رصد اخبار، نظرات و اتفاقات یک ماه اخیر حاکی از استحاله آشکارو بی پرده پوشی «جمهوریت» نظام سیاسی ایران و تبدیل آن به «حکومت اسلامی» است که در آن یک فرد، با تیتر و سمت «ولی فقیه»، عملا و با قدرت و توان قانونی بیشتر، سکان اداره کشتی کشور را، با بیشترین اختیارات و کمترین تعهدات، به دست می گیرد. اگر در دام کلمات و رهزنی واژه ها گرفتار نشویم آنچه به وضوح عیان می گردد گذار از «جمهوری اسلامی» به «سلطنت اسلامی» است. ذیلا به توضیح چند نکته می پردازم تا مسیر این گذار معین شود.
یک- حدود یک ماه پیش، حمید رضا کاتوزیان، نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا گفت: « اخیرا نظریهای بین صاحب نظران سیاسی مطرح شده است، مبنی بر اینکه کشور ما با توجه به اینکه از نعمت ولایت فقیه و رهبر معظم انقلاب برخوردار است نیازی به وجود رییس جمهور در کشور نیست . . . کشور میتواند به عنوان عالیترین مقام اجرایی نخست وزیر داشته باشد که توسط مجلس انتخاب شود.» متعاقب این نظر شورای نگهبان اعلام کرد که چنین امری مستلزم تغییر قانون اساسی است و مجلس راسا نمی تواند در این خصوص اقدام نماید. نهایتا نیز رهبر جمهوری اسلامی در سفر اخیر خود به کرمانشاه، طی سخنانی ضمن تحسین نظام ریاستی فعلی جمهوری اسلامی که در آن رییس جمهور توسط مردم با انتخابات مستقیم انتخاب می شود، موافقت ضمنی خود را با تغییر این رویه و تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی و انتخاب رییس دولت توسط نمایندگان مجلس اعلام نمود.وی در این خصوص گفت:«اگر روزی در آینده احتمالا دور، احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد.» در واقع این نظر وی واکنش و یا ارائه طریق به شورای نگهبان بود که حذف پست ریاست جمهوری و تبدیل آن به نخست وزیری را به تغییر قانون اساسی موکول کرده بود.
دو- مطابق اصل پنجاه و هفت قانون اساسی، قوای سه گانه در ایران مستقل از یکدیگرند. نظام ایران، نظام ریاستی است با تفاوتهای اندک. مهمترین شاخصه نظام ریاستی انتخاب رییس جمهور توسط مردم است و نه پارلمان. درحالیکه نظام پارلمانی، نظامی است بر مبنای تفکیک نسبی قوا که قوه مجریه و مقننه همکاری نزدیک – با برتری محسوس قوه مقننه – با هم دارند و رییس قوه مجریه که در واقع تمام امور اجرایی کشور را در حیطه کنترل و اداره خویش دارد، توسط پارلمان تعیین و نصب می شود. بنابراین در ایران که اصل تفکیک قوا به نحو کامل باید رعایت شود، رییس جمهور مطابق مفاد قانون اساسی، توسط مردم تعیین می گردد.
سه- قوه مقننه در ایران متشکل از دو رکن اصلی است: مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان. رهبر در انتخاب اعضای هر دو رکن دخالت موثر – اعم از مستقیم و غیر مستقیم- دارد. اثبات اعمال نظر و دخالت موثر رهبر در قوه مقننه، امری ساده است: شورای نگهبان دوازده عضو دارد که شش فقیه آن مستقیما توسط رهبر تعیین و منصوب می شوند و شش عضو حقوقدانش نیز به پیشنهاد رییس قوه قضائیه – که خود منصوب رهبر است- توسط مجلس برگزیده می شوند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز بعد از عبور از فیلتر همین دوازده عضو فوق الذکر امکان حضور در رقابت انتخاباتی و انتخاب شدن توسط مردم را می یابند.
بنابراین قوه مقننه تحت اداره غیر مستقیم و موثر رهبر است و در واقع رهبر با استفاده از اختیارات خود، بازیگران قوه مقننه را به طور ضمنی انتخاب می کند و تحت استیلای خود دارد.
چهار- در نظام سیاسی ایران، قوه قضائیه – شامل محاکم و دادسراها، دیوان عالی کشور، و تمام مراجع قضایی خاص - تحت ریاست رییس قوه قضائیه اداره می شود. رییس قوه قضائیه به موجب اصل ۱۵۷ قانون اساسی مستقیما توسط رهبر تعیین و نصب می گردد. با چنین شیوه انتصاب ریاست قوه قضائیه، بدیهی است که کل سیستم قضایی کشور، با یک واسطه که رییس قوه قضائیه است، مطابق میل و اوامر و فرامین رهبر اداره می شود و عمل می کند. پس قوه قضائیه نیز همانند قوه مقننه در اختیار رهبر و تحت فرمان اوست.
پنج- اگر بر نظارت استصوابی شورای نگهبان چشم ببندیم و از نقش مخرب آن در برگزاری انتخابات آزاد تغافل ورزیم، می توان با دهها «اما و اگر» گفت قوه مجریه که متشکل از رییس جمهور و هیات دولت است، تنها رکن کشور است که کمتر از دو قوه دیگر در معرض اوامر و نواهی رهبر قرار دارد. زیرا رییس جمهور منتخب رای مستقیم مردم است و از همین رو هنوز برخی اختیارات را دارد که رهبر نمی تواند قانونا و آشکارا، مانع اعمال آنها شود.
اما گویا رهبری با تجربه دوران دو رییس جمهور اصلاح طلب و اصول گرا طی ۱۴ سال اخیر، همین میزان اندک و گزینش شده از خواست و اراده مردم در انتخاب رییس جمهور، – حتی با اعمال تقلب وسیع در جهت تامین میل رهبری- را برنمی تابد و ترجیح می دهد مردم در این عرصه نیز مانند دیگر عرصه ها – حتی به نحو حداقلی نیز – اختیار قانونی «انتخاب کردن» نداشته باشند.
به همین دلیل با لحنی تشویق کننده، از تغییر قانون اساسی در جهت تغییر نظام ریاستی به پارلمانی در آینده خبر می دهد و اعلام می کند که مخالفتی با این تغییر ندارد. تغییری که هدفش حذف پست ریاست جمهوری و تبعا هرچه محدودتر شدن دایره حضور مردم در اعمال حق تعیین سرنوشتشان است.
***
آن روی سکه محدود شدن حق مردم در اعمال حق تعیین سرنوشت خویش، وسیعتر شدن بیشتر و بیشتر محدوده اختیارات رهبر است تا جایی که به جرات می توان گفت در نظامهای پادشاهی مشروطه رایج امروزین در جهان نیز، پادشاه از چنین محدوده اختیاراتی برخوردار نیست! با این تفاصیل جایی برای بازی با کلمات نمی ماند و حقیقت عریانتر از همیشه نقاب از رخ نظام سیاسی ایران بر می دارد. نظامی به نام : سلطنت اسلامی ایران!
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر سرکار خانم سپیده کلانتریان
لینکی را که در پایین این نوشتار در اختیار دارید، ویدئوی سخنان علی گدای گجستک می باشد که تایید نوشته خانم کلانتریان را در بر می گیرد.
مجموع گفته ها وطرح علی خامنه ای دقیقاً اجرای نابودی کامل انقلاب مشروطه در مقابل خواست های آخوندهایی ست که از صد و اَندی سال پیش تا اکنون در برابرحق حاکمیت ملت ایران ایستادند، واکنون زمان زدن آخرین ضربه برای نابود کردن همه آرمانهای انقلاب مشروطه در اختیار آخوند گدا صفت و ایران برباد ده قرار دارد تا صد سال مبارزه ملت ایران وخون های ریخته شده فرزندان ایران را یکجا بالا بکشد.
حال در برابر همه آنهایی که خود را حامی انقلاب مشروطه می دانند، چه جمهوریخواه وچه خواهان پادشاهی پارلمانی، چه طرفداران زنده یاد دکتر محمد مصدق وچه طرفداران زنده یاد رضا شاه بزرگ و پادشاه فقید، این پرسش قرار می گیرید:
آیا طرفداران انقلاب مشروطه می خواهند بنشینند وهمچنان ناظر شکست آرمان های انقلاب مشروطه باشند؟ وهمچنان به دعواها واختلافات گذشته های سنار یک غاز میان شاه ومصدق ادامه دهند؟ واقعاً، بچه گانه که چه عرض کنم، باید گفت که این بگومگوهای بین شاهی ها ومصدقی ها در مقایسه با چنین شکست بزرگی در برابر آخوند، فقط وفقط غیر عقلانی و ناخردمندانه است. همه کسانی که ادعای مشروطه خواهی می کنند، تا زمانی که نتواننداتحاد قوی ومنسجمی در بین خود ایجاد نمایند، لطفاً نام شریف مشروطه خواهی را یدک نکشند. صد سال مبارزه ومیلیون ها کشته کافیست. سپاسگزارم.
با احترام
کاوه یزدانی
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/10/111016_l78_khamenei_par_vs_pres.shtml
October 19, 2011 11:42:49 PM
---------------------------
|