(نقدی بر سخنان اکبر گنجی و حمید دباشی در صدای آمریکا)
یکی از مهمترین مشکلات طیف به اصطلاح نواندیشان دینی در ایران این است که این افراد دائم سعی می کنند با ارائه نظراتی التقاطی و مغشوش به نوعی تناقض ها و تضادهای ذاتی مذهب و حکومت مذهبی را بپوشانند،برای این طیف آنچه هنوز در اولویت اول قرار دارد نه کشور ایران که «دین اسلام» و «مذهب شیعه» است.مصاحبه حمید دباشی و اکبر گنجی با بخش فارسی صدای آمریکا دارای نکات بحث برانگیزی بود که جا دارد بدانها پاسخ داده شود، حمید دباشی و اکبر گنجی که به نظر می رسد می توان به آنان روشنفکران جهان سومی لقب داد با ادبیاتی مغشوش و ناقص طوری از فلسطین و منافع ملت مظلوم فلسطین دم می زدند که بیینده تلویزیونی احساس می کرد این دو نفر نه زاده ایران که زاده غزه یا بیت المقدس هستند.یکی از مهمترین مشکلات روشنفکران جهان سومی «چپ زدگیِ منسوخ شده» آنان است،آنان با سوء استفاده از موقعیت مردم فلسطین بدون توجه به «منافع ملی ایران»،«نیروهای بین المللی» و«حقوق اسراییلیان» به طور یک جانبه سخن می گفتند،ادبیات سیاسی یکسویه نگر و ایدئولوژیک هیچگاه نمی تواند «در عمل» کاری مفید انجام دهد ،خصوصیت این سبک موضعگیریِ امثال گنجی و دباشی «ایجاد حس مظلوم نمایی» و دادن پز «سوپر روشنفکری»است.
یکی از مشکلات عمده ایرانیان با اسلامگرایان در هر دو طیف بنیادگرایان و اصلاح طلبان این است که برای این گروهها و افراد آنچه اهمیت ندارد «منافع ملی ایران» است،آقای اکبر گنجی در اظهار نظری شگفت انگیز و پر از انتقاد رسما اعلام می کند منافع ملی از اهمیت برخوردار نمی باشد،در حالی که «مهمترین» مولفه و «اصلی ترین» راهبرد در سیاست خارجی هر کشوری از دوران باستان تاکنون منافع آن سرزمین و آن کشور بوده است، نمونه آشکار آن در سطح بین الملل جمهوری خلق چین است که تمام تلاش دولتمردانش به دست آوردن منافع اقتصادی و سیاسی برای چین است.برخلاف نظرات روشنفکران جهان سومی و نیویورک نشین، اتفاقا منافع «ملی» ایران ایجاب می کند که ایران با اسراییل و ترکیه دارای روابط عادی و پیوندهای استراتژیک باشد،باز هم برخلاف نظرات آقایان دباشی و گنجی داشتن رابطه عادی و حسنه ایران (فارغ از جمهوری اسلامی یا هر نظام سیاسی دیگر) با اسراییل لزوما به معنای تایید سیاستهای دولت اسراییل نیست و در صورتی که ایران با اسراییل روابط عادی داشته باشد حتا می تواند برای تحقق حقوق فلسطینیان یک اهرم فشار موثر و کارا نیز باشد.
آقای دباشی ملی گرایی را شوونیسم می داند،این نظر ایشان اشتباه و برداشتی کاملا نادرست است،شوونیسم میهن شیفتگی افراطی و اعتقاد به برتری های زبانی و نژادی است در حالی که ملی گرایی اصالت دادن به منافع ملی کشور و پی گیری حقوق کشور در عرصه های مختلف سیاسی،امنیتی و اقتصادی است، ملی گرایی در میان دو انحراف می ایستد یکی همان میهن شیفتگی افراطی و دیگری جهان وطنی است یعنی عقاید کسانی مانند دباشی و گنجی که ایران و منافعش برای آنان از اولویت برخوردار نیست.تحت تاثیر ادبیات سیاسی چپ ایران و طیف های ملی- مذهبی متاسفانه موضوع منازعه فلسطینیان با اسراییل همواره دستخوش سوء تفاهم ها و مجادلات لفظی در ایران بوده است،هیچ کس نباید از محکوم نمودن جنایتهای دولت اسراییل نسبت به مردم فلسطین دریغ داشته باشد،اما سوپر روشنفکرهای جهان سومی ما هرگز بمب گذاری فلسطینیان در خاک اسراییل را محکوم نمی کنند و متاسفانه کسانی مانند حمید باشی رسما دمکراتیک بودن حکومت اسراییل را انکار می کنند،ممکن است هرکس نسبت به سیاست ها و عملکرد دولت اسراییل انتقاد داشته باشد اما چطور می توان آزادی بیان و آزادی تجمعات در اسراییل را نادیده گرفت.باید به امثال آقایان دباشی و گنجی یادآور شد اسراييل با وجود پاره ای اشكالات درونی مانند وجود احزاب افراطی مذهبی با رويه های دمكراتيك اداره می شود،تندترين انتقادات به سياست های دولت اسراييل را می توان در روزنامه های خود اسراييل مانند هاآرتص پيدا كرد؛ چند نمونه از وجود دمكراسی در اسراييل در سالهای اخیر را می توان این گونه ذکر کرد:نمونه نخست) شكایت چند دختر از موشه كاتساو به اتهام تجاوز جنسی كه اولا نشان می دهد در نظام سیاسی اسراییل می توان از شخص اول حكومت شكایت كرد و در وهله دوم آن كه شكایت شهروندان می تواند زمینه های بركناری و محاكمه دولتمردان را فراهم سازد و بیانگر این موضوع مهم است كه دادگستری اسراییل از حكومت تاثیر نمی پذیرد و «سوء استفاده از قدرت» در نظام سیاسی اسراییل یک امر غیر قانونی به شمار می رود.نمونه دوم) رسیدگی به پرونده اهود اولمرت در مورد فساد مالی و اداری كه بازهم نشانگر شفافیت در سیستم اسراییل و نیز بازتاب دهنده ماهیت شفاف نظام اداری/سیاسی اسراییل است.نمونه سوم) تظاهرات علیه دولت و نخست وزیر اسراییل،دولت اسراییل هیچگاه به بهانه نزاع با فلسطین یا لبنان از برگزاری تظاهرات ضد دولتی جلوگیری نكرده است ،مورد آخر آن تظاهرات معترضان به بنیامین نتانیاهو در مقابل خانه وی است، مطمئنا اگر چنین تظاهراتی در ایران برگزار می شد و مردم معترض در مقابل محل اقامت رهبر جمهوری اسلامی تظاهرات می كردند با شلیك مستقیم گلوله سربازان و مامورین محافظ بیت رهبری مواجه می شدند.نظام سیاسی اسراییل هرگز روندهای دمكراتیك را رها نكرده ضمن آن که رسانه های اسراییلی دائم به مداحی حکومت نمی پردازند ، درگیری مداومش با حزب الله لبنان و حماس در غزه باعث نشده «حاكمیت پارلمان»،«تكثر احزاب سیاسی»،«آزادی رسانه ها»،«آزادی اجتماعات» و توجه به «رشد علمی و اقتصادی» در آن كشور متوقف شود و دولت آن كشور به بهانه جنگ و درگیری،آزادی شهروندان و رقابت های سیاسی را تعطیل نكرده است در حالی که حکومتی مانند سوریه در برابر اعتراض مردم اقدام به کشتار و خونریزی وسیع می کند و یک نشریه منتقد را هم تحمل نمی کند.جا دارد در كنار پرداختن به نقاط منفی و برخی سیاستهای نادرست و افراطی سیاستمداران اسراییل از «تحمل پذیری» دولتمردان اسراییلی در برخورد با مخالفان در داخل اسراییل هم سخن گفته شود.«آزادی برای تظاهرات ضد دولتی» و «دادگستری مستقل» در گستره وسیعی از خاورمیانه تنها یك آرزو برای شهروندان كشورهای خاورمیانه است در حالی كه این موارد مهم در اسراییل محقق شده است.
حتا حکومت ترکیه هم با وجود یک دولت لائیک و فضای نسبتا باز اجتماعی در پاره ای موارد در شاخص های دمکراسی از اسراییل عقب تر است.یکی از مهمترین مشکلات ما ایرانیان پس از تاسیس جمهوری اسلامی این بوده است که اعمال و سیاست خارجی جمهوری اسلامی همواره با منافع ملی ایران تضاد داشته است،کمک به تروریسم منطقه ای،تشکیل سپاه قدس،دنبال کردن جنجالی پروژه بی حاصل هسته ای،کمک به گروههای افراطی مذهبی، دشمنی با آمریکا و اسراییل و تنش در روابط با اتحادیه اروپا و سیاست تشنج آفرینیِ رهبری جمهوری اسلامی تماما با «منافع دملی ایران» تضاد داشته و دارد، باید به امثال آقای گنجی یادآور شد که در نظر نگرفتن منافع ملی مهمترین آسیب را به یک کشور می زند،آقای گنجی منافع ملی همان چیزی است که امثال دکتر محمد مصدق برای آن قمار سیاسی کردند،باید برای هر نیرو و سازمان سیاسی نیز مهمترین مساله نه منافع آن حزب و سازمان که منافع بلند مدت و راهبردی ایران باشد، هر کس از معیار منافع ملی دور شود باید محکم و بدون تعارف در برابرش ایستاد، زیرا ایران از نادیده گرفتن منافع ملی توسط جمهوری اسلامی هزینه های سنگینی پرداخته و آسیب های فراوان دیده است.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|