احمد علمالهدی امام جمعه مشهد میگوید: «اگر در کوچه و محله شما، یک درنده یا گزنده پیدا شود، شما نمیگذاری بچهات از خانه بیرون برود که نکند این گزنده و درنده به او آسیب بزند. عزیز من! این زن و دختر جوانی که در آن کوچه، همسایه شماست و هر روز و هر ساعت روسریاش عقبتر میرود و مویش پریشانتر و لباسش تنگتر میشود، از هر درندهای و گزندهای برای ناموس و جوان تو آسیبش بیشتر است؛ چرا بیتفاوتی؟»
اما مهدی طائب، روحانی اصولگرا، روز دوشنبه، بیست و سوم خرداد ماه ضمن تأکید بر مبارزه با بیحجابی گفت: «جریانی در جامعه سعی دارد بدحجابی و بعضاً بیحجابی را در جامعه به صورت سازمان یافته رواج دهد.»
به گفته وی رگههایی از «رواج سازمان یافته بیحجابی در جریان انحرافی» نیز به چشم میخورد.
به تعبیر آنها، زنان ایرانی که به هر دلیلی مایل به «انتخاب پوشش» خود هستند و از الگوهای رفتاری دیکته شده جمهوری اسلامی پیروی نمیکنند، یا به شکل سازمانیافته در جهت جریانهای انحرافی حرکت میکنند، یا درندگان و حیوانات گزندهای هستند که امنیت جامعه را به خطر میاندازند.
تنها همین دو اظهار نظر نشان میدهد که نگاه جریان حاکم به بخش کثیری از انسانهایی که حجاب اجباری را قبول ندارند و الگوی دیگری برای پوشش خود انتخاب کردهاند، نه تنها نگاهی از بالا و دستوری است، بلکه در اندیشه آنها چنین زنانی یا حیواناند یا روسپیانی که خود را عرضه میکنند. آنها از زن تنها برجستگیهای بدنش را میبینند؛ برجستگیهایی که اگر نمایان شود به مانند حادثه اخیر در اصفهان میتواند موجب تجاوز گروهی عدهای مرد به آنها شود.
به مصاحبه فرمانده نیروی انتظامی منطقه پس از این حادثه توجه کنید. او قبل از هر اظهار نظری دلیل تجاوز۱۵ مرد به این زنان را بدپوششی مهمانان زن بیان کرد.
وی در سخنان خود اشارهای به دلایلی مثل بیماری این مردان یا مصرف مواد مخدر توسط آنها یا هر عامل دیگری نکرد که میتواند موجب تجاوز گروهی شود.
تصور میکنید چنین برداشتی از چنین وقایعی تنها در میان دستاندرکاران جمهوری اسلامی رایج است و تنها در داخل مرزهای ایران اتفاق میافتد و درخارج از مرزهای ایران گریبانگیر بعضی از مردهای هموطن نشده است؟
آیا تصور میکنید چنین ابتذالی تنها در میان متعصبین و متحجرین مذهبی وجود دارد و بعضی مردان غیر مذهبی و حتی سکولار از این ابتذال به واسطه شعارهای زیبا مبرا هستند؟
آیا تصور میکنید تنها زنی که در داخل ایران زندگی میکند در مقابل مزاحمتهای جنسی خاموش است یا در هر جایی که باشد در مقابل حرف و سخنهای که با مکانیسمهای مشخص شده آبروی او را به جای فرد مزاحم در خطر میاندازد، سکوت میکند؟
مسلم است روی سخن من با همه مردان هموطن در داخل و خارج ایران نیست. من از آفاتی صحبت میکنم که مرز نمیشناسد و متاسفانه نه تنها برخی مردان هموطن که زنان تحت تاثیر و تحت تربیت جامعه مردسالار را نیز در بر میگیرد؛ جامعهای که نه فقط برای لباس پوشیدن بلکه به جرم شاد بودن یا خندیدن یا مدل حرف زدن نیز همچنان زن ایرانی را قضاوت میکند.
اگر چه این تفکر در خارج از ایران همانند داخل، سردار رادان ندارد تا خبر از طرح امنیت اخلاقی بدهد و گشت موتوری و خودروی نیروی انتظامی و نیروی آموزش دیده رسمی در کار نیست، اما با همان نگاه و با روشهایی متفاوت زنان را حذف و اضافه و قضاوت میکند. در واقع مهم نیست که کجا باشی یا چه پوششی داشته باشی. مهم این است که چون زن هستی باید همیشه مراقب باشی. باید همیشه در اضطراب به سر ببری که برادرت یا همسرت یا همکارت یا مرد همسایه یا شوهر دوست صمیمیات یا فرمانده نیروی انتظامی و امام جمعه شهر و رئیس دانشگاه درباره تو به عنوان یک زن چگونه نگاه میکند.
از نظر سردار رادان بیرون آمدن مو از دو طرف روسری امنیت جامعه را زیر سئوال میبرد. از نظر مردی که همهگونه روابط آزاد در قلب اروپا دارد خندیدن زن به یک مزاح نوعی نخ دادن تلاقی میشود. نمیتوانی زن باشی و رها باشی و طعم مزاحمت یا جسارت را نچیده باشی
باید همواره مراقب باشی تا تو را یک زن عفیف بدانند. حتی نوشتن یا صحبت کردن درباره این قضاوت دائمی خطر باز قضاوت شدن را میآفریند. مانند دوستی که به دلیل ساخت یک فیلم درباره همجنسگرایان همواره با این قضاوت روبهرو میشد که همجنسگراست و در نهایت مستندسازی در این حوزه را ترک کرد. یا مانند زنی که چون همسر یک مرد سیاسی است برای حفظ امنیت شغلی یا حیثیتی همسرش، حتی وقتی که نه خودش نه همسرش به حجاب اعتقاد ندارد، باید حجاب ویژه حکومت اسلامی را داشته باشد.
تمام آنچه در اطراف زن ایرانی میگذرد قضاوت است. نه تنها در صداوسیما و کتابهای آموزشی که با تبلیغ دایمی خوب و بد، زشت و زیبا، قالبی ساختهاند تا هر چه نشانهای از زنانگی دارد را داخل آن بریزند و آنچه میخواهند از قالب خارج کنند. در خارج از مرزهای ایران هم آنچه بر روح روابط میان زن و مرد ایرانی حاکم است، قالبسازی از زنی است که اگر خودش باشد انگاری روی لبه تیغی حرکت میکند که سالها است برای راه رفتن او تراشیده شده؛ لبه تیزی که با اندکی خطا هلاکش میسازد. اساساً تیغه را به گونهای تراشیدهاند تا تاوان خطا هلاکت باشد.
از نظر سردار رادان بیرون آمدن مو از دو طرف روسری امنیت جامعه را زیر سئوال میبرد. از نظر مردی که همهگونه روابط آزاد در قلب اروپا دارد خندیدن زن به یک مزاح نوعی نخ دادن تلاقی میشود. نمیتوانی زن باشی و رها باشی و طعم مزاحمت یا جسارت را نچیده باشی.
فقط نباید که سردار روزبهانی، رئیس امنیت اخلاقی، برای حفظ عفت خبر از تربیت و اعزام ۷۰ هزار نفر بدهد. همین که برای نقل مجلس نشدن در محافل مردانه و در امان ماندن از شوخیهای سخیف در یک گوشه بنشینی و به خودت اجازه اظهار نظر حتی سیاسی هم ندهی انگار صدها سردار روزبهانی را در مغز خودت کاشتهای.
یادم میآید در یک جلسه کاری، یک زن اتفاقاً محجبه از حقوق زنان و اینکه باید درصدی برای زنان برای حضور در شورای مرکزی یک حزب سیاسی در نظر گرفته شود دفاع کرد. پس از اینکه او رفت یک مرد سیاسی در گفتوگو با مرد دیگری از آن زن با عنوان «زنیکه» یاد کرد و هرگز فراموش نمیکنم در آن لحظه به چه حالی شدم: برای در امان ماندن از چنین لقبی علیه خودم، آرام به پشت یک ستون خزیدم و تظاهر کردم که هیچ نشنیدهام و سکوت کردم.
همان روزها بود که تصمیم گرفتم به جای ملق زدن در فضاهای سیاسی مردانه، دست فعالان جنبش زن را بگیرم ومستقل و فراتر از ابرگفتمانهای مسلط جامعه برای تغییر نگاه جامعه به زن با همه هزینههایش تلاش کنم؛ هزینههایی که زندان و بازجویی رسمی و خطرات تعریف شده نیست. هزینههایی است که میتواند بیرحمانه یک زن را از قواعد بازی و حتی زندگی معمول حذف کند.
امروز همکار جوان روزنامهنگارم زنگ زد. از مزاحمت مرد همکارش گله کرد که منتهی به شکایت وی به رئیس رادیو شده است. رئیس سازمان در جواب این دختر جوان گفته بود: حتماً پیگیری میکنم ولی آخر چرا به شما بند کرده است؟ شاید رفتار نامناسبی داشتهای؟
با شنیدن این روایت به یاد روایت فرمانده نیروی انتظامی اصفهان افتادم که علت تجاوز دستجمعی را پوشش نامناسب زنان در مهمانی بیان کرد.
به این ترتیب پس از سالها، ترس از قضاوت شدن را کناری گذاشتم و درباره این ترس نوشتم.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|