بالاخره پس از مدتها انتظار و بیتحرکی، بیانیهای از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید منتشر شد. با اشتیاق زیاد سایت کلمه را باز کرده و بیانیه مذکور را خواندم؛ خط به خط، کلمه به کلمه. قسمت های ابتدایی بیانیه نسبتا خوب و امیدوار کننده بود اما دریغا که هرچه به پایان بیانیه نزدیک میشدم، امید و شور ابتدایی، جای خود را به تلخی و ناامیدی میداد. برخلاف انتظار خبری از مشخص کردن موعد تظاهرات بعدی یا حتی اعلام فراخوان برای الله اکبر گفتن بر پشت بامها نبود! تنها در پاراگراف آخر به صورت کوتاه وعدههایی داده شده بود. در عوض بیانیه پر بود از کلمه های تکراری و تلخی همچون ”معمار بزرگ انقلاب”، ”آرمانهای انقلاب” و ”اسلام رحمانی”!
در قسمتی از بیانیه به مرگ آیت الله خمینی اشاره و از او به عنوان ”معمار بزرگ انقلاب” که مرگش موجب داغدار شدن میلیونها انسان شده، یاد شده است! این بیانیه به گونهای نوشته شده است که گویی شورای مذکور در سوگ امام راحل خود به سر میبرد و دلتنگ دوران طلایی اوست! گویی تجدید میثاقی است با آرمانهای وی! همچنین در این بیانیه برای چندمین بار در طی ماههای اخیر ادعا شده است که جنبش سبز به دنبال بازگشت به آرمانهای انقلاب و احیای آنهاست!
با خواندن این جملات و این کلمات، خشم و اندوه همزمان بر وجودم چیره شد. خشم از آن جهت که باز از جانب جنبش سبز ادعا شده است که به دنبال بازگشت به آرمانهای امام و انقلاب است و ناراحتی از اینکه شورای مذکور باز هم فرصت دیگری برای فراخواندن مردم به راهپیمایی و تظاهرات خیابانی را از دست داده است. از اینرو بر خود لازم دیدم چند جمله ای خطاب به شورای کذایی راه سبز امید بنویسم که در زیر میآید:
اعضای ناشناس شورای راه سبز امید، پیش خود چه فکر کردهاید؟! منظور شما از عباراتی چون ”آرمانهای امام و انقلاب” یا ”حیات پربار امام” چیست؟! از کدامین آرمانها سخن میگویید؟! از سرکوب و کشتن و به بند کشیدن اقلیتهای قومی و مذهبی؟! از تصفیه دانشگاهها از نیروهای نخبه و دانشمندان برجسته در قالب انقلاب فرهنگی؟! از کشیدن تیغ به صورت دختران و زنان به جرم آزاد بودن و مخالفت با حجاب اجباری؟! از تجاوز و شکنجه زندانیان سیاسی و عقیدتی؟! از اعدام های سیاسی؟! گفتهاید حیات پربار خمینی، معمار بزرگ انقلاب! از کدامین حیات پربار سخن میگویید؟! آیا منظورتان دستور صریح خمینی در کشتار چندین هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ است؟! آیا منظورتان به کشتن دادن هزاران جوان در اثر غرور بیجای خمینی و قدرت طلبی او و در نتیجه خودداری از امضای توافقنامه صلح با عراق در سال ۶۱ است؟!
میگویید که انتظار داشتهاید که خمینی پس از جنگ، مردمسالاری را در ایران پیاده کند! دریغا از این همه بیدرایتی و خوشخیالی یا آگاهانه خود را به بیخردی و ناآگاهی زدن! آخر چطور ممکن است خمینی که خود مطرح کننده تئوری ولایت فقیه (دیکتاتوری دینی) بوده است، به دنبال پیاده کردن مردمسالاری و برچیدن تحجر در جامعه بوده باشد؟! مگر نه اینکه ولایت فقیه در مفهوم و در ذات خود متحجرانه است و با مردمسالاری جمع ناشدنی؟!
میگویید معمار بزرگ انقلاب! لابد این بنیانگذار بزرگ، پایهگذار آرمانهایی است که در پاراگرافهای ابتدایی بیانیه از آن سخن راندهاید و مدعی شدهاید که جنبش سبز به دنبال بازگشت و زنده نگاه داشتن آنهاست! آنگونه که من جنبش سبز را در ۲ سال اخیر شناختهام، نخیر، اینگونه نیست! ما به دنبال آرمانهای امام راحل شما نیستیم! ما به دنبال احیای ”اسلام رحمانی” نیستیم! جنبش سبز از استبداد و تکمحوری بیزار است. جنبش سبز جنبشی است که جلوی استبداد و دیکتاتوری ایستاد. چنین جنبشی با چنین مشخصههایی چگونه میتواند به دنبال بازگشت به دوران خمینی جلاد و دوران طلایی او باشد؟!
اعضای شورای راه سبز امید، لطفا به جای مردم ایران و از جانب جنبش سبز سخن نگویید! از بیانیههایتان چنین برمیآید که هدفی جز زنده نگهداشتن حکومت فاسد و خونخوار حاکم بر ایران ندارید. هدف شما نه تغییر نظام و روی کار آمدن دموکراسی و رای و نظر مردم که جلوگیری از سقوط رژیم کنونی یا در حالت خوشبینانه اعمال اصلاحاتی محدود در آن است. این نکته را از نسخه دوم منشور جنبش سبز که چند ماه پیش منتشر کردید نیز میتوان به خوبی استنباط کرد. آنجا که جنبش سبز را پایبند به قانون اساسی جمهوری اسلامی دانسته و از قول اعضای جنبش سبز میگویید که ما به دنبال ”احیای همه اصول قانون اساسی” هستیم! همان قانون اساسی که یکی از اصول مهم آن اصل ۱۱۰ یعنی اصل ولایت فقیه است!
شورای هماهنگی راه سبز امید! ما را به خیر شما امیدی نیست. جنبش سبز را به حال خود واگذارید یا اینکه نگرش خود نسبت به جنبش سبز را واقعبینانهتر کرده، خواست مردم را بشنوید!
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
درویشزاده
در خصوص مقاله خوب آقای آلفرد و در جهت تأیید ایرادات بجای ایشان از <<بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید >>، مطلب بسیار جالبی از جناب آقای نیک آهنگ کوثر بتاریخ ۹ خرداد ۱۳۹۰ در سایت خودنويس نظرم را جلب نمود که خواندن آنرا برای دوستان و بویژه اعضاء حزب مشروطه ایران خالی از فائده نمی بینم. برای جلوگیری از هرگونه سؤتفاهم عین مطلب را همراه با آدرس دقیق آن، در زیر ملاحظه بفرمایید:
<< قلعه حیوانات؛ نظام مقدس و غیره
خواندن بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید درست بعد از خریدن نسخهای از کتاب مستطاب مرحوم جورج اورول (قلعه حیوانات) بسیار جذاب بود. شاگردان دورههای اول خانه کاریکاتور ایران حتما یادشان میآید وقتی این کتاب را با قلم خود مصور میکردند، باورشان میشد که حاکمان جمهوری اسلامی چه شباهت عمیقی به ساکنان قلعه حیوانات دارند، منتهی نه آنهایی که مورد ظلم واقع شدند، بلکه ظالمان قلعه! خواندن بیانیهای که انگار توسط حزباللهیهای اول انقلاب که از انحراف انقلاب اسلامی در طول سالیان اخیر ناراحتند اما میخواهند وابستگی خود را به ولایتفقیه هم یک جوری نشان دهند و مردم را در درجه اهمیت ثانوی قرار بدهند. وقتی میگویند «اگر جنبش سبز از حضور مردم در راهپیمائیها حمایت میکند به خاطر آن است که قانون چنین حقی را برای شهروندان به رسمیت شناخته است». اینان معلوم نمیکنند که مردم نخست حضور داشتند و جنبش را ساختند یا اینکه جنبش از قبل سرجایش بود تا حرکت مردم تا را تایید کند یا نکند. اینجا هم باز جریان را میتوان از نگاه جورج اورول دید! اول مرغ آمده یا تخم مرغ؟ امام (اما) مشکل بزرگتر از نگاه من، معلوم نبودن نویسندگان این بیانیه است، نویسندگانی که گویا نزدیکی زیادی به خاتمی دارند، منتهی تقاضای عذرخواهی نکردهاند. اما جذابتر این بود که به قول تنظیم کننده خبر بیانیه در سایت، بیانیه طوری تنظیم شده که تفاوت نگاه «سبز»های طرفدار انقلاب اسلامی را با «جریان انحرافی» و «جنگیران و رمالان» به نمایش بگذارد. درست چند روز بعد از سخنان شکوریراد...
گاهی می اندیشم ما چه جانوارنی هستیم که در این دوره زیستهایم و تکامل یافتهایم (احتمالا) و جانوارنی که بر ما حکومت کردهاند و همراهانشان تمامی نظریههای تکاملی داروین را زیر سوال بردهاند.
اشتباه نکنید! ایراد گرفتن به بیانیهای از «شورای هماهنگی راه سبز امید»، انتقاد از یک تفسیر است نه انتقاد از جنبش مردمی و اعتراضی. انتقادی است به نحوه انتخاب جملات، انتقادی است به بازی با کلمات برای رفع مسوولیت از یک گروه و انداختن آن بر روی شانههای دیگران. انتقادی است به فراموشی عامدانه گروهی که خود را جنبش میپندارند و مردم را در درجه دوم اهمیت قرار میدهند. انتقاد از کسانی است که مبدا جنبش ازادیخواهی را ۱۵ خرداد میدانند...
گاهی با نگاه به جنبشهای موفق منطقه به این فکر میکنم که چقدر بخت و اقبال با مردمان مصر و تونس همراه بوده که پیامی مشخص داشتند و هدفشان «اسقاط نظام» بود و «سازش» با حاکم جابر را نپذیرفتند. به این فکر میکنم که نداشتن «امام» عجب نعمت بزرگی بوده است. فکر میکنم که «خود فریبی» چیز بسیار بدی است!
دوستان شورای هماهنگی گویا گفتهاند که در خارج از ایران نیستند و از داخل میخواهند جنبش را هدایت کنند. اما اینان کیستند؟
گاه فکر میکنم علت عدم اعلام نام اعضای «شورا» حضور اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان معمار انحراف هر چیزی که با منافعاش جور در نیاید است. فکر میکنم با شاهکار «شکوریراد»، او هم باید شان و منزلت حضور را یافته باشد.
و نهایتا فکر میکنم که چقدر سکولاریسم مبتنی بر حقوق بشر چیز خوبی است!
وای! ما چه جانورانی هستیم و چه جانورانی بر ما حکومت کردهاند!
وای!>>
آدرس سایتی:
http://www.khodnevis.org/persian/%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86/12964-قلعه-حیوانات؛-نظام-مقدس-و-غیره.html
June 01, 2011 01:02:35 PM
---------------------------
|