حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
فضیلت شجاعت

February 26, 2011

شنبه 7 اسفند 2569 = February 26, 2011

ایرج طبیب نیا
 

(به یاد داریوش همایون)


از میان فضائل بارز و خصائل پسندیدۀ داریوش همایون اگر بنا باشد فقط یک کلمه گفته شود آن کلمه؛ کلمۀ "شجاعت" است. چند دقیقه فرصتِ کوتاهِ مغتنم دارم و میخواهم آنرا صرف بیان چگونگی مفهوم این فضیلت کنم؛ به یاری سه یاد آوری و سه نمونه:

این را پیشاپیش باید میگفتم که آقای داریوش همایون را برای نخستین بار هنگامی دیدم که به دعوت ما ("کمیته ایرانی دفاع از حقوق بشر") به این منطقه خلیج سانفراسیسکو آمده بودند. حدود 16 سال پیش بود. البته از خیلی پیشتر هم با ایشان و افکارشان از طریق سر مقاله‌های روز‌نامه آیندگان آشنا شده بودم. باری، در رفت و آمدهای بعدی ایشان باین منطقه، با لطف آقای دکتر برومند، موقعیت‌های مناسبی فراهم میآمد که با ایشان دیدار و گفتگو داشته باشیم.
آنچه در این چند دقیقه خواهم گفت مبتنی بر دیدارهایم با ایشان و برداشت از نوشته‌های‌شان است؛ به خصوص از کتاب سودمند و پر مایه "صد سال کشاکش با تجدد" که بگمان من نوشتاری کم نظیرست. شیرۀ عمدۀ مقالات، عقاید، نظریه‌ها و کتابهای پیشین است و نشان گستردگی دانش و بینش ایشان. مانند یک مانیفست و دکترین سیاسی مفصل. هر کس کتاب را خوانده باشد آنرا بیش از یکبار و برخی از قسمت‌هایش را هم دو بار و سه بار و چند بار خوانده است. بگذریم.

1 - نمونه نخست از سه نمونۀ گفته شده، مربوط به زمانِ عضویتِ ایشانست در حزب راستِ افراطی و سوپر ناسیونالیستی سومکا. اما پس از چندی داریوش همایون درمییابد آنگونه نگاه حزب به "مفاخر ملی" و بخصوص "عظمت گذشته"، که بدعتی است از نسل نویسندگان و متفکران پیش و پس از مشروطه، اکنون دیگر کارآییِ چندانی ندارد. فکر "احیای ایران باستان" که بعنوان چاره گر رنج های تاریخی ایرانیان و درمان نا بسامانی‌های جامعه ایرانی در آن هنگام بعنوان تزریق خون گرم در کالبد بی جان و رمق جامعه مطرح شده بود؛ اکنون، توانِ وصول به مقصد را نداشت و برای حصولِ نتایجِ مطلوب؛ جامع و کافی نمی‌نمود. شاید هراس از چیزی داشت که نیچه آنرا به این صورت میگفت: "امان از آن روزی که نالایقان و بی عملان بر< تاریخ عظمت> حاکم شوند و از آن به نفع خویش استفاده کنند." ( )
در ضمن او میدانست که دغدغۀ خاطرش چیزی نیست جز ایران و ایرانی و ایرانیّت. و اینها با مفاخر ملی و"عظمت باستانی" تفاوت‌های بسیار دارد. این چنین میاندیشید که "مفاخر" ایران را باید در نزد آن بخش از اندیشه‌های بر خاسته از ایران و اندیشمندان‌اش یافت که در شکل بخشیدنِ فرهنگ جهان و دگر‌گونی‌هایش اثر داشته‌اند، نه در نزد گردن کشان و ستبر بازوان و پاره‌یی سنگهای بر رویهم چیده شده. ‌ذهن جستجو‌گرش اجازه نداد که در آن فضا و روحیه بماند و در جا بزند.
همین بود که با کوششی حیرت انگیز و همتی والا، شبانه روز، به خواندن و آموختن و بارور کردن ذهن و اندیشه‌اش و بررسی افق‌های گوناگون فکری پرداخت. و با جدیتی خستگی ناپذیر به مطالعۀ فلسفۀ شرق و غرب روی آورد. و با مکتبهای فکری و آیین‌های گوناگون آشنایی یافت. به خصوص با متون و مکاتب معتبر زروانی، مهری‌، و مانویت و دیگر آیین‌های پیش از زرتشت و نیز مکتبهای مذهبی و فکری هند که با اندیشه‌های ایرانی سر چشمه‌های مشترک میداشته‌اند آشنایی بهم زد. و آرا و نظراتِ اهل فکرت و فلسفه، از زرتشت تا ملا صدرا و سبزواری را هر چه به چنگش افتاد با ولع و عطش همه را خواند و همه را به نیکی و بقدر کفایت فرا گرفت. چندان که در آغاز جوانی اهل خبرت که در این زمینه دستی فراتر داشتند او را کاملاً به جِدّ میگرفتند. در آن دوره بررسی انقلاب مشروطه ایران، و بعدتر دوران پهلوی و سپس‌ترها از انقلاب بهمن 1357 به بعد را با همۀ جزئیات هرگز از نظر دور نداشت.
در هنگامه‌یی که مدرسه رفته‌ها، عمدتاً، تشنه آگاهی فرهنگ و فلسفه غربی بودند و از بردن نام مارکس و ژان پل سارتر دقیقه‌ای غفلت نمی‌کردند و گل از دهان می‌ریختند؛ او که البته گوشه چشمی هم باین سو داشت در خلوت خود می‌نشست و در سودای کشف رمز و راز حرف‌های فردوسی و مولوی و حافظ و دیگران شب را به صبح میرساند.
پس، از آن گونه اعتقاد‌ها اندک اندک دوری گرفت و عاقبت از حزب و مرام نامه‌اش دل کند و جدا شد. از لعن و طعن همگنان هم هراسی بدل راه نداد. این نخستین بارقه و بروز شجاعت بود. شجاعت اگر در بستر خرد نبالیده باشد " تو آنرا شجاعت مخوان" ( ). شجاعت بدون خرد تهور است و بیباکی و گردن ستبری.
2 - نمونه دوم چند ماه پیش روی داد. هنگامی که در همه جا بحث احتمال حملۀ نظامی آمریکا به ایران بر سر زبانها و بسیار هم داغ بود. ایشان نظر داد اگر قرار باشد بین فروپاشی جمهوری اسلامی و حملۀ نظامی و در نتیجه اشغال و تخریب ایران و کشتار هم میهنانم یکی را انتخاب کنم بدون تردید در کنار جمهوری اسلامی خواهم ایستاد. از واکنش‌های گروه‌های گوناگون میتوان میزان شجاعت گوینده این سخنان را اندازه گرفت.
3- نمونۀ سوم همین اواخر بود. از شخصیتی که دوستی بود دیرینه، همقدم و همفکر انتقاد تندی کرد که چرا با تجزیه‌طلبان و خواهان پاره پارگی ایران بر سر میز مذاکره نشسته است. این بمذاق گروهی خوش نیآمد. ناروا‌ها گفتند. تُرُشرویی‌ها کردند و او را آماج تیرهای زهر‌آلود قرار دادند.
این بر خورد تجسم سخنی است، باز از نیچه، که " نظریه پرداز همیشه دقیقتر و منصف‌تر از دولتمرد حاکم به شمار آمده است." ( ) و این موضع‌گیری نیز چنان بود که در اذهان یادآور شاهنامه فردوسی و حکایتِ عملکرد خانواده پهلوانی سام شد و وظیفه و نقشی که در قبال کشور از یکسو، و فرمان روایان و شاهان از سویی دیگر، بر عهده گرفته بودند. سام و زال و رستم رسالت و وظیفه‌شان پاس‌داری از ایران و مرز و بوم آن بود. هر زمان از بزرگان و شاهان و فرماندهان کژّی و لغزشی سر میزد بیدرنگ ویرا سرزنش میکردند و بیادش می‌آوردند که باید راست کردار و نیک رفتار بود. صحنه‌هایی که رستم کیکاووس را بخاطر خیره سریهایش بباد ناسزا و دشنام میگیرد خواندنی و عبرت‌آموز است. هنگامی که از دوران اسطوره و پهلوانی بدوران تاریخی گذر میکنیم می‌بینیم که این عملکرد پهلوانی بگردن وزیران افتاده است. هر گاه وزیری خردمند بر سر کار بود کارِ مُلک و مَلک و ملت به راه و بساز بود و هر زمان که نابخردی بر مسند، کار بیراه و ناساز.
باری، در جامعه‌یی که قرن‌ها اصول ابتدایی و قبیله‌یی جانشین اندیشیدن و خرد ورزی شده باشد راستی که دل شیر میخواهد تغییر مسلک و ابراز عقیده‌ای خلاف عرف و عادت. آنهم در چنان فضای سنتیِ نا‌آگاه یا کم آگاهِ کم تجربه‌یی که تنها معیار سنجش و شناختش این باشد که "یا با مایی یا بر ما" . تغییر عقیده، بخصوص اعتقاد سیاسی، مطلوبِ جامعه آشفته مسلکی نیست که قول وَ موی ریش و سبیلش ضامن بقای پیمان است، نه درک حقیقت یا واقعیت نهفته در مضمون پیمان. پایبندی به پیمان تا هنگامیست که از اصول محتوایش خالی نشده باشد.
پیمان‌شکنی کارِ البته پسندیده‌ای نیست. اما حفظ پیمان به بهای کتمان حقیقت بسی ناپسند‌ترست. ‌پیمان‌شکنی کاریست البته بسیار زشت. اما حفظ پیمان به بهای مصادرۀ "خیرعام" بسود گرامی داشت ایدئولوژی بسیار زشت‌ترست. تلقی قبیله‌یی از مفهوم "پیمان" نه در 50 و 60 سال گذشته که هنوز هم هوا‌خواهان فراوان دارد. نمونه‌اش را میتوان در واکنش روشنفکر کاهلِ شایعه پراکن و بدعمل دید که وقتی همرزم و همفکر سابق نتایج مطالعات و تحقیقات خود را در نقد خویش و یا در باز شناسی رفتار و کردار دولتمردان رژیم پیشین منتشر میکند موجی از اعتراض علیه‌اش براه می‌اندازد و او را رفیق نیمه راه و پیمان شکن مینامد با این ادعا که آنچه عمری به اتفاق زشت می‌نامیدیم یا زیبا؛ تو اکنون آمده‌ای و خلافش را میگویی؟ و اینجا فراموش میشود که تحقیق در عمل و در لغت یعنی جستجوی حقیقت. اگر این حقیقت تلخ و خلاف تصورات ماست؛ چه باک؟
حال هنگام طرح این دو پرسش است:
1- با این سنت بیهوده که در پیشِ پای "پیمان" میخواهد "حقیقت" را قربانی کند چه باید کرد؟ و
2- آیا در هنگام داوری و گزینش، به حقیقت و راستی باید اعتبار داد یا به عهد و پیمان ؟
پاسخ داریوش همایون همواره باین دو پرسش روشن، قاطع، و شجاعانه است:
1- سنتهای بیهوده و دست و پاگیر را باید بدور انداخت و سنتهای نیک و زیبا را رواج داد.
2- کشف حقیقت و احترام بآن والا ترین مقام انسان امروزست.

ایرج طبیب نیا
در مجلس یاد بود داریوش همایون
امریویل، کالیفرنیا؛
2/13/211

(بخاطر محدودیت وقت تکه هایی از مطالب بالا در مجلس یاد بود گفته نشد)

1- سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی؛ فردریش نیچه؛ ترجمه عباس کاشف / ابوتراب سهراب 1377؛ ص. 32

2-تو این را دروغ و فسانه مخوان
به یک سان روشن زمانه مدان

3- از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
(فردوسی در این ابیات نظر به اسطوره دارد)

4- نیچه، همان.

5- این عبارت "خیر عام" بر ساخته آقای همایون است. (کتاب " صد سال کشاکش با تجدد)


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites