اسرائیل در خاورمیانه کشوری نامحبوب است؛ جزیره ای محصور در دریای دشمنی، دژی در محاصره دشمنان. در سالهای اخیر با قدرت گرفتن بیش از پیش اسلام گرایان، اسرائیل یک متحد و یک دوست مهم را از دست داده است. نظام سکولار ترکیه اینک زیر پای نوعثمانیگری اسلامگرایان حزب عدالت و توسعه به دشواری نفس می کشد؛ اولین قربانی اسلامگرایی رو به رشد در ترکیه روابط آن با اسرائیل بوده است. ترکیه اینک مدتی است که خط مقدم اسرائیل ستیزی در جهان اسلام است. سیاستهای دولت اردوغان با حمایت اکثریت مردمی روبروست که بر طبق آخرین نظرسنجی پیو تنهاچهار درصد آنان به یهودیها نگاهی مثبت دارند؛ رقمی که در مصر و اردن و پاکستان ۲، در لبنان 3 و در خود سرزمینهای فلسطینی چهار درصد است. نکته جالب درباره ترکیه این است که بر خلاف اکثر کشورهای اسلامی ترکها از مسیحیان نیز احساس بیزاری می کنند و تنها 6 درصد آنان نسبت به مسیحیان احساساتی دوستانه دارند؛ این رقم در مصر 48، در اردن 57، در لبنان 96 و حتی در پاکستان 16 درصد است که بیانگر وخامت کلی اوضاع در ترکیه است. از سوی دیگر حسنی مبارک، دوست قدیمی اسرائیل، اینک بر روی برانکارد منتظر محاکمه است، درکنار او چندین مقام مسئول به جرمهای مختلف از جمله تخلف در قرارداد صدور گاز به اسرائیل ـ اتهامی براستی نمادین ـ انتظار محکومیتی سنگین را می کشند، لوله های گاز بین مصر و اسرائیل پیاپی منفجر می شوند و اسلامگرایان تندرو در میدان التحریر با چهره های برافروخته برقراری شریعت اسلامی و لغو قرارداد صلح را فریاد می کشند. در تمامی خاورمیانه موقعیت اسرائیل رو به افول است؛ هر جا که تحولی رخ داده یاامکان وقوع دارد، منافع اسرائیل در خطر بوده و خواهد بود. حتی در سوریه نيز دولت جانشین بشار اسد چندان با اسرائیل مهربانتر نخواهد بود. برآمدن یک دولت تندروی سنی برخاسته از اخوان المسلمین در سوریه، در شرایطی حتی می تواند تهدیدی جدیتر برای اسرائیل را رقم بزند اگر منجر به آن شود که حمایت سوریه که به لحاظ استراتژیک دشمن اسرائیل است از شیعیان به سنیها منتقل شودو سنیهای لبنان را از دولتهای میانه روی عرب دور و به محور مقاومت عربی نزدیک کند. در این شرایط ایران یکی از معدود جاهایی است که تحول در آن نه تنها می تواند جدیترین دشمن اسرائیل را از میان بردارد بلکه واقعیات سیاسی و تاریخی حاکم بر روابط دو کشور می تواند زمینه ساز همکاریهای استراتژیک میان ان دو را فراهم کند. هر دو کشور طی نیم قرن اخیر با عمده کشورهای عربی روابطی پرتنش داشته اند. هر دو کشور در خاورمیانه عربی غریبه و دیگری محسوب می شوند. ایران بر خلاف ترکیه هرگز مرکز خلافت اسلامی نبوده است و دوران عظمت تاریخی اش مربوط به عصری پیش از ظهور اسلام است. دو کشور روابط دوستانه تاریخی دیرینه ای داشته اند که تاریخ آن به بیش از دو هزاره قبل باز می گردد. مهمتر از همه طی سی سال اخیر عملکرد جمهوری اسلامی، به مثابه نتیجه عملی یک گفتمان یهودستیز و اسرائیل ستیز اسلامی ـ مارکسیستی احساسات خصمانه قابل توجهی را نسبت به محور مقاومت عربی در میان مردم ایران برانگیخته است که بهترین شاهدش حضور مداوم شعار نه غزه نه لبنان در تمامی تظاهرات و اجتماعات پس از روز قدس بوده است. این شعار چنان محبوب است که حتی تماشاگران فوتبال نیز در استادیوم آزادی به صورتی خودجوش آن را سر دادند، در حالتی که توپخانه مجهز تبلیغاتی نیروهای چپگرا و اسلامگرا در سوی منتقدان حکومت به شدت کوشیده مردم را از دادن این شعار بر حذر بدارد. در چنین شرایطی واکنش طبیعی اسرائیل می بایست استقبال از این گفتمان جدید، کمک به گسترش آن و یا لااقل عدم ضربه زدن به آن باشد. واکنش دولت و محافل سیاسی اسرائیل اما کاملا برعکس است، گویا دولت اسرائیل تمام تلاشش را به کار بسته است تا بار دیگر احساسات خصمانه علیه خود را در ایران شدت بخشد.
در ایران کنونی دو نیروی عمده سیاسی ـ اجتماعی حضور دارند، ملی گرایان اسلامگرای. ملی گرای ایرانی بیشتر با لیبرالیسم آمیخته است و اسلامگرایی بیشتر با چپگرایی. اسرائیل ستیزی بخشی جداناشدنی از گفتمان اسلامگراـ چپگراست. آن نیروی مهم سیاسی اجتماعی که به شکلی فزاینده در حال رشد و گسترش است، چندانکه اسلامگرایان حاکم را نیز به هوس بهره برداری از خود انداخته است، ملی گرایی ایرانی است؛ نیرویی که قدرتش را از حضور موثر و رو به رشدش در توده های مردم حتی در دورافتاده ترین نقاط ایران می گیرد. ملی گرایی ایرانی تا بحال بیشتر در لباس لیبرال ظهور بروز یافته است.تا آنجا که به اسرائیل مربوط است ملی گرایی ایرانی طیفی است که از نیروهای لیبرال شروع می شود و تا فاشیسم یهودستیز امتداد می یابد. طبیعتا منافع بلند مدت اسرائیل در گروی آن است که اسرائیل ستیزی در میان نیروهای ملی ایران تقویت نشود تا ایران پسا جمهوری اسلامی به پشتوانه رای مردم و نهادهای دموکراتیکش نه دشمن اسرائیل که دوست اسرائیل باشد. طبیعی است که یک ایران دموکراتیک دشمن اسرائیل برای اسرائیل بسیار خطرناکتر خواهد بود تایک ایران اسرائیل ستیز اما منزوی که رئیس جمهورش احمدی نژاد باشد و رهبر ش خامنه ای. یک ایران دموکراتیک دوست اسرائیل نیز به تنهایی می تواند جای خالی ترکیه و مصر را در آن منطقه پر کند.
در چنین شرایطی شائبه های جدی موجود درباره نقش اسرائیل در حمایت از خط تجزیه طلبی در مرزهای غربی و شمال غربی کشورمان تنها نتیجه ای که دارد دامن زدن به احساسات ضداسرائیلی و ضدیهود در میان نیروهای ملی گرای ایران است. در سالهای اخیر درباره حمایت مالی، آموزشی و امنیتی اسرائیل از گروههای قومی در غرب ایران و تلاش برای تجزیه ایران به کرات در مطبوعات سخن گفته شده است. مستندترین آنها اما افشای گفتگوی مئیر داگان با معاون وزارت خارجه آمریکا و تاکید او بر مقابله با جمهوری اسلامی از طریق سرمایه گذاری بر روی تنشهای قومی در ایران در اسناد ویکی لیکس بوده است.این همه البته برای فشار به جمهوری اسلامی است؛ حکومتی که در مرزهای اسرائیل گروههای نظامی گوش به فرمان دارد که پیوسته مشغول عملیات خرابکارانه نظامی و امنیتی علیه اسرائیل هستند والا این تصور که چهار کشور قدرتمند خاور میانه و جامعه جهانی زیر بار این مسئله بروند که فی المثل کشور کردستان با جدا کردن تکه هایی از خاک ترکیه، سوریه، عراق و ایران پدید بیاید و آن منطقه درگیر جنگی پایان ناپذیر شود غیرمعقول است. از سوی دیگر اسرائیل در شمال غرب ایران با حمایت مالی از گروههای پان ترکيست درصدد ایجاد مزاحمت برای ایران است. بنا بر شنیده ها پیش از تیره شدن روابط اسرائیل و ترکیه این حمایتها از درون خاک ترکیه وبعد از تیرگی روابط دو کشور بیشتر از طریق آذربایجان صورت می گیرد.
در چنین شرایطی مایه تاسف است اگر اسرائیل با حمایتش از خط تجزیه ایران به یاری جمهوری اسلامی بیاید تا جمهوری اسلامی بتواند هم نبود خود را مترادف تجزیه ایران قرار دهد و هم نیروهای ملی گرای ایران و توده های تحت تاثیر گفتمان ملی گرا را به ورطه اسرائیل ستیزی بغلطاند در حالیکه دوستان دیگری در ایران ندارد و لابد منابع اطلاعاتی اش نیز باید بدانند که خواب و خیال تجزیه ایران از طریق برخی گروهکهای تروریست قومگرا که در همان مناطق مورد ادعایشان نیز پایگاهی جدی ندارند خیالی بیهوده است. ممکن است کسی بگوید عملکرد دولت اسرائیل پاسخ به عمکرد دولت ایران است، این استدلال اگر چه با توجه به عملکرد جمهوری اسلامی در لبنان و فلسطین و عزم جمهوری اسلامی برای نابودی اسرائیل بهره ای از حقیقت دارداما باید توجه کرد که دولت ایران نماینده دموکراتیک مردمش نیست در حالیکه دولت اسرائیل نماینده دموکراتیک مردم اسرائیل است. عملکرد دولت ایران برآمده از خواست مردم ایران نیست و مردم ایران به وضوح این را در شعار نه غزه نه لبنان نشان داده اند عملکرد دولت اسرائیل در حمایت از گروههای تجزیه طلب اما طبیعتا باید ترجمان خواست ملت اسرائیل باشد. ضمن آنکه در نهایت این اقدامات اسرائیل تنها فروپاشی جمهوری اسلامی را به تاخیر می اندازد چرا که ترس از تجزیه ایران یکی از ترسهایی است که مانع اجماع نخبگان و توده ها در ایران بر سر سقوط جمهوری اسلامی شده است. اگر اسرائیل براستی خواهان آن است که با سقوط جمهوری اسلامی از شر یک خطر بزرگ امنیتی خلاصی یابد بهتر آن است که با تقویت گروههای تجزیه طلب به یاری جمهوری اسلامی نیاید. در نهایت امید این است که اگر اسرائیل با استفاده از امکاناتش خصوصا گروههای حامی اش در ایالات متحده در کنار ملت ایران که رابطه دوستانه آنان با قوم یهود قدمتی بیش از دو هزاره دارد نمی ایستد لااقل به شکلی غیر مستقیم در کنار جمهوری اسلامی قرار نگیرد و با دامن زدن به تنشهای قومی در ایران بر عمر این حکومت ماجراجو و یهودستیز نیفزاید.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
Araz
ما آذریها ترک نیستیم، بلکه ترک زبانیم. در ایران فقط جمعیت ترکمن هستند که اصالتاً ترک هستند، از ترکان قوز. ما از همهٔ امکانات برخوردار هستیم به جز آموزش زبان مادری که آن نیز در حال رفع میباشد. اگر تا به امروز این امکان نبود، به این دلیل میباشد که متقاضی نبود، اما الان عدهای از هم میهنان خواستار آموزش زبان مادری شده اند که این امکان در دانشگاه تهران و تبریز به وجود آماده است. پرداختن به موسیقی، رقص و ادبیات محلی در آزادی کامل هماکنون نیز ممکن است و هیچ وقت این آزادی از کسی سلب نشده است. این افکار به ظاهر "قوم گرایانه" به خصوص در این مقطع حساس از تاریخ ایران کاملا انحرافی بوده و از خارج هدایت میشود. روابط ما با دولت ترکیه هماکنون نیز عالیست و خواستار روابط نزدیکتر با رژیم فاسد و دست نشانده الهام علیف نیستیم. پاینده ایران، وار اولسون گوزل ایرانیمیز.
August 14, 2011 12:20:58 PM
---------------------------
رزگار
با احترام.
من به عنوان یک کرد هیچگاه خود را ایرانی نمیدانم اما لزومی هم نمی بینم که با ایرانی ها دشمنی داشته باشم. تجربه تاریخی نشان داده است که هیچگاه مت تحت امنیت و آرامش نبوده ایم و عقل سلیم به ما حکم میکند که دیگر دلمان را به وعده های تو خالی ایرانیان خوش نکنیم. کرذستان یک سرزمین اشغال شده توسط ایران ترکیه عراق و سوریه است. همیشه ما را به عنوان کرد ایران کرد عراق کرد ترکیه . .... میشناسند. اما هیچگاه به خود اجازه نداده اید که ما را کرد کردستانی بنامید. در عمل هم که معلوم است. دوستان ما این حق را بخود میدهند که ما را به زور همسایه و هم وطن خود بدانند و دیگر کردها را هم وطن عراقیها ترکیه ایها و سوری ها بدانند. پس حق ما کدام است؟؟؟؟ آیا زمان ان نرسیده است که ما و ذیگر قومیتهای این کشور به حق خود برسیم. حقی که شما برای ما تعیین نکنید.هر کس در راستا به ما معامله کند ما با آغوش باز پذیرا یش هستیم. چه اسرییل و چه هر کشور دیگری. سرزمین تحت اشغال است و ما هم تا آخرین قطره خون با دشونان میجنگیم.
August 14, 2011 10:09:41 AM
---------------------------
آرش
به نظر من ایرانی ها در این برهه تاریخی دچار توهم توطئه (پارانوئید) شده اند. این گفتمان را در همه تریبون¬های جمهوری اسلامی و بخصوص شخص خامنه¬ای می¬توان دید. بر اساس این گفتمان نیز هر نظری که غیر از نظر خود حاکمان وقت داشته باشد، منافق، فتنه گر، انحرافی و ... خوانده شده، مجوز لازم برای سرکوب (حتی وحشیانه) می شود. شایسته است به جای دشمن تراشی موهومی به تنوع و تفاوت فکری و فرهنگی همدیگر احترام بگذاریم که از مهمترین مشخصه¬های دموکراسی است.
بعنوان کسی که در آذربایجان (تبریز) متولد و بزرگ شده و مسائل فرهنگی حاکم بر آذربایجان را دیده ام(حداقل بعد از انقلاب) سوالی که برایم پیش میآید اینست که نویسنده این مقاله با این ادبیات سرشار از کینه، اصلاً اهمیتی به دغدغه¬های فرهنگی مردم آذربایجان که ساکنان این سرزمین هستند، قائل هست؟! اتفاقاً مردم این منطقه بیشترین ضربات را از قبیله¬گری، قوم¬گرایی و نژادپرستی دیده¬اند. بعد از قاجاریه و بروی کار آمدن رضاخان، سیاست حکومت مرکزی بهانه¬ای شد که از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مناطق مختلف ایران از جمله آذربایجان (موضوع مقاله) دچار محرومیت شوند. در آن مقطع از تاریخ ایران، فرهنگ، تاریخ و زبان فارسی بعنوان رسمی شناخته شده و افکار نژادپرستان آریایی که همزمان در آلمان زمان هیتلر روی قدرت بود، بیشترین حملات و ضربات را به مردم آذربایجان وارد کردند. آذربایجان که مرکز فرماندهی مشروطه بود و توانست آنرا حفظ کند، مورد کینه دو جانبه هسته¬های قدرتگرای سلطنت طلب و پان ایرانیستها شد.
همچنین کسانی که در صدد تخطئه نظریه فدرالیسم هستند خاطر نشان میگردد که فدرالیسم بعد از مشروطه و با تأسیس مجالس ایالتی در ایران تجربه شده و مشکلاتی که در مقاله مطرح شده، رخ نداده است. البته این مجالس با روی کار آمدن رضاخان و تأسیس حکومت مرکزی از بین رفتند.
اینکه در این مقاله، عنوان شده اسرائیل در منطقه مخصوصاً در کشور آذربایجان دست به یکسری تحریکات قومی می¬زند، بدون هیچ سندی ذکر شده و بعد از ناسزا گویی به کسانی که در این باصطلاح دام افتاده اند، آنها را مزدور و فریب خورده معرفی کرده اند. بر فرض درست بودن این ادعا، این توهین به هموطنان آذربایجانی شما هست که آنها مزدور یا مثلاً عده¬ای عوام که با این تحریکات فریب میخورند و در نهایت خائن به کشور معرفی میشوند. اگر از تأثیر پذیری این ادعاها بر مردم این منطقه هراسی در نویسنده مقاله ایجاد شده، این خود اعتراف به خلأ و کمبود فرهنگی این منطقه از هویت و فرهنگ فراموش شده خویش است. لذا بجای تمسخر، تهدید و دشمن¬تراشی بهتر است به ریشه و علل این کمبود پرداخته شود. چراکه این مسأله فرهنگی اگر برطرف نشود، ممکن است به مسائل سیاسی نیز کشیده شود.
من خود به عنوان هموطن آذربایجانی شما، مسأله را اول داخلی میبینم که اگر حل نشود، ممکن است برخی کشورها نیز به این دامن زده، منافع خود را پیاده کنند.
August 14, 2011 05:40:13 AM
---------------------------
siroos
من فکر کنم که جنابعالی دچار سرما خوردگی ملایی شدید ولی این رو در محاسبات خود قرار دهید که امروزه سی و سه سال پیش نیست که عکس اقا رو در ماه ببینیم و یا گول این روشن فکر های خودمان را بخوریم که در بهشت زهرا پشت سر اقا ایستادند و با سر تکان دادن تصدیق کردند که اقتصاد مال خر است
August 14, 2011 02:02:06 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر هم میهن گرامی یک ترک
هرگز در درون ایران از هیچ هموطن ترک زبان ویا از دیگر هموطنان ازدیگر اقوام در طول عمرم نشنیدم که راجع به جدایی از ایران یا شکل سیاسی واژه ناشناس فدرالیسم در درون ایران سخنی بگوید. همه سخن از برابری افراد ایرانی وحقوق ملی وفرهنگی می گویند نه اینکه بخاطر ستم یک رژیم بیگانه و خون آشام بخواهند از خانه پدری دل بکنند وراه جداسری وخیره سری را پیش بگیرند. تمام این دغل بازیها و روش های شارلاتانیسم در خارج از ایران توسط عده ای فاشیست خائن به ایران وملت ایران با حمایت بیگانگان پر وبال داده می شوند. همانطور که سی وسه سال پیش رادیو بی بی سی از خمینی گجستک یک رهبر آزادیخواه در مغز نسل روفوزه 57 ساخت وبه اهداف ننگینش رسید وایران وایرانی را در سراسر جهان خار وذلیل کرد. طرح تجزیه ایران نیز از قائده خواست استعمار گران ومزدوران جیره خوارشان بیرون نیست. چون ایران تجزیه شده راحت تر قابل چپاول وغارت می باشد. تعدادی هموطن ناآگاه ویا از نوع سودجو وفرصت طلب را نیز در پوشش نام فعال حقوق بشر گرد خود آورده اند و به دروغ ادعای نمایندگی از طرف اقوام ایرانی را می نمایند. ومرتب کنگره وکنفرانس برای حمایت از حقوق اقوام ایرانی تشکیل می دهند. و در رسانه ها نیز پخش می کنند. حالا این افراد بی پدر ومادر وطن فروش از کجا وبه چه طریقی نماینده هفتاد میلیون ایرانی شده اند را هیچ کس نمی داند. پیش از اینکه هموطنان ما گرفتار عده ای فاشیست شوند گفتنی ها را باید رُک وپوست کنده گفت. اگر اشتباه می کنم راهنمایی بفرمایید لطفاً. سپاسگزارم.
زنده بادآزادی
پاینده ایران
August 13, 2011 11:31:10 PM
---------------------------
یک ترک
با سپاس و درود
خواستم این مساله رو بیان کنم که در ترکیه از مسیحی ها منزجر نیستن ولی از ارامنه انزجار دارند ارمنی ها با جعل تاریخ و زیر بار نرفتن برای تحقیقات تاریخی دراین زمینه نمی گذارند سوال مبهم کشتار ارمنه حل شود و پای فشاری می کنند تا کشتار ارامنه به صورت رسمی قبول شود ولی واقعیت این است که دست ارمنی ها به خون هزاران ترک د ر ایران و آزربایجان آلوده است از 100 سال پیش تا کنون
نمی دانم چرا فجایع اشغال و کشتار ترک ها در اورمیه عنوان نمی شود یا در قره باغ , این عامل انزجار ترک هاست از ارمنی ها والا با مسیحی ها هیچ مشکلی ندارند وقتی که قسمتی از ترک ها خود مسیحی هستند مثل ترک های گاگاوز یا ترک های مستقر د ر روسیه یا شرق اورپا
ترک های ایران هم طبق برداشت شما از اسرائیل خط نمی گیرند حتی از حمایت ترکیه و آزربایجان نیز محرومند و اصلا اتکائی به این کشور ها ندارند خواست ترک های ایران بیشتر مسائل فرهنگی است و زبانی
جدا شدنی در کار نیست بعضی ها عادت دارند این مسائل را بزرگ کنند تا مردم بترسند ترک ها همیشه از مدافعین این کشور بوده اند ولی در حال حاضر می خواهند به خواست فرهنگیشان جامه عمل پوشیده شود
در مورد ترک ها و یهودی ها هم به خاطر اینکه باز در ترک ها یهودی ها زیاد بودند و یکی از امپراطوری های ترک به نام خزر در قدیم موجود بوده حداقل دیدگاه بدی ندارند
ترک ها برخلاف آنچه گفته می شود متعصب نیستند وجود ارامنه در شهر های ترک نشین و مناطق ترک نشین و همچنین جمعیت آشوری ها و یهودی ها موئد این گفته می باشد بگذریم که چند سال است مهاجرت ارامنه شدت گرفته ولی دلیل ان ترک ها نیستند
در حال حاضر کردها تجزیه طلبی می کنند و قصدشان تجزیه ایران است چیزی که می بینیم مثل گروه پژاک و حمله های متعدد آن به ایران
من به عنوان کسی که در جامعه ترک ها زندگی می کنم و خود یک ترک می باشم گفته های شما را تا حدود زیادی رد میکنم اسرائیل نفوذ چندانی درمیان ترک ها ندارد شاید در میان هموطنان دیگرمان داشته باشد بخصوص کرد ها و بلوچ ها
در ضمن ترک ها خاستار روابط بهتری با کشور های ترک منطقه هستند مثل آزربایجان و ترکیه و ترکمنستان و ازبکستان و جمهوری های خود مختار روسیه و از هموطنان غیر ترک خود انتظار دارند در مقابل بعضی از جنایات مثل قره باغ سکوت پیشه نکنند و در تظاهرت های ارمنه بر ضد ترک ها شرکت نکنند چرا که اجداد ا سال ها از این مرز و بوم دفاع کردند در هر حکومتی و در هر زمانی
و گذشته از مسائل تاریخی عنوان شده در سایر سایت ها و توهین هائ یکه می شود ترک ها عزم جدائی ندارند چون ما دیگر باهم پیوند محکمی داریم ولی انتظار داریم تا مسائل ما هم مورد برسی قرار گیرد
نگرانی ها ی ما نیز برسی شود و حداقل در بعضی موارد بی طرفی هموطنان چشم و گو ش بسته ما حفظ شود
ترک های ایران پل های رابطه قوی با کشور های ترک هستند و حضور مفید آنان در تاریخ گذشته ایران کتمان ناپذیر است
اکثرا میگویند ترک ها باعث جدائی مناطقی از ایران شدند بنده این سوال را میکنم مگر قاجارنماینده ترک ها بود؟
اگر هر شاه دیگری بود آیا می توانست درمقابل زورگوئی روسیه بایستاد
خود رضا پهلوی در زمبان جنگ با انگلیس و روسیه از ایران تبعید شد پسرش رنگ جبهه جنگ را ندید ولی پسران شاهان قاجار خود فرمانده جنگ بودند
دوستان خوبم و هموطنان عزیزم در هر گرایشی که هستید و هردینی که دارید منصفانه به قضایا نگاه کنید ما چندین ملیون جمعیت کی و کجا برعلیه هموطنان خودمان اسلحه به دست گرفتیم ؟
زمانی که کرد ها در مرز ها فرزندان ایران را سلاخی می کردند ماهم پا به پای شما و همه کشته دایدم و خون دادیم
لطفا ازاین سخنان دروی کنید این سخنان باعث جنگ و فتنه داخلی می شود
من اعتقاد دارم که آینده کشور ما درست خواهد شد
در سایه وحدت و همدلی و احترام به همدیگر و حقوق همدیگر
همانقدر که خمینی شهری ها از تجاوز دسته جمعی ناراحت شدند اینجا در میان ترک ها هم ناراحت شدند ما همه از یک پیکریم و بی جهت از خودمان برای خودمان دشمن نسازیم
با درود به نویسنده
یاشاسین آدام اوشاغی
زنده باد فرزندان آدم
August 13, 2011 04:13:23 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود حق گرامی وآقای سعید قاسمی نژاد
سپاسگزارم از مقاله آقای قاسمی نژاد برای این مقاله وهمچنین برای همه حمایت هایتان از دانشجویان آزادیخواهان درون ایران.
اسرائیلی ها با تصمیمات غلط هم به خودشان و هم به ما زیان می زنند و ما وظیفه داریم بدانیم چرا دیگر تشکل های فعال سیاسی و رسانه های ایرانی ، با وجود اسناد معتبر در جهت تجزیه ایران، حرکت قابل توجهی را اتخاذ نمی کنند و با تجزیه طلب ها به صراحت ما سخن نمی گویند؟
سپاسگزار می شوم اگر پاسخ دریافت کنم؟
ارادتمند کاوه
زنده باد آزادی
پاینده ایران
August 12, 2011 01:55:17 PM
---------------------------
شمه
کاش مي توانستيم طوماري جمع و به صورت اينترنتي امضا کنيم تا صدايمان به گوش اسراييلي ها برسد.
اي کارشان به نفع هيچ کس نيست
August 12, 2011 12:29:43 PM
---------------------------
|