حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
به احترام همۀ آنها که نمی‌گذاریم نباشند.

June 05, 2011

یک شنبه 15 خرداد 2570 = June 5, 2011

ماندانا زندیان
 

«زيرا که مردگان اين سال عاشق‌ترين زندگان بودند.»*

«نه به خاطر آفتاب، نه به خاطر حماسه
به خاطر سايۀ بام كوچكش
به خاطر ترانه اي كوچك تر از دست هاي تو
نه به خاطر جنگل ها نه به خاطر دريا
به خاطر يك برگ
به خاطر يك قطره، روشن تر از چشم هاي تو
نه به خاطر ديوارها
به خاطر يك چپر
نه به خاطر همۀ انسان ها
به خاطر نوزاد دشمنش شايد
نه به خاطر دنيا
به خاطر خانۀ تو
به خاطر يقين كوچكت كه انسان دنيایی ست
به خاطر يك لبخند
به خاطر يك سرود
به خاطر عروسك هاي تو، نه به خاطر انسان های بزرگ
به خاطر هر چيز كوچك، هر چيز پاك، بر خاك افتادند»
احمد شاملو


در خانه که بودیم، عطر بهار نارنج با ما به خیابان می‌آمد و شفاعت ما را به درخت‌های بی‌نام می کرد؛ و خیابان، خانۀ ما بود که سقف نداشت، انتها نداشت، دریا بود؛ و ما ماهیانی بودیم در جست و جوی «رهایی» که «بیرون آمدن با صد هزار جلوه و تماشای صد هزار دیده» وصفش بود، و امید تنها تجسدش.

سبک، اگر واردآوردن شیوه‌ای پرورده و پرداخته به روزانه‌های متعارف باشد، می‌توان به هر جا و همه جای زندگانی، بی‌هراس از جداماندن از دیگران، سبکی زیبا بخشید و با خود ماند و ادامه یافت.
یکی از این سبک‌ها آن خردورزی سبز است که خود را سرتاسر به امر همگانی می‌سپارد و می‌کوشد بهکرد یک فرهنگ را، تنها با جنگیدن با صاحبان قدرت برابرنشمارد و حتی قدرت را تا آنجا که می‌شود، به خدمت اندیشه درآورَد. اندیشه‌ای که بهره‌ای از وجود ما را با خود می‌برد و باقی را از خود پرمی‌کند؛ و این حادثه، این دیگرگون شدن، چنان رخ می‌دهد که هیچ به چشم نمی‌آید- زیبا‌ترین چیز‌های دنیا بسیاری اوقات معمولی‌ترین چیزهاست؛ همان ها که مسَلَم می‌گیریم یا اصلاً حس نمی‌کنیم؛ و این بزرگ‌ترین دلالت است به تلاش برای حفظ زندگی، حتی و به ویژه در غیاب تنی که چشم برنمی‌داشت از تماشای صد هزار جلوه‌اش که همه آزادی است.

انسان‌هایی هستند با حضوری مانند یک موسیقی دلنشین متن که رویدادها و دریافت‌ها را معنا و جان دیگری می‌بخشد- دلیلی برانگیزاننده که انسانی را که در ما هست و یا امکان دارد بشویم، چنان تصویر می‌کند که گوئی هم اکنون شده‌ایم و می‌باید در نگاه داشتن و برکشیدنش بکوشیم.
مرگ انسان‌هایی از این دست، نیستی را هماورد جاودانگی می‌کند؛ و این دست‌های ماست که می‌تواند باقی پرشده از آن اندیشه را از اندوه، بلکه از خشم و خشونت بازپس گیرد و به صد هزار دیده بسپارد؛ یا فراموش کند آن فروتنی و شرافت انسانی را که به ظاهر متعارف و در ژرفا همۀ اخلاق، همۀ انسانیت بود در مردابی که ساده می‌شد فرورفتن را تا ته بی‌اخلاقی تجربه کرد و به یاد نیاورد فردوسی را که می‌دانست «ستم، نامۀ عزل شاهان بود.»

دلتنگی برای چنان انسان‌هایی- چنان انسانیت‌هایی- همین حضور همیشگی‌شان در غیبت است. حضوری که هر واژه و لبخند و متانت و رواداری ما، ستایش، بلکه ارج‌گزاری اوست؛ که ستایش می‌تواند از زبان ژرف‌تر نرود. اما ارجگزاری از ژرفا می‌آید. آن که می‌ستاید، لازم نیست دریافته، یا حتی خوانده یا شنیده باشد. آن که ارج می‌گذارد ناچار در موضوع ارج‌گزاری‌اش باریک شده است- همرأی یا مخالف، تفاوت ندارد؛ مهم خردورزی است که به خشم و جهل نمی‌بازد، و این زیباترین جاودانگی است برای عاشق‌ترین زندگان.


خرداد یکهزار و سیصد و نود خورشیدی

*برگرفته از سرودۀ «عشق عمومی» اثر احمد شاملو


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites