طرح تروریستی نیروی قدس سپاه پاسداران برای بمب گذاری در پایتخت آمریکا تآثیرات بسیار گسترده ای روی سیاست آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی و تحولات منطقه خواهد گذاشت. درست است که رژیم ایران در سی سال گذشته به طراحی و اجرای عملیات تروریستی علیه آمریکا و متحدانش در سراسر جهان مشغول بوده و کارنامه قابل توجهی در "آمریکائی کشی" دارد، اما این بار برای کشتار در قلب آمریکا برنامه ریزی کرده است. این توطئه اصولا قابل مقایسه با دیگر اقدامات تروریستی رژیم نیست و معنای آن بنوعی اعلان جنگ به ایالات متحده است.
رژیم ایران با عواقب سنگین عملیات تروریستی در خاک آمریکا آشناست و دقیقا بهمین دلیل از انجام آن در سی سال گذشته پرهیز میکرد. بنابراین، هنگام طراحی عملیات بمب گذاری در واشنگتن، ولی فقیه و سپاه پاسداران بخوبی میدانستند که اینگونه اقدامات تروریستی در کشوری که تجربه تلخ یازدهم سپتامبر را پشت سر گذاشته است باعث بسیج بی سابقه افکار عمومی میشود و کاخ سفید را به عکس العمل بسیار شدید علیه جمهوری اسلامی مجبور خواهد نمود و فضای سیاسی در واشنگتن را بطور بنیادین بر علیه رژیم ایران تغییر خواهد داد.
بنابراین، باید دید که هدف ولی فقیه از انجام این عملیات با این بهای سنگین سیاسی و دیپلماتیک چه بوده است و رژیم ایران بدنبال کدام منفعت یا دست آوردی است که پرداخت این بهای سنگین را توجیه میکند؟
اهداف رژیم
رژیم ایران با طراحی این عملیات تروریستی چند هدف مشخص را مد نظر داشت. نخست، با قدرت نمائی در برابر آمریکا و تحقیر اسرائیل و عربستان، بدنبال آن بود که بنیادگرایان و متحدان خودش در خاورمیانه را دلگرم کرده و از انفعال و از هم گسستگی آنها در بهار عربی جلوگیری نماید. جنبش دموکراتیک در خاورمیانه و بخصوص تحولات لیبی و سوریه موقعیت رژیم ایران را بطور بینادین تضعیف کرده است و در مقابل، آمریکا و متحدانش از موضع بالاتری برخوردار گشته اند. قدرت نمائی تروریستی رژیم در واشنگتن میتوانست باعث تقویت روحیه گروههائی همچون حزب الله، جیش المهدی یا دیگر سازمانهای تروریستی در منطقه شده و به آنان جان تازه ای بخشد.
از طرف دیگر میتوان حدس زد که ولی فقیه و سپاه پاسداران روی این نظریه حساب باز کرده اند که گویا عملیات تروریستی در واشنگتن باعث اوج گیری گرایشات ضد آمریکائی در منطقه میشود، و در نتیجه، بهار عربی و گفتمان دموکراسی خواهی در این کشورها را تحت الشعاع "مبارزه با آمریکا و اسرائیل" قرار خواهد داد و برای رژیم ایران و متحدان بینادگرایش فضای مناسبی بمنظور موج سواری و مصادره مبارزات مردمی فراهم میکند. این همان شیوه ای است که رژیم ایران در اوائل دهه نود میلادی و در پایان جنگ سرد به اجراء درآورد و توانست با راه اندازی موج ترور و کشتار، نیروهای تند روی فلسطینی و واپسگرایان اسلامی را زیر پرچمی که برافراشته بود سازماندهی کند و پروسه صلح اسرائیل با فلسطینیان را درهم شکسته و خلاء سیاسی در کشورهای منطقه را با بنیاگرائی اسلامی پر کند.
هدف دیگر رژیم از اینگونه اعمال تروریستی، ارعاب و باجگیری از آمریکا و متحدانش است تا به اوباما و کشورهای اروپائی پیام دهد که رژیم ایران مانند قذافی یا بشار اسد نیست و در صورت حمایت آمریکا از جنبش مردمی در ایران و دخالت در روند سرنگونی رژیم، سپاه پاسداران قلب واشنگتن را به آتش و خون خواهد کشید. این همان سیاستی است که رژیم ایران در دهه هشتاد میلادی در خیابانهای پاریس بگونه ای موفقیت آمیز به اجراء درآورده بود. ولی فقیهبا طراحی اینگونه عملیات تروریستی همان هدفی را دنبال میکند که دستیابی به سلاح هسته ای در ابعادی بسیار بزرگتر برایش فراهم مینماید: باجگیری و تسلط بر منطقه با استفاده از ترور و ارعاب.
طبیعی است که رژیم ایران با قدرت نمائی در واشنگتن اهداف داخلی نیز داشته است که مهمترین آن، زهر چشم گرفتن از مردم آنهم در شرائطی است که بحران های داخلی رژیم و ورشکستگی اقتصادی و سیاسی نظام، زمینه های شورش و بروز جنبش را روز بروز افزایش میدهد.
نتایج سیاسی و دیپلماتیک
اکنون، پس از برملا شدن این طرح تروریستیوبا نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، اوباما بیش از پیش تحت فشار قرار خواهد گرفت تا سیاست سختگیرانه تری در برابر ملایان تهران برگزیند. توطئه تروریستی اخیر دستمایه ای برای طرفداران تحریم و انزوای بیشتر ایران میگردد و اوباما نیز چاره ای جز افزایش فشار بر رژیم ایران نخواهد داشت.
تنها چند دقیقه پس از کنفرانس مطبوعاتی وزیر دادگستری و توضیح در مورد کشف عملیات تروریستی، دو سناتور آمریکائی بطور جداگانه خواهان تحریم بانک مرکزی ایران و قطع کلیه مراودات بانکی با رژیم ایران گشته اندو بدون شک کنگره آمریکا تدابیر سخت تری برای مقابله با رژیم ایران در نظر خواهد گرفت.
کشف توطئه تروریستی رژیم ضربه ای سخت به محافل طرفدار سیاست مماشات در واشنگتن است که در چند ماه گذشته به یارگیری مجدد برخاسته و از آمریکا میخواستند تا مذاکره و گفتگو با ایران را از سر گیرد. در ای میان، سازمان نایاک و متحدانش در واشنگتن که گناه شکست مذاکرات سال گذشته بین ایران و آمریکا را بر دوش اسرائیل و لابی اش در آمریکا میانداختند، با کشف این عملیات تروریستی در گل فرو رفته اند.
افزایش تخاصم بین آمریکا با رژیم ایران و بی اعتبار شدن هرچه بیشتر سیاست مماشات، باعث میشود تا گفتمان تغییر رژیم بطور جدی تری مورد توجه قرار گیرد و در نتیجه، "اصلاح طلبان حکومتی" نیز کهاساسا خود "زائده" همین سیاست مماشات بوده و هستنداعتبار ناچیز خود را از دست خواهند داد. عملیات تروریستی اخیر نشان داد که رژیم ایران ظرفیت مصالحه و کوتاه آمدن را ندارد و از اینرو نمی توان به کمک "اصلاح طلبانی" که ناتوانی خود را در جریان جنبش دو سال پیش نشان دادند، به ولی فقیه قلاده زد و این رژیم هار و تروریست را رام و بی آزار نمود.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود به هموطنانم،
وکلای مدافع مجاهدین خلق در واشنگتن در مقابل وکلای مدافع سپاه قدس در واشنگتن قرار گرفته اند. اولی بر طبل جنگ و حمله نظامی علیه ایران می کوبد و دیگری سیاست مماشات با رژیم کهریزکی و معامله با همین رژیم را تجویز می کند. وکلای مدافع ایندو لابی دشمن یکدیگر و هر دو دشمن جنبش سبز هستند؛ در یک طرف حسن داعی سرنگون طلب و جنگ طلب ایستاده و در طرف دیگر تریتا پارسی معامله گر مماشات پیشه. سالهاست که اربابان ایندو با هم در نبرد بوده اند تا منافع خود را در ایران به قیمت منافع ملی ایران و بر علیه خواسته های ملت ایران تامین کنند و برای هیچکدامشان، ملت ایران و خواسته های این ملت پشیزی نمی ارزد. در عین حال هر دو طرف نیازمند کشیدن همین ملت به سوی خود هستند تا از مردم لشکر سیاهی برای خود بسازند تا اهداف شوم خود را علیه ما ملت به پیش ببرند. ملتی هم که از بازی ایندو لابی بی اطلاع باشد، که هر دو طرف هم می خواهند که ملت بی اطلاع باشد، با دست خود خود را بدبخت می کند و بعدها می فهمد که رودست خورده است. چرا حسن داعی بدون آنکه اسناد و مدارک را دیده باشد اینچنین با قاطعیت حکم محکومیت رژیم کهریزکی را صادر کرده است؟ مگر امریکا انقدر پاک است که هر چه گفت را باید بدون پرس و جو و رجوع به سابقه اش در گذشته باور کرد! یک نمونه اش عراق بود که همزمان با انگلستان اعلام کرد که صدام حسین دارای سلاح کشتار جمعی و اتمی است. تنی بلر در پارلمان انگلیس اعلام کرد که صدام قادرست ظرف 45 دقیقه با سلاح اتمی اش به انگلیس حمله کند. پاول هم در امریکا چرندیات مشابهی را با رائه "اسناد و مدارک" اش به جهان اعلام کرد. همین "اسناد و مدارک" که همگی بعدا دروغ محض از آب درآمدند توجیح کافی برای حمله نظامی به عراق بود. آیا وضع عراق بهتر شد و امروز بهتر از دیروز است! مجاهدین خلق هم اسناد و مدارکی که معلوم هم نیست که خود امریکایی ها یا اسرائیلی ها به آنها نداده بوده باشند، را "فاش" کردند. چرا؟ این چه کمکی به ملت ایران می کرد اگر بر پایه این اسناد و مدارک به ایران هم مثل عراق حمله نظامی می شد و یا اگر فردا بر پایه توطئه ترور سفیر عربستان در امریکا بوسیله رژیم بشود! چه رژیم قصد ترور در خاک امریکا را داشته و یا نداشته، ما ملت که نباید سعی در رد یا تایید آن برآییم و با تایید آن جنگ را برای کشور و ملت خود بخریم!
ما باید خود را از رژیم و هر دو لابی و وکلای مدافعشان در واشنگتن کنار بکشیم و اعلام کنیم: حساب ما از حساب همه شماها بویژه رژیم جداست و اگر رژیم اعمال تروریستی در خاک امریکا انجام داده است، امریکا فقط حق دارد یقه رژیم را بگیرد و نه یقه ملت و کشور ما را. باید اعلام کنیم: خیزش ملی ایران، دوسال چند ماه پیش بر جهان نمایان ساخت که این رژیم هیچ مشروعیت و اعتباری در ایران ندارد و بنابراین، ملت ایران نه این رژیم را می خواهد، نه جنگ می خواهد و نه ملت می تواند مسئول اعمال چنین رژیمی در داخل و خارج از ایران باشد. اگر شما با این رژیم مشکل دارید یقه همدیگر را بگیرید ولی حق ندارید یقه ایران و ملت ایران را بگیرید بویژه که شما غربیها در دو سال اخیر دست رد به سینه جنبش سبز ملی ما زدید. شما بودید که وقتی ما شما را در مقابل انتخاب بین خود و رژیم گذاشتیم، شماها رژیم را انتخاب کردید. همه شماها یک وجه مشترک داشته و دارید و آن اینست که حاضر نبوده و نیستید که ملت ایران را در معادلات سیاسی خود به حساب بیاورید و ترجیح می دهید برای منافع تان بر سر و کله همدیگر بزنید. دعوای شماها به ما ملت و کشورمان ایران کوچکترین ارتباطی ندارد. دعوای شما بر سر منابع زیر زمینی است که متعلق نه به شما بلکه متعلق به ایران و کشور ایران است. بازیهای مسخره تان را هم طوری بما جلوه ندهید که انگار دلسوز مایید. دلسوزی همه شما را در این 33 سال بویژه در دو سال و خورده ای اخیر با گوشت و پوست و استخوانهایمان لمس کردیم.
باید از خود پرسید که چرا سالهاست مجاهدین خلق آتش بیار معرکه برای جنگ و حمله نظامی به ایران شدند و چرا این فرقه انقدر بدنبال جنگ علیه ایران است و بر طبل جنگ می کوبد! باید از خود پرسید که آیا حسن داعی هرگز بر علیه مجاهدین خلق جنگ طلب و لابی ای که در امریکا پشت این فرقه قرار دارد حرفی زده است، شکایتی کرده است، مبارزه ای کرده است! اگر کسی بتواند به من نشان دهد که حسن داعی با هر دو لابی در واشنگتن مبارزه کرده است من تمام حرفهایم را پس می گیرم و از او و همه ایرانیان پوزش خواهم خواست. منظورم همان لابی ای است که وکلای مدافعش امثال سناتور جان بولتون ها هستند که علنا از مجاهدین خلق حمایت می کنند و اعلام کرده اند که مجاهدین خلق بهترین جایگزین برای رژیم کنونی در ایران هستند و معتقدند باید به ایران حمله نظامی شود تا رژیم را از جا برکند و مجاهدین خلق را بجای آن نشاند. برای همین هم هست که مجاهدین خلق تا حالا اردوگاه چریکی اشرف را در عراق پابرجا نگاه داشته اند تا در صورت حمله نظامی بیگانگان به ایران همین هزاران چریک بوسیله مهاجمین مسلح شوند و با سرازیر شدن به ایران کشور را تسخیر کنند. برای همینست که می خواهند از لیست تروریستی امریکا بیرون آیند تا بعنوان یک آلترناتیو موجه جلوه کنند. آقای داعی فقط یقه یکی از ایندو لابی را از طریق وکلای مدافعشان، تریتا پارسی و امیرارجمند، در واشنگتن را گرفته است و یقه دیگر لابی که جنگ طلب و خواستار تغییر رژیم به نفع مجاهدین خلق است را کاملا آزاد گذاشته است تا آزادانه اهدافش را دنبال کند. این کار حسن داعی او را به وکیل مدافع لابی سناتور جان بولتون و مجاهدین خلق تبدیل کرده است. این مشکل اساسی من با حسن داعی است. هر دو لابی منافع خود را به قیمت منافع ملی ایران و ملت ایران دنبال می کنند و نباید با جانب داری از یکی از ایندو بازیچه دست شان شد. هر دو اینها دشمن جنبش سبز ملت ایران هستند و در سرکوب آن شریک جرم رژیم کهریزکی هستند.
کاوه گرامی، دوست نازنینم، امیدوارم که پرسش ات را با آنچه در بالا برای عموم نوشته ام پاسخ داده باشم. تندرست و پیروز باشی
ایرانی عزیزم، از لطف و محبت ات یک دنیا سپاسگزارم.قرارمان با کاوه در کافه نادری
پاینده ایران و ملت ایران
October 17, 2011 02:31:30 PM
---------------------------
ایرانی
بادرود ویژه خدمت کاوه گرامی و عزیز و حق عزیزتر از جان
دوستان گرامي؛ از بحث های شما لذت می برم و به شرف و غیرت و ایران و ایرانی خواهیتان درود می فرستم. من از خیابان های ایران با شما صحبت می کنم و از طرف کسانی که می شناسم به شما درود و سپاس می فرستم که حرف آنها را می زنید. در ایران کسی جنگ نمی خواهد که هنوز آثار دفاع جانانه مان در مقابل سردار قادسیه! که فرار را بر قرار ترجیح داد و در سحرگاهی خجسته تن به دار مجازات و مکافات سپرد؛ بر جان و تنمان باقی است. به امید خدای ایران سرنوشت ایران تنها بدست ایرانی و برای ایرانی رقم خواهد خورد. ویدیو زیر از عمق روستاهای ایران است. گرچه الفاظ نامناسبی دارد اما دیدنش برای همه متنفران از این حکومت جور و فساد خالی از لطف نیست. بازدید کنندگان اگر صلاح دانستند در ذیل همن کامنت منتشر کنند و اگر نه که لازم نیست. ایرانی جز ایرانی آباد؛ آزاد و سربلند چیز دیگری نمی خواهد.
http://www.youtube.com/watch?v=8gWlgFrC1mc
October 15, 2011 06:27:02 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر حق عزیز
من هم سر درنیاوردم
من فکر می کنم فعالیت های آقای حسن داعی در مبارزه با امثال تریتا پارسی و اردشیر امیرارجمندی ها به سود جنبش ملی ومنافع ملت ایران می باشد. گفتگوهای آقای حسن داعی و آقای علیرضا میبدی را پی گیری کردم و به این نتیجه رسیدم ، اگر اشتباه می کنم ، بفرمایید چرا؟ اما اینکه آقای حسن داعی، باتغییر رژیم بوسیله خارجی موافق است یا نه؟ پرسش بجایی است. و به همین دلیل مایلم آقای داعی از این صفحه دیدن بفرمایند، وبه این پرسش پاسخ دهند که موضع ایشان در اتباط با پرسش مورد نظر چیست؟
حق گرامی، در گفت وشنود با جناب شکاک گرامی، من نیزسر در نیاوردم. ایشان از من چند پرسش پرسیدند، من نیزنظر خودم را شفاف نوشتم، سپس همان پرسش ها را و دو پرسش دیگر را من از ایشان پرسیدم، ولی در جواب ایشان پاسخ به پرسش های خود را نگرفتم. من که از سخنان جناب شکاک سر در نیاوردم.
با احترام
کاوه یزدانی
October 15, 2011 06:21:28 PM
---------------------------
حق
با درود
و درو ویژه به کاوه. ؛شکاک گرامی، راستش را بخواهید من زیاد از مناظره شما و کاوه سر در نیاوردم چون برای من مفهوم نبود. با پوزش از هر دو شما این مشکل منست و نه شما دو نفر.
آقای داعی نوشته است که، ؛ افزایش تخاصم بین آمریکا با رژیم ایران و بی اعتبار شدن هرچه بیشتر سیاست مماشات، باعث میشود تا گفتمان تغییر رژیم بطور جدی تری مورد توجه قرار گیرد...؛. خب از او باید پرسید که این تغییر رژیم را به چه قیمتی حاضرند خریداری کنند؟ چرا از جنگ بطور واضح بعنوان یکی از روشها برای تغییر رژیم عمدا سخنی به میان نیاورده اند؟! او باید صریح اعلام کند که آیا با تغییر رژیم بوسیله خارجی موافق است یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت است تفاوت او با جان بولتون ها و مجاهدین خلق و حزب دمکرات! کردستان و و و در چیست؟ او باید صریحا اعلام کند که برای ایران دقیقا چه می خواهد تا ببینیم که خواسته های او حافظ منافع ایران است و یا حافظ منافع گروه خاصی. هر کسیکه خود را به ملت ایران مبارز و آزادیخواه معرفی می کند موظف است که صریح و شفاف اعلام کند که دقیقا برای چگونه ایرانی مبارزه می کند، ایرانی که مجاهدین خلق و دیگر گروهها و احزاب و نوری علاء ها ؛۶ ملتی؛ می دانند که باید سیستم فدرال فاشیستی در آن پیاده شود و یا ان ایرانی که جنبش سبز ملت ایران با شعارهایش به تصویر کشیده است؛ ایران یک کشور با یک ملت، حفظ تمامیت ارضی ایران بهر قیمتی، سرنگونی کل رژیم بدون جنگ و دخالت خارجی ولی با کمکهای معنوی خارجی، برپایی یک جمهوری ایرانی که فقط و فقط منافع ملی ایران را حفظ کند، برقراری صلح و روابط دوستانه با جهان و در صدر آن امریکا، تغییر ۱۸۰ درجه ای در سیاست خارجی موجود از چین و روسیه محوری به ایران محوری و جدا کردن ایران از مسائل و دخالت در لبنان و مسئله اسرائیل و فلسطین، .... آقای داعی باید مواضع خود را صریح و روشن اعلام کند تا ببینیم که او بعنوان یک مبارز برای چه و که مبارزه می کند و مواضعش تا چه حد به مواضع جنبش سبز نزدیک و یا از آنها به دور است. آیا جواب خواهد داد یا مثل نوری علاء و مسعود رجوی خود را به ما مردم و سبزها پاسخگو نمی داند.
پاینده ایران و ملت ایران
October 15, 2011 03:19:15 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود برحق گرامی
جان کلام را در این جمله گفتید:
حمله نظامی به کشورمان خطرات جبران ناپذیری مثل تجزیه ایران و جنگهای داخلی به مدت دهه ها بدنبال خواهد داشت.سپاسگزارم.
پاینده ایران و ملت ایران
October 15, 2011 02:03:17 PM
---------------------------
حق
با درود
آقای داعی محترم، با این موضعی که شما در این مقاله گرفته اید لطفا بفرمایید که این وسط حفظ منافع ملی ایران چی شد!؟ واقعا که ایران را شما ؛روشنفکران؛ و شما ؛مبارزان سیاسی؛ و شما ؛آزادیخواهان؛ به طفل یتیمی تبدیل کرده اید. بس کنید بابا. این دوستی شما هیچ تفاوتی با دوستی خاله خرسه ندارد. اگر در داستان خاله خرسه فقط صاحب خرس قربانی شد، شماها با دوستی خاله خرسه وارتان دهه هاست دارید یک کشور و یک ملت را قربانی می کنید. البته اگر این ؛دوستی؛ شماها نسبت به ایران خاله خرسه وار باشد و نه زبانم لال دنبال کردن منافع شخصی و فرقه ای شماها. من کاری با گروه دوم مثل مجاهدین خلق و حزب دمکرات! کردستان و حزب توده و امثالهم ندارم که حمله نظامی به ایران را عملا تشویق و یا توجیح می کنند، اینها از دم خائن هستند و سابقه ننگین شان دال بر این ادعای منست. مخاطبم آن گروه اولی است که خود را ؛روشنفکر؛ و ؛مبارز؛ و ؛قعال سیاسی آزادیخواه؛ می دانند و معرفی می کنند و در رسانه های مطرح حضور پر رنگی دارند. اینها دوستی شان نسبت به ایران هیچ تفاوتی با دوستی خاله خرسه ندارد. من فرض را بر این می گذارم که حسن داعی و امثال او که خود را ؛روشنفکر؛ و ؛ژورنالیست؛ و ؛مبارز؛ می دانند، هیچ دغدغه ای بجز حفظ منافع ملی ایران ندارند. من از اینها می پرسم که آقایان و خانمها:-
در این ماجرای تروریستی در خاک امریکا، بفرمایید که موضع جنگ طلبان امریکایی ـ امثال جان بولتون حامی مجاهدین خلق ـ را گرفتن های شماها قرارست چگونه منافع ملی ایران را حفظ کند که بی محابا شماها حرفهای آنها را تکرار می کنید و خیال می کنید که این مواضع شما به مبارزات ما علیه رزیم کهریزکی کمک می کند و یا منافع ملی ایران را حفظ می کند؟!
با ؛دوستانی؛ مثل شماها اصلا لازم نیست ما دشمنی داشته باشیم! شماها با این ؛دوستی؛ هایتان از طریق رسانه ها روی افکار عمومی جامعه ایران تاثیر می گذارید ولی تاثیری منفی در به بیراهه کشیدن مبارزات ما علیه هم دشمن داخلی به سرکردگی سید علی گدای کهریزکی و دشمنان خارجی که منافع ملی کشورهای خود را در ایران و خاورمیانه دنبال می کنند. اگر بعد از ۳۳ سال هنوز نفهمیده اید که خارجی دلش به حال ما هرگز نسوخته و نمی سوزد، و منافعش فقط و فقط با ایرانی در هم و بر هم که فاقد ثبات سیاسی و اقتصادی تامین می شود، اینچنین بی محابا اتهام امریکا در رابطه با این طرح تروریستی را یک واقعیت بی برو برگرد جلوه نمی دادید. آقای داعی در این مقاله دقیقا همینکار را کرده است و با جنگ طلبان امریکایی همصدا شده است بدون آنکه در این وسط عواقب آنرا بسنجد. همصدا شدن امثال جناب داعی با این چنگ طلبان امریکایی چه آگاهانه و چه ناآگاهانه حمله نظامی به ایران را توجیح می کند و این در راستای اهداف این قشر از امریکائیان و احزابی مثل مجاهدین خلق و حزب دمکرات! کردستان است. بله، آقای داعی، هم نیاک و هم رژیم کهریزکی بد هستند و منافع ملی ایران را زیر نعلین هایشان له و لورده کرده اند ولی به همان اندازه جنگ طلبان امریکایی و احزاب تروریستی مثل مجاهدین خلق، حزب دمکرات! کردستان، جندالله، کومله، پژاک، و حامیان اینها حزب توده، سازمان و اتحاد فدائیان خلق، فرقه دمکرات! آذربایجان هم بد هستند چون همگی اینها هم منافع ملی ایران را دهه هاست فدای منافع شخصی و فرقه ای خود کرده اند. همه اینها دشمنی خود را با جنبش سبز ملت ایران در این دو سال اخیر خوب به نمایش گذاشتند و خوشبختانه همه مدارک آنهم هست. جنبش سبز ملت ایران منافع ملی ایران را خوب درک کرد و می کند و برای همین هم نه رژیم، نه امریکا و متحدین آن، نه چین و روسیه، و نه احزاب و فرقه های ؛ایرانی؛ روی خوش به آن نشان دادند و در سرکوب آن همگی دست در یک کاسه کردند و سر در یک آخور. منافع همه اینها حکم کرده و می کند که ملت ایران در معادلات سیاسی به بازی گرفته نشود چون منافع همه را بجز منافع ملی ایران را برای همیشه به خطر می اندازد. ملت ایران از طریق جنبش سبز با شعار بسیار هوشمندانه خود ؛اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما؛ به امریکا ندا داد که انتخاب کند با کی می خواهد معامله کند با رژیم کهریزکی یا با ملت ایران. امریکا رژیم کهریزکی را انتخاب کرد چون منافع ملی اش حکم می کرد و می کند که به هیچ عنوان ملت ایران را وارد معادلات سیاسی نکند و با فرقه ها و احزاب و رژیم کهریزکی که همگی منافع شخصی و گروهی خود را دنبال می کنند معامله کند چون فقط با این عناصر خائن، چپاول و غارت ایران و تقسیم آن بین خودشان امکان پذیر است و نه معامله با ملتی که دولتی ملی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر می خواهد. چرا که چنین دولت و ملتی را نمی توان چپاول و غارت کرد و یا جلوی پیشرفت و خوشبختی آنرا گرفت.
آقای داعی محترم، تنفر از رژیم نباید چشمان شماها را انقدر کور کند که نابخردانه از ترس مار به عقرب پناه ببرید. اگر ایران و منافع ملی ایران برای شماها مهم است، شعارهای هوشمندان جنبش سبز را چراغ راه خودتان قرار دهید تا صدای ملت دردمند ایران در همه جا باشید. اگر به هر دلیلی قادر نیستید صدای ملت باشید لطفا همه تان کنار بروید و بگذارید باد بیاید. دوستی خاله خرسه شماها را نمی خواهیم.
در رابطه با ایران، امریکا از یکسو و رژیم از سوی دیگر بدنبال منافع خود در ایران هستند بنابراین سگ زرد برادر شغال است. نباید اجازه داد که این درگیری بین آنها، ما را به دفاع و توجیح یکی از ایندو نیرو بکشاند و ما دستخوش هوی و هوس اینها شویم. نباید اجازه دهیم که اینها و انزجاری که از رژیم کهریزکی داریم ما را نسبت به آنچه منافع ملی ایران است کور کند. منافع ملی ایران با حمله نظامی به کشورمان خطرات جبران ناپذیری مثل تجزیه ایران و جنگهای داخلی به مدت دهه ها بدنبال خواهد داشت.
پاینده ایران و ملت ایران
October 15, 2011 01:27:18 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر آقایی حسن داعی و جناب کمی شک
بنظر شما چگونه می توان به جمله پایانی جناب شک جامه عمل پوشاند؟ با این نظرجنابعالی بسیار موافق هستم وبر این باورم ایرانیان میهن پرست در خارج ازایران می توانند در جلوگیری از جنگ بسیار موثر باشند.آیا چنین اراده ای در ایرانیان می توان یافت؟ چون اگر به هر دلیلی جنگی رُخ دهد بازنده اصلی ملت ایران است. « ما می خواهیم دیگران تنها جلوی برنامه اتمی جمهوری اسلامی را بی جنگ بگیرند. بقیه اش مسئله خودِ ماست (یعنی مسئله خودِ ملت ایران است) ». این هم به نفع ملت ایران، وهم به نفع همه کشور های منطقه، و هم به نفع صلح جهانی است. جنگ نهایتاً بسود رژیم اسلامی ، وصاحبان صنایع اسلحه سازی است وبس. سپاسگزارم.
با احترام
کاوه یزدانی
October 15, 2011 12:42:52 PM
---------------------------
بابک خرمدین
بر فرض ادعا و تحلیل آقای داعی صد در صد درست هم باشد- که تا هم اکنون مخالفت های زیادی با این داستان سازی یا حقیقتی که در آمریکا قرار بوده است انجام شود صورت گرفته است و قضیه به این سادگی هم نیست- آن را اگر بعنوان یک حقیقت فرض کنیم باید به این نکته هم توجه کنیم بالا بردن چنین های و هویی در آمریکا میتواند زمینه سازی حمله به ایران را در نظر داشته باشد که میتوان این را نیز یک حقیقت بدانیم. حال بین این دو حقیقت وطنپرستان ایرانی به کدام باید اهمیت بیشتری بدهند؟
مولوی داستانی را در مثنوی به شعر درآورده با مضمون - خر برفت- فردی به خانه ای رفت که درویش ها در آن به سماع- رقص درویشان که از خود بیخود می شوند- مشغول بودند. خرش را دم در بست و بدرون رفت. صاحب خانه برای شام چیزی نداشت و بالاخره مجبور شد خر را برای شام درویشان آماده کند. بعد از شام رقص دراویش شروع شد و همگی تا صبح با هم میخواندند خر برفت و خر برفت و خر برفت. صاحب خر هم بدون اینکه از قضییه اطلاعی داشته باشد با آنها می رقصید و تکرار می کرد. سحرگاهان بیرون آمد و بدنبال خر خود شد و خر را نیافت. از صاحبانه پرسید خر من کجاست؟ صاحبخانه گفت تو تمام طول شب می گفتی خر برفت و خر برفت و آن خر تو بود و حالا می پرسی خرت کجاست؟
در سیاست همانند عرصه های دیگر حقیقت های زیادی وجود دارند ولی اولویت آن حقیقت ها برای افراد مختلف متفاوت است. حقیقت آقای داعی در برابر حقیقت حفظ ایران رنگ می بازد. شیپور را از سر گشادش نزنیم و اگر میگوییم خر برفت و خر برفت٬ دیگر صبح روز بعد بدنبال خر خود نگردیم
با پوزش که در مثل مناقشه نیست
October 15, 2011 09:15:59 AM
---------------------------
اندکی شک عاقلانه است
دوستان گرامی اندگی به ژرفای سخنان فرزانه بلندبالای آینده جامعه ایران دقت کنید حتما پاسخ های خود را دریافت خواهید کرد.
• ما نیامدهایم که صرفا جمهوری اسلامی را براندازیم. بگذارید موضوع را به گونه دیگری باز کنم. برانداختن جمهوری اسلامی که البته در مبارزه ما جای بسیار بالائی دارد صورتهای گوناگون، از بهترینش مسالمت آمیز و تدریجی تا بدترینش به کمک نیروهای خارجی، به خود خواهد گرفت. اینکه ایران چگونه از این رژیم رها شود به اندازه خود رهائی اهمیت دارد و جز گروههائی که سر در جاهای دیگر دارند هیج کس نمیخواهد ایران نیز همراه جمهوری اسلامی برافتد. پس میبینیم که برانداختن جمهوری اسلامی هدف اصلی کمتر کسی است؛ هدف اصلی، بهروزی ملت ماست که البته بی برافتادن رژیم به آن نخواهیم رسید. اما بهروزی ما تنها در یکپارچه ماندن ایران به عنوان یک کشور و یک ملت نمیتواند باشد. اینهمه کشورهای شوربخت یکپارچه در جهان هستند. اکنون به وظیفهای که اشاره کردم میرسیم: جا انداختن نظام و فرهنگ سیاسی پیشرفتهتری در گفتار و کردار. "پیشرفتهتر" نه تنها از نظام و فرهنگ سیاسی ایران جمهوری اسلامی بلکه از گذشته و شاید اکنون خود ما. بر این جمله میباید درنگ کرد که اصل موضوع است. هزاران ایرانی تبعیدی با خودآگاهی و انگیزه سیاسی بالا از همین جا به اشتباهی افتادند که بیشتر سالهای اقامت اجباری ما را در این آموزشگاه شگرفی که تمدن باختری است بیهوده گذاشته است. ادامه و بازتولید گذشته، "بستن پرانتز" جمهوری اسلامی، نه عملی بود نه ارزش داشت. عملی نبود چون همان اختلاف برسر پیش و پس از پرانتز، گلهای سر سبد جامعه را از میهن رانده بود. آن گلهای سر سبد بیش از خطر جهان بینی آخوندی نگران سود و زیان تصوری خودشان بودند؛ کسی نمیتوانست با دیگری کار کند و نیروی بزرگتری برای مبارزه پدید آید. ارزش نداشت چون اگر پیش از پرانتز هر کس به آن خوبی بود که میپنداشت ایران چگونه ممکن بود در چنگال چنین رژیم باورنکردنی بیفتد؟
• "استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برای ما از همه بالاتر است و به هر قیمت و در هر وضعی از آن دفاع میکنیم." آزمایش این تعهد هر بار که گفتگو از حمله به تاسیسات اتمی ایران بالا گرفت پیش آمد. ما به جای آنکه در موضوعی بدین اهمیت "سلامت را در کنار" بدانیم و خاموش بنشینیم؛ یا بدتر از آن، چلبیوار، با سر هم کردن گروهبندیها جایگزینسازی کنیم و خود را به رخ امریکائیان بکشیم؛ یا شعارهای میانتهی و برای لای پرونده بدهیم به آنچه پیش از آن "اندیشیدن درباره نیندیشیدنی" اصطلاح کرده بودیم بازگشتیم؛ در میان اتهامات ظاهربینان و بدخواهان با صراحت اعلام کردیم که در صورت حمله به ایران جای ما موقتا در کنار جمهوری اسلامی خواهد بود که از نظر ما با دنبال کردن برنامه تسلیحات اتمی، تنها مسئول چنان رویدادی است. برای ما آسان نمیبود که چنین موضع ناخوشایندی که با همه اصول دیگر منشور حزب در تضاد است بگیریم. ولی امری هست که از هر چیز دیگری از جمله جانهای خودمان بالاتر میآید: استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران، که در جنگی چنان ویرانگر بر باد خواهد رفت. موضعگیری حزب در مخالفت با سیاست تغییر رژیم از سوی دیگران، در عین پشتیبانی از کارسازترین تحریمها بر ضد رژیم اسلامی دنباله همین نگرش اصولی است. ما میخواهیم دیگران تنها جلو برنامه اتمی جمهوری اسلامی را بی جنگ بگیرند. بقیهاش مسئله خود ماست.
October 14, 2011 09:19:12 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر اندکی شک عاقلانه است
ابتدا خواهش می کنم یک نام خلاصه برای خودت انتخاب کن.
اما در مورد پرسش جنابعالی ازمن که:
اولویت من چیست؟
همچنین،آیا اولویت من درسرنگونی رژیم اسلامی به هرقیمتی وبه هروسیله ای است؟
در مورد پرسش اول تان به منشور حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) مراجعه بفرمایید. اما در مورد پرسش دوم جنابعالی اگر بخواهید رُکّ وپوست کنده بشنوید، این است:
برای من حفظ تمامیت ارضی ویکپارگی ایران وملت یگانه ایران،( ایران یک کشور یک ملت ) به هر قیمتی و وسیله ای است. اما اولویت، بستگی به زمان وشرایط موجود وامکانات در دسترس در آن زمانی که دَرِش هستی دارد. اما اگر منظور جنابعالی در باره حمله نظامی به ایران می باشد، وتردید ندارم که همین است. به نظر من حمله نظا می به ایران درهر شرایطی می تواند عواقب جبران ناپذیری را در پِی داشته باشد. بخصوص در شرایط کنونی ایران ورژیم دَدمنش حاکم بر ایران جنگ هرگز به نفع ملت ایران وجنبش ملی ایران نیست. بنابر این من مخالف صد در صد حمله نظامی به ایران هستم. اما به یک پرسش نپرسیده جنابعالی پاسخ مختصر ومفید می دهم.
رژیم ننگین اسلامی چگونه، وبدست چه نیرویی باید نابود گردد، تا به نفع ملت ایران باشد؟
این رژیم هزار چهره در این دنیا با سیاست هزار چهره وفریبکار، فقط وفقط باید بدست خودِ ملت ایران در درون ایران خلع سلاح و سرنگون شود. در غیر این صورت، گزینه های دیگر به نفع ملت ایران نمی باشند، مگر اینکه ایرانیان وطن پرست ساکن در خارج به خود آیند وبدور از هیچ کینه طوزی، گِردِ یک عهدنامه ملی برای نجات ایران به سازماندهی خود بپردازند .
حالا، لطفا جنابعالی به هر سه پرسش پاسخ دهید. همچنین بفرمایید دمکراسی را می خواهیم چه کنیم، اگر ایران نباشد؟ حالا شد چهارتا پرسش. لطفاً در پاسخ هایتان ساده وخلاصه و مستقیم به پرسش ها پاسخ دهید. سپاسگزارم.
با احترام
کاوه یزدانی
October 14, 2011 01:46:05 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود برهم میهنان گرامی وجناب شک
اگر اشتباه می کنم امیدوارم هم میهنانم اشتباه مرا اصلاح نمایند.
جناب کمی شک هم عاقلانه است، تا آنجایی که از بزرگترها شنیده ام، منظور از این ضرب المثل و بکار بردن دزد وبُز در این ضرب المثل این است که:
دزد وبُز هر دو بهترین ومستدل ترین اسناد ارائه شده از طرف مدعی، مبنی براثبات آنچه را که ادعا می کند، می باشند. بسیار ساده وخلاصه گفتم تا همه متوجه شویم وهیچکدام از من وجنابعالی امکان تحریف چیزی را نداشته باشیم. حالا میرویم سر موضوع آقای حسن داعی وادعاهای ایشان ومدارکی را که ایشان مبنی بر ادعاهایش و نزدیک بودن ادعاهایش با حقیقت چه میزان است؟ در اینجا نیازی به نوشتن ادعاهای ایشان نیست، چونکه نوشته ایشان هم اینک در چندین سایت در پهنه اینترنت موجود می باشد.
حال باید ادعاهای جنابعالی را ، مبنی بر ردّ کردن گفته های آقای حسن داعی توسط جنابعالی را بدانیم . جنابعالی تا اینجا فقط گفته های آقای داعی را محکوم کردید، بدون اینکه در باره اعمال ورفتار رژیم مبنی بر گفته های آقای حسن داعی چیزی گفته باشید، بنابر این شما باید در این زمینه توضیح دهید. تا میزان نزدیک بودن گفته شما با حقیقت سنجیده شوند، آنگاه مشخص خواهد شد که حق با جنابعالی می باشد، یا حق با آقای حسن داعی است؟
اینکه آقای داعی چه ارتباطی با سازمان مجاهدین داشته یا اینک نیز دارد، مسئله آقای داعی است ، نه من، ضمن اینکه آقای داعی بارها زندگی نامه خودش وخانوده اش وفعالیت هایش ، از پیش از انقلاب شوم 57 تا کنون گفته است. اینکه جنابعالی گذشته آقای داعی را مبنای ردّ کردن گفته های آقای داعی قرار دهید، قابل قبول نمی باشد.
در ضمن آب را برای ماهی گرفتن گِل آلود می کنند، نه برای بُز گرفتن. منشاء ضرب المثل دُزد وبُز را می توان به ادعای چوپان وبُز دزدیده شده اش توسط دزد، درمحضر قاضی یا جامعه نسبت داد. فعلاً دُزداصلی شناخته شده در کُل دنیا رژیم ننگین اسلامی است، که سی وسه سال است ایران را اشغال کرده وویران نموده وصد سال طول می کشد تا آثار ویرانی ها ترمیم شوند. منتظر پاسخ جناب مشکوک هستیم وقضاوت هم میهنان گرامی. سپاسگزارم.
با احترام
کاوه یزدانی
October 14, 2011 11:19:22 AM
---------------------------
اندکی شک عاقلانه است
آقای کاوه یزدانی، اجازه دهید اول دزد و بز را تعریف کنیم تا مشخص شود دزد کیست و بعد هم بز کجا ایستاده است. فکر می کنم دزد آن است که بازار را آشفته و آب را گل می کند تا در آشفتگی بازار و گل آلود شدن آب بز جهت و مسیرش را گم و در دام دزد بیفتد. با این تعریف فکر می کنم جایگاه نویسنده مقاله و ستایش گران چنین تحلیل هایی روشن شود.
و اما دوست عزیز ممکن است توضیح دهید که اولویت شما چیست؟ آیا اولویت شما سرنگونی رژیم اسلامی به هر قیمت و به هر وسیله است؟
October 14, 2011 08:28:29 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود برخانم یا آقای اندکی شک عاقلانه است
آیا می دانید معنی ضرب المثل:
دزد حاضر و بز هم حاضر یعنی چی؟
اگر میدانید،لطفاً توضیح بدهید. این ضرب المثل به ادعای شما و افای حسن داعی ارتباط دارد.
با احترام
کاوه یزدانی
October 13, 2011 10:09:04 PM
---------------------------
اندکی شک عاقلانه است
جهت اطلاع اقای وجدانی
سرانجام سازمان مجاهدین خلق بعد از مدت ها سکوت، بطور تلویحی با چاپ عکس حسن داعی الاسلام از اعضای ارشد این فرقه بر نقش وی در راستای استراتژی جنگ طلبی و آتش افروزی اعتراف کرد. این در حالی است که تا کنون حسن داعی الاسلام برای خوشایند لابی های وابسته به گروههای جنگ طلب در آمریکا خود را حسن داعی معرفی می کرد و سایت های رسمی مجاهدین نیز از چاپ مقالات و نوشته های وی اجتناب می کردند. اما در روزهای اخیر سایت های اینترنتی مجاهدین مطالب و عکس حسن داعی الاسلام را با همین نام به شکل زیر منتشر کرده اند.
http://www.pasargadcity.com/index.php?option=com_content&task=view&id=542&Itemid=1
October 13, 2011 08:43:48 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود برهم میهنان گرامی
عین گزارشی را که درزیر میخوانید در سایت خبرنت منتشر شده است.
گزارش رویتراز«عملیات تروریستی امریکا»: رهبر ایران، ازترور مطلع بود
اطلاعات درز کرده از وزارت خارجه آمریکا حاکی از آن بوده که عبدالله پادشاه سعودی مکررا از آمریکا خواسته است که سرمار را قطع کند یعنی به ایران حمله کند. .
با چنین زمینه ای می توان گفت که قتل سفیر عربستان سعودی در واشنگتن و کشتار تعدادی از شهروندان آمریکا و حمله احتمالی به سفارت اسرائیل در آمریکا، به راحتی می توانست آتش جنگ را در منطقه شعله ور سازد.
آمریکا، نیروی قدس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را مسئول این توطئه معرفی کرده است. با توجه به ساختار قدرت در ایران، عملیاتی با این وسعت قطعا با دستور مستقیم آیت الله خامنه ای انجام می شده است که شخصا کنترل نیروی قدس را در دست دارد.
حداقل باید بگوئیم، دست داشتن وی در این توطئه تعجب آور است. وی از زمان در دست گرفتن قدرت، پس از مرگ آیت الله روح الله خمینی در سال 1989، همواره محتاط و به تقویت رژیم روحانیت متعهد بوده است.
میرجاودانفر، یک ایرانی اسرائیلی گفت: "اولویت خامنه ای حفظ ثبات رژیم است و در قدم بعد، حفاظت از برنامه هسته ای."
یکی از برداشت هایی که روز سه شنبه شنیده می شد این بود که خامنه ای آنقدر از سوی داخل مورد تهدید است که قصد دارد با ایجاد یک حمله خارجی موقعیت خود را مستحکم سازد و بر حکومت خود بر کشور ادامه دهد. ولی جنبش سبز در حال سکون است و برنامه هسته ای کشور هم به جلو می رود و به نظر نمی رسد اقدام بین المللی مهمی علیه ایران بتواند صورت بگیرد.
این توطئه همچنین با خصلت نیروی قدس چندان سازگار نیست. این واحد دارای بودجه وسیعی است و آزادی عمل زیادی در خارج از کشور دارد. نیروی قدس به شرکت در بمبگذاری مرکز یهودیان در آرژانتین، تامین مالی و تجهیزاتی حزب الله لبنان و تسلیح شبه نظامیان شیعه در عراق و طالبان در افغاستان مظنون است. قاسم سلیمانی در سال 2008 پیامی را به پتراوس، فرمانده نیروهای آمریکا در عراق فرستاد و به او یاد آور شد که وی کنترل سیاست خارجی ایران را در منطقه در دست دارد.
ولی گسترش دامنه این عملیات تا خاک آمریکا کمی بلند پروازانه به نظر می رسد. نحوه ای که این توطئه بر ملا شده حاکی از عدم کارآیی نیروی قدس است که آنقدر نادان بوده که پول ها را از حساب های تحت کنترل خود مستقیما به بانک های آمریکایی واریز کرده است.
رابرت بائر، یک مامور سابق سیا می گوید: "این کمی مشکوک است. نیروی قدس کارآیی خوبی دارد. آنها با اشخاصی که نمی شناسند به توطئه دست نمی زنند. آنها همواره از اشخاص ثالث استفاده می کنند و هیچگاه شخصا وارد عمل نمی شوند. اگر قاسم سلیمانی دنبال شما یا من باشد مسلما ما را خواهد کشت. این توطئه با خصلت های آنها سازگار نیست."
احتمال دیگر آن است که این توطئه خودسرانه و توسط بخشی از نیروی قدس، بدون رضایت رهبر ایران، انجام شده باشد. برخی معتقدند این کار می توانست در خدمت اهداف محمود احمدی نژاد باشد که در کشمکش قدرت با خامنه ای درگیر است.
این توطئه در صورت موفقیت سلسله ای از حوادث را به دنبال می آورد که سلسله مراتب روحانیت را بر هم زده و به احمدی نژاد این فرصت را می داد تا از وضعیت به نفع خود استفاده کند.
شاید هم این توطئه توسط افراطیون درون نیروهای مسلح انجام شده که قصد دارند سپاه پاسداران را در راس همه امور قرار دهند و آشکارا به مقابله با اسرائیل بپردازند.
همه این ها جنبه حدس و گمان دارد.
علی رغم این موضوع، این توطئه به هر حال به تنش در منطقه می انجامد. هرگونه احتمال از سر گیری مذاکرات هسته ای شاید اکنون از بین رفته باشد. تحریم ها و قطعنامه های بیشتر هم شاید در راه باشد.
شاید خامنه ای به ادامه برنامه هسته ای ادامه دهد و نوعی سازش را برای کاهش فشار ها بپذیرد.
یا برعکس برنامه هسته ای را شدت بخشد، با این فرض که دشمنان رژیم در حال نزدیک شدن هستند. در این حالت، این توطئه عجیب وغریب در شعله ور کردن تعارضات در منطقه موفق بوده است.
پیک ایران
منبع: ÇÑÏíä - 12 اکتبر- 2011
لینک پایین درباره:
توافق اوباما وملک عبدالله برای پاسخ قاطع به« توطعه رژیم اسلامی» در ارتباط با ترور سفیر عربستان سعودی
http://www.voinews.net/news/detail/20500/
October 13, 2011 06:27:16 PM
---------------------------
وجدانی
جهت اطلاع حامیان و وکلای جمهوری اسلامی!
به عقیده اینجانب آن عده از دوستانی که با افشاگری و اطلاع رسانی خود نیرگ، خدعه، توطئه، ... و خلاصه نقشه های شوم و شیطانی رژیم جنایت، جنحه و جنگ طلب آخودی را بر ملاء میسازند نتنها از حمله نظامی به کشورمان طرفداری نمی کنند بلکه باعث بیداری بیش از پیش هموطن نان خود گشته و مسبب و بانی حمله را معرفی مینمایند. در صورتی که آن عده قلیل که بر اعمال خلاف و ضد انسانی جمهوری اسلامی سرپوش میگذارند و آنها را قایم میکنند خواسته و یا نا خواسته در جهتی قرار گرفته اند که طرفداران حمله نظامی و جنگ واقع هستند.
لطفآ چند دقیقه ای از وقتتان را صرف دیدن و شنیدن بیاناتی نمایید که بسیاری از تردیدها و شکوک را بر طرف مینماید.
آدرسش اینجاست:
http://www.mrctv.org/videos/renowned-islamic-ideologue-defines-iran’s-foreign-policy
October 13, 2011 04:17:20 PM
---------------------------
اندکی شک عاقلانه است
«جمهوری اسلامی و تحولات منطقه خواهد گذاشت. درست است که رژیم ایران در سی سال گذشته به طراحی و اجرای عملیات تروریستی علیه آمریکا و متحدانش در سراسر جهان مشغول بوده و کارنامه قابل توجهی در "آمریکائی کشی" دارد، اما این بار برای کشتار در قلب آمریکا برنامه ریزی کرده است. این توطئه اصولا قابل مقایسه با دیگر اقدامات تروریستی رژیم نیست و معنای آن بنوعی اعلان جنگ به ایالات متحده است.»
نویسنده سطور بالا آنقدر محکم از برنامه عملیاتی تروریستی جمهوری اسلامی صحبت می کند که انگار خودش در جلسه برنامه ریزی حضور داشته و همه چیز برایش قطعی و مسجل می باشد. و برای وی اینهمه شک و تردیدی که در روزنامه های معتبر آمریکایی آنهم از سوی مشاوران مهم آمریکایی پیرامون این مسئله پیش آمده سرزنونی ارزش ندارد. شاید هم آقای داعی و همفکران ایشان و کسانی که به وی تبریک گفته و همچنین سایتهایی که به چنین تحلیلهایی پوشش می دهند بدشان نمی اید این موضوع سبب ساز حمله به ایران شود تا به خیال خام آنها رژیم اسلامی سرنگون شود. عافل از آنکه هر حمله ای به ایران از سوی آمریکا و متحدانش یعنی نابودی ایران!
October 13, 2011 02:30:48 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر آقای حسن داعی گرامی
اگر همه مبارزان میهن پرست مثل آقای حسن داعی عزیز در مقابل مزدوران رژیم و لابیگرانش، با جسارت بایستند ودر این مسیر سازماندهی نمایند، ازدوجهت به نفع مبارزه ملت ایران وبه ضرر رژیم ننگین اسلامی وبیگانگان حامی رژیم می باشد.
اولاً کار وفعالیت برای لابیگران رژیم که اهرمهای رژیم در خارج هستند سخت وگاهی غیر ممکن می شود و این به نفع جنبش ملی می باشد.
دوماً، بیگانگان نیز متوجه خواهند شد که ملت ایران منافع ملی خود را درک می کند و مصمم است تا به آزادی ودمکراسی دست یابد، و ناچار حساب کارشان را از مزدورها جدا خواهند کرد و همچنین ناچار با جنبش ملی ایران وارد مذاکره خواهند شد. اینکه بیگانگان مرتب با لابیگران ودیگر گروه های غیر ملی وتجزیه طلب وارد گفتگو میشوند، ناشی از نبود حضور فعال ومنسجم نیروهای ملی وحامیان اصلی خیزش ملی ایران می باشد. از کوشش های آقای حسن داعی بسیار سپاسگزارم.با احترام.
پاینده ایران
زنده باد آزادی
October 13, 2011 01:59:55 PM
---------------------------
|