آقا يك هفته زودتر آمد، تا بگويد پيام انقلاب ۵۷ چه دير توسط جنبشهای عربی شنيده شده است.
( نكاتی از نماز جمعه ۱۵ بهمن به امامت آقای خامنهای )
جمعهی آينده ۲۲ بهمن بود و آقا میتوانست «نوستالژی در كنار مردم بودن» را برای لحظاتی مرور كند و دمی از هراس «ديكتاتور بودن» بگريزد. اما آقا يك هفته زودتر آمد، تا بگويد پيام انقلاب ۵۷ چه دير توسط جنبشهای عربی شنيده شده است. زودتر آمد، تا مبادا كسی نشانههای فتنهی ۸۸ را در ميان جنبشهای ۸۹ بجويد و مبادا يارانش هم به شباهتهای ميان ديكتاتورها بيانديشند. مبادا...
كسی چه میداند ، شايد هم آقا ترجيح میداد هفتهی آينده سخنرانی كند و خطبههايش را روز ۲۲ بهمن را بخواند كه هم پرشورتر مینمود و هم جمعيتش به سامانتر و هم تداركاتش بيشتر بود. شايد او هم ترجيح میداد در سالروز پيروزی انقلاب اسلامی، «اسلامی بودن و انقلابی بودن» خود را به ملتهای عرب ثابت كند و دم به دم از «مردم سالاری» بگويد! ۲۲ بهمن برايش فرصت بهتری بود برای آنكه ساعتی از سايهی ديكتاتور مصر بگريزد و به اعتبار انقلاب ۵۷ برای لحظاتی در كنار اغتشاشگران مصری قرار بگيرد و مزهی فتنه بودن را بچشد. شايد تا جمعه آينده، آقا میتوانست بر كسالت و افسردگی آشكاری كه از نگاه دوربينها پنهان نمیماند اندكی غالب شود و ساعاتی پنهانش كند.
اما ؛ در ايران سخنرانی ۲۲ بهمن سهم رئيس دولت است و اين رسم سالهاست كه پابرجاست. و كيست كه جرات كند كه از احمدی نژاد بخواهد كه نوبتش را برای حضور در ميان جمعيتی تهرانی به ديگری بدهد، حتی اگر اين فرد ولینعمتش باشد؟ مگر احمدی نژاد چنين فرصت نابی را به كس ديگری خواهد سپرد ؟ مگر او به غير از اين نوبت، فرصتی و جراتی برای ابراز وجود در برابر مردمانی از تهران سراغ دارد؟ چه معلوم، شايد هم از او خواستهاند و نپذيرفته است.
به هر حال و به هر زحمتی كه بود ، آقا خطبهی اولش را بالا رفت و پايين آمد تا نسبت ميان انقلابها و جنبشها را وارونه كند و فتنهها و توطئهها را پوستين وارونه بپوشاند. از هراس ايرانيان و فارسیزبانان، بخشی از خطبهی دومش را به زبان عربی و ظاهراً برای كشورهای عربی برخواند. مقام عظمای ولايت، از هراس «يك شباهت نامبارك» با حسنی مبارك، فراموش كرده بود كه زيبندهی ولیامر مسلمين جهان نيست كه چند خط عربی را از رو بخواند. مصباح يزدی اين يكی را راست گفته بود...
و اخوان المسلمين هم سنگ تمام گذاشت و بلافاصله بعد از اين خطبهی نيمه عربی، در پاسخی سریع و صریح نوشت «جمعیت اخوان المسلمین، این قیام را انقلاب تمام مردم مصر میداند، نه صرفا یک انقلاب اسلامی». حالا آقا هم میداند كه «هم نوايی نامبارك او با مبارك« لو رفته است و نه تنها در ايران كه در ميان اعراب هم هيچكس حاضر نيست به «هيچ بهانهای» ديكتاتورها را تحمل كند . حتی اگر اين بهانه پروژهی مشترك «هراس از بنيادگرايی» باشد.
البته آقا آن بالا بود و لابد فرصت نداشت مواجهه احمدی نژاد و لاريجانی را ببيند. حال و احوال آن بالا به او اجازه نمیداد تا تيكهای عصبی احمدی نژاد را در مواجهه با لاريجانی ببيند و ببيند كار از ديگران گذشته است و حال و روز بركشيدگانش هم تعريفی ندارد و بیمشروعيتی نظام و ناكارآمدی قوا، قرار را از كف آنان هم گرفته است و در تنگنای قدرت طاقتشان از هم طاق شده است.
صدا و سيما، كاملاً با احمدی نژاد است، اين را امروز میشد فهميد. آن گاه كه آقا «همه و خودش» را به تقوا سفارش میكرد، دوربين صدا و سيما «فقط» لاريجانی را نشان میداد، گويی تنها اوست كه مخاطب آقاست و اين اوست كه مدتی است از دايره تقوا بيرون شدهاست. دوربينهای صدا و سيما حتی هنگام مواجههی بركشيدگان رهبری هم به نفع احمدی نژاد آمد و به نفع او كنار رفت و اين رفت و آمد دوربينها در طول پخش زندهی سيما حتیالمقدور رعايت میشد. تدوينگر هم در بد وضعيتی گرفتار آمده بود. از طرفی لازم بود تصوير دو قوه را در كنار هم مخابره كند تا چند روزی ديگر اختلافها و ناتوانیها را برای عوام الناس پنهان كند و از طرفی ديگر تيكهای عصبی و حالات چهرهی احمدی نژاد بیقراریهای او را تصوير میكرد و حديث دل میگفت و راز نهان آشكار میكرد. دوربين صدا و سيما هيچگاه در نشان دادن نيمی از حقيقت و دروغگويی تا اين اندازه به سختی گرفتار نشده بود....
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|