سال نو ما ایرانیان در شرایطی آغاز شده است که دنیا یکی از بحرانی ترین ادوار خود را سپری می کند.
آنچه در ژاپن به وقوع پیوست از نظر بسیاری از ناظران و مفسرین در تاریخ آن کشور و یا شایددر جهان بی سابقه بوده است. زلزله برای ژاپنی ها امری طبیعی است و چون آنها از این واقعیت مطلع هستند همه گونه تمهیدات را برای پیشگیری از خرابی های ناشی از زلزله به عمل آورده اند و همانگونه که تا اکنون به اثبات رسیده است آن کشور برای زلزله های طبیعی و یا معمولی در حدود 6 یا 7 ریشترآماده و تاحدی مصون است اما این بار شهر فوکوشیما با زلزله ای بی سابقه یعنی درجه 9 ریشتر روبه رو شد. هیچ ساختمانی را قدرت مقابله با چنین تکانی نیست و از این شهر چیزی به جای نمانده است.
از سوی دیگر امواج سونامی منبعث از محل زلزله در اقیانوس کبیرآنچنان خشم طبیعت را به نمایش گذاشت که نظیرش در تاریخ هزارسال گذشته آن کشور دیده نشده است.
در گوشه ای دیگر از جهان طغیان های سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا کماکان ادامه دارد. برای نخستین بار شورای امنیت سازمان ملل متحد بر علیه یک کشور عضو به دلیل نا دیده گرفتن حقوق شهروندان خود و کشتار آنها وارد عمل شد. این حادثه به گمان من اگر در نوع خود از اهمیتی بیشتر از سونامی ژاپن برخوردار نباشد مسلماً اهمیت تاریخی و بدعت گذاری آن همانند سونامی ژاپن به عنوان سر فصلی نوین درتاریخ به ثبت خواهد رسید.
امید این نگارنده آن بود که بتواند پس از یک هفته مرخصی در این ستون در باره آن دو واقعه مهم جهانی بپردازد اما متأسفانه بار دیگر حوادث ایران برای خوانندگان این ستون مفید تر و حیاتی تر به نظر می رسد.
از زمان نوشتن مطلب پیشین تا امروزآنچه بیش از همه با اهمیت به نظر می رسد عکس العمل زنان و مردان جوان ایران در مراسم چهارشنبه سوری اخیر است. با استفاده از این روز شادی مردم یکبار دیگر نشان دادند که این حکومت تا چه حد نادان و متعصب است. برای اولین بار مراسم امسال در سراسر کشور با وجود همه پیشگیری های حکومتی به بهترین نحو و با شعارهای تکان دهنده سیاسی برگزار شد .
اما مطلبی که برای این هفته در نظر گرفتم با هیچ کدام از مطالبی که در بالا متذکر شده ام ارتباط ندارد.
در آخرین دقایقی که به قصد نوشتن مقاله این هفته شروع به کار کرده بودم ناگهان چشمم به پیام های آقایان خامنه ای و احمدی نژاد برخورد کرد. این دو پیام آنقدر از نکات جالب و در عین حال فُکاهی برخوردار است که نتوانستم آنها را به فراموشی بسپارم.
اولین نکته ای که در پیام آقای خامنه ای جلب نظر کرد شعاری بود که ایشان برای سال آینده انتخاب فرموده اند. آقای خامنه ای می گویند " ما سال هشتاد و نه را به نام سال همت مضاعف و کار مضاعف نامگذاری کردیم " (این "ما" که ایشان استفاده می کنند به احتمال زیاد "ما" سلطانی است، همان لقبی که اکبر گنجی به نام ایشان حک کرده است). ایشان در این پیام مدعی می شود که این یکی از شعارهایی بوده است که در طول این سال ها بیشترین بهره را از توجه مردم ، مسئولان و عمل آنها و انطباق وضعیت کشور با خود دارا بوده است. او می افزاید که به علت همین شعار "کار مضاعف و همت مضاعف" بود که ملت و دولت خوشبختانه در این کار سالیانه همت و تلاش مضاعف را از خود نشان دادند.
بنابراین با اعلام پیروزی در سال گذشته،ایشان شعار تازه ای را برای سال آینده انتخاب فرموده اند: "این سال جاری را که از این لحظه آغاز می شود ما باید متوجه کنیم به اساسی ترین مسائل کشور و از نظر من محور همه این ها مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را سال جهاد اقتصادی نام گذاری می کنم و از مسئولان کشور چه در دولت و چه در مجلس و .... انتظار دارم که در عرصه اقتصادی با حرکت جهادگونه کار کنند ، مجاهدت کنند، حرکت طبیعی کافی نیست باید در این میدان حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم" .
دیدن کلمه جهاد در کنار اقتصاد برای من موجب تعجب شد، من تاکنون گمانم از کلمه جهاد جُدای از این نوع موارد بود و بنابراین از روی ناچاری به لغت نامه دهخدا پناه بردم و این معانی را برای جهاد یافتم: "قصد که به سوی دشمن کنند به حرب،" "کارزار کردن با دشمنان در راه خدا" و سپس "جهاد" را مرحوم دهخدا به دو نوع جهاد اصغر یعنی جنگ با کفار و جهاد اکبر یعنی" کنایه از ریاضت فرمودن نفس و مجاهده با او" تعریف کرده اند. من هرچه فکر کردم دیدم که جهاد اصغر که مسلم نیست زیرا که مبارزه با کفار چه ربطی با اقتصاد دارد، بنابراین به این نتیجه رسیدم که هدف رهبر انقلاب جهاد اکبر است، یعنی کنایه از "ریاضت فرمودن از نفس و مجاهده با او." از قرار معلوم ایشان از مردم می خواهند که ریاضت بکشند از این همه نعمت های گوناگون و وفور آن که در نتیجه سی و دو سال جمهوری اسلامی به آن ها رسیده است موقتا دست بشویند، ناراحتی را بر خود هموار کنند تا رهبر معظم انقلاب یکبار دیگر در پایان سال نو بتوانند اعلام پیروزی کنند. معلوم نیست که آیامخاطبین ایشان آحاد مردم هستند!؟ همان مردمی که طبق آمار خود دولت 54 درصد آنها در زیر خط فقر زندگی می کنند و یا اینکه هدف واقعی ایشان از ریاضت کشیدن خطاب به سران حکومت وانصار خودشان و آن اقلیت مافیائیست که در ناز و نعمت و ثروت های بیکران روزگار می گذرانند؟
تولیدعلم درقُم
هنوزبرای خود پاسخی دراین مورد نیافته بودم که به بخش دیگری از پیام تاریخی آقای خامنه ای رسیدم و در این قسمت ایشان می گویند در تولید علم طبق آمار هائی که"مراکز متخصص جهانی و بین المللی" اعلام می کنند مشارکت کشور ما در پیشرفت علمی و تولید علم بیش از یازده درصد است در حالیکه ما یک درصد مردم دنیا هستیم و بنابراین پیشرفت کشور در همه عرصه ها بحمدالله بسیار خوب است. "این حرکت شتاب آلود وهمراه با جدیت و همت انشالله باید ادامه پیدا کند." این مژده برای من بسیار اعجاب انگیز بود که ما تولید 11درصد علم ودانش در دنیا را به عهده داریم و برای اطمینان خاطر بلافاصله به جستجو پرداختم و هیچگونه سند و مدرکی در این مورد متأسفانه تااین ثانیه نیافته ام به جز یک سخنرانی از سفیر جمهوری اسلامی آقای ابراهیمی، نماینده ولی فقیه و سفیر جمهوری اسلامی در آفریقای جنوبی که در روز هفتم فوریه دریک جلسه رسمی و در حضور مسئولین کشورآفریقای جنوبی می فرماید " با سرمایه گذاری و داشتن 3.5 میلیون دانشجو در دانشگاه های ایران جمهوری اسلامی موفق شده است که یک درصد تولید علمی جهان را به نام خود کند." حالا معلوم نیست باید 11درصد آقای رهبر را قبول کنیم و یا یک درصد آقای سفیر را و هیچکدام از این حضرات هم نفرموده اند که اولاً معنی"تولید علمی" چیست وارتباط آن با "علما" و "حوزه علمیه قم" چیست؟ یا این مدارک بین المللی و موئسساتی که به آنها اشاره می کنند کجا هستند و در چه زمانی این بررسی ها انجام شده است؟ جالب است که شخصی که خود را رئیس مملکت می داند این چنین بی پروا سخن گوید و لاف زند و مدعی مطالبی شود این چنین عاری از حقیقت.
دوکلمه از مادرعروس
از آنجا که حکومت اسلامی از یکپارچگی کامل برخوردار است مطالبی را که آقای رئیس جمهور به مناسبت عید نوروز بیان فرموده اند از نقطه نظر محتوی و واقعیت گرائی دست کمی از صحبت های رهبر ندارد. مثلاً آقای احمدی نژاد در پیان نوروزی خود اعلام کرده است که دولتش در سال 89 یک ونیم میلیون شغل ایجاد کرده است و وعده داده است که در سال 90 نیزدو و نیم میلیون شغل در بخش تولید، صنعت، کشاورزی، خدمات و سرمایه گذاری در دسترس ملت ایران قرار خواهد گرفت. خوب، این مطلب بسیار جالب است چون ایشان امیدوارند که در طول دو تا سه سال مشکل بیکاری کشور را ریشه کن کنند. اگر به همین صورت پیش رود اصلاً کارگر کم خواهیم آورد اگر هر سال مقدار تولید اشتغال را این چنین افزایش دهند به زودی نه تنها بیکاری در ایران ناپدیدخواهد شد بلکه مانند سال های پیش از انقلاب ناچار خواهیم شد از کشورهای خارجی کارگر وارد کنیم.
متأسفانه در مورد مطالب آقای احمدی نژاد نتوانستم حتی به اندازه مطالب آقای رهبر هم به تحقیق و احتمالاً اکتشافات جدید دست یابم، دلیل آن هم واضح هست، جمهوری اسلامی مدتی طولانی است که هیچگونه آماری در مورد بیکاری و رشد اقتصادی در ایران اعلام نمی کند چون اگر این امار را ارائه دهد دیگر نمی تواند چنین ارقامی دروغین را تحویل مردم دهد. بیشترکارشناسان متخصص در امور اقتصاد ایران معتقدند که در طی دو سال گذشته رشد اقتصادی ایران بین یک و دو درصد بوده است. اگر دولت این آمار را اعلام کند دیگر نمی تواند بخش دوم دروغ خود را یعنی ایجاد یک و نیم میلیون شغل راتکرار کند. برآورد بیشتر اقتصاد دان های ایران از رقم واقعی تولید کاردر شرایط کنونی در حدود 400 الی 500 هزار شغل در سال است یعنی اندکی بیشتر از تعدادبازنشستگان همان سال. در حالیکه هر ساله بیش از 800 هزار نفر به جویندگان کار افزوده میشود. در واقع در سال گذشته نه تنها از میزان بیکاری کاسته نشده است بلکه اگر جرأت کنند و آمار رسمی و واقعی را انتشار دهند دیده خواهد شد که طی این سالها هر ساله بر تعداد بیکاران چندین صد هزار افزوده شده است. زمانی بود که آمار دروغ منتشر می کردند اما اکنون آنقدر در دروغ های خود گرفتار شده اند که تصمیم گرفته اند آمار مربوط به مسائلی از نوع بیکاری تورم و رشد اقتصادی را جز اسرار محرمانه طبقه بندی کنند و جز پاره ای از خواص هیچکس ران توان دستیابی به آنها نباشد.
اشکال کار آقای احمدی نژاد در مورد مسائل اقتصادی بسیار روشن و واضح است نه ایشان و نه اقای رهبر هیچکدام از حداقل مطالعه و شعور اقتصادی برخوردار نیستند از این رو مطالبی را که بیان می کنند نه تنها دور از واقعیات کشور است بلکه از انسجام منطقی هم برخوردار نیست.
انفجار از درون
آقای احمدی نژاد شاید آگاه نباشد که برای تولید اشتغال نیاز است به سرمایه گذاری و زمانی که سرمایه گذاری چه خارجی و چه داخلی امکان پذیر نباشد کار ایجاد نمی شود. البته دولت همیشه می تواند کارمند استخدام کند و لی هرچه دولت بزرگتر شود اقتصاد مملکت راکد تر و وامانده تر خواهد شد.
بازهم آقای احمدی نژاد و رهبرایشان از این واقعیت بی اطلاع هستند که یکی از بزرگترین دلایل بیکاری در ایران ناشی از سیاست های غلط این رژیم است. به عنوان مثال دولت احمدی نژاد زمانی که سر کار آمد با پشت کردن به تمام قوانین و مقررات و تعطیل کردن سازمان هایی چون سازمان برنامه و بودجه و یا تسخیر مدیریت بانک مرکزی تورم را در ایران بنیادی کرد. توضیح این که با افزایش بین 40 الی 50 درصد نقدینگی در کشور آنچنان تورمی ایجاد شده است که نظیر آن در سال های جنگ هم دیده نشده بود.
برای مبارزه با این تورم سرسام آور به فکر چاره ای افتادند که کار را به مراتب سخت تر از پیش ساخت. آقایان به گمان خود با ارزان تر کردن واردات و گشودن درها و بنادر کشور به اجناس خارجی به خیال خود خواستند با تورم مبارزه کنند و برای انجام این هدف ارزش دلار را کماکان به کمتر از نیمی از ارزش واقعی آن تقلیل داده اند. یعنی با اتلاف درآمد نفت آنها نرخ دلار رابه شیوه ای تصنعی پائیین نگه داشته اند و در نتیجه واردات را از یارانه ای متجاوز از 60 درصد برخوردار کرده اند. کشور های خارجی به ویژه چین هم مسلماً از این همه حاتم بخشی بسیار خشنودند. بروایتی اجناس چینی در ایران حتی از خود چین هم ارزانترند چون ارزش واقعی دلار به کمتر از نیمی از آنچه که باید باشد تقلیل داده شده است و نتیجه این سیاست که قرار بود در مبارزه با تورم سودمند واقع شود موجب ورشکستگی و تعطیل اکثر صنایع کشور شده است.
پُر واضح است که هیچ کارخانه دار و تولید کننده ایرانی نمیتواند با واردات خارجی برخوردار از یارانه ارزی رقابت کند. در تتیجه کارخانه ها یکی پس از دیگری تعطیل میشوند و این سیاست کماکان ادامه دارد، هرروز بر خیل بیکاران افزوده خواهد شد
اینها است واقعیات اقتصاد کشور، آن پیشرفت و رفاهی که آقایان خامنه ای و احمدی نژاد از آن سخن می گویند تنها برای کسان و وابستگان آنها و دیگر عوامل رژیم واقعیت دارد، ده ها میلیون در فقر گرفتارند و روزانه برای احتیاجات اولیه خود ناتوان مانده اند در حالیکه سران رژیم و وابستگان آنها هر روز و هر سال ثروتمند تر می شوند و با بهره برداری از تسهیلات حکومتی ثروت های باد آورده خود را به خارج از کشور منتقل می کنند.
در پیام آقای خامنه ای یک حقیقت وجود دارد و آن حساسیت نقش اقتصاد به حوادث سال آینده خواهد بود. این نظام که تاکنون توانسته است به علت بهای روزافزون نفت به انواع سوء استفاده ها از این ثروت ملی در جهت اهداف و حکومت نکبت بار خود ادامه دهد در سال آینده با چنان مسائل بغرنجی روبه رو خواهد شد که سرانجام به یک انفجار از درون خواهد انجامید. متأسفانه به جای سعی و کوشش در راه بهبود زندگی مردم این نظام هر روز و هر ساعت برای سرکوب مردم و زیر فشار قرار دادن جوانان ناراضی سرمایه ملی ایران را به هدر می دهد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
دکتر آریوس
در ایران سال ها است نهاد های نظارتی پنهان کاری درروند اقتصادی کشور میکنند. ازطرفی دیوان محاسبات از انحراف دولت ازعملکرد بودجه و واریز نشدن میلیارد ها دلارپول نفت به حساب ذخیره ارزی سخن می گوید. آخرین مبلغ 12 میلیارد دلار گزارش شده است. ماجراجویی در سیاست خارجی، دزدی های کلان، تشنج سیاسی، عدم دسترسی به آمارهای واقعی اقتصادی مانع بزرگی دررشد اقتصادی و سرمایه گذاری است. دلار ارزان فرار سرمایه را تشویق می کند. در این شرایط سخن از رشد اقتصادی گزافگوئی بیهوده است. امسال سال فقر و بیکاری گسترده، سال ورشکستگی، سال ناتوانی دولت در اداره کشور و سال توفان سهمگین اقتصادی وعصیان و خروش همگانی خواهد بود.
March 28, 2011 01:44:53 AM
---------------------------
|