آقایان شما قسمت بزرگی از مشکل مردم و جامعه ما هستید و نه پاسخ و راه حل آن،
بهانه این نوشتار گزارشی بود در مورد نشست خبری آقای مزروعی در پاریس، مواضع ضدّ مشروطه و ضدّ چپ شورای هماهنگی راه سبز و دو پهلو گوییهای آقای امیر ارجمند. به اعتقاد نگارنده تا وقتی که ائتلافی فراگیر از «تمام» نیروهای فعال سیاسی - چپ، مشروطهخواه، سکولار جمهوریخواه و اصلاحطلب خارج از حکومت - به وجود نیاید، خطری که ایران و ایرانی بودن را تهدید میکند فزاینده است و تجزیه، حمله نظامی، ایزولاسیون شدید به سبک کره شمالی و پاکستانی شدن ایران همه و همه بسیار محتملتر از برقراری دمکراسی است! امیدوارم دوستان اصلاحطلب لحن تند بنده را در جاهایی ببخشند و آنرا از سر دلسوزی بدانند، آرزوی ما چیزی جز ایران برای تمام ایرانیان نیست، و محض یادآوری تمام ایرانیان شامل «تمام» ایرانیان میشود، با همه گرایشهای مذهبی و سیاسی! به اعتقاد نگارنده تعیین تکلیف با مسائل بنیادینی چون جایگاه مذهب و ولایت فقیه، حقوق بشر در قانون اساسی، و مفهوم دمکراسی در مقطع کنونی واجب است و گروههای سیاسی فعال باید موضع خود را در قبال آن روشن کنند! متأسفانه مواضع شورای هماهنگی سبز و سخنان آقای مزروعی آب سردی بود به امید برای حصول به یک چیزی شبیه به کنگره ملی! چیزی که شدیداً به آن نیاز است. هماهنگی و همگرایی نیروهای اپوزیسیون و پیروی از مدلی کارامد و بسیج نیروهای مختلف، متکثر اما زیاد اپوزیسیون برای ایجاد «تغییر» در شرایط موجود تنها راه گذر از این فضای نا امیدی و برداشتن قدمی به جلو است. تکرویهای حزبی حاصلی نخواهد داشت جز تزریق یاس، ناامیدی و شکست به نسلی که میتواند - و باید- ایران را نجات دهد، دوستانی که از همگرایی برای نجات ایران به خاطر تعلقات ایدئولوژیک و حزبی طفره میروند، در دادگاه تاریخ پاسخگو خواهند بود.
برای دوستانی که حوصله مطالعه ندارند، لازم به ذکر میدانم که آقای مزروعی در کنفرانس خبری اخیر خود فرمودهاند که:
«از نظر بنده تنها کسانی که میةوانند جنبش سبز را نمایندگی میکنند آقای موسوی و کروبی هستند. این دو بودند که در زمان انتخابات با رای مردم مواجه شدند و مردم با فراخوان آنها به خیابان آمدند. هیچ گروه و حزب دیگری در این مساله دخیل نبوده.»
و
«موسوی و کروبی به عنوان دو نماد جنبش بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی را مطرح کردهاند. در بیانیه شماره ۱۷ اقای موسوی و همچنین منشور جنبش سبز هم به این مساله اشاره شده است. البته جنبش سبز به تکثر اعتقاد دارد. کسانی هم که این مساله را قبول ندارند و خواستهای دیگری دارند میتوانند در عرصه عمومی فعالیت کنند و نظر خود را به پیش ببرند.»
... خواهش میکنم دوستان حتی شده تیترهای این قانون را یک بار مطالعه کنند، سپس به عقل و خاطره خود رجوع کنند و ببینند چقدر با اتفاقات ۲ سال اخیر ایران هماهنگ است و چقدر به خواسته مردم ایران نزدیک! اگر اجرای بی تنازل «این» قانون دلیل این همه کشته دادن و زندانی دادن و فرار و تبعید و ....در ۲ سال اخیر بوده، من از این که در این دوران زندگی میکنم شرم دارم! من از این که دل به این جنبش بسته بودم خجلم!
آقایان عزیز «شترسواری دولا دولا» حاصلاش همین جمهوری[...] اسلامی است که ۳۲ سال ملتی را با آن به ورطه نابودی کشاندید! بهترین فرزندانش را در زندانها یا در جبههها به کشتن دادید، با آرمانهای واهی امام راحلتان فرهنگ و فرهنگ دوستی را با خرافه و خشونت عوض کردید و ۳ بار حاصل اقدام جمعی ملتی را به شکست کشاندید! ۸ سال جنگی را به مردم تحمیل کردید که ۱ میلیون کشته حاصل آن بود، جنگی «مقدس» که هیچ توجیهی جز بقای نظام، ثروتمند شدن دلالان اسلحه چون سردار رفیقدوست و هیأت موتلفه به همراه نداشت! اگر شما مدعیان نبودید به اندازه کافی سحابی، فروهر،،سامی، مدنی، پورزند و سیرجانی و بختیار و ...بودند که مارا به دمکراسی برسانند، افسوس که زیر نظر سردار سازندگیتان همه این سرمایهها یا به قتل و شکنجه رسیدند یا حق خدمت از ایشان سلب شد، بد شانسی ملت ما این بود که شما در تنها کاری که مهارت دارید گروگانگیری تلاش مردم و عوام فریبی است! وگرنه فرصت رهبری هم داشتید آن هم ۸ سال و حاصل آن را امروز نظاره گریم! حیف که شما فرصت سوزی عادت ثانویهتان است! و رهبری و مدیریت و ابتکار عمل نسبت جن و بسم الله را دارد با شما!
آقای مزروعی! آقای امیرارجمند! آقایان شورای مخفی که ایران را فقط برای «بعضی» ایرانیان میخواهید! این قانون اساسی پوسیده تان با روح دمکراسی تناقض دارد اگر ذرّهای به آزادی اعتقاد دارید و صرفا برای ماندن در بازی قدرت در این کارزار نیستید، شما را به همان «مقدساتتان» دست از عوام فریبی بردارید!
اجازه بدهید که از خواب بیدارتان کنم، نه در ۲ خرداد و نه در ۲۲ خرداد کسی دنبال بازگشت به «دوران طلائی» نبود، کسی دنبال مشروعیت بخشیدن به نظام خرافه ضدّ ایرانی نبود! مردم ایران به حق از این حکومت استبدادی دینی خسته اند و تنها راه نجات ایران اتفاقا «تغییر» همین قانون است، ۲ خرداد نه بود به ولی فقیه همین قانون اساسی! همینطور ۲۲ خرداد، شما با ایجاد شکاف و «خودی» و «غیر خودی» کردن و باج دادن به نظام «مقدس» مردم را پس از انقلاب ۵۷، پس از ۲ خرداد و ۱۸ تیر و پس از ۲۲ خرداد سرخورده و ناامید کردید!
پتانسیل عظیم یکی از جوانترین و مستعدترین کشورهای جهان را برای تغییر اساسی با سؤ مدیریت و وفاداریتان به نظام! و فرصت سوزیهای زنجیرهایتان نابود کردید؛ و حالا از اجرای «بی تنازل» قانون اساسی حرف میزنید؟ قانونی که در آن قصاص، ولایت فقیه، سیطره اسلام وا پس گرا، تبعیض جنسی و مذهبی و قومی و خرافه موج میزند!؟
آقایان شما قسمت بزرگی از مشکل مردم و جامعه ما هستید و نه پاسخ و راه حل آن، این قانون «مقدس» اساسیتان که همان را هم رئیس جمهور «تدارکاتچیتان» عرضه اجرایاش را نداشت مطالعه کنید و فاصلهتان را با حقوق بشر و قرن ۲۱ دریابید! خوشحالم که بیرون از ایران و دور از چاه جمکرانید و تحت تاثیر امور «قدسی» نیستید، شاید عقل و منطق و تنفس در فضای آزاد کمکتان کند!
همگرایی و اتحاد تنها راه نجات ایران است، و ایران نیاز به «تغییر» دارد، تغییری که اگر ما آنرا انجام ندهیم ارتشهای بیگانه انجام خواهند داد به قیمتی گزافتر! سهم بیشتری از جایگاهتان نخوهید و اگر ایران برایتان مهم هست - که امیدواریم چنین باشد- دست دوستی که به سمت شما دراز شده بود از طرف همه نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور را بفشارید و برای آینده فرزندان خود و هموطنان در بندتان تعصبات حزبی و سهم خواهی را فراموش کنید.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
سیامک شوروی
با درود!
آقای سبحانی آنچه را که میباید گفت، به راستی به قلم آورده اند. این مردمان (اصلاح طلبان) جز به دستاوردن قدرت و حفظ جمهوری (...) اسلامیشان، انقلاب (...) و اسلامشان نمی اندیشند. برای آنها، ایرانی، همان خودی های آنها هستند، اگرچه محافظه کاران. دموکراسی و آزادی برای آنها در چهارچوب اسلام گرامی شان تبیین میشود. اما نمیدانند که دموکراسی، آزادی و اسلام یا دموکراسی اسلامی چیزی بیشتر از یک کمدی تلخ یا در بهترین صورت, یک معجزه شگفتاور بیش نیست. هیچ دینی با دموکراسی و آزادی نمیخواند و نخواهد خواند. آزادی و دموکراسی راستین در دین، به چم (آرش، معنی) نفی خود دین میباشد و از آنرو با دین همخوانی ندارد. معجزه نیز هیچگاه براستی پیش نمیاید.
به امید روزی که ایران از آن همه ایرانیان گردد، و در بین آنها اصلاح طلبان و محافظه کاران مسلمان!
با درود فراوان
سیامک شوروی
بجای (..) آنچه میخواهی بگذار. به گمانم آقای سبحانی نیز همین هدف را داشته.
May 05, 2011 12:01:34 PM
---------------------------
|