شکست مذاکرات اتمی اخیر در استا نبول بین نمایندگان گروه 1+5 و فرستاد گان جمهوری اسلامی نمی بایست برای کسی دور از انتظار می بود.
تنها یکروز مانده بود به آغاز این گفتگو ها محمود احمدی نژاد در بیاناتی اعلام کرد که مذاکرات و تحریم ها نمیتواند بازدارنده برنامه هسته ای ایران باشد : " قدرتهای زورگو و استکباری بدانند که صد ها هزار قطعنامه هم نمیتواند جلوی پیشرفت اتمی ایران را بگیرد."
آقای احمدی نژاد تنها کسی نیست که این تحریم ها را بی اثرقلمداد میکند، خانم سوزان ملونی (Suzanne Meloney) که در موئسسه بروکینگز(sBrooking) پژوهشگر می باشد و در زمان ریاست جمهوری پرزیدنت کلینتون و جرج دبلیو بوش فعالیت و تحقیقات در زمینه مسائل ایران را انجام داده است هم در مورد بی اثر خواندن تحریمها هم نظر است: " تقریاً غیر ممکن است که بتوانید در واشینگتن کسی را پیدا کنید که معتقد باشد تحریم ها اثر گذار خواهد بود" ، "رهبران ایران نشان داده اند که هنگامی که تحت فشار قرار میگیرند در جهت رسیدن به تفاهم و توافق عمل نمی کنند و بر عکس به سمت دیگر میروند او اضافه میکند ، "جمهوری اسلامی در عمر 31 ساله خود همواره با تحریم های سخت و دشوار دیپلماتیک و فشار های اقتصادی گلاویز بوده و مقابله کرده است به خصوص در زمان جنگ با عراق هنگامی که قیمت نفت به پائین ترین حد خود نزول کرده بود."
دیگر تحلیلگران حاضر در همان کنفرانس بر این باور بودند که تحریم های جدید، به خصوص اگر همراه با فشارهای مستقیم ایالات متحده و اتحادیه اروپا بر بخشهای انرژی و مالی- بانکی شود اثرات معکوس خواهد داشت زیرا احتمالاٌ جناح های تندرو را در ایران قدرتمند تر میکند و میتوانند از احساسات ملی گرایانه هم بهره برند.
در نهم ماه ژوئن سال 2010 شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 1929 را به تصویب رساند این قطعنامه تحریمهای بین المللی بیشتری را متوجه برنامه اتمی و فعالیتهای نظامی ایران ساخت. اهداف این چهارمین قطعنامه در جهت متقاعد کردن ایران برای دست برداشتن از غنی سازی است که از سال 2006 مورد بحث است ، ممنوعیت انتقال و فروش تسلیحات متعارف جنگی از طرف اعضای سازمان ملل متحد به ایران ، درخواست برای کنترل و د قت بیشتر بر فعالیت های بانکی و مالی ایران در کشورهای دیگر ، افزودن افراد شخصی و حقوقی بیشتری به لیست سیاه سازمان ملل متحد و مجاز کردن کشورها برای بازرسی دریائی محمولات ارسالی مشکوک به ایران که میتواند در ارتباط با برنامه هسته ای ایران مفید باشد. این آخرین قطعنامه با 12 رای مثبت و 2 رای منفی به تصویب رسید، در این قطعنامه دو کشور برزیل و ترکیه رأی مخالف دادند و لبنان از رای دادن امتناع ورزید.در تصویب قطعنامه های قبلی همگی متفق القول بودند . نکته قابل توجه در این قطعنامه موافقت و هماهنگی پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل بود.
در حالیکه پرزیدنت اوباما از آن به عنوان "سخترین تحریم های اعمال شده تاکنون بر جمهوری اسلامی" نام برد، بسیاری از تحلیلگران و دست اندرکاران مسائل ایران به شدت مخالف آن بودند. در پیشنویس این قطعنامه که در ماه مارس آماده شده بود ایالات متحده خواستار تحریمهای الزامی بود که در آنها از دسترسی و دستیابی ایران به بازار های مالی- بانکی بین المللی و همچنین استفاده از آبها و فضای هوائی بین المللی برای انجام معاملات بین امللی خود جلوگیری می شد. اما این خواستهای ایالات متحده به دلیل پافشاری روسیه و چین طی سه ماه دوران مذاکرات ابتدائی موفق به تضعیف متن پیش نویس و حذف اکثر مجازات ها شدند، به سرانجام نرسید. مسائله ای که یک مقدار نگران کننده است اختیاری و ارادی بودن محدودیت ها در پیش نویس نهائی است.
مطمئناً تحریمها بر روی اقتصاد ایران تأ ثیر داشته اند اما نه در حد و حدود واداشتن رژیم به تغییر رفتار و رها کردن سیاست های خود. ظاهراً روحانیون حاکم و همپیالگانشان در بین نیروهای نظامی و امنیتی تصمیم گرفتند که شاخ به شاخ دنیا شوند و سعی در کم کردن اثرات و خسارات تحریم ها شوند.تازه آنچه به تصویب رسید تا حدود زیادی الزام آور نیست و به سهولت میتوان از زیر بار انجام آن طفره رفت. هیچکدام از قطعنامه های سازمان ملل به اندازه کافی قوی نیستند که رژیم را مجبور به تغییر محاسبات استراتژیک خود کنند. در واقع تحریم های سازمان ملل به صورت سیستماتیک از اثراتش کاسته و در نهایت برای موافقت و کسب آرای روسیه و چین به اره ای که دندان نداشته باشد تبدیل شد، بعلاوه اینکه هر دو کشور به شدت با تحریمهای یک جانبه و خارج از چهار چوب سازمان ملل علیه رژیم از طرف اروپا و آمریکا مخالفت کردند.
همان طور که انتظار می رفت از سر گیری مجدد مذاکرات در ماه ژانویه 2011 در استانبول بین رژیم جمهوری اسلامی و گروه 1+5 نیز سرانجام به شکست انجامید.
در حالیکه ایالات متحده 20 سال است که تحریم های کامل خود را در تمامی ابعاد داشته است، رژیم ایران با تمام مشکلات و سختی یاد گرفته است که از آنها عبور کند و از عهده آنها بر آید. از سوی دیگر ایالات متحده سعی میکند تا برای متوقف کردن غنی سازی اورانیوم از طرف ایران یک اتحاد و هماهنگی بین المللی ایجاد کند تا از طریق منزوی کردن ایران در جهان ، این رژیم رفتارخود در مورد برنامه هسته ای اصلاح کند.
در چنین شرایطی چه باید کرد؟
پیشنهاد دیگری که هنوز بسیار مورد بحث و تبادل نظر قرار نگرفته است و زیاد هم برای بسیاری جذاب نمی تواند باشد هدف قرار دادن صدور نفت ایران است. این بخش بسیار حیاتی و حساس در اقتصاد ایران میتواند در ارتباط با تأ ثیر گذار بودن و یا نبودن تحریم ها نقش بزرگی ایفا کند. البته جلوگیری از صدور نفت برای ایران به مانند یک تیغ دو لبه میباشد. از طرفی صادر کردن نفت برای ایران به دلیل وابستگی شدید به صدور آن و جلب سرمایه گذاری خارجی مانند پاشنه آشیل می ماند و از سوی دیگر امکان تحمل در برابر فشار های اقتصادی همزمان با پیشبرد و گسترش برنامه هسته ای خود را به رژیم می دهد. اگر ایران توانائی خود را در فروش نفت از دست بدهد بقای جمهوری اسلامی به مخاطره خواهد افتاد. هرچند این مسیر بسیار خطرناک خواهد بود، محدودیت برای صدور نفت ایران به طرز بسیار محسوسی بازار بین المللی انرژی را دچار آشفتگی خواهد کرد. با وجود اینکه ایران کمتر از 2 ملیون بشکه در روز صادر نمیکند و این مقدار به راحتی میتواند با افزایش صادرات عربستان جایگزین شود اما اثرات روانی پیشگیری از صدور نفت ایران بر بازار های دنیا و تبعات منفی آن قابل پیشبینی و کنترل نیست. اینکه تا کنون این راه حل در نظر گرفته نشده است اثبات میکند که از نظر سیاستمداران گزینشی است ورای سیاستهای قابل اجرا و عملی بودن.
از این به بعد مسیر چه خواهد بود؟
این بازی موش و گربه با جمهوری اسلامی در نهایت به پایان خواهد رسید و حاصل آن یکی از این دو حالت خواهد بود: یا جمهوری اسلامی در مسیر تکمیل برنامه های هسته ای خود ادامه میدهد و در نهایت احتمالاٌ موفق میشود تا تسلیحات اتمی و موشکی خود را به نتیجه برساند و یا ، اسرائیل و ایالات متحده در برابر راه حل نظامی با تمام پیا مد ها دست به کار خواهند شد. از آنجائی که این دو راه حل نه معقول و نه قابل تحمل به نظر می آیند نیاز است تا از زاویه ای دیگر به این مسأ له بنگریم و قوانین حل و فصل آن و همچنین صاحبان منافع در این مسأ له را تغییر دهیم. مردم ایران کسانی هستند که در زیر فشار تحریم ها بیشترین صدمه را دیده اند و در نهایت هم اگر حمله نظامی روی دهد این مردم ایران هستند که هزینه آن را خواهند پرداخت در حالیکه هیچگونه نقشی و مشارکتی در این تصمیمات جمهوری اسلامی نداشته اند. بعد از اتفاقات ژوئن 2009 و رفتار وحشیانه و قرون وسطائی جمهوری اسلامی در سرکوب مردمی که پرسششان "رأی من کجا است؟" بود ، کسی نیازی به این ندارد تا با استفاده از موئسسه معروف نظر سنجی گالوپ نا مشروع و نا مردمی بودن این رژیم را به اثبات برساند.
با در نظر گرفتن نامردمی بودن این رژیم و اینکه اکثریت ایرانیان مخالف سیاستهای ماجراجویانه و تند رویهای این حکومت در داخل و خارج از ایران هستند ، این سوأل مطرح میشود که چرا این نکته در مذاکرات با رژیِم گنجانده نشده است ؟ اگر که فشار های هماهنگ و معنی دار از طرف نها دهای بین المللی در ارتباط با نقض حقوق اولیه بشردر ایران که متعدداً از سوی شورای عمومی سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی به آنها اشاره شده است صورت گر فته بود این رژیم ضعیف و آسیب پذیرهمان راهی را می رفت که رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی پیمود.
مطرح کردن نقض حقوق اولیه بشر در ایران برای مردم ایران و افکار عمومی بسیار به مراتب مفید تر و سازنده تر خواهد بود تا مذاکرات هسته ای. آنچه که باعث فرو پاشی کمومنیسم شد و او را همراه با دیگر کشورهای بلوک شرق به زانو در آورد پا فشاری بر اجرا و نظارت قرارداد هلسینکی بود . ایران بسیاری از کنوانسیونهای سازمان ملل در ارتباط با حقوق بشر را امضاء کرده است . احقاق این حقوق مردم ایران در داد گاهای بین المللی باعث رسوائی و از پای در آوردن این رژیم خون خوار میشود و همزمان حمایتی روحی- روانی – اخلاقی از میلونها ایرانی که تشنه هم دردی بین المللی بایشان هستند.
وقایع 2 سال گذشته شواهدی بود بر تأیید نا مشروع بودن و غیرقانونی بودن حکومت مذهبیان بر ایران، تغییر این رژیم تنها راه با قی مانده برای ایرانیان است . نیازی به عمل نظامی و نظامیان و یا هر گونه دخالت خارجی در این زمینه نیست، آنچه که لازم است حمایت همه جانبه و آشکارا از مبارزه مردم ایران و آرزوهای قانونی آنان می باشد.این امکان پذیر است همانطور که در مورد آفریقای جنوبی تحقق یافتت و آن اخراج جمهوری اسلامی از سازمانها و نهاد های بین المللی است.
نتیجه این سیاست ها میتواند برای رژیم ضعیف شده جمهوری اسلامی مرگ آور و یاعث برافتادش باشد به همان صورتی که شاهد دگرگونی ها در تونس بودیم. حرکاتی از این نوع و متمرکز در سطح بین المللی هماهنگ با مبارزه ایرانیان در درون مرز باعث به زانو در آوردن رژیم خواهد شد.
آن زمانی که ایرانیان بر رژیم تروریست و خونخوار جمهوری اسلامی چیره گردند و حکومتی دموکرات بر خواسته از خواست مردم به وجود آید سیاست خارجی ایران دگر بر اساس ایدئولوژی ، مذهب و خلاف منطق تعیین نخواهد نشد. دولتی که بصورت دموکراتیک از طرف مردم انتخاب میشود سعی در بالا بردن رفاه مردم وپیشرفت مملکت خواهد داشت.
آن زمانی که سیاست خارجی ایران بر اساس منطق ودر جهت منافع کشور مشخص گردد و نه تعصبات خشک مذهبی و ایدئولوژی ایران یکبار دیگر جایگاهی را که محق آن است
را در میان دیگر ملت ها به خود اختصاص خواهد داد و به پیشرفت صلح و رفاه در منطقه کمک خواهد کرد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|