ایران کشوری بزرگ، باستانی و با قدمت تاریخی است و دارای تیرهها، طوایف، زبانها و اقوام متکثر و گوناگون است که سالها زیر نام ایران زیستهاند. هگل از بزرگترین فلاسفه تاریخ و سیاست معتقد است ایران قدیمیترین پادشاهی دنیاست که برای نخستین بار موفق گردید با درایت و کاردانی پادشاهان بزرگی مانند کوروش، داریوش و سپس انوشیروان امپراتوری بزرگ و وسیعی را تشکیل دهد.
پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی جریانهای جمهوریخواه اعم از جمهوریخواه به معنای طرفدار جمهوری اسلامی و یا جمهوریخواهان لاییک به طور فزایندهای بر منسوخ شدن نظام پادشاهی در ایران تاکید میکنند و تنها راه رفاه و آزادی مردم را در قالب جمهوری تعریف میکنند.
بسیاری از فعالان سیاسی و طرفداران جمهوری «تنها» شکل دمکراسی برای ایران را یک جمهوری سکولار معرفی میکنند که این ادعا دارای اشکالات بسیار و سفسطههای زیادی است:
1) یکی از استدلالهای جمهوری خواهان این است که در طول تاریخ سابقه نداشته که یک جمهوری مجددا به پادشاهی تبدیل شود در حالی که این ادعا از بیخ و بن بی اساس است. نمونه بسیار معروف آن بازگشت پادشاهی به بریتانیا پس از دوران جمهوری کرامول است که اساس نظام پادشاهی حفظ گردید و در طی سالها و به صورت تکامل یافته به پادشاهیهای مطلقه و سپس پادشاهی پارلمانی مبدل شد تا جایی که بسیاری از فیلسوفان علوم سیاسی بر این عقیدهاند که بریتانیا پردامنهترین، عمیقترین و قدیمیترین دمکراسی دنیاست. نمونه دیگر آن اسپانیا و خوان کارلوس است که پس از دوران دیکتاتوری فرانکو، توانست دمکراسی را برای اسپانیا به ارمغان آورد.
2) هر کشوری دارای یک سنت سیاسی تاریخی ویژه خود است مثلا ایتالیا با توجه به جمهوری روم و سنای آن همواره به سمت جمهوری گرایش داشته در حالی که برقراری جمهوری در یک کشور دیگر مانند بریتانیا سنت سیاسی نبوده است. سنت سیاسی ایران همواره پادشاهی بوده است اما تفاوت مهم و بنیانی یک نظام پادشاهی پارلمانی با استبداد دیرپای شاهان سنتی ایران این است که در نظام پادشاهی پارلمانی، پادشاه تنها نماینده نهاد پادشاهی است و نقشی کاملا نمادین دارد. پادشاه نماد یکپارچگی اقوام گوناگون ایران است این نقش را نه ولی فقیه و نه رئیس جمهوری نمیتوانند ایفا کنند. ولی فقیه دارای اختیارات بیحد و حصر است که رهبریاش کاملا جنبه ایدئولوژیک و مذهبی و مختص به یک دین دارد. ولی فقیه به دلیل همین محدودیت همراه با تبعیض، قادر به ایفای نقشی «ملی» نیست. رئیس جمهوری نیز چون به صورت «موقت» و از سوی نیروهای معین و محدود اجتماعی، بر سرکار میآید از ایفای نقش نمادین برای اتحاد و همبستگی اقوام و تیرههای ایرانی در یک کشور یکپارچه عاجز است. حال آنکه نماد پادشاهی، این مزیت را دارد که از واگرایی اقوام جلوگیری میکند و نیروهای گریز از مرکز را به سمت یکپارچگیِ سرزمینی و ثبات سوق میدهد، ضمن آن که حقوق اساسی هر استان و ایالت و اقوام آن را را مانند زبان محلی و مسائل مربوط به خودمختاری راهم به رسمیت میشمارد.
3) نظام پادشاهی پارلمانی برخلاف تبلیغات مخالفان، بر مبنای شخص پادشاه اداره نمیشود بنابراین جنبه حکومت فردی ندارد. در یک نظام پارلمانی قدرت اصلی و واقعی در دست احزابی است که با کسب اکثریت، به شکلهای مختلف، دولت و پارلمان را به تنهایی و یا در ائتلاف با احزاب دیگر تشکیل میدهند. بدین ترتیب نخست وزیر «منتخب»، «موقت» و «برآمده از فعالیت حزبی» به مثابه رییس دولت، اساس قوه مجریه نظام پادشاهی پارلمانی است و نه نهاد پادشاهی یا شخص پادشاه.
قطعا منظور شاهزاده رضا پهلوی و اصولا طرفداران نظام پادشاهی پارلمانی بازگشت به سلطنت سنتی و استبدادی نیست و طرفداران این نوع نظام خواهان حکومت فردی نیستند.
4) جمهوریت الزاما مترادف با دمکراسی نیست چرا که رژیمهای بسیاری در دنیا وجود دارند که عنوان جمهوری را یدک میکشند ولی از بدترین انواع دیکتاتوری هستند که مثال روشن آن جمهوری اسلامی ایران یا جمهوری عربی سوریه یا جمهوری کوباست. بنابر این صرف جمهوریت تضمین کننده دمکراسی نیست. ضمن آن که نوع رفتار سیاسی فیدل کاسترو، هوگو چاوز، بشار اسد، حسنی مبارک، زین العابدین بن علی و یا معمر قذافی نشان داد در نظام جمهوری هم میتوان حکومت فردی و دیکتاتوری و حتا موروثی به وجود آورد. بنابراین شکل نظام سیاسی و حتا وجود مفاد مترقی در قانون اساسی یک کشور، به خودی خود، تضمین کننده دمکراسی، امنیت و رفاه ملتها نیست.
5) برخلاف نظر برخی از جمهوریخواهان که قصد تخریب و وارونه سازی نظام پادشاهی پارلمانی را دارند، نظام پادشاهی پارلمانی میتواند تداعی کننده حکومتهای توسعه یافتهای مانند بریتانیا، سوئد، نروژ، دانمارک، هلند، اسپانیا و ژاپن باشد که از عمیقترین دمکراسیها و توسعه یافتهترین کشورها به شمار میآیند. به عبارت دیگر قدرت در نظام پادشاهی، قدرت موروثی نیست زیرا در اختیار نخست وزیر منتخب و پارلمان قرار دارد که هر بار توسط مردم در آن بازنگری میشود. یعنی نظام بر مبنای پادشاه و قدرت او نیست بلکه بر مبنای قدرت و حاکمیت مردم است که توسط دولت و پارلمان اعمال میشود.
6) اگر خودکامگی شاه و کمبود آزادیهای سیاسی و حقوق بشری در عصر پهلوی نشانگر استبدادی بودن نظام پادشاهی پارلمانی است پس دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران و یا اختناق موجود در کوبا هم میتواند بیانگر اختناق نظام جمهوری باشد که قطعا چنین استدلالی سست و سرشار از سفسطه است. آنچه برای ساختن ایران ِ آینده مهم است «محتوای» نظام آینده است و «شکل» نظام اهمیت درجه دو را داراست زیرا ممکن است زیر عنوان جمهوری خلقی و مردمی هم نظامی بدتر از جمهوری اسلامی فعلی نصیب مردم شود. باید «ساز و کارهای دمکراتیک» و رشد «فرهنگ گفتگو» و«مدارای سیاسی/ مذهبی» در دستور کار آزادی خواهان ایرانی قرار بگیرد.
لازم است به کلیه جمهوری خواهان تذکر داده شود برای پیشبرد جمهوری مورد علاقه خود، مبانی نظام پادشاهی پارلمانی را مخدوش و وارونه جلوه ندهند. در یک انتخابات آزاد تمام نیروهای سیاسی که در دادگاههای صالحه مجرم شناخته نشدهاند باید قادر باشند مرام و مسلک خود را تبلیغ کنند و به رای مردم هم احترام بگذارند. اجبار مردم به این که «فقط» جمهوری را برگزینند دیگر معنای «انتخابات آزاد» نمیدهد. انتخابات آزاد، غیر گزینشی و رقابتی در چهارچوبِ یک نظام دمکراتیک تنها زمانی معنا دارد که مردم بتوانند از میان «گزینههای مختلف» به گرایش مورد علاقه خود رای دهند و گرنه «الزام نمودن مردم به جمهوری» همان رفتار سیاسی خمینی را به ذهن متبادر میکند که با دیکتاتورمنشی خاص خود اعتقاد داشت جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر. اگر درونمایه یک نظام سیاسی دارای خصوصیات دمکراتیک یعنی «پاسخگویی حاکمان و نظارتِ مطبوعات و دستگاه قضایی بر قدرت»، «محدودیت قدرت و وجود آزادیهای اساسی»، «توزیع عادلانه قدرت»، «دستگاه قضایی سالم و مستقل» و «جدایی حکومت از مذهب و ایدئولوژی» باشد و مردم بتوانند «طبق قانون اساسی» نظام سیاسی و قدرت مستقر را به چالش بکشند آنگاه «نوع و شکل» آن نظام چندان اهمیتی ندارد چه جمهوری سکولار باشد چه پادشاهی پارلمانی.
به کاربردن اصطلاح سلطنتطلب و خواهان حکومت فردی برای هواداران نظام پادشاهی پارلمانی تنها یک سخن انحرافی است که بیشتر برای مغشوش ساختن افکار عمومی مردم داخل ایران استفاده می شود.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کاوه یزدانی
آقای شاهین هدف آزادی ایران است و برقراری حکومتی که ازنتیجه انتخاب همه افراد ایرانی بدست آید سپس ساختن ویرانیهایی که در طول سالها رژیم ننگین اسلامی برکشور وملت تحمل کرده. اینکه چه شکلی از حکومت برای ایران درست یا نادرست کارا یا ناکارامد است موضوع امروز نیست باید اول کشور راآزاد کردوآن فضای آزاد وفرصت کافی برای همه افراد جامعه بوجودآید سپس دریک رای گیری صددرصد سالم نتیجه را از درون صندوقهای رای بدست آورد. دوست گرامی، بیش از پنجاه میلیون جوان زیرسی وپنج سال درایران هستند که بخش زیادی از آنها تحصیل کرده هستند وبدرستی خوب از بد را تشخیص می دهند.اینکه جناب عالی می فرمایید آزموده راآزمودن خطاست،اولا کلی گویی است سپس توهین به آن بخش عظیم وپویا وباهوش جامعه است.آیا آنها به اندازه من وشما قدرت فکر کردن وتشخیص ندارند؟آیا بازهم باید دیکران به مابگویند چه خوب و یا چه بداست؟ رضا شاه ومحمد رضا شاه که خدا نبوند آنها هم طبعا اشتباهاتی داشتند اما انچه راکه برای پیشرفت کشور درشرایط آن زمان درست می پنداشند درحد توانشان انجام دادند همانطوری که جناب عالی فرمودید میهن پرستی آنها از کسی پوشیده نیست. اگر بدون کینه و غیر مغرضانه به آثار ماندگار دوران پهلوی بنگریم،بجز آن زیر ساختهایی که حالا دیگر ویران شده اند، ناسیونالیسم ایرانی را نمی توانیم انکار کنیم.به باور من نسل چوان بیشتر دغدغه محتوای حکومت آینده را دارد نه اینکه شکل حکومت، وآن بستگی به شرایط وممکنات درزمان انتخاب شکل حکومت داردوماهنوز به آن زمان نرسیدیم.یادمان نرود، سال 57 پدران ما فقط می گفتند که شاه باید برود اما بی نواها نمی دانستند که چه می خواهند به جایش بیاید. آنها از حول حلیم هم خودشان توی دیگ خمینی وبیگانگان افتادند هم کشور را دودستی تقدیم خمینی وسناریستهای بیگانه کردند هم سرنوشت چند نسل را به باد فنا دادند که اگر با چشم بصیر بنگرید نتیجه اش سیاه روزی امروز کشور وملت است.اما امروز مردم میدانند ومصمم هستند که رژیم ننگین اسلامی بایدو باید برود وبجایش یک دولت مردم وحکومت قانون بگذارندو برقراری حکوت قانون براصولی متکی است نه براشخاص، و آن اصل ها نیز در بخشهای خوشبخت وموفق جهان هم اکنون جاری هستند وهیچ کسی نمی تواند چیزی را به زور ودروغ ودغلبازی بر این نسل جوان تحمیل کند.پاینده ایران
April 08, 2011 11:52:20 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
دوستان عزیز هدف آزادی ایران است و برقراری حکومتی که ازنتیجه انتخاب همه افراد ایرانی بدست آید سپس ساختن ویرانیهایی که در طول سالها رژیم ننگین اسلامی برکشور وملت تحمل کرده. اینکه چه شکلی از حکومت برای ایران درست یا نادرست کارا یا ناکارامد است موضوع امروز نیست باید اول کشور راآزاد کردوآن فضای آزاد وفرصت کافی برای همه افراد جامعه بوجودآید سپس دریک رای گیری صددرصد سالم نتیجه را از درون صندوقهای رای بدست آورد. بیش از پنجاه میلیون جوان زیرسی وپنج سال درایران هستند که بخش زیادی از آنها تحصیل کرده هستند وبدرستی خوب از بد را تشخیص می دهند.اینکه جناب اقای شاهین می فرمایید آزموده راآزمودن خطاست،اولا کلی گویی است سپس توهین به آن بخش عظیم وپویا وباهوش جامعه است.آیا آنها به اندازه من وشما قدرت فکر کردن وتشخیص ندارند؟آیا بازهم باید دیکران به مابگویند چه خوب و یا چه بداست؟ رضا شاه ومحمد رضا شاه که خدا نبوند آنها هم طبعا اشتباهاتی داشتند اما انچه راکه برای پیشرفت کشور درشرایط آن زمان درست می پنداشند درحد توانشان انجام دادند.اگر بدون کینه و غیر مغرضانه به آثار ماندگار دوران پهلوی بنگریم،بجز آن زیر ساختهایی که حالا دیگر ویران شده اند، ناسیونالیسم ایرانی را نمی توانیم انکار کنیم.به باور من نسل جوان بیشتر دغدغه محتوای حکومت آینده را دارد نه اینکه شکل حکومت، وآن بستگی به شرایط وممکنات درزمان انتخاب شکل حکومت داردوماهنوز به آن زمان نرسیدیم.یادتان نرود، سال 57 پدران ما فقط می گفتند که شاه باید برود اما بی نواها نمی دانستند که چه می خواهند به جایش بیاید. آنها از حول حلیم هم خودشان توی دیگ خمینی وبیگانگان افتادند هم کشور را دودستی تقدیم خمینی وسناریستهای بیگانه کردند هم سرنوشت چند نسل را به باد فنا دادند که اگر با چشم بصیر بنگرید نتیجه اش سیاه روزی امروز کشور وملت است.اما امروز مردم میدانند ومصمم هستند که رژیم ننگین اسلامی بایدو باید برود وبجایش یک دولت مردم وحکومت قانون بگذارند و برقراری حکوت قانون براصولی متکی است نه براشخاص، و آن اصل ها نیز در بخشهای خوشبخت وموفق جهان هم اکنون جاری هستند وهیچ کسی نمی تواند چیزی را به زور ودروغ ودغلبازی بر این نسل جوان تحمیل کند. اقای شاهین عزیز وهم فکران شاهین هر ایرانی یک رای دارد، اما هنوزصندوق رای وجود ندارد، پیش از آنکه بگوییم چه خوب است یا چه بد است یا به قول شما آزموده را آزمودن خطاست بیایید دست یاری به نسل جوان دهید وایران را از اشغال خامنه ای پست فطرت ومحمود انگلی نژادودارودسته اوباشش وچین و روس و شرکتها خارجی غارتگر مثل زیمنس آلمان که اموال کشور را غارت می کنند آزادکنیم سپس هر کدام به آنچه باور داریم رای دهیم.به خودتان کمی زحمت دهید چشم وگوشتان را خوب باز کنید وببینید فقط در دوسال گذشته چه به روز دختران وپسران ایرانی آورده اند.آیا انصاف است که بجای یاری دادن به جوانان مبارزوهزاران زندانی در سیاه چالهای رژیم شبانه روز به تهمت و توهین به خانواده پهلوی بپردازیم؟به باورمن در شرایط کنونی هر کس یا کسانی که پیش از آزادی میهن به بحث های حاشیه ای که مسئله امروز نیستند بپردازند،فقط آب درآسیاب رژیم می ریزند واین چند حالت دارد،یا درافکار گذشته منجمد مانده اند یا ناآگاه هستند یا مزدور رژیم هستند یا مزد بگیر بیگانگان هستند یا فدرالیسم و تجزیه طلب هستند، در هر صورت آزادی ایران برایشان معنا ومفهومی ندارد.به اطلاع شما وهمه خوانندگان این مطلب برسانم که من به عنوان یک عضو کوچک از جامعه کارگر ایرانی هستم وهیچ گونه مارکی هم به من نمی چسبد.برای من شاه وفقیر برابر هستند تفاوتشان درراستگویی و میهن پرستی شان است همین وبس نه بیشتر نه کمتر. پیروز رستاخیز ملی پاینده ایران. یک بیت از استاد طوس برایتان یادآوری می کنم که ایشان در روزگاری به سیاهی امروز ما بسر می بردند. بیا تا بکوشیم وجنگ آوریم برون سراز این بارننگ آوریم.
April 07, 2011 01:38:33 PM
---------------------------
شاهین
آقای یزدانی آزموده را آزمودن خطاست هیچ آدم منصفی در غیرتمندی و وطن دوستی دو پادشاه ایران زمین وخدمات آنها به میهن شک ندارد اما هر نوع سیستم بسته ای منجر به فساد خواهد شد حالا چه این نظام پادشاهی باشد یا جمهوری اسلامی ویا حکومت کمونیستی وما شاهد زوال این حکومتها بوده ایم .
عزیز گرامی اگر در نوشته هایم دقت می کردید متوجه می شدید که من گفتم ما در ایران حکومت جمهوری نداریم حکومت ایران اسما جمهوریست اما رسما بصورت دیکتاتوری اداره می شود .به نظر من اول جمهوری راتعریف کنید بعد ببینید آیا حکومت اسلامی با تعریفی که بیان کردید مطابقت دارد.میبینید که نه
پس عزیز ما هروقت درابران جمهوری به معنای واقعی کلمه برقرار شد شما می توانید درباره ی آن قضاوت کرده ومخالفان افکارخودرا عوامل رژیم و...غیره بنامید
April 05, 2011 09:01:47 PM
---------------------------
يک ايرانی
هم ميهنان عزيز يک لحظه با خود بينديشيم چرا هر زمان که نظری مخالف نظر خود می شنويم يا حتی گمان می کنيم که مخالف نظر ماست گوشهايمان را می گيريم و چشمانمان را می بنديم و اعلام می کنيم که مخالف آن نظر و عقيده هستيم. مگر نه اينکه دموکراسی يعنی تمام افراد با هر گرايش و خواستی بتوانند اظهار نظر کنند و اگر عقيده ای حتی مخالف نظر ولی نظر اکثريت باشد بايد پذيرفته شود. حرف اين دوست عزيز درست است اگر کمی دفت کنيم می بينيم اصل مطلب اين است که يک گروه و يک جناح حق ندارد برای اثبات درستی خود ساير گرايشها را نادرست بداند. البته نقد و بررسی لازم است ولی اينکه يک عده خواست خود را چه جمهوری چه پادشاهی مشروطه خواست تمام مردم بدانند و از هم اکنون اعلام کنند که حکومت آينده ايران چه خواهد بود خود قضاوت کنيد آيا اين مطابق دموکراسی می باشد؟ و البته شنيدن راهکارهای مختلف و تحقيق و بررسی در مورد امکان پذير بودن و يا مناسب بودن آنها به بالا رفتن سطح آگاهی مردم و جلوگيری از بروز مشکلات مشابه در گذشته کمک خواهد کرد. بياييد به هم کمک کنيم تا اينبار بتوانيم آينده ای درخشان برای ايران و ايرانيان بسازيم به دور از تعصب و با اتحاد و احترام
April 05, 2011 08:17:24 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود واحترام به هم میهنان مبارز وآزادی خواه.از دوسال پیش تا بحال صدها مقاله و مطلب در باره این موضوع نوشته شده. به باور من در پادشاهی پارلمانی یا ریاست جمهوری که ازنتیجه رای اکثریت قاطع ملت بدست اید فرق چندانی نمی باشد چون هر دو شکل حکومت ازرای وخواست جمهور ملت از درون صندوق رای باید بدست آید.پس جنگ وجدل بر سر نوع حکومت اینده با قراردادن جمهوری در مقابل پادشاهی پارلمانی فقط وقت تلف کردن است ومغلته گری است وتنها رژیم ننگین اسلامی است که از حدر رفتن این فرصتها به بهره دلخواهش دست می یابد و بیگانگانی هستندکه موافق بقای رژیم توتالیتر اسلامی در ایران هستند و پنهان و اشکارا به رژیم کمک می کنند همچنان به جنبش ضربه می زنند.حال اگر موافق ماندن رژیم و ویران شدن کشورمان بیش از این هستید می توانید سالیان سال همچنان به بحث جمهوری یا پادشاهی ادامه دهید اما تا کی؟؟؟ رژیم اشغالگر بیشتر از هرگروهی بر علیه پادشاهی سرمایه گذاری کرده وگروهای مختلف در خارج به کار گرفته تا اصل مبارزه را به حاشیه بکشد ودر منفور نشان دادن چهره پادشاهی اذهان را جلب کند همین گروه ها اما فقط به دوران پادشاهی پهلوی اکتفا می کنند وهرگز از دوران قاجار سخنی نمی نویسند.چرا؟؟؟مگر پیش از دوره پهلوی ایران جمهوری بود؟ایا ایران استقلال داشت؟؟؟ اصلا ایرانی به شکل یک ملت و یک کشور مقتدر در جهان مطرح بود؟؟؟ پانصد سال پیش از رضا شاه تا اکنون تنها دوره پهلوی برای ایران افتخار افریده وزیر ساختهای اقتصادی وحقوقی به وجود اورده.ایا غیر از این بوده یا هست؟امروزه هر ایرانی میهن دوستی به دیده بسیار مثبت به پادشاهی می نگرد. فقط مذهبی ها وچپهای ایران بربادده هستند که کینه شتری با پادشاهی دارند البته حق دارند چون رضا شاه افکار کثیفشان را فاش کرد وبساط غارتگران را تا حدود زیادی برچید.هم وطنان اینگونه بحثها هم کهنه وهم پوسیده اند. هنوز بیاد ندارم که هم میهنان مان در درون میهن در خم کوچه جمهوری یا پادشاهی پارلمانی گیر کرده باشند.ایا افرد ایرانی که به اینگونه با دیگر افکار برخورد بی منطقی دارند تا بحال در شرایط زندانیان زیر شکنجه قرار گرفته اند؟ ایا در فقر تحقیر امیز گذران زندگی را لمس کرده اند؟ ایا گذرشان به کهریزک افتاده است؟ یا نسبت به از دست رفتن چهل درصد از سهم پنجاه درصدی دریای مازندران به نفع روسیه اندیشیده اند؟ ایا هرگز به فکر این هستند که کشورکهایی چون اعراب حوزه خلیج پارس ضمن اینکه منابع ملی زیزمینی ایران را استخراج می کنند ادعای جدا کردن جزایر سه گانه را از ایران دارند؟ ایا هرگز به فکر دختران ایرانی که مجبور به تن فروشی برای امرار معاش هستند فکر کرده اند؟یا عضوی از اعضای خانواده شان در چنین شرایطی بوده یا هست؟ از اینگونه ویرانی هایی که باعث شرمساری هستند بیشمار می توان مثل زد.اگر ایرانی هستید وازادی ایران برایتان اهمیت دارد باید کمی از مغزتان بهره بگیرید. لقمه دونه ای خداد تومن در میاد تا از گلو پایین بره حیفه که وقت تان را به صرف تهمت زدن به دیگران بگذرانید.حیفه که کشورمان بیش از این ویران شود. بامید ازادی پاینده ایران.
April 04, 2011 01:36:10 PM
---------------------------
شاهین
من با نظر نویسنده ی محترم مخا لفم زیرا نویسنده محترم متوجه نشده که جمهوری بودن به اسم نیست بلکه به عمل است یعنی به صرفه اینکه نظامی خودرا جمهوری نامید نباید که ما آنرا جمهوری نامیده ودرباره ی آن قضاوت کنیم
این ترفندیست که دیکتاتورهای نوین از آن برای تحمیق توده های عوام استفاده می کنند.
هر وقت جمهوری (حکومت همه افکار وآرا) در ایران برقرار شد نویسنده محترم در طرد آن می تواند اظهار نظر کند
ما در ایران دیکتاتوری دینی داریم نه جمهوری که پادشاه آن به جای تاج عمامه دارد
April 01, 2011 09:05:12 PM
---------------------------
کوشان
سپاس که دقیقا چیزهایی گفتی که در دل من هم بود.واقعیت تحریف و تحریف واقعیت در ایران امروز موج میزند
March 31, 2011 12:43:31 PM
---------------------------
کوروش
عزیز من شما از کلمه «ضرورت» و «برگشت» و «درست قبل از» چیزی تا به حال شنیدستی؟
«ضرورت» «برگشت» به پادشاهی حالا از هر نوعیش (دیکتاتور گونش یا دموکرات گونش) چیههههههههههههههههههه؟
۱- اون کشوری رو که میبینی پادشاهی پارلمانی توشه «درست قبل از» پادشاهی پارلمانی در آنجا پادشاهی حالا از نوع دیگه اش برقرار بوده
ولی در ایران مردم ایران (حالا یا به طور مستقیم یا غیر مستقیم) عملا و به صورت واضح پادشاهی رو از کشورشون انداختن بیرون (اشاره به ۳۲ سال پیش البته با قید ننگ بر جمهوری اسلامی)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۲- اصلا من نمیدونم چرا؟ چرا؟ افرادی که روزی جزو گروه های ضد مردم بودن دارن خودشونو به عنوان یه کاریزما به مردم غالب میکنن و یا تز روشن فکری میدن و اصولا چرا نمیرن برای خودشون قرمه سبزی بپزن؟ آخه چرا دقیقا این ها؟ ببینم کس دیگه ای نبود؟
مثلا: رضا پهلوی - سازگارا (پاسدار سابق - روشن فکر امروز) - نوری زاده (مثل مورد قبل) - اکبر گنجی (پرورش یافته در دانشگاه اوین در رشته تاثیر بر روی ناخود آگاه دشمن و تبدیل به خیلی خودی) و و و و........
March 30, 2011 10:32:19 PM
---------------------------
|