سعادت ایران به سعادت مردمانش وابسته است و این امر محقق نمی شود مگر با دانستن شیوه های بهتر زندگی و فرو نهادن خرافات و كژی ها و سستی ها و بهره مندی از تجارب دیگر ملل و اقوام و ما با یاری تاریخ علمی بدنبال دستیابی به چنین هدف بزرگی هستیم.
اگر به تاریخ می نگریم برای یافتن این رموز و فراگیری رمز و راز پیشرفت و ترقی است و اگر به سفرنامه های خارجی در مقطع حساس سده نوزدهم میلادی اهمیت می دهیم از این روی است كه خارجیان هوشمندانه تر ما را نگریسته اند و بهتر نیك و بد ما را بهتر نگاشته اند و فارغ از هر هدفی كه ایشان داشتند من از این آئینه ، سیمای خود و ملتم را می بینم و می كاوم و برای اصلاح و ترقی آن گام بر می دارم.
از خرافاتی كه نقشی بسیار ویرانگر در انحطاط ایران دارد باور به ساعات سعد ونحس و دست شستن از كار و تلاش و دل بستن به حركات ستارگان و وضعیت آسمان است كه همچون افیونی ایران و ایرانی را از كار و تلاش باز می دارد و شرنگ سستی و ترس را به كامش می ریزد ؛ در جهانی كه به گفته آدام اسمیت تنها " ثروت ملل " كار و تولید است نشستن و دل به حركات نجوم و ستارگان بستن چه سودی برای كشور خواهد داشت ؟ راست است كه این تفكر بدین شكل امروز منسوخ شده است اما كمی دقیقتر كه بنگریم ریشه ها و پس مانده های این جهل بنیان برافكن هنوز ما را آزار می دهد و به بند می كشد !!
در این باره حكایات فراوان و متعددی وجود دارد كه همگی در عین آزار دهنده بودن آگاهی بخش و هوشیار كننده می باشند و من از آن میان نوشته اولیویه فرانسوی (G. B. Olivier ) را می آورم ، پزشکی عضو هیات مدیره انقلاب فرانسه که در سال 1211 ق/ 1796 م به ایران آمد و جامعه ایران را با دقت یک دانشمند علوم تجربی مورد بررسی قرارداد و با اقشار مختلف مردم و حکام و دیوانیان و وزرا و شخص آقا محمد خان قاجار دیدار کرد. شغل وى این امكان را برایش فراهم مىكرد كه علاوه بر محافل سیاسى و دیپلماسى ایران، به راحتى با مردم و اشخاص معمولى كشور تماس داشته باشد. دردها و محرومیتها را بشناسد و نابسامانىهاى داخلى را دریابد. این نوع آگاهىها براى شخصى در موقعیت وى، قابل توجه بود، زیرا اطلاع از زندگانى مردم همراه با مشاهدات عینى او، از واقعیتهایى سخن مىگفت كه وى از منابع اطلاعاتى رسمى به دست نمىآورد و در واقع آمارهاى دولتى همواره با ملاحظات سیاسى همراه بود كه پرده بر بسیاری از واقعیات تلخ تاریخی كشور می كشید.
وی در سالهای پایانی سده 18 میلادی در باره این خرافه فراگیر ویرانگر ایرانیان چنین نوشت :
موقع حركت كاروان چندین بار به گفته كاروان دار كه ساعت سعد نیست مسافران بارهای خود را زمین گذاشتند و این كار تا نصف شب ادامه یافت وهر چه ما ناسزا گفتیم كه این خرافه است كسی گوش نكرد ، ایشان گمان داشتند كه حركت ستارگان سعادت و نحوست ایشان را تعیین میكند و برای همین به كسانی كه ستاره شناس ( منجم ) و ساعت شناس بودند در كارهای رزومره خود مراجعه می كردند و این از نادانی ایشان بود .وی می نویسد : " این اشخاص نادان كه آنچه در پیش و اطراف خود ببینند، به درستى نفهمند و ندانسته یقین دارند كه حركت اختران و روش ستارگان نسبت و پیوندى با حركات و رفتار آدمیان دارد و معتقدند بر اینكه در این توده خاكى كسانى هستند كه چون این علم را به نیكویى فراگیرند، مىتوانند حركات و اعمال خود را بدین پیوندها و مناسبتهاى نیك و بد اجرام سماوى موافق و مطابق نمایند و تمامى [اتفاقات] خوب و بر وفق را از آن بینند، و هر بدى [خویش را] به كنار نهند."
(سفرنامه اولیویه ، نویسنده: ا. اولیویه / ترجمه: محمد طاهر میرزا ، محقق / مصحح: غلام رضا ورهرام ، ناشر: انتشارات اطلاعات ، مكان چاپ: تهران ، سال چاپ: ش 1371 ، نوبت چاپ: اول ، تاریخ وفات مؤلف: 1814 م ، صص 59-58 )
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|