حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
تونس- یمن- مصر..... و بعد؟

February 10, 2011

پنچ شنبه 21 بهمن 2569 = February 10, 2011

شاهین فاطمی شاهین فاطمی
 

معمولا با سقوط نخستین مهره دامینو فروریختن زنجیره ای دیگر مهره ها اجتناب ناپذیر است. آیا در سیاست هم این قاعده همیشه حکمفرما است.؟

پاسخ این پرسش مسلم نیست، درحالیکه در اروپای شرقی کشورهای محصور در پشت پرده آهنین در پیروی از این قاعده کلی یکی پس از دیگری آزاد شدند و انقلاب های رنگین در اکثر آنها طی مدت زمانی نسبتاٌ کوتاه با موفقیت انجام شد، در دیگر حوادث مشابه چنین روال و قاعده کلی دیده نشده است. مثلاً در مورد انقلاب اسلامی ایران بر خلاف همه پیش بینی های عجولانه وخوشبینانه انقلابیون اسلامی، چنین نشد و می بینیم که پس از متجاوز از سه دهه در هیچ کشور مسلمان دیگری کسی نه به آقای خمینی و نه به انقلاب اسلامی ایران اقتدا نکرده است. اکنون باید پرسید آیا آنچه در تونس، یمن و مصر آغاز شده است به دیگر کشور های منطقه از جمله سوریه و ایران سرایت خواهد کرد؟

پیش از آنکه به بررسی این پرسش و اوضاع مصر در ارتباط با آینده سیاست آمریکا در منطقه بپردازیم شاید بهتر باشد در بدو امر یک نکته اساسی را در مورد تفاوت دیکتا توری های هوادار آمریکا ونظامهای دیکتاتوری ضد آمریکائی درمنطقه متذکر شویم. هر کس با دقت به حوادث مصر در هفته های اخیر و رویداد های ایران در 1979 بپردازد نمی تواند بسیاری از شباهت های این دو رویداد را نادیده بگیرد. در ایران طی انقلاب 1357 و در مصر در حوادث هفته های گذشته آمریکا بدون آنکه در صحنه حضور عینی داشته باشد از بازیکنان اصلی بود. نقش امریکا در این دو حادثه در دو محور کاملا مشهود بود، از سوئی رهبران امروز مصر و آن روز ایران نگران عکس العمل آمریکا در مورد بر خورد خود با انقلابیون بودند. شاه ایران نگران عکس العمل واشنگتن و رسانه های آمریکائی بود و از این روبرای حفظ " فضای باز سیاسی " از هر نوع سرکوبی اجتناب شد. حُسنی مبارک نیز نمی خواست و یا نمی توانست علیه خواست دمکرات های حاکم در واشنگتن قدمی بر دارد. باز هم در هر دو صحنه، چه در ایران 1979 و چه در مصر 2011 حضور و مشارکت خبرنگاران و دوربین های تلویزیون های آمریکائی و اروپائی یار و مشوق متظا هرین بود. در حالیکه دیگر حکومت های سرکوب گر منطقه از نوع سوریه و ایران همانگونه که در خیزش سبزایران مشاهده شد، در مرحله اول نه تنها توجهی به افکار عمومی و خواسته های آمریکا ئی ها نداشته و ندارند بلکه مخالفین خود را به اتهام وابستگی به آمریکا سرکوب می کنند. وخبرنگاران خارجی نیزاگر موفق به کسب ویزا و سفر به ایران شده بودند، نه تنها حق مشاهده تظاهرات وانتقال خبر را نداشتند بلکه به عنوان جاسوس و عامل خارجی یا اخراج می شد ند و یا حق خروج ازهتل را نداشتند. بنابراین هر نوع مقایسه این تحولات و حتی امکان سرایت آنها از کشوری به کشور دیگر بستگی دارد به رنگ این حکومت های سرکوبگر. اگر وابستگی و تعلق آنها به غرب و به ویژه آمریکا باشد بسیار آسیب پذیرتر هستند نسسبت به آن دسته از حکومت های سرکوبگرمانند سوریه، حماس، حزب الله وجمهوری اسلامی که در موضع ضدیت با آمریکا قرار دارند.ازاین رو باید در کوتاه مدت کم و بیش در انتظار فرو ریختن رژیم های وابسته و متمایل به غرب باشیم تا سر انجام نوبت دیکتا توری های از نوع دیگر نیز فرا رسد.

اما تفاوت میان آنچه در تونس و مصر به وقوع پیوست و آنچه یکسال پیش موقتاً درایران ناکام ماند تنها به درجه ارتباط وموضع این رژیم ها دربرابر آمریکا منحصر نمیشود. یکی دیگر از تفاوت های اساسی این رویدادها را باید با در نظر گرفتن نقش نیرو های نظامی- انتظامی در این کشورها بررسی کرد. مثلا در مصر ارتش با یک سُنَتِ شصت ساله حکومت را ازآن خود میداند. افسران جوانی که در سال 1952 به رهبری ژنرال نجیب و دستیاری کُلنِل عبدالناصر و انورسادات علیه نظام پادشاهی فاروق قیام کردند و حکومت را در دست گرفتند، موفق شدند همانند ارتش ترکیه برای خود شخصیتی مستقل از سران سیاسی حکومت ایجاد کنند. دررویدادهای اخیر ارتش مصر ظاهرا مسیر خود را از مسیر سرنوشت حُسنی مبارک جدا کرده است و برای حفظ و تداوم زما مداری او در برابر مردم وارد میدان نشده است. این تفاوت اساسی با آنچه در مورد سپاه پاسداران در حوادث سال پیش مشاهده شد نشان دهنده نقش اساسی نیرو های مسلح در سر نوشت خیزشهای مردمی است.
یکی دیگر از تفا وت های اساسی رویداد های مصر با آنچه در سال گذشته در ایران به وقوع پیوست روشن بودن اهداف مخالفین حکومت است. در مصر بر کناری حسنی مبارک محور اصلی حرکت مردم اعلام شده است در حالیکه در قیام مردم ایران در سال پیش مسأله اصلی اعتراض به تقلب انتخاباتی بود و تنها جمعی از مشارکت کنندگان در مورد کُلیت نظام و شخص آقای خامنه ای با صراحت اعلام موضع کردند. اینگونه تفاوت های اساسی اگر نادیده گرفته شوند هر گونه مقایسه و سنجش میان آنچه در ایران روی داد و آنچه در مصر در شُرف تکوین است را غیر ممکن می سازد.

آینده سیاست آمریکا در منطقه

با آنکه هنوز سرنوشت نهائی حوادث مصر نا معلوم است ورویکرد دمکرا تیک حوادث تنها یکی ازاحتمالات است، از هم اکنون پاره ای از نظریه پردازان در مورد چگونگی سیاست آمریکا در منطقه آغاز به کار کرده اند. سرانجام حوادث مصر و اینکه چگونه حکومتی جانشین حُسنی مبارک خواهد شد برای آمریکا در منطقه بسیار حیاتی است اما در درازمدت صرف نظرازاتفاقات روز، منافع بنیادی آمریکا در خاورمیانه موجب خواهد شد که آمریکا در سیاست خود تجدید نظر کند. هم اکنون بسیاری از مفسران سیاسی در اُردوی جمهوریخواهان در مورد اشتباهات دولت اوباما آغاز به اظهار نظر کرده اند. پاره ای از این مفسران معتقدند که اوباما با پشت کردن به سیاست پرزیدنت بوش دوم مبتنی بر گسترش دموکراسی تدریجی در خاورمیانه مرتکب اشتباهی بزرگ شد. در حالیکه پرزیدنت بوش مصر و کشورهای متمایل به آمریکا را شدیدا زیر فشار سیاسی قرار داده بود و از آنها می خواست که سریع تر به سمت گسترش دموکراسی در منطقه کوشا باشند پرزیدنت اوباما در نطق معروف خود در قاهره رسما این سیاست را رَد کرد و اعلام داشت که هر کشوری باید به شیوه و روش خود اقدام کند و نسخه از پیش ساخته شده ای برای آینده خاورمیانه وجود ندارد. این تغیرجهت موجب شد دیکتاتورهای منطقه نفس راحتی بکشند. پاره ای از این مفسران به انتخابات مصر در دوران بوش اشاره می کنند که در طی آن تعداد کثیری از مخالفان به پارلمان رفتند در حالیکه در انتخابات فرمایشی اخیر تنها یک نماینده مخالف حکومت توانست به پارلمان راه یابد.

در دو کشور مجاور ایران، عراق و افغانستان با حظور نظامی آمریکا نوعی حکومت شبه دموکراتیک با انتخابات نسبتاً آزاد و آزادی مطبوعات ایجاد شده است اما هنوز معلوم نیست که زمانی که نیروهای امریکائی وغربی ازمنطقه خارج شوند آیا دموکراسی در این دو کشور پایدار خواهد ماند؟

آنچه امروز بیش از همیشه مورد توجه ناظران سیاسی منطقه قرار گرفته است نقش کلیدی ایران در تعیین سرنوشت منطقه است. حوادث چند هفته اخیر بیش از همیشه توجه جهانیان را به ایران و ارتباط آن با حوادث منطقه معطوف کرده است، در حالیکه سرانجام نشان داده شد که آمریکا و دیگر کشورهای غربی نخواهند توانست با اِتکا به نظام های دست نشانده ای مانند مصر و تونس در برابر موج واپسگرائی و تروریسم مقاومت کنند، باید پرسید آیا اکنون آنها به ارزش و اهمیت ایرانی آزاد و دموکرات به عنوان یک کشور نمونه پی برده اند؟ تجربه سی و دو سال استبداد دینی، فساد حکومتی و دیکتاتوری مذهبی در ایران شرایطی ایجاد کرده است که امروزمردم ایران بتوانند با استقرار یک حکومت دموکراتیک و آزاد برای تمامی منطقه سرمشق و نمایانگرآینده شوند. پیروزی دموکراسی و استقرار آزادی در ایران یگانه مسیر و راه حل رو یا روئی عملی با تروریسم اسلامی و دیگر مسائل بغرنجی است که اروپا و آمریکا ناگزیراز رویاروئی با آن هستند.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites