حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
هاشمی رفسنجانی؛ میانه‌رو، زیرک یا منفعت‌طلب

September 25, 2011

یک شنبه 3 مهر 2570 = September 25, 2011

خلیج فارس خلیج فارس
 

بسیاری از امور، از فرط وضوح مبهم است، یعنی اگر موضوعی بسیار شفاف باشد و ساده و روان ارائه شود، بلافاصله ذهن مخاطب براساس یک اصل روانشناسی تمایل دارد آن را تجزیه و تحلیل کند و پس پرده آن را ببیند. نمونه‌ی اعلای این مثل روانشناسی را می‌توان در ادبیات و در داستان مشهور «نامه ربوده شده» ادگار آلن پو دید. جایی که وزیر، نامه‌ی ملکه را می‌رباید و آن را بدون هیچ پنهان‌کاری روی میز می‌گذارد و دیگران مدت‌ها برای یافتن این نامه تلاش می‌کنند و آن را نمی‌یابند.

در سیاست نیز همین‌گونه است. بسیاری از چهره‌های سیاسی در طول تاریخ به‌درستی این قاعده و این اصل روانشناسی را درک کرده‌اند، آنان، حال یا با تجربه شخصی یا با اطلاع از این اصل، مواضع و سیاست‌هایی را اتخاذ می‌کنند که بیشترین نفع را نصیب آنان می‌کند. از چهره‌های کاریزماتیکی چون آیت‌الله خمینی گرفته که در عین هوشمندی تمام، با زبان و ادبیاتی روشن سخن می‌گفت که جملاتش علاوه براینکه نیاز به ویراستاری کاملی داشت، تاثیرگذارتر می‌نمود و مخاطب به بیراهه می‌رفت! تا هاشمی رفسنجانی که اقدامات و تصمیماتش در تمام دوران عیان بوده است؛ اما باز این ذهن مخاطب است که تمایل دارد این رویه و رفتار را نوع دیگری ببیند و تفسیر کند.

نکته‌ی دیگر اینکه گاهی اجتماع بین‌الاذهانی تصمیم می‌گیرد برای یک فرد مشخص «قبایی» بدوزد و او را طور دیگری ببیند، اگر این اجتماع، چنین تصمیمی در ناخودآگاه جمعی‌اش بگیرد، موضوع تمام است و دیگر آن فرد برای ابد بیمه خواهد شد و هر رفتاری، ولو برخلاف آنچه مردم می‌پندارند انجام دهد، کسی آن را نخواهد دید و همه براساس آن ویژگی مشترک است که آن فرد را خواهند دید و قضاوت خواهد کرد.

حال می‌توان براساس این دو ویژگی (اجتماع بین الاذهانی و رفتارهای واضح و آشکار) شخصیت اکبر هاشمی رفسنجانی را نوع دیگری تفسیر کرد.

هاشمی رفسنجانی از ابتدا در ذهن مردم به عنوان شخصیتی با صفات «زیرک، معتدل و میانه‌رو، کارآزموده و سیاست‌مدار» تثبیت شد. این رفتار تا آنجا اوج گرفت که زمانی مردم از او با نام «اکبر شاه» یاد می‌کردند. اما پرسش اصلی این است که آیا او واقعا همین گونه بود؟

پاسخ به نحوی صریح منفی است؛ چراکه هاشمی رفسنجانی همواره منافع جمهوری اسلامی به‌طور عام و منافع شخصی‌اش را به‌طور خاص بر هرچیزی ترجیح داده است. او هیچگاه جایی که منافع خودش در خطر بوده در حمایت از منافع مردم که جای خود دارد، حتی در حمایت از منافع دوستان و یارانش هم اقدامی نکرده است و این موضوع نه از زیرکی، بلکه از ترس و منفعت طلبی بوده است. اقدامات هاشمی در این راستا هم آنقدر روشن، واضح و عیان بوده که جایی برای مخفی‌کاری باقی نگذاشته و فقط براساس همین دو اصل مخاطب را به بیراهه کشانده و به اشتباه انداخته است.

وقتی تمایل داریم هاشمی را زیرک ببینیم، تلاش وی در سکوت در جریان حوادث بعد از انتخابات را نوعی زیرکی می‌بینیم؛ اما او باهوش و زیرک نبوده است، او ترسیده بود و برای اینکه از حاکمیت اخراج نشود سکوت کرد. ماجرا دقیقا به همین سادگی است. اینکه این رویه‌ی وی را تفسیر کنیم به هوش همانقدر ناعادلانه است که مثلا اقدام میرحسین موسوی در طرف مردم گرفتن را تفسیر کنیم به پایداری در راه آرمان‌های امام! هاشمی می‌دانست که در آن فضا اگر حرف بزند به سهولت تمام از حاکمیت اخراج می‌شود و حتی براساس گزارش‌های غیررسمی خود وی نیز به نزدیکانش گفته بود که نمی‌خواهد در آخر عمر سرنوشتی مانند آیت‌الله منتظری پیدا کند؛ اما از آنجا که اجتماع بین‌الاذهانی نمی‌تواند هاشمی را در قالبی غیر از «زیرکی» ببیند هر اقدام وی را تفسیر بالرای می‌کند.

شیوه مبارزه وی نیز دقیقا نشات گرفته از ترس و محافظه‌کاری منفعت طلبانه است. برای مثال کافی است در اظهار نظرات یا اقدامات وی دقت کنیم؛ تمام گفته‌های وی همواره در شرایطی و به نوعی بیان می‌شود که کمترین آسیب را متوجه وی کند. مثلا روز بعد از ۲۵ بهمن ماه که حضور گسترده مردم و شعارهای تندشان علیه رهبری، قدرتمداران حاکم را لرزانده و خشمگین کرده بود؛ این هاشمی رفسنجانی بود که به صراحت آمد و اقدام مردم را به شدت محکوم کرد و از مردم تبری جست. چرا؟ چون می‌دانست الان اگر سکوت کند حاکمیت ممکن است آسیبی به وی بزند. اما مردم و به خصوص اهل رسانه آمدند و این اقدام وی را هوشمندی! توصیف کردند.

یا شیوه‌های منسوخ شده و همراه با ترس وی در همراهی با مردم! برای مثال می‌توان به انتشار برخی از خاطرات دو دهه قبل وی که شباهت اندکی به شرایط حال حاضر دارد اشاره کرد. در واقع وی هر زمان که فضا را آرام می‌بیند تنها کاری که می‌کند انتشار یک خاطره قدیمی بی‌ضرر، یا گفتن یک سخن چندپهلو در همراهی با مردم است. حال چطور این شیوه و این روش خنثی به عنوان مبارزه و همراهی وی با مردم تلقی می‌شود جای تامل دارد.

برای مثال امروز نیز وی اقدام به انتشار یکی از خاطرات خود کرده است که باید با ذره‌بین از آن، حمایت از میرحسین را بیرون کشید.

رفسنجانی امروز در وب‌سایت شخصی‌اش در قالب انتشار «مقدمه آیت‌الله هاشمی بر کتاب خاطرات سال ۶۴» خود، با انتخاب تیتر «نظر امام به موسوی هرگز عوض نشد» نوشته است:

«شخصیت‌های متعددی از جناح راست با ملاقات یا پیام از امام درخواست تغییر نخست وزیر را داشتند حتی شورای نگهبان پیشنهادی برای تفسیر قانون اساسی ارائه کرد اما همه این تلاش‌ها هیچ‌گونه تغییری در نظر مساعد امام به میرحسین ایجاد نکرد.»

این حمایت تلویحی، بی‌ضرر، خفیف و کنایی اوج مبارزه هاشمی رفسنجانی و حمایت وی از میرحسین موسوی است که بسیار قابل تامل است.

به‌طور خلاصه در مورد هاشمی رفسنجانی باید استناد کرد به این سخن نغز هگل که زمانی گفته بود «یگانه حجاب نهفته در پس حجاب، این است که هیچ حجابی وجود ندارد»؛ یا به عبارت دیگر پادشاه عریان است و هاشمی رفسنجانی فردی است منفعت طلب که هیچ‌گاه پای وسط معرکه نمی‌گذارد و جز به خود (و نه حتی یارانش) به چیز دیگری نمی‌اندیشد.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

arash

این مطلب هر چند درست و واقیت عریان شخصیت هاشمی است ولی همه واقعیت نیست

من نمیخوام بگم که هاشمی زیرک هست و یا منفعت طلب و....
و نمیخواهم بگویم که در پس هر رفتار هاشمی داستانی نهفته هست

ولی این واقعیت را هم نمیتوان نادیده گرفت که با استناد به یک سری رفتارهای هاشمی وی را میشود جور دیگری هم دید و بررسی کرد

مثلا نزدیکترین حزب سیاسی به وی گارگزاران سازندگی است که اعضا ان بنیانگذاران اصلاحات در ایران بودند

مثلا دیدگاه سیاسی و اقتصادی وی چه در دوران زعامت و چه پس از ان نوعی ازادگرایی نسبی مشاهده میشود (حداقل به نسبت دیگر سردمداران رزیم)

مثلا فرزندان وی همه تحصیلات اکادمیک دارند و نه حوزوی و به نوعی همه انان در جریان راست مدرن قرار میگیرند

هر چند با شما موافقم که منفعت خود را بر هر چیزی ترجیح میدهد ولی الزاما منافع ایشان با منافع مردم در تضاد نیست که سهل است گاها منافع ایشان با منافع حاکمیت در تضاد هم میباشد

شما نمیتوانید منکر این قضیه باشید که هاشمی چه دیدگاه اقتصادی و سیاسی ایشان و چه دیدگاه فرهنگی یا سیاست خارجی ایشان با دیگر مسیولین جمهوری اسلامی متفاوت است و بسیار مدرن تر پراگماتیک تر عمل میکند

واین تفاوت را حتی در زندگی شخصی و نوشتن مقالاتش نیز قابل مشاهده است

شاید شما توقع یک مبارز را از ایشان داشته باشید که البته انتظار بجایی نیست چرا که وی خود یکی از بنیانگذاران این نظام بوده و هست

به نظر من رفتارهای عجیب وی را نباید در عافیت طلبی و یا ترسو بودن وی جستجو کرد
بلکه بیشتر به این خاطر هست که ایشان مبارزه را تا حدی لازم میداند که کباب نسوزد

چرا که در صورت به هم خوردن کل نظام ایشان یکی از کسانی است که در همه خیر و شر نظام شریک است و یک پای ثابت محاکمه

September 28, 2011 12:03:20 AM
---------------------------

شاهین

مطلبی بود درست و بی نقص درباره ی احوالات هاشمی

September 25, 2011 07:32:10 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites