حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
موضع مطبوعات تركيه نسبت به فرقه دموكرات آذربايجان 1324 تا 1325

September 27, 2011

سه شنبه 5 مهر 2570 = September 27, 2011

دانشجویان ناسیونالیست ناسیونالیست
 

توضيح: جستار زير بخشي از مقاله محمدعلي بهمني قاجار، تحت عنوان نگراني هاي تركيه،آمد و نيامد پان تركيسم است كه در شماره 48 فصلنامه گفتگو منتشر شده است. اين مقاله موضع مطبوعات تركيه نسبت به فرقه دموكرات پيشه وري را بر اساس نشرياتي چون وقت،گچه پستاسي،جمهوريت،آكشام و... بررسي كرده و نشان مي دهد كه مطبوعات اين كشور نيز در همان زمان نسبت به تحولات ايران و آذربايجان وحضور نيروهاي ارتش سرخ موضع منفي داشتند و فرقه دموكرات به لحاظ وابستگي به شوروي تقبيح مي كردند. وبلاگ تخصصي ناسيوناليسم بخش هايي از آن مقاله را منتشر و علاقه مندان و محققان را به اصل مقاله در مجله گفتگو ارجاع مي دهد

ديدگاه غالب در تركيه فرقه دموكرات آذربايجان را نه تنها وابسته و دست‌نشاندة روسيه شوروي مي‌دانست بلكه براي اين فرقه هيچ‌گونه اصالتي قائل نبود و آن را دست‌پخت دولت شوروي مي‌پنداشت. در اينجا به نمونه‌هايي چند در مورد نظر روزنامه‌نگاران تركيه دربارة موضوع مستقل يا وابسته بودن فرقه دموكرات آذربايجان و جنبش ايجاد شده به وسيله اين فرقه اشاره مي‌گردد.

نظام‌الدين نظيف از روزنامه‌نگاران تركيه در مقاله‌اي كه در روزنامه گيچه‌پستاسي در ٢٤ اوت 1945/ ٢ شهريور 1324 منتشر كرد استدلال‌هاي ارائه شده از سوي دولت شوروي را در مورد عدم وابستگي رخدادهاي مورد بحث به سياست‌هاي اين دولت نفي كرد. نظيف در اين مقاله كه عنوان آن «شكنجه و زجري كه ايران مي‌كشد، ديگر بايد به پايان برسد» بود دربارة ماهيت رخدادهاي ايران نوشت: «اين اقدامات را نمي‌توان به حساب غلّيان و هيجان ايده‌آليستي كاسبان فقير ايراني گذاشت. اين واقعه همان نقش فجيعي است كه در قالب بالكان، يعني در بلغارستان در صورت ظاهر و به نام دموكراسي بازي مي‌شود. يعني وضع و تابلوي فيجع ايران به لوحة درماتيك بلغارستان اضافه مي‌شود».[1]

عمر رضا دوغرول يكي ديگر از روزنامه‌نگاران تركيه نيز در مقاله‌اي با عنوان «آذربايجان و ايران» كه در ٢١ آوريل 1946/ ارديبهشت 1325 روزنامه جمهوريت انتشار يافت به ماهيت وابسته فرقه دموكرات اشاره كرده و رخدادهاي آذربايجان را به طور كامل محصول سياست امپرياليستي شوروي عنوان كرد. دوغرول در اين مقاله تصريح مي‌نمايد: «بيگانه اشغال ايران را فرصتي مناسب دانسته و سعي كرده كه تيشه به ريشه تماميت ارضي ايران بزند».[2] دوغرول در ادامه اين مقاله به نوع مطالبات مردم آذربايجان از دولت مركزي نيز اشاره‌هايي دارد كه در بخش بعدي اين يادداشت بدان اشاره مي‌گردد.

سليم ثابت يكي ديگر از روزنامه‌نگاران تركيه با صراحت بيشتري به ماهيت غيرمستقل فرقه دموكرات و آلت دست قرار گرفتن پيشه‌وري رهبران اين فرقه اشاره مي‌نمايد. وي در مقاله‌اي به نام «در ايران با سورپريزي مواجه نشديم» كه در شماره ٢١ مه 1946/ 31 ارديبهشت 1325 روزنامه تصوير به چاپ رسيد، سياست‌هاي شوروي را در ايران با سياست‌هاي توسعه‌طلبانه آلمان نازي مقايسه كرده و از پيشه‌وري به‌عنوان همانند كيسلينگ رئيس دولت وابسته به آلمان در نروژ ياد مي‌كند.[3]

همان‌گونه كه اشاره شد يكي از دلايل اصلي عدم استقبال ترك‌ها از اين تحولات،‌ به‌رغم تطابق بسياري از جوانب آن با آمال ديرينة گروه‌هاي ترك‌گرا، نقش روسيه در اين ماجرا بود. حسين جاهد يالچين كه بيشتر نيز به او اشاره شد در مقاليه‌اي تحت عنوان «موضوع ايران و تركيه» در شمارة ٢٧ نوامبر 1945/ 6 آذر 1324 روزنامة طنين منتشر شد «شورش و اغتشاش آذربايجان [را] مقدمه‌اي ...» دانست «...جهت الحاق آن به روسيه». او در ادامه افزود كه «... ما نسبت به قضية ايران از نزديك علاقمند بوده و مجبوريم آن را با نهايت دقت مورد تعقيب قرار دهيم زيرا مسئله ايران و موضوع تركيه و بغازها با يكديگر ارتباطي دراد و متمم يكديگر است و سر و صورتي كه موضوع آذربايجان به خود خواهد گرفت كم و بيش علامت و اشاره خواهد بود در قسمت جبهة تركيه ...».[4]

«م.ح. زوال» نيز در مقاله‌اي به نام «معناي عصيان وخيم ايران» كه در ٢١ نوامبر 1945/ 30 آبان 1324 در روزنامة وطن منتشر شد، بر همين باور بود. به نوشتة او «... ممكن است عوامل محلي هم در عصيان اخير مؤثر واقع گشته است ولي علت عمدة تشويق و تحريك خارجي است. موقع نزديك شدن تخليه ايران روس‌ها به عوض احترامگزاري نسبت به استقلال ايران، حتي به عوض اينكه سرمشق و نمونه براي انگليسي‌ها قرار گيرند. مردم را در آذربايجان بر عليه دولت تشويق و تحريك كردند ...»[5]

برخي از ديگر صاحبنظران ترك نيز آراء مشابهي را ابراز داشتند. ادهم عزت بنيچه در مقاله‌اي به نام «وضعيت فجيع و فلاكت‌آميز ايران» كه در ٢١ نوامبر 1945/ 30 آبان 1324 روزنامة سون تلگراف منتشر شد، خاطرنشان كرد اگرچه «... موضوع ظاهراً عبارت است از آزادي آذربايجان ولي در باطن و در حقيقت عبارت از الحاق آن به روسيه است. اين يك قدمي است در راه امپرياليسم دولت تزاري برداشته شده است منتها اين قدم توسط آذربايجاني‌ها برداشته مي‌شود. مطالب صريح است و چگونگي امر واضح و آشكار مي‌باشد...». [6]

چگونگي سقوط حكومت خودمختار فرقه دموكرات، نيز خود نشان ديگري تلقي شد در تأييد وابستگي كامل اين فرقه به دولت شوروي. زيرا به محض روشن شدن تصميم مسكو مبني بر قطع حمايت از آن، به فوريت حكومت اين فرقه ساقط شد. اين موضوع در تركيه نيز بازتاب داشت و روزنامه‌نگاران تركيه در مقالاتي كه پيرامون اعاده اقتدار دولت مركزي ايران بر آذربايجان منتشر كردند در ضمن تجزيه و تحليل نحوة سقوط حكومت فرقه، بر اين موضوع كه فرقه دموكرات تنها ابزاري در دست شوروي بو، تأكيد نهادند. نجم‌الدين ساداك در مقاله‌اي به همين مناسبت كه با عنوان «حادثه‌اي كه دنيا را حيران كرده است» در 26 دسامبر 1946/ ٥ دي 1325 در روزنامة آكشام منتشر كرد به وابستگي فرقه دموكرات به دولت شوروي اشاره كرده و با صراحت ايجاد اين فرقه، تشكيل حكومت به وسيله آن و حتي ادارة امور حكومت فرقه دموكرات را منتسب به شوروي عنوان مي‌كند. ساداك در اين مقاله دربارة اين موارد ياد شده مي‌نويسد: «يك سال پيش روس‌ها، هنگام تخليه آذربايجان در آن خطه يك جرياني ترتيب داده و با تشكيل يك حكومت خودمختار به دست نيروي محلي نمي‌گذاشتند كه دولت ايران در كار آنجا مداخله نمايد، تمام تشبثات حكومت تهران براي سازش با آذربايجان نتيجه‌اي نداد و در آذربايجان حكومتي بر پا شده بود كه از شوروي پيروي مي‌كرد و از سوي آنها اداره مي‌شد».[7]

نظام‌الدين نظيف نيز در مقالة ديگري كه در روزنامه گيجه‌پُستاسي در ١٣ دسامبر 1946 / ٢٢ آذر 1325 در مورد بازگشت حاكميت دولت مركزي ايران بر آذربايجان منتشر كرد بر همين نكات تأكيد نهاد: «مسكو تصور مي‌كرد كه آنها (پيشه‌وري، فرقه دموكرات و حزب توده) منبع قدرت سياسي هستند ولي مدتي قبل از اين پيشامد اخير، مانند تهران متوجه شده بود كه آنها فاقد مشروعيت سياسي هستند. اين حادثه ثابت مي‌كند يك دولتي كه پي امتياز نفت مي‌گردد، بايد از خيالات دست كشيده پي به حقيقت ببرد. دولت شوروي همين كه ملتفت شد كه پيشه‌وري و حزب توده مورد استفاده نبوده و از آنها كاري ساخته نيست، بازي را به وسيلة كارت آنها نمي‌توان پيشبرد، نقشة خود را براي متزلزل كردن يگانگي ايران وداع گفت و پيشه‌وري و امثال او را مانند پوست ليمو كه آبش گرفته شده دور انداخت».[8]

همان‌گونه كه پيش از اين نيز بيان شد حتي پان‌ترك‌ها نيز بر وابستگي فرقه دموكرات به شوروي اذعان داشتند. از جمله عابدين داور يكي از روزنامه‌نگاراني كه به انديشه‌هاي پان‌تركي نيز تمايل داشت در مقاله‌اي به نام «شكست خوردن سرخ‌هاي آذربايجان» كه در ١٣ دسامبر 1946/ ٢٢ آذر 1325 روزنامه جمهوريت به چاپ رسيد درحالي‌كه از خودمختاري در آذربايجان پشتيباني مي‌كرد اما بر ماهيت وابسته فرقة دموكرات نيز تصريح داشت. عابدين داور در اين مقاله در مورد فرقه دموكرات و رهبري آن يعني پيشه‌وري نوشت: «همين كه ياغيان آذربايجان اسلحه را به زمين گذاشتند، پيشه‌وري، رئيس آنها كه به هوچيگري پرداخته بود، مفقودالاثر شد و از ميدان در رفت. بديهي است به كجا رفته، از مرز خارج شده نزد آقايان خود رفته است ...» او سپس در ادامه و براساس باورهاي خود افزود «... چون اكثريت اهالي آذربايجان ترك هستند، در درخواست خود راجع به نائل شدن به خودمختاري اداري ذيحق بوده‌اند ولي آنهايي كه پيشقدمي در اين باره مي‌كردند، دست نشاندة شوروي‌ها بودند و به نام و به حساب روسيه كار مي‌كردند. به همين جهت هم به نظر ايراني و هم به نظر آذربايجاني خائن به ميهن شمرده مي‌شدند و چون آذربايجاني‌ها ملتفت و متوجه آن بودند، لذا از نامبرده پيروي نكردند. از اين اين اصل است كه با وجود رسيدن پول، اسلحه و مهمات از كشور شوروي و وارد شدن آذربايجاني‌هاي شوروي، دار و دستة پيشه‌وري تنها توانستند يك ارتش مركب از هفت هزار نفر تشكيل دهند و چون آن هم به زور بود. لذا پس از مختصر زد و خورد متفرق گشتند. به اين ترتيب سركرده‌هاي هوچي و سرخ آذربايجان كه چند روز پيش مدعي بودند به سوي تهران پيش مي‌روند در اسرع وقت ممكن به طرف شمال فرار كردند. از قرار معلوم پس از اينكه روس‌ها سربازان خود را عقب كشيدند پيشه‌وري در آنجا به بلوف فرمانروايي مي‌كرده است».[9]

بدين ترتيب بايد گفت از ديدگاه روزنامه‌نگاران تركيه، فرقه دموكرات آذربايجان يك سازمان سياسي وابسته به اتحاد جماهير شوروي و فاقد هر گونه استقلال و ارادة سياسي تلقي مي‌گرديد و چنين ديدگاهي در فضاي مطبوعاتي تركيه عموميت داشت.

[1]. بايگاني اسناد وزارت امور خارجه، اسناد نمايندگي استانبول، پرونده ١١، سند شماره 1259، 7/6/1324
[2]. همان، پرونده ١١٩، سند شماره 620، 8/3/1325
[3]. همان
[4]. نمايندگي آنكارا 29-1324، ك 107، پ 2253، قسمت اول
[5]. نمايندگي آنكارا 29-1324، ك 107، پ 2253، قسمت اول
[6]. نمايندگي آنكارا 29-1324، ك 107، پ 2253، قسمت اول
[7]. بايگاني اسناد وزارت امور خارجه، اسناد نمايندگي استانبول، سند شماره 2737، 14/10/1325
[8]. همان، سند شماره 2537، 27/9/1325
[9]. همان، سند شماره 2596،


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites