حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
هزینه هوسبازی هسته‌ای رژیم

April 02, 2010

جمعه 13 فروردین 2569 = April 2, 2010

شاهین فاطمی شاهین فاطمی
 

سلاح هسته‌ای چه دردی را از نظام ورشکسته جمهوری اسلامی درمان خواهد کرد؟ این سؤالی است که سران نظام از پاسخ گفتن به آن عاجز و ناتوانند. از این رو هرگز اجازه نداده‌اند که این مبحث مهم و حیاتی در ایران و در میان مردم آزادانه مطرح شود. جالب است که امروز همه کس در سراسر دنیا راجع به مسأله اتمی ایران می‌تواند آزادانه اظهار عقیده کند جز ملت ایران که صاحب اصلی کشور است. بنازم به آن آزادی و استقلالی که قرار بود با انقلاب منحوس برای ملت ایران به ارمغان آورده شود!

نه تنها هرگز کسی به مردم فرصت اظهار عقیده نداده است بلکه از نخستین روزهائی که این تصمیم از هر نقطه نظر زیانبخش اتخاذ شد همه چیز پشت درهای بسته، به شیوه مافیائی بین آنهائی که از این مخفیکاری سود مستقیم مادی و معنوی عایدشان می‌شود حل و فصل شده است. نه کسی به خود زحمت داده است که لزوم اتخاذ این سیاست خانمانسوز را برای مردم توجیه کند و نه مطالعه‌ای هرگز صورت گرفته است که حتی اگر نیّت استفاده تسلیحاتی نیست، سود و زیان تولید نیرو با استفاده از انرژی هسته‌ای محاسبه و مقایسه شود. از آنجا که بر مبنای پاره‌ای از تحقیقات دیگران، تولید یک کیلو وات برق از طریق استفاده از انرژی هسته‌ای شش برابر گرانتر از تولید آن به وسیله استفاده از گاز طبیعی است، باید پرسید چگونه کسی می‌تواند در مورد کشوری همانند ایران که از دومین ذخیره گاز طبیعی در جهان برخوردار است، از نقطه نظر اقتصادی این تصمیم حاکمان را توجیه کند؟ این بحث البته مبتنی بر این اصل است که کسی حرف آنها را باور کند و قبول کند که نیّت واقعی آنها تعقیب سیاست مسلح شدن به سلاح هسته‌ای نیست. امروز کمتر کسی در میان مردم آگاه و بی‌غرض باقی مانده است که این ادعای جمهوری اسلامی را جدی بگیرد. به ویژه پس از رد آخرین پیشنهاد غربی‌ها که متقبل شده بودند از هیچگونه کمک برای احداث نیروگاههای هسته‌ای برای مقاصد صلح جویانه کوتاهی نورزند.

در درون کشور آنچنان فضای ترس و وحشتی ایجاد کرده‌اند که حتی مدعیان رهبری سیاسی مخالفین نظام هم تا کنون جرأت نکرده‌اند این مبحث بسیار مهم حیاتی را مورد بحث و نقد قرار دهند. ابعاد زیانهای ناشی از پیمودن این مسیر و صدمات و لطماتی که تاکنون به منافع ملی ما وارد ساخته بسیار وسیع و دردناک است. هدر رفتن دهها میلیارد پول فروش نفت توسط دلالها و سودجویان بومی و بین‌المللی تنها گوشه کوچکی از هزینه‌های مرئی این سیاست زیانبار است. اگر فرصت‌های از دست رفته را کسی بتواند محاسبه کند، خواهد توانست نشان دهد که چگونه این تحریمها کشور ما را در یکی از حساس‌ترین جهش‌های تاریخ اقتصاد جهانی در انزوای مطلق قرار داده است. زیانهای آشکار و نهفته این محرومیت صدها برابر از ولخرجی‌های آشکار رژیم فزونتر است. عقب ماندگی علمی و فن آوری (Technology) مطلبی نیست که جبران پذیر باشد. اتلاف نیروی انسانی و فرار بهترین مغزهای کشور و از همه مهمتر از دست دادن سی سال فرصت سازندگی نه تنها جبران پذیر نیست بلکه سالهای سال طول خواهد کشید تا نسلهای دیگر شاید بتوانند یک بار دیگر کشور ما را در مسیر طبیعی توسعه و پیشرفت قرار دهند.

در مقیاس از یک تا ده، اگر تیره بختی‌های سه دهه گذشته ملت ایران را رده‌بندی کنیم، عدد ده الزاماً به انقلاب منحوس 1357 تعلق خواهد داشت، عدد 9 را باید برای احداث شوم نظام جمهوری اسلامی در فاجعه سنجی تاریخ ایران اختصاص دهیم. پس از این دو فاجعه ملی بدون شک جنگ هشت ساله با عراق که هنوز کسی از ارقام واقعی خسارات و قربانیان آن سخن نهائی را نگفته است و سیاست هسته‌ای (تسلیحاتی) نظام جمهوری اسلامی تواماً در ردیف بعدی فاجعه‌های تاریخ معاصر ایران به حساب خواهند آمد. و این هنوز میانه داستان است و کسی نمی‌تواند امروز به درستی همه صحنه‌های امکان پذیر این ماجرا را متصور شود. در چشم‌اندازی که در پیش روی داریم جز ادامه مسیر وحشت و ترس خودنمائی نمی‌کند. آیا ممکن است آمریکا، اسرائیل و قدرتهای غربی تیغ تیز سلاح هسته‌ای را در دست احمدی‌نژاد سرمست از تعصب و نخوت تحمل کنند؟ و اگر پاسخ به این سؤال به دلائل بسیار واضح سیاسی، اقتصادی و استراتژیک منفی است، این رویارویی اجتناب ناپذیر به چه شیوه‌ای به وقوع خواهد پیوست؟ اگر حمله هوائی به مراکز مشکوک انجام پذیرد چه کسی اطمینان می‌دهد که این حملات به یک جنگ تمام عیار تبدیل نشود؟ هر روز که می‌گذرد سخن و بحث تازه‌ای را برای زمینه چینی حمله به ایران عرضه می‌کنند و چنین به نظر می‌رسد که حاکمان تهران در این جوّسازی برای جنگ با کشورهای غربی در رقابتند. چگونه ممکن است تصور کنیم که در شرایطی چنین حسّاس جمهوری اسلامی سلاح و مهمات به افغانستان بفرستد و در کشتار سربازان آمریکائی با طالبان به نوعی مشارکت ورزد؟ آیا این یک نوع تعمّد در تحریک حریف به شمار نمی‌آید؟ اگر چنین باشد، خیانتی از این واضح‌تر علیه منافع ملی ایران درتاریخ کشور ما به ثبت نرسیده است.

حال اگر فرض را بر این قرار دهیم که غربی‌ها از خود عقل و متانت نشان دهند و از هر گونه اقدام عجولانه و شتابزده پرهیز کنند و اجازه دهند که حضرات صاحب یک یا چند بمب هسته‌ای شوند، آنگاه باید پرسید از چنین رویدادی چه سودی برای ملت ایران حاصل خواهد شد؟ آیا رشد اقتصادی کشور تسریع می‌شود و یا از تورم کاسته خواهد شد و دیگر مردم از بیکاری و فقر رنج نخواهند برد؟ آیا مردم کره شمالی که احتمالاً چندین بمب هسته‌ای در زرادخانه خود انبار کرده‌اند دیگر برای سدجوع به چراگاهها نمی‌روند و از حداقل معیشت برخوردارند؟ آیا پاکستان که صاحب بمب اتمی شده است توانسته است برای هیچ یک از مسائل اقتصادی و یا سیاسی خود راه و چاره تازه‌ای اندیشه کند؟

از سوی دیگر اگر نظام جمهوری اسلامی تصور می‌کند داشتن بمب هسته‌ای موجب طول عمر و ثبات نظام خواهد شد، باز هم در محاسبات خود دچار اشتباه شده است چون آنچه رژیم را تهدید می‌کند عدم رضایت مردم و عدم مشروعیت نظام است و علاج آن هم بمب اتمی نیست. امروز پس از نا بودی صدام حسین در عراق و سقوط کمونیسم مهاجم در شوروی سابق برای اولین بار در تاریخ چندین صد سال اخیر، میهن ما از سوی هیچ کشور و قدرت خارجی در معرض تهدید قرار ندارد. حقیقت امر این است که رژیم جمهوری اسلامی بیش از هر چیز از آگاهی و بیدار شدن مردم نگران است و از این رو دائماً سعی می‌کند برای ایران دشمن خارجی بتراشد تا شاید بتواند افکار عمومی را از تمرکز روی مشکلات کشور منحرف کند.

دستیابی به بمب هسته‌ای توسط نظام جمهوری اسلامی بدون شک حلقه‌های محاصره را در منطقه تنگتر خواهد کرد و بهانه‌های تازه‌ای نه تنها برای آمریکا بلکه برای فرانسه و بریتانیا ایجاد خواهد شد تا بر نفوذ و حضور خود در منطقه بیافزایند. هم اکنون برای اولین بار در تاریخ معاصر خاورمیانه کشور فرانسه در خلیج فارس پایگاه نظامی و دریائی ایجاد کرده است. روزی که جمهوری اسلامی صاحب بمب شود همه کشورهای مجاور دست به دامان آمریکا و کشورهای اروپائی خواهند شد و بازار فروش اسلحه به این کشورها از سوی آمریکا و شرکا رونق تازه‌ای خواهد یافت.

در شماره این فصل مجله معروف (Foreign Affairs) مقاله بسیار جامع و مبسوطی از سوی دو کارشناس منطقه انتشار یافته که در آن همه فرضیات و امکانات در صورت دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای مورد مطالعه قرار گرفته است. عنوان این مقاله خود گویای آمادگی سیاستگذاران و سیاستمداران آمریکائی برای هر نوع رویداد احتمالی است. عنوان مقاله‌ای که در روی جلد آن با حروف درشت خودنمائی می‌کند هر خواننده‌ای را تشویق به خواندن مطلب می‌سازد: عنوان «زمانی که ایران صاحب بمب شود» با آنچه در مقاله می‌خوانیم تا حدی متفاوت است. در متن مقاله با استناد به یک مقاله بسیار معروفتر به قلم «جورج کنان» در مورد تحدید یا “Containment” روسیه شوروی زمانی که آنها در سال 1947 به بمب هسته‌ای دست یافتند، دو نویسنده مقاله استدلال می‌کنند که بر فرض اگر چنین رویدادی در مورد ایران هم تکرار شود، دنیا آخر نخواهد شد و آمریکا خواهد توانست به بهترین وجهی از عهده محدود کردن ایران و ایجاد فشار لازم برای پیشگیری از باج خواهی حاکمان تهران برآید. در مورد ایجاد اطمینان برای اسرائیل این مقاله پیشنهاد می‌کند که در صورت دستیابی ایران به هدف هسته‌ای شدن، سنای آمریکا باید پیمان دفاع مشترک با اسرائیل را تنظیم و تصویب کرده و اعلام کند که هرگونه تعرض به اسرائیل به منزله حمله به خاک آمریکا تلقی و با آن برخورد خواهد شد.

احتمال می‌رود یکی از دلائل انتشار این مقاله در این زمان ویژه به خاطر آماده کردن افکار عمومی در آمریکا برای قبول چنین امری باشد. با اینکه مقاله بسیار مفصل از همه جهت جامع به نظر می‌رسد در یک موردسکوت نویسندگان مقاله جالب است. آنها در مورد عکس العمل قابل پیش بینی و احتمالا شدید مردم آمریکا در صورت دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای و تاثیر این عکس‌العمل در افکار عمومی آمریکا در انتخاب مجدد آقای اوباما سکوت کرده‌اند ، در حالی که سیاست خارجی آمریکا هرگز از بعد سیاسی داخلی مستقل نبوده و نخواهد بود.

در شروع مقاله، این دو نویسنده به اختصار اظهار امیدواری کرده‌اند که اگر موج سبز اعتراضی علیه حکومت آخوندی موفق شود آنگاه این احتمال وجود دارد که به یکباره رفع نگرانی شود چون یک حکومت متکی به مردم ایران که در آن اولویتها را رأی دهندگان تعیین می‌کنند، نه سران سپاه و مافیای قدرت در پشت درهای بسته، به احتمال زیاد در مسیر تعامل و همکاری با جهان آزاد قرار خواهد گرفت و دنیا را از شر ماجراجوئی‌های رژیم اسلامی آسوده خواهد کرد.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites