فرستاده ناپلئون در دیدار با عباس میرزا شگفت زده میشود ! از اینكه میبیند در این كهنه دیر خراب هنوز كسانی هستند كه فكر احیای ایران و عظمت آن میباشند! هنوز كسانی هستند كه آن اندازه از خرد بهرهدارند كه بدانند با غرور و خودفریبی نمیتوان پیشرفت كرد! كسانی كه خود را "قبله عالم نمیشمارند " و بدنبال چارهایی برای درمان نابسامانیهای این سامان هستند؛ كسانی كه آگاهی و ارتباط با دنیا و آموختن رمز و راز ترقی را راه پیشرفت میدانند ، پیشرفتی كه اتفاقی نیست و ربطی به قضا و قدر ندارد، آموختنی است و برای آموختن نخست باید پذیرفت كه نمیدانیم.
او مینویسد وقتی به ملاقات شاهزاده رفتم به من چنین گفت:
" ای بیگانه به من بگو كه چه باید بكنم تا جان تازهایی به ایرانیان بدهم؟ " سپس میپرسد آیا او هم مانند تزار مسكو ( پطر كبیر ) كه تاج و تخت را رها كرده به دیدار اورپای غربی رفت تا رمزو راز پیشرفت را بیاموزد باید " از ایران و تمام این دستگاه پوچ ثروت دست بكشم؟ یا بهتر این است كه به مرد خردمندی بچسبم و هرچه را كه باید یك شاهزاده بداند از او بیاموزم ؟ " ژوبر پاسخی به این سوالها نمیدهد ولی میافزاید "این پرسشها مرا سخت به شگفتی انداخت در تركیه هرچه آدم دیدم همه در نادانی وحشتناكی غوطهور بودند و اطلاعاتشان سطحی و بیهوده بود " (مسافرت در ارمنستان و ایران ، پ.آمده ژوبر ، ترجمه علیقلی اعتماد مقدم ، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ،1347 ، تهران ، ص 137 ) .
ژوبر از اینكه می دید یك شاهزاده جوان ایرانی :" میل دارد كه از آنچه این روزها در اروپا می گذرد آگاه گردد " ذوق زده شد ( همان ، ص 138 )
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|