حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
«بگذارید اول به آزادی برسیم»

October 16, 2011

یک شنبه 24 مهر 2570 = October 16, 2011

گفت‌وگو با رضا پهلوی صدای آلمان
 

رضا پهلوی به عنوان یکی از رهبران اپوزیسیون در گفت‌وگویی اختصاصی با دویچه‌وله به بررسی رویدادهای سیاسی در ایران پرداخت. تحولات در خاورمیانه و آرایش نیروهای سیاسی از جمله موضوعات این گفت‌وگو بودند.
رویدادهای سیاسی در ایران، از دو سال و اندی پیش به این سو، مردم و فعالان سیاسی را بیش از گذشته، درگیر با آینده کشور کرده است. انتخابات مجلس، ماجرای مناقشات هسته‌ای، بحران کشورهای خاورمیانه و عربی، اعدام ها و سرکوب‌ها... همه و همه انگیزه آن شد که با رضا پهلوی به عنوان یکی از رهبران مخالفان در برونمرز به گفت‌وگو بنشینیم.
قرار مصاحبه را از دو ماه پیش گذاشته بودیم. رویدادهای اخیر و اتهام آمریکا به ایران برای یک سوء قصد تروریستی در خاک آن کشور، سبب شد که نخستین پرسش را در همین زمینه مطرح کنیم.


آقای شاهزاده رضا پهلوی، اگر اجازه بدهید، از آخرین خبر شروع کنیم. ایالات متحده آمریکا جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده است که قصد عملیات تروریستی در خاک آن کشور را داشته است، ترور سفیر عربستان و برنامه‌ای برای حمله به سفارت‌خانه‌های عربستان و اسرائیل. این اتهام به‌هرحال اتهام بزرگی است. ارزیابی شما چیست؟

برای هیچ کدام از ما ایرانیان، که سالهاست می‌دانیم ماهیت و ذات رژیم چیست، جای تعجب نیست از این که کار به این جور جاها برسد. مهم این است که جهانیان بالاخره بفهمند که به خاطر این ذهنیت و به خاطر این ذات نمی‌توان به این نظام اعتمادی داشت، نه به حرفهایشان و نه به کارهایی که ادعایش را می‌کنند. در واقع به این نتیجه برسند که تا زمانی که چنین نظامی در صحنه است، ما متوجه انواع و اقسام گرفتاری‌ها خواهیم بود. حال چه در ارتباط با کشورهای غربی و چه در ارتباط با کشورهای منطقه.
به‌هرحال معضل ما ایرانیان در هر صورت به جایی می‌رسد که جهانیان متوجه این مسئله شوند که نه تنها می‌تواند چنین تهدیدی را این نظام برای دنیا داشته باشد، بلکه از همه چیز مهم‌تر چه بلایی بر سر مردم خود ایران آورده. آیا وقت این نرسیده که جهان فراتر از آنچه تا به‌حال پیش برده است، قدمهای بیشتری بردارد؟ از یکسو برای تحت فشار گذاشتن بیشتر نظام به دلیل این نوع اقداماتش. و از سوی دیگر و مهم‌تر از آن، در جایی که می‌بینیم بسیاری از ملت‌های منطقه امروز برای آزادی کامل به‌پاخاسته‌اند، که مسلماً مردم ایران در صدر این جنبش قرار داشته‌اند، امروز در این جهت قدمهایی بردارند که مسئله فقط از دید منافع امنیتی و استراتژیکی جهانیان نباشد، بلکه بتواند به نفع مردم و ملت ما باشد که از روز اول از اولین اسرای این نظام بود‌ند. و این که در آن مسیر هم بشود اقدامات بیشتری را از دنیا طلب کرد و انتظار داشت.

تنها راه چاره، گذر از این نظام است

آقای رضا پهلوی در ارتباط با همین صحبت شما و اشاره‌ای که به منطقه کردید و مشکلاتی که برخی از کشورهای منطقه و کشورهای عرب‌زبان و همین طور اسراییل با جمهوری اسلامی داشته‌اند، برخی از کارشناسان پس از انتشار این خبر مدعی شدند که این اتهام تأثیر گسترده‌ای بر اوضاع خاورمیانه و سیاست آمریکا و همچنین سیاست خارجی خیلی از کشورهای عربی منطقه خواهد داشت. البته نگرانی اسراییل پیرامون فعالیت‌های هسته‌ای ایران و حمایتی که ایران از «حماس» و گروههای تندرو فلسطینی می‌کند را نیز نمی‌بایست از یاد ببریم. حالا پرسش این است. شما می‌گویید جهان آزاد باید گامهای بیشتری بردارد. آیا این گامهای بیشتر باعث افزایش تنش نمی‌شود؟ آیا سیاست درست در شرایط کنونی دامن زدن به تنش در مناسبات با جمهوری اسلامی است، یا کاستن از گستره این تنش؟

اجازه دهید من توضیحی در راستای کارهایی که به ایران و کاری که ما به‌عنوان ایرانیان آزادی‌خواه داریم، مطرح کنم تا شاید تا حدودی دقیق‌تر بتوان روند کار را پیش‌بینی یا فرض کرد. آنچه مسلم است این است که تاکنون جهانیان با یک واقعیت موجودی سروکار داشته‌اند به نام جمهوری اسلامی، حالا گذشته از آنچه مردم ایران با آن درگیر بوده‌اند. حال تا زمانی که به شکل ملموسی گزینه‌ای که بیانگر راهکاری باشد و خارج از نظام جمهوری اسلامی به عنوان بدیل نظام معرفش باشد، در صحنه ظهور پیدا نکند، نه کار نیروهای آزادی‌خواه از این پس بهتر پیش خواهد رفت تا به نتیجه نهایی برسند، نه جهانیان خواهند دانست که حالا اگر نظام نه، پس با چه کسی باید سروکار داشته باشند.
ما امروز به مرحله‌ای رسیده‌ایم که می دانیم از طریق اصلاح چنین نظامی هرگز به جایی نخواهیم رسید. تا زمانی که این نظام سر کار است، به‌هیچ وجه من‌الوجوهی ملت ایران به آزادی‌ها، به رفاه اجتماعی، به بهبود اوضاع اقتصادی یا به هیچ خواست دیگر‌ش نخواهد رسید. بنابراین تنها راه چاره گذر از این نظام است.
اما برنامه‌ی سیاسی ما. همه تشکل‌های سیاسی که خواسته‌هایشان هماهنگ با خواست اکثریت مردم آزادی‌خواه ایران است، اعم از نیروهای دموکراتیک سکولار، تا دیگر تشکل‌ها، باید از این پس جمعی را تشکیل دهند، که معرف خواسته‌های مردم ایران باشد. حالا می توانیم نامش را مثلا کنگره ملی بگذاریم، یا مجمع یا هر نام دیگری.
خوشبختانه امروز من با ارتباطات به روزی که با هم‌میهنان‌مان در داخل و خارج از کشور دارم، می‌دانم که می‌توانیم بساط یک همکاری سیاسی وسیع و یک پارچه را بین گسترده‌ترین نیروهای سیاسی آزادی خواه مملکت به وجود بیاوریم.این نیروهای سیاسی ممکن است از نظر سلیقه‌ای و حتی ایدئولوژیکی با هم اختلاف نظر داشته باشند، ولی مهم این است که در اساس با هم هم نظرباشند. با چنین نیروئی ما می‌توانیم بر اساس یک سری برنامه‌ها و طرح‌ها وارد عمل شویم.
از طرف دیگر با جهانیان وارد یک تعامل شویم. به این مفهوم که زمانی که نظام جمهوری اسلامی به‌هیچ‌وجه پاسخگوی هیچ کدام از انتظارات، چه مردم ایران و چه جهانیان نیست، دنیا رسماً بتواند با نیروهای معرف این آلترناتیو، وارد یک دیالوگ مستقیم شود. منتهی در حال حاضر ما باید تمرکزمان را بگذاریم بر این که در نتیجه‌ی تمامی این تلاش‌ها به جائی برسیم که نیروهای مبارز بتوانند، پس از تقسیم صحیح کار، اهرم اجرائی آن را به دست گیرند و استراتژی و ادامه‌ی مبارزه را با هم میهنان‌شان هماهنگ کنند.
از سوی دیگر، در بدنه همین نظام هستند کسانی که به این نظام هیچ اعتقادی ندارند، و به دلایل مختلف می‌خواهند از این بدنه خارج شوند. مساله‌ای که من آن را بسیار مهم تلقی می‌کنم. خود این افراد از خدا می‌خواهند که برگردند به جرگه‌ی مردم و در ماورای نظام برای خودشان جایی در آینده داشته باشند که حتماً هم باید داشته باشند. حالا چه پاسدار باشند، چه در کادرهای مدیریت همین حکومت، یا در بخش‌های دیگرش. به‌هرحال این‌ها از مردم ایران جدا نیستند. بنابراین جایی هم باید برای‌این‌ها باشد که بتوانند به آن ربط پیدا کنند. این امروز ارجحیت کار ما است.

آرایش جدید صحنه

شما صحبت از گروههای مختلف کردید. این گروههایی که نام بردید چه کسانی هستند؟ آیا بخش اصلاح‌طلب حاکمیت جهموری اسلامی، مجاهدین خلق و گروههای دیگر اپوزیسیون را در نظر می‌گیرید؟ در عین حال اکثریت خاموشی هم وجود دارد که تا به ‌حال هیچ موضع مشخصی را از سوی خودشان اعلام نکرده‌اند. چه گونه شما می‌خواهید این‌ها را با همدیگر پیوند دهید و چه گونه ازاین گروههای اپوزیسیون داخل کشور از خارج حمایت خواهید کرد؟

بسیاری از نیروهایی که سازگار هستند با این ایده و با این طرح و برنامه، خودشان را همراه خواهند کرد. مبنای کارما یک هدف است. اساس این هدف هم خواست یک نظام دموکراتیک سکولار، به‌عنوان یک بدیل سیاسی برای نظام حکومتی فعلی است. این بدیل سیاسی هم به موقع نمایان خواهد شد. البته عده‌ای هستند که تمامیت‌خواهند، خودمحور هستند، اصل قضیه را درک نکرده‌اند، خواسته‌ی واقعی نسل امروز را شاید احساس نمی‌کنند. ولی بعضی‌ها احساس کرده‌اند.

ایران با هیچ جای دیگر قابل مقایسه نیست

آقای رضا پهلوی شما از منطقه‌ی بحران‌زده‌ی خاورمیانه صحبت کردید و به تحولات سیاسی در برخی از این کشورهای عربی اشاره کردید. آیا می‌شود سرنوشت مبارک را با سرنوشت محمدرضاشاه مقایسه کرد یا اصولاً شما چه پیامی در تغییر و تحولاتی که هم‌اکنون در کشورهای عربی در جریان است می‌بینید و چه تشابه و تفاوتی بین سرنوشت آقای مبارک و محمدرضاشاه ۳۲ سال پیش قائلید؟ آیا خطر اسلام‌گرایی کشورهای عربی را نیز تهدید می‌کند؟

شما صحبت از یک زمان متفاوت با شرایط متفاوتی را می‌کنید. شرایط ایران ۳۰ سال پیش، در زمانی که جنگ سرد همچنان وجود داشت، و شرایط عینی آن زمان و تفکرات آن زمان بخش متفکر ایران یا نیروهای سیاسی آن زمان، با شرایط امروز و ذهنیت امروز و شرایط عینی امروز کشور و جهان، دو دنیای متفاوت است.
بنابراین من نمی‌توانم شباهتی یا پاراللی را بین آنچه ۳۰ سال پیش در ایران بود با شرایط امروزی مشاهده کنم. این قیاس درستی نخواهد بود. اما اصل قضیه چیست؟ در آن‌زمان جنگ سرد حاکم بود و جهان چهره‌ای دوقطبی داشت. برخی حکومت‌ها در آن زمان از دید جهان غرب می‌بایست در مقابله با امپرتوری شوروی سر کار می‌بودند. بسیاری از این حکومت‌ها ذات دموکراتیک هم نداشتند.
اما پس از فروپاشی شوروی غرب می‌بایست حکومت‌های غیردموکراتیک را تحت فشار قرار می‌داد. یا بایستی آن‌ها هم تغییر ماهوی در رفتار با شهروندان خودشان می‌دادند. در آنصورت امروز کار به جائی نمی‌رسید که سی سال پس از آن تاریخ، در بحرانی که مثلا در مصر پیش آمده، بگویند فردی مثل مبارک را پایین کشیدیم، حالا خلائی را که به وجود آمده چگونه جبران کنیم. اگر قرار است اخوان المسلمین جایش را پرکند، سرمایه گذاری برای دموکراتیزه کردن چنین کشوری خطرناک خواهد بود.
خب باید از روز اول فکر می‌کردید که تقویت جامعه‌مدنی و نهادهای دموکراتیک در آن کشورها، در آینده شانس بیشتری برای همکاری باقی خواهد گذاشت. خیلی از این جریانات، حال چه یمنی باشید چه بحرینی چه مصری چه لیبیائی و چه سوری، زودتر و راحت‌تر می‌توانستند به نتیجه برسند. به همین دلیل است که سالها من به جهان آزاد و به‌خصوص جهان غرب بارها این را تأکید کردم که شما در این ۳۲ سال موجودیت جمهوری اسلامی تنها دیالوگی که داشتید، با رژیم جمهوری اسلامی و سرکردگانش بود و کوچکترین تلاشی در ایجاد دیالوگ با نیروهای واقعاً آزادی‌خواه و دموکرات نداشته‌اید.
اگر قرار است در ایران چنین اتفاقاتی بیافتد، شما اگر آن بخش را تقویت نکنید، قطعاً خیلی مشکل‌تر خواهد بود برای مردم آزاده‌ی ایران و جامعه‌مدنی ایران که واقعاً بتوانند نهادهای دموکراتیک را در مملکت تقویت کنند، تا خدای ناکرده در کشور ما نیز یک وضعیت خلاء پیش نیآید. البته این را نمی‌گویم چون ایرانی هستم و طبیعتاً ما از خودمان تعریف می‌کنیم، ولی حقیقت این است که ایران را با هیچ کدام از این کشورها نمی‌توان مقایسه کرد. ایران یک تاریخ بسیار پرمحتوایی دارد از نظر تجربیات سیاسی ملت خودش. جامعه‌‌ی بسیار پویایی دارد، بخش مدنی بسیار آن هم بسیار قوی‌تر است.
اما رویدادهای سیاسی در ایران در چند دهه اخیر نتوانست ما را به نتیجه‌ی نهایی این ترقی‌ها و ترقی‌خواهی‌ها، یعنی مفهوم آزادی و دموکراسی، برساند. اما بسیاری از این کشورها ئی را که برخی‌شان حتی موجودیت خارجی یک سده‌ی پیش در جهان نداشتند، نمی‌توان با کشور ایران مقایسه کرد، که چندین قرن سابقه‌ی تمدنی دارد.

بختیارهای تازه را در نسل جدید بجوئید!

شما از خودتان و از ایران صحبت کردید. من بناچار باید کمی به عقب برگردم. این صحبت‌هایی که امروز شما در مورد حکومت سکولار می‌کنید، این همان حرفی است که دکتر شاپور بختیار از همان نخستین روزی که سرکار آمد روی آن تأکید داشت. چرا شما بعد از آمدن به پاریس نتوانستید با او که در واقع حرف امروز شما را دائماً تکرار می‌کرد، به توافق برسید؟ امروز شما صحبت از اتحاد و پیوند و وحدت میان همه نیروها می‌کنید. در حالی که من فکر می‌کنم ملت ایران انتظاری از شما دارد، این که پاسخ دهید چرا آن زمان با فردی که همین حرفها را می‌زد نتوانستید توافق کنید؟

اتفاقاً من با دکتر بختیار توافق داشتم. شما برگردید به ذهنیت خودمان و به آن از نظر فرهنگ سیاسی عقب‌مانده‌ی خودمان نگاه کنید. وگرنه امیدوار بودم که امروز بختیار زنده بود. چون به بختیارها امروز بیش از هر زمانی احتیاج داریم. اما بختیارهای دیروزی که شما جست‌وجو می‌کنید، من امروز در نسل امروزی ایران سراغ دارم، حتی صد برابر بهتر. و از شما دعوت می‌کنم بروید و نسل امروزی ایران را دریابید. نسلی که نه تنها فهمیده مفهوم آزادی چیست، بلکه نسلی است که حاضر به پرداخت بهای رسیدن به آزادی است. نسلی که مفهوم پلورالیسم را جذب کرده است. نسلی که چشم بسته حرف هیچ کسی را قبول نمی‌کند. تحقیق می‌کند، بررسی می‌کند، نقد می‌کند. از خود و دیگری. نسلی که احترام به عقیده‌ی مخالف خودش را قبول دارد و از آن دفاع می‌کند.
درخواست اصلی درخواست آزادی است. درخواست اصلی درخواست حاکمیت است. اما روش کار در مورد کشور ما باید براساس داده‌ها و واقعیات خود ایران باشد. ما که نمی‌توانیم خودمان را با لیبی یا تونس مقایسه کنیم. بنابراین در دیالوگی که هم‌اکنون بین این نیروها و نمایندگان‌شان هست، اتخاذ راهکارهایی است که پاسخگوی خواسته‌های اصلی باشد. براساس متدهایی که در درون کارساز باشد و همین طور ساختارهایی که باید در خارج از ایران برای ادامه‌ی این پیکار، برای هماهنگی، برای رهنمودهای لازم، برای تقسیم کار و برای تعامل و ارتباط و دیالوگ با نهادهای بین‌المللی، حالا چه دولتی چه بخش خصوصی، برای حمایت از این پیکار، و دستیابی به آزادی باید به‌وجود آورد.

شما برای چنین کاری خط قرمزتان تا کجاست؟ خط قرمزی که قبلاً احتمالاً راجع به آن صحبت کرده‌اید. تا کجا پیش می‌روید؟

اولاً خط قرمز مقاله‌ای است که در بلاگ جدید خودم مطرح کرده‌ام. این که مسئله‌ی ما اختلاف نظر به اصطلاح بین یک جمهوری‌خواه و یک مشروطه‌خواه نیست. مسئله‌ی ما خط قرمز بین آزادی‌خواهان است و تمامیت‌خواهان. این یک. خط قرمز دیگر من این است که من به‌هیچ قیمتی حاضر نیستم در هیچ برنامه‌ای که در آن خشونت به‌کار برده شود شرکت کنم. من اعتقاد دارم که تنها از راه نافرمانی مدنی و به دور از خشونت است که می‌توانیم با کمترین هزینه برای جامعه‌مان به یک نتیجه‌ی دموکراتیک برسیم. البته بخش مهمی از این خواسته این است که ما باید معتقد باشیم به اصل عفو عمومی و آشتی ملی.
باید معتقد باشیم به لغو حکم اعدام برای همیشه در کشورمان. باید قبول کنیم نیروهایی که دستورگیرنده بودند برای سرکوب، نباید در آینده‌ی ایران مورد مواخذه قرار گیرند و باید شامل این عفو شوند. بیآییم کمیته‌ای را تشکیل دهیم، همان طور که در آفریقای جنوبی ماندلا به‌وجود آورد، برای شناسایی حقیقت، اما بخشش و فراتر رفتن . لااقل اگر به خاطر منافع ملی کشور، بسیاری از خانواده‌هایی که شهید داده‌اند، کشته‌داده‌اند، اعدامی داشته‌اند، قبول کنند که اگر در این میان جبران خسارت‌شان نشده، اما لااقل حقیقت بیان شده باشد. نوعی مرهم تا نهایتاً این فصل سیاه تاریخ کشورمان را ببندد. در هر دوره‌ای که به این کشور و یا شهروندان آن ظلم شده باشد، راه بازگشت را باید به سوی صمیمیت، رفاه، آسایش، و امنیت گشود تا از این فصل عبور کنیم. تا به جای ذهنیتی که فقط خواسته است گریه را به چشم مردم آورد، آینده‌ای داشته باشیم که مردم بتوانند مجدداً خنده بر لب‌های‌شان داشته باشند.

بهترین گزینه: نافرمانی مدنی

آقای رضا پهلوی شما از نافرمانی مدنی به‌عنوان یک شیوه‌ی مؤثر در مقابله با حکومت جمهوری اسلامی صحبت کردید. حال آن‌که برخی از نیروها، نافرمانی مدنی را در مقابله با توان سرکوب‌گری حکومت ناموثر می‌دانند و از راهکارهای نظامی سخن می‌گویند. در صورتی که یک چنین سناریویی متحقق شود و نیروهای خارجی به ایران حمله کنند، شما چه سیاستی را دنبال می‌کنید؟

من مخالف هر نوع مداخله‌ی خارجی در سناریوی آینده‌ی ایران هستم. به چند دلیل. اولاً کارساز نخواهد بود. دوماً هزینه‌اش بسیار برای مملکت ما بالا خواهد بود. سوماً فاقد هر نوع مشروعیت درانظارعمومی کشور خودمان خواهد بود و باز ریش سرنوشت خودمان را، گرچه شاید آزاد شویم، گرو همان نیروهای در واقع نجات‌بخش خواهد بود، برای همیشه. آیا ما می‌خواهیم واقعاً سرنوشت کشورمان را مجدداً نیروهای خارجی تعیین کنند؟
همان طور که گفتم، من پوزیسیونم مشخص است و این یک پیشنهادی است که به هم‌میهنانم می‌دهم، در مقابل گزینه‌های دیگر. اما تعهد من صرفاً در این رابطه است و تا آنجا که به من مربوط می‌شود تعهد من، قرارداد من با هم‌میهنانم در این راستا است. حالا انتخاب با خودشان است. البته صد گزینه‌ی دیگر هم هست. بروید دنبال کودتا، بروید دنبال جنگ چریکی، بروید دنبال حمله نظامی. بله، این آلترناتیوها هم محتمل است. ولی من دنبالش نیستم، به‌هیچ عنوان مدافعش نیستم و آنچه گفتم و پوزیسیون من است، به نظر من کاملاً شفاف و روشن بیان‌شده است.

حقوق برابر برای همه اقوام

شما از جنبش فراگیر اعتراضی صحبت کردید. شکل گرفتن یک جنبش فراگیر در ایران زمانی ممکن است که اقلیت‌های قومی، زبانی و دینی نیز در این جنبش مشارکت داشته باشند. به نظر شما، چه راهکاری می‌تواند در جلب و همگرایی این اقلیت‌ها با جنبش اعتراضی موثر واقع شود؟

اگر برنامه‌ی پیشنهادی آزادی‌خواهان امروز ایران این باشد، که برسیم به تضمین برابری کامل هر شهروند ایرانی در مقابل قانون، که هیچ نوع تبعیضی علیه هیچ شهروندی دارای هر قومیت، مذهب یا اندیشه‌ی سیاسی، اعمال نشود، تضمین‌اش در مبتنی کردن قانون اساسی آینده‌ی کشور است بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر.
و در این بحث که میزان تمرکز یا عدم تمرکز حکومت برای دموکراتیک‌تر شدن مسائل و تا حدودی خودگردانی‌های محلی را هم مورد نظر قرار دهیم مجلس مؤسسان آینده‌ی کشور روی این مسائل باید نظرپردازی کند. تا نهایتاً هم‌میهنان‌مان بتوانند یک تصمیم بسیار مشخصی را بر مبنای پیشنهادات بحث شده اتخاذ کنند. در این راستا است که ما می‌توانیم به حداکثر ممکن خواسته‌های گروه‌بندی‌ها یا تشکل‌ها چه اجتماعی چه سیاسی کشورمان، در قالب یک نظام دموکراتیک پارلمانی برسیم.
من فکر می‌کنم مهم‌ترین مسئله‌ای که در همه جهان هم به اثبات رسیده این است که دموکراسی بدون جدایی مشخص دین از دولت امکان پذیر نخواهد بود. این به مفهوم ستیز با مذهب و خواسته‌های مذهبی نیست. حکومت مذهبی اساساً ثابت شده، دلیل واضح آن را هم در ایران امروز می‌بینیم، نمی‌تواند پاسخگوی یک آینده‌ی دموکراتیک و عدالت اجتماعی و برابری حقوقی باشد بین انسانها. این کاملاً مشخص شده است.

آقای رضا پهلوی، آیا شما حاضرید در صورت شرایط موجود و لازم خودتان را کاندید ریاست جمهوری در ایران کنید؟

اصلاً مسئله‌ی ما در حال حاضر تشکیل حکومت نیست که بخواهیم در شکلش بحث کنیم. شما دارید سئوالی را طرح می‌کنید که کمک به اتحاد اپوزیسیون نمی‌کند. تنها رسالتی که من امروز برای خودم می‌شناسم، و وظیفه‌ی میهنی و سیاسی من است به‌عنوان شخصیتی که مردم ایران از نظر بُرد و توانمندی یک سرمایه‌ی سیاسی دارد در جهتی خرج می‌کند یک چیز بیشتر نیست، و آن رسیدن به آن روزی است که مردم ایران بتوانند در آزادی کامل بروند به صندوق‌های رأی و در تصمیم‌گیری نسبت به آینده‌ی خودشان، از محتوای نظام بگیرید تا شکل نهایی‌اش، نظر دهند.
آن روز خط پایانی وظیفه‌ی امروزی من است. فردا مردم ایران باید تصمیم گیرند که مثلاً فرض کنید آیا می‌خواهیم شخص رضا پهلوی کاره‌ای باشد یا نباشد و یا در چه قالبی. اصلاً دغدغه‌ی من آن نیست. مسئله‌ی امروزی ما نجات کشور است. مسئله‌ی امروزی ما رسیدن به دموکراسی است. مسئله‌ی ما کشوری است که در آن هر روز نقض حقوق بشر می‌شود و اصلاً دموکراسی موجود نیست.
تا زمانی که ما نتوانیم در کشورمان فضای باز سیاسی ایجاد کنیم، چه طور می‌خواهیم افکارعمومی را بسنجیم. مهم‌ترین قدمی که می‌توانیم برداریم، هرچه زودتر رسیدن به این فضا است. این مسائل دیگر مربوط به این که چه کسی طرفدار کدام شکل نظام هست، نیست. والله نیست. بیآیید اول به آن آزادی برسیم، بعد بپردازیم به مراحل بعدی. ما هنوز خانه را نساخته، می خواهیم دعوا سر رنگ موکت و کاغذ دیواری کنیم، اصل قضیه را نفهمیدیم.

کاملاً درست است. ما سئوالاتی را مطرح می‌کنیم که مردم در واقع دل‌شان می‌خواهد پاسخ‌هایش را از زبان شما بشنوند.

البته. گفته‌ی من را شخصی نگیرید.
ممنون از وقتی که به ما دادید.

با آرزوی پیروزی برای تمام آزادی‌خواهان ایران.

گفت‌وگوکنندگان: دکتر جمشید فاروقی، رئیس بخش فارسی صدای آلمان و الهه خوشنام
تحریریه: مصطفی ملکان


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

نادر زاهدی

هموند گرامی آقای کاوه یزدانی:
مطالبی که شما در چند خط خود به گونه ای کوتاه و در جمع به مطرح کرده اید، نیاز به نگاهی عمیق تر و شکافنده تر دارند. شما به سه مورد اشاره کرده اید که البته به گونه ای در ارتباط با یکدیگرند، اما می بایست آن ها را جدا بررسی کرد و نمی توان همه را در یکجا ریخت و هر نتیجه ای که می خواست از آن ها گرفت. اگر بخواهیم با رعایت اصول به مطالب شما نگاه کنیم، باید اول به دمکراسی و تعریفی که شما از آن کرده اید پرداخت. دمکراسی در تعریف کلی به معنی تابعیت از رای اکثریت با توجه به رای اقلیت است. در حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) فقط در این زمینه است که اکثریت و اقلیت مطرح شده است، چون دمکراسی بدون این دو ستون سازنده معنایی نخواهد داشت. ما در بسیاری از مباحث خود فهم خود را از دمکراسی برای آینده ایران در قالب دمکراسی پارلمانی (Representative democracy) بیان کرده ایم. در این بافتار مردم حق انتخاب دارند اما وضع و اجرای قوانین به عهده نمایندگان منتخب آن هااست. در این چهارچوب فرم نظام که آیا جمهوری باشد و یا پادشاهی مشروطه به هیچ عنوان مطرح نیست چون هر دو نظام تابع پارلمان و قوانین وضع شده در آن هستند. مهم وجود پارلمان و تابعیت از رای اکثریت است. اگر ما می گوییم که شکل نظام آینده ایران مستلزم رای مردم است، به خاطر باور و احترامی ما به دمکراسی پارلمانی است.
طبیعی است که اعتقاد ما همچنان بر سرنگونی جمهوری اسلامی است. اما این مورد نباید باعث قافل ماندن از فردای ایران شود. باید توجه کرد که با سرنگونی جمهوری اسلامی خطر بروز درگیری های سیاسی و حتی بروز نبرد داخلی امکان پذیر است. ما به عنوان یک حزب ایرانی موظفیم که امروز تدابیری جهت جلوگیری از خونریزی و یا کشتار و کشمکش های خیابانی بیاندیشیم. نگاه ما از ابتدای تاسیس حزب همیشه به آینده بوده است و خواهد بود. تغییر نظام و ساختن ایران بدون اندیشیدن به فردای جمهوری اسلامی میسر نیست.
در مورد اصل سوم و پادشاهی باید گفت که شاهزاده رضا پهلوی چون گذشته کاندید ما برای نظام آینده ایران ـ پادشاهی مشروطه ـ است. ما برقراری این نظام را، چون تابع دمکراسی پارلمانی هستیم، موکول به رای مردم می دانیم. اگر مردم نظام جمهوری را برگزیدند، اگر این جمهوری بر اساس اصول دمکراسی نباشد، آن هم چون نظام اکنون در ایران و یا جمهوری مصر، به دیکتاتوری مبدل خواهد شد. بنابراین اصل اول، همانطور که هم ما می گوییم و هم شاهزاده به کررات مطرح کرده اند، نه جمهوری است و نه پادشاهی، بلکه دمکراسی. از اینجاست که می توان وارد بحث های دیگر شد. شاهزاده در گفتگوهای امروزین با احتیاط پیش می رود که مبادا در ذهن دیگران این سوء تفاهم پیش آید که ایشان در پی قدرت برای خود است. وانگهی هر گونه موضع گیری رادیکال ایشان می توان جنبش اپوزیسیون را به بی راهه کشاند. مطرح کردن ایشان به عنوان پادشاه آینده ایران وظیفه حزبی ماست. موفقیت ما در این است که هم میهان را قانع کنیم، که چرا ایران را با یک نظام مشروطه پادشاهی بهتر می توان اداره کرد. اگر مردم، یعنی رای دهندگان، قانع شوند، در آن زمان شاهزاده رضا پهلوی می تواند وارد عمل شود ـ تا رسیدن آن روز، شاهزاده نیز می تواند مانند هر ایرانی آزاده دیگر که برای آزادی ایران مبارزه می کند، سخن بگوید و مبارزه کند.

October 23, 2011 06:50:30 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود برهم میهنان گرامی
درود ویژه بر اعضای محترم شورای مرکزی حزب مشروطه ایران

در اصل سوم برنامه سیاسی منشور حزب مشروطه ایران می خوانیم:

« ۳ ـ ما پادشاهی مشروطه را بهترين و مناسب ترين رژيم و شکل حکومت برای ايران می‌دانيم و از هيچ گونه تلاش قانونی و دمکراتيک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگذار نخواهيم کرد »..

آنچه از مفهوم اصل سوم برنامه سیاسی منشور حزب مشروطه ایران درک می کنم، با توجه به لیبرال دمکرات بودن این حزب وبارورمندی حزب به مبانی اصول دمکراسی را در منشور حزب می خوانیم، این است که، آنچه را که حق خود میدانیم، می باید همان حق را نیز برای دیگران بپسندیم. یعنی اگر تلاش برای رسیدن به یک نهاد پادشاهی پادشاهی پارلمانی را حق خود می دانیم، همین حق را نیز برای یک جمهوریخواه محترم بشماریم. اما پرسشی که شرایط بحرانی ایران در افکار ایجاد می کند، این است که ، شخص شاهزاده رضا پهلوی هرگز تلاش خود را برای رسیدن صد در صد به یک نهاد پادشاهی معطوف نمی نماید، رسیدن به جمهوری 90 درصد خواسته اش می باشد و کوشش خود را در این مرحله بدرستی بر همکاری برای رسیدن به فضای باز سیاسی در ایران معطوف نمودند. آیا بهتر نیست ، هرآنچه از موضاعاتی را که مربوط به فردای بعد از سرنگونی رژیم اسلامی می باشند را به احترام حق رای وحق حاکمیت ملت به فردای فضای باز سیاسی در ایران موکول کرد؟ ودر این مرحله از پیکار فعالیت ها را بر سرنگونی رژیم متمرکز نمود؟ من نیز نهاد پادشاهی پارلمانی را برای ایران بهترین می دانم، اما اول باید ایران را آزاد نمود واهمیت نهاد پادشاهی برای حفظ یکپارچگی ایران را در لایه های جامعه توضیح داد تا مردم بر اساس آگاهی بر اهمیت نهاد پادشاهی در ایران خودشان برای برقراری نهاد پادشاهی پارلمانی در فضای باز سیاسی تصمیم بگیرند، در آن صورت است که آن نهاد پادشاهی پارلمانی جایگاه اصلی خودش را پیدا می کند. واین همان احترام به حق انتخاب وحق حاکمیت ملت است. امیدوارم درست توضیح داده باشم وهمچنین امید اینکه نظر شورای مرکزی حزب را نیز در این صفحه بخوانیم. سپاسگزارم

با احترام
کاوه یزدانی

October 21, 2011 01:23:13 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر هم میهنان گرامی

درود ویژه بر اعضای محترم حزب مشروطه ایران، همانطور که میدانیم، اولین مرحله پیکار، سرنگونی رژیم اسلامی می باشد. اگر شرایط بحرانی ایران کنونی که با ماه ها وسال های گذشته بسیار متفاوت می باشد را درک نکنیم وطبق گفته منشور عمل نشود، تناقض آشکار میان گفتار وکردار می باشد. عنوان گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی که فرمودند:« بگذارید اول به آزادی برسیم» برابر با همان مرحله اول پیکار، یعنی سرنگونی رژیم اسلامی است. اگر جز این می باشد، لطفاً بفرمایید پس چیست؟ سپاسگزارم.

با احترام
کاوه یزدانی

October 21, 2011 11:05:03 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود برجناب تفاوت دو دیدگاه وجناب وجدانی

لطفاً با توضیح دقیق بفرمایید تفاوت خط مشی حزب مشروطه ایران با خط مشی شاهزاده رضا پهلوی چیست؟ تا ما نیز متوجه شویم آن تفاوت ها دقیقاً کدامند؟ سپاسگزارم.

با احترام
کاوه یزدانی

October 19, 2011 02:21:57 PM
---------------------------

وجدانی


همانگونه که اغلب هموطن نان عزیز و بویژه اعضاء محترم حزب مشروطه ایران اطلاع دارند مقرّ اصلی شورای مرکزی این حزب در آمریکا واقع است و این در صورتیست که اغلب اعضاء شورای مذکور مقیم کشورهای متفاوتی از جهان میباشند بنابراین اصرار پی در پی و مکرر از شورای مرکزی جهت پاسخ دادن سریع به سؤالاتی از آنگونه که مربوط به اسناد و مدارک و علی الخصوص اساسنامه حزب میباشند مستلزم فرصت و صبر بیشتر است. از آنجائیکه مسئولین سامانه اینترنتی حزب مشروطه ایران همیشه با صداقت و امانت داری خاصی به پیامها و خواسته های هم میهننانشان توجه دارند لذا باید مطمئن بود که تمامی نظرات داده شده و سؤالات مطروحه به سمع و نظر شورای مرکزی رسیده و میرسند.

مطلب دیگر اینکه بنظر اینجانب ضمن دوری جستن از دخالت نمودن در حوزه اختیارات شورای مرکزی حزب هر کدام از ما اعضاء و یا طرفداران حزب مشروطه ایران این اجازه و امکان را دارد به پرسش هایی که در خصوص ارکان، اصول و متون این حزب و اسناد آن مطرح میشوند پاسخ مورد نظر خودش را بدهد تا چنانچه خدای ناکرده اشکال و یا ایرادی مشاهده گردید هر چه زودتر بر طرف گردد. اینجانب بنوبه خود در فرصت دیگری نقطه نظر خویش در ارتباط با دو موضوع پیش آمده یعنی مصاحبه شاهزاده رضاء پهلوی و منشور و قطعنامه حزب مشروطه ایران را به اطلاع هم میهنان عزیز و محترم خواهد رساند.

October 19, 2011 12:34:30 PM
---------------------------

تفاوت دو دیدگاه

پرسش از اعضای شورای مرکزی حزب

از قعطنامه کنگره هشتم :
«ما با تفاهم کامل به مبارزات همه کوشندگانی می‌نگریم که در شرایط غیر انسانی تصور ناپذیر، پیکاری را که به ناچار پر از تناقضات و زیر و بالا‌هاست پیش می‌برند. از حزب ما دور باد که در امن و آسایش بیرون کسانی را که جان برکف در صف آتش ایستاده‌اند هر روز به اتهامی بیالاید و فداکاری‌های آنان را کوچک بشمارد. ما به همه دست و پا زدن‌های کسانی که در بیرون خواب رهبری مبارزات مردم ایران را می‌بینند نه می‌گوئیم و وظیفه‌ای جز قرار دادن خود در خدمت مبارزه مردمی ــ مبارزه‌ای که همه ابعاد آن را در نظر می‌گیریم و پیوسته خود را در متن آن می‌گذاریم ــ برای حزب نمی‌شناسیم.»


از گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با صدای آلمان:
«اما برنامه‌ی سیاسی ما. همه تشکل‌های سیاسی که خواسته‌هایشان هماهنگ با خواست اکثریت مردم آزادی‌خواه ایران است، اعم از نیروهای دموکراتیک سکولار، تا دیگر تشکل‌ها، باید از این پس جمعی را تشکیل دهند، که معرف خواسته‌های مردم ایران باشد. حالا می توانیم نامش را مثلا کنگره ملی بگذاریم، یا مجمع یا هر نام دیگری.
خوشبختانه امروز من با ارتباطات به روزی که با هم‌میهنان‌مان در داخل و خارج از کشور دارم، می‌دانم که می‌توانیم بساط یک همکاری سیاسی وسیع و یک پارچه را بین گسترده‌ترین نیروهای سیاسی آزادی خواه مملکت به وجود بیاوریم.این نیروهای سیاسی ممکن است از نظر سلیقه‌ای و حتی ایدئولوژیکی با هم اختلاف نظر داشته باشند، ولی مهم این است که در اساس با هم هم نظرباشند. با چنین نیروئی ما می‌توانیم بر اساس یک سری برنامه‌ها و طرح‌ها وارد عمل شویم.»

حال سئوال: شورای مرکزی حزب از خط مشی تصویب شده در کنگره حزب پیروی می کند و صف خود را از خط مشی پیشنهادی شاهزاده جدا می کند و یا اینکه در کنار شاهزاده جهت تشکیل «کنگره ملی» گام برمیدارد؟

دوستان توجه داشته باشند این سئوال اساسا از شورای مرکزی حزب می باشد که موظف هستند تا کنگره بعدی پیش برنده خط مشی مصوبه کنگره هشتم باشند.

October 19, 2011 10:26:48 AM
---------------------------

تفاوت دو دیدگاه

تفاوت دو دیدگاه

از قعطنامه کنگره هشتم :
«ما با تفاهم کامل به مبارزات همه کوشندگانی می‌نگریم که در شرایط غیر انسانی تصور ناپذیر، پیکاری را که به ناچار پر از تناقضات و زیر و بالا‌هاست پیش می‌برند. از حزب ما دور باد که در امن و آسایش بیرون کسانی را که جان برکف در صف آتش ایستاده‌اند هر روز به اتهامی بیالاید و فداکاری‌های آنان را کوچک بشمارد. ما به همه دست و پا زدن‌های کسانی که در بیرون خواب رهبری مبارزات مردم ایران را می‌بینند نه می‌گوئیم و وظیفه‌ای جز قرار دادن خود در خدمت مبارزه مردمی ــ مبارزه‌ای که همه ابعاد آن را در نظر می‌گیریم و پیوسته خود را در متن آن می‌گذاریم ــ برای حزب نمی‌شناسیم.»


از گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با صدای آلمان:
«اما برنامه‌ی سیاسی ما. همه تشکل‌های سیاسی که خواسته‌هایشان هماهنگ با خواست اکثریت مردم آزادی‌خواه ایران است، اعم از نیروهای دموکراتیک سکولار، تا دیگر تشکل‌ها، باید از این پس جمعی را تشکیل دهند، که معرف خواسته‌های مردم ایران باشد. حالا می توانیم نامش را مثلا کنگره ملی بگذاریم، یا مجمع یا هر نام دیگری.
خوشبختانه امروز من با ارتباطات به روزی که با هم‌میهنان‌مان در داخل و خارج از کشور دارم، می‌دانم که می‌توانیم بساط یک همکاری سیاسی وسیع و یک پارچه را بین گسترده‌ترین نیروهای سیاسی آزادی خواه مملکت به وجود بیاوریم.این نیروهای سیاسی ممکن است از نظر سلیقه‌ای و حتی ایدئولوژیکی با هم اختلاف نظر داشته باشند، ولی مهم این است که در اساس با هم هم نظرباشند. با چنین نیروئی ما می‌توانیم بر اساس یک سری برنامه‌ها و طرح‌ها وارد عمل شویم.»

حال سئوال: شورای مرکزی حزب از خط مشی تصویب شده در کنگره حزب پیروی می کند و صف خود را از خط مشی پیشنهادی شاهزاده جدا می کند و یا اینکه در کنار شاهزاده جهت تشکیل «کنگره ملی» گام برمیدارد؟

دوستان توجه داشته باشند این سئوال اساسا از شورای مرکزی حزب می باشد که موظف هستند تا کنگره بعدی پیش برنده خط مشی مصوبه کنگره هشتم باشند.

October 18, 2011 09:29:20 AM
---------------------------

سياوش

متاسفانه درسالهاي اخير شعار آزادي و آزادي خواهي در كشور ما دست آويزي شده براي گروههاي فرصت طلب تا استبدادي را سرنگون و استبدادي ديگر بر پاي نمايند . آنها در هيئت آزادي خواهي جلوه مي كنند . اما آزادي را براي خود مي خواهند نه براي همه .

كما اينكه طبقه روحانيت وقتي بر نظام شاهنشاهي چيره گشت . آزادي را تمام و كمال به نفع مذهبيون مصادره نمود . و استبدادي ديگر به نام دين بنياد نمود .

اين است كه تنها به شعار آزادي خواهان نمي توان اعتماد كرد . بلكه درهويت گروههاي مدعي آزادي و خط مشي فكري و عملكرد آنان بايد تامل نمود . مهمترين فاكتور در شناخت ماهيت مدعيان آزادي خواهي آن است كه امتحان خود را در بزن گناه تاريخ پس داده باشند .

مستبدين بايد از چاپلوسان و بله قربانگويان پيرامون خود بترسند . چرا كه اينان دروغگوياني هستند كه مستبد را به اشتباه مي اندازند . و ملت ما در طول تاريخ استعداد خوبي در چاپلوسي از خود بروز داده .

كساني كه هنرشان كف زدن و تكبير گفتن و فرستادن صلوات در حق ديكتاتور است . بدون اينكه خود بدانند از بدترين دشمنان ملت و حتي خود ديكتاتور به شمار مي آيند . اين دغل دوستان در واقع مگساني هستند گرد شيريني .

اپوزيسيون تا وقتي از خود انتقاد نكند و همچنان در توجيه اشتباهات خود اصرار بورزد . اعتماد مردم را جلب نخواهد كرد . گرايشهاي پراكنده تا وقتي واقعيت ها را قبول نكنند و به حق و حقوق ديگران احترام نگذارند . نخواهند توانست در ائتلافي گسترده به تشكيل نظامي مردم سالار نائل آيند .

ممكن است عده اي بگويند . کشورايران جز از طريق استبداد اداره نمي شود . و دليل بيآورند كه ملت جنبه و ظرفيت و شايستگي آزادي و ادب دموكراسي ندارد . و بخواهند هربارنهضت آزادي و دموکراسی خواهی را بعهده تعويق اندازند .

گيرم اين حرفها درست باشد . كه هست . ما هنوز تحمل اجراي دموكراسي را در ساده ترين شكل زندگي و امور اجتماعي نداريم . حتي درآداب رانندگي . در نظافت شهر . در رعايت حال ديگران . در مدارا با اقليتها . درمشاهده لباس زنان . و صدهها مورد ديگر .

اما تا كي ؟ آخرش چه ؟ نقطه شروع تمرين دموكراسي كجاست ؟ اين راهی است که کشورهای پيشرفته رفته اند و تحولی است که سرانجام بايد صورت بگيرد . ما يك بار اين راه را تا نصف نيمه در جنبش مشروطه رفته ايم . چقدر منتظر بمانيم كه وضع از آنچه هست بدتر شود ؟

نهال دموکراسی اگر بنياد شود . و از مراحل بحراني بگذرد . به اعتبار غنای فکری وفرهنگی و ديناميك سازنده اي که بدست مي آورد بتدريج برپاي خود خواهد ايستاد . و از پشتوانه مردمی برخوردار می گردد . مردم حاکميت را از خود ميدانند . و لذا کشور از تحريک و آسيب بيگانه در امان خواهد ماند.

ما ملتي بوده ايم آزاده و آزاد منش . صاحب فرهنگ و اقتدار جهانی . خصلت گذشت و جوانمردي و خلقيات پهلواني در شان ما بوده . گفتار نيک پندار نيک و کردار نيک اصل و اصول دين ما بوده . و منشور آزادي كورش كبير سرلوحه اعمال ما .

اديان مختلف قرنها با خاطري آسوده در كمال امنيت وآزادي در كشور ما زيسته اند . دليلي ندارد آنچه را از دست داده ايم نتوانيم بدست آوريم . قابليت دموكراسي و استعداد آزادي در ژن و خون ما مستطر است . لذا مي توانيم دوباره به اصل آزادگي خويش بازگرديم .

October 18, 2011 09:21:35 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر شاهزاده رضا پهلوی
قدردانی وسپاسگزاری می کنم ازشاهزاده رضا پهلوی برای مبارزات خستگی ناپذیرتان در طول بیش از سه دهه از تاریکترین دوران تاریخ میهن عزیزمان ایران. ضمن احترام و تایید تمامی راهنمایی های جنابعالی، اجازه می خواهم به نکات بسیار کلیدی سخنانتان اشاره ای داشته باشم.

پرسشی که در بخش پایانی این گفتگو بسیار جلب توجه می کند و لازم است همه شخصیت های فعال سیاسی واحزاب پاسخگو باشند، این است:
تا زمانی که ما نتوانیم در کشورمان به فضای باز سیاسی برسیم، چگونه می توانیم افکار عمومی را بسنجیم؟
تا زمانی که افکار عمومی نتوانند در فضای آزادی قرار بگیرند، چگونه می توانند بگویند که چه می خواهند؟
اگر به حاکمیت ملت احترام می گذارند باید ابتدا آن فضای آزاد سیاسی در ایران برای ملت فراهم آید.
شخصیت ها وگروه هایی که در مسیر رسیدن به فضای باز سیاسی در ایران فعالیت نمی کنند وهمواره به موضوعات حاشیه ای چون شکل دولت بعد از رژیم اسلامی می پردازند، همان هایی هستند که نمی خواهند ملت ایران اول به آزادی برسد، سپس با آزادی کامل شکل سیاسی کشور را انتخاب کند. به نظرم همه قصه ها به یک واژه ، بود ونبود « آزادی » ختم می شوند. عده ای می ترسند که اگر ملت به آزادی برسد، هرگز آنها یا گروه مورد حمایت شان را پشتیبانی نکند. اگر نمی ترسند پس چرا به خود اجازه می دهند در غیاب آزادی شکل سیاسی آینده را بر ملت تحمیل کنند؟ چرا همین گروه ها خواهان حمله نظامی به ایران هستند؟پرونده سیاه این گروه ها ورفتار دو سال ونیم گذشته آنها نتوانست اطمینان نسل جوان با هوش را جلب خود کند. به همین دلیل ساده همواره با موضوعات گذشته های دور وبه حاشیه های غیر ضروری پرداخته اند تا در خیزش ملی کارشکنی کنند، که هنوز نیز کارشکنی می کنند.

با باور به این منطق که اول باید به آزادی برسیم، بیایید، نیرو وابزارهای مورد نیاز برای رسیدن به آن فضای باز سیاسی( آزادی ) در ایران را فراهم آورید. به باور من ، ما ایرانیان در شرایط تاریخی بسیار سرنوشت سازی قرار داریم. شکستی را که خمینی وحامیان بیگانه او بر ایران وارد کردند، و همه آن دلایلی که ما ومیهن ما را به چنین روز سیاهی نشانده اند را تا رسیدن به آزادی پرونده اش را موقتاً ببندید، وموضوعاتی را که مربوط به بعد از روز آزادی می باشند را نیز فعلا کنار بگذارید، تا مشخص شود کدام گروه ها وشخصیت ها مخالف رسیدن به آزادی هستند، نتیجه خواهیم گرفت که آنها مخالفین آزادی هستند و همان ها اگر به قدرت برسند مستبدین بعدی می باشند. پس پرونده آنها نیزتا روز آزادی بسته می شود. مصداق سخن شاهزاده ، خط قرمز بین آزادی خواهان وتمامیت خواهان مشخص می شود. این کمک بزرگی به ایجاد یک همبستگی بین ایرانیان واقعا ملی ومیهن پرست می شود.
به این فکر کنیم که یک جنبش عظیم آزادیخواه با اکثریت جوانش در درون وبیرون ایران وجود دارد وآماده است به تمام گرفتاری های حال وگذشته ایران وایرانیان در طول تاریخ چندین صده پایان دهد. همین جنبش ملی می تواند خطر بروز جنگ را دفع کند. آنهایی که در جنگ هشت ساله شرکت داشتند بهتر از بقیه عواقب جنگ را درک می کنند که من چه می گویم. از شاهزاده رضا پهلوی وهمه ایرانیان آزادیخواه سپاسگزارم .
با احترام
کاوه یزدانی

...............................................................................................................................................................................

درود ویژه واحترام به ایرانی عزیز وحق عزیز.
حق گرامی، جواب پرسشم را گرفتم و با شما موافقم که حساب ملت ایران از کارهای تروریستی رژیم دَدمنش اسلامی و اعمال سازمان های تمامیت خواهی مثل سازمان مجاهدین خلق و فدرالیسم و دیگر جنگ طلبان وهوادارانشان جداست. این واقعیت که حساب ملت ایران از رژیم واین گروه ها جدا می باشد، را باید با صدای بلند بر سر کشورهای غربی فریاد زد. اما چه کسانی باید این صداها را وچگونه این حقایق را باید فریاد بزنند؟ نمی دانم. چون تنها کاری که از دست من وامثال من بر میاد همین هست که می بینی. با امید روزهای بهتر وبا ایرانی عزیز ودر کافه نادری وسفری به دور ایران عزیزمان. به امید آن روز وبه امید حاکمیت ملت ایران

با احترام
کاوه یزدانی

October 17, 2011 05:30:30 PM
---------------------------

ایرانی

ولیعهد قانونی ایران زمین, شاهزاده گرامی, کورش رضا پهلوی
درود و سپاس اینجانب را که حامل سپاس های کثیری از انبوه هموطنان در داخل ایران می باشد را بپذیرید. همه به رهنمودها و تعیین اولویت ها از طرف شما گردن می نهیم, اما حداقل انتظارمان آن است که گزینه پادشاهی مشروطه از گزینه های قابل انتخاب برای شکل حکومت در فردای آزادی ایران حذف نشود. فراموش نفرمایید انبوهی از هم میهنان هنوز شما را با نام ولیعهد می خوانند و یا مانند همچو منی خواهان بازگشت قانون اساسی مشروطه سلطنتی هستند. چرا سخن به درازا بکشم, دلیل ارتکاب نوشتار در سامانه جلیله حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) از طرف من, تنها مشی لیبرال دموکرات آن و سپس حمایت از پادشاهی مشروطه به پادشاهی شماست. ضمن تمکین و پیروی از اولویتهای امروز شما و درک کامل آنچه می فرمایید, استدعا دارم تحت فشار و پیش از انتخاب ملت ایران در پای صندوق های رای, گزینه پادشاهی پارلمانی از میان گزینه های جایگزین حکومت فعلی, حذف نگردد. به شما اطمینان می دهم طرفداران خاموش شما در ایران که صدایشان کمتر شنیده می شود, تعدادشان کم نیست.
پاینده ایران

October 17, 2011 02:54:13 PM
---------------------------

سیامک ایرانی

عده ای می گفتند حرف های آقای همایون در بدنه حزب نهادینه نشده است. عده ای خشم آلود می گفتند این حرف ها از روی سوء نیت زده می شود. حالا باید صبر کرد نتیجه را دید
پروردگارا خودت رحمی به ایران بکن

October 17, 2011 11:09:43 AM
---------------------------

مهدي مفخمی

با پوزش از هموندانی که همه مطالب این مصاحبه را خوانده و همه نکاتی را که در آن نهفته است گرفته اند بر فرازهائی از آن تاکید میکنم. ارادتمند
***********
حال تا زمانی که به شکل ملموسی گزينه ای که بيانگر راھکاری باشد و خارج از نظام جمھوری اسلامی به عنوان بديل نظام معرفش باشد، در صحنه ظھور پيدا نکند، نه کار نيروھای آزادی خواه از اين پس بھتر پيش خواھد رفت تا به نتيجه نھايی برسند، نه جھانيان خواھند دانست که حالا اگر نظام نه، پس با چه کسی بايد سروکار داشته باشند.
**********
خوشبختانه امروز من با ارتباطات به روزی که با ھ مميھنان مان در داخل و خارج از کشور دارم، می دانم که می توانيم بساط يک ھمکاری سياسی وسيع و يک پارچه را بين گسترد ه تر ين نيروھای سياسی آزادی خواه مملکت به وجود بياوريم.اين نيروھای سياسی ممکن است از نظر سليق های و حتی ايدئولوژيکی با ھم اختلاف نظر داشته باشند، ولی مھم اين است که در اساس با ھم ھم نظرباشند. با چنين نيروئی ما می توانيم بر اساس يک سری برنام ه ھا و طرح ھا وارد عمل شويم.
از طرف ديگر با جھانيان وارد يک تعامل شويم. به اين مفھوم که زمانی که نظام جمھوری اسلامی به ھيچ وجه پاسخگوی ھيچ کدام از انتظارات، چه مردم ايران و چه جھانيان نيست، دنيا رسماً بتواند با نيروھای معرف اين آلترناتيو، وارد يک ديالوگ مستقيم شود. منتھی در حال حاضر ما بايد تمرکزمان را بگذاريم بر اين که در نتيجه ی تمامی اين تلاش ھا به جائی برسيم که نيروھای مبارز بتوانند، پس از
تقسيم صحيح کار، اھرم اجرائی آن را به دست گيرند و استراتژی و ادامه ی مبارزه را با ھم ميھنا نشان ھماھنگ کنند.
***********
بسياری از نيروھايی که سازگار ھستند با اين ايده و با اين طرح و برنامه، خودشان را ھمراه خواھند کرد. مبنای کارما يک ھدف است. اساس اين ھدف ھم خواست يک نظام دموکراتيک سکولار، به عنوان يک بديل سياسی برای نظام حکومتی فعلی است. اين بديل سياسی ھم به موقع نمايان خواھد شد. البته عده ای ھستند که تماميت خواھند، خودمحور ھستند، اصل قضيه را درک نکرده اند، خواسته ی اقعی نسل امروز را شايد احساس نمی کنند. ولی بعضی ھا احساس کرده اند.
*********
و در اين بحث که ميزان تمرکز يا عدم تمرکز حکومت برای دموکراتيک تر شدن مسائل و تا حدودی خودگردانی ھای محلی را ھم مورد نظر قرار دھيم مجلس مؤسسان آينده ی کشور روی اين مسائل بايد نظرپردازی کند. تا نھايتاً ھم ميھنان مان بتوانند يک تصميم بسيار مشخصی را بر مبنای پيشنھادات بحث شده اتخاذ کنند. در اين راستا است که ما م یتوانيم به حداکثر ممکن خواسته ھای گروه بندی ھا يا تشکل ھا چه اجتماعی چه سياسی کشورمان، در قالب يک نظام دموکراتيک پارلمانی برسيم.



October 17, 2011 03:29:23 AM
---------------------------

وجدانی


تنها رسالت امروز شاهزاده ایران!


بتاریخ جمعه ۱۸ مهر ۱۳۹۰ جمعی از بچه‌های تهران به داداش خوب خودشان یعنی شاهزاده رضاء پهلوی طی نامه سرگشاده ای از جمله چنین مینویسند:

»»...آقای پهلوی ، با توجه به اینکه محبوبیت شما نزد اکثریت جامعه ایران بیشتر شده است، و بسیاری از ما از هر عقیده و باوری خواهان همراهی و همگامی با شما میباشیم، و شما را لایق‌ترین شخصیت ممکن برای گذر از حکومت دیکتاتوری ولایت فقه (فقیه) به دمکراسی میدانیم، آیا شما حاضر هستید، رهبری این جریان، یا بهتر بگویم جنبش مردمی ایران را در دست بگیرید؟

آقای پهلوی، اکثریت جامعه ایران محتاج این رهبری شما میباشد و این را با زبان بسته از شما میطلبد و به زانو در آمده است ازاین دیکتاتوری و تنها راه امید را اکنون در شما یافته است...««

سؤالی که میتوان از خود پرسید اینکه چرا ملت ایران و بویژه جوانان آن بعد از این همه سالها هنوز که هنوز است امید خود را بیشتر در شخصیتی سیاسی همچون شاهزاده رضاء پهلوی جستجو میکنند؟ این شخصیت والا چه جذابتی و چه قدرتی دارد که ایشان را اینگونه محبوب کرده است؟ پاسخ دادن به این سؤال چندان مشکل نیست. اگر حتی فقط به بیانات، مصاحبه ها و کنفرانس های ایشان در یک هفته اخیر توجه شود دلیل محبوبیت شاهزاده ایران معین میگردد. ایجانب ضمن اشاره به برخی از فرازها و پاراگراف های این پیامها، بیانات و فرمایشات شاهزاده دو سه سطری نیز بعنوان نظر و کامنت خواهد آورد.

__ پیام اول در مورد لغو مجازات اعدام:

»»...هم میهنانم، همه با هم برخیزیم و فریاد مخالفت و اعتراض خود را به دیکتاتوری مذهبی، و نقض حقوق بشر توسط دستگاه قضایی ایران را به گوش جهانیان برسانیم. خیزش و فریاد اعتراض ما می تواند یوسف ندرخانی را که تنها بعلت باورهای مذهبی اش به دام این نظام افتاده است را نجات دهد.
من خواستار لغو مجازات اعدام، یکبار برای همیشه در ایران هستم، همچنین از کمیسیون عالی حقوق بشر سازمان ملل می خواهم تا برای آزادی بدون قید و شرط کشیش یوسف ندرخانی اقدامات لازم را بعمل آورد و خانواده وی را تحت پوشش و حمایت جامعۀ بین الملل قرار دهد...««

__ پیام دوم در کنفرانس مطبوعاتی اخیر پاریس:

»»...شب گذشته بود که دیدم باز هم در حادثه ای دیگر، این بار ترور سفیر عربستان در واشنگتن، نام ایران بعنوان متهم برده میشود. لطفآ شما صاحبان رسانه چنین خبر هایی که اتهام زننده است را بنام حکومت جمهوری اسلامی بدانید و نه ایران و مردم ایران!...««

__ پیام سوم از مصاحبه با صدای آلمان تنها رسالت شاهزاده ( مقاله فوق):

»»...تنها رسالتی که من امروز برای خودم می‌شناسم، و وظیفه‌ی میهنی و سیاسی من است به‌عنوان شخصیتی که مردم ایران از نظر بُرد و توانمندی یک سرمایه‌ی سیاسی دارد در جهتی خرج می‌کند یک چیز بیشتر نیست، و آن رسیدن به آن روزی است که مردم ایران بتوانند در آزادی کامل بروند به صندوق‌های رأی و در تصمیم‌گیری نسبت به آینده‌ی خودشان، از محتوای نظام بگیرید تا شکل نهایی‌اش، نظر دهند.
آن روز خط پایانی وظیفه‌ی امروزی من است. فردا مردم ایران باید تصمیم گیرند که مثلاً فرض کنید آیا می‌خواهیم شخص رضا پهلوی کاره‌ای باشد یا نباشد و یا در چه قالبی. اصلاً دغدغه‌ی من آن نیست. مسئله‌ی امروزی ما نجات کشور است. مسئله‌ی امروزی ما رسیدن به دموکراسی است. مسئله‌ی ما کشوری است که در آن هر روز نقض حقوق بشر می‌شود و اصلاً دموکراسی موجود نیست.
تا زمانی که ما نتوانیم در کشورمان فضای باز سیاسی ایجاد کنیم، چه طور می‌خواهیم افکارعمومی را بسنجیم. مهم‌ترین قدمی که می‌توانیم برداریم، هرچه زودتر رسیدن به این فضا است. این مسائل دیگر مربوط به این که چه کسی طرفدار کدام شکل نظام هست، نیست. والله نیست. بیآیید اول به آن آزادی برسیم، بعد بپردازیم به مراحل بعدی. ما هنوز خانه را نساخته، می خواهیم دعوا سر رنگ موکت و کاغذ دیواری کنیم، اصل قضیه را نفهمیدیم...««

همانگونه که معروض افتاد این فرازها و بندها انخاباتی بودند که فقط از میان سه تا از بیانات و مصاحبه های انجام شده توسط شاهزاده رضاء پهلوی در هفته اخیر برداشت شده اند. اگر قدرت و توانایی آنرا داشتیم و میتوانستیم از اغلب اقدامات و فعالیتهای این شاهزاده که در جهت و منافع ایران و ایرانی در همه این سالها انجام داده است، نام ببریم و آنهارا منصفانه و جوانمردانه نقد و بررسی کنیم بدون شک به نفوذ و محبوبیت این بزگ مرد سیاست پی می بردیم به همانگونه که اکثریت مردم ایران پی برده اند. سپاس شاهزاده ای را که برای ایران و ایرانی هر آنچه خوب و شایسته است را میخواهد و برای خودش چیزی را طلب نمیکند! سپاس و هزاران بار سپاس بر ایشان باد!

October 16, 2011 04:18:31 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites