای طیبعی محروم است. پول نفت ملی یران، خرج تروریست هایی مانند حزب الله در سراسر جهان می شود و در عوض این ملک و ملت که روزی آرزوی تمام آسیایی ها بود، باید حسرت مالزی و دوبی را بکشد!، یا جانش را مفت در اثر حادثه طبیعی از دست بدهد، طولانی شدن عمر جمهوری جهل و فساد، هر لحظه اش برای ایران و ایرانی در ابعاد گونانگون زیان آور است. باید عمر این رژیم ضد ایرانی را به سرعت با همکاری نیروهای ملی و مردم شریف و یکپارچه ایران به پایان رساند.
پاینده ایران
....ادامه....



خودکشی سیاسی

یزدان پرست
با درود
نوشتار بسیار پخته و معناداری بود،اما نباید فراموش کرد که در چهره شدن بسیاری از این افراد احزاب و سازمانهای سیاسی قدیمی و شخصیت های اپوزیسیون نقش داشتند!! و امیدوارم که در آینده شاهد تکرار آن نباشیم یا ضریب خطا را به حداقل برسانیم! این درست که اینها پس از مدتی از لحاظ سیاسی میمیرند و به دست فراموشی سپرده میشوند اما این فرصت طلبان و به زعم من اوباش سیاسی مانند قارچ سمی دوباره سبز میشوند! به امید آنکه از حداقل خودمان عامل پروراندن نباشیم.
در پایان خوشحالم که در حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) و در فقدان مرحوم دکتر داریوش همایون،بهمن زاهدی با مواضع صحیح و قلم تند و البته توانایش هست! این را باید به فال نیک گرفت.
از ما گفتن!
پاینده ایران
یزدان پرست
....ادامه....



خودکشی سیاسی

عرفان
درود بر اقای زاهدی گرامی
به نکته بسيار مهمی اشاره فرموديد که متاسفانه نشان از ضعف و عقبماندگی سياسيون قيم ماب ما دارد و جهان سومی بودن ما را اثبات میکند.
در جوامع دموکراتیک و پیشرفته پرنسيب و کاريزمای هر شخصی در سياست در قالب حزب و سازمانی که در ان فعاليت میکند تعريف ميشود. مسلما اگر غير از اين باشد و فرد تک محوری پيشه کند و صاحب منصب و قدرتی بشود عين ديکتاتوری خواهد بود.
لذا از اين سخنان سخيف و تاسف باری که عدم حضور در احزاب و يا سازمان ها را افتخار ميدانند چيزی جز نپختگی و عقبماندگی نميتوان يافت. اميدواريم نسل اينده ايران و فردای ازادی دريچه ای نو به روی سپهر سياسی ايران زمين بگشايد و بيخردان را کنار بزند.
واقعا در تعجبم چگونه این همه مدت زندگی در جوامع دموکراتیک و مدرن تاثیری بر روی اینها نداشته.
پاينده ايران
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
عرفان گرامی‌،

مطلبی در مورد شاهزاده نوشتید که دوستان و یاران و هم پیمانان لازم دانستند به آن نیز اشاره‌ای شود. نوشتید: بالخص اینکه شاهزاده هم پا پیش گذاشته و اعتبار خود را خرج کرده.

اول از همه، این را به شما اطمینان می‌‌دهم که ما از روز نخست در کنار شاهزاده بوده و هستیم. و اطمینان داشته باشید ایشان هرگز تنها نیستند.

و اما تا آنجا که مربوط به اعتبار شاهزاده می‌‌شود، باید گفت. شاهزاده اعتبار خود را تازه با این شورا خرج نکردند. ایشان اعتبار خود را از روز نخست در راه ایران و ایرانیان خرج کرد و همچنان بر عهد و پیمان خود نسبت به میهن و ملت پا بر جا و استوار هستند. اعتبار شاهزاده، از عشق ایشان به ایران، از دید ایشان نسبت به آینده، و از اعتقادات و باورها و آرزوهای ایشان برای ایران و ایرانی‌ سرچشمه می‌گیرد.

حال شاهزاده اعتبار خود را از طریق این شورا "در اختیار مردم ایران گذاشته" و این بر ما ملت است که با خود، آینده خود و این شورا چه می‌کنیم. توپ در واقع در میدان ملت است، نه در میدان شاهزاده. حال چه در شورا باشیم و چه نه، چه شورا موفق شود چه نه. که دلیلی‌ ندارد که نشود. زیرا به اندازه کافی‌ انسان با خرد و بیدار در شورا وجود دارد و اگر همت کنند میتواند شورا را به نحو احسن پیش ببرند.

اما این مبارزه دارای پیچیدگی‌‌های است که لازم است که برخی‌ از ما خارج از این شورا بمانیم. ما از بیرون این شورا خیلی‌ بهتر میتوانیم بقول ما ایرانیان (هوای ایشان را داشته باشیم). یک تعداد هم در داخل شورا بهتر میتوانند مقاصد سیاسی خود را پیش ببرند. هر کسی‌ باید کار خودش را در جای خود انجام دهد.

مبارزه بر ضّد این رژیم منفور با این شورا آغاز نشد، با این شورا هم تمام نخواهد شد. این یک مبارزه ملی‌ است، و این شورا بخشی از این مبارزه ملی‌ است، که اگر کار خود را بخوبی انجام دهد، تاثیر بزرگی‌ در پیشرفت مبارزه خواهد گذاشت. این یک مبارزه حساب شده است، که سرانجام و نه‌ در دوردست‌ها به سرنگونی رژیم می‌‌انجامد.
....ادامه....



خودکشی سیاسی

ايرانی
بهمن خان گرامي، دوست نازنين، با درود
درست در همين نقاط عطف تاريخی است که سره از ناسره مشخص می شود. اگر امروز شورشيان سال ۵۷ متهم هستند که هيولای خمينی را به درستی نشناختند (مردم عادی را عرض می کنم نه آنها که با سازمان سيا همکاری کردند و دست بوسی نمودند و مجاهد کبيرش ناميدند و ساير اذناب!) عدم توجه به همين نکات مطرح شده توسط شما در برهه های حساس تاريخی است. برخی خودکشی های سياسی نيز از اساس بی منفعت نيست، حکمت آن شناخت افراد ملی واقعی و فرصت طلبان سیاسی است، افراد ملی برای ایران جان می دهند، اما برای فرصت طلبی سیاسی خودکشی نمی کنند.
پاینده ایران


--------------------------
با دورود،

مشکل که نوشته بودید بر طرف شد.

ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
عرفان جان،

با سپاس از شما، متوجه منظور شما هستیم و فکر نکردیم که هدف شما توهین بود. در تبادل نظر توهین معنی‌ ندارد. تنها توهین نسبت به ما ایرانیان، وجود جمهوری اسلامی است.

در مورد اینکه چرا باید امضا کرد یا نکرد تا در شورا بود یا نبود، الان منتفی و دیر است چون زمان برای شرکت در شورا گذشت.

اما افرادی در شورا هستند که بخوبی بنده و شما می‌دانند مشکلات در کجا است. از حالا نمی‌‌شود گفت که آنهایی که با ما هم عقیده هستند خواهند توانست اصلاحات مورد نظر ما را در منشور انجام دهند یا نه؟ همه چیز بستگی به این خواهد داشت که این شورا چگونه اداره شود و پرسش‌ها درست مطرح گردد، چون پرسش که اشتباه مطرح گردد خوب نتیجه هم بی‌ ربط خواهد بود.

در هر حال، برخی‌ از ما تشخیص دادیم که نباید این منشور را به این شکل کنونی امضا کرد - تا در فردا‌ها بشود با دست باز با آنها که این بحث را حتماً دوباره مطرح خواهند کرد، در حضور ملت وارد بحث شد. هر چقدر هم که شما معتقد باشید حضور برخی‌ در این شورا لازم می‌بود، اما لازم تر از حضور برخی‌ از ما در تدوین قانون اساسی‌ آینده ایران نیست. در آینده خواهید دید که بیرون بودن برخی‌ از شورا شاید مثبت تر و لازم تر است.

در ضمن، باید منصف و واقع بین بود و پذیرفت که هیچ کاری بدون اشکال نیست، مخصوصا در مبارزه با رژیمی‌ که از هزار جناح پشتیبانی می‌‌شود. اما این اشکالات دلیل بر این نیست که جمهوری اسلامی را نتوانیم سرنگون کنیم. اگر نیت پاک باشد و بیدار بمانیم، هر مانعی که جلوی پای ما گذاشته شود، برای آن یک راه حل پیدا می‌کنیم.

خلاصه مطلب اینکه، گفتنی فراوان است، اما تا آنجا که می‌‌شد ، گفتنی‌ها گفته شد. کسی‌ در فرداها نمی‌تواند بگوید و مدعی باشد که "نمی‌ دانست".

حال این بستگی به شرکت کنندگان در شورا دارد که با این دانسته‌ها و مخالفت‌ها و موافقت‌ها با برخی‌ از مفاد این منشور چه خواهند کرد. مهم این است که این منشور مبارزان را متحد تر کند و نه پراکنده تر. و این مهم را همه شرکت کنندگان در شورا می‌‌دانند.
....ادامه....




عرفان
شير و خورشيد و تاج گرامی ضمن سپاسگذاری بابت توضيحات خوبتان بايد خدمتتان عرض کنم که منظور من از سياهی لشکر جسارت به هیچکس نبوده بلکه اين بود که اگر من همچون هزاران نفر دیگر پای منشور ناقص شواری ملی را امضا بکنم در حالی که هيچ نقشی نميتوانم در ان داشته باشم و يا نماينده ای که بتواند در جهت رفع نقصان های منشور و عملکرد ضعيف کمیته موقت بکوشد عملا نقش سياهی لشکر را پيدا خواهم کرد همين.
بنظر من در اين شرايط نبايد کنار نشست و بی تفاوت بود ( باید سعی در مشارکت و اصلاح انحرافات را داشت )بالاخص اينکه شاهزاده هم پا پيش گذاشته و اعتبار خود را خرج کرده اند.
پاينده ايران
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** پایان - ماده ۱۱ منشور شورای ملی‌ را حذف کنید *****

در نتیجه نباید با اضافه کردن ماده‌ای در منشور شورای "ملی‌"، که میهنپرستان بدرستی نسبت به آن حساسیت نشان میدهند کار همه آزادیخواهان را مشکلتر کرد. و نباید آزادیخواهان را در برابر سیاست‌های شورای "ملی‌" قرار داد. آن هم شورایی که به تمامی‌ نیروهای ملی‌ نیاز دارد، مخصوصا پس از عبور از کارهای اداری ( Bureaucratic ) و ورود به کارهای اجرایی.

چاره چیست؟

ماده ۱۱ منشور شورای ملی‌ را حذف کنید.

با توجه به اینکه در منشور شورای "ملی‌" ماده ( ۱، ۳، ۸، ۹، ۱۲ و ۱۳ ) که هر کدام به نحوی ماده ۱۱ منشور را زیر پوشش قرار میدهد، وجود دارد.

و در زمانی‌ که هدف پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، نخست "رساندن ایرانیان بپای صندوق‌های رای آزاد و عادلانه برای تعیین نوع نظام آینده" است - ماده ۱۱ منشور شورای ملی‌ در حل حاضر غیر ضروری است، و بحث در مورد آن ماده (که باعث تفرقه شده است) را می‌‌شود به آینده و زمان تدوین قانون اساسی‌ نوین ایران آزاد موکول کرد.

فراموش نکنید، هدف یک "شورای ملی‌" پیوند دادن حد اکثر آزادیخواهان است، و نه ایجاد تفرقه با پیش کشیدن بحث‌های پیچیده که برای بحث و حل آن، نیاز است به اطلاعات کافی‌، زمان کافی‌ برای بحث، در یک فضای سالم ملی‌، در حضور ملت.

ماده ۱۱ منشور، بحثی‌ است که حتی مطرح کردن و آوردن آن بر روی کاغذ باید در حضور ملت باشد. امضا یا تصمیم در مورد آن که جای خود دارد. پس از سرنگونی رژیم، در زمان تدوین قانون اساسی‌ نوین ایران، فرصت برای همه فراوان خواهد بود تا مطرح و در مورد آن همگان بحث کنند.

در جو کنونی که جمهرری اسلامی کشور را در آن قرار داده، و در زمانی‌ که تمامیت ارضی ایران از چندین سوی مورد حمله قرار گرفته، اضافه کردن این ماده به منشور (حتی اگر با واژه‌ها بازی کنید و آنها را پس و پیش کرده یا کلمات دیگر جایگزین واژه ها کنید) برای پیشرفت شورا و مبارزه مشکل گشا نخواهد بود، بلکه مشکل آفرین خواهد بود.

ماده ۱۱ منشور شورای ملی‌ را حذف کنید.
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول - ماده ۱۱ منشور شورای ملی‌ را حذف کنید *****

قابل توجه شرکت کنندگان در شورای ملی‌: "همه پرسی‌ در جمهوری آذربایجان"، "اتفاقا این تجزیه طلبان هستند که خاک و زبان برایشان مهمتر از انسان است"، "خطری که یکپارچگی ایران را تهدید می‌کند".

موضوع این نیست که در این مقاله‌ها یا مقالات مشابه چه گفته میشود - و آیا این نوع مقالات تماماً در جهت دفاع از تمامیت ارضی ایران است یا برخی‌ در لابلای مخالفت‌ها به آتش تجزیه طلبان هیزم اضافه میکنند!؟ و حتی برخی‌ از مقالات با زیرکی با زبان بی‌ زبانی رژیم اسلامی را در این زمینه در کنار مردم و ملی‌ گرا نشان میدهند. و می‌گویند "رژیم اسلامی به جلسات تجزیه طلبان اعتراض کرد"، اما نویسنده به خواننده مقاله توضیح نمی‌‌دهد که این اعتراض برای این نیست که ناگهان رژیم نگران تمامیت ارضی ایران شده، بلکه برای پیشبرد اهداف سیاسی روسیه در منطقه است که رژیم به جلسات تجزیه طلبان در باکو اعتراض می‌‌کند. و برای پرده گذاشتن بر این حقیقت است که خود رژیم دست و پای تجزیه طلبان را در آذربایجان باز گذاشته، تا برای آزادیخواهان ایران مشکل آفرینی کند.

اعتراضی که میهنپرستان ایران به جلسات باکو و تجزیه طلبان میکنند، برابر نیست با اعتراضی که جمهوری اسلامی به آن جلسات می‌‌کند. آن هم رژیمی‌ که میهن‌پرستی را یک جرم میداند و میرود زیر تابلوی خلیج عربی‌ می‌نشیند و جزایر و منابع و دریاهای ما را پیش کش می‌کند و کورش بزرگ‌ها و فردوسی‌‌ها را انکار می‌کند و از طرق مختلف می‌خواهد مانع برگزاری جشن‌های ملی‌ ایرانیان شود و آثار تاریخی‌ ما را که شناسنامه ما ایرانیان است را تخریب می‌کند یا به غارت میبرد و در جهان پخش می‌کند.

موضوع اصلی‌ این است که بحث تجزیه / خود گردانی / فدرالیسم با ضدیت رژیم اسلامی با ایران و ایرانی‌ گره خورده، و پایه های تمامیت ارضی ایران را لرزانده. و ترکیب همه اینها و مسائل دیگر، بیشتر دست و پای آزادیخواهان را بسته و آنها را درگیر کرده، اما دست رژیم اسلامی را در برابر آزادیخواهان باز گذاشته.

....ادامه....



همه پرسی در جمهوری آذربایجان

جمشاد پرچمشاهی

رژیم فاسد ولایت فقیه پیش از آنکه توسط نماینده ایرانیستیز و ضد ملی اش خواستار "همه پرسی" در جمهوری آذربایجان یا سایر کشورهای دیگر شود، بهتر است که اول در خود ایران همه پرسی سراسری را بمورد اجرا بگذارد (چندی پیش رئیس جمهور بی کفایت و نابخرد رژیم نیز خواهان اجرای "رفراندوم" در برخی کشورها و حتا ایالات متحده آمریکا شده بود - چه افکار خام و حماقت باری؟!) - ضرب المثل بیگانه ای می گوید: اول جلوی درب منزلت را جارو بکش و بعد به دیگران توصیه کن!
بحرانهای داخلی و بین المللی همیشه و درهر برهه زمانی وجود داشته است. پیش از به روی کارآمدن نظام دینی فتنه گر و بحران آفرین جمهوری اسلامی، بندرت از بحران اقتصادی و سیاسی در سراسر جهان بویژه منطقه خاورمیانه صورت دیده و شنیده می شد. و اگر هم بحرانی وجود داشت، غالبا در کوتاه مدت برطرف یا کاهش می یافت که اکثر نیز مثمر ثمر واقع می شد. ولی اکنون با شیطنت ها و موذیگری های مستمر و فتنه انگیزی های بی وقفه و تمام نشدنی رژیم فقاهتی روز به روز و هرچه بیشتر بر دامنه بحرانهای متعدد و مختلف افزوده می شود.
جهان آزاد و دمکرات تنها زمانی به آرامش و آسایش نسبی دست خواهد یافت که ریشه رژیم های سرکش و خودکامه و مست از خودبزرگ بینی، برای همیشه کنده شده و به زباله دان تاریخ سپرده شوند. درغیراینصورت تا زمانی که اینگونه حکومت های وحشتناک و جنایتکار مانند کره شمالی و جمهوری اسلامی و امثالهم که ملت و مردم خود را به اسارت گرفته و به فقر و فحشا می کشانند، پابرجا بمانند، جهان هرگز شاهد صلح و آرامش و عاری از بحران نخواهد بود.

....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
بهمن زاهدی گرامی‌،

یک دنیا سپاس از توضیحات شما در مورد سایت جدید حزب. در مورد سرعت سامانه مطلب روشن شد. اما حقیقتش درست است که ما از شما چند سالی‌ جوانتر هستیم (شوخی‌ بود البته) ولی‌ دروغ چرا، ما که تاریخ مطالب را پیدا نمی‌‌کنیم در سامانه جدید.

تاریخ مطلب معمولا بهتر است در کنار قسمتی‌ که می‌گوید مقاله از کیست یا زیر تیتر مقاله نمایان شود. تنها تاریخی‌ که ما در همه جا واضح مشاهده کردیم، تاریخ روز در بالای تمامی‌ صفحات سمت چپ است. که آن با تاریخی‌ که مقاله یا مصاحبه انجام شده فرق می‌کند.

بعنوان نمونه: سخنرانی‌ در برمن آلمان بخش پنجم که نوشته شده (پنچم بجای پنجم)... در هیچ کجای آن صفحه ما نشانی‌، از اینکه روشن کند آن سخنرانی کی‌ انجام شده ندیدیم. یا در صفحه سخنرانی آقای فواد پاشایی... بخش چهارم، آنجا هم تاریخی‌ ندیدیم، بجز تاریخ امروز. یا در بیانیه جمعی از ایرانیان خطاب به مردم عرب، باز تاریخی‌ ندیدیم که نشان دهد آن بیانیه مربوط به چه زمانی‌ است؟ یا مقاله آقای شاهین فاطمی با تیتر زمان تفاهم و ائتلاف فرا رسیده است، آنجا هم تاریخی‌ که نشان دهد آن مقاله مربوط به چه زمانی‌ است را ندیدیم. یا در مقاله "خود فرخزاد بینی‌ افراطی" نوشته ایرانی‌ عزیز، آنجا هم تاریخی‌ ندیدیم که نشان دهد ایشان چه زمانی‌ آن مقاله را نوشته.

در ضمن زمانی‌ که روی لینک "نشست ۱۳۳ دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران..." کلیک می‌کنیم، Error ۵۰۰ PHP reg exp limit میدهد. که مربوط به index.php میشود و باید آن را تغییر دهید تا آن هم برطرف شود.

باز هم با سپاس مجدد از همه زحمات شما. امیدوارم هر چه زودتر یا در میدان شهیاد و یا در پاسارگاد یا در تجریش در یک ایران آزاد یک چایی داغ ایرانی‌ در خدمت شما و دیگر هم میهنان صرف کنیم و از این روز‌هایی‌ که همگی‌ ما گذراندیم تا به ایران آزاد رسیدیم صحبت کنیم. تخته‌ای هم باشد دیگر بهتر. اما از حالا بگویم که بنده هرگز در تخته شکست نمی‌خورم.


با دورود

تاریخ ها را درست کردم. حق با شما بود. تاریخ ها را مخفی کرده بودم.
نشست 133 مشکل دارد چون پیش از حد امکان بزرگ است و باید تقسیم به دو بخش بشود.
خودم نمی دانستم که اشکال دارد. همین که شما عزیزان این مشکلات را با من در میان می گذارید بهنرین کار است.

ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....




بهمن زاهدی

با دورود خدمت شیر و خورشید و تاج،

از لطف و پیشنهادات شما بسیار خوشحالم.

یک: سرعت سامانه جدید را دوستان در ایران زیر نظر دارند، در ثانی برای کارکردن در حال حاضر سرعت را کم کرده‌ام. تا پنچاه درصد می‌شود سرعت را بیشتر کرد.

دو: ترک عادت بسیار خوب است، تقسیم‌بندی برای کاربران راحت‌تر است. برای مثال شما اگر بخواهید تنها نوشته‌های «وجدانی» یا «ایرانی عزیزم» را بخوانید با یک کلید تمامی نوشته‌های آنها به ترتیب تاریخ از امروز تا به دیروز قابل دسترسی می‌شود. این مشکل در سایت فعلی موجود می‌باشد. در سایت جدید این مشکل بر طرف شده است.

سه: تاریخ درج مطالب بصورت دقیق از طرف من رعایت شده است. تمامی اعلامیه‌ها و نوشته‌ها تاریخ واقعی خود را دارند. تنها در قسمت اسناد حزبی می‌باشد که تاریخ رعایت نشده است. (منشور، اساسنامه و ...) چون این اسناد بی‌تاریخ هستند و به مرور زمان تغییر پیدا می‌کنند.

چهار: فرستادن مقاله، این قسمت را هنوز کامل نکرده‌ام، ولی راه‌های فراوانی وجود دارد، که هر کدام را می‌توان استفاده کرد (در حال حاضر این قسمت‌ها بسته هستند) قسمت نظرها هم هنوز به آن شکلی که در نظر دارم کامل نشده است.

به همین جهت از دوستان کمک خواستم تا بتوانم در این هنگام که هنوز سایت جدید کامل نشده است بتوانم تغییرات لازم را انجام دهم. مهمترین قسمت برای من «کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران» می‌باشد که فکر می‌کنم باید بیشتر بروی آن کار کنم.

در آنجا مطالبی که در باره «لیبرال دموکراسی» در ج می‌شوند تقسم‌بندی شده‌اند و این تقسیم‌بندی‌ها را می‌توان در صورت لزوم بیشتر و یا کمتر کرد تا پیدا کردن مطالب مورد نظر آسانتر شود. برای قسمت جستجو بیشترین وقت را گذاشته‌ام و درست آن جوری کار می‌کند که می‌خواستم.

البته اگر نظرات بیشتری داشته باشید، می‌توانم برای هر کدام زمانی بگذارم.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
*** پایان - سامانه جدید ***

۳. تاریخی‌ که مطالب مختلف بر روی سامانه میرود، یا تاریخی‌ که مطلب و مقاله نوشته شده بسیار مهم است. از این جهت که مراجعه کننده به سامانه بداند آن مقاله یا آن جلسه یا آن ویدئو و و و که در آنجا درج شده چه زمانی‌ اتفاق افتاده؟ بعنوان نمونه شاید یک نفر در ایران دقیقا نداند که مثلا داریوش همایون و الهه بقراط و شاهین فاطمی کیستند و ایشان کی‌ مطالب را نوشتند و اصولا کدامین هنوز در بین ما هستند و کدامین دیگر نیستند. مهم است که خواننده بدانند مطلبی که از زنده یاد داریوش همایون می‌خواند مربوط به چند سال پیش است؟ و مطلبی که از آقای فاطمی یا بانو بقراط می‌خواند مربوط به چند ماه یا هفته یا روز پیش است؟ در ضمن بعنوان نمونه ما امروز که مقاله‌های داریوش همایون را می‌‌خوانیم، گه‌ میبینیم که چقدر هنوز به امروز ما ارتباط پیدا می‌کند، گه‌ میبینیم که در جایی‌ آن مطلب با ارتباط با امروز ما درست در نیامد، و گه‌ میبینیم که مطلب از زمان ما خیلی‌ جلوتر است و آینده نگری آن بسیار گسترده است. در نتیجه مهم است که خوانده مقاله بدانند در این حزب اینگونه افراد با چنین دیدی وجود داشته‌اند.

۴. از چه طریقی میشود برای آن سامانه مقاله فرستاد؟ آیا از طریق فرم تماس که در سامانه وجود دارد؟

با سپاس مجدد از زحمات شما و اینکه با تمام گرفتاریها تا این اندازه این بار سنگین و مهم اطلاع رسانی و روشنگری را پیش می‌برید.
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
** بخش اول- سامانه جدید **

بهمن زاهدی گرامی‌،

در مورد سامانه جدید که شما زحمت فراوان کشیده و در حال تنظیم آن می‌‌باشید با اجازه به چند نکته اشاره می‌کنم، هر کدام را که مفید دانستید به آن سامانه اضافه کنید.

۱. مهمترین مطلب اینکه، سرعت اینترنت و بهای استفاده از اینترنت را در ایران باید در نظر داشت. بدان معنی‌ که فکر این را بکنید که اگر از ایران بخواهند صفحه‌ای را باز کنند - با چه زمان تاخیر موفق خواهند شد که از یک صفحه به صفحه یا لینک دیگر بروند.

۲. تقسیم بندی مطالب و تیتر قسمت‌های مختلف. بعنوان نمونه همین سایتی که همه سال‌ها به آن عادت کرده‌اند، از دید تیتر و تقسیم بندی اگر قدیمی‌ باشد، الزاماً بد نیست. یعنی‌ از اینجا که به تقسیم بندی‌ها و تیتر tab‌ها عادت کردیم به آنجا که می‌‌رویم ناگهان با تقسیم بندی بزرگ و فرق بسیار در صفحه‌ها مواجه می‌شویم، و چون چشم ما به اینجا عادت کرده ناگهان پیدا کردن مطالب حتی با تیتر مشکل تر میشود. مخصوصا اگر تیتر‌ها هم تغییر کرده باشد. در نتیجه اگر با یک اسکلت نزدیک به اینجا آغاز کنید و کم کم بمرور زمان که همه با آنجا عادت کردند تغییرات را اضافه کنید، دیگران بهتر با دید شما نسبت به تغییرات جدید پیش میروند. شاید یک خطً کشی‌ کوچک برای تقسیم بندی بد نباشد یا اینکه مطالب مربوط به هر بخش زیر آن بخش ردیف شود؟ بعنوان نمونه کمی‌ طول کشید تا دقیقا چشم برخی‌ از دوستان ما که به آن سامانه مراجعه کردند متوجه شد که در صفحه ورودی به سامانه، آنجا که می‌گوید سخن روز در دست چپ آن... نشست ۱۳۳، مروری بر مصاحبه، و بیانیه جمعی... به قسمت سخن روز مربوط میشود. و در قسمت نظرگاه‌های کاربران... برخی‌ هنوز متوجه نشدند، آن نظرگاه‌ها که در آنجا دیده میشود از چه طریقی در آنجا وارد شده؟ آیا آن نظرگاه‌ها مانند ... درود بر کانون گفتگوی لیبرال... از طریق هر مقاله‌ای در سامانه که بشود در مورد آن نظر داد، در قسمت نظرگاه‌های کاربران اضافه شده؟ یا لینک مخصوصی برای اضافه کردن Comment برای نظرگاه‌های کاربران وجود دارد؟
....ادامه....



اتفاقا این تجزیه طلبان هستند که خاک و زبان برایشان مهم تر از انسان است!

جمشید
اتحادیه اروپا نیز در شرف تصویب طرح کنفدرالیسم اروپای متحد است.به سایت پارلمان اروپا مراجعه کنید.
....ادامه....



نظرات درج شده در این مکان نظرات رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمی‌باشد. کاربران در اظهار نظر آزاد هستند

در این مکان نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید.

آخرین " نظرات آزاد " ارسال شده

تالارهای نوشتاری

آخرین نظرات ارسال شده

2 نظر شورای ملِی، نقبی بسوی روشنائی؟

8 نظر سیاست پیر

2 نظر تحقیر عدالت نیست

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

4 نظر یک هویدا و یک احمدی نژاد

9 نظر درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

1 نظر تکرارِ عادت به نام سیاست

2 نظر جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

3 نظر دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده

51 نظر رضا پهلوی، تنها نیست

47 نظر مشکلتان با رضا پهلوی چیست؟

42 نظر درخواست تجزیه آذربایجان از ایران بوسیله نماینده کالیفرنیا

41 نظر آزادی دور نیست، اگر همه بخواهیم

38 نظر ایران را دوست بدار یا سرزمینش را ترک کن

35 نظر نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست

35 نظر اپوزیسیون ایرانی، کدام اپوزیسیون؟

34 نظر لزوم تشکیل جبهه‌ی واحد سرنگونی

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب


 
  0    1    2    3    4    5    6    7    8    9    10  
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites