چند ماه قبل در یک گفتگوی عمومی با کاربران سایت بالاترین ، به این موضوع اشاره کردم که برای هم افزایی توان منتقدان ، مخالفان ومعارضان حاکمیت فعلی ، ایجاد یک تشکل فراگیر ضروری است . البته در همان جا براین موضوع پافشاری نمودم که این ایده ، بایستی به بحث و بررسی همه نحله های فکری گذاشته شود وپس از پختگی ، به مرحله اجرا برسد . نکته دیگری که در سخنان من به وضوح وجود داشت این بود که این پیشنهاد ، در نخستین مراحل خود قرار دارد و ایجاد ساختار جدیدی مانند « کنگره ملی » یا تشکلی مانند آن ، از صلاحیت یک یا چند فرد خارج است و نحوه تشکیل و حتی نام آن نیز باید به بحث و بررسی گذارده شود .
البته قبلاً هم برخی از دوستان پیشنهادهایی در این زمینه مطرح کرده بودند و لذا اقدام من ، نه یک خواسته وتلاش شخصی بود و نه موضوعی عجیب که تحیر یا وحشت منتقدان یا معارضان حاکمیت فعلی را به دنبال داشته باشد.
هر چه از ارائه این پیشنهاد گذشت رفتار سران فعلی حکومت و اصرار عملی آنها بر اصلاح ناپذیری ، مرا در پیگیری پیشنهاد خود جدی تر نمود ، لذا در گفتگو با برنامه « به عبارت دیگر» در «بی بی سی» بار دیگر با تأکید بر لزوم پیگیری این ایده ، نکات قبلی از جمله لزوم همفکری در مورد نام ، شرح وظایف و نحوه ایجاد این تشکل را نیز یاد آوری نمودم . دو روز قبل هم به دعوت تلویزیون رسا ، در جلسه ای در پاریس شرکت کردم و به پرسش های مختلف در خصوص جنبش سبز ، انتخابات ، وضعیت فعلی آقایان کروبی و موسوی و مسائل متنوع دیگر پاسخ دادم . در پایان جلسه ، موضوع کنگره ملی مورد پرسش خبرنگار رادیو فرانسه قرار گرفت که همان مواضع قبلی را بازگو نمودم که مهم ترین آنها « عدم صلاحیت یک فرد – از جمله من – برای ساماندهی تشکلی مهم همچون کنگره ملی یا هر تشکل مشابه دیگر» بود. هنگامی که احتمال مذاکره با سایر افراد و گروهها مطرح شد با تأکید بر شخصی بودن این نظر ، گفتگو با همه گروهها و افراد را ممکن و بلکه ضروری برشمردم و دو گروه را به عنوان استثنا معرفی نمودم . گروه نخست کسانی که با هر نقاب و عنوانی ، به دنبال حکومت های مطلقه فردی هستند و گروه دوم ، کسانی که دست به عملیات تروریستی علیه مخالفان خود زده انداما در عین حال اعلام کردم که همین گروه هم اگر دست از اقدامات تروریستی بردارند و نسبت به گذشته خود ابراز پشیمانی نمایند قابل مذاکره هستند .
نیازی به توضیح نیست که موضع من در خصوص گروههایی مانند مجاهدین خلق ، قبلا با صراحت کامل در رسانه های عمومی اعلام و بارها منتشر شده ، اما بر این باورم که وظیفه پذیرش یا جذب افراد و گروهها به عهده ملت ایران است در عین حال ، این نکته بدیهی را مورد اشاره قرار دادم که از نظر من ، شرط هرنوع مذاکره با طرفداران گروههایی که سابقه تروریستی دارند دست برداشتن از رویه های سابق و اثبات پشیمانی از رفتار گذشته آنهاست . در اظهارات جدید من ، هیچ نکته جدیدی نسبت به دو اظهار نظر گذشته – گفتگو در «بالاترین» و«بی بی سی » – وجود نداشت جز آنکه اعلام کردم در سفر اروپایی خودم ، با برخی افراد و گروهها در خصوص این ایده ، سخن خواهم گفت که ظاهراً همین نکته ، عده ای را به شدت نسبت به عملیاتی شدن طرح،نگران کرد .
یکی از دوستان که شرایط او را به خوبی درک می کنم به جای نقد یا حتی تخطئه اصل ایده ، به خیال خود به تحقیر من پرداخت و لودگی ، پیشه ساخت . او قبلاً نیز به اینگونه برخورد کرده بود و گمان می کنم تا قطعی شدن پرونده قضایی که به ناحق برای او تشکیل شده ، باید منتظر واکنش های مشابه از جانب او بر علیه خودم باشم . بر همین اساس سخن اورا به دل نمی گیرم و تنها از اومی خواهم در کنار عبارات و نکاتی که برای به دست آوردن دل مقامات سنگدل و بی دین قضایی می گوید ، مبانی استدلالی خویش در مخالفت با ایده کنگره ملی را نیز بیان نماید . آنچه مرا مطمئن ساخت که این دوست ، به دنبال استدلال برای نقد یا تخطئه ایده من نیست آن بود که نوشته بود « واحدی هیچ پیشینه شناخته شده سیاسی ندارد » پاسخگویی به این مسئله را ضروری نمی دانم زیرا تا پانزده سال پس از زمانی که من کار اجرایی وسیاسی را در دفتر آقای کروبی آغاز نمودم ، نه تنها « این معترض نه چندان منصف » بلکه حتی نخستین دبیر کل تشکل متبوع او نیز هیچ فعالیت اعلام شده سیاسی نداشتند و به برکت محبوبیت برادر آن دبیر کل ، پای آنها به عرصه فعالیت سیاسی باز شد .
در خارج از کشور هم ، یکی از دوستان ، مرا به هذیان گویی متهم کرد . او را هم درک می کنم زیرا در میان کسانی که ظاهراً از آنها به عنوان اپوزیسیون نام برده می شود تنها کسی که پس از کودتای بیست ودوم خرداد ، با آسودگی خیال به ایران رفت و آمد می کند همین فرد است . در عین حال به انتظار خواهم نشست تا استدلال این دوست را نیز بشنوم .
مهم تر از دو واکنش فوق الذکر، خبری بود که امروز در برخی سایت های حکومتی خواندم واطمینان من به صحت راه خود ر ا بیشتر کرد . این سایت ها در متنی که دستپاچگی و کلافگی در آن هویداست اعلام کرده اند که پیشنهاد من ، می تواند بازی جدید وزارت اطلاعات پس از « پروژه مدحی » باشد. من هنوز نمی دانم آنچه به عنوان پزوژه مدحی مطرح شد واقعیت دارد یا آنهم فریبی دیگر از نوع اعترافات و اظهاراتی است که شهرام امیری در سیمای جمهوری اسلامی انجام داد و از فردای آن اظهارات ، هیچکس خبری از او ندارد اما به فرض که ادعای رسانه های حکومتی ایران در خصوص همکاری مدحی با سیستم اطلاعاتی ایران درست باشد آنگاه باید به هوشمندی وزارت اطلاعات و رسانه های مواجب بگیر جمهوری اسلامی تردید کرد . اگر پیشنهاد من در مورد کنگره ملی و تماس هایی که برای پیشبرد این پروژه انجام می دهم پروژه وزارت اطلاعات بود قاعدتاً آنها باید دست نگاه می داشتند تا عده زیادی در این دام بیفتند و سپس جشن دیگری همچون « MADHI SHOW» به راه بیندازند .
حقیقت آنست که اقدام اخیر سایت های حکومتی و مشابه سازی ایده « کنگره ملی » با موضوع مشکوک مدحی ، اولاً مرا به کار آمدی این ایده امیدوار بلکه مطمئن کرد ثانیاً مشخص نمود اگر وزارت اطلاعات در این میان نقشی داشته باشد نقش تردید افکنی و تحریک یا اجبار عده ای از دوستان به تخریب ایده می باشد ؛ همان کاری که یک «اپوزیسیون دائم السفر به ایران» و یک «دوست زیر تیغ قوه قضائیه ایران »، پیشتاز آن شده اند . در عین حال از همه کسانی که این روزها این بحث را شنیده اند از جملا کسانی که با عبارات ناپسند به استقبال « کنگره ملی » رفتند درخواست می کنم با نقد یا حتی تخطئه مبتنی بر منطق ، به پیشبرد اهداف آزادیخواهانه مردم ایران کمک نمایند . زیرا گمان می کنم اکثریت دلسوزان ایران بر این سخن متفق القول هستند که تکرار انتقادات وافشای مفاسد حاکمیت ، اگرچه امری لازم است اما برای ساختن آینده ایران ، کافی نیست و برنامه ریزی برای آینده ایران ، بدون وجود تشکلی که اکثریت افراد و « گروههای منتقد ، مخالف و معارض » را زیر چتر خود بگیرد امکان پذیر نمی باشد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ايرانی
با درود خدمت آقای واحدی
من هیچ ضرورتی در اینکه تمامی احزاب و گروه ها را در یک کنگره ملی جذب کنیم نمی بینم. چرا باید با افرادی که اصل ایران برایشان مفهوم دیگری دارد وارد یک بازی نامشخص شد؟ آیا خطری که جذب این گروه ها (مانند گروه های تروریست و مسلح) برای ایران فردا ایجاد می کند کمتر از سایر خود فروختگان است؟ با مواردی که حق گرامی در کامنتش فرمود کاملا موافقم و فکر می کنم زمان بحث و تصمیم گیری درباره این مسائل همین حالاست. در زمان هیجان حاصل از آشوب اگر ندانیم قرار است چه کنیم بلای مصر سرمان خواهد آمد که دور باد. پروژه مدحی نیز پربدک نبود, حضرت نوری زاده را که در ایران محبوبیتی داشت سکه یک پول نمود تا دست از شامورتی بازی و ژانگولر بردارد. آقای نوری علا را که در ایران از هر 10 ملیون نفر یکی نیز نمی شناسد.
قلب من آتش جاویدان است/مرده و زنده من ایران است
با درود خدمت حق گرامی دوست نازنینم, امیدوارم خستگی آن مسافرت کاری که فرمودی از جان عزیزت بدر رفته باشد.
September 15, 2011 02:37:54 PM
---------------------------
حق
با درود
من اصول زیر را در دو نظر برای خبرنت فرستادم که یکی از آنها منتشر شده است. در اینجا همه اصولی که تاکنون بنظرم رسیده را یکجا می گذارم. بنظرم این تمرین خوبی است برای ما تا مشخص کنیم چه می خواهیم و چه باید بخواهیم تا از تکرار فاجعه شوم سال 57 جلوگیری کنیم. همانطور با تبادل نظر با همدیگر کنیم با بدست آوردن آزادی، استقلال خود را از دست ندهیم. آپوزیسیون ما نباید مثل آپوزیسیون لیبی بدون آگاهی و رجوع به ملت ایران، به قیمومیت از ما ملت در ازای آزادی تن به قراردادهای اقتصادی ننگینی در دهد که استقلال ایران را بخطر بیاندازد. اگر چنین شود پایه های فساد و سر سپردگی آپوزیسیون را فراهم خواهد آورد و برقرای دمکراسی را در کشورمان را برای 30 سال دیگر عقب خواهد انداخت. چنین قراردادهای ننگینی که بدون آگاهی ملتی بسته می شوند، زمینه ترس آپوزیسیون از افشای آنها را بدنبال می آورد و باعث می شود که از آغاز شفافیت و پاسخگویی به ملت که ارکان دمکراسی هستند زیر پا له و لورده شوند. شما چه فکر می کنید هموطنان عزیزم؟
من از آقای واحدی می خواهم که به اصول زیر توجه کنند و کسان/گروهها/احزابی را فرا بخوانند که با نکات زیر مشکلی نداشته باشند چون همه آنها در راستای خواسته های جنبش سبز مسالمت آمیز ما بر علیه ج.ا و همه دشمنان ریز و درشت درون و برون مرزی این جنبش است. مبنای این خواسته ها برقراری یک دمکراسی پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر پس از فروپاشی ج.ا است.
1. ایران یک کشور با یک ملت است.
2. حفظ تمامیت ارضی ایران بالاتر از هر چیز دیگریست.
3. جنبش سبز ملت ایران چراغ راه ماست.
4. مخالفت با هر گونه حمله نظامی به ایران از سوی بیگانگان و برچیده شدن شاخه های چریکی و اردوگاه های مجاهدین خلق، کومله، پژاک، حزب دمکرات! کردستان و جندالله در چند ماه آینده.
5. جایگزین کردن ج.ا با یک دمکراسی پارلمانی مبتنی بر منشور
جهانی حقوق بشر.
6. توافق بر لغو اعدام و شکنجه و دستگیری های خودسرانه حکام فعلی در فردای سرنگونی رژیم و جلوگیری از هر گونه انتقامجویی فردی و جمعی و هر گونه خشونت حتی لفظی علیه آنها. و این قول که همه متهمان در دادگاههایی که با استانداردهای بین المللی همخوانی کامل داشته باشند محاکمه خواهند شد و تمام حقوق شان که در منشور جهانی حقوق بشر آمده است رعایت خواهد شد. نه شکنجه و اعدامی در کار خواهد و نه حقوقشان در زندانها و دادگاهها ضایع خواهد شد. در این رابطه از سازمان ملل کمک خواسه خواهد شد.
با این تاکید که دو اصل اول بهیچ عنوان قربانینخواهند شد تا امیال ایران ستیزان و بیگانگان را برآورده کند چون در تضاد کامل با جنبش سبز ملت ایران هستند.
و با این تاکید که همراه کردن ملت ایران باید برای آقای واحدی مطرح باشد و نه همراه کردن کسان/گروهها/احزابی که در بویژه برون مرز هرگز دست از ایران ستیزی و ستیز با جنبش سبز ملت ایران برنداشته اند مگر آنکه از گذشته خود عبور کرده و اصول بالا را بپذیرند.
7. هیچگونه قرارداد سیاسی ای که "ایرانی چند ملیتی" یا نظام فدرال را به ایران و ملت ایران تحمیل می کند نباید امضاء شود چون زمینه را برای جنگهای داخلی و تجزیه ایران فراهم می کند.
8. هیچگونه قراردذاد اقتصادی چه آشکار و چه پنهان با کسان/گروهها/احزاب/کشورها/کمپانی ها در مورد منابع زیر و روی زمینی ایران و یا تحت لوای بازسازی ایران نباید بسته و یا امضاء شود. ملت ایران هیچ مسئولیتی در قبال چنین قراردادهایی را نخواهد پذیرفت. پس از آزادی ایران و انتخابات آزاد، دولت برآمده از ملت و نمایندگان مجلس حق خواهند داشت در اینگونه موارد تصمیمات لازم را اتخاذ کنند.
9. پاسخگویی و شفافیت کامل همه کسان/گروهها/احزاب به ملت ایران در درون و برون مرز.
10. اعلام اینکه هیچیک از کسان/گروهها/احزاب به نمایندگی از طرف ملت ایران انتخاب نشده اند تا سخنگو یا نماینده ملت ایران باشند بلکه آنها تنها نحله های فکری موجود در برون مرز هستند که فقط شرکت آنها در یک انتخابات آزاد قانونمند و دوره ای در ایران تعیین خواهد کرد که هر کدام چند درصد از کل مردم را نمایندگی خواهند کرد.
پاینده ایران، ملت ایران و جنبش سبز ملت ایران
September 14, 2011 11:58:05 PM
---------------------------
|