حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
اندر مضرات خداباوری

October 03, 2011

دوشنبه 11 مهر 2570 = October 3, 2011

مگس مگس
 

در سالهای دور دو کشتی بر روی دریا دچار توفان شدند. یکی کشتی خدا باوران و دیگری کشتی خدا ناباوران. ساکنین کشتی خدا باوران با دیدن امواج سهمگین، مشغول دعا و مناجات با خدا شدند و از او یاری خواستند و ساکنین کشتی خداناباوران با دیدن امواج مشغول چاره جوئی. هر دو کشتی بر اثر برخورد با صخره ها سوراخ شدند. خدا باوران سخت تر مشغول عبادت شدند و همه منتظر بودند تا خدا کاری برایشان بکند و خداناباوران سخت تر آبها را با هرچه در دستشان بود به بیرون کشتی میریختند. کشتی خداباوران در کمتر از یک ساعت به صورت کامل زیر آب رفت ولی کشتی خداناباوران به خاطر تخلیه شدن آبش به زیر آب نرفت و آنها نجات پیدا کردند.

خدا موجودی موهومی است که بشر در ذهن خود او را خلق کرده است. او را خلق کرده تا هر وقت که فکر میکند کاری سخت یا غیر ممکن است، آن را از او بخواهد. اما این موجود خیالی، هیچوقت از خیال بالاتر نرفته است. بیائیم به جای مناجات، مطالعه کنیم، به جای عبادت، کار کنیم و به جای خدا، خود را باور کنیم.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

وجدانی

البته نه باعتبار و استناد به داستان فوق میتوان منکر قدرت پروردگار شد و نه داستانی که ذیلآ درج میشود واقعآ دال بر بودن و هستی وی و توانش است. در این وادی جستجو و کاوش بوده و هستند بسیاری که راه بجایی نبرده اند و فقط بر سرگردانی و آوارگی خود و عده ای بیشمار از دیگران شده اند. و اما داستان:


»داستان دربارۀ یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود. او پس از سال ها اماده سازی ماجراجویی خود را اغاز کرد. ولی از انجایی که افتخار کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از کوه بالا برود. شب، بلندی های کوه را در برگرفته بود و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود اصلا دید نداشت ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود. همان طور که از کوه بالا می رفت پایش لیز خورد. در حالی که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد. در حال سقوط فقط لکه های سیاهی مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیلۀ قوه جاذبه او را در خود می گر فت. همچنان سقوط می کرد ، در آن لحظات تمام رویداد های خوب و بد زندگییش به یادش آمد. اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به وی نزدیک است. ناگهان احساس کرد طناب دور کمرش محکم شد و در میان اسمان و زمین معلق ماند. در این لحظه سکون چاره ای برایش نماند جز انکه فریاد بزند:

خدایا کمکم کن!

ناگهان صدای پرطنینی از آسمان شنیده شد:
چه می خواهی؟
-ای خدا نجاتم بده!
واقعا باور داری که می توانم نجاتت دهم؟
-البته که باور دارم!
اگر باور داری طنابی که به دور کمرت بسته است پاره کن!

یک لحظه سکوت...و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو طناب را بچسبد.!!!

گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند. بدنش از طناب آویزان بود و با دستهایش محکم طناب را گرفته بود در حالی که او فقط یک متر از زمین فاصله داشت.«

October 04, 2011 03:52:34 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites