جدال برای تصاحب اکثریت کرسیهای مجلس ایران در انتخابات اسفندماه امسال میان اصولگرایان حامی و منتقد دولت به گفته آگاهان سیاسی تشدید شده است. اصولگرایان منتقد دولت که حتی در انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری در خرداد ۸۸ به طور تمام قد از محمود احمدینژاد حمایت میکردند به گفته همین آگاهان اکنون به شدت نگران دخالت دولت در انتخابات آینده با هدف تصاحب اکثریت کرسیهای مجلس هستند.
آنها میگویند که جریان نزدیک به محمود احمدینژاد منابع مالی مشکوکی را برای به کرسی نشاندن حامیان او از شهرستانها هزینه میکند و علاوه بر این رئیس دولت خود متهم است که به رغم تأکید بر عدم دخالت دولت در انتخابات این کوششها را راهاندازی کرده است.
از سوی دیگر در نزدیک سه ماه گذشته میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد اصلاحطلب و معترض به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد به همراه همسران شان زهرا رهنورد و فاطمه کروبی تحت نظر نیروهای امنیتی در خارج از زندان در حصر هستند. اما محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی، دو رئیسجمهور پیشین ایران این روزها از ضرورت اعتمادسازی میان نظام و مردم میگویند.
محمد خاتمی در تازهترین سخنان خود در کنار دعوت از مخالفان و موافقان به گذشت، اعتمادسازی میان نظام ومردم را مستلزم برگزاری انتخابات آزاد و آزادی زندانیان سیاسی میداند و اکبر هاشمی رفسنجانی هم اعتماد مردم را سرمایهای مینامد که حاکمان جمهوری اسلامی ایران در طول مبارزات خود در سالهای جنگ ایران و عراق و تا همین اواخر هم بر آن تکیه کرده و از آن استفاده کردهاند.
هدف و پیامدهای تازهترین گفتههای این دو چهره متنفذ نظام چیست؟ این پرسش اصلی برنامه این هفته دیدگاهها است از سه میهمان این برنامه: محمدصادق جوادیحصار، مشاور مهدی کروبی در ایران، امیرحسین گنجبخش، از بنیانگذاران اتحاد جمهوریخواهان ایران در واشنگتن و علیرضا حقیقی، تحلیلگر سیاسی در تورونتو.
آقای جوادی حصار، گفتههای تازه اکبر هاشمی رفسنجانی را در چارچوب مباحث مربوط به انتخابات مجلس نهم چطور ارزیابی میکنید؟ از لابهلای خطوط باید نتیجه بگیریم که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام امیدی به احتمال سالم و رقابتی برگزار شدن این انتخابات دارد یا اینکه این حرفها در جهت روشنگری در میان رأیدهندگان مؤمن به ولایت فقیه است که از حالا باید به سلامت انتخابات آینده تردید روا داشت؟
بدون شک اگر بخواهم به همین گفتهها استناد کنیم این حرفها یک هشدار است برای پرهیز از رفتار گذشته و توجه به رفتار آینده. یعنی آقای هاشمی در این صحبتهایشان کاملاً صراحت داشتند که دوره رأیفروشی و رأی خریدن گذشته و با توجه به حضور مردم آگاه و امکانات اطلاعرسانی گسترده که در کشور به وجود آمده استفاده از روشهای گذشته تقریباً سخت شده است.
لذا دو نکته خیلی روشن است. یکی انگشت اتهام گذاشتن به رفتارهای اخیر دولت در انتخابات گذشته مجلس و ریاست جمهوری و انگشت تأکید دیگری که با اتکا به هشیاری و بیداری مردم باید پیشگیری کنیم از رفتاری که مایه آزردگی و انزجار مردم شده و اعتماد مردم را از دولت و نظام سلب کرده است.
به نظر من نقطه مهم این ماجرا هم توجه ایشان به مسئله اصلی نظام بود که باید برای بقای خودش باید این شکافهای ایجاد شده را از بین ببرد و دوباره اعتماد را به مردم برگرداند تا بقای نظام میسر شود.
آقای جوادی حصار، با توجه به اینکه موارد زیادی پیش آمده که انتقاداتی متوجه اکبر هاشمی رفسنجانی بشود از طرف جناحهای خیلی متفاوت با هم، آیا فکر میکنید که این نوع گفتهها برای آن کسانی که در مورد انتخابات قبلی یا آینده اما و اگرهایی دارند باورپذیر باشد؟
قطعاً به این راحتی نه. یعنی خیلیها بخش قابل توجهی از این مسایل را در گذشته متوجه آقای هاشمی میدانستند و آقای هاشمی را در شکلگیری بسیاری از این اتفاقات سهیم میدانستند و حتی سکوتش را در جهت رفع این مشکلات نمیدانستند و فکر میکردند سکوت کردن ایشان به معنای تأیید هم میتواند باشد.
لذا به این راحتی نمیتواند این معنا محقق شود. اما آقای هاشمی در دو سال گذشته، حداقل از انتخابات ریاست جمهوری گذشته تا به حال، تلاش بسیار گستردهای را آغاز کرده تا اگر نمیتواند این اعتمادی را که خودشان از آن صحبت میکنند که از دست رفته را نسبت به نظام بازسازی کنند، حداقل به شخص خودشان اعتماد را برگردانند و به نوعی شخصیت خودشان را در بین افکار عمومی بازسازی کنند تا بتوانند مورد اتکای بخشهای معتقد نظام حداقل قرار گیرند.
آقای گنجبخش، شما از گفتههای آقای هاشمی رفسنجانی چه تلقی دارید، تا آنجا که به نگاه او، چهرههای نزدیک به او و جناحش به انتخابات آینده باز میگردد؟
آقای هاشمی رفسنجانی از دو سال پیش یک کوششی را شروع کرده و آن کوشش هم این بوده که با حفظ ستون اصلی نظام یعنی شخص ولی فقیه یک سری اصلاحاتی را وارد کند و یک سری مشکلاتی را که از اول جمهوری اسلامی با خودش داشته را حل کند.
متأسفانه راهحلهایی که ایشان ارائه میدهد از نظر زمانی بسیار بسیار دیر است. یعنی این حرفها که ایشان در رابطه با رأی خریدن و رأی فروختن مطرح میکند در انتخابات گذشته ریاست جمهوری که آقای کروبی صبح از خواب بلند شد و دید نفر سوم شده، یا دور دوم که صحبت از یک میلیون رأی این ور و آن ور شده که آقای هاشمی انتخاب نشود و آقای احمدینژاد بیاید، قابل فهم بود که بله نگذاریم این اتفاقات بیافتد.
ولی دو سال گذشته یک حکایت و داستان دیگری به وجود آمد. حکایت این به وجود آمده که نخستوزیر سابق مملکت رأی آورده و این با تقلب آشکار از میان رفته و مهمترینش این است که ستون اصلی نظام آقای خامنهای پشتیبان اصلی آقای احمدینژاد بوده و از طریق شورای نگهبان و دستور خودش ایشان را تأیید کرده و فرمان کشتن مردم را داده و رهبران جنبش سبز را به غیر از این که رأیشان را میخواستند بشمارند، در حصر خانگی بردهاند.
در این شرایط این حرفها دیگر حرفهای کاملاً ناهمزمان برای مجلس بعدی است. امروز دو تا بحث به وجود آمده، سالم بودن این انتخابات یا هر انتخاباتی پیش شرطهای روشن دارد. آنها را باید روی میز بگذارند. آن هم آزادی احزاب، آزادی مطبوعات است، آزادی زندانیان سیاسی است.
همان شرطهایی که آقای موسوی در بیانیه هفدهمش گفته و الان هم به خاطر این مقاومتهایی که کردهاند و آقای کروبی و همسران آنها در زندان به سر میبرند. این بازی که یک زمانی رهبر خط امامی بود و الان به خط رهبر تبدیل میشود و آقای هاشمی این کار را پیش میبرد، دیگر دورانش گذشته و ایشان کاری نباید کند که اغتشاش در جنبش سبز بشود.
یعنی چه؟ یعنی شفافیت جنبش سبز در مقابله و مقاومت با کارهایی که صورت گرفته تبدیل به چیزی نشود که این اغتشاش باعث از هم گسیختگی جنبش سبز شود و صحبتهایی که ایشان عمدتاً هم با ایما و اشاره و لفافه میکند این خطر بزرگ را ایجاد میکند و باید مراقب بود این اتفاق نیافتد و اغتشاش باید در درون سرکوبگران باشد.
برای ایجاد اغتشاش درون آنها قدرت آزادیخواهانه این طرف باید به رخ کشیده شود که اگر همان حالتهای گذشته بخواهد پیش بیاید مردم به هیچ وجه در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهند کرد.
فقط یک توضیح بدهم که آقایان موسوی و کروبی و همسران شان تحت نظر و در محاصره خانگی هستند که به آن میگویند حصر. البته به عنوان استعاره شما لغت زندان را به کار بردید. فقط از لحاظ روشن شدن برای شنوندگان گفتم. آقای حقیقی، شما هم تلقیتان را درباره گفتههای آقای هاشمی رفسنجانی ارائه دهید.
با توجه به تغییراتی که اتفاق افتاده و آقای احمدینژاد بازی خارج از آن بازی که مورد انتظار نهادهای قدرت است انجام داده و تقریباً اولین تیر خلاص را به آینده سیاسی خودش شلیک کرده، الان آقای هاشمی رفسنجانی یک فضایی ایجاد کرده که بخشی از آن چیزهایی را که میخواست بگوید و در این دو سال تقریباً در سینه پنهان کرده بود و یا در محافل خصوصی مطرح میکرد، آشکارا مطرح میکند.
بخشی مربوط به سیاستهای آقای احمدینژاد است. سیاستهایی که در حقیقت با توزیع پول سعی میکند یک نوع پوپولیسم را جمعآوری کند در جامعه، آرای جامعه را به سمت خودش بیاورد، مخالف سیاستهای سازندگی بوده. به این مفهوم که در سیاست سازندگی شما پول در پروژهها میگذارید و انتظار دارید که بعد از چند سال تأثیر بگذارد روی حساب مردم.
سیاست آقای احمدینژاد این بود که در این روش به مردم آن چیزی را که میخواهند داده نمیشود و بنابراین رفت به سمت سیاست ارتباط مستقیم و توزیع مستقیم پول.
نکته دوم بحث خرید آرا که ایشان مطرح میکند مربوط به چیزی است که مجلس مطرح کرده یعنی در حقیقت هفت میلیاردی که قبل از انتخابات به عنوان سهام عدالت در میان ۹ میلیون نفر تقسیم شده و این ۹ میلیون نفر به هر حال بخشهاییشان در شهرهای کوچک و روستاها کسانی بودند که نامه نوشتند به آقای احمدینژاد و احتمالاً رأی به آقای احمدینژاد دادند.
آقای هاشمی رفسنجانی در دور اول انتخابات ۸۴ که به هر حال بعد از شکستی که آقای احمدینژاد خورد و نخواست که بیشتر باز کند ولی هوادارانشان معتقد بودند که حداقل در دور دوم پنج میلیون تا شش میلیون تقلب شده به نفع آقای احمدینژاد، از همان موقع احساساش این بود که آقای احمدینژاد آمده برای متلاشی کردن روحانیت و اینکه کشور را ببرد به سمت سقوط.
این دیدگاهی است که الان در میان اصولگرایان تقریباً همگی بر این متفقند که مدیریت آقای احمدینژاد در حوزه داخلی و حوزه بینالمللی جمهوری اسلامی را با تلاشی رو به رو خواهد کرد و تلاشهای پنهان و آشکار آنها این است که چه در مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری، آقای احمدینژاد را بیآینده کنند.
اما در مورد اینکه آقای گنج بخش گفتند ملت هیچ در انتخابات شرکت نمیکنند، این طور نیست. در انتخابات مجلس همیشه به خاطر مسایل قومی، مسایل ناحیهای و منطقهای حداقل ۴۰ تا ۵۰ درصد شرکت میکنند. حتی اگر جریان تحریم [انتخابات] هم وجود داشته باشد. در مجلس هفتم هم دیدیم. با اینکه عملاً تحریم کردند، ۴۰ تا ۵۰ درصد شرکت میکنند به خاطر مسئله منطقهای و قومی. بحث انتخابات ریاست جمهوری هم موضوعش متفاوت است.
آقای جوادی حصار، از یکی از رئیسجمهورهای پیشین یاد کردیم، آقای هاشمی رفسنجانی و گفتههایش و حالا گفتههای رئیسجمهور پیشین دیگر، محمد خاتمی. تأکیدهای محمد خاتمی بر گذشت دو جانبه در کنار انتقادات به سیاستهای دولت در ادامه مطرح کردن بحث چند ماه پیششرطهای اصلاحطلبان برای بررسی امکان شرکت در انتخابات به چه معنی است؟ یعنی همان شرایطی که آقای گنجبخش به آنها اشاره کردند، مربوط به بیانیه ۱۷ میرحسین موسوی. به ویژه که حتی در میان اصولگرایان منتقد دولت مثلاً محمدعلی جعفری فرماندهکل سپاه پاسداران میگوید که به گفته او جریان انحرافی بخش خصوصی دولت برای اثرگذاری در انتخابات آینده از طریق پول و رانت به دنبال یارگیری هستند.
موضوعی که آقای خاتمی مطرح کردند یک نوع عملگرایی سیاسی است به اعتقاد من. آقای خاتمی هیچ موقع شعار عبور از نظام را مطرح نکرده است. این جریانهایی هم که اتفاق افتاده ضمن این که همداستان بوده با آقای موسوی و آقای کروبی، ولی حتی مثل این که بحث تقلب را هیچوقت علنی مطرح نکرده است.
آقای خاتمی معتقد است هنوز که برای رفع بحرانهای موجود در کشور چارهای جز گفتوگو و گذشت نیست. ما باید به یک وفاق عمومی برسیم به یک میزانی از تفاهم که ناملایماتی که بر هر دو طرف ماجرا رفته- این را من از آقای خاتمی نقل میکنم- ناملایماتی که بر هر دو طرف ماجرا یعنی نظام و مردم رفته را مورد اغماض قرار دهیم تا بتوانیم به آینده بهتر دست پیدا کنیم.
تئوری ایشان هم این است که ما با نظام به چالش رسیدیم ولی مگر ما با بقیه موضوعات جهانی و بینالمللی که در برابر نظام بوده چالش نداشتیم؟ مگر ما با دنیا چالش نداشتیم؟ وقتی با دنیا چالش داشتیم حتماً که نباید به روی دنیا اسلحه بکشیم. با آن حرف میزنیم. اگر هم یک جا به روی ما اسلحه کشیدند، دفاع میکنیم از خودمان تا آنها را اسلحه از دستشان بگیریم. ولی وقتی اسلحه را از دستشان گرفتیم و نشاندیمشان بعد مینشینیم باشان گفتوگو می کنیم. بحث انرژی هستهای، بحث جنگ ایران و عراق و بحثهای مختلف دیگر پس زمینه این ماجرا هستند.
آقای خاتمی معتقدند برای برونرفت از وضع موجود چارهای نداریم جز مفاهمه و کوتاه آمدن طرفین. یعنی هیچکس در این قضیه صد در صد محق نیست از دیدگاه ایشان هیچکس صد در صد محق نیست و هیچکس هم صد در صد خطاکار نیست. لذا باید طرفین کوتاه بیایند تا بتوانیم به یک وضعیت ایدهآلتر از وضع موجود دست پیدا کنیم. در این دعواها و درگیریها و بدفهمیها و ناهنجاریهای رفتاری است که آدمهای افراطی میدان پیدا میکنند که زمینه را بر تعقل و خردورزی اجتماعی و سیاسی محدود کنند و ببندند. لذا آب را آلوده میکنند ماهی خودشان را بگیرند. گلآلود میکنند که به هدف خودشان برسند.
آقای خاتمی تزشان این است که ما باید از این ناملایمات بگذریم ضمن اینکه باید شروطمان را هم برای ادامه رفتار بعدی تضمین شود. انتخابات آزاد، گشایش فضای سیاسی، آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی، دلجویی از ستمدیدهها و افرادی که مورد تعدی و تجاوز قرار گرفتهاند در این مقطع... اینها شروطی است که برای بقا وجود دارد.
من اضافه میکنم- چندین جای دیگر هم گفتهام- با ابزارهای گذشته، اینجاش حرف خودم است، با ابزارهای گذشته حتی اگر تضمینش را هم بدهند امکان ندارد. اگر بخواهیم به انتخابات آزاد برسیم، اگر بخواهیم به بقای این رفتار بیاندیشیم باید اهرمهایی که چنین فضایی را به وجود میآورند از دست جریانهای مقابل مردم بگیریم.
اولین کار و محکمترین کاری که در این شرایط میشود انجام داد این است که بحث نظارت استصوابی را برگردانیم به جای اولیه خودش. یعنی لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان، تا بتوانیم به یک انتخابات قانونی و با اجرای نظارت صحیح مردمی دست پیدا کنیم. بتوانیم باب گفتوگو و نظارت همگانی بر دولت و مجلس امید داشته باشیم.
آقای گنجبخش، در مورد هدفها و پیآمد تحرک تازه محمد خاتمی هم نظرتان را بگویید.
گفتههای آقای خاتمی را میشود به دو صورت دید. یکی به این صورت که همان شیوه آقای موسوی و کروبی را پیش بگیرد در ادامه آن حرف باشد و شرط بگذارد برای اینکه تا این پیششرطها متحقق نشدند ایشان در انتخابات شرکت نمیکند. یعنی آزادی احزاب، آزادی مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی. این یک جور است که این شرط گذاری قابل مذاکره نیست. یا این را به صورت خاص دارد مطرح میکند، به صورت مطالبه مطرح میکند که سر این مطالبه میخواهد برود چانه بزند. حالا با کی میخواهد چانه بزند.
آقای حقیقی حتی اسم قدرتمندترین شخص جمهوری اسلامی یعنی ولی فقیه را نیاوردند در سخنانشان. مثل اینکه ایشان اصلاً وجود ندارند. مثل اینکه ایشان نیست که فرمان حکومتی صادر میکنند. مثل اینکه ایشان حتی در وضعیت اخیرشان به احمدینژاد نبوده که وادار کردند که وزیر اطلاعات بماند. مثل اینکه ایشان نبود که فرمان حکومتی دادند به مجلس ششم که مطبوعات را کنار بگذارند. مثل اینکه ایشان نیست که در سیاست خارجی زمانی که هر سه دولت یعنی آقای هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی و این اواخر آقای احمدینژاد خواسته با غرب رابطه برقرار کند، فرمان دادند که این کار صورت نگیرد. مثل اینکه ایشان نیست که پروژه هستهای در دستش است.
پس همه چیز به این دو تفسیر بر میگردد. این تفسیر هم متأسفانه اصلاحطلبان یک دورانی گولش را خوردند. زمانی که مثلاً شورای نگهبان آقای معین را رد میکرد و فرمان حکومتی میآمد که آقای معین دوباره باید برگردد. اینها فکر میکردند که آقای خامنهای با آنهاست. در انتخابات گذشته ریاست جمهوری ثابت شد که آقای خامنهای بازیگر اصلی صحنه است و از طریق مثلثسازی یعنی یک زمان با آقای احمدینژاد... احساس میکند احمدی نژاد دارد پایش را از گلیمش بیرون میگذارد یک حمله به ایشان میکند.
این باعث می شود آنوریها خوشحال شوند. همین بلا را آقای خامنهای سر آقای هاشمی رفسنجانی آورد. در مجلس ششم. این خطر به وجود آمده بود برای ایشان که ایشان دوباره رئیس مجلس شود و مجلس مقتدری از کار در بیاید و دیدیم که همین اصلاحطلبان دوباره به فکر این که خامنهای پشتیبانشان خواهد شد رفتند هاشمی را زدند.
پس ما اگر بحثهای آقای خاتمی را بخواهیم نگاه کنیم، هنوز روشن نکردهاند که چگونه به این مسئله نگاه میکنند. اگر مسئلهشان این است که در ادامه راه موسوی و کروبی در مقاومت با ولایت فقیه... در مقابل کسی است که رانت قدرت و ثروت را در ایران تقسیم میکند. مشکل اساسی این حکومت این است که آقای خامنهای اجازه نمیدهد حکومت قانون بین خودیها برقرار شود و تا زمانی که حکومت قانون بین خودیها حتی بین خودشان نتوانند برقرار کنند، تمام این صحبتها اساساً بیمعنا است.
آقای حقیقی، شما هم تلقیتان را از سمتگیریهای اخیر محمد خاتمی ارائه دهید.
آقای خاتمی با اعتبارترین شخصیت ایرانی است که در جامعه بینالمللی دارای اعتبار است. کسی است که سازمان ملل روی پیشنهاد ایشان گفتوگوهای تمدنها را بنا کرده و یک گفتمان ضد خشونت و یک گفتمان ضد مرگ را تلاش کرد که در جامعه ایران در آن محدودیتهایی که داشت ایجاد کند. مشکلاتی هم داشت، ضعفهایی هم داشت ولی در مجموع شخصیتی است که به منافع ملی ایران نگاه میکند.
آقای خاتمی الان احساسش این است که وضعیت منطقهای ایران، بحرانهای خاورمیانه، مشکلات هستهای و درگیریهای داخلی در جامعه ایران به گونهای است که تداومش میتواند منافع استراتژیک ایران را به خطر بیاندازد. بنابراین ایشان پیشنهاد مصالحه کردهاند. در پیشنهاد مصالحه همه چیز از زبان آغاز میشود. یعنی شما باید زخم زبان را کنار بگذارید. بیشتر به آینده مملکت فکر کنید و در حقیقت دو طرف همدیگر را به قول معروف ببخشند.
اینکه آیا این پیشنهاد را آنها قبول میکنند، ممکن است قبول نکنند. ولی واقعیتش این است که با تحولاتی که در منطقه اتفاق افتاده و رفتارهایی که آقای احمدینژاد انجام داده به نظر من آقای خامنهای، نهادهای قدرت به این نتیجه رسیدهاند که اینکه افراد بیایند مدح کنند از ولایت فقیه و روشهایی که آقای احمدینژاد به کار برده، الزاماً منافع مملکت و منافع استراتژیک جامعه را تأمین نمیکند.
اما صحبتهایی که آقای گنجبخش کردند... اینها همهاش صحبتهای ساده شدهای است که در زمان شاه هم بود و فکر میکنند مشکل مملکت با یک نفر است. این جوری نیست. ایران یک مجموعهای از نهادهای قدرت افراد است. و این طور نیست که فقط یک نفر تصمیم بگیرد و انجام دهد. اگر میتوانستند این کار را میکردند. چه در زمان آیتالله خمینی و چه الان این جوری نیست که حتی اگر آقای خامنهای اراده کند کاری انجام دهد، انجام دهد.
نکته دوم، آقای گنجبخش باید تکلیفش را معلوم کند. اگر ایشان دنبال انقلاب کردن است، این کمپلکس با آقای موسوی و آقای کروبی و سران جنبش سبز در تضاد است. ایشان نمیتواند بیرق جنبش سبز را بگیرد بالا ولی مغایر با ایده رهبرانشان باشد. ایشان بگوید که کدام کشور نفتی دموکراتیک داریم. تغییرات دموکراتیک در کشورها در طول زمان اتفاق میافتد. همین الان کشور ایران با همین وضعیتش از چین دموکراتیکتر است. از تمام کشورهای عربی که دوستان نزدیک آمریکا هستند، دموکراتیکتر است.
بنابراین این تغییر در طول زمان است. شما باید قدرت بسازید. شما ببینید گفتمان آقای گنجبخش چند تن هوادار میتواند در ایران بسیج کند. بنابراین نمیشود با کسانی که الان به هرحال پایگاه اجتماعی دارند، آقای خاتمی معتدلترین فرد سیاسی در جامعه ایران است. اعتبار جامعه بینالمللی دارد و میانگین جامعه ایران از دیدگاه آقای خاتمی حمایت میکند.
دیدگاه آقای گنج بخش دیدگاهی است که صرفاً یک ایدهای را دارد بدون اینکه بداند روشها و راههایش امکانپذیر است یا نه. یعنی در حقیقت خوب شروع میشود، بد ادامه میدهد و فاجعهآمیز تمام میکند.
-----------------------------------------------------------------
به این دلیل که به پایان وقت رسیدیم و این اختلاف نظر را نمیشود در مدتی کوتاه در این برنامه پایان داد، در فرصتی در آینده از شما آقای حقیقی و آقای گنج بخش دعوت میکنیم تا در یک برنامه دیدگاههایتان را به مناظره بگذارید. با سپاس از میهمانان و شنوندگان برنامه.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|