در بحبوحه جنگ ارتشهای غربی با رژيم صدام حسين برای بيرون راندن لشگريان غارتگر او از خاک کويت، بر روی ديواری در يکی از خيابانهای مرکزی شهر لندن شعاری بدين مضمون نظر رهگذران را به خود جلب می کرد: «اگر در کويت بجای نفت هويج از خاک در می آوردند آمريکا و غرب هرگز ککشان هم نمی گزيد تا آن را از چنگال صدام رها کنند».
نفت را عامل بزرگترين تغييرات اقتصادی، سياسی، و تکنولوژيکی تاريخ بشر خوانده اند. دانشمندان زمين شناسی معتقدند ماده نفت ماحصل بيش از چهارصد ميليون سال تخمير و تکامل شيميايی از آميزش اجساد جانوران عظيم الجثه زمينی و دريايی و گياهان در اعماق اقيانوسها می باشد. در کتاب تاريخ کشف و استفاده از اين ماده سحرآميز آمده است که در دوران پادشاهان عصر بابل در ۶ هزار سال پيش چشمه های خودجوش نفت از اعماق زمين به صورت جويبارهايی در سطح زمين روان بوده اند و مردم يا به خاطر بوی بد از کنار آن می گريخته اند و يا کاسه ای از آن را برای قيرپاشی روی سقف خانه های گلی خود بر می داشته اند.
به گفته ماهنامه «عصر کيمياگری» واژه نفت از ريشه اوستايی «نپتا» به معنی ماده غليظ و مرطوب است که بعدها عربی آن به «نفتا» تبديل شده است.
افروختن نفت بر سر گرز و پرتاب آن به سوی مهاجمان در دوران باستان ايران رواج داشته و سعدی «نفط اندازی» را يکی از مهارت های نظاميان عهد خود خوانده است.
سرخ پوستان ايالات پنسيلوانيا در قرن ۱۶ ميلادی از نفت برای روشن کردن شعله های آتش در مراسم دينی خود استفاده می کرده اند و نخستين چاه تاريخ صنعت استخراج نفت نيز در همان ايالت با ظرفيت تنها ۱۵ بشکه در سال ۱۸۵۹ ميلادی آغاز به کار کرد.
پايه صنعت نفت ايران نيز با امضای قرارداد يا بهتر گفته باشيم امتياز معروف «دارسی» در سال ۱۲۸۰ هجری خورشيدی ميان دربار مظفرالدين شاه و سوداگر معروف انگليسی ويليام ناکس دارسی ريخته شد و نام ميهن ما را به عنوان نخستين کشور سرمايه گزار در صنعت نفت در خاورميانه به ثبت رساند.
و اين آغاز تاريخ جديد ميهن ما و بدون شک زيربنای سرنوشت اجتماعی يکايک همه ايرانيانی بوده است که از آن روز تا به امروز پا به عالم هستی گذاشته اند.
ورود فاکتور نفت به تحولات جامعه ايرانی، به ويژه همزمانی آن با وقوع انقلاب مشروطه، پيچيدگيهای گذار ميهن ما از عصر فئوداليسم و پيوند آن با جهان مدرن را صد چندان کرد. به ويژه آنکه عليرغم وجود ثروتی عظيم در ذخاير نفتی ميهن ما، وابستگی عميق صنايع کشف، استخراج و فروش آن به استعمار انگليس مراکز قدرت و تصميم گيريهای سياسی کشور در ايران آن روز بدون تنظيم روابط خود با لندن اصولا وجود خارجی نداشتند.
بی جهت نبود که دولت های انگليس در دوران بازسازی اقتصادی پس از جنگ اول جهانی نفت ايران را «خون در رگ اقتصاد بريتانيا و ضامن بقای امپراتوری خود» به حساب می آوردند.
در دوران سلطنت رضاه شاه با فسخ يکجانبه امتياز دارسی از سوی دولت او به اين بهره وری ناعادلانه از منابع ثروت ملی ايرانيان خاتمه داده شد و در پی آن تشکيل شرکت نفت ايران و انگليس و حق و حقوق طرفين آن زمينه ساز اختلافات بعدی ميان نيروهای ملی به رهبری زنده ياد دکتر مصدق و شکل گيری نهضت ملی شدن نفت در دوران نخست وزيری او شد.
ناصر امينی ديپلمات پيشين در سفارت ايران در زمان شاه فقيد در زندگينامه خود می نويسد در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت او و تعدادی از روزنامه نگاران جوان ايرانی به دعوت بخش مطبوعاتی وزارت خارجه انگليس برای يک دوره آموزشی چند هفته ای را ميهمان لندن بوده اند. در يکی از کلاسهای کارآموزی آنها يکی از ديپلمات های سرشناس انگليسی معلم آن روز بوده است و در پايان درس مخبر روزنامه باختر امروز به زبان انتقاد از ديپلمات انگليسی می پرسد به چه علت دولتهای مختلف کشور او دست از دخالت های سياسی خود در امور ايران بر نمی دارند و جواب می شنود: «اويل، اويل، اند اويل»!
با سقوط دولت مصدق صنايع نفت ايران اين بار با انعقاد قرارداد موسوم به کنسرسيوم ميان ايران و شرکتهای چند مليتی اروپايی-آمريکايی مورد بهره برداريهای جديد قرار گرفت و با تشکيل سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) نقش ايران به عنوان يکی از اعضای پرقدرت آن فرصت ها و مخاطرات جديدی را نيز برای ميهن ما در صحنه بين المللی به همراه آورد.
بحث و بررسی در مورد نقش کارتل های نفتی در سقوط سلسله پهلوی و حمايت ضمنی آنها از روی کار آمدن جمهوری اسلامی هيچگاه به خاطر اختلافات عميق سياسی و تاريخی ميان موافقان و مخالفان دو رژيم به شکل غيرمغرضانه و مستند در ميان روشنفکران ايرانی مطرح نشده است. و اين در حالی است که يکصد سال آزگار است که عنصر نفت سرنوشت و زندگی روزمره ما و ميهن ما را به گروگان خود گرفته است.
آنچه مسلم است اگر در عصر پهلوی ها، با همه نقايص، درآمدهای هر بشکه ۶ دلار نفت با احساس مسئوليت حاکمان آن دوران و نيروهای کارشناس و ميهن دوست برای آبادی و پيشرفت و رفاه همگانی ملت ايران خرج می شد، رژيم ولايت فقيه با فروش هر بشکه تا ۱۵۰ دلار و درآمد نجومی ۶۰۰ ميليارد دلاری خود ثروت نسلهای آمده و نيامده ملت ما را در جيب دلالان اسلحه و سازمانهای ارتجاعی منطقه واريز کرده است.
گزافه نخواهد بود اگر بگوييم که در برابر هر قطره نفت سياهی که از زير خاک مقدس ميهن ما به يغما رفته است چندين قطره خون سرخ فرزندان آن نيز در پی کسب استقلال و آزادی ايران از مشروطه تا به امروز بر روی اين خاک ريخته شده است.
کاش ما در ايران به جای نفت هويج از دل اين خاک بيرون می کشيديم؟!
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جاوید
نکته عجیب و غریبی که در خصوص نفت ایرانی گفتنی است، تنظیم شدن آهنگ و تن صدای سیاستمداران با نوسانات قیمت نفت است. هر زمان قیمت نفت چند برابر شده، ادعاهایی چون مدیریت جهان، رسیدن به دروازه های بزرگ، تسخیر دنیا و فضا و کائنات ... گوش فلک را پر کرده، بالعکس با سقوط شدید قیمت نفت، یا انقلاب و شورش به پا شده و یا در وضعیتی متعادل تر، افرادی بالنسبه متعادل به میدان خوانده می شوند. پوشیدن کت و شلوار به رنگ سرمه ای و عبا به رنگ شکلاتی مد می شود. جنگ و جنگ طلبی تقبیح می شود. اندیشمندان از پناهگاهها بیرون آمده و در مدح دموکراسی و جامعه مدنی سخن می گویند، مقاله های کیهان لطیف تر (!) می شود و ...
در این چند روز قیمت نفت افت فاحشی پیدا کرده و اگر سقوط قیمت ادامه یابد، پیش بینی می شود که فتیله مدیریت های جهانی و صدور ایدولوژی و معجزات و ... باز هم پایین تر کشیده شود.
August 09, 2011 03:34:24 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر آقای احمد وحدت خواه
کاش ریشه آخوند وخائنان وطن فروش از ایران کنده می شد، که نشد واینگونه ایران وایرانی را به عمق حقارت وزلالت فرو بُرد. ای کاش های بسیاری برای افسوس خوردن هستند، اما چه سود؟
نفت ثروت طبیعی است که در زیر زمین نهفته وملت ایران می تواند ازوجود این ثروت طبیعی به زندگی بهتری دست یابد.
اگر از صدها سال پیش به هردلیلی آخوند در زندگی روزمره ایرانیان وارد نشده بود، شاید ایرانیان کمتری به بیماری خرافات و دین پرستی وخیانت به وطن وهموطن آلوده می شدند وبه سادگی سرنوشت ایران را به دست خمینی بی وطن نمی دادند.
شکی نیست که اصلی ترین دلیل هجوم قدرتهای استعمارگر به منطقه وجود انرژی فراوان می باشد، اما چگونه استعمارگران می توانند از هزاران فرسنگ دورتر، به راحتی این ثروت طبیعی ملتهای منطقه را بدست آورند؟ آیا بدون وجود دیکتاتورها و آخوند وخائن وجامعه خرافاتی استعمارگران می توانند به این روند ادامه دهند؟ بشر برای انجام هرکاری نیاز به ابزارمخصوص آن کار را دارد.آخوند خرافات را ترویج می کند وخائن تفرقه را بین اقشار جامعه بوجود می آورد. اگر این دو ابزار را از دست استعمارگر بتوان گرفت، استعمار گران فقط یک راه برای چپاول کشورهای دیگر در دست دارند، وآن حمله مستقیم نظامی به سرزمینهای نفت خیز است.اما بدلایل بسیار، در قرن 21 هیچ قدرتی برای بدست آوردن انرژی نمی تواند به سرزمین دیگری لشکر کشی کند. بنابر این باید دلایل دیگری را بیافرینند تا بتوانند نیروی فکری خود را در مناطق مورد نظرشان به اجرا درآورند.
به باور من، حقوق بشر در قرن 21 تبدیل به ابزاری برای نفوذ استعمارگران در مناطق نفت خیز شده است. به ترتیبی که دیکتارهای حاکم،بر سرنوشت مردم با نقض حقوق افراد واقشار جامعه جاده صافکن و زمینه ساز برای ورود استعمارگران به بهانه حمایت از حقوق بشر در بیشترین مناطق نفت خیز هستند.
ضرب المثل معروف می گوید: کِرم از خودِ درخت است.
ما ایرانیان اگر به منطق درست وعقلانی برسر منافع عموم ملت ایران برسیم و پیمان ناگسستنی براصول عقلانی ببندیم وپایبند بمانیم، ودروغ گویی را ترک کنیم، هیچ قدرتی قادر نخواهد شد ثروت ملی مان را غارت کند.حتی اگرچرچیل هم از قبرش بلند شود، بدون آخوند وبدون ایرانی خائن ووطن فروش نمی تواند به زره ای از ثروت ایران دست بیابد.
ایران سرزمین وسیعی است که جای فراوان برای کاشتن هویج نیز دارد. از آقای وحدت خواه سپاسگزارم.
زنده باد آزادی
پاینده ایران
August 09, 2011 11:21:22 AM
---------------------------
|