درک فلسفی دیالوگی ازهیوم ، پیرامون دین نازل شده و دین طبیعی
برای درک و شناسایی مسائل و برآمدهای فلسفی دیالوگ ، لازم است طراحی و توسعه داده شود بر روی موقعیتهای مختلف مذهبی ؛ نیازمند تشخیص و تمایزاست بین آنچه که اصطلاحاً نامگذاری کرده ایم به عنوان مذهب مشترک (تشریک مساعی و پیوندگاههای مذهب)، مذهب تاسیس و نازل شده ، با آنچه که « مذهب طبیعی »است.
مذهبهای تاسیس شده ، مانند کاتولیک ، پرتستان و غیره …، وجود پیش پنداشتها و مفروضات متافیزیکی که میتواند شکلی از واقعیت های فوق العاده خارج از جهان مادی به خود بگیرد ؛ مانند خدا ، شیطان ، فرشتگان ، فرشتگان مقرّب …، و اینگونه واقعیتها که فراتر و متعالی از جهان خلق شده است، نمیتواند قابل شناسایی برای انسان باشد ، آفریده و مخلوقی محدود و تنزل یافته در راهی غیر مستقیم و پیچیده . که تنها وحی ، و یا نور خارج از جهان مادی به لطف یک خدا که حضور خود را آشکار میسازد از طریق معجزات ، ورود و فداکاری عیسی مسیح ، و یا آموزش های داده شده به رسولان ، امکان وارد رابطه شدن با رمز و راز الهی را برای او میسر میسازد ...
بوسیلهٔ دگمها ، مقولات ایمان ، که کلیسا تلفیق و جهانشمول ساخته است ، عبادت و پرستش خدا سازماندهی میشود : ادیان الهام شده خود را تعریف میکنند از طریق سلسله مراتب روحانی و تصورات و مفروضات یک جامعه مشترک روحانی که گرد می آیند پیرامون اعترافات مشترک ، این بدان معنی است که استدلالهای ثانی و فرع شده از ایمان ، خود را تحت تسلط و مطیع دگماتیسم و اقتدار کلیسا می یابد .
این خلاف تفویض و ارائه دلائل و استدلالهایی است که از روشنفکران ازادیخواه قرن هفدهم و هجدهم میلادی بر خاسته است ، بر آنکه ایمان به عقل و استدلال باید جایگزین ایمان مذ هبی گردد، به این عنوان که دین طبیعی باید خود راجایگزین دین نازل شده سازد .
دین طبیعی همینطور مذهب فلاسفه ای را ارائه میدهد که در حال ساختن استدلال و یا ارائه « نور طبیعی »اساس همهٔ دانش ها و آگاهی ها هستند ، اما بطور مخصوص بر پایهٔ یک دئیسم (خدا انگاری) و یک اخلاق جهانشمول ، توانا به رهاسازی خود از شر و دگماتیسم غیرعقلانی و غیر منطقی و خود کامگی و پایان دادن به نسبیت تاریخی و فرهنگی ادیان مختلف نازل شده. اینها ماهیتا سه دکترین هستند - بر پایهٔ باور مذهبی بر حسب دلیل ، اثبات خصوصیات و هستی خدا با رها شدن در مشاهدهٔ نظم درطبیعت و هویت سازی اساس یک اخلاق جهانشمول - که ایده را در یک مذهب طبیعی تعریف میکند ، سنجش میزان آن نکاتی که مخالف و در تضاد است با آن نمونه ازمذهب محبوب ملی و وابسته به تودهٔ مردم بر پایهٔ وحی ، ایمان ، دگمها ، و اقتدار .
چه ، این ترکیب مبین یک آگاهی و شناخت درونی باشد ، منطبق بر یک غریزه و طبیعت ، مانند نزد ژان ژاک رسو در « حرفهی ایمان از کشیش بخش سَوُیارد (*savoyard)» یا چه این ترکیب از عقلانیت قوانین طبیعت به دستور یک خدای ساعت ساز باشد مانند نزد ولتر ، اکثریت فلاسفه فرانسوی دفاع میکنند از هدف دین طبیعی ، که بر پایهٔ « دئیسم »است
در انگلستان ، این گرایش با یک فرم باز هم برجسته تر است و مباحثه بین طرفدران دین نازل شده و دین طبیعی به عنوان یک آزادی سیاسی و مذهبی بدینسان جلوه گراست .اما همچنین بویژه به علت « علم جدید ، از نیوتن » ، میتواند استدلالهایی با خود به همراه بیاورد ، شاهد و مدرکی که از معلول به علت رسیده است ، استنتاجی،(aposteriori) ، به جهت حامیان دین طبیعی - که گاهی اوقات یک شکل واقعی « الاهیات تجربی » به خود اختصاص میدهند.
به این معنی که مناظره صرفا تقابل دو تراشه و برش مواضع نظری نیست ، از یک سو، گرایشات و سمتگیری های دین نازل شده (عرفانیها) ، و از سوی دیگر نگرش های دین طبیعی (خرد گرایان) : آن چیز هایی که بیشتر پیچیده هستند ، حامیان دین نازل شده گاهی اوقات بهره میگیرند از استدلال های خرد گرایان ، و مدا فعان مذهب طبیعی برخی فرا خوانها انجام میدهند به یک نوع ایمان خرد گرایانه بدون نگرانی ازپاره ای سخت گیری های علمی ...
ما میتوانیم تشخیص دهیم ، در میان انهایی که دفاع میکنند ازموضع دین نازل شده ، سنتی ، « عرفانیها » که طبیعت الهی را برای همیشه دور از فهم پیرامون دلائل و عقل انسانی میدانستند و هر گونه بحث پیرامون خدا را ممنوع ، و « دگماتیسم ها ، جزمی ها » بر خلاف سابق تلاش دارند برای نشان دادن و اثبات وجود خدا ، و ارائه و تقدیم یک تعریف از طبیعت عقلانی.
این جریان فلسفی ارائه و نمایندگی میشود توسط ساموئل کلارک(Samuel Clarke) در « نمایش و شناخت هستی و نشانه های خدا (۱۷۰۵) » ،که تلاش میکند برای اصلوب دادن به گفتمانهای امور الهیاتی تحت پوشش یک مدل انتزاعی با نمایش و ارائه ریاضیات .
آنچنان که موجودیت دین « طبیعی»قابل فهم است ، ما میتوانیم آن را بازگشت دهیم درراهی تقریبا خشن و نابهنجار (grosso modo) ، در دو گرایش و روند بزرگ ؛ خدا گرایان، دئیستها (فاقد دین و مذهب ) ، و خدا پرستان (دیندارن ) تجربی که تکیه دارند بر روی علم نیوتنی .
در قرن هفدهم لرد هربرت (Lord Herbert ,Chesbury) کارایی خود را به ظهور میرساند ، مانند « حقیقت » ۱۶۲۴ ؛ و « شفقت مذهب »۱۶۳۳ ؛ که در آن رخداد مجدد تمهای بزرگ نقادانه در باب دئیسم قابل مشاهده بود :
اول تقد م وبرتری عقل است : لرد هربرت با تمایز بین حقایق عقلانی و حقایق ذاتی ، اولی میاید تا دومی را کامل سازد درجسمانیت و ماهیت دین: استقرار یافته بر اساس حقایق ذاتی ، دین طبیعی باید بر پایهٔ عقلانی و عقل گرایی نمایش داده شود ، بدون وجودهیچگونه نیازی به وحی برای آن .
سپس ، فرضیه یک دین طبیعی اصلی : همهٔ ادیان تاسیس شده ، انحراف یافته هستندمحضا از یک دین طبیعی– روحانیون اولین منبع و علت این انحراف هستند – سر انجام ، بنظر میرسد لرد هربرت به عنوان یکی از پدران بنیانگزار دئیسم در عصر کلاسیک است ، مذهب طبیعی امکان آزاد شدن از اصول اخلاقی جهانی را فراهم میسازد ،به مفهوم ایجاد یک وضعیت به منزلهٔ هر ارزش اخلاقی لازم، در سمت و سوی رهبری ، انضباط ، و رفتار در زندگی.
در پایان قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم میلادی» جان تولاند » (John Toland) نیز به دفاع از دئیسم برخاست ، اما با الهام و الگو گرفتن از جان لاک (John Locke)که واقعیت را بر پایه و بنیاد تجربه و مشاهده بنا گذاشته است. بنابراین در اینجا هیچگونه جداگری و تمایزی برای ایده های ذاتی از ایده های عقلانی وجود ندارد از این رو که ایده ها از اول وجود ندارند : منشا همه آنها از تجربیات است. همچنین « جان تولاند » در کتابهای خود: « مدافع »،Amyntor(۱۶۹۰)(یک نام قدیمی یونانی) ؛ « مسیحیت رمز و راز نیست » (۱۶۹۶( ؛Nazarenus ،(۱۷۱۸) ؛(یا : یهودی، موسوی ؛ غیر یهودی، غیر کلیمی ؛ در ارتباط با انجیل برنابا و اناجیل چهارگانه و … )تلاش میکند بطور مناسبی برای مردود شمردن هر آنچه که شامل ایدهٔ الهامی و اسرارآمیز است و زیر سوال بردن مذاهب الهامی و نازل شده بر اساس ایمان ، معجزات و غیره …این فرض های دئیستی توسط ( Anthony Collins) ،انتونی کولین عمق و توسعه یافته است ، (مقاله در باره سود مندی دلیل و استدلال- ۱۷۰۷ (و کار)متی تیندال،)Matthew Tindal :مسیحیت به قدمت خلقت :یا انجیل یک تجدید انتشار دین طبیعی (۱۷۳۰) به عنوان یک بازگشت وارجاع به ماهیت و جسمانیت دئیسم.
آنچه که در باره دئیسم (deisme)نیوتنی ، یا «theisme تئیسم تجربی » است ،بیان و بازتاب می یابد در این عصر بوسیلهٔ ریچارد بنتلی (Richard Bently)، پیتر براون(Peter Browne)، و بخصوص ، جوزف بوتلر(Joseph Butler) .
در اصول ریاضی فلسفهٔ طبیعی ۱۷۱۳، نیوتن (newton)از تزی که بیان کنندهٔ خلقت جهان بود دفاع کرد ، مانند ساختار آن، و حرکت آن شدن، که میتواند بر اساس علل مکانیکی نباشد . نظم جهان تضمین میشود بوسیلهٔ خدا . استدلالی که بوسیلهٔ نیو تن به جلو رانده شد طبیعت دوگانه بود :
- از معلول به علت رسیده (aposteriori)،استنتاجی ، پروسهٔ بررسی، و یافتن نظم طبیعی ، نظم قوانین از پدیده های طبیعی .
- قیاسی و تطبیقی، معرفی یک وجه تشابه بین قوانین جهان و آنچه که تفکراتی است(محصول و فراورده عقلانی انسان)
در واقع ، یک چنین استدلالی الزاما فرضی است که طی آن سیستم جهان میتوانسته است حاصل یک قصد و یا طراحی الهی بوده باشد. این است استدلال طرحی که به وسیلهٔ جوزف بوتلر مورد استفاده قرار گرفت، در قیاس بین دین طبیعی و دین نازل شده، در ساخت و ساز، مسیر و گردش طبیعت.
(۱۷۵۶) برای تحلیل و نقد موقعیت دئیستها- ازجمله جان تولاند – و ما نمایش آنرا باز خواهیم یافت در دیالوگی از دیوید هیوم(David Hume) .
همینطور، ما مشاهده میکنیم رویا رویی ها در انگلیس را، بین طرفدران دین نازل شده که معروفترین آنها کلارک ، و دین طبیعی که معروفترین برگزارکنندهٔ آن جوزف بوتلر Butler J -هستند.
این مواضع و استدلالهایی است که هیوم به صحنه میاورد وبه نقد میگذارد در «دیالوگ » خود.
*کتاب امیل و یا آموزش و پرورش ، اثرژان ژاک روسو ، شامل نکتهٔ معروف « حرفه ایمان از کشیش بخش savoyard » (کتاب چهارم) ، که فراهم شده است بر روی عقاید و ایده های مذهبی رسو ، با نشانه ها و پیامهای با ارزش خود ، آن الگویی بود برای چگونگی سوالات مذهبی برای معرفی به افراد جوان : شخصیت کشیش بخش savoyard دارای کاراکتر دو مذهبی است که رسو از کودکی میشناخت .
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|