این وضعیت باعث نوعی انطباق و همزیستی جنبش با محیط پیرامونی شده و از آن یک موجود زنده و بالنده و رشد یابنده ساخته است بگونه‌ای که در شرایط کنونی بهتر می‌تواند افق پیش روی خود را ببیند و در صورت دستیابی به قدرت بداند در جنبه‌های سلبی و اثباتی چه تغییرات و اصلاحاتی ..." /> این وضعیت باعث نوعی انطباق و همزیستی جنبش با محیط پیرامونی شده و از آن یک موجود زنده و بالنده و رشد یابنده ساخته است بگونه‌ای که در شرایط کنونی بهتر می‌تواند افق پیش روی خود را ببیند و در صورت دستیابی به قدرت بداند در جنبه‌های سلبی و اثباتی چه تغییرات و اصلاحاتی ...">
 حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
آیا سرعت جنبش سبز، کند است؟

March 17, 2011

پنچ شنبه 26 اسفند 2569 = March 17, 2011

علی مزروعی نوروز
 

این وضعیت باعث نوعی انطباق و همزیستی جنبش با محیط پیرامونی شده و از آن یک موجود زنده و بالنده و رشد یابنده ساخته است بگونه‌ای که در شرایط کنونی بهتر می‌تواند افق پیش روی خود را ببیند و در صورت دستیابی به قدرت بداند در جنبه‌های سلبی و اثباتی چه تغییرات و اصلاحاتی را باید در کشور پی گیرد . ازاین رو می‌توان نتیجه گرفت سریع پیروز نشدن جنبش سبز درایران را نباید نگرانی‌آور دانست یا نشانه شکست، بلکه این زمان‌مندی فرصت گرانبهایی را در اختیار افراد جنبش نهاده است تا بیش از پیش بتوانند بستر معرفتی مطالباتی را که خواهانند در خود و جامعه فراهم آورند...



بیش از ۲۰ ماه از شکل‌گیری جنبش سبز می‌گذرد. این جنبش فراز و فرودهایی را پست سر نهاده است اما با رخداد جنبش‌های مردمی در کشورهای عربی و پیروزی نسبی‌ای که نصیب دو جنبش مردمی تونس در سرنگونی بن علی و مصر در سرنگونی مبارک روسای جمهور مادام‌العمر و دیکتاتور این دو کشور شد، این سئوال در بین برخی از حامیان جنبش سبز مطرح شده که چرا این جنبش‌ها به این سرعت پیروز شدند اما جنبش سبز به رغم فضل تقدم و نیروی مردمی بیشتر هنوز نتوانسته است به پیروزی دست یابد؟

هرچند مقایسه شرایط و ویژگی‌های ایران با کشورهای عربی قیاس مع‌الفارق است و حتی مشاهده می‌شود مسیر جنبش‌های مردمی در این کشورها نیز از الگو و روش یکسانی پیروی نمی‌کند که محل بحث من در این مقال نیست اما در ادامه تلاش می‌کنم به سئوال مطرح شده بر پایه دانش و تجربه خود پاسخ بدهم از این رو آنرا به سئوالی دیگر تحویل می‌کنم و در این قالب پاسخ می‌دهم:

آیا اگر جنبش سبز سریع پیروز می‌شد به نفع جریان حامی‌اش و کشور بود؟
در این باره می‌توان مسیر جنبش را به یک دوره مقدماتی و سه دوره اصلی تاکنون تقسیم کرد: اول، از ۲۲ خرداد ۸۸ تا ۲۲ بهمن ۸۸؛ دوم، از ۲۲ بهمن ۸۸ تا ۲۵ بهمن ۸۹؛ و سوم، از ۲۵ بهمن ۸۹ به بعد.

در دوره مقدماتی (قبل از ۲۲ خرداد ۸۸) هدف «تغییر سازنده» در ساختارقدرت بود که از طریق پیروزی در انتخابات پی گرفته می‌شد و این هدف بخوبی توانست نیروهای اصلاح‌طلب و تحول‌خواه را در حمایت از موسوی و کروبی بسیج نماید و تا مرز پیروزی به پیش برد اما با انجام تقلب در انتخابات دستیابی به این هدف و پیروزی محقق نشد اما براستی اگر پیروز می‌شد می‌توانست هدفش را تحقق بخشد؟ با توجه به تجربه دوران اصلاحات و نیرویی که توانست نتیجه انتخابات راتغییر دهد بنظر من احتمال آن کم بود و بیشتر احتمال داشت تجربه دوران اصلاحات به نحو تلخ‌تری تکرار شود. به رغم این رخداد باید این دوره را برای جنبش سبز نوعی پیروزی دانست چراکه آنرا می‌توان «دوره جنینی» جنبش نام نهاد و بدون سپری شدن آن امکان شکل‌گیری جنبش سبزنبود.

دوره اول با شعار «رای من کو؟» شروع شد و هدف بازپس‌گیری رای بود اما همانانی که تقلب را سامان دادند به رغم حضور میلیونی مردم در خیابان‌ها حاضر به تمکین به این خواسته نشدند و با کاربرد سرکوب و ارعاب در تثبیت کودتای انتخاباتی عمل کرده و به پیش رفتند و درعاشورای خونین سال ۸۸ به معترضان فهماندند که دیگر این شعار را ندهند که گوش شنوایی نیست! دراین مرحله نیز جنبش درتحقق خواسته‌اش ناکام ماند اما به نوعی پیروزی دیگر با توجه به روند حوادث پس از انتخابات دست یافت و آنهم تغییر در نگاه و مطالبه‌اش بود که در بیانیه شماره ۱۷ مهندس موسوی و دقیق‌تر در ویراست اول منشور جنبش سبز تجلی یافت. این دوره را می‌توان «دوره زایش» جنبش نام نهاد که با خونریزی و هزینه فراوان همراه بود و شناسنامه آنرا رقم زد.

دوره دوم با سکوت و درخود فرو رفتن و اندیشیدن آغاز شد. افراد جنبش با تکیه بر تجربه و تحلیلی که از شرایط بدست آورده بودند عرصه خیابان را رها کردند و راهبرد آگاهی‌بخشی را برای عمق‌بخشی به مطالبات‌شان در جامعه در پیش گرفتند . مجموعه بحث‌ها و ادبیاتی که در این دوره حول مسائل جنبش تولید شد، و همچنین امکانات رسانه‌ای که برای انتقال این‌ها به درون جامعه فراهم آمد به رغم تبلیغ هر روزه حاکمیت و رسانه‌های فراوانش در پایان‌گیری فتنه و مرده اعلام کردن جنبش، دستاورد و پیروزی بزرگی بود که همه افراد جنبش را به دنیای معرفتی تازه‌ای رهنمون شد و رشد داد و به واقع از یکسو آن‌ها را با واقعیات تلخ ناشی ازحاکمیتی بنام دین اما در محتوا استبدادی آشنا ساخت و از سوی دیگر جنبش را بیش از پیش حقوق‌محور نمود و اینکه تا فرهنگ حقوق بشری ذهنیت جامعه و افراد ایرانی را تسخیر نکند هرگونه تغییری در سطح قدرت و حاکمیت راه بجایی برای حاکمیت قانون و تامین و تضمین حقوق شهروندی نمی‌برد. این دوره را می‌توان «دوره بلوغ» جنبش و تثبیت آن نام نهاد که نوعی ارتقاء و تعمیق سطح جنبش بود.

ظهور جنبش‌های مردمی در کشورهای عربی انگیزه به خیابان آمدن افراد جنبش سبز را پس از یکسال سکوت و اندیشیدن رقم زد و رهبران جنبش با هوشمندی دعوت به حضور خیابانی در ۲۵ بهمن کردند که با پاسخگویی میلیونی مردم زنده بودن جنبش سبز را بنحو بارزی به نمایش گذاشت و ازاینرو سریع‌ترین و بدترین واکنش‌ها را ازسوی حاکمیت در پی داشت. از شعارهای مرگ سر دادن برای رهبران جنبش در صحن مجلس تا حصر و حبس خانگی رهبران برای قطع ارتباط آنها با بدنه جنبش، ولی شکل‌گیری "شورای هماهنگی راه سبز امید" و حضورهای خیابانی بعدی سبزها نشان داد که افراد جنبش راه خود را یافته‌اند و از این پس خود راه بگویدت که چون باید رفت. انتشار ویراست دوم منشور جنبش سبز با امضای موسوی و کروبی در این دوره جنبه‌های سلبی و اثباتی مطالبات جنبش را شفاف ساخت و در عرصه عمل اجتماعی افراد جنبش روز بروز بهتر درمی‌یابند که "چه نمی‌خواهند" و" چه می‌خواهند ". این دوره را می‌توان «دوره رشد» جنبش نام نهاد و امیدوار بود که با تجمیع نیروها و خرد جمعی به ویراست‌های دقیق‌تر و جامع‌تری از منشور جنبش دست یافت و راه را برای پیروزی هموار کرد.

در مرحله کنونی نوعی توازن قوا بین حاکمیت و جنبش برقرار شده بگونه‌ای که هیچیک از طرفین نمی‌تواند پیروز میدان باشد و با توجه به امکانات و توانایی‌هائی که حاکمیت دارد برای هم‌زدن این توازن جنبش باید برنامه "تسخیر جامعه مدنی" را در روزها و ماه‌های پیش رو هدف قرار دهد تا از اینطریق بتواند راه خود را بسوی پیروزی بپیماید.

حال در جمع‌بندی و در پاسخ به سئوال اصلی می‌توان گفت که هرچند پیروز نشدن جنبش سبز در مقاطع مختلف ارتباط وثیقی با هدف هر مقطع و واکنش حاکمیت اقتدارگرا داشته است اما در عین حال این وضعیت باعث نوعی انطباق و همزیستی جنبش با محیط پیرامونی شده و از آن یک موجود زنده و بالنده و رشد یابنده ساخته است بگونه‌ای که در شرایط کنونی بهتر می‌تواند افق پیش روی خود را ببیند و در صورت دستیابی به قدرت بداند در جنبه‌های سلبی و اثباتی چه تغییرات و اصلاحاتی را باید در کشور پی گیرد . ازاین رو می‌توان نتیجه گرفت سریع پیروز نشدن جنبش سبز درایران را نباید نگرانی‌آور دانست یا نشانه شکست، بلکه این زمان‌مندی فرصت گرانبهایی را در اختیار افراد جنبش نهاده است تا بیش از پیش بتوانند بستر معرفتی مطالباتی را که خواهانند در خود و جامعه فراهم آورند، و می‌دانیم که در مورد پیروزی سریع جنبش‌های مردمی تونس و مصر و دستیابی آنها به مطالباتی همسان با جنبش سبز نیز بسیار زود است داوری شود.

از منظر دیگری نیز می‌توان به این موضوع پرداخت و آن اینکه اگر ما بتوانیم مقصد را درست تعریف کنیم حرکت بسوی مقصد بستگی به وسائل و امکاناتی دارد که بکار می‌گیریم. مهم مقصد و جهت حرکت است و سرعت حرکت بحثی ثانوی است. اگر مقصد بدرستی معلوم باشد با سرعت کم هم می‌توان به آن رسید، اما اگر مقصد پرابهام باشد رسیدن بدان با هرسرعتی مشکل‌گشا نخواهد بود و نتیجه مطلوب را در پی ندارد. زمان‌مندی جنبش سبز در شفاف‌سازی مقصد و جهت درست حرکت یاری‌رسان ما بوده و قطعا پیروزی دیرهنگام اما با مقصد روشن بهتر از پیروزی زودهنگام اما با مقصد و نتایج ناروشن است، و تا اینجای کار می‌توان اذعان کرد که جنبش سبز راه را درست پیموده است و اگر به همین شیوه راه بپماید زود یا دیر پیروز خواهد شد. فراموش نکنیم که جنبش سبز در پی تغییر دنیای معرفتی و ذهنی همه ایرانیان است تا جامعه‌ای نو بسازد و جامه دموکراسی و حقوق بشر بر تن کشوری کند که ۲۵۰۰ سال است با استبداد و تبعیض و تحقیر آن‌هم در لباس‌های مختلف خو گرفته است و تحقق این خواسته نیاز به صبر و استقامت و حوصله فراوان دارد و گهی تند و گهی آهسته رفتن می‌تواند آفت این‌راه باشد اما آهسته و پیوسته رفتن هرچند زمان می‌برد اما قطعا ما را به مقصد می‌رساند‌.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites