در گذشته زندگی میکنند، در گذشتههای دور؛ در گذشتههای اتوپیا شدهی وانفسایی که همه چیز آنقدر خوب بود که هیچگاه نبود؛ دوران صدر اسلام؛ دوران اوج قدرت استالین و اوج اقتدار سوسیال امپریالیست ریق رحمت سرکشیده؛ دوران «اقتصاد مال خر است»؛ دوران مردمی که انقلاب نکرده بودند، تا خربزه بخورند!
دوران کابوسهای طلایی؛ دوران «طلایی» سید روح الله خمینی، امام آدمکشان کلان تاریخ، اولین رهبر و بنیانگذار جمهوری کهریزکی اسلامی؛ دوران طلایی سید اسدالله لاجوردی و شیخ صادق خلخالی؛ دوران ماشاالله قصابها و زهرا خانمها؛ دوران اعدامهای روی پشت بام مدرسهی رفاه؛ دوران «میرغضب» شدن وزیر امور خارجهی خمینی «دکتر ابراهیم یزدی»؛ دوران ممد رینگو پسر ِ «پدر حقوق بشر» بعضیها و خیلیهای دیگر...
دوران هوار کشیدن برای کشتارها؛ دوران گسیل کودکان از متن مدرسههای دوشیفتهی جنوب شهر، به روی مینهای داغ جنگ؛ دوران «عروس شدن» پسربچههای نابالغ در سنگرهای پاسداران دفاع مقدس...
دوران سلطنت سید اسدالله لاجوردی بر زندگی همهی ما؛ دوران بکش بکش بازماندهی دیوانهی «فدائیان اسلام» شیخ صادق خلخالی؛ دوران بازنواخت تاریخ «رومانتیک» قهرمانان تروریست و تروریستهای قهرمان؛ دوران دخترکان باکرهای که خوراک شبانهی پاسدارها بودند و هستند؛ دوران جعبههای شیرینی و هفتاد و دو تومان مهریهی اعدام شدگان؛ دوران توابسازیهای راهروهای اوین؛ دوران شلاقهایی که از کف پا «ایمان» را به مردم دربند «زورچپان» میکرد...
دوران کابوسهای طلایی؛ دوران دادگاهها و کلیشههای آرمانی یخزده در «عدالتخواهی» کمدی؛ دوران سر و ته آدمها را بریدن، تا هم قد و قوارهی «خمینی» شوند؛ چه فیزیکی و چه «متافیزیکی»؛ دوران مصاحبههای اجباری و اعدامهای اجباری و زندانهای اجباری و جنگهای اجباری و شهید شدن اجباری؛ دوران «بنیاد شهید»؛ دوران به فحشا کشاندن زنان و دختران «شهدای» دفاع مقدس؛ دوران «راه قدس از کربلا میگذرد»؛ دوران مینهای منفجر شده زیر پای کودکان ما؛ دوران حجلههای جوانان بر سر همهی گذرگاهها؛ دوران قبرستانهای آباد و شهرهای ویران؛ دوران وقاحت تا فراتر از مرز بیشرفی؛ دوران جانها را با کوپن ماشین رختشویی و روغن مایع تاخت زدن...
در گذشته سیر میکنند؛ در دورانی که خود اختیار جان و مال و سرنوشت مردم را در دست داشتند؛ دوران ستبوسی «پدرخوانده»ی پلید جماران؛ دوران نمازجماعت خون به امامت امام آدمکشان؛ دوران طلایی رشتههای پنبه شده و نخ نما شده؛ دوران جنگزدگان سکنی داده شده در حاشیهی شهرهای افیون و فحشا؛ دوران فریبهای چند لایه؛ چند طبقه؛ دوران «وحشت بزرگ» و «دروغهای بزرگ» گوبلزی؛ دوران روسفیدی گوبلز؛ دوران فتواهای مرگ؛ فتواهای قتل؛ فتواهای صدور انقلاب پلید اسلامی به گوشه گوشهی جهان؛ دوران خمینی؛ دوران ماموتهای مرده و از دور خارج شده؛ دوران دایناسور پرستیهای کهنه و از مد افتاده؛ دنیای غریبی که تنها در کتابهای کهنهی تاریخ میشد سراغی از آن گرفت؛ و حالا در برابرمان بود؛ در برابرمان است؛ بخشی از زندگیمان است و چه تلخ...
دوران «بیچارگی ملتی که قهرمان ندارد» دوران ملتی که تا عمق باورش در میان سطلهای ذباله، به دنبال قهرمان میگردد و چهها که نمییابد؟!
دنیای قهرمان ساختن از جانیان و آدمکشان؛ دوران به هر حشیشی آویختن؛ دوران دفن خدمتگزاران و ستایش قاتلان؛ دوران وحشت بزرگ، وحشت ناتمام؛ دوران عادت کردن به ترسها و نگرانیها؛ دوران فرارها، گریزها از کوه و در و دشت؛ تا ناکجاآباد پناهجویی و دریوزگی ذرهای آزادی...
دوران ملت یتیمی که در چهرهی قاتل پدرش، «پدران حقوق بشر» را بازسازی میکند و در دامن کشندگان «مادرش» نوحه سر میدهد؛ دوران غریبی که «همه با هم» توطئه میکنند تا گوشها را بگیرند، تا چشمها را ببندند؛ که تا عمق خودفریبی، دروغ بگویند و دروغ بشنوند؛ مبادا روایت درستی، «کابوسهای طلائیشان» را آشفته سازد؛ دوران مدیحه سرایی برای دروغهای نجومی دفاع مقدس و سرکوب مقدس و «کشتار درمانی» مقدس و شاش مقدس و تف مقدس و فریب و فریب و فریب مقدس!
دوران قهرمان سازی از فریبکاران و دغلبازان تا همین چند سال پیش؛ دوران خمینی؛ دوران خامنهای؛ دوران کوسه و دوران مضحک سید خندان اصلاحات حکومتی؛ دورانی که از هیچ تاریخی درس گرفته نمیشود؛ دوران گرداب و گردباد تکرارهای سرگیجه آور؛ تهوع آور...
دورانی که تمام شدنی نیست...
وای که چه قیامتی است اینجا؟!
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود
با سپاس فراوان از این نوشته خوب.
توده های ناآگاه در جوامع منابعی پایان ناپذیرند و همیشه قابل سوء استفاده استفاده فرصت طلبان و سودجویان و پوپولیست ها (عوامگرایان) قرار می گیرند. لشکر سیاهی همیشه در صحنه هستند که از ساده لوحی آنها با ساده کردن قضایا می توان آنها را بهر سویی سوق داد حتی تا مرز ویران کردن کشوری کهن مثل ایران. هیتلر و خمینی نمونه های خوبی هستند که با باز کردن حساب روی توده های ناآگاه و از طریق سوء استفاده از کاستی های شیوه های دمکراتیک مثل انتخابات و رفراندوم توانستند قدرت تام را در اختیار و ملتهای خود را به گروگان بگیرند. سیاست اینها حفظ و گسترش توده های نااگاه است که با استفاده از آنها در قدرت بمانند. در این ۳۲ سال ما دیده ایم که رژیم مرتب همان چرندیات را تحویل این توده ها می دهد و بهره اش را هم گرفته است. تکرار این چرندیات برای ساده لوحانی است که هنوز فریبشان را می خورند و بخصوص برای نسلهای تازه وارد و بی تجربه است چون رزیم می داند که باید هر روز جبران منافات آن بخش از توده ها را بکند که دیگر نمی توان فریبشان داد. بنابراین، رژیم مجبور به تکرار روزانه این چرندیات است چون می داند که بدون انها پرورش بسیج های چماق بدست و کهریزکی برای در قدرت ماندشان غیرممکن می شود. توسل به سر نیزه برای حفظ قدرت که آخر خط هر رژیمی است بدون پرورش توده های ناآگاه و بدون چماق دادن بدستشان و بدون کهریزکهایی که بدستشان سپرده می شود امکان پذیر نیست. چرندیات و تکرار چرندیات رژیم برای نگه داشتن و تولید نسلهای نیمه انسان و نیمه حیوانست که برای انجام وظیفه خود نیاز به تغذیه مادی و روانی خمینی ها و خامنه ای ها دارند. خامنه ای ها می دانند که این نیمه حیوان و نیمه انسانها منبعی پایان ناپذیرند که باید به نیازهای مادی آنها مثل ساندیس و مسافرت های مجانی و یا ارزان قیمت به مشهد و مدینه و کربلا و جمکران، و به نیازهای روانی آنها از افسانه امام حسین و کربلا گرفته تا ارضاء پریشان حال جنسی آنها مثل کهریزک و چند زنی و صیغه (فحشا) رسیدگی کنند. برای توجیح اعمال زشت و طرز تفکر غلط این توده های پایان ناپذیر هم، خامنه ای ها هر روز باید چرندیات خود را تکرار کنند تا مبادا وجدان این توده های نیمه ادم و نیمه جانور، که اصلی ترین سلاح رژیم برای حفظ قدرتش است، بیدار شود و دست از ایجاد رعب و وحشت در ایران دست بردارد. خمینی می دانست که بدون چنین توده هایی هرگز دوام نخواهد آورد و او مثل هر آخوند خبیث دیگری می دانست توده های ناآگاه منبعی همیشگی هستند که باید به نیازهای مادی و روانی آنها رسیدگی کرد تا در قدرت ماند. ۱۴۰۰ قرن تجربه پشت سرش بخصوص از دوره صفوی ببعد. چرندیات خمینی دیروز و چرندیات خامنه امروز و تکرار آنها همان توده های ناآگاه هستند که باید آنها را نیمه آدم و نیمه حیوان نگاه داشت و اگر اینچنین نیستند باید آنها را اینچنین کرد. روان پریشان و ترسوها را این رژیم توانسته است براحتی با تطمیع مالی، با ایجاد ترس در آنها از جهنم و مکافات در آخرت و اینکه انجام دستورات خامنه ای عین انجام دستوران الله و برای خشنودی الله است برای بقای خود پرورش دهد. چرندیات و تکرار چرندیات در این ۳۲ سال برای این بقول خمینی گجستک پابرهنه ها بوده است که در حاشیه جامعه و نه در بین آنها زندگی می کنند که منبعی تمام ناشدنی هستند و همیشه آسان برای سوء استفاده از آنها.
April 06, 2011 03:02:48 PM
---------------------------
|