حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
ایران پایدار و ارزشهای ماندگارش

October 12, 2011

چهارشنبه 20 مهر 2570 = October 12, 2011

دکتر محمد سلماسی زاده داستانهای کوتاه از تاریخ
 

پایداری ایران به فرهنگ مردمان سخت کوش و آگاه آن است و این امر حاصل نمی شود مگر با معرفت تاریخی ، البته تاریخی علمی و واقع نگر.
یکی از مشخصات دوران قاجار را عصر بی خبری گفته اند ، عصری که البته حاکمان غاصب و مردمان جاهل در پیدایش و دوام آن شراکت دارند و تا این وضعیت وجود داشته باشد هیچکدام نخواهند توانست موجب پایداری و سعادت مرز و کیانشان گردند.
و البته هنگامی که این غفلت و جهل داخلی با تهاجم و یورش خارجی همراه باشد نتایج زیانبارتری خواهد داشت درست مانند آنچه امروز می خواهم از جنگهای ایران و روسیه و یکی از هزاران جلوه اش بنویسم.
هنگامی که ژنرال یرملوف روس برای تایید نهایی عهدنامه گلستان به ایران آمد برای نمایش اقتدار کشورش هدایایی از سوی تزار الکساندر به فتحلیشاه عرضه کرد تا تحیر ذلیلانه شاه با دیدن آن وی را به تسلیم محض و ابدی در برابر این همسایه ناخواسته وا دارد . جریان این نمایش را افسر آلمانی الاصل همراه سفیر کبیر[1] در کتاب خود[2] ثبت کرده است که من در اینجا می آورم ، و بر این نکته پای می فشارم که فتحلیشاه که گمان می کرد با جلب دوستی تزار قدرتی جاودانه خواهد یافت از خاطرها رفت اما ایران ماند و خواهد ماند .

موریس وان کوتسه بوئه هدایای امپراتور و تاثیر آن بر شاه و درباریان ایران را چنین توصیف کرده است :
" صورت این ارمغانها بشرح ذیل است:
یكدست ظرف بلورتراش- یكدست ظرف چینى گرانبها كار سن‏پطرزبورگ كه در آنها صور اشخاص با البسه مختلفه ممالكى كه با دولت روسیه روابط صمیمانه دارند نقاشى شده بود، و قسمتى از آن بدور نماهاى اطراف سن‏پطرزبورگ و ابنیه و قصور مهمه‏اى كه در آن نواحى واقع است مزین بود- یك جفت گلدان چینى خیلى قشنگ كه از شاهكارهاى صنعتى بشمار میرفت- یك قاب بلورتراش خیلى بزرگ بطول یك ارشین و نیم‏ و عده‏اى غلیان بلور- آئینه بزرگى كه دو ملك جار بدست برنز بدان متصل بود- ایرانیان از این هیاكل متعجب شده پرسیدند مگر شما آدم پردار هم در میان خود دارید- یكدستگاه اسباب زینت و آرایش زنانه كه بشكل هرم ساخته شده و ظاهر آنرا بانواع چوبهائى كه در خاك روسیه یافت میشود پوشانیده و بالوان طبیعى خود جلوه داده بودند، كار آن از نقطه نظر صنعت در نهایت ظرافت و استادى انجام گرفته بود و در داخل آن قوه محركه‏اى قرار داده بودند كه خودبخود ابریشم را ریشته یا مى‏بافت، ساعتى بشكل فیل كه خرطوم و چشم و گوشش در موقع كار حركت میكرد بعلاوه پایه آن دورنماى متحركى داشت كه با حجار كریمه زینت شده بود- عده‏اى تفنگ و تپانچه و قداره كه هریك از بهترین كارهاى كارخانه اسلحه سازى تولا بشمار میرفت- دو آئینه متصل بهم بطول پنج ارشین- یك غلیان مطلا- سه كارد كه دسته آنها با الماس برلیان زینت شده بود- انفیه‏دان یا تریاك‏دان مرصع- مقدار زیادى انگشتر و النگو و ساعت- دو طاقه پوست سمور سیبرى كه هریك سى هزار روبل قیمت داشت و عده زیادى پوست‏هاى دیگر كه ارزش آنها كمتر بود. سه جیقه الماس از شاهكارهاى جواهرساز دربار سلطنتى روسیه، دو دوربین آسمانى مرصع و مقدار زیادى پارچه‏هاى زربفت و نقره‏دوزى و پارچه‏هاى دیگر.البته كسى منكر نخواهد شد كه این اشیاء هدیه شاهواریست.اعیان و رجال ایران از مشاهده این اشیاء حیران ماندند و از تماشاى آنها دل نمى‏كندند، بخصوص از بلورها خیلى خوششان آمده بود، چه تا حال جز كوزه غلیان چیزى ازین جنس ندیده بودند در صورتى كه جلوه این اشیاء را شب در مقابل شمعهاى روشن و اشیاء مرصع و براق باید فهمید.
همینكه میرزا شفیع صدراعظم از ملاقات سفیركبیر خلاص شد با سایر رجال بچادرى كه تحف و هدایا را در آن نهاده بودند آمد، از مشاهده این اشیاء همه حیران شده بودند. نمى‏دانستند بكدامیك توجه كنند، كلمه به‏به از دهانشان نمى‏افتاد فقط یك ماشین الكتریك لازم بود كه تحیرشان را كامل كند. این تعریف و تمجید بزودى اطرافیان را متوجه ساخت، مطابق معمول شرح مشاهدات ایشانرا برشته تحریر درآوردند. خیلى از خدمه از شكاف چادر مشاهده میكردند، شاید این اشیاء بلورین را الماس فرض كرده باشند چه بزودى در اردو منتشر شد كه امپراطور روسیه ظروف الماس براى پادشاه ایران فرستاده است. (موریتس وان كوتسه بوئه ، مسافرت به ایران ، ترجمه محمود هدایت‏ ، امیر كبیر ، تهران‏ ، ش 1348، صص 169-165 )

شاه سپس با خود فریفتگی ناشی از جهل بی کرانش و شاید برای پنهان ساختن انفعال ذلت بارش گفت:
" اگر اعلیحضرت الكساندر بملاقات من آید یقینا از ایشان استقبال خواهم كرد." ( همان ص 175 )

آنگاه با ملاحظه هدایا نهایت ضعف و خود باختگی خود را نشان داد به گفته کوتسبوئه : " از ملاحظه پوست‏هاى سمور اعلیحضرت فوق‏العاده خوشوقت شدند. اول گمان كردند كه رنگ شده حق هم داشتند چه پوست‏هائى كه اعیان و رجال مملكت مى‏پوشیدند قرمز رنگ بود، سفیر عرض كرد كه رنگ آنها مصنوعى نیست، بعلاوه امپراطور الكساندر آنها را بدست خود جدا كرده است. با اداى این كلمات شاه در كمال شعف دست بپوستها برده گفت «ممكن است دست من بهمان نقطه‏اى كه دست امپراطور روسیه خورده بخورد. دوستى من حقیقى و ابدى است.» ( همان ص 182 )

اما پاسخ تاریخ چیز دیگری بود : نه ، جناب شاه ، آنچه ابدی است ایران و مردمان پاک نهادش می باشد نه تزار روسیه ؛ مردمانی که آراسته به فضائل و شایستگی هایی باشند که بزرگترین آن مدارا ، اندیشه ، تلاش و گفتگوی عالمانه و رفتار خردمندانه با یکدیگر و دنیا می باشد.


[1] - موریس وان كوتسه بوئه

[2] - مسافرت به ایران


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites