این روزها مسأله اقتصادی یونان وِرد زبان ها شده است. هرروز و هر ساعت نه تنها مجامع مالی و بازارهای پولی بلکه ساختارهای سیاسی اروپا و سایر مراکز اقتصادی جهان نگران سرنوشت نهایی مسأله یونان هستند.
آنچه در یونان می گذرد و نحوه حل این مشکل و ماجرای اقتصادی- سیاسی باعث شده است که دیگر مسائل مهم جهانی از نوع آنچه در خاورمیانه و شمال آفریقا می گذرد تا حدودی تحت الشعاع قرار گیرند. در این نوشته مختصرسعی خواهد شد نشان داده شود که چگونه اوضاع اقتصادی ایران و یا بهتر بگوئیم رژیم جمهوری اسلامی، به مراتب مشکل تر و وخیم تراز بحران یونان است. در واقع باید گفت اگر درآمد سرشار و بادآورده حاصل از فروش نفت نبود سال ها پیش داستان رسوایی و ورشکستگی اقتصادی این نظام عالم گیر شده بود. یک نگاه اجمالی به شرایط اقتصادی این دو کشورنشان می دهد که بدون نفت اوضاع اقتصادی و اعتبار مالی جمهوری اسلامی به مراتب وخیم تر از شرایط اسفناک یونان است.
رشد اقتصادی در هردو کشور منفی است. اگر کسریِ بودجه در یونان تنها ده درصد است کسر بودجه واقعی در جمهوری اسلامی دو الی سه برابر این رقم است. بدهی یونان در حدود یکصدو پنجاه درصد درآمد ملی آن کشور است. عدد واقعی بدهی جمهوری اسلامی هرگز منتشر نشده است. اگر چه بدهکاری جمهوری اسلامی بین المللی نیست اما این امردر ماهیت بدهکاری حکومت تغییر ماهوی ایجاد نمی کند. جمهوری اسلامی بدهکاری بین المللی ندارد زیرا از اعتبار بین المللی برخوردار نیست. چه کسی حاضر است از یک نظام یاغی که به هیچ یک از تعهدات بین المللی خود عمل نکرده است و برای نظام و عرف بین المللی هیچگونه اعتباری قائل نیست تأمین اعتبار کند و به چنین حکومتی وام دهد؟
از نظر داخلی اگر روزی مقامات مسؤول آمار و ارقام واقعی بدهی های حکومت را منتشر کنند خواهیم دید که بنا بر هر اصل و مبنای بین المللی حکومت جمهوری اسلامی ورشکسته به تقصیر است. یکی دیگر از موارد شباهت میان مسائل مالی- اقتصادی و پولی یونان و ایران مبانی و ریشه های این نوع مسائل است. امروز یونان اعتبار خود را در بازارهای پولی جهانی از دست داده است. اوراق قرضه دو ساله یونان به نیمی از ارزش صوری آنها در بازارهای مالی ردوبدل می شود. در حالیکه کشورهایی نظیر آلمان و فرانسه که از اعتبار (AAA) برخوردارند می توانند با پرداخت حدود سه درصد بهره در بازارهای مالی جهان اوراق بهادار خود را به فروش برسانند، حکومت یونان ناچار است بیش از سی درصد بهره بپردازد و باز هم کمتر خریداری برای خرید اوراق قرضه یونان به میدان می آید. دلیل این امر چیست؟ یکی از دلایل این ورشکستگی سیاسی و اعتباری فساد و تقلب در سیستم اداری یونان است. در اینجا نیز شباهت میان این دو کشور کاملاً روشن است.
همانند دولت اسلامی درطی سی و دو سال گذشته، در یونان هم رشد دستگاه حکومت و سیطره آن بر اقتصاد کشور در سال های اخیر گسترش یافته است. دستگاه اداری یونان همانند نظام اداری جمهوری اسلامی فاسد و بی لیاقت است، توانایی اخذ مالیات ندارد، از توانایی مبارزه با بیکاری و ایجاد اشتغال محروم است و در نتیجه برای بخشی از بیکارهای کشور کماکان شغل دولتی ایجاد می کند. رشد بی بند و بار دستگاه اداری و حکومتی نه تنها توانایی مالی دولت را به مصرف بیهوده می رساند بلکه با افزایش سیطره حکومت بر اقتصاد کشور بخش خصوصی که مولد واقعی ثروت و اشتغال است روز به روز کوچکتر و ناتوان تر شده است. در بخش حکومتی در هردوکشور نه تنها کارایی و رضایت ارباب رجوع هدف و انگیزه بورکراسی حکومتی نیست، بلکه حکومت های متوالی در یونان برای جلب پشتیبانی سیاسی در برابر تقاضا های مضاعف و انتظارات غیر واقع بینانه کارمندان عقب نشینی کرده اند. در یونان هم همانند جمهوری اسلامی اصول ابتدایی علم اقتصاد نادیده گرفته شده است وحکومتگران به گمان خود با این تصور حکومت کرده اند که نباید نگران نتایج اعمال امروز باشیم و مسائل فردا را دیگران پاسخ خواهند داد.
همانگونه که احمدی نژاد اقتصاد غربی را نفی می کند در یونان هم سال های سال اقتصاد دولتی شیوه حکومت های چپ گرا و همچنین دولت های دست راستی فاسد بوده است. زمامداران هردو کشوربه خیال خود گمان برده و می برند که سرانجام با مرور زمان همه اشتباهات و خرابکاری ها جبران خواهد شد. نظام جمهوری اسلامی به پشتوانه حراج باقیمانده یگانه سرمایه ملی ایران زنده است و زمامداران یونان به اطمینان تور ایمنی عضویت در اتحادیه های پولی و سیاسی اروپا.
چه خواهد شد؟
اگرچه با اندکی تفاوت های سیاسی و فرهنگی گذشته نتایج اشتباهات حکومت های یونان و ایران متشابه اند،ولی آینده قابل پیش بینی این دو بسیار متفاوت به نظر میرسد. در مورد یونان باید گفت امید چندانی به نجات مالی این کشور نباید بست. یونان از چندین مشکل متفاوت رنج میبرد. اولین مشکل آن مشکل نقدینگی است و به علت کسر بودجه ای که دارد برای تداوم روزانه اداره کشور و پرداخت مخارج نیازمند کمک دیگران است. دریافت کمک به این منظور به هیچ وجه به مشکل دوم یونان کمک نمی کند. مشکل دوم عبارت است از عدم توازن مالی، به این معنی که بدهی های این کشور که میان 380 تا 800 میلیارد یورو تخمین زده شده است به هیچ وجه با امکانات بازپرداخت چنین بدهکاری سهمناکی قابل مقایسه نیست. به عبارت دیگر باید گفت اگر یونان یک شرکت تجاری بود می بایستی اعلام ورشکستگی کند چون تحت هیچ شرایطی از عهده پرداخت آنچه مدیون است بر نخواهد آمد.
مشکل سوم و بسیار مشکل تر یونان عدم رقابتی بودن این کشور است. این مشکل از آنجا پدید می آید که هزینه تولید در یونان در همه موارد آنقدر بالاست که نمی تواند حتی با هیچ یک از کشورهای دیگر اروپایی روابط عادی دادوستد برقرار کند زیرا به علت بالا بودن هزینه تولید هیچگونه تولیداتی ندارد که بتواند حتی با دیگر تولید کنندگان اروپائی رقابت کندو مقبول خریدار خارجی باشد.
در چنین شرایطی باید پرسید چگونه آینده ای در انتظار یونان است؟ در این مورد یگانه نمونه تاریخی که می تواند تا حدودی راهنمای سیاست گذاران باشد نمونه کشورآرژانتین است. در حدود ده سال پیش آرژانتین، در وضع مشابهی قرار داشت یعنی نمی توانست به هیچ وجه از عهده پرداخت بدهی های خود برآید. در آن زمان پول ملی آرژانتین با دلار آمریکا پیوند خورده بود و دلیل آن هم سیاست مبارزه با تورم آن کشوربود. برای رها شده از این مشکل آرژانتین پیوند خود را از دلار گسست. در واقع باید گفت "پِسو" که پول آرژانتین بود دیگر بر مبنای دلار قرار نداشت و به صورت مستقل در بازارها خرید و فروش می شد. این اقدام باعث شد که اقتصاد آرژانتین که همه ساله رشد منفی داشت بتواند در طی دو سال به رشد مثبت بیش از هفت درصد دست یابد. این اقدام که درواقع یک نوع کاهش ارزش پول(Devaluation) محسوب می شود یکی از راه کارهای آینده یونان است. یعنی اگر یونان از یورو خارج شود و پول سابق خود دراکما را برگزیند بلافاصله صادراتش ارزان خواهد شد، واردات گران خواهد شد و چند سالی اوضاع زندگی مردم از آنچه امروز است سخت تر می شود اما در درازمدت امکان بازیابی یک اقتصاد رقابتی را پیدا خواهد کرد.
باید پرسید به چه دلیل یونان تاکنون چنین گزینه ای را انتخاب نکرده است؟ چندین دلیل برای این کار وجود دارد. اول اینکه معاهده ماستریخت که پول اروپا و اتحادیه پولی اروپا را پایه گذار شد چنین امکانی به هیچ یک از کشورهای عضوگروه یورو نداده است و در مرحله دوم چنین اتفاقی بنیان روابط بین المللی بانک ها و ارزهای خارجی را آنچنان متزلزل خواهد کرد که نه تنها اروپا را در بر می گیرد بلکه آمریکا و چین ودیگر کشور ها همگی دچار یک بحران بسیار بسیار شدید موقتی خواهند شد که به مراتب از بحران اقتصادی و پولی سال 2008شدید تر خواهد بود. در آینده قابل پیش بینی امکان اینکه آلمان، فرانسه و دیگر اعضای گروه یورو چنین راه حلی را تحمل کنند نزدیک به صفر است. اگر چنین روشی قابل قبول نباشد راه دوم آن است که پاره ای از صاحبان اوراق قرضه یونان متقبل ضرر شوند و به دریافت مبلغی کمتر از آنچه طلبکار هستند رضایت دهند که این راه حل هم امروز مورد اختلاف است. آلمان هواداراین چنین راه حل و انواع دیگر نقض یا نکول نسبی بدهکاریها هست در حالیکه بانک مرکزی اروپا و فرانسه معتقدند که اگر چنین طرحی تصویب شود باز هم در مرحله اول متضرراصلی بانک های فرانسوی و دیگر کشورهای اروپایی خواهند بود زیرا اوراق بهادار یونان را اکثرا آنها خریداری کرده اند. آنچه بیشتر همه را نگران می کند مُسری بودن یا (Contagion) بحران مالی از یک کشور به کشور دیگر است. در هر صورت از آنجا که رأی دهندگان اروپایی آماده نیستند تا ابد بدهی های یونان را بپردازند دراین مرحله به احتمال زیاد یک نوع سازشی بین یونان و طلبکاران ایجاد خواهد شد و اگر این راه عملی نباشد بحران کماکان ادامه خواهد یافت.
بنابراین به خوبی پیداست که یونان از تور ایمنی اروپا و پشتیبانی اقتصاد های شکوفایی چون آلمان، هلند ولوکزامبورگ برخوردار است و در صورت سقوط آزاد شانزده کشوردیگرعضو اتحادیه پولی و سپس بیست و شش کشوردیگر عضو اتحادیه اروپا به پشتیبانی از یونان به میدان خواهند آمد ولی متأسفانه سیاست های نظام جمهوری اسلامی حتی یک دوست و هم پیمان معتبر برای ایران باقی نگذارده است. آنچه امروز میان سقوط مالی ، پولی و سیاسی ایران و تداوم وضع موجود وجود دارد همان درآمد نفت است که اگر به یکی از دلایل بسیار زیاد این درآمد قطع شود، بهای نفت نزول کند ، جنگی اتفاق بیافتد و چند هفته ای این پول به اقتصاد ایران تزریق نشود نتایج آن برای نظام آخوندی مهلک خواهد بود. جمهوری اسلامی نه تنها از نظر سیاسی بزرگترین صدمات را به آبرو و حیثیت ملت ایران وارد آورده است بلکه از نظر اقتصادی نیز بیش از هر عامل و حکومت دیگری در تاریخ اخیر به حیثیت و اعتبار مالی – اقتصادی این ملت باستانی لطمات جبران ناپذیر زده است.
یونان از حکومت دموکراسی و قانون برخوردار است و دیر یا زود مسیری برای نجات خود از این مرحله خطرناک دست و پا خواهد کرد اما در ایران تا زمانی که جمهوری اسلامی بر این کشور سلطه غیر قانونی خود را ادامه می دهد ملت ایران نخواهد توانست مسیر سازنده و امید بخشی را برای آینده خود جستجو کند.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود
درود بر شما آقای شاهین فاطمی گرامی، رژیم هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی ورشکسته به تقصیر است و اگر ما نفت نداشتیم سالها پیش فاتحه اش خوانده شده بود. اگر جهان نفت ایران را تحریم کرد هم رژیم تا حالا رفته بود ولی منافعشان با این بقای این رژیم پر عیب و ایراد و آدمخور تامین می شود و نه با نظامی لیبرال دمکرات مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر. رژیمی که فاسد و تبهکار باشد و سابقه ای وحشتناک مثل رژیم اشغالگر ایران داشته باشد که هیچ جایی در جهان برای فرار نداشته باشد راحت تر و بیشتر باج به غرب و شرق و شمال و جنوب می دهد تا نظامی دمکراتیک که به ملت خود پاسخگو در برابر هر عملش باشد و متکی به مالیات شهروندانش باشد. غرب هیچ منافعی در ایرانی نفت خیز و پر گاز که لیبرال دمکرات و مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر باشد ندارد. خلاصه که اوباما با اوناس و نه با ما. در جنگ ۸ ساله هم دنیا و رژیم یکطرف و ما طرف دیگر بودیم. برای هیچکدامشان جان ما ارزشی برایش نداشت ولی ما ملت مقاومت کردیم و در آن جنگ نابرابر به تمام معنی از تمامیت ارضی کشورمان با بهایی بسیار سنگین که هنوز هم بابتش می پردازیم حفاظت کردیم. حالا هم اگر آپوزیسیون ملی جدی و با کفایت و شجاعی داشته باشیم که حاضر باشد مثل زنده یادان غلام حسین صدیقی و شاپور بختیار مسئولیت پذیر باشند و بیایند جلو، ما پیروز خواهیم شد. اگر چنین آپوزیسیونی داشتیم حتما آقایان شاهین فاطمی و کشفی را بعنوان مشاوران اقتصادی و نفت در کادر آن می یافتیم.
شگفتا که ایران و یونان دو تا از کهنترین و تاریخی ترین کشورهای جهان، امروز در چنین وضعیت اسفناکی قرار دارند که زمانی قدرتهای اول جهانی بودند. یونان با آنهمه میراث تاریخی دست نخورده، آنهمه ساحلهلی زیبا در جزائرش و آنهمه خوراکهای لذیذ و هوای خوب و جمعیتی ۱۱ میلیونش می توانست بهترین و پر سودترین صنایع توریستی داشته باشد و مرکز بهترین آکادمی های فلسفه و علوم سیاسی و معماری و هنر و و و که پیوندی با تاریخ دمکراسی اش باشد....واقع که حیف. اقلا کسی چشمداشتی به آب و خاکشان ندارد و سایه جنگ بر سرشان هم سنگینی هم نمی کند. وطنفروشان و تجزیه طلبان ما را هم ندارند. باز هم درود بر شما آقای فاطمی که سالهاست شاگرد تنبل شما در رادیو صدای ایران در برنامه آقای حسین مهری بودم. از زحمات بسیار و ممتد شما سپاسگزارم. صدها درود بر شما مرد خستگی ناپذیر بقول زنده یاد داریوش همایون.
June 25, 2011 12:26:14 AM
---------------------------
|