14خرداد امسال، روز سال مرگ بنیان گذار حکومت دین، امام خمینی، بار دیگر به فرصتی مناسب برای صحنه آرایی و ارتقا ولایت فقیه به یک موجود فرا زمینی، تبدیل گردید.
گزارشی که از طریق پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری در اختیار مطبوعات و رسانه های ارتباطاتی از جمله رادیو و تلویزیون، قرار گرفته است، مراسم سال مرگ خمینی را به گونه ای توصیف میکند که تنها میتواند در ذهن گزارشگر پخته شده باشد. پایگاه...گزارش میدهد که:
"ملت مومن و قدرشناس ايران، امروز حرم مطهر روح خدا را، به عرصه تجلي وفاداري عميق ايرانيان به راه و مکتب امام تبديل کرد و با ابراز پرشورترين احساسات، بارديگر با جانشين خلف خميني کبير، حضرت آيتالله خامنهاي، پيمان هوشياري، بصيرت و استقامت بست."
گزارشگر پایگاه... البته ادبیاتی بکار میبرد، قرآنی، سراسر ابهام است و مبالغه و گزافه گویی. در آن ممکن نیست که بارقه ای از حقیقت بییابی. توصیف ملت با واژه هایی همچون "مومن" و "قدرشناس،" عمدا جایگاه ملت را تاسطح رعیت تنزل میدهد. چرا که اگر ملت را پست نکند نمیتواند ولایت فقیه را صاحب و مالک آنان بنامد. گویی که تنزل ملت، هزینه ای است برای حضور "در حرم مطهر روح خدا". گزارشگر پایگاه... ملت را بدهکار و ولایت را طلبکار میکند. آیا ملت نباید از این سپاسگزار باشد که امام نسل ستمکاران را از میان برداشته و آنها را از ظلم و جور شاهان رها ساخته است ؟
مضاف بر این، پایگاه... از پیمان بستن مردم با "حضرت آیت الله، جانشین خلف خمینی کبیر،" نیز خبر میدهد، همچنانکه اشاره شد، پیمان هوشیاری، بصیرت و استقامت. آیا کسی میتوند بپرسد که پیمان هوشیاری... چگونه پیمانی ست؟ آیا پیمان سیاسی ست و یا حقوقی.؟ البته پایگاه... توضیح نمیدهد که چگونه چنین پیمانی میتواند بسته شود و به چه منظور ی؟ مسلم است که اگر بخواهیم طلسم زبان ولایت را در شکنیم، خواهیم دید پیمان هوشیاری و بصیرت و استقامت تنها بر اساس تسلیم و اطاعت و پذیرش نظام فرمانروایی و فرمانبرداری، بسته میشود. ما ایرانیان وقتی میتوانیم بهوش و عقل و خرد و برد باری مباهات کنیم که فرمان ولایت را به چشم بگیریم، روان شویم بدون آنکه نیازی داشته باشیم بپرسیم که کجاست آنجا که اینگونه شتابان بسوی آن روانیم.؟ آیا کسی میتواند اعاده ی حثیت کند، عدم وفا داری خود را به ولایت اعلام نماید؟ مسلم است که در نظام تمامیت خواه ولایت هیچ حقیقتی وجود ندارد که از دروغ بر نخاسته باشد.
پایگاه... خاطر نشان میکند که:
"رهبر انقلاب اسلامي، مردم را در مکتب امام "صاحبان مملکت " خواندند و خاطرنشان کردند: امام با تکيه بر عقلانيت راهگشاي خود، به مردم تفهيم کرد که آنها صاحب و مالک کشورند نه ديکتاتورها و مستبداني که در رژيم ستم شاهي، خود را صاحب کشور مي دانستند."
این به یک شوخی و مزاح بیشتر شباهت دارد تا گزارش یک واقعیت. البته که ولایت نه میتواند مستبد باشد و نه ستمگر و نه خود را مالک و ارباب میداند. چرا که ولایت جلوه ی الله است. الله است که مالک و ارباب است و یکتا و یگانه. آیا در اینجا چیزی بچشم میخورد که حکایت از صداقت آموزگار بزرگ اخلاق، ولی فقیه، کند؟ آیا در اینجا نیزچیز دیگر هم بجز وارنه نمودن حقیقت هم میتوان مشاهده نمود؟ مگر نه این که تنها ولایت است که میداند "مصلحت " کشور در چیست و بکدام سمت و سویی، جامعه روان است؟ آیا کسی دیگری هم هست در این کشور که بتواند در باره سر نوشت آن سخنی بزبان آورد؟ مردم ایران اگر رعیت نبودند، اگر مالک و ارباب نداشتند، مجبور نبودند برای بخاک سپردن عزیزانشان خود را نیز دفن نمایند.
پایگاه... گزارش میدهد که ولی فقیه در تفسیر و تعبیر ارادت مردم به راه و مکتب امام، اظهار داشته است که:
"ارادت عميق مردم ايران به امام در اين عواطف زيباي قلبي خلاصه نمي شود بلکه مفهوم اين ارادت سرنوشت ساز، پذيرش و پايبندي به مکتب امام به عنوان راه و خط روشن حرکت همگاني ملت است."
این نیز تکرار فراخوان است بسوی تسلیم و اطاعت، بسوی یک رنگی و یکسانی و یگانگی اجباری. که همگان وظیفه داریم که در "راه و خط روشن" امام گام نهیم. یعنی راه امام، راهی نیست دلبخواهی. این یک وظیفه اخلاقی ست "همگان باید در این راه "روشن " حرکت کنند، همانند یک زندان عظیم و یا پادگانی وسیع. "رهبر انقلاب " اما نمیتواند ستیز و خصومت خود را با زمان مخفی نگاهدارد. چرا که وی در زمانی نظام تمامیت خواه ولایت را میخواهد در پی امامت تا قیامت ادامه دهد که جنبش های رهایی و آزادیخواهی، سر زمین مسلمانان را پوشانده است، حقیقتی که در دست خداوند خامنه ای به دروغی بزرگ تبدیل میشود. زیرا آنرا "بیداری اسلام" و مدیون رهبری های امام میخواند.
به شیوه ای کلی تر، خداوند خامنه ای از امام خمینی فرشته ای میسازد معصوم و مظلوم. نه هرگز دستش به گناهی آلوده شده است و نه به ناحق خون کسی را ریخته است. نه از خشم بویی برده بوده است و نه از خشونت.
بنا بر قول ولایت "راه امام راه معنویت و عقلانیت و و عدالت" است. یعنی راهی ست، بس بسیار انسانی، راه تسلیم و اطاعت، و برگذشتن از ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی. تاریخ انقلاب 57 نشان میدهد که گزینش امام، گزینش ملت بود. امام که آمد ملت صغیر شد. یعنی که نهایتا ملت، رعیت شد و امام، مالک مطلق و فرمانروای یکتا و یگانه.
واقعیت آنست که دوزخی که با ظهور خمینی برپا گردید، دقیقا بیانگر معنویت و عقلانیت و عدالت امام است که شعله هایش هنوز فرو کش نکرده است و مخالفین و دگر اندیشان را در کام خود فرو میبرد. بنا بر قول ولایت:
"امام اهل سلوک معنوي و ذکر، خضوع و خشوع بود و اتکال و اميد او به پروردگار، پاياني نداشت اما در همه احوال "خرد، تدبير، محاسبه و عقلانيت " را مورد ملاحظه کامل قرار ميداد و عدالت را نيز همچون معنويت و عقلانيت از متن دين و قرآن پيگيري ميکرد."
در این شکی نیست که امام معنویت و عقلانیت را از قرآن استخراج کرده است. و بر اساس احکام الهی بوده است که از آغازین لحظات ظهورش در راه تحصیل رضای خدا دست بکشتار مخالفین زد. به جنگ با کفار پرداخت و مشرکان و کافران و منافقان را در زندانها قتل عام نمود. ولی فقیه یاد آوری میکند که:
" برخلاف کساني که کوتاه آمدن در مقابل دشمنان را در برخي مواقع، اقتضاي عقل ميدانند، امام با تکيه بر خرد پخته خود، عقب نشيني و نرمش در قبال دشمنان را، دادن فرصت پيشروي به آنان ميدانست و به همين علت، در تمام حيات پربرکت خود، همچون کوه در مقابل دشمنان ايستاد."
البته در اصالت این داستان باید شک و تردید نمود. گویا حضرت ولایت فراموش کرده است که امام چگونه جام زهر قطعنامه صلح را بسر کشید. آری امام نیز از بزرگترین مکاران تاریخ است. در تعامل با دشمن البته در بیرون سخت و انعطاف پذیر مینمود، اما معاهده های ننگین را با دشمن مثل همه فرمانروایان خائن، در خفا می بست. همچنانکه توقف جنگ را پذیرفت، ثروت ذخیره شده ی مردم ایران در بانک های آمریکا را هزینه گروگانگیری نمود. البته محکوم کردن نرمش و انعطاف، صلح و مذاکره، اخطاری ست به ملتی همچون ببر خفته. بگذریم از اینکه ولایت در رحمت را بروی نادانان و نادمان- آنان که نادانسته عمل کرده اند و نه از روی قصد و نیت براندازی- گشوده است، با این وجود دندانهای تیز و موهای سیخ شده بر دوش او حکایت از حیوانی درنده و خونخوار در درون ولایت فقیه میکند.
fmonjem@gmail.com
rowshanai.org
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|