حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
فریبایی به راستی غم انگیز

April 26, 2011

سه شنبه 6 اردیبهشت 2570 = April 26, 2011

جیمز بوچان / در: د اسپکتاتور ايران در جهان
 

درباره محمد رضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران که چندان دیری از زمانش نمی گذرد دو دیدگاه وجود دارد. جمهوری اسلامی ایران و بسیاری در اروپا و امریکا محمدرضا را ستگمری خودکامه و زن باره می دانند، ترسویی که تاج خود را در سال 1941 از انگلیس و روس به دست آورد و با کمک امریکا بر تخت خود تکیه زد تا در سال 1979 که با خیزش عمومی، سراسیمه کشور را ترک گفت و 18 ماه بعد در مصر، مرگش ضجه و مویه ای به همراه نداشت.


در دیدگاه دوم که حتا در داخل ایران نیز در حال شکل گیری است، محمدرضا مرد دانش و صنعت است. از آغازی دلسرد کننده در 1941 (برابر 1320) در کشوری به تاراجِ امپراتوری بریتانیا و نیروهای شوروی، وی از رقیبان خود پیشی گرفت و قدرت های بزرگ را پشت سر نهاد، دست کم از دو سوء قصد و سه حادثه هوایی جان سالم به در برد و ایران را به شکوفایی و اعتباری رساند که جانشینانِ انقلابی اش در این میدان هنوز به گرد پای وی هم نرسیده اند و اضولا چنین مسابقه شکوفایی هنوز حتا آغاز نکرده اند. هنگامی که وی صحنه سیاست را ترک گفت جنگ و کشمکشی سی ساله در خاورمیانه آغاز گرفت. درمقایسه جنایت هایی که به وی نسبت داده می شود تنها در یک سال از دوره پس از وی، در سال 1981 (برابر 1360) به اندازه تمام عمر محمدرضا زندانی سیاسی کشته شد. به گفته منتسکیو جمهوری ها همیشه کینه جو تر از پادشاهی هایند.

عباس میلانی پروفسور دانشگاه استنفورد کالیفرنیا به هیچ کدام از این دو دیدگاه دلبستگی ندارد، یا شاید بتوان گفت که هر دو دیدگاه را می پسندد. دانشجوی تندروی دهه 1970 (برابر 1350) که سالها در زندان کمیته (کمیته مشترک ساواک-م) و اوین زندانی بود، جایی که هم بندی اش حقوقدانی انقلابی بود به نام آیت اله منتظری. در سال 2009 جمهوری اسلامی میلانی را در میان معماران پروژه انقلاب مخملی نام برد. پروژه (براندازی نرم) نامی است که حکومت به هنگامه پس از انتخابات مورد مناقشه خرداد ماه داده است. برای میلانی محمدرضا شاه نه یک قهرمان بود و نه یک ترسو. چکیده ای از دیدگاه های عهد عتیق بود با تمام ضعف هایش و با یک فریبایی به راستی غمناک: به راستی عشق می ورزید ولی نه آنچنان به درستی.

میلانی، نویسنده و مترجمی سختکوش از زبان فارسی است. وی در سال 2000 کتاب ابوالهول فارسی را نوشت که زندگینامه نخست وزیر دراز مدت شاه، امیرعباس هویداست که سرورش تنهایش گذاشت و به دست انقلابیون کشته شد. با این که در این کتاب با تمام خلاقیتی که میلانی به کار گرفته همدردی خواننده برای ساعت های پایان زندگی هویدا برانگیخته نمی شود ولی این کتاب همچنان زندگینامه ای جادویی است پر از اطلاعات تازه.

برای نمونه، میلانی در پرداخت زندگینامه، تا مشارکت محمدرضا در نشریه مدرسه روزِی در سویس هم به کند و کاو ماجرا پرداخته است. وی در آن سال ها از 1931 تا 1937 هنوز ولیعهد بود. وی از راه مکاتبات دیپلماتیک با واشنگتن و کیو (ملبورن استرالیا) این اطلاعات را گردآوری کرد. از زمان انقلاب تاکنون با امتشار خاطرات دادگاه، میلانی کارشناس استخراج اطلاعات درست از نادرست شده است. خاطراتی از حسین فردوست ، نزدیک ترین دوست دوران کودکی شاه و پری غفاری، معشوقه اش در اواخر دهه 1940 از این نمونه ها هستند. تصویری که میلانی از دادگاه های پهلوی ترسیم می کند به اندازه تمام نسخه های پیشین یکنواخت، خسته کننده، و سست است و از این نظر دیگرروایت ها نیز به آن گواه می دهند.

وی همچنین گفتگوهای بسیاری با مهاجران انجام داده و در اینجا اطلاعات وی همه جا لزوما بهترین روایت نیست. برای نمونه وی به گفته یکی از سپهبدهای قدیمی ارتش شاه استناد می کند که از سپهبد قدیمی دیگری شنیده است که این محمدرضا بود که به عنوان ولیعهد در سپتامبر 1941 دستور انحلال ارتش را داد. همین دل پدرش را شکست و او را به کناره گیری واداشت.

بعید است که ارتش از پسر بچه ای 21 ساله دستور بگیرد و به هر حال به نظر می رسد این داستان در هیچ منبع دیگری نه در ایران و نه در مکاتبات دیپلماتیک تایید نشده است. احتمال این که با نزدیک شدن نیروهای روسیه به تهران، مقامات ارتش مثل جریان انقلاب 1979 کنترل اعصاب خود را به کلی از دست داده باشند بیشتر است. برداشت میلانی از بحران 1953 بهتر است؛ زمانی که محمدرضا شاه با روحیه ای ضعیف از کشور گریخت و ارتش از کنترل اوضاع و بازسازی را به عهده گرفت. بازسازی اوضاع به دست ماموران سیا تصوری است که امروزه ریشه کن نشدنی است اما میلانی برای ریشه کن کردنش تمام تلاش خود را می کند. با تمام تب تند مدرن گرایی که محمدرضا داشت، وی قدیمی فکر می کرد. با این که مثل پدرش غیر قابل اطمینان بود وی تا سرحد مرگ تلاشش را برای اداره ایران به کار برد. در شرایطی که ایران پادشاهی قرن نوزده بود با دهقانانی سست و به خواب رفته بود درآمدی با دو میلیون استرلینگ در سال؛ و قدرت نفتی نبود و طبقه متوسط تحصیل کرده ای شبیه امروز نداشت. چون همه نسل های در تبعید، میلانی تاسف می خورد که اگر شاه تنها اندکی قدرت خود را به دیگران نیز واگذار می کرد شاید انقلاب 79 به این گونه اتفاق نمی افتاد و اکنون در سرزمین خود می بودند.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites