حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
عادت بیمار اصلاحات

August 24, 2011

چهارشنبه 2 شهریور 2570 = August 24, 2011

بابک ارزانی کیهان آنلاین
 

انسان عادت به همگن سازی و کلی نگری دارد و برای این کار از ابزارهای حسی خود بیشترین بهره را می برد به گونه ای که حتا فضا، در روند رشد کودک و هماهنگی حس های متفاوت او، به صورت محیطی همگن هویدا می شود. دسته بندی و قانون سازی مرحله دوم این عادت است. یافتن تضادها و تشابهات برای تمایز دادن به آنچه در این محیط همگن وجود دارد و در نهایت نام گذاری، ساخت کلمه و انتزاع پردازی برای ایجاد جهانی در جهان دیگر و فضایی در ذهن آدمی، نقطه شروع زندگی جمعی و همچنین بسیاری از مشکلات جهان شناختی بشر است.

کلمه و زبان، بانی همزیستی انسانها ، کلی گرایی و عادت ثابت پنداری امور می شود و هرچند تمیز و اشاره را آسان می کند، اما همزمان باعث خلط مبحث و ندیدن تغییرات بنیادین در اموری می شود که تنها به خاطر داشتن نام، ثابت به نظر می آیند. "خود آگاه عادت ترجمه افکار با کلمات را دارد و از این رو همواره برای یک امر ذهنی اسمی خاص می گذارد و دقیقا به همین خاطر خیال می کند این امر ذهنی همواره ثابت می ماند و تنها شدت و ضعف پیدا می کند، حال آنکه در حقیقت کیفیت و طبیعت آن امر تغییر می یابد"1 به طوری که اگر احتیاج به نام گذاری باشد نیازمند نام دیگریست. به عبارت دیگر همان طور که برگسن اثبات می کند، زبان بیمار و ضعیف است و شاید هر انسانی، به خصوص «من» ایرانی در این برهه از تاریخ، نیازمند این باشد که مفاهیم و کلماتی را که روزانه از آن استفاده می کند مورد بررسی قرار دهد.

یکی از این کلمات رایج «اصلاح» است. رفرم و اصلاح در علم زیست شناسی و همچنین فلسفه سیاسی به معنای روش و آنتی تزی علیه انقلاب نیست بلکه راه طبیعی و مستقیمی برای رسیدن به نتایج انقلاب است. روند بهترسازی و اصلاح تا آنجایی که ممکن است ادامه پیدا می کند تا آن موجود در طبیعت یا آن مخلوق انسان، یعنی دولت، به جایی برسد که اجازه انقلاب را بدهد یعنی پرش و جنبش از حلقه ای که در جریان رفرم به جایی رسیده که می تواند به حلقه و جریان دیگری تبدیل شود. در اینجا انقلاب به معنای پدید آمدن موجود دیگریست در روندی طبیعی و خارج از اعتراض و اکراه اعضای آن.

هرچند واژه انقلاب در زبان روزمره و سیاست به معنای تغییر ناگهانی حکومت هم به کار می رود ولی دلیل اش به خاطر عادت ذهنی، بیماری زبان و ضعف واژه است. تغییر کیفی بین این دو "انقلاب" وجود دارد؛ کیفیتی که رابطه ظرف و مظروف را ندارد و تنها به خاطر عادت ذهنی آنها را یکی می بینیم و برایشان شدت و سرعت در نظر می گیریم. در حقیقت ما برای این تغییر ناگهانی حکومت نیازمند کلمه دیگری هستیم و باز در حقیقت این کلمه است که در مورد اتفاق 1789 فرانسه ، 1917 روسیه و 1357 ایران باید مورد اشاره قرار گیرد و در برابر آن موضع گیری شود نه انقلاب در معنای نخست آن. با این مقدمه، آن چیزی که در ایران با نام "اصلاحات" شکل گرفت، برخلاف موجودیت و دلیل اصلی خود، دیگر نام اصلاحات نباید داشته باشد.

در جریان انتخابات سال 1376 خورشیدی برگروهی که در انتخابات پیروز شد نام "اصلاحات" گذاشتند. هرچند که این گروه در ابتدا به قصد و هدف ترمیم و اصلاح به وجود آمد اما باید معترف شد از مرزی به بعد این نام به هیچ وجه ربط و دخلی به رفرم به معنای واقعی آن ندارد. در دوره طلایی این گروه، روزنامه ها به مثابه ابزار آگاه سازی مردم، فعالیت چهره های خاموش، آمدن مردم به ویژه دانشجویان به صحنه، رابطه با دول خارجی بالاخص کشورهای همسایه و رفع تابو از مسایلی که پیش از این ناهنجار تلقی می شد، همه و همه را به این باور رسانده بود که اصلاح به معنی واقعی آن در ایران شکل یافته. در عالم حقیقت اما با رخ دادن قتل های زنجیره ای، بسته شدن روزنامه ها، حذف چهره ها و مداخله نهایی رهبر، که در حقیقت خلاف قانون جمهوری اسلامی هم نیست، تنها دستاورد سیاسی این گروه آگاهی دادن مردم به اصلاح ناپذیر بودن رژیم بود.

با این وجود آن چیزی که سبب می شد "اصلاح طلبان" داخلی و طرفداران اصلاحات در خارج از کشور در دور دوم ریاست جمهوری خاتمی همچنان به این جنبش امید داشته باشند، آرزوی باز شدن نسبی فضای زندگی بود تا باعث رسیدن مردم به آگاهی و درک واقعی از حق خود بر حکومت بشوند. دقیقا همان نقطه پرشی که مردم در رویدادهای پس از انتخابات سال هشتاد و هشت به آن رسیدند.

اما عقیده مخالفان این گروه هم جای تامل دارد. اصلاحات واقعی با جریان آزاد اطلاعات نظیر اینترنت و ماهواره رخ داد نه با "اصلاح طلبانی" که همچنان درگیر انتخاب بین "برابری زن و مرد" و "مساوات زن و مرد" بودند. وبلاگ ها و وبسایت ها و فضاهای مجازی هرچند به روش های آمیخته به اشتباه، مفهوم دموکراسی و آزادی خواهی را گسترش می دادند. برنامه های ماهواره سلیقه ای متفاوت از ایدئولوژی رژیم را به گوش مردم می رساند. در واقع به نظر می آمد این "اصلاحات" است که با کم کاری و سر فرود آوردن در برابر رهبری، سدی بر اصلاحات دامنه گیر مردم شده بود.

به هر تقدیر، چه "اصلاحات " را عامل اصلی و محرک حرکت رو به جلو مردم بدانیم و چه جریان آزاد اطلاعات را، با این حقیقت مواجهیم که دور کامل و رفرم مورد خواست "اصلاح طلبان" و مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت به سرانجام رسیده است. جامعه مسائل خود را از درون حل کرده و در نقطه پرش نهایی قرار گرفته است. اگر این واقعیت را بپذیریم و وظیفه اصلاح نیز رسیدن به چنین نقطه ای برای گذار به حلقه ای دیگر است، اصرار "اصلاحات" برای باقی ماندن و تشویق به انتخابات جدید هم جای سوال دارد و هم "اصلاحات" را تنها به "روایت دیگری از جمهوری اسلامی"(2) تبدیل می کند.

از اینجاست که دیگر نام اصلاحات برازنده این گروه نیست. این گروه شدتش کم نشده و یا سرعتش گرفته نشده بلکه تغییری کیفی کرده و نیازمند نام دیگریست. یا حرف های "اصلاح طلبان" را باید این گونه تفسیر کرد که دچار نوستالژی حضور در صحنه سیاست جمهوری اسلامی و در حال مزه مزه کردن واکنش مردم در صورت شرکت در انتخابات هستند(3) و یا چنین است که این گروه همان طور که فریب نام خود را خورده، فریب نام دو پهلوی انقلاب را نیز خورده است و آنقدر در برابر این واژه تهمت و افترا زده که باور ندارد خواست امروز مردم ایران، درست مثل کارکرد نهایی اصلاح، تغییر رژیم و انقلاب است و نه تعویض رئیس جمهوری.

این عادت بیمار "اصلاحات" به باز کردن پرونده ای که بسته شده تنها مربوط به تغییر کیفی آنها و عادت ذهنی بیمار ما در عدم تمیز قبل و بعد این گروه است و ربطی به رفرم ندارد. اگر در سالهای هشتاد و چهار و هشتاد و هشت هنوز می شد از موازی بودن معنای اصلاح و"اصلاح طلبان" در ایران سخن گفت، امروز تنها می توان از فرقه ای نام برد که تقاضای دلسوزی و بخشایش از نهاد رهبری برای شرکت مجدد در انتخابات دارد.(4)

-----------------------

1- زمان و اراده آزاد، هانری برگسن

2_ مصاحبه تصویری بابک داد در برنامه پارازیت

3_ اشاره به صحبت های ضد و نقیض اصلاح طلبان در مورد شرکت در انتخابات پیش رو

4_اشاره به صحبت های محمد خاتمی درباره لزوم عذرخواهی متقابل نظام، رهبری و مردم


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر هم میهنان گرامی

اصلاح طلب های خودتبعدی با پولهای به غارت برده از ملت ایران دراروپا وامریکا زندگی بی دغدغه دارند واز حمایت غرب نیز برخوردارند وبدنبال سهم قدرت از دست داده شان هستند وبس، غربیها نیز دو راه بیشتر ندارند که بتوانند به مطامع خود برسند، یک اینکه همین رژیم را از طریق اصلاح طلب ها بَزَک کنند یا اینکه راه تجزیه ایران را پیش بروند. راه سومی که ملت ایران می جوید« دمکراسی وحقوق بشر » در چهارچوب منافع غرب جایی ندارد.
اگربه اعلامیه جهانی حقوق بشر اعتقاد داریم نمی توانیم به گروهی که به دروغگویی ( تقیه ) ایمان دارند اعتماد کنیم. اگر باز همچون گذشته به اصلاح طلبها اعتماد کنیم، دچار بیماری خودفریبی هستیم. دروغگوی بزرگ خمینی دجال را هرگز نباید فراموش کرد. واصلاح طلب های اسلامی همه از تخم ترکه های دست آموز خمینی هستند. اگر به جدایی دین از دولت ( حکومت ) اعتقاد داریم، نمی توانیم با گروهی که دستآویز دین وآیات قرآنی وحدیث هستند، وخود پایه گذاران وحشی ترین ومتحجرترین حکومت دینی هستند همراه شویم و برای چندمین بار باز به آنها اعتماد کنیم. اساساً با دروغ یا به همراهی گروهی دروغگو وفرصت طلب وخائن به ملت وکشور که دستهایشان نیز آلوده به خون آزادیخواهان می باشد هرگز نمی شود به آزادی و دمکراسی وحقوق بشر دست یافت. فرض کنیم که اصلاح طلبها یک نام دیگری جز اصلاح طلب برای گروه خود انتخاب کنند، آیا ذات دَدمنش شان را می توانند عوض کنند؟
دیدیم که چگونه شعار« نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران » را آخوند کدیور این موجود دروغگوی پست در نهایت بی شرمی درمقابل چشم جهانیان گفت شعار « هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران » سر داده شد.
شخصیت بزرگ امریکا آقای تامس جفرسن می گوید.
صداقت نخستین فصل دفتر دانایی است.
متاسفانه تنها چیزی که در طول سه دهه اصلاح طلب ها هرگز نداشتند، صداقت ووجدان است. ایران را ایرانیان شجاع ودانا می توانند نجات دهند.

گوته شخصیت محترم آلمانی می گوید:
مردان شجاع فرصت می آفرینند، ترسوها منتظر فرصت می نشینند.
با احترام
کاوه

August 24, 2011 03:19:33 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites