با این همه از آنجا که در کشور های دمکراتیک بر خلاف آنچه امروز در ایران حکمفرما است مردم در تصمیم گیریهای مهم مشارکت دارند، این گونه بحران ها دیر یا زودرفع خواهند شد.
می گویند روزی مارک تووین در روزنامه ای خبر مرگ خود را خواند و درمقام عکس العمل گفت:" در مورد سلامتی من مبالغه کرده اند!". در دوران جنگ سرد هر آنگاه که اقتصاد کشورهای غربی دچار بحران های ادواری اقتصادی می شد اربابان کِرملین و عواملشان با شادی و مسرت نوید پایان سیستم سرمایه داری و پیروزی نهایی اردوگاه سوسیالیسم را تکرار می کردند. اکنون که از آن مجموعه چندان کسی باقی نمانده است و حتی چینِ " کمونیست" به جرگه سرمایه داران و سیستم سرمایه داری پیوسته است، برای ایفای این نقش، آخوند خامنه ای در "جمهوری اسلامیست " جانشین کمونیست های سابق شده است.
هفته گذشته وی در جمع متصدیان حکومتی از گرفتاری های اقتصادی غرب اظهار خوشوقتی کرد اما به روی نامبارکش نیاورد که این بحران و رکود احتمالی ناشی از آن همزمان باعث شده است که بهای هر بشکه نفت ایران به کمتر از هشتاد دلار سقوط کند و اگر این وضع ادامه پیدا کند ورشکستگی مالی مزید بر ورشکستگی سیاسی رژیم خواهد شد. باید به خامنه ای گفت به مرحمت حکومت شوم شما امروز بیش از هر زمان دیگری اقتصاد ایران به در آمد نفت وابسته است و شما ریزه خواری هستید ازهمان سفره استکبار جهانی. ابلهانه شادی مَکن، بحران اقتصاد جهانی التیام پذیر است، تو فکری به حال خود و روزگارسیاهت کن!
سوای تُرهات خامنه ای، بررسی مسائل اقتصادی امریکا و اروپا و تاثیرآن بر اقتصاد ایران از اهمیتی ویژه برخوردار است. بر مبنای داده های موجود، اقتصاد جهانی طی یکی دو سال آینده رشد و رونق پیشین خود را باز نخواهد یافت. در حالی که مسائل اقتصادی ِ آمریکا با آنچه در اروپا می گذرد کاملاً متفاوت است، همزمان شدن این دو بحران الزاماً برون رفت از رکود اقتصادی این بخش از جهان را بسیار مشکل تر کرده است. ناگفته نماند که ژاپن نیز با بحران اقتصادی – مالی خود پس از گذشت دو دهه همچنان دست به گریبان است. یگانه نقطه امید بخش در شرایط کنونی تداوم رشد قابل ملاحظه در اقتصاد کشورهای در حال خیزش (Emerging Countries) یعنی همان گروه BRIC : برزیل، روسیه، هندوستان و چین است که تاکنون توانسته اند با تحمل بار سنگین اقتصاد جهان از سقوط جهانی اقتصاد آزاد پیشگیری کنند. در حالی که آمریکا، ژاپن و اروپا طی چند سال آینده با آهنگ رشد کمتر از دو درصد باید سرو کله بزنند، کشورهای " گروه بریک" همچنان با میانگین حدود ده درصد رشد در سال توازن خود را حفظ کرده اند. با چنین آهنگ رشدی در این کشورها ی پرجمعیت میزان تقاضا در سطح جهانی همچنان در حال افزایش است. با این همه چنین شرایطی برای مدت زمان طولانی قابل دوام نخواهد بود و اگر آمریکا و اروپا نتوانند هرچه زودتر به اوضاع آشفته اقتصاد خود سامانی بدهند، دامنه بحران کنونی جهانی خواهد شد. به ویژه در مورد اقتصاد چین و روسیه حساسیت به آنچه در آمریکا و اروپا می گذرد بسیار شدید است. آمریکا بزرگترین بازارصادرات چین است و رونق اقتصادی روسیه متکی به بهای نفت.
چه می شود کرد؟
مسأله آمریکا، بر خلاف اروپا ورشکستگی مالی نیست، بلکه برعکس، احتکار و انباشته شدن سرمایه در بخش خصوصی و محدودیت قانونی بخش دولتی در افزایش هزینه های عمومی باعث بیکاری و ناتوانی رشد اقتصادی شده است. اگر بخش مستغلات و خانوارها و صنایع با استفاده ازنرخ بهره پایین در آمریکا، که بر مبنای گفته اخیر رئیس بانک مرکزی (Federal Reserve) قرار است حداقل تا پایان سال دوهزارو سیزده دوام یابد، بر فعالیت سرمایه گذاری و مصرفی خود بیافزایند ، مشکل بیکاری و کمبود بودجه با افزایش اشتغال وآهنگ رشد حل خواهد شد. مسأله اروپا با آنچه در مورد آمریکا یادآور شدیم متفاوت است و در نتیجه راه حل آن نیز بسیار مشکل تر و پیچیده تر می نماید. آنچه در این نوشته به نام اروپا یادآور می شویم منظور هفده کشور عضو منطقه یورو است و نه تمام بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا. از عجایب زمانه یکی همین است که ده کشور اروپایی که بیشتر آنها دموکراسی های نوبنیان پس از رهایی از قید کمونیسم هستند، در مقام مقایسه از شرایط اقتصادی و دورنمای امیدبخش تری برخوردار ند.
اشکال اساسی مسئله در اروپا ساختاری می باشد و تا زمانیکه در این مورد اقدامات اساسی صورت نپذیرد تلاشهای نیم بند علاجِ کار نخواهد بود. اعمال موثرسیاست اقتصادی نیازمند همآهنگی دوبازوی سیاستگذاری واجرائی بانک مرکزی و بودجه است. در اروپا هفده کشور عضو دارای یک بانک مرکزی هستند و هفده بودجه مستقل. به عبارت دیگرسیاست پولی (Policy Monetary) و سیاست مالی (Fiscal Plolicy) باید همآهنگ باشند. در امریکا این دو بازویِ سیاستگذاری و اجرائی هردو در سطح حکومت فدرال در واشنگتن برنامه های خود را همآهنگ می کنند. در اروپا بانک مرکزی (ECB) در فرانکفورت برای هر هفده کشور عضو یک سیاست و یک نرخ بهره مشترک اعمال می کند اما در عین حال هریک از کشورهای عضو درمورد بودجه، یعنی میزان مالیات ومخارج خود مستقلاً عمل می کنند.
این وضع قابل دوام نیست زیرا نتیجه آن رویدادهایی است نظیر آنچه امروز درمورد یونان و دیگر کشورها شاهد آن هستیم. آلمان ودیگر کشورهای مرکزی و معتبر این مجموعه ناچار هستند یا متقبل زیاده رویهای یونان و دیگرکشورهای بدهکار و پیرامونی بشوند و یا آن دسته از کشورها اعلام ورشکستگی کنند که در این صورت ارزش و اعتبار یورومضمحل خواهد شد. خواهی نخواهی اروپا ناچار خواهد شد به خاطر حفظ یورو با انتشار یک نوع اوراق قرضه مشترک تحت عنوانی نظیر یوروباندز (Euro Bonds) قدرت استقراض و صدور اوراق قرضه را متمرکزکند. گزینش چنین تصمیمی آسان نخواهد بود و به احتمال زیاد آلمانی ها بیش از دیگران مقاومت خواهند کرد زیرا برهزینه پرداخت بهره برای آلمان که از اعتبار برتری برخوردار است افزوده خواهد شد اما دیگر کشورها هزینه کمتری خواهند پرداخت. متمرکز کردن استقراض نخستین گام خواهد بود در مسیر اجتناب ناپذیر مالیه، بودجه، و سرانجام سیاست مالی ( Fiscal Policy) مشترک برای هر هفده کشورعضو.
متاسفانه در شرایط کنونی رهبران سیاسی اروپا همیشه یک قدم از حوادث عقب بوده اند و احتمالاً زمانی دراین مسیر قدم خواهند گذارد که هزینه ای سنگین تر به اقتصاد اروپا تحمیل شده است. با این همه از آنجا که در کشور های دمکراتیک بر خلاف آنچه امروز در ایران حکمفرما است مردم در تصمیم گیریهای مهم مشارکت دارند، این گونه بحران ها دیر یا زودرفع خواهند شد.
اگر پی آمدها و آثارناشی از این بحران که در شرایط فعلی هنوز علاج پذیرهستند منجر به یک بحران اقتصادی جهانی شود و بهای نفت به سطح بحران های پیشین برگردد، برای اقتصادِ " نفت- پناه" ایران هیچ گونه برنامه اضطراری و یا طرح نجاتی پیش بینی نشده است. حتی بدون چنین رویدادی اوضاع معیشتی مردم در ایران روز بروز مشکل تر می شود و این در حالی است که غاصبان قدرت در ایران هر روزطرح تازه ای برای چاپیدن اموال عمومی اجرا می کنند. سخنرانی های بی محتوا و اسفبار خامنه ای به مصداق واقعی"رُم می سوخت و نرون بِشکن می زد" در آمده است. خامنه ای روضه می خواند در حالیکه اقتصاد ایران در شُرف انفجار است.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|