پیام نوروزی رهبر جمهوری اسلامی و نیز سخنان او در مشهد حاوی دروغ های آشکاری بود که بار دیگر نشان می دهد دستگاه رهبری جمهوری اسلامی نه تنها قصد برقراری آرامش سیاسی و ثبات اقتصادی را ندارد بلکه بازگو کننده این مطلب است که رهبر جمهوری اسلامی خواهان درگیری مداوم با جهان آزاد و بحران سازی پی در پی برای کشور است.
در حالی که یکی از ادعاهای آیت الله خمینی این بود که پهلوی ها ایران را به لحاظ اقتصادی عقب بردند، حاکمیت سی و دو ساله جمهوری اسلامی ثابت کرد اقتصاد ایران به ویژه در دهه 40 و اواسط دهه 50 خورشیدی چقدر رو به توسعه و پیشرفت بوده و آمارهای اقتصادی همگی نشان می دهد نرخ بیکاری و تورم در زمان محمدرضا شاه چقدر پایین بوده و رشد اقتصادی و پس انداز عمومی در حد قابل قبولی بوده است که تمامی این آمارها ثبت است و اصلا جنبه اغراق گویی ندارد.
اساسا نگاه رهبران جمهوری اسلامی به اقتصاد نگاهی اشتباه و توام با انحراف بوده است. از نظر اینان اقتصاد در حد همان درس مکاسب حوزه های علمیه است و پدیده های اقتصادی مدرن را امری غربی می دانند و هرگز حاضر نیستند تجربه صنعتی شدن کشورهای مختلف مانند کره جنوبی و ژاپن را برای ایران پیاده کنند.
رهبر جمهوری اسلامی در حالی سال 90 را سال «جهاد اقتصادی» می نامد که برای اولین بار از زمان تاسیس دولت جدید در ایران، کشور بدون تصویب بودجه از سوی مجلس وارد سال جدید می شود. اینک زمانی آقای خامنه ای بحث اقتصاد را برجسته می کند که تمامی آمارها بازگو کننده نرخ بالای تورم کالاها و خدمات، بیکاری گسترده، اشتغال ناقص و کاذب، کاهش نرخ پس انداز و کاهش رشد اقتصادی، و عدم سرمایه گذاری مؤثر خارجی است.
سیاست خارجی غلط و تنش آفرین جمهوری اسلامی عملا راه سرمایه گذاری خارجی را محدود کرده و تکنولوژی روز دنیا به چرخه صنعت فرسوده ایران وارد نمی شود و کارخانه های کشور یکی پس از دیگری با بحران مواد اولیه، بحران نقدینگی و پرداخت نشدن چندین ماهه دستمزد کارگران مواجه هستند.
اقتصاد ایران از مهم ترین عرصه هایی است که با روی کار آمدن جمهوری اسلامی آسیب جدی دیده است و تا زمانی که چنین حکومتی بر سرکار باشد این بحران و آسیب ادامه خواهد داشت. چند نمونه از مواردی که بحران کارآمدی خوانده می شود را می توان این گونه بر شمرد:
- نداشتن مدل اقتصادی مشخص و با برنامه و توسعه گرا و گرایش به سمت روزمرگی و هزینه های جاری
- نفتی تر شدن بودجه عمومی کشور و مدیریت بسیار ضعیف مسئولین جمهوری اسلامی در اداره عمومی کشور
- افزایش بی رویه واردات و پرداخت سوبسید پنهان به کالاهای کم کیفیت چینی با پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ ارز
- بی انضباطی مالی دولت احمدی نژاد و انحلال سازمان مدیریت که می توانست تا حدی جلوی این اغتشاش مالی و پولی را بگیرد
- بحران شدید در رشد سرمایه ثابت و عدم گرایش شرکت های خارجی به سرمایه گذاری در صنایع ایران
- روابط تنش آلود با غرب و آمریکا و لجاجت بر سر مساله اتمی که موجبات افزایش تحریم ها و بی اعتباری تاجران و صاحبان صنایع ایرانی شده و گشایش اعتبار(LC (را برای آنان دشوار ساخته است
- آمار سازی دولت احمدی نژاد که سعی می کند نرخ تورم و بیکاری را پایین تر از نرخ واقعی آن ها نشان دهد
- گرایش به اقتصاد واسطه گری (دلالی) به جای تولید و صنعتی سازی
- تصدی گری بیش از حد دولت و نظاميان بر اقتصاد و از بین بردن سرمایه داری بومی و یا بورژوازی ملی ایران و به حاشیه بردن بخش خصوصیِ واقعی
- عدم اختصاص درآمد نفت به رشد سطح رفاه و بیمه مردم یا سرمایه گذاری بلند مدت و آینده نگر
این مسائل تنها «بخشی» از مشکلاتی است که نظام جمهوری اسلامی برای اقتصاد ایران به وجود آورده و دقیقا به همین دلایل است که نامگذاری امسال به عنوان سال «جهاد اقتصادی» از سوی خامنه ای نه تنها مضحک است بلکه نشانگر این موضوع است که رهبر جمهوری اسلامی سعی می کند شکست ها و ناکامی های جمهوری اسلامی در عرصه اقتصاد را به عنوان پیروزی به مردم معرفی کند که این امر تنها به عمیق تر شدن شکاف بین حکومت و ملت می انجامد.
واقعی تر این است که فکر کرد منظور آقای خامنه ای از «جهاد اقتصادی» این است که سران جمهوری اسلامی برای غارت بیت المال و چپاول ثروت های ملی با سرعت بیشتری وارد عمل شوند و بقیه نفت و گاز کشور را نیز خرج تروریسم منطقه ای ، ایدئولوژی گرایی در سیاست خارجی و سرکوب داخلی کنند.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|