از اولين روزی که يک نفر در خيابانهای سوريه، مصر، يمن، ليبی و تونس توسط رژيمهای سياسی کشته شد مردم معترض يک صدا فرياد زدند که «خلق سقوط نظام را میخواهد.» اين خواست در تونس و مصر به سقوط ديکتاتورها انجاميد و در ليبی قذافی را آواره پناهگاههای مختلف کرده است. رئيسجمهور ابدی يمن نيز در عربستان مشغول مداوای جراحات ناشی از حمله به وی است. معترضان در سوريه علی رغم کشته شدن بيش از ۱۵۰۰ نفر، مفقودالاثر شدن حدود سه هزار نفر، آوارگی دهها هزار نفر و زندانی شدن حدود هشت هزار نفر همچنان در راهپيمايیهای ميليونی خواستار سقوط نظام هستند.
اما مردم ايران بلافاصله پس از کشته شدن يک نفر در خيابان در جريان اعتراض به تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸ چنين شعاری ندادند و اگر گروهی چنين شعاری دادند بر آن پافشاری نکردند. چرا؟ چرا اعتراضات علی رغم حمله تانکها و توپها به معترضان در سوريه تداوم يافته است؟ (به گزارش خبرگزاریها، در آخرين سرکوب حکومت در حما در ۳۱ ژوييه ۲۰۱۱، حدود ۱۰۰ نفر کشته شدند) تنها پس از سقوط مبارک و بنعلی شعار «مبارک، بن علی، نوبت سيد علی» در تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در ايران شنيده شد يا تنها بخشی از معترضان در ماههای پس از انتخابات عليه اصل ولايت فقيه شعار دادند.
چرا طرح براندازی نظام در ايران تا اين حد تابوست و در سوريه تا اين حد فراگير؟ ادبيات براندازی بر چه نکاتی دست میگذارد؟ حکومتها از چه تاکتيکهايی برای پايان اعتراضات براندازانه استفاده میکنند؟
روضه براندازی
مسئولان جمهوری اسلامی گاه و بيگاه در بررسی هر آنچه مطابق ميلشان نباشد روضه براندازی را میخوانند و دشمنان و «عوامل دست نشانده» آنان را در آستانه برنامهريزی و اجرای عمليات براندازی معرفی میکنند. رهبری، رياست جمهوری (بالاخص هاشمی رفسنجانی و احمدینژاد و به استثنای خاتمی)، و وزرای اطلاعات، کشور، ارشاد و فرهنگ اسلامی و خارجه، مسئولان قوهی قضاييه، ائمه جمعه و مراجعی که با تبليغات سياسی رژيم به مقام مرجعيت رسيدهاند مدام از دشمن و برنامهها و طرحهايش برای براندازی سخن میگفتهاند.
در سه دهه گذشته هفتهای نبوده است که دستگاههای رژيم يک طرح براندازی را کشف و خنثی نکنند. اتهام عمده فعالان سياسی بازداشت شده تلاش برای براندازی نه از طريق حرکت مسلحانه بلکه اقدامات قانونی مثل سخن گفتن يا طرح ايدههایشان يا شرکت در تجمع اعتراضآميز اعلام میشدهاست.
مقامات سوريه نيز در همين ارکستر مینوازند اما معترضان سوری سالهاست از دوران تصور اصلاحپذيری نظام گذر کردهاند. ايرانيان تا سال ۱۳۸۸ هنوز در گفتمان اصلاحات تنفس میکردند. شايد ايرانيان مخالف وضعيت موجود به شوک سرکوب سال ۱۳۸۸ نياز داشتند تا به درستی متوجه شوند که نظام موجود ظرفيت اصلاحپذيری ندارد. اما تلاش حکومت معطوف به آن بوده است که با معرفی براندازی به عنوان کفر و «اسمشو نبر» آن را به تعويق بيندازند.
ادبيات رسمی براندازی
تنها کافی است به يکی از اطلاعيههای روابط عمومی دادسرا و دادگاه انقلاب تهران نگاهی بيندازيم: «با هوشياری وزارت اطلاعات شبکه براندازی دشمن پس از اقدامات اطلاعاتی، شناسايی و با همکاری قوه قضائيه و پس از طی تشريفات قانونی، احکام دستگيری متهمين پرونده در دادستانی عمومی و انقلاب تهران، صادر و متهمين با قرار قانونی بازداشت و روانه زندان شدند تا توسط وزارت اطلاعات تحقيقات لازم صورت پذيرد.» اطلاعيههای پخش شده از تلويزيون دولتی سوريه در ماههای اخير همين اتهامات را به معترضان وارد میکنند.
اتهام متهمان در ايران «ايجاد فاصله بين مردم و دولت و معرفی امريکا به عنوان تنها منجی مردم ايران و قصد سست شدن پايههای دولت خدمتگزار و تضعيف و فروپاشی نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران» اعلام شده است. بنا به اين اطلاعيه، «کيفرخواست متهمين توسط دادستان عمومی و انقلاب صادر و پس از تشکيل جلسه دادگاه و استماع دفاعيات متهمين و وکلای مدافع آنها شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، نامبردگان را به حبس محکوم و در حال حاضر در زندان به سر میبرند.» (سايت امروز، ۳۰ دی ۱۳۸۷) متهمان براندازی در ميان طيفی از گروههای سنی، جنسی، قومی، مذهبی، سياسی و ايدئولوژيک به چشم میخورند.
در سوريه نيز همين داستانها از دخالت ايالات متحده و همپيمانانش توسط حکومت و دستگاه های تبليغاتی آن عرضه میشود. (توطئه بزرگ سعودیها در سوريه، تابناک، ۲۰ فروردين ۱۳۹۰؛ رشوه ميلياردی قطر برای براندازی سوريه، بولتن نيوز، ۳۰ تير ۱۳۹۰)
براندازی به منزله گناه کبيره
منظور از براندازی در عرف رايج سياسی در ايران و سوريه، براندازی يا واژگونی يک رژيم سياسی يا حکومت است نه تغيير دولت به معنای قوهی مجريه به همراه قوای ديگر. حتی تغيير رهبر در دو کشور به معنای براندازی به صورتی که در ادبيات سياسی به کار میرود نيست. حکومت از نگاه اقتدارگرايان ايرانی و سوری به عنوان هويتی که کارکردی ابدی دارد قابل مناقشه و کنار زدن نيست و کسانی که از تغيير حکومت سخن بگويند گناه کبيره و حتی بزرگترين گناه کبيره را مرتکب شدهاند؛ آنها گويی فراموش کردهاند که خود با براندازی رژيمی ديگر به قدرت رسيدهاند.
اقتدارگرايان ايرانی و سوری اين نکته را به نحو غريزی دريافتهاند که حکومت در دنيای مدرن در صورت استقرار، هويتی فراتر از ديگر هويتهاست. اما از اين نکته غافلند که اين هويت، قدرتی است که ضرورتاً و انحصاراً در چارچوب و با رهيافتهای مطلقگرايانه تحقق و تداوم پيدا نمیکند و حيطه عمل آن با نظارت ديگر قوا و اجرای آرای نمايندگان مردم و آزادیهای چهارگانه بيان، رسانهها، تشکلها و تجمعات در دموکراسیها قيد میخورد.
شوک درمانی برای پايان دادن به اعتراضات براندازانه
رد شدن خودروی نيروی انتظامی از روی معترضان ايرانی در عاشورای ۱۳۸۸ چنان مخالفان حکومت را دچار تحير کرد که پس از آن بسياری از معترضان در لاک خود فرورفتند. آنها انتظار نداشتند که حکومت دينی با آنها چنين کند. اما رد شدن تانکها از روی مردم در سوريه در ۳۱ ژوييه ۲۰۱۱ موجب تحير مخالفان نشده است و به اعتراضات خود ادامه دادهاند. مخالفان دولت در سوريه بنا دارند در ماه رمضان امسال به اعتراضات خود ادامه دهند. آنها سبعيت رژيم را از پيش فرض گرفته و در برابر آن قيام کردهاند.
براندازی استبداد به منزله بیثباتی
اقتدارگرايان ايرانی و سوری هيچ تصوری از ثبات سياسی در شرايط حاکميت مردم ندارند و تنها استبداد دينی و بعثی را ضامن ثبات سياسی میدانند. ولايت فقيه يا همان استبداد دينی در ايران و حکومت علویها در سوريه همواره به عنوان محور و عمود خيمه نظام سياسی معرفی شده است و چنين وانمود شده که بدون حاکم مستبد و جائر آن خيمه فرو خواهد افتاد و سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
از اين منظر براندازی نظام موجود و حذف مقام ولايت فقيه/رئيس جمهور ابدی برای آنها به معنی پايان نظم سياسی و اجتماعی است يا حداقل در عرصه عمومی چنين وانمود میکنند. نظام سياسی موجود علیرغم فساد همه گير و گسترده و خشونت و ناکارآمدیاش آن چنان انکارناپذير تلقی شده است که براندازی آن مساوی و مساوق با انکار ضروريات مسلم دين و اخلاق گرفته میشود.
براندازی سخت و براندازی نرم
هنگامی که رهبران جمهوری اسلامی از براندازی نرم، انقلابهای مخملی، کودتای پارلمانی يا فتنه سخن میگويند در واقع پذيرفتهاند که تنها راه کنار زدن يک رژيم تمسک به خشونت نيست. در ادبيات مقامهای جمهوری اسلامی مجموعه اقدامات فرهنگی، سياسی، اجتماعی و اقتصادی که تحت نظارت و مورد تأييد کاست حاکم نباشد و لذا هدف نهايی آن «سرنگونی نظام جمهوری اسلامی» است تهديد نرم، انقلاب مخملی و فتنه نام میگيرند.
رهبران سوريه نيز با همين ادبيات از اعتراضات سخن میگويند: «مقابله با فتنه، وظيفه ملی، اخلاقی و شرعی است و هرکسی بتواند باآن مقابله کند و اين کار را انجام ندهد، بخشی از فتنه است.» (بشار اسد، رجا نيوز، ۱۰ فروردين ۱۳۹۰)
بسياری از رژيمهای سياسی در دوران جديد بدون خونريزی از ميان رفتهاند و همين نکته سبب شده تا حاکمان جمهوری اسلامی و رژيم بعثی به منتقدانی که به فاز مسلحانه نيز باور ندارند رحم نکنند. استفاده از هرگونه امکان قانونی برای تغيير رژيم يا مخالفت با آن تحت عنوان تهديدات نرم و فتنه مقولهبندی شده و تمهيدات لازم برای مقابله با آن تدارک ديده شده است.
بنا به گفته سرلشگر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران اين طرح در «بدنه بسيج ساری و جاری» میشود. تغييرات سازمانی در بدنه سپاه و بسيج در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ در راستای مقابله با همين تهديدات انجام شد. (سايت راديو زمانه، ۲۱ بهمن ۱۳۸۷)
همچنين با استفاده از اين برچسب برای مخالفانی که در چارچوب قانون فعاليت می کنند و در چارچوب قانون میخواهند رژيم را تغيير دهند پروندهسازی میشود. با دستور علی خامنهای نيروی مقاومت بسيج مأمور مقابله با «تهديدات نرم» شده است.
به عنوان يک نمونه، سخنگوی قوه قضائيه از دستگيری و محاکمه يک شبکه براندازی نرم با بودجههای دولت آمريکا و با هدايت دولت بوش در کشور خبر داد. به گفته وی اين گروه با آموزش دادن و ارتباط با افراد ديگر سعی بر جذب نيرو در کشور داشتند که همگی آنها در تهران دستگير و محاکمه شدند. (تابناک، ۲۴ دی ۱۳۸۷) مقامات سوری نيز بارها از اين شبکههای براندازی سخن گفتهاند. (افشای توطئه مشترک عربستان و آمريکا عليه سوريه، لثارات، ۶ فروردين ۱۳۹۰)
موفقيت در تبديل مخالف به برانداز
تقسيم نيروهای سياسی به برانداز و طرفدار توسط حکومت جمهوری اسلامی و دولت بشار اسد نه تنها بر شکاف ميان دولت و ملت در اين دو کشور افزوده بلکه اصلاحطلبان و مخالفان را به تدريج به براندازان تبديل کرده است. برانداز معرفی کردن حدود ۹۰ درصد از مردم که از سياستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود ناراضی هستند و ناديده گرفتن حق اعتراض و بستن همه مجراهای اعتراض به برآمدن دولتهايی انجاميده است که دارای پايگاه اجتماعی گسترده نيستند و صرفاً بر قوای قهريه و داغ و درفش اتکا دارد.
پيامد ديگر تأکيد بر براندازی، امنيتی کردن و دنبال تهديد گشتن در همه امور جاری جامعه بالاخص در رسانهها و توليدات فرهنگی است. نگاه امنيتی به بخش فرهنگ و رسانهها از قدرت توليدی و رسانهای هر دو کشور کاسته و گرانيگاه توليد رسانهای و فرهنگی مستقل را به خارج منتقل کرده است.
برنامهها و روشهای براندازی: لزوم شفافيت و صراحت
در آن سوی ديگر داستان، مخالفانی که به دنبال براندازی رژيمهای سوريه و ايران هستند و در بيان آن ترديد داشتند پس از سرکوبهای گسترده و خشن به تدريج با صراحت و با شفافيت خواست و برنامه خود را بيان میکنند تا ديگر بهانهای برای کشف و شهودهای ديکتاتورهای ايران و سوريه باقی نماند.
دستگاههای امنيتی دو کشور مدام ادعا میکند که براندازان جديدی را يافتهاند که اين البته جزئی از وظايف اين دستگاههاست. با اعلام صريح مواضع گروههای سياسی در سوريه اين چاقوی دستگاه امنيتی به شدت کند شده است اما در ايران هنوز از اين ابزار استفاده میشود.
پس از به بنبست رسيدن اصلاح در چارچوب نظام موجود گروههايی که به دنبال براندازی نظام هستند اولاً اين موضع خود را با شفافيت بيان میدارند و ثانياً به صراحت میگويند به چه طريقی میخواهند رژيم موجود را براندازند تا مرز ميان براندازان و کسانی که میخواهند در چارچوب نظام موجود کار کنند و اصلاحات در اين نظام را ممکن و مطلوب میدانند روشن باشد و افرادی بدون باور به براندازی کمتر به اين اتهام بازداشت شوند. آنها که به براندازی رژيم سوريه باور دارند روشن کردهاند چرا به اين نتيجه رسيدهاند، با چه روشهايی می خواهند رژيم موجود را براندازند و مردم چه هزينههايی را بايد برای اين امر بپردازند (و چرا؛ نتايج نشست سوريه، جرس، ۲۵ تير ۱۳۹۰). اين سخنان کمتر از باورمندان به براندازی در ايران شنيده شده است.
همان طور که بحث تحليلی و تبيينی از نظريه توطئه حداقل به استفادهی بیرويه از اين نظريه در ميان بخشی از سياستمداران ايرانی لگام زده است (خامنهای و تيم عملياتیاش از اين امر مستثنا هستند) بحث از نظريه براندازی و لوازمش میتواند تا حدی به بهداشتیتر شدن ادبيات سياسی در ايران کمک کند. يکی از نشانههای سالم شدن فضای سياسی در ايران کاهش و سپس حذف اين تعبير از ادبيات رايج سياسی پس از تأسيس نظامی دموکراتيک خواهد بود.
---------------------------------------------------
* الشعب یُريد اسقاط النظام؛ شعاری که از خيابانهای تونس تا ميدانهای قاهره و صنعا و اکنون در شهرهای ليبی و سوريه بر لبان معترضان است.
منبع: رادیوفردا
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|