حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
تهدیدی برای گذار دمکراتیک

September 05, 2011

دوشنبه 14 شهریور 2570 = September 5, 2011

همن سیدی اخبار روز
 

معلوم شد جنجال اخیر ترکیه و اسرائیل، پوششی بود برای حادثه‌ای مهمتر: استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه! در واقع آنکارا برای این خوشخدمتی، به ایجاد این فضای روانی نیاز داشت. کمی آنسوتر، سارکوزی از احتمال وقوع حادثه‌ای که مدتها بود مطرح نبود، ابراز نگرانی کرده است، عربستان دهان به دشنام و تهدید گشوده، چین در تعهدات نفتی و گازی‌اش با ایران اخلال ایجاد کرده و روس‌ها هم که استاد لغو تعهدات، درست سر بزنگاه‌ هستند. همه این رویدادها، در کنار اظهارات آمانو- که یکی از اسناد ویکی‌لیکس از هماهنگی کامل او با آمریکایی‌ها حکایت داشت - خبر از جدی بودن وقوع سناریویی می‌دهد که مدت‌هاست برایش لابی شده است. سناریویی که برندگانش معلوم نیست اما بازندگانش مردم ایران و روند گذار دمکراتیک خواهد بود که در صدسال اخیر، همواره به تاخیر افتاده است. گذاری که هربار، توطئه‌ای، کودتایی یا هجومی، مانع از تحقق آن شده و بازتنها، سیکل تکراری آشوب و استبداد را، دور دیگری چرخانده است. سناریوی هجوم نظامی به ایران، همین که مطرح می‌شود، زیانهایش آغاز می‌شود، حتی عدم وقوعش نیز زیانبار خواهد بود، چه رسد به وقوعش! بعد از ۱۱ سپتامبر، مطرح شدنش، چنان فضایی از استیصال و انتظار ایجاد کرد که برای سالها، مجالی برای جنبشی اصیل و مردمی باقی نگذاشت.

چرا طرح مجدد؟

وقوع تحولات عمیق در ایران محتوم است. بدون تردید مردمی که دو سال پیش زیباترین صحنه‌های تلاش برای انقلابی مدرن و مردمی را نشان دادند و الهام‌بخش مردم منطقه نیز شدند، دیر یا زود در اولین فرصت، به خیابانها بازخواهند گشت. این بار با اتکا به تجارب ناکامی‌های اخیر خود و کامیابی‌های اخیر منطقه، تکلیف رژیم فعلی را روشن خواهند کرد. اما در صورت وقوع چنین تحولی، سر آمریکا و مهره‌هایی که از سالها پیش چیده است، بی‌کلاه خواهد ماند، یاحداقل به اندازه دستاوردهای یک هجوم نظامی، برایشان بازدهی نخواهد داشت. اکنون با مقایسه مصر و لیبی، می‌بینیم که دست آمریکا و متحدانش در لیبی به‌مراتب بازتر از مصر است که مردم آن، خود دیکتاتور را پائین کشیدند. آمریکا بیش از ٣۰ سال است بازار ایران را از دست داده و مایل است قرارداد آتی را تنهایی امضا کند و در عرصه سیاست نیز، ایرانی آزاد ودمکرات، قلب تحولات آتی منطقه خواهد شد که مطمئنا اختیار این تحولات را از دست آمریکا خواهد گرفت. عربستان و سایر متحدان آمریکا در خلیج فارس از موج دموکراسی‌خواهی و تحولات ایران، چنان متضرر خواهند شد که تنها حضور مستقیم آمریکا می‌تواند بخشی از آن را جبران کند. مسیری را که تاکنون خاورمیانه پیموده، بسیار متفاوت از "نقشه راه" خاورمیانه بزرگی است که آمریکا کشیده بود و وقوع تحولی اصیل، مردمی و ماندگار در ایران، زاویه این اختلاف را دوچندان خواهد کرد.

در صورت وقوع:

گفته شد که بازندگان اصلی این سناریو، مردم ایران خواهند بود، منطقی هم است: درهر تحولی، نمی‌توان بیش از نقشی که در آن داشته‌ای، سهمی بخواهی. در سناریوی حمله نظامی، مردم کمترین نقش را بازی خواهند کرد، کما اینکه در مورد مردم عراق چنین شد. اکنون آنها زیاد حقی برای اعتراض ندارند، ضمن آنکه باید تا ابد مدیون آمریکا باشند که آنها را از شر صدام رها کرد، همین از سرشان هم زیادی است. همزمان با آن، وابستگی به نیروهای خارجی در فرهنگ سیاسی نهادینه شده است. اکنون در بین سیاسیون عراقی، تقسیم‌بندی شخصیت‌ها به وابسته و مستقل، تقسیم‌بندی مضحکی است، تفاوت آنها تنها در مکان و میزان وابستگی‌شان است. شیعیان تنها در شدت وابستگی به ایران، تفاوت‌های اندکی با هم دارند، سنی‌ها بین ریاض و آنکارا سرگردانند، کردها و سکولارها، آمریکا را محرم‌تر از هم‌وطن‌های شیعه و سنی خود می‌دانند، ضمن آنکه همواره نگاه پرهراسی هم به دهان همسایگان خود دارند. چنین آینده‌ای برازنده مردمی نیست که بیش از صدسال پیش برای آزادی، عدالت و کسب اختیار سرنوشت خود انقلاب کرده بودند.
گفته شد در صورت وقوع این سناریو، مردم نقشی نخواهند داشت، اما به‌هر حال آمریکا به شمار اندکی مشاور و هماهنگ‌کننده و امربر نیاز خواهد داشت. اینان چه کسانی خواهند بود؟ مطمئنا از مخالفان رژیم کنونی اما نه از بهترینشان! طیفی از آنها کمونیست‌های شرمنده و واخورده‌ای خواهند بود که اکنون چند سالی است در راهروهای وزارت خارجه آمریکا علافند تا شاید مجالی برای جبران مافات به آنها داده شود. شماری دیگر از وابستگان حکومت قبلی خواهند بود که اکنون بیش از ٣۰ سال است به هر قیمتی در آرزوی دستیابی مجدد به قدرت هستند، آنهایی که سالیانی خود را نماینده ناسیونالیزم ایرانی می‌شناساندند، اکنون ابایی ندارند که حاکمان ایرانی ویران و آشفته‌تر از امروز باشند، آنها قبلا مزه نفت ٣۵ دلاری دهه ۵۰ را چشیده‌اند و اکنون بوی نفت ۱۲۰ دلاری دیوانه‌شان کرده است. بالاخره دسته سوم، بخش کوچکی از بازماندگان و قربانیان ٣۰ سال دیکتاتوری و شکنجه و کشتار که اکنون دیگر عقل از سرشان پریده و تمامی آرمان‌های آزادی‌خواهی و عدالت جویی و عشق به مردم را فراموش کرده‌اند و تنها در آتش انتقام از آخوندها می‌سوزند. آنها دنبال منافع فردی و جاه‌طلبی اقتصادی نیستند، اما ناخواسته، نسل آینده جوانان ایران را، به قربانیانی چون خودشان تبدیل می‌کنند، از آنها نیز فرصت تمرین و تداوم خردورزی و سیاست‌ورزی را می‌گیرند. کما این‌که دیگرانی، این حق را از آنها سلب کرده بودند.
گفته شد که این سناریو چنان نکبت است که در صورت مطرح شدن، حتی عدم وقوع آن نیز پرضرر خواهد بود! خاطرمان هست بازی مضحکی که مدتها بین پرونده ایران و میز جورج بوش در جریان بود! نبض قلب شماری از مردم و اپوزسیون وصل بود به این‌که آیا اکنون پرونده روی میز است یا زیر میز یا توی کشو میز؟ اگر روی میز است آیا همه گزینه‌ها هم باهاش روی میز است؟ از جمله همان گزینه مشهور؟ فعالیت سیاسی شماری خلاصه شده بود به تحلیل نطق‌های پرت و رمکی جورج بوش و نظرات هفتگی وزارت خارجه‌اش که حتی ترجمه هم نمی‌شد و مردم فقط فرصت داشتند زیر نویسش را بخوانند، در کمتر از یک دقیقه! اکنون و در شرایطی که مردم نیاز به حضور مجدد در خیابانها دارند، نیاز به انواع ابتکارات برای خسته کردن و ریزش نیروهای حکومت دارند، مطرح شدن این سناریو بزرگتری زیان را به جنبش مردم خواهد زد. در درون بخشی از احزاب و جریانات سیاسی نیز تقلا برای نقش بازی کردن شدت خواهد گرفت، رقابتهای درون حزبی مجددا ناسالم خواهد شد و تلاش برای "یکه شدن" شروع خواهد شد. سیستم آمریکا، سیستمی پرزیدنتی است و در مذاکرات و پروژه‌‌ها هم، تنها یکه ها و نفر اول‌ها را می‌شناسند. همه هم که نمی‌توانند یکه باشند، انشعابات مجددا آغاز خواهد شد و بقیه ماجراهای آشنا.
در پایان باید نکته‌ای از قلم نیافتد: مطرح شدن این سناریو تنها برای مردم بازی باخت- باخت نخواهد بود، حتی افراد و جریاناتی که خود را برنده قطعی می‌پندارند، هیچ تضمینی برای کامیابی نخواهند داشت، مثالی جالب : در سناریوی قبلی، همزمان به سه نفر که هر سه در یک طیف سیاسی جای می‌گیرند ، قول ریاست‌جمهوری آتی داده شده بود، عاقلان را اشارتی کافی است!


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

همایون خرمدین

جناب سیدی،
من به عنوان یک ایرانی با حمله نظامی به خاک کشورم 100% مخالف هستم و هیچ توجیهی را نخواهم پذیرفت! هرچه باشد من بزرگ شده جنگ خانمانسوز ایران و عراق هستم و چون دوران کودکی خود را در آن دوران گزرانده ام و به هیچ وجه با هیچ جنگی در هیچ جای این کره خاکی موافق نیستم!! ولی‌ شما که انقدر از دانش و سواد خود اطمینان دارید! چرا واضح و شفاف نمیگوید که چه کسانی‌ از حکومت شاه فقید به دنبال رسیدن به نفت 120 دلاری هستند!؟!؟!؟ ما ایرانیان کی‌ میخواهیم‌ یاد بگیریم که چطور باید روزنامه نگار بود و چطور باید یک مطلبی را نوشت!!! آخه شماها که انقدر هم ادعا دارید باز هم از پس ساده ترین مسئولیت در روزنامه نگاری بر نمیایید!!!!! بدبختی ما ملت ایران نیز همین است که به هیچ کدام از شماها نمی‌شود اطمینان کرد، از کوچک تا بزرگتان معلوم نیست که چه هدفی‌ دارید و کی‌ پشت سر شماها هستش!!!

September 07, 2011 03:07:52 AM
---------------------------

حق

با درود

من مخالف هر گونه حمله نظامی بیگانگان به ایران هستم. همانطور مخالف همه گروهها/احزابی هستم که در کنار یک شاخه سیاسی یک شاخه چریکی تروریست دارند. مجاهدین خلق، جندالله، پژاک، کومله، حزب دمکرات! کردستان را تروریست می دانم و حزب توده و سازمان فدائیان خلق و امثالهم را حامیان این گروههای تروریستی می شناسم که ماشه را از طریق این تروریستها بر روی ملت ایران می کشند. همه اینها به امید روزی زنده هستند که به ایران حمله نظامی شود تا هر کدام صاحب تکه ای از ایران شوند. در اینراه افراد سرشناسی مثل اسماعیل نوری علاء، حسین لاجوردی و علیرضا نوریزاده مرتب دست نوازش به سر روی این خائنان می مالند. صدای امریکا و بی بی سی فارسی هم بدستور وزارت خارجه های خود تریبون خود را در دست همه اینها قرار داده و می دهند و اشخاص معلوم الحالی مثل یوسف عزیزی بنی طرف را بعنوان نویسنده و روزنامه نگار و دبیر مبارزه با نژادپرستی! در ایران قرار می دهند. همه اینها عمال انگلستان و امریکا و کانادا و و و هستند و یک هدف دارند و آنهم تجزیه ایران است. همه اینها مخالف با ایران یک کشور با یک ملت هستند و پشیزی برای حفظ تمامیت ارضی ایران قائل نیستند. با اجرای کامل منشور حقوق بشر در ایران بعنوان بهترین و متمدانه ترین راه حل برای رفع هر گونه تبعیض و تمرکز زدایی مخالف اند چون اجرای این منشور در ایران برنامه تجزیه ایران که هدف همه اینهاست را بهم می زند. دو اصل برای این خائنان از همه چیز مهمترست؛ به رسمیت شناساندن ایران بعنوان کشوری ؛کثیرالمله؛ و پذیرش استقرار یک نظام فدرال در ایران پسا این رژیم بر حسب قوم و زبان/فاشیسم. لجن مال کردن نام حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) و اعضاء آن بوسیله همه اینها بواسطه آنست که این حزب پایبند به اصولی است که منافع ملی ایران را بالاتر از همه چیز قرار داده است. این حزب همیشه مخالف هر گونه حمله نظامی بیگانگان به ایران بوده است و همیشه هم اینرا بیان کرده است. این حزب کاملا سیاسی است و مثل حزب دمکرات! کردستان و مجاهدین خلق و کومله و پژاک و جندالله نیست که یک شاخه چریکی تروریست مستقر در کشورهای همسایه ایران داشته باشد و منتظرالوقت در کمین نشسته باشد که امریکا یا ناتو و یا اسرائیل به ایران حمله هوایی کند تا این خائنان مثل مور و ملخ هر کدام بخشی از ایران را بعنوان غنیمت جنگی از آن خود کنند و هر کدام رئیس جمهور یک استان و شهر و ده شوند.

قصد از نوشته زیر به آقای سیدی اینست که ایشان صریحا اعلام کنند که منظور ایشان چیست وقتی می گویند که عده ای فاسد و وابسته به شاه فقید که ادای ناسیونالیسم ایرانی هم درمی آورند از امریکا می خواهند که به ایران حمله کند. آیا منظورشان حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) است؟ اصلا یعنی چه که ایشان از ذکر نام این افراد و گروه و حزب خودداری می کنند؟ اتهام زنی بدون ذکر نام و بدون ارائه سند و مدرک فقط می تواند برای ایجاد شک و شبهه در اذهان عمومی نسبت به افراد و گروه و حزب خوشنامی باشد که برای دشمنان ایران مانعی بزرگ محسوب می شود. برای برداشتن چنین موانعی، یکی از ترفندها، نوشتن مقاله و کتابی است که ۹۹ درصد آن منطقی است ولی مقصود آن یک درصد است که برای گمراه کردن خواننده در آن مقاله و کتاب چاپ می شود. اینگونه نوشته ها در میان مردمی که با اینگونه ترفندها آشنا نیستند تا بحال بسیار موثر بوده اند، پس مواظب باشیم.

****************
آقای همن سیدی محترم، با درود

می فرمایید، ؛شماری دیگر از وابستگان حکومت قبلی خواهند بود که اکنون بیش از ٣۰ سال است به هر قیمتی در آرزوی دستیابی مجدد به قدرت هستند، آنهایی که سالیانی خود را نماینده ناسیونالیزم ایرانی می‌شناساندند، اکنون ابایی ندارند که حاکمان ایرانی ویران و آشفته‌تر از امروز باشند، آنها قبلا مزه نفت ٣۵ دلاری دهه ۵۰ را چشیده‌اند و اکنون بوی نفت ۱۲۰ دلاری دیوانه‌شان کرده است.؛

صریح نام این ؛وابستگان حکومت قبلی؛ را ذکر کنید، و با سند و مدرک حرکتهایشان در کریدورهای قدرت امریکا را افشا بفرمایید تا ملت ایران بداند که اینها کیستند که در نظام سابق از ؛مزه نفت ۳۵ دلاری دهه ۵۰؛ بهره مند شدند ؛و اکنون بوی نفت ۱۲۰ دلاری دیوانه شان کرده است.؛

لطفا با سند و مدرک پاسخ مرا بدهید. وظیفه ملی شما بعنوان یک ایرانی است که با افشاگری های مستند در روشنگری ملت ایران و همانطور مبارزه برای آزادی ایران و استقرار یک دمکراسی پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر، سهم خود را ادا کنید.

در لفافه سخن گفتن و تهمت زدن بدون ارائه سند و مدرک از یک فعال سیاسی/روشنفکر/ژورنالیست، عملی غیرحرفه ای، غیر اخلاقی، عوامگرایانه و جهان سومی است. پس از ۳۲ سال تجربه رژیم فاشیست مذهبی کهریزکی در ایران و کار و زندگی در آزادترین کشورهای جهان می بایستی نسلی از سیاسیون/روشنفکران/ژورنالیست های ایرانی ای را تربیت کرده باشد که همانند همتایان غربی خود با مطالب و مسائل برخورد کنند. شما می دانید که در غرب شفافیت و شفاف گویی راز موفقیت این ملل بوده است.

ما می دانیم در دوره بوش چگونه حزب دمکرات! کردستان و جناب مصطفی هجری از صحبت حمله نظامی به ایران بوسیله امریکا مستشان کرده بود و چه نقشی در تشویق امریکایی ها به چنین حمله ای بازی می کردند و هنوز هم می کنند. می دانیم که این حزب به بوش می گفت که شما حمله هوایی کنید و ما با نیروهای مسلح خود با حمله زمینی به ایران دوشادوش شما خواهیم جنگید. مجاهدین خلق هم همین موضع را داشته و دارد. همانطور می دانیم که حتی جبهه ملی! هم در یکی از آخرین بیانیه هایش به غرب چراغ سبز نشان داد که حمله نظامی آنها به ایران برای کندن این رژیم همانقدر قابل توجیح و برای ملت ایران آزادیبخش خواهد بود که حمله نظامی و اشغال ایران بوسیله متفقین در جنگ جهانی دوم از شر رضاشاه بود. حال شما می فرمایید در کنار این دو خائن به ایران، گروه خائن دیگری هم هست که وابسته به محمد رضا شاه فقید بودند که خواهان حمله نظامی بیگانه به ایران هستند. امیدوارم همانقدر که درباره مواضع ننگین حزب دمکرات! کردستان و جبهه ملی در قبال حمله نظامی بیگانه به ایران می دانیم، با کمک شما و اسنادی که دارید بفهمیم که این دلبستگان به نظام پهلوی کیستند که همانکار و کاری را کرده و می کنند که حزب دمکرات! کردستان کرده و می کند تا بیگانگان یک حمله نظامی به ایران را تدارک ببینند.

شما حتما بدون سند و مدرک کسی/کسانی را متهم و محکوم نمی کنید و حتما برای گفته و نوشته های خودتان انقدر احترام قائلید که بدون اطلاعات دقیق نمی گویید که، ؛شماری دیگر از وابستگان حکومت قبلی خواهند بود که اکنون بیش از ٣۰ سال است به هر قیمتی در آرزوی دستیابی مجدد به قدرت هستند، آنهایی که سالیانی خود را نماینده ناسیونالیزم ایرانی می‌شناساندند، اکنون ابایی ندارند که حاکمان ایرانی ویران و آشفته‌تر از امروز باشند، آنها قبلا مزه نفت ٣۵ دلاری دهه ۵۰ را چشیده‌اند و اکنون بوی نفت ۱۲۰ دلاری دیوانه‌شان کرده است.؛

لطفا هر چه زودتر اطلاعاتی که شما در مورد این گروه گمنام دارید را در اختیار ما بگذارید تا ما دوست و دشمن ایران و ملت ایران را بشناسیم و بشناسانیم.

پاینده ایران و ملت ایران

September 05, 2011 04:56:52 PM
---------------------------

سیامک شوروی

با درود!
در نگرانی هموطن گرامی همن سیدی با ایشان همسو هستم و من نیز به این باورم که طرح دوباره حمله نظامی به ایران جز به تعویق انداختن پیروزی دموکراسی در ایران، آینده دیگری نخواهد داشت. اما بر این باور نیز هستم که آمریکا و متحدان غربی اش (و اسرائیل) هیچگاه حمله ای نظامی برای تصرف ایران تدارک نخواهند دید (گرچه حمله های هوائی برای به تأخیر انداختن جاه طلبی های هسته ای بیشتر ممکن است). از دید من و چندی دیگر، سود آمریکا و در نهایت غرب در نگاهداری و برپا داشتن به اصطلاح اصلاح طلبان میباشد، آنچه که به راستی بر خلاف سود مردم ایران است. با سرهم کردن اصلاح طلبان موافق غرب دیگر نیازی برای همسو شدن با ایرانیان دموکرات که برای ایرانی آزاد در تلاشند نیست و خطر (از دید غرب) ایرانی دموکرات و قدرتمند را نیز از بین میبرند. طرح دوباره حمله نظامی به ایران به نظر من صرفأ با چنین اهدافی مطرح میشود تا آبی به آسیاب اصلاح طلبان ریخته و از دموکراتیزه شدن کامل ایران پیشگیری نموده و اصلاح طلبان اسلامیست که چیزی جز پایداری جمهوری اسلامی بر طبق قانون اساسی شان نمیخواهند بر اریکه قدرت چند صباحی بیش تکیه نمایند.
آما بر ماست که تا آنجا که در توان داریم بر ضد چنین اهدافی کوشا باشیم.

با درود دوباره

سیامک شوروی

September 05, 2011 12:02:53 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites