دیکتاتورهای تبهکار خاورمیانه و شمال افریقا یکی پس از دیگری با خفت و خواری سرنگون می شوند و از آنان جز نامی زشت وآثاری از تباهی و ویرانی و فساد ، چیزی دیگری در تاریخ برجای نمی ماند . بعد از سرنگونی بن علی و مبارک در تونس و مصر ، قذافی سومین دیکتاتور از سلسله دیکتاتورهای کشورهای عربی است که در شمال افریقا به خاکدان تاریخ سپرده می شود . دو دیکتاتور قبلی با دست یازی آزادیخواهان تونس و مصر به انواع و اشکال شیوه های مدنی مبارزه ، مانند تظاهرات و راهیپمائی های مداوم و مستمر و نافرمانی های مدنی ، سرنگون شدند. حدود شش ماه است که مردم سوریه نیز با دست خالی و به شیوه های مسالمت آمیز روی در روی تانک و توپ و هلی کوپتر و کشتی جنگی بشار اسد این دوست و همتای نزدیک خامنه ای و احمدی نژاد ایستاده اند و آزادی و حقوق شهروندی خویش را از راههای مسالمت آمیز و مدنی طلب می کنند . ولی سومین دیکتاتور سرنگون شده یعنی معمرقذافی ، به زور اسلحه ی نیروهای مخالف که از ماهها پیش مورد پشتیبانی نیروهای نظامی ناتو قرار داشتند از پای درآمد . اینکه نیروهای ناتو و بطور کلی کشورهای اروپائی و امریکا با چه انگیزه ای به کمک مخالفان قذافی شتافتند و با حملات هوائی و دریائی خود دیکتاتور لیبی را آنقدر ضعیف کردند و درتنگنا قرار دادند که سرانجام نیروهای مخالف بتوانند آخرین ضربه را بر پیکر دیکتاتور وارد ساخته و آنرا سرنگون کنند خود داستان دیگری است که موضوع این نوشتار نیست که قصد نگارنده این سطور در این مختصر، فقط اشاره ای است به کج فهمی و مشابه سازی هائی که برخی از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در ارتباط با سرنگونی قذافی انجام می دهند.
پیش از اینکه موج آزادیخواهی معرف به"بهارعربی" ، کشورهاری عربی خاورمیانه و شمال افریقا را فرا گیرد ، دو رژیم دیکتاتوری در عراق و افغانستان با دخالت مستقیم پیاده نظام امریکا و برخی از کشورهای عضو پیمان ناتو ، سرنگون شدند . سرنگونی رژیم دیکتاتوری صدام حسین در عراق و حکومت عهد حجری ملاعمر در افغانستان بوسیله نیروهای نظامی امریکا ، از قضا برای مدت کوتاهی پاره از مخالفان جمهوری اسلامی را به وجد در آورد و این اندیشه خام را در آنان بارور نمود که گویا دخالت نظامی امریکا و سایر کشورها ، می تواند گزینه ی خوبی باشد برای سرنگون ساختن رژیم جمهوری اسلامی ، اما با گذشت زمان و آشکار شدن پیامدهای زیان بار مداخله نظامی خارجی در دو کشور عراق و افغانستان ، فکر هواداری از دخالت نظامی خارجی برای سرنگون ساختن جمهوری اسلامی در میان اپوزیسیون ایرانی ، بتدریج ضعیف و کم رنگ شد تا اینکه در خلال ماههای اخیر و با آغاز دخالت محدود نظامی امریکا و ناتو ، ابتدا با توجیه دفاع از مردم غیر نظامی بنغازی در مقابل سرکوب های وحشیانه و خشنونت بار نیروهای قذافی و سپس اقدام به تسلیح و کمک رسانی به نیروهای مخالف قذافی ، بمنظور تقویت و پیش روی گام به گام آنان و در هم شکستن مواضع نیروهای وفادار به قذافی ، این مسئله باعث گردید که فکر خوش آمد گوئی به مداخله ی محدود نظامی قدرت های خارجی برای براندازی جمهوری اسلامی در بخش های از اپوزیسیون جمهوری اسلامی که فقط و فقط از به کسب قدرت می اندیشند دوباره زنده شود . طرح هائی از قبیل : "تشکیل دولت موقت وایجاد آلترناتیو انقلابی درخارج از کشور" و برپا نمودن کنفرانس ها و کنگره هائی با شرکت عناصر مشکوک و فرصت طلب و لابی گری های وطن فروشانه بمنظور جلب حمایت مالی و سیاسی قدرت های خارجی ، که در مواردی همانطوریکه در ماههای گذشته مشاهده کردیم یک سر این اقدامات به اصطلاح براندازی و آلترناتیو سازی به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و سرداران سپاه پاسداران وصل بوده است ، همه و همه حکایت از تلاش بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور است برای ترغیب و خوش آمدگوئی به قدرتهای خارجی برای مداخله نظامی در ایران با این امید که در پرتو حمله نظامی محدود خارجی ، وتضعیف رژیم خودکامه اسلامی ، آنان بتوانند پروژه براندازی جمهوری اسلامی را با حمایت نیروهای خارجی به انجام رسانند. این فکر خام نیز حتی در ذهن برخی از به اصطلاح روشنفکران "انقلابی" و قدرت طلب نیز تا آنجا پیش رفته است و تا آنجا بوی باروت و صدای شلیک گلوله ی قبایل جنگجوی لیبی ، آنان را مدهوش و از خود بی خود کرده است که این روزها با هزاران کیلومتر فاصله از ایران و از طریق دنیای مجازی اینترنت ، فرمان تشکیل هسته های مسلح مخفی و آماده شدن برای مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را صادر می کنند !! گوئی که این سیاست بازان کهنه کار و کهنسال در راهروهای وزارتخانه های خارجه کشورهای اروپائی و امریکائی زمزمه هائی را در مورد احتمال اجرائی کردن مدل لیبی برای ایران شنیده اند که اینگونه شتابزده به دست و پا افتاده اند به جوانان آزادیخواه و مخالف جمهوری اسلامی در داخل کشور، غیرمسئولانه رهنمود می دهند که بروند و هسته های مسلح و مخفی را برای سرنگون ساختن رژیم تشکیل دهند !
هر عقل سلیمی با اندکی شعور و آگاهی سیاسی می تواند بفهمد که علت تغییر سیاست شکست خورده ی چلبی سازی در عراق به سیاست "دخالت نظامی محدود" در لیبی و نقش تعیین کننده نیروی هوائی امریکا و ناتو در سرنگون سازی رژیم دیکتاتوری قذافی که این روزها ذهن برخی از شیفتگان قدرت و مخالفان جمهوری اسلامی را به خود مشغول داشته و کارگاههای نظریه پردازی آنان را برای توجیه حمله احتمالی نظامی قدرت های خارجی به ایران فعال ساخته است ، فقط و فقط در چهار چوب منافع سیاسی و اقصادی امریکا و اتحادیه اروپا در لیبی و دسترسی به منابع نفتی آن کشور می بایستی جستجو شود و نه در دفاع از دمکراسی و حقوق بشر در لیبی ، و آن دسته از ایرانیانی که تصور می کنند دخالت نظامی محدود نیروهای خارجی درایران می تواند رژیم تبهکارجمهوری اسلامی را سرنگون ساخته و آزادی و دمکراسی را برای مردم ایران به ارمغان آورد اگر عامل و جیره بگیر قدرت های خارجی نباشند ساده لوحان بی خبر از عالم سیاست اند که نمی دانند در ورای حمله ی نظامی محدود امریکا و اروپا به لیبی چه مقاصد اقتصادی و سیاسی نهفته بوده است ، چرا که هرکس با برخورداری اندکی از دانش تاریخی و سیاسی می تواند درک کند که برخلاف تصورفرصت طلبان شیفته ی قدرت دراپوزیسیون جمهوری اسلامی ، هر دخالت نظامی خارجی در ایران نه تنها این رژیم را سرنگون نخواهد ساخت بلکه پایه های جمهوری اسلامی که امروزه و بویژه پس از کودتای انتخاباتی سال 88 ، لرزان گردیده است را می تواند محکم نماید ، کما اینکه جنگ خانمانسوز هشت ساله ایران و عراق برای حکومت اسلامی آنچنانکه خمینی آنرا توصیف کرد یک "رحمت الهی" بود ! خمینی دروغگو دراین مورد راست می گفت که جنگ برای حکومت اسلامی اش "رحمت" است ، زیرا رژیم نوپای اسلامی در سایه جنگ ایران و عراق تمامی تبهکاری های خود را، از کشتار و نسل کشی دگراندیشان در جامعه گرفته تا بسیج و سازماندهی نیروهای خودی ، از سرپوش نهادن بر نابسامانی های جامعه و سرکوب کوچکترین خواسته های صنفی و اقصادی گرفته تا زدن برچسب عامل رژیم صدام و امریکا و اسرائیل به چهره ی فعالان سیاسی و اجتماعی و فرو بردن جامعه در یک دوران سکون و خفقان که هیچ صدای مخالفتی هرچند ناچیز از کسی بلند نشود ، همه و همه در پرتو جنگ به مرحله اجرا درآمد . بدون هیچ تردیدی هم اکنون نیز برای جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای هیچ"رحمت الهی" بالاتر ازاین نیست که قدرت های خارجی ایران را مورد حمله نظامی محدود قرار دهند . بن بست و تفرقه فزاینده ی جناح های مختلف جمهوری اسلامی ، فقط در پرتو یک چنین حمله ای و یا واردشدن برخی ازگروههای سیاسی ایران به یک مبارزه مسلحانه علیه رژیم می تواند از میان برود و اتحاد مجدد جناح های جمهوری اسلامی را در بدنبال آورد و پایان کار جمهوری اسلامی را برای سالهای طولانی به تاخیر اندازد . پس هیج نسخه ای برای جنبش مدنی نوپای ایران ، خطرناک تر و مرگ بار از حمله نظامی قدرت های خارجی ، اعم از حمله نظامی تمام عیار یا حمله نظامی محدود و یا همین نسخه ی تشکیل هسته های مسلح برای مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی ، که برخی از روشنفکران آشفته فکر آنرا توصیه می کنند نیست .
اینکه رهبر جمهوری اسلامی و دستگاههای تبلیغاتی اش شبانه روز تلاش می کنند که جنبش آزادیخواهانه و مدنی مردم ایران وچهره های فعال و مبارز را به امریکا و اسرائیل و قدرت های خارجی منتسب سازند ، وقتی دفاع مردم ارومیه از محیط زیست و یا آب بازی جوانان ایران در پارک شهر ، از جانب ولایت فقیه اسلامی برچسب امنیتی می خورد و هنگامی که ارتباط با "استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی" نخستین اتهامی است که به هر حرکت مردمی و هر فرد آزادیخواه و مدافع حقوق بشر در ایران وارد می شود و زمانی که حکومت خون ریز ولایت فقیه اسلامی در مقابل حرکت آرام و مسالمت آمیز مردم ایران که فقط شمارش رأی خود را از مسئولان حکومتی مطالبه می کردند آنهمه جنایت ببار آورد ، حال تصور کنید که اگر فردا واقعاً حمله ای نظامی از جانب قدرت های خارجی به ایران صورت بگیرد ، آنوقت این رژیم با مخالفان خود چه خواهد کرد ؟
در اوایل سالهای 1360 خورشیدی و درخلال جنگ ایران و عراق ، هزاران تن از دگراندیشان ایران در زندانها و شکنجه گاههای جمهوری اسلامی قتل عام شدند و درتابستان سال 1367 زمانی که آن جنگ بی حاصل و ضدملی به نقطه پایان خود رسید ، آیت الله خمینی فرمان کشتار چندهزار دگراندیش باقی مانده در زندانهای جمهوری اسلامی را که مشغول گذراندن دوران محکومیت ها ی ناعادلانه بودند صادر کرد و هولوکاست دگراندیشان ایران را رقم زد. حال کسانی که غیر مسئولانه و با چند هزار کیلومتر فاصله ازجامعه و مبارزات مدنی مردم ایران ، "دخالت نظامی محدود" قدرت های خارجی را تبلیغ می کنند و جوانان خردمند و مبارز ایران را به تشکیل هسته های مسلح تشویق می نمایند خوب است که به این سئوال ساده پاسخ دهند که آیا در "پژوهش های علمی" خود بین دو کشور و جامعه ایران و لیبی و بین دو رژیم قذافی و خامنه و بین تاریخچه مبارزات ملت ایران و مبارزات قبایل لیبی و غیره و غیره به اندازه ی کافی مشابهت هائی را یافته اند که نسخه لیبی را برای ایران تجویز می کنند ؟! و اینجاست که آن ضرب المثل فارسی در مورد این آقایان و خانم های بسیار "انقلابی" صدق پیدا می کند : مردم ایران را به خیر شما امیدی نیست لطفاً برای شان شّر نرسانید . که آنان بهتر از شما می دانند چگونه شّر جمهوری اسلامی از سر ایران کم نمایند و نیازی هم به حمله نظامی قدرت های خارجی و هسته های مسلح شما ندارد .
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
شاهين
در اين شک نکن که حمله ي نظامي خارجي به فروپاشي رژيم آخوندي منجر خواهد شد زيرا نه مردم حال حاضر ايران(دهه ي هشتاد) مردم دهه ي شصت هستند و نه شرايط اقتصادي وسياسي و...ايران به آخوندها اجازه ي سو استفاده ازاين موضوع (جنگ) را ميدهد.
اما شروع جنگ يک بدي بسيار بزرگ داردوآن اينست که تمايلات تجزيه طلبي را تشديد وبهانه بدست تجزيه طلبان وطن فروش خواهد داد واين براي تماميت ارضي کشور خطري بزرگ خواهد بود
September 05, 2011 09:16:56 PM
---------------------------
|