حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و ماندند!

October 14, 2011

جمعه 22 مهر 2570 = October 14, 2011

الاهه بقراط کیهان آنلاین
 

در تاریخ جهانگشای جوینی آمده که چون یکی از اهالی بخارا را که از حمله مغول به خراسان گریخته بود، احوال آن شهر از او پرسیدند، وی به کوتاه‌ترین و گویاترین شکلی که ممکن است، پاسخ داد: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند».

برای شرح هولوکاست ایرانی و مصیبتی که امروز بر کشور ما می‌رود باید فعل آخر این جمله گویا را نه تنها به «ماندند» تبدیل کرد، بلکه با توجه به غارت منابع سیاسی و اقتصادی کشور توسط همه گروه‌های میراث‌خوار انقلاب اسلامی می‌بایست بر آن افزود: شوربختانه نرفتند و ماندند و همچنان می‌سوزند و می‌کُشند و می‌بَرَند...

فساد و تخریب بی‌پایان

من نمی‌دانم ظرفیت و بنیه یک کشور برای تحمل تخریب تا کجاست و اساسا چه معیاری برای حد و اندازه آن وجود دارد. ولی روزی نیست که از دامنه تخریب و ویرانی که گاه به طور کاملا سازمان یافته ایران را بر باد می دهد و درباره تحمل و رنج مردمی که در سکوت، در فریاد و گاه در بی‌تفاوتی عاصیانه نه تنها شاهد و درگیر این ویرانی هستند، بلکه خود و زندگی شان اساسا بخشی از این ویران‌شدگی را تشکیل می‌دهد، در آموخته و تجربه انسان شک نکنم!

از دوران کودکی و در مناسباتی کاملا روزانه و معمولی، مثلا مهمانانی که بچه‌های شیطان داشتند و همه چیز را به هم می‌ریختند و یا کسانی که با زور می‌خواستند حرف خود را تحمیل کنند، شنیدیم که هر تخریب و نابسامانی با «حمله مغول» مقایسه می‌گشت و هر تحمیل و فشاری با «حمله اعراب» برابر قرار داده می‌شد.

هرگز اما کسی گمان نمی‌برد که قرنها بعد و این بار هر دو حمله با هم و همزمان به ایران صورت گیرد. آن هم ظاهرا نه توسط کسانی که از آن سوی مرزها به ایران حمله کرده‌اند، و نیز، نه از آسمان، بلکه از درونی‌ترین لایه‌های جامعه که گویی در تمام قرون گذشته منتظر فرصتی بود تا چون چرک و خونابه و گنداب بیرون بزند.

راست این است که دامنه فاجعه به اندازه‌ای گسترده است که اخبار تخریب و نابسامانی در عرصه‌های مختلف خیلی زود «کهنه» می‌شود. فشار و ویرانی به یک امر بدیهی و روزانه تبدیل شده است و پیش از آنکه بتوان چاره‌ای به حال یک ناهنجاری اندیشید، هم مشکل و هم راه حل احتمالی‌اش «کهنه» شده و به گذشته سپرده می‌شود و جای آن را مشکل دیگری می‌گیرد که آن نیز خیلی زود با مسئله دیگری جایگزین می‌شود. این تجربه‌ای است که جمهوری اسلامی بخشی از بقای خود را بر آن بنا کرده است: مشغول ساختن جامعه با انبوه مشکلات به ویژه اقتصادی که تمامی ندارند و هر روز بر آنها افزوده می‌شود. این تجربه البته برای هیچ حکومتی پایان خوش نداشته است.

اختلاس نجومی اخیر که مطلقا موضوع جدیدی نیست و در زهدان همان اختلاس معروف به «یک، دو، سه» نطفه بسته است که سرانجامِ‌ ناپیدایش در جوک و طنز مردم و ماستمالی‌ رایج حکومت به فراموشی سپرده شد، امروز تنها به این دلیل از آن سخن می‌رود که به عنوان ابزار جنگ درونی گروه‌های مافیایی رژیم به کار می‌آید. وگرنه تا زمانی که در بر پاشنه این رژیم و مناسبات فاسدش می‌چرخد، پرونده این اختلاس نیز به سرنوشت همه آن پرونده‌های جنایات سیاسی و اقتصادی رژیم دچار خواهد شد که نظیر آنها در کمتر کشوری دیده شده است.

جمهوری اسلامی در این زمینه نیز، تجربه‌ای تک و بی‌همتاست. چه در دیکتاتوری‌های کلاسیک و چه در رژیم‌های ایدئولوژیک تا کنون تجربه شده مانند «کمونیست» و «فاشیست»، فساد و تخریب بیش از هر چیز بعد و نمود سیاسی داشت. در دیکتاتوری‌های کلاسیک، مهار دوگانه نیروهای مرتجع در کنار آزادی‌خواهان، چه بسا حتا مانند شیلی پینوشه و دهه پنجاه خورشیدی در ایران، یک تعادل اقتصادی و همراه با رشد به وجود می‌آورد. در آنها، فساد موجود و انکارناپذیر در زمینه بوروکراسی و اقتصاد هرگز به ابعادی نمی‌رسید، و به دلیل همان نقش مهارکننده حکومت، نمی‌توانست برسد که بتوان آن را «نجومی» و تصورناپذیر نامید. در رژیم‌های ایدئولوژیک نیز نبرد بر سر «ایده» بود. فساد اقتصادی در آنها به دلیل همان محدودیت‌های سیاسی و نبرد «ایده‌ها» اندک و گاه مبتذل و حقیر و در مقایسه با آنچه امروز در جمهوری اسلامی جریان دارد، اساسا به شمار نمی‌آمد. شاید تنها ده سال نخست جمهوری اسلامی را بتوان از این نظر با آن رژیم‌ها مقایسه کرد. بذر آنچه اما امروز شاهدش هستیم، در همان دهه اول در حکومت اسلامی پاشیده شد و در طول دو دهه چنان رشد کرد که امروز خود رژیم هم، حتا اگر به فرض محال بخواهد، قادر به مهار آن نیست.

ما ایرانی‌های جمهوری اسلامی

در ایران هیچ چیز در جای خود نیست. در سه دهه تغییر و تحولی که سر نخ آن در دست حکومت اسلامی بوده است، طبقات و لایه‌های اجتماعی جابجا شده، و به دلیل همین جابجایی کسانی در رأس امور و نهادهای تصمیم‌گیرنده و اجرایی کشور، از آن بالا تا واحدهای اولیه دستگاه دولتی قرار گرفته‌اند که نه دانش و تخصص لازم را داشته و نه از جایگاه خود درکی مسئولانه دارند.

به غیر از گروهی معدود و استثناءهای انگشت شمار، کسی در جمهوری اسلامی برای خدمت به مردم و کشورش به استخدام در نمی‌آید.

یک گروه در یک تنازع بقای گاه به شدت خشن، کار نمی‌کنند تا زندگی کنند بلکه زندگی می‌کنند تا کار کنند و خرج زندگی خود و خانواده‌شان را تأمین نمایند.

اما گروه دیگری که در طول سی سال هر روز بر شمار آنها افزوده گشته، کار و اشتغال در دستگاه دولتی را، در هر جایگاه بالا یا پایینی که باشد، یک روند سودآور می‌بیند که با یک چمدان خالی آغاز شده و در مدتی نه چندان طولانی، هر کس به نسبت مقام و امکاناتی که دارد، با چندین چمدان‌ پر، بار خود را می‌بندد. بخش خصوصی فعال و سودآور بدون ارتباط ارگانیک با این ساختار فاسد امکان فعالیت ندارد به ویژه آنکه مهم‌ترین فعالیت‌های بخش خصوصی نیز در دست گروه‌های مافیایی حکومت است. اختلاس‌هایی که تنها برخی از آنها سر و صدایش در می‌آید، فقط می‌تواند بر اساس این روند و این فرهنگ تولیدشده در جمهوری اسلامی عملی شود.

اگر در اوایل دوران مدرنیته در اروپا، حکومت و دولت به مثابه «پدر» نقش ملی خویش را بازتعریف می‌کرد، و چتر پشتیبانی و خدمت و عاطفه سیاسی و اقتصادی خویش را با همه تناقضاتش بر سر «ملت» می‌گسترد، در جمهوری اسلامی این «پدر» از همان آغاز که با تروریسم و خدعه به روی کار آمد، یک موجود متجاوز و دروغگو، کلاهبردار، فاسد، خشن، بی فرهنگ، خالی‌بند، جانی و اختلاس‌گر بود. این «پدر» هم چنین به شدت «مادر»ستیز و ضد زن بود و هرگز اجازه نداد و نپذیرفت زنی نقشی بیش از آنچه وی تعیین کرده است در حکومت و دولت، و پشتیبانی و خدمت به «ملت» بر عهده بگیرد. زنان وزیر و وکیل جمهوری اسلامی نیز تنها از نظر بیولوژیک مؤنث هستند وگرنه تا عمق وجود خویش در این پدر فاسد و فرزندخوار «ذوب» شده‌اند و نگرش مذکر آنها گاه آتش بیار معرکه مردسالاری است.

در این میان، انسان در توضیح این چرخه فساد و تخریب که «حکومت» و «ملت» نیروی محرکه آن را تشکیل می‌دهند، گاه با معمای پیدایش «مرغ و تخم مرغ» روبرو می‌شود! کدام یک زاده دیگریست؟! بی‌تردید جمهوری اسلامی از آسمان نازل نشده و زاده تناقضات تاریخی و اجتماعی ملتی است که «حمله مغول» و «حمله اعراب» در خاطره تاریخی و جمعی آن نقش تعیین کننده بازی کرده و می‌کند. ولی همین جمهوری اسلامی که دامنه تخریب آن، پیامدهای ناگوار این دو حمله تاریخی را در خود یکجا گرد آورده است، ملتی را پرورده که تنها از یک «قوم مهاجم» می‌تواند بر جای بماند. مستند این ادعا همه آن اخبار و گزارش‌هایی است که هم در رسانه‌های خود جمهوری اسلامی و هم در رسانه‌های مخالف رژیم منتشر می‌شود و هم در فجایعی که ایرانیانی که از نزدیک شاهد «سوختن و کشتن و بردن» حکومت و عوامل آن هستند، روایت می‌کنند.

در انبوه مصیبت‌هایی که تنها گردآوری اخبار آنها، به یک کار گروهی مستمر نیاز دارد، در تازه‌ترین خبر، به گزارش رسانه‌های داخلی و کارشناسان محیط زیست، خاک، بله، درست خواندید، خاک حاصل‌خیز ایران به کشورهای عربی قاچاق می‌شود! ای خاک‌ات سرچشمه هنر؟! پاینده باد خاک ایران ما؟! ولی کدام خاک؟! کدام ایران؟! اینان کیانند که به آب و خاک این کشور رحم نمی‌کنند؟ کو آن ملتی که می‌خواند: سنگ کوه‌ات دُر و گوهر است، خاک دشت‌ات بهتر از زر است! کو آن ملتی که بخوانَد: از آب و خاک و مهر تو سرشته شد گِل‌ام، جان من فدای خاک پاک میهن‌ام! کو آن خاک؟! کو آن آب؟!

من همیشه می‌گویم با تجربه‌ای که ایرانیان با جمهوری اسلامی از سر می‌گذرانند، باید واژه‌های جدیدی جایگزین آنچه کرد که تا کنون در معنای خود رسا بوده‌اند و با این رژیم، واقعیت از ظرفیت معنایی آنها فراتر رفته است: وقاحت، بی‌شرمی، هجوم، غارت، چپاول، فساد، حیله، کلاهبرداری، دروغ و هر آنچه از این دست، قادر به بیان و توضیح واقعیت عملا موجود نیستند چه برسد به افعال ساده‌ای که روزی می‌توانستند به آن گویایی حمله مغول را توضیح دهند: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند...

-----------------------------

*هولوکاست واژه‌ای یونانی و به معنای مصیبتِ خان و مان بربادده است.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر جناب گل آقا

با اینکه موافق بیشتر نظرات جنابعالی نیستم، اما با روش گفتگوی شما موافقم. بطور شفاف وخلاصه نظرم را عرض می کنم.
جناب گل آقا، درست است که اعراب اندیشه خود را درایران باقی گذاشتند، وآن نیز چاره دارد، اما این دلیل بر اعتبار رژیم دَدمنش اسلامی نمی باشد. خمینی به ملت ایران دروغ های زیادی گفت وملت نیز فریب دروغ های خمینی اهریمن را خوردند، ودر همان ماه های اول متوجه بزرگترین اشتباه فاجعه بار خود شدند، اما دیگر خیلی دیر شده بود وخمینی با زیرکی ملت ایران را درگیر یک جنگ خانمانسوز کرد و با این کارش پایه های رژیم ننگینش را با ثروت ملی قوی کرد.جنابعالی به یک رژیم پوشالی تا این حد اعتبار ندهید، چون خود علی خامنه ای بهتر از هر کسی می داند که در ایران چقدر اعتبار دارد. هرجا می رود، آدم کرایه می کند وساندیس به آدم هاش می دهد تا پای سخنانش بنشینند. احتمالاً جنابعالی از درون زندان های علی خامنه ای خبر ندارید. آنها هم اعضای ملت ایران هستند. پیشنهاد می کنم، سفارش زنده یاد آقای دکتر داریوش همایون را بخاطر بسپارید. ایشان به ملت ایران بویژه به جوانان سفارش کردند:همّت خود را بالا بگیرید. من نیز از زبان آن بزرگوار به جنابعالی وهمه کسانی که مثل شما فکر می کنند، عرض می کنم همت خود را بالا بگیرید این رژیم پوشالی تر از آنی ست که جنابعالی فکر می کنید جناب گل آقا. از آنجایی که تخصص سیاست را ندارم، ترجیح دادم با همین زبان ساده نظرم را تقدیم نمایم. با اجازه جنابعالی یک بار دیگر عرض می کنم ننگ وشرم بر رژیم ننگین اسلامی باد.این رژیم ایران بر باد ده است و همچنین شرم برآنهایی باد که این رژیم، ایران برباده قاتل را حمایت می کنند. با احترام.

پاینده ایران


October 19, 2011 05:15:17 PM
---------------------------

گل آقا

با درود خدمت جناب یزدانی ؛
منظور من از آنها که خراب کردند و رفتند مغولان بودند ولی اعراب گرچه خودشان رفتند ولی نطفه آن طرز تفکر که برای ما ایرانیان بارمغان آورده بودند هنوذ در تار و پود بیشتر از 80٪ ما ایرانیان همچنان زنده مانده است و دلیل آنرا هم در 34 سال پیش دیدیم و اکنون هم اگر بایران بروید خواهید دید .
توجه بفرمایید به هجوم مردم باماکن مذهبی ؛ برای رفتن بمکه برای حج واجب و غیر واجب .
دوست عزیز مردم ایران از من و شما و امثال ماها تشکیل نمیشود ؛ مردم ایران آنهایی هستند که بجمهوری اسلامی یعنی در حقیقت بحکومت اسلامی رای دادند ؛ وقتی آقای خمینی گفتند مخا لفت با جمهوری اسلامی مخا لفت با اسلام است مثل تمام حرفها یشان کاملا واقف بودند که چه میگویند .
و توجه داشته باشید که حکومت ایران بر پایه یک تفکر سیاسی قرار ندارد بلکه یک تفکر مذهبی .
و مخاطب این حکومت هم آن حد اقل ٪80 هستند که پل صرات آتش دوزخ روز قیامت و و و ... اعتقات
دارند.
ضمنأ دوست عزیز در بحث سیاسی جای فحش و شعار نیست . شما در پایان گفتار خود فحش میدهید
بطرفداران آقای خامنه ای . این طرفداران آقای خامنه ای چه کسانی هستند؟ اینها ٪80 از مردم ایران
و هموطنان عزیز ما هستند منتها با تفکری غیر از من وشما . آیا باید بکسی که مثل من و شما فکر نمیکند
فحش و او را محکوم بمرگ کرد ؟ این است باور شما از دموکراسی؟
با بهترین آرزو ها

October 19, 2011 02:45:32 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود گل آقا

زیر مقاله، تاُملی در واقعیت تاریخی ونظری دوران پهلوی، کامنت جنابعالی را در ستایش از خون قزافی خواندم، به همین دلیل راجع به علاقه شما به قذافی پرسیدم. اما راجع به علی گدای خامنه ای که جنابعالی آمار دادید 80 درصد ملت ایران طرفدارش هستند. اگر علی گدا فقط هشت درصد طرفدار داشت عمامه خون آلودش را بالا می انداخت. حالا فرض می کنیم جنابعالی راست می گویید، پس بفرمایید به علی گدا پیغام بدهید اجازه دهند آن 80 درصد طرفدارانش یک روز فقط یک روز در خیابان ها بیایند.
جناب گل آقا ، منظور شما از، « اگر آنها خرابکاری کردند و رفتند » چیست؟ این آنهایی که فرمودید کیستند؟ سپاسگزارم.
با احترام
کاوه یزدانی

ننگ وشرم بر علی گدا خامنه ای و رژیم ننگینش و طرفدارانش باد.

پاینده ایران وملت ایران

October 19, 2011 09:50:10 AM
---------------------------

گل آقا

با درود بر شما آقای یزدانی ؛
آنجا از جناب سرهنگ قذافی ( که نسبتی هم با ندارند ) اسم بردید من ارتباطی ندیدم .
اما در مورد مقا له خانم بقراط ؛
اگر آنها خرابکاری کردند و رفتند اینها نه فقط رفتنی نیستند بلکه طبق فرمایشات آقای خامنه ای رهبر مردم ایران برنامه بسیار وسیع و محکمی هم برای ادامه حکومت اسلامی که ظاهرأ دیگر جمهوریهم نخواهد بود در ایران دارند و با تمام خرابکاری های انجام شده از حمایت حد اقل ٪80 مردم ایران هم بهره مند هستند
پاینده باشید

October 18, 2011 11:48:21 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر گل آقا

دوست گرامی جای تاسف ندارد، چونکه ربطی هم به اظهار نظر جنابعالی ندارد. پرسش به عنوان مقاله ربط دارد که اگر این ویرانگری ادامه پیدا کند چه خواهد شد؟ اگر واضح است، ودوست دارید پاسخ دهید، خوشحال می شوم پاسخ جنابعالی را بدانم. در ضمن می خواستم بدانم جنابعالی چه نسبتی با جناب سرهنگ قذافی دارید که از خون ایشان خیلی خوشتان می اید؟ سپاسگزارم.

با احترام
کاوه

October 18, 2011 04:47:20 PM
---------------------------

گل آقا

با درود خدمت جناب کاوه یزدانی
متأسفانه من ارتباطی بین فرمایشات شما و اظهار نظر خودم در رابطه با مقاله خانم بقراط ندیدم .

لطفأ بیشتر توضیح دهید .

با تشکر گل آقا

October 18, 2011 04:20:31 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر خانم بقراط
همچنین درود بر گل آقا عاشق خون قزافی
امیدوارم جواب پرسشم را از خانم بقراط وگل آقا در همین صفحه بخوانم.
به نظر شما گرامیان، همین حضراتی که، آمدند وکندند وسوختند و.کشتند وبردند وماندند، اگر بمانند وبه همین شغل شریف، کندن وسوزاندن وکشتن وبردن شان در ایران ادامه دهند، چند سال طول می کشد تا ایران تمام شود؟ کشور وملت ایران در برابر چنین هجوم فاجعه باری چند سال دیگر می تواند مقاومت کند و باقی بماند؟ ؟ سپاسگزارم.
با احترام
کاوه یزدانی

October 18, 2011 03:21:21 PM
---------------------------

گل آقا

برای اطلاع از ابعاد نابسامانیها و خرابیهایی که جمهوری اسلامی در این سی و چند سال در ایران ببار آورده فقط کافی است که هرروز نگاهی بروز نامه های ایران بیاندازیم

با درود

October 18, 2011 12:39:36 PM
---------------------------

گل آقا

باسلام خدمت سرکار خانم بقراط .
1 - شما که در آلمان هستید بهتر میدانید که استفاده از کلمه هو لو کا ست فقط و فقط در رابطه با کشتار یهودیان توسط نازی ها مجاز است و استفاده از این کلمه برای سایر فجایع انسانی دیگر که بعد از آن اتفاق افتاد و هرروز هم در دنیا اتفاق میافتد موجب اعتراض جامعه بین المللی یهودیان میشود و وقتی هم وزیر امور داخلی ایالت بایر از این کلمه برای یک جنایت انسانی دیگر که حالا یادم نیست استفاده کرد با اعتراض روبرو شد و حرفش را پس گرفت .
2 - اما ابعاد فاجعه که جمهوری اسلامی در ایران بوجود آورده و می آورد و خیال دارد تا انقلاب مهدی هم آنرا ادامه دهد خیلی بزرگتر از آن فاجعه ای است که نازی ها در آن زمان بوجود آوردند .
بدونه اینکه بخاهم سر سوزنی از شناعت غیرانسانی آن فاجعه کم کنم یا آنرا کوچک کنم میخواهم بگویم که آن فاجعه مقطعی بود و دنیای متمدن هم سزای اعمال آن جنایتکاران را در دستشان کذاشت و آن رژیم را نابود کرد و حالا بعد از بیشتر از 60 سال ملت و دولت آلمان دارد بحق تاوان پس میدهد و حالا حالا ها هم باید تاوان پس بدهد .
ولی جنایات جمهوری اسلامی در ایران که بیشتر از 30 سال پیش در ایران شروع شد و هنوذ هم نمیدانیم تا کی ادامه دارد فقط شامل گرفتن جان انسان های بیگناه نبوده است بلکه شامل :
- نابودی فرهنگ ملی
- نابودی آداب و سنن
- نا بودی زبان ملی
- نابودی هنر
- نابودی جنگل ها
- نا بودی زمین ها
- نا بودی آبها
- نابودی کشاورزی
- نابودی صنعت
- نا بودی تجارت سالم
- نابودی آموزش از سطح ابتدایی تا دانشگاهی
- نابودی امنییت
-
بوجود نیاوردن تامین اجتمایی
- ایجاد فقر در جامعه
- بوجود نیاوردن آزادی های قانونی برای ایرانی ( کلام؛ قلم؛ عقیده سیاسی و مذهبی )
- وووووو هزاران و
سر کار خانم بقراط حا لا من اعتراض میکنم اگر کسی برای نشان دادن ابعاد جنایات جمهوری اسلامی
ایران از کلمه هو لو کاست استفاده بکند چون ابعاد این جنایات خیلی وسیع تر از آن جنایت است .
باید کلمه جدیدی پیدا کرد .

با درود گل آقا

October 15, 2011 06:24:27 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites