تمامی گروههای سیاسی که برای برچيدن استبداد در ایران تلاش میکنند، در عین حال که به واسطه مبارزات شان، مورد احترام هستند و خواهند بود اما هیچکدام از آنها صلاحیت بر عهده گرفتن وظیفه ایجاد تشکلي در جهت اتحاد را ندارند. آنها تنها میتوانند عضوی از چنين تشکلی باشند که توسط سازمانی فراحزبی شکل گرفته باشد. شایسته و بایسته است که وظیفه ايجاد اتحاد در بين اپوزسيون را بر عهده تشکیلاتی فراحزبی بگذاریم که با وجود سیاسی بودنش، بهعنوان تشکیلاتی مستقل و فراحزبی به هیچ طیف سیاسی وابسته نباشد.
برای اعاده اعتبار از دست رفته و جلوگیری از نابودی ايران، ایجاد یک اتحاد فراگیر میان گروهها و احزاب و شخصیتهای سیاسی کشور و در سریعترین زمان ممکن لازم و ضروری مینماید.
این اتحاد، تحت هر نامی از کنگره ملی گرفته تا جبههٔ واحد سرنگونی و یا شوراي ائتلاف و شوراي همبستگي...نیاز امروز کشور ماست.
برای رسیدن به این اتحاد، چه ساز و کاری باید برگزید وکدام تشکّل، فرد یا گروهی واجد شرایط اقدام براي چنين کار بزرگي میتواند باشد به نحوی که موضوع عدم سؤ استفاده از این نیازفوري، از قبل تضمین شده باشد؟
برای پاسخ به این مهم باید گام به گام پیش رفت تا موانع موجود و ساز و کارهای رفع موانع را مورد بررسی قرار دهيم.
گام اول، پذیرش موجوديت طیفهای مختلف سیاسی در عرصه سیاسی کشور میباشد که باید در عین به رسمیت شناختن آنها، از تقابل و واگریی آنها جلوگیری نمود. البته در این مسیر و در گام اول، شخصیتها و گروههایی میتوانند به رسمیت شناخته شوند که به تمامیت ارضی ایران اعتقاد داشته باشند .
به رسمیت شناختن احزاب و شخصیتهای سیاسی، گام اول ما میتواند باشد، گامی که اگر درست و با ساز و کار مناسبی برداشته نشود، میتواند به جای فرصت تبديل به تهدیدی در راه اتحادگردد و راه را برای برداشتن گامهای بعدی ببندد. بنابر این شایسته است که حقیقت وتصميمات پايدار را ملاک قرار داده و تنها بر اساس شعارهای مقطعي و مصلحتی احزاب و شخصیتهای سیاسی عمل نکنیم. برای تعریف و تبیین این موضوع ذکر توضیح زیر ضروری میباشد.
هر شخصيت یا طیف سیاسی، تمام تلاش خود را در کسب سهمي بیشتر در قدرت سیاسی آينده بکار ميگیرد، از این لحاظ هیچ سرزنشی بر این افراد و گروهها وارد نیست اما آنچه که میتواند خطرناک باشد و مورد اختلاف واقع شود، محور قرار گرفتن چنين احزاب و گروهها و شخصیتهایی براي ايجاد اتحاد ميباشد که در این صورت آنها ادعا خواهند کرد، مبتکر اصلی در این راه بوده و لذا باید بقیه گروهها و احزاب مجبور به پیروی از مشی حزبی آنها باشند، مضاف براينکه در این بین ممکن است کسانی نیز پیدا شوند که خواهان قبضه کامل قدرت در آینده شوند.
به اين شکل، نه تنها اتّحادی شکل نخواهد گرفت بلکه حتی اگر از نظر ظاهری به این مهم برسیم، این اتحاد پایدار نخواهد بود و باز اگر پایداری نسبی هم داشته باشد، تضمینی برای دمکراتیک بودن تصمیمات در چهار چوب چنین اتّحادی وجود نخواهد داشت.
تمامی گروههای سیاسی از سلطنتطلب گرفته تا طرفدران پادشاهی پارلمانی و جمهوریخواه و مشروطهطلب و سکولار و ملی گرایان و ملی مذهبیها و حتا گروههای مذهبی معتقد به جدایی دین از سیاست و الي آخر که برای سرنگونی استبداد در ایران تلاش میکنند، در عین حال که به واسطه مبارزاتشان، مورد احترام هستند و خواهند بود اما هیچکدام از آنها صلاحیت بر عهده گرفتن وظیفه ایجاد تشکلي در جهت اتحاد را ندارند.
آنها تنها میتوانند عضوی از چنين تشکلی باشند که توسط سازمانی فراحزبی شکل گرفته باشد، چرا که احزاب و افراد سیاسی به واسطه عقاید حزبی و گروهی خود همواره سعی خواهند کرد که نقش خود را پر رنگتر نمایند.
در اين مسير، راهی برای اعتماد به گروه یا شخصیت خاصی وجود ندارد و انتظار اعتماد به یک شخص یا حزب سیاسی جهت ایجاد تشکلی فراحزبی، انتظاري بيهوده وغيز منطقی خواهد بود.
شخصیتهای سیاسی و احزاب و گروهها در این مرحله از مبارزه ميباید در عین حفظ مواضع خود، تحت منشوری کلی گرد هم آيند و از یک اصول منظم و واحد پیروی کنند تا به بینظمی موجود فعلی در امر مبارزه خاتمه داده شود و ضربآهنگ منظمی در این راه به دست آید.
برای سرنگونی جمهوری اسلامی، وارد آوردن ضربات متوالی بر پیکر استبداد شرط است نه ضربات متناوب که قدرت وفرصت بازسازي به رژيم ميدهد. برای حصول چنین شرطی نیز، نيازمند سازماندهی دقیق و منسجمی هستیم که مبناي کار در آن ،توافق بر مطالبات مشترک سیاسی باشد، نه طرح اختلافات حزبي وگروهي.
گام دوم ما درست از همینجا آغاز میشود، از جاييکه درپي چاره، از خود ميپرسيم: حال چه بایدکرد؟ اینک که هر گروه یا شخصیت سیاسی به تنهایی صلاحیت مذاکره و تشکیل جبهه متحد را ندارد، چه کسی یا گروهی میتواند این مهم را بر عهده بگیرد؟
پاسخ این سوال بسیار ساده میباشد.
شایسته و بایسته است که چنین وظیفهای را بر عهده تشکیلاتی فراحزبی بگذاریم که با وجود سیاسی بودنش ،بعنوان تشکیلاتی مستقل و فراحزبی به هیچ طیف سیاسی وابسته نباشد.
اگر توانستیم چنین تشکیلاتی را ایجاد یا شناسایی کنیم، آنگاه نصف راه را پیموده ایم.
تعریف مختصات و شرایط چنین تشکیلاتی فراحزبی گام سوم ما خواهد بود.
برای آنکه بدانیم چنین تشکیلاتي فراحزبی، نياز به چه خصوصياتی دارد، تا کف مطالبات همه طیفهای سیاسی در آن موجود باشد، ابتدا باید کف مطالبات همه طیفهای سیاسی معتقد به استقرار دموکراسی در ایران را تعریف و تعیین نمائیم.
منظور ما از تمامی طیفهای سیاسی، طیفهایی هستند که معتقد به انحلال یا سرنگونی جمهوری اسلامی میباشند و گروهها و افرادی که اعتقادی به این هدف مهم نداشته باشند، نمیتوانند جزو گروهها و افرادی لحاظ شوند که برای استقرار دموکراسی در ایران تلاش میکنند.
با توجه به اینکه حاکمیت اسلامی، تحت نام جمهوری اسلامی ایران به عنوان حکومتي استبدادی و تمامیت خواه شناخته میشود واین شناسایی بر اساس تجربیات گذشته و عملکرد فعلی و همچنین به دلیل بر خورداری نظام اسلامي حاکم بر ايران از یک ايدئولوژی مذهبی صورت گرفته است به نحوی که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان قابلیت تغییر و یا اصلاح در قوانین خود را ندارد لذا معتقدین به عدم سرنگونی جمهوری اسلامی، به صورت خود کار در جبههٔ مقابل قرار میگیرند و به عنوان مخالفین دموکراسی شناخته میشوند.
با توجه به اين موضوع که سرنگونی جمهوری اسلامی میتواند به عنوان هدف مشترک اپوزیسیون دموکراسی طلب معرفي گردد، از اينرو هدف اصلی تشکیلاتی که باید عهده دار سازماندهی اپوزیسیون وهمچنين اعضاي اين تشکل متحد باشد، سرنگونی جمهوری اسلامی تعريف ميشود که راه را برای استقرار دموکراسی در ایران فراهم میآورد.
چنین تشکیلاتی علاوه بر هدف مشخص، نیاز به اصولی نيزدارد که همه احزاب و گروههای سرنگونی طلب در آن اتفاق نظر داشته باشند.
با بررسی مطالبات احزاب و گروههای معتقد به دموکراسی و نفی کامل استبداد، میتوان چکیده اصولی را که همگی آن احزاب و شخصیتها در آن اتفاق نظر دارند را به شکل پنج اصل زیر بنایی مطرح نمود.
اصول زیر بنایی مشترک عبارتند از:
۱- پاسداری از استقلال ملی و تمامیت ارضی ایران
۲- جدایی دین از حکومت (سکولاریسم)
۳- پشتیبانی از منشور جهانی حقوق بشر
۴- برگزاری انتخابات آزاد برای تعیین نوع نظام آینده ایران در دوران پس از انحلال حکومت اسلامی
۵- مشارکت مستقیم ایرانیان مناطق مختلف ایران در امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی محلی خود.
اینک ما یک هدف و پنج اصل داریم که میتوانیم با استناد به آنها، تشکیلاتی را شناسایی یا ایجاد کنیم که در مسیر سازماندهی اپوزیسیون و نیروهای پراکنده حزبی و فردی زیر چتر مشترکی به شکل فراحزبی و بدون وابستگی به هیچ کدام از طیفهای سیاسی عضو، تلاش کند.
خوشبختانه ما چنین تشکیلاتی را که بتواند به شکلی فراحزبی، وظیفه ایجاد اتحاد را عملی کند در اختیار داریم و ساز و کارهای لازم به شکلی کاملا سازماندهی شده و آماده جهت وارد شدن به مرحله عملیاتی در آن پیش بینی و فراهم شده است.
از یک سال پیش تشکیلاتی به نام «نهاد مردمی» اقدام به آغاز عملی پروژهای کرده که مراحل تحقیقاتی و مطالعاتی آن از سالها قبل آغاز شده بود.
تمامی معیارهای دمکراتیک در نهاد مردمی به شکل مدون طراحی شده واستفاده از آخرین متدهای فًنآوری ارتباطات و تکنولوژی روز، یکی از نقاط قوت نهاد مردمی برای وارد شدن در مرحله نهایی میباشد. نهاد مردمی به شکلی طراحی و تدوين شده است که از آغاز تا پایان کار، به صورت فراحزبی عمل نماید و زمینه و امکانات لازم جهت همگرایی گروههای مختلف سیاسی را بر اساس یک هدف و پنج اصل را، در اختیار آنها قرار دهد.
اکنون سالها تحقیق و مطالعه و بررسی در راه رسیدن به ساز کاري مناسب برای همگرایی اپوزیسیون به نتیجه رسیده است.
تشکیلاتی سیاسی اما فراحزبی اصلیترین نیاز ما، در مسیر اتحاد برای مبارزه با استبداد میبود که خوشبختانه بعد از سالها کار تحقیقاتی و مطالعاتی، این تشکیلات تحت نام نهاد مردمی، سازماندهي شده و آماده میباشد تا بدون وارد شدن در رقابتهای حزبی و دخالت در مشی حزبی افراد یا احزاب، بسترهای لازم جهت حضور آنها را زیر یک چتر فراهم آورد.
امیدواریم «نهاد مردمی» برای عملیاتی کردن موضوع اتحاد در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی حاکم بر ایران و استقرار دموکراسی در ایران، شتاب بیشتری به کارهای خود داده و به شکلی رسمی و جدی بر میزان اطلاع رسانی خویش در جهت ایجاد اتحاد به منظور آغاز یک مبارزه منظم و متحد برای سرنگونی رژیم اسلامی حاکم بر ایران بیافزاید.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
داريوش
دوستان با درود، آنچه که تاکنون مانع ايجاد يک اتحاد فراگير برای پيشبرد مبارزه همسو با رژيم سرکوبگر و جنايتکار جمهوری اسلامی دربين ايرانيان مخالف دربرون و اپوزيسيون درداخل گرديده ، چگونگی شکل سازمان سياسی، فراحزبی نبودن آن ويا نوع شمای اينچنين مجموعه هائی نيست، بلکه نقش اصلی و مهم راعدم وجود جاذبه و انگيزش کافی برای تحقق «اتحاد»، ايفا کرده است. بطور نمونه"هردسته وگروه سياسی که برای برچيدن بساط استبداد" به تلاش برميخيزد، مشتاق است که در يک سازمان متحد و فراگير و دارای راهبردی مشترک حداقل آرزوهای تئوريک انها نيزبه نحوی ملحوظ واقع شده باشد.
بدينجهت تا نتوانيم به دقت فهرستی ازهدفهای ملی مبارزه که بخشی از آن از سوی شاهزاده رضا پهلوی به خوبی ترسيم شده است را مهيا وجمع آوری نمائيم، به نتايج مطلوب مورد نظر خود نخواهيم رسيد. نبايد از نظر دور داشت که دريک جامعه، تشکيلات و احزاب موثرسياسی را بر پايه تفکرات فراگير،جذاب و انگيزنده برپا ميکنند و نه بالعکس.
پاينده باد ايران
آدينه ۱٣ آبان 2570
November 04, 2011 05:48:01 PM
---------------------------
ايرانی
با درود فراوان خدمت دوستان و سروران گرامی؛ کاوه عزيز؛ حق گرامی و وجدانی ارجمند
جناب آقای موحدی
از بازگشت جنابعالی به اين سامانه و برقراری ديالوگ با ساير دوستان بسيار خرسندم. اميد است تضارب آرا و انديشه ها بين کليه گروه ها به ساختن ايرانی دموکراتيک در فردای ميهن بينجامد. اين بحث هاست که مانع از ابتلای دوباره وطن است به هيولاي ددمنشی ديگر. ضمن تاييد کليه مطالب مطرح شده؛ از دوستان گراميم حق و کاوه يزدانی سپاس گذارم؛ همچنين از جناب وجدانی تشکر می کنم که با شرکت در گفتگوها و ابراز نظرات ارزشمند؛ به غنای آن گفتگو می افزايند. من هم با شما هستم دوستان گرامی؛ از درون وطنی مصيبت زده که بايد آزاد شود و آزاد می شود به همت همه ما با هر مسلک و مرام و هرجای این کره خاکی که باشیم. و فردا روز در میهن آریاییمان گرد خواهیم آمد گرد آمدنی تاریخی.
پاینده ایران
October 31, 2011 10:14:28 AM
---------------------------
امین موحدی
حق گرامی من هم از دیدارتان خوشحالم .
دوست عزيز ببینید من در متن هم توضیح دادهام تمامی گروههای سیاسی و حزبی چون طرف ذينفع محسوب میشوند نمیتوانند به لحاظ ساختار حزبی و گروهی خود بیطرف باشند و البته از این جهت هم قابل سرزنش نیستند ،ما نیازمند یک تشکیلات فرا حزبی همچون نهاد مردمی هستیم یعنی در عین انجام یک کار سیاسی در آن ،هیچ حزب یا گروه سیاسی در آن بر دیگری ارجح نباشند.تمامی این گروهها از جمله جبهه دموکراتيک آقای طبرزدی میتوانند به عنوان عضوی از یک تشکیلات فرا حزبی باشند.هدف ما در اینجا پایان دادن به رقابتهای حزبی و تجمیع آنها زیر چتر واحد هست و هدف ما پیوستن به هیچ حزب و گروهی نیست .شما میتوانید یا به عنوان فردی مستقل عضو نهاد مردمی باشید یا اینکه در قالب حزبی که آماده فعالیت در نهاد شده و البته میتوانید هردو صورت را باهم داشته باشید.
عرض کردم تشکیلات فراحزبی به عنوان یک کلّ محسوب میشود مانند یک پارلمان که همه احزاب و شخصیتها در آن عضو باشند .ما در صدد ایجاد یک پارلمان هستیم .نهاد مردمی یک ایران کوچک خواهد بود که ایرانی بودن افراد تعارضی با وابسته بودنشان به احزاب نداشته باشد .شما میتوانید عضو نهاد باشید و معتقد به مشی آقای طبرزدی یا فلان حزب و گروه .
October 30, 2011 01:03:49 AM
---------------------------
حق
با درودبه هم میهنانم،
با درود ویژه به امین موحدی گرامی. چقدر خوشحالم که برگشتی، رفیق! پیش از اینکه به این صفحه سر بزنم داشتم منشور ۱۰ ماده ای ۲ سال پیش ؛جبهه دمکراتیک ایران؛ حشمت طبرزدی را دوباره می خواندم و با اصول ۱۲ گانه ؛متن سند همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران؛ کوروش زعیم مقایسه می کردم. قبل از آنهم داشتم ؛گفتگو: بایدها و نبایدهای كنگره ملی با كورش زعیم
چهار شنبه 26 اكتبر 2011 گفتگوی چراغ آزادی (یوحنا نجدی) ) را می خواندم. لینکهای هر سه را در زیر می گذارم تا علاقمندان اگر تا حالا آنها را نخوانده اند، بخوانندشان.
http://www.khabarnet.info/index.php/article/infos/43-infos/1730-1388-07-30-17-39-46.html
http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article1
http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article1420
امین گرامی، همه اینها را حتما شما خوانده اید. تنها مشکلی که من با یکی از اصول ۱۰ گانه طبرزدی دیدم از رای اکثریت در انتخابات آزاد سخن آورده بود ولی در دنباله نگفته است که با حفظ حقوق اقلیت در انتخابات ها! قبلا این نارسایی نشده بودم. بنظر من کوروش زعیم و طبرزدی هر دو به علت وجود ملت سازان باید اصل ؛ایران یک کشور با یک ملت؛ را در متون و منشور خود اضافه کنند تا همه احزاب و سازمانهای ملت ساز، و همانطور حامیان آنها (نوری علاء ها، علیرضا نوریزاده ها، عباس خرسندی ها) و بیگانگان حسابشان را از حساب ما جدا کنند. این داستان مسخره ملت سازی و ملت بازی که توده ای ها از بدو تولد نامیمون شان ۷۰ سال پیش به دستور استالین آدمخور آغاز کردند باید یکبار برای همیشه از میان ما رخت بربندد و در روسیه به گور سپرده شود.
یک پرسش از شما دارم. تفاوت نهاد مردمی و جبهه دمکراتیک مردمی در چیست؟ چرا مثلا من بجای پشتیبانی و تبلیغ طبرزدی و جبهه دمکراتیک او بهترست به نهاد مردمی بپیوندم و برایش تبلیغ کنم؟ با سپاس از بازگشت ات. دوستدارت حق. پاینده ایران و ملت ایران
October 30, 2011 12:15:54 AM
---------------------------
امین موحدی
حق گرامیو دوستان گرامی،گروههای تروریستی و همچنین آنها که اعتقادی به تمامیت ارضی ایران ندارند جایی در روند دمکراتیزه کردن ایران نخواهند داشت همانند کسانی که سرنگونی را نمیخواهند.این موضوع در نهاد مردمی لحاظ شده .البته کلمه خشونت را میتوان به صورتهای مختلف تعبیر نمود ،دفاع از خود هرگز خشونت نیست و معنی حمایت از خشونت را نمیدهد .در مقطعی از مبارزه ممکن است مجبور به دفاع جدی از خود باشیم که این امر هرگز نه خشونت است و نه تروریزم .منظور ما از گروههای تروریستی کسانی هستند که سازمانی برای اینکار داشته باشند همانند شاخههای چریکی که در گذشته در بسیاری از سازمانهای چپ و اسلامی بوده است که اقدام به قتل و کشتار مردم بیگناه مینمودندواينک نيز دارند.کسانی که کشتن پاسبان یا سربازانی را که هرگز در ساختار استبداد جایی ندارند و در جنگی علیه مردم شرکت ندارند جایز بشمارند در زمرهٔ تروریستها قرار میگیرند .
October 29, 2011 08:44:26 PM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم
با سپاس از شما آقای وجدانی برای توضیحی که دادید. با این حساب شما احزاب نژاد زبانی مثل حزب دمکرات! کردستان یا فرقه دمکرات! آذربایجان بواسطه فاشیسمی که درونشان نهفته است واجد شرائط محسوب نمی شوند، درست فهمیدم! احزاب و سازمانهای حامی اینها مثل شبکه سبز نوری علاء یا سازمان فدائیان خلق چطور؟ با سپاس دوباره از جنابعالی. ارادتمند حق. پاینده ایران و ملت ایران
October 29, 2011 07:49:31 PM
---------------------------
وجدانی
جناب حق!
توضیح اینکه مثلآ حزبی شرایطی را در اسناد و مدارک خویش بوجود آورده و یا میآود که فقط افراد و اشخاصی میتوانند در آن عضو شوند که متعلق به یک نژاد و یا قوم خاصی باشند. از آنجایی که این اقدام پسندیده نبوده و از همه مهمتر خلاف موازین بین المللی و بویژه حقوق بشر است لذا عضویت چنین حزبی اصولآ در مجمع و یا نهاد ملی ایران بصلاح نمیباشد زیرا عنصر تبعیض در آن وجود دارد. در مورد سوال دیگرتان باید عرض کرد: نهاد پیشنهادی آقای امین موحدی صرفآ برای دوره موقت و قبل از تشکیل هرگونه مجلسی مثلآ مؤئسسان و تعیین نظام آینده کشور است بنابراین در حال حاضر که ضرفیت اعضاء و طرفداران هیچ حزبی و یا گروهی مشخص نیست چگونه میتوان نهاد موقت فوق تشکیل شود و نظر بدهد جز با حق رأی دادن به هر یک از آنان؟
October 29, 2011 06:00:47 PM
---------------------------
حق
با درود
آقای وجدانی گرامی، من منظور شما را از ؛(طبعآ این اتحاد شامل آنانی که باستناد اسناد و مدارک تشکیلاتی خود مانعی سر راه عضویت هر ایرانی بغیر از قوم، نژاد، مذهب و... خاصی در جمعشان ایجاد کرده و میکنند نخواهد بود.)؛ نفهمیدم. لطفا توضیح دهید. سپاسگزار خواهم شد. در ضمن تعداد گروهها و احزاب ملت ساز، مسلح یا هر دو بیشتر از غیر اینهاست. برای هر یک از اینها یک رای قائل شدن پیروزی آنها را در هر مرحله ای تامین می کند. اگر اشتباه فهمیدم لطفا مرا روشن کنید. با سپاس، ارادتمند حق. پاینده ایران و ملت ایران.
October 29, 2011 04:48:04 PM
---------------------------
وجدانی
هموطن عزیز جناب آقای امین موحدی!
بدون تردید طرح و پیشنهاد جناب عالی در جهت بوجود آوردن یک نهاد، سازمان، مرکز، کنگره و یا هر اسم مبارک و پسندیده برای دور هم آوردن طیف های متنوع و پراکنده سیاسی ایران، اگر جزو اولین ها نباشد در زمره آخرین ها هم نیست. امتیازی که این طرح و این ایده دارد از جهت دقت بیشتر در جزئیات آن است. هر چند که موارد مطروحه لازم به بررسی بیشتر و بحث و مذاکره مفصل تری دارند لیکن همانگونه که خود نیز بیان داشته اید اشاره طرح مذکور در این اولین قدم بیشتر به موارد مهم و ابتدائی برنامه راه میباشد. پر واضح است در قدمهای بعدی و بویژه آن هنگام که اکثر افراد، گروه ها، سازمانها، تشکل ها و احزاب سیاسی ایران (طبعآ این اتحاد شامل آنانی که باستناد اسناد و مدارک تشکیلاتی خود مانعی سر راه عضویت هر ایرانی بغیر از قوم، نژاد، مذهب و... خاصی در جمعشان ایجاد کرده و میکنند نخوهد بود.) گرد هم آمدند آنها بهتر و بیشتر به جزئیات طرح پرداخته و آنرا برای کل مجموعه خویش تهیه خواهند نمود.
نکته ای که مهم بنظر میرسد و نباید فراموش شود این است از هم اکنون انتخاب هر نام و عنوان برای مجموعۀ پیشنهادی صرفآ موقتیست و روزی که اعضاء و اجزاء مجموعه مشخص گردیدند و تشکیل جلسه دادند بطور مشترک و با تفاهم و تصویب حاضرین میتوانند نام و عنوان تشکل و مجموعه خویش را تعیین و معرفی نمایند. پر واضح است عناوین و اسامی که توسط جمهوری اسلامی بکار برده شده و در نزد ایرانیان مردود و منفورند جایی در این انتخاب نخواهند داشت.
مطلب دیگر اینکه چون از تعداد و شمارۀ اعضاء، هموندان، طرفداران و حامیان افراد، گروه ها، سازمانها، تشکلها و یا احزاب ایرانی اطلاع دقیقی در دست نیست و لذا ضرفیت و ضریب رأی گیری مشخص نمیباشد بنابراین پیشنهاد میشود که نحوۀ رأی گیری در نهاد مورد بحث بدین گونه باشد که هر گروه و هر طیف حق یک رأی داشته باشد تا بدینوسیله تمامی آنان صرف نظز از تعداد اعضائشان رأی و نظری در تصمیمات مجمع و جمع داشته باشند. با آرزوی موفقیت همۀ ایرانیان شریف و ساعی همانند آقای امین موحدی و سایرین.
October 29, 2011 04:19:40 PM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم
و درودی ویژه به امین موحدی عزیزم، دوست گرامی من، در رابطه با مقاله قبلی ات که در اینجا منتشر شد پیامی برایت گذاشتم که امیدوارم آنرا دیده باشی. خوشحالم که مقاله دیگری را در اینجا منتشر کردی. امیدوارم همچنان در تبادل نظر با خوانندگانت در اینجا حضور داشته باشی. همانطور که می دانی اکثریت قاطع ملت ایران خواستار سرنگونی کل این رژیم هستند تا آنرا با نظامی جایگزین کنند که با خود در وحله اول امنیت و سپس آزادی و رفاه با خود بیاورد. نظامی که قادر نباشد امنیت مرزی و امنیت جانی و مالی شهروندان ایران را حفظ کند قادر نخواهد بود با خود آزادی و سپس رفاه بیاورد. رضاشاه بزرگ اول امنیت مرزی و سپس رفاه را برای ملت ایران آورد در آنزمان جامعه خرافه زده و پدرسالار ما که بی شک یکی از عقب افتاده ترین جوامع جهان آنروز بود درکی از آزادی و جامعه مدنی و حقوق بشر نداشت که از آن به نفع خود و کشور استفاده کند. بنابراین لازم بود که زیربنای دمکراسی که امنیت مرزی و امنیت جانی و مالی شهروندان است، و مدرنیته است را اول بگذارد که هر دو اینها در عمل دمکراتیزه کردن جامعه هم هستند. درک ما از دمکراسی محدود است و نمی دانیم که مثلا آموزش و پرورش همگانی و آزاد کردن زنان که نیمی از جامعه هستند بزرگترین قدمها را دمکراتیزه کردن یک جامعه است. به یمن پهلوی هاست که امروز ما مشارکت چشمگیر زنان و فرزندانشان بویژه پسرانشان را می بینیم که خواستار سرنگونی کل رژیم و حفظ ایران و برقراری نظامی هستند که ایران را در رده کشورهای لیبرال دمکرات جهان غرب قرار دهد. فقط کافیست که نگاهی به رفتار 32 سال اخیر ملت ایران بیاندازیم و ببینیم که رای شان به لیبرال دمکراسی بوده است و این روند در طی این سالها بویژه از بدو تولد جنبش سبز خود را بوضوح نمایان کرد. به 5 میلیون ایرانی مهاجر نگاه کنیم که کدام کشورها را برای مهاجرت خود برگزیده و برمی گزینند. این 5 میلیون که شامل مهاجرانی و گنجی و شیرین عبادی و سروش و مسعود رجوی و بنی صدر و نوری علاء هم می شوند از دم کشورهای لیبرال دمکرات غربی را برای پناهنده شدن، زندگی و فعالیت انتخاب کرده اند و نه عربستان و چین و روسیه و سوریه را. این خود چیزی نیست بجز یک رفراندوم و یا رای به لیبرال دمکراسی. این باید در معادلات آپوزیسیون رژیم کهریزکی به حساب بیاید بویژه که این 5 میلیون 15/1 مهاجر کل حمعیت ایران را تشکیل می دهند. احزاب و گروهها و شخصیت های سیاسی ای که در کشورهای غربی پناهنده شده اند و کار و فعالیت سیاسی ولی برای ایران لیبرال دمکراسی نمی خواهند را باید به صلابه کشید که شماها به چه حقی و با چه منطقی این رفتار متناقض و مغرضانه خود را توجیه می کنید! اگر لیبرال دمکراسی بد است شماها چه غلطی در کشورهای لیبرال دمکرات می کنید. بروید به کشورهایی پناهنده شوید که آینه تفکرات شماها باشد. ما 99 درصد از 5 میلیون ایرانی برون مرزی همین لیبرال دمکراسی غربی را که از موهباتش 32 سالست لذت برده ایم را برای ایران می خواهیم تا ملت ایران هم از همین موهبات برخوردار شود و زمینه را برای بازگشت ما به کشورمان در سازندگی کشور و فقر و فحشا و زن و کودک آزاری و و و فسادی که سر تاپایش را گرفته شرکت کنیم و سایه سیاه ایران باد بر بادده حمله نظامی بیگانه به ایران از سر کشور و ملت مان دور کنیم. حزب دمکرات! کردستان و مجاهدین خلق هر دو پرونده های سیاهی دارند و بیگانگان را تشویق به حمله نظامی به ایران کرده و می کنند و تا آنجا خیانتشان پیشرفته که گفته اند به بیگانه در این امر کمک خواهند کرد! اینها اگر پایه اجتماعی ای در میان ایرانیان مهاجر داشتند ما آنرا در همین غرب لیبرال دمکرات بویژه در تظاهرات جنبش سبز می دیدیم که ندیدیم. اینها که با قاطعیت می توان گفت حداقل اقل بین ما 5 میلیون برون مرزی هیچ پایگاه اجتماعی ندارند، آینه افکار ما نیستند، خشونت طلب هستند، تمام قدرتشان را از حمایت بیگانه و با مخالفت ما تا حالا کسب کرده اند، و همانطور که کاوه گفته است یک شاخه چریکی هم دارند به اضافه اینکه یک پروند بلند بالای تروریستی همه در کوله بار خود حمل می کنند و به آنها فخر هم می فروشند چرا باید تا زمانیکه نه از گذشته خود پشیمانند و نه بند ناف خود را از بیگانه قطع کرده اند و نه حاضرند مبارزه مسلحانه خود را برای همیشه کنار بگذارند و نه اردوگاههای چریکی خود را در کشورهای همسایه را حاضرند ببندند در جبهه سرنگونی رژیم و جنبش آزادیخواهی ما کوچکترین جایی را داشته باشند؟ به جز آن 5 میلیون مهاجری که تا به حال در برون مرز تا حالا یک نه بزرگ به اینها گفته اند حداقل آن سه میلیون ایرانی سبز مسالمت جو که در 25 خرداد 88 به خیابانها آمدند هم به همه تمامیت خواهان و گروههای تروریستی خشونت طلب از مجاهدین خلق گرفته تا جندالله یک نه بزرگ گفتند. با این حساب سرانگشتی ولی مستند حداقل 8 میلیون ایرانی درون و برون مرزی نه دیکتاتوری می خواهند، نه تامگرایی، نه خشونت، نه جنگ، نه گروهها و احزاب تروریستی وابسته به بیگانه ای که با هر بی سر و پایی که ضدملی و فرصت طلب بین المللی باشد تا به حال هم بستر شده اند. آینه فکری حداقل این 8 میلیون است که باید در نهاد مردمی جا داشته باشد تا ملت ایران از آن حمایتی جانانه کند و نه امثال مجاهدین خلق که افکار روان پریش و جانی دارند. اگر در ایران کسانی از اینها حمایت می کنند یا مثل اینها روانپریش و جانی اند و یا ناآگاهند. با هر سه اینها باید برخورد درست کرد تا اطمینان اکثریت ملت که مثل اینها نیستند را به خود جلب کرد وگرنه نهاد مردمی یا هر نهاد مشابهی همانطور که تا حالا به جایی نرسیده در آینده هم به هیچ جایی نخواهد رسید. هر نهادی که می خواهد موفق شود باید آینه فکری و روانی اکثریت بالاتفاق ملت ایران باشد که روانپریش و خشونت طلب نیستند، و وطنپرست و مسالمت جو هستند و نه در پی به دست آوردن دل امثال مجاهدین خلق و ملت سازان. کژفهمی ها نسبت به رواداری، دگراندیشی، حفظ منافع ملی، منشور حقوق بشر، دمکراسی و پلورالیسم سیاسی در بین نخبگان و ژورنالیست ها و فعالان سیاسی ماست که می اندیشد که جا دادن امثال مجاهدین خلق با حفظ هویت خود که غیردمکراتیک و خشونت طلب و خطرناک برای ایران در جبهه سرنگونی رژیم و آزادیخواهی ما مساوی با پلورالیسم سیاسی و حقوق بشر و و و آنهاست. هر وقت غرب لیبرال دمکرات چنین گروههایی را در کشورهای خود تحمل کرد و با برای براندازی آنها برخورد جدی نکرد و همچنان قادر به حفظ لیبرال دمکراسی خود شد ما هم مثل آنها عمل کنیم هیچ اشکالی نخواهد داشت. تا آنزمان طبق فرمول موفق آنها عمل کنیم تا اعتماد ملت ایران را بخود جلب کنیم. تا اعتماد ملی به نهادهایی مثل نهاد مردمی جلب نشود رژیم سرنگون نخواهد نشد. به آمال و صدای ملت ایران گوش کنیم تا پیروز شویم و نه گروهها و احزاب تبهکار منتظرالوقت سرسپرده. اگر نهاد مردمی می خواهد در قلب ملت ایران جا پیدا کند باید همان خط قرمز پررنگی را که آن 8 میلیون مذکور در بالا بین خود و امثال مجاهدین خلق و ملت سازان دیگر کشیده اند را بکشد. این نظر منست و مایم که حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)، موافقان و مخالفانم و بویژه امین موحدی عزیزم که بسیار دوستش می دارم با من تبادل نظر کنند تا فرصت اصلاح خود را بمن داده باشند. سپاسگزار خواهم شد. پاینده ایران و ملت ایران
October 29, 2011 03:05:44 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر آقای موحدی گرامی
ضمن سپاسگزاری از جنابعالی، اجازه می خواهم چند مورد مهم را که به نظرم در نوشته جنابعالی از قلم افتاده را یادآوری نمایم. اول در مورد نهاد فراحزبی که فرمودید می تواند شرایط همبستگی را در میان نیروهای آزادیخواه به وجود بیاورد مستلزم داشتن اعضایی می باشد که دارای گذشته و پرونده قابل قبول ومعتبری باشند، یعنی ، در طول عمر در هیچ فعالیت ضد منافع ملی شرکت نکرده باشند ودستشان به خون کسی آلوده نباشد. چیزی شبیه قانون داشتن عدم سوء پیشینه آنها برای ملت اثبات شود. نکته مهم دیگری که آن نیز به همین اندازه مهم می باشد، در باره تشکل های با سابقه فعالیت نظامی در گروه های مسلح می باشد. برای شرکت در همبستگی لازم است که این گروها به ملت ایران تعهد دهند برای همیشه دست از خشونت بردارند ودر صورت تکرار خشونت طلبی شان مورد پیگرد قانونی قرار گیرند ودر دادگاه ملی پاسخگو باشند. موفق باشید. سپاسگزارم.
با احترام
کاوه یزدانی
پاینده ایران وملت ایران
October 29, 2011 12:05:20 PM
---------------------------
|