آیا می‌توانیم حفظ و نگاهداری "سیرت انقلاب" را یک دین و بدهکاری به نظام ولایت بشمار نیاوریم؟ نظامی که از استقلال و سروری ملت در برابر دست اندازی‌های قدرت‌های بزرگ، بدفاع بر‌می‌خیزد البته که حق بر گردن ملت دارد. اما تنها احترام و استقلال و مردم‌سالاری و ..." /> آیا می‌توانیم حفظ و نگاهداری "سیرت انقلاب" را یک دین و بدهکاری به نظام ولایت بشمار نیاوریم؟ نظامی که از استقلال و سروری ملت در برابر دست اندازی‌های قدرت‌های بزرگ، بدفاع بر‌می‌خیزد البته که حق بر گردن ملت دارد. اما تنها احترام و استقلال و مردم‌سالاری و ...">
 حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
ولایت طلبکار است و ملت بدهکار

February 10, 2011

پنچ شنبه 21 بهمن 2569 = February 10, 2011

فیروز نجومی
 

آیا می‌توانیم حفظ و نگاهداری "سیرت انقلاب" را یک دین و بدهکاری به نظام ولایت بشمار نیاوریم؟ نظامی که از استقلال و سروری ملت در برابر دست اندازی‌های قدرت‌های بزرگ، بدفاع بر‌می‌خیزد البته که حق بر گردن ملت دارد. اما تنها احترام و استقلال و مردم‌سالاری و خنثی‌سازی توطئه‌های دشمن نیست که مردم را بدهکار می‌سازد، شکوه و عظمتی که اسلام به ملت ایران بخشیده است، ملت را هر چه بیشتر در بدهکاری غرق می‌کند...




در نظام اسلامی، هرگز نمی‌توان صحنه‌ای را تصور کرد تماشایی‌تر از منبر‌ی که ولی فقیه بعنوان امام جماعت بر فراز آن جلوس می‌یابد و خطبه‌خوانی می‌کند، بویژه اگر شرایط درونی و یا بیرونی دستخوش بحران شده باشد.

چرا که در برابر جماعت، ساحری به سحر و افسون می‌پردازد در اوج مهارت و تردستی. کذب را به حقیقت تبدیل می‌نماید و حقیقت را به کذب. افسون‌ش چنان تخدیر کند که هیچ تماشاگری را هرگز نیست بازگشتی به عالم بیداری. با نام الله می‌آغازد و شریعت و آئین اسلامی. از این جهان خروج می‌یابد و به دوران امامت، یعنی دوران بی‌پایان، رجعت می‌کند، گویی که تاریخ بشریت با امامان آغاز گشته است و با آنان بسر آید. امامت و ولایت را طلبکار می‌سازد و مردم را بدهکار، که بوده‌اند و هستند وامدار تا قیامت نسبت به الله و پیامبر.

ولی فقیه آنگاه جلوه الله شود و بدهکاران را به تسلیم و اطاعت، به بندگی و عبودیت فرا می‌خواند که عین تقوا است و رستگاری و یا وفا به عهد است و پرداخت بدهی. که از آن چیزی بر‌نخیزد جز سعادت و نیکبختی. اما ساحر خطبه‌گو از ذهنیات می‌گوید و نا دیدنی‌ها که عیان را غیب کند و دیدنی‌ها را از نظر‌ها بپوشاند. که شمشیر درخشنده و طناب مرگی که بر گردن محارب می‌آویزد، در دست‌ش نبینی و از چکه‌های خونی که از آستین‌ش به زمین می‌غلطد غافل بمانی، قهر و قدرت و خشم و خشونت را بر فراز منبر تجسم زهد و تقدس و رحمت و رحمان پنداری.

بر حسب قاعده مذکور، ولی فقیه، امامت نمازگزاری جمعه‌ی گذشته (۱۵-۱۱-۸۹) را بر فراز منبر ولایت به نمایش گذارد. مثل همیشه تماشایی بود و سحر کننده.. پس از مقدمه‌ای در باب احکام شریعت به وجد آمد. از معجزه‌ای سخن راند که اگرچه در سال ۵۷، بوقوع پیوسته است، هم اکنون در جهان عرب غوغا بپا کرده است و می‌توان در آن "انعکاس صدای انقلاب اسلامی" را مشاهده نمود. ظهور امام خمینی را مگر می‌توان کمتر از یک معجزه خواند. ایران‌زمین را که در دست غارتگر استعمار خارجی به سرعت بسوی انحطاط و تباهی فرو می‌غلطید، نجات بخشید. حال نهالی که امام خمینی کاشته است، نهال اسلام هم‌اکنون شکوفا گردیده است. که بوی و عطر اسلام است که به مشام اعراب شمال آفریقا رسیده است و آنها را "بیدار" ساخته است.

اما آیا می‌توان از ساحر و جادوگر انتظار داشت که تماشاگر را سحر نکند؟ در چنین صورتی چگونه می‌تواند حقیقت را پنهان نماید؟ علیرغم وجد و نشاط‌ش از خیزش و خروش اعراب به منظور بازگشت به اسلام، هراس و وحشتی را که گریبان‌ش را گرفته بود باید پنهان می‌ساخت. چرا که تنها هراس و وحشت است که انسان را به دفاع باز می‌دارد. در عین حال، ترس و واهمه است که آدمی را زیرک بار آورد. این است که خطبه‌های آقای خامنه‌ای را باید یک خطبه دفاعی خواند، دفاعی که پوشنده‌ی ضعف و ناتوانی ست و شک و تردید به حمایت و اعتماد ملت به ولایت. این است که خداوند خامنه‌ای از موفقیت‌ها، از فتوحات نظام اسلامی در زمینه مبارزات با "استکبار جهانی،" کوتاه کردن دست استعمار و ایستادگی‌اش در برابر آمریکا، چه سخن‌فرسایی‌ها که نکرد. به دفاع از انقلاب اسلامی پرداخت که پوزه‌ی چه دشمنانی را که به خاک نسائیده و حمله و تهاجم چه شیاطینی را که دفع نکرده است. به همین دلیل حق را بخود می‌دهد، به نظام ولایت. نظام را طلبکار می‌کند و مردم را بدهکار.

ولی فقیه، بر فراز منبر امامت جمعه، خطاب به جماعت می‌گوید که " احترام جهانيان به ملت ايران به دليل استقلال سياسي كشور است." البته استقلالی که معجزه‌ی امام خمینی به ارمغان آورده است. "احترام " دین وحقی ست که نظام ولایت بر گردن مردم ایران دارد. استقلال سیاسی، این ارجحترین نیاز ملت را امام خمینی برآورده است. امام خمینی مثل تمام امام‌های دیگر حق بزرگی بگردن ملت دارد. ملت باید خود را مدیون و وامدار امام خمینی بداند. مضاف براین، نظام ولایت "مردم سالاری اسلامی" را بر اساس شریعت دین بنیاد گذارده است. معضل توزیع قدرت و عدالت را گشوده است. مردم ساختار قدرت را از راس تا ذیل خود بر می‌گزینند. که در زیر سلطه‌ی اسلام است که می‌توانی به حق و حقوق انسانی خود برسی که خود حق و دینی دیگری ست به گردن ملت. اما بدهکاری ملت بیش از اینها‌ست. باید به آن خنثی‌سازی "فتنه " و توطئه دشمن، سرکوب و متلاشی نمودن آن را بیافرایی. فتنه‌ای که بزعم ولی فقیه با دست خارجی طرح‌ریزی شده بود است که بوسیله عوامل داخلی‌اش ارزش‌ها و حقانیت نظام ولایت را لوث و لکه‌دار کنند. لذا اظهار می‌دارد که " فتنه ۸۸ نمايشنامه غربي‌ها براي از بين بردن سيرت انقلاب بود."

آیا می‌توانیم حفظ و نگاهداری "سیرت انقلاب" را یک دین و بدهکاری به نظام ولایت بشمار نیاوریم؟ نظامی که از استقلال و سروری ملت در برابر دست اندازی‌های قدرت‌های بزرگ، بدفاع بر‌می‌خیزد البته که حق بر گردن ملت دارد. اما تنها احترام و استقلال و مردم‌سالاری و خنثی‌سازی توطئه‌های دشمن نیست که مردم را بدهکار می‌سازد، شکوه و عظمتی که اسلام به ملت ایران بخشیده است، ملت را هر چه بیشتر در بدهکاری غرق می‌کند. این بدهکاری را ولایت خود چنین بیان می‌کند: "عزت و عظمت ملت ايران بعد از انقلاب اسلامي نمايان شد و دشمنان را مبهوت كرد." طبق خوانش ولایت از حقیقت، تا قبل از انقلاب، ۵۷ ملت ایران در منجلاب زشتی‌ها و پلیدی‌ها فرو رفته بود و بی‌حجابی و فحشا، شیوع فراوان. مردم در اوج فلاکت و نکبت بسر می‌بردند. دین‌گریزی به اوج خود رسیده بود. روشن است که برای برقراری نظم و انضبات شریعت، احیای ارزش‌های دینی بازگرداندن دین به صحنه جامعه، ملت بار دیگر بدهکار ولایت می‌شود. به لیست این بدهکاری‌ها، پیشرفت‌های علمی و تکنولوژی از جمله دست‌یابی به فن‌آوری هسته‌ای باید افزوده گردد. وی حتی تحریمات قدرت‌های بزرگ را که هر روز بیشتر گلوی مردم را می‌فشرد، سود‌آور بحال ملت می‌خواند چون خود‌کفایی را از برای‌شان بارمغان خواهد آورد. که خود یک بدهکاری دیگری ست بگردن ملت. بعبارت دیگر، تمام خواسته‌های مردم همه برآورده گردیده است. خشنود و راضی هستند، چیزی نیست که طلب کنند اما برآورده نشده باشد. بنابراین، نمی‌توانند طلبکار باشند. تا زمانیکه بدهکارند، دم باید فرم ببندند و لحظه‌ای از شکر و سپاس باز نایستند.

مسلم است، که وقتی ولی فقیه بر فراز منبر امامت جمعه سخن می‌گوید و به حساب‌ها رسیدگی می‌کند، هیچ بنی و بشری در سرزمین ولایت یافت نشود که طلبکاری‌ها را به چالش بکشد و بار بدهکاری را را بر زمین نهد. چرا که ولایت، جلوه ی الله است. حرف او حقیقت است و غایت و نهایت. چون و چرا پذیر نیست. هرکس به حسابرسی‌های ولایت شک و تردید بخود راه دهد بی‌درنگ "محارب " شناخته می‌شود و باید بدهکاری خود را با تسلیم جان خویش بپردازد.

از آنجائیکه زهد‌ورزی نشانی‌ست بر دو رویی و ریاکاری، خداوند خامنه‌ای ملت را پیشا‌پیش بدهکار می‌کند مبادا که طلبکار شوند. حادثه‌ای که در جهان عرب از جمله مصر و تونس به وقوع پیوسته است. لذا ولی فقیه بر فراز مهمترین منبر طلبکاری، یعنی منبر امامت نمازگزاری‌های عبادی- سیاسی جمعه، بدهکاری‌های ملت را یاد آور می‌شود که ملت آگاه و هشیار باشد که تا زمانی که بدهکار است، اگر بر‌خیزد و بخروشد، نمک را خورده است و نمکدان را شکسته است. به زیر عهد و قرار‌داد خود زده است. فتنه‌انگیزی نموده که از پرداخت بدهکاری‌های خود سر باز زند. بنابراین چون بدهکاری خود را نپرداخته است می‌تواند براساس شریعت دین اسلام مورد تنبیه و مجازات قرار بگیرد. آنهائیکه به بدهکاری‌های خود به نظام ولایت نا‌آگاهند و از پرداخت آن سر باز میزنند "محارب " شناخته شده و بدار مجازات آویخته می‌شوند.

کیفردر نظام ولایت یک امر عادی وطبیعی ست. همچنانکه در همه‌ی جوامع بدهکار را مجبور به پرداخت بدهی خود کنند. با این تفاوت که کیفر در اسلام همراه است با عدالت. آنکه دست به سرقت می‌زند بدهکار می‌شود و بابت بدهکاری است که باید آن عضوی که مرتکب گناه شده است به کیفر برسد و نابود گردد. به این دلیل سارق باید بدهی خود را با قطع یک دست و یک پا بدهد. بر‌قراری موازنه و تعادل و تساوی بین طلبکار و بدهکار، اساس عدالت اسلامی است. ملت ایران این درس را در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در خرداد ‌۸۸ آموختند. آنها آموختند در نظام ولایت اگر حق و حقوق خود را طلب کنی دروازه‌های دوزخ بر رویت گشوده خواهد شد. از عهد شکنان چنان انتقامی گرفته وبگونه‌ای به کیفر می‌رسند که هرگز اندیشه‌ی طلبکاری به مخیله‌ی هیچ بدهکاری خطور نکند.

برغم این واقعیت، خطبه‌های عبادی- سیاسی ولایت، بیانگر هراس طلبکار است از بدهکاران. چرا که بار بدهکاری اگر سنگین شود این خطر وجود دارد که بدهکار زیر بار بدهی بشکند. در آنصورت چاره‌ای ندارد جز آنکه بار بدهکاری را بر زمین بگذارد و خود را رها ساخته پرچم طلبکاری را بر افرازد تا حق و حقوق خود را کسب نماید و تا زمانیکه بدهکاری‌ها و طلبکاری‌ها بر کفه‌ی ترازوی عدالت قرار نگیرند، میدان مبارزه را ترک نکند. همچنانکه در مصر درحال وقوع است. اگرچه ولایت از این امر بخوبی آگاه است با این وجود راهی ندارد مگر افزودن بر بار بدهکاری. چه، خطر سبک شدن بار بدهکاری نیز برخاستن و ایستادن است، رهایی است و آزادی. این مخمصه‌ای‌ست که ولایت ساحر در آن فرو رفته است. بار را چه سبک کند و چه سنگین، بدهکاران دیر یا زود بر خواهند خاست و پرچم طلبکاری را برافرازند. این نسیم رهایی و آزادی ست که بر فراز میدان التحریر وزیدن گرفته است نه بوی آزار دهنده‌ی اسلام.


فیروز نجومی

fmonjem@gmail.com


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites