در زندگی روزهایی هست که تسلی هیچ معنا ندارد؛ شکوه لحظه رنگ باخته است و دل از هر منظر به نظارۀ کسی میرسد که یک روز خواست سکوتِ بودن را بشکند و نباشد- رسا، باشکوه، چنان یادی که ملال نمیآورد، چراغ میافروزد.
غیبت انسانی، آموزگاری گشاده ذهن، تا ته ظرفیت این واژهها، که در آستانۀ هر پیکار، به تعریف راه مینشست؛ از اندازههای انسان و راه و پیکار بیرون میافتد؛ ولی آرزوهای مشترک انسانها ادامۀ عمرِ آبند، بیدار میمانند و ادامه مییابند- ادامۀ عمر و آرمانهایی که در مسیر زندگی شکل میگیرند، در دستهای دیگرانی که ادامۀ عمرند.
در زندگی روزهایی هست که یافتن یک انسان، به دریافتن انسانیتی میرسد که هیچ در وصف نمیآید؛ یک زیبایی سرریز که در سایۀ اکسیرش انسان به دوست داشتنِ انسان میرسد، و به درک خویشکاری که سرسپردگی است در برابر آنچه فرد انسانی میتواند در خود برکشد؛ مسئولیتی آمیخته به تلاشی آفریننده، که شناختن آن انسان بر شانههای آدمی میگذارد، که ذات همۀ تلاشها و آفرینندگیها برای انسان است، و خوبی و زیبایی، تعابیری انسانی که تنها با وجود انسان معنامیشوند.
حضور اثرگذار دکتر مهرداد مشایخی هرگز یک حضور محدود در گذران شبانروز نبود؛ یک افشای ابدی بود از زمانها و مکانهایی که تاریخ و جغرافیا را پشت سر گذاشتهاند، افشای این راز که انسان، فرد انسانی، سرانجام خاک میشود و پارهای از هستی بزرگتر؛ تاریخ اما همیشه حضور خواهد داشت و انسانیت و وطن نیز.
برخورد ساده و زلال دکتر مشایخی به دردی که بر جسمش آوار شد، دلاوری و همت بلندی که بر ماههای دشوار این آخرین پیکار زندگانیاش چیره بود، مجموعۀ سخنان و نوشتههایش پیرامون جنبش شهروندی ایران، جنبش سبز- بر فراز همه، کتاب ارزندۀ «جنبش سبز ایران و رنگین کمان دمکراسی» که سراسر در دوران پیکار مثالیاش با سرطان کارشد، تجسد خویشکاری انسان، و بالاتر گذاردن امر عمومی بر سود شخصی است، که دست فرهنگ سیاسی را تا آن سطوح والا که جرمی بنتام ، بیشترین خوشبختی برای بیشترین افراد،
تعریف میکرد، میکشاند؛ و آن انسان صمیمی و حقیقی را که او بود، از متنها و حرفهایش هم باورکردنیتر میکند.
در زندگی روزهایی هست که شگفتی بر شگفتیهای منطق گاه درک ناشدنی هستی افزون میشود؛ مرگ، مغرور و ناشکیبا، دو پاره شکیبایی و زیبایی را از جهان ما میگیرد، هر دو را با یک بیماری، در یک سن، و طرفه آن که از بستر یک باور: هر روز عمر را چنان زیستن، که انگار آخرین روز است.
استیو جابز- از بزرگترین نوآوران گسترۀ تکنولوژی- و دکتر مهرداد مشایخی - نویسنده، سیاستگر، آموزگار و دوست- هر روز بیماری مشترک خود را چنان زیستند، که آخرین روز تنها فرصت، و چنان بازآفریدند که نخستین روز هر همیشه. هر دو، در دوران پیکار تن با سرطان، بهترینهای اندیشه و روان خویش را چنان برکشیدند که بهترینهای جهان، از تکنولوژی تا جامعه شناسی، به احترامشان برخاست- هر دو در بافتارهای گوناگون گفتهاند که اندیشۀ مرگ، و خواست به انجام رساندن آنچه در ذهن داشتند، انگیزۀ بیشتر کوشیدنشان بوده است- و هر دو چنان رفتند که این دستگاه آی فون و کتاب «به سوی دمکراسی و جمهوری در ایران»، بر همین میز پیش روی من، نمادهایی ست از این حقیقت که « هیچ پایانی وجودندارد...»
دکتر مشایخی تلاش برای دستیابی به حقوق فرد انسانی را در گسترۀ امر عمومی، و همت برتر دانستن مسئولیت اجتماعی بر حق فردی خود را، در بستر زندگی شخصی، معناکرد. از نقد خویش و ارجگزاری ارزشهای اندیشههای مخالف، نهراسید؛ گذشته را، با هر درازا، بیش از دیباچۀ حال ندانست، و هیچ چیز را شایستۀ ماندن در گذشته و نام نشناخت؛ که دریافته بود کسی که بخواهد از چهرۀ خواستهای تاریخی ملتش صورتی واقعی بسازد بی محابا به درون آتش و باد میرود..
این روزها، این مناسبتهای تلخ، فرصتهایی است برای بازنگری خویشتن خود و روح سرشار و بخشندۀ جنبشهای اجتماعی ایران که او آن اندازه در تعریف و نقدشان کوشید.
غیبت فیزیکی دکتر مهرداد مشایخی، دردی ست که رودخانه وصفش را نه از باران، که از آتش میشنود؛ دردی که ماهها در لحظه بال میزد وناگهان کبوتری شد بر بام، و یادی که دیگر خلوت واژههای بسیاری از ما را رهانمیکند.
ماندانا زندیان
مهر ماه سال یکهزار و سیصد و نود خورشیدی
*عنوان نوشته برگرفته از سخنان دکتر مهرداد مشایخی در آخرین مصاحبۀ منتشر شده از او بر سامانۀ «روز آنلاین» است.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
سیروس ملکوتی
گرامیداشت مهرداد مشایخی در طرح یادمان و سپاس ما از گذار عمر پرتمرش تنها میتواند با تداوم منشی که او به ارمغان اورد فراهم گردد. این اندیشه نه در تقدس گرایی و کیش شخصیت می گنجد و نه میخواهد تنها بر یادواره احترام امیز خود را پایان ببخشاید. یکی از اموزه های مهم از منش و اندیشه رفتاری مهرداد مشایخی انکار دگماتیسم در زمینه های اندیشه پردازی و رفتار دخالت جویانه در بستر سیاست بود. در این تفکر هیچ یافته ای مطلق نبود بنابراین همه یافته ها میبایست شکیبایی گفتمان را در خود بپرورانند. این اموزه میتوانست به تصحیح خود و یافته های خود بپردازد و از درون و بیرون مکاشفه در تحول بسوی اگاهی حقیقی را ممکن سازاند. دگر اندیش در بنیاد این تفکر موجودی بیگانه و غیر خودی نیست که با مفاهیم و ادراک عرفی تقدس و گناه به خود و دگراندیش برخورد شود. مهرداد مشایخی با برجا گذاردن چنین اموزه هایی همواره در سیر اندیشه های همگنانه جاری خواهد بود.
October 07, 2011 10:05:50 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود، سپاس و تسلیت به شما ماندانا زندیان گرامی
امیدورام که در راه مبارزه با استبداد هموطنان بیشتری را از دست ندهیم. سامانه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم به سهم خود درگذشت مهرداد مشایخی را به خانواده، دوستان و جامعه سیاسی ایران تسلیت میگوید.
روحش شاد
ارادتمند
بهمن زاهدی
October 06, 2011 09:27:55 AM
---------------------------
|