حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
در صورت حمله ی نظامی به ایران چه باید کنیم؟

November 06, 2011

یک شنبه 15 آبان 2570 = November 6, 2011

کمیته نافرمانی مدنی سازمان خودرهاگران خودرهاگران
 

انتشار گزارش هایی که خبر از حمله ی نظامی احتمالی به ایران می دهد درحال افزایش است:

« روزنامه هاآرتص در گزارشی نوشته است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و ایهود باراک، وزیر دفاع این کشور در حال تلاش برای جلب موافقت همه اعضای کابینه برای حمله یک جانبه به تاسیسات اتمی ایران هستند.»

« به نوشته روزنامه گاردین، نیروهای مسلح بریتانیا برنامه ریزی خود را برای یک حمله احتمالی به مراکز اتمی ایران افزایش داده اند. به گزارش این روزنامه، ارتش بریتانیا در حال بررسی طرح های استقرار ناوهای رزمی و زیردریایی های مجهز به موشک های تاماهاک در منطقه برای حمله به ایران از هوا و دریا در ماه های آینده است.»

آیا سناریو یک جنگ نظامی در ایران امکان پذیر است؟ تلاش تک تک ما ایرانیان در داخل و خارج از کشور و با تمام تنوع دیدگاه های سیاسی مان باید بر روی این متمرکز باشد که از وقوع یک حمله ی نظامی به کشورمان جلوگیری کنیم. با این همه چندین عامل ما را نسبت به این احتمال نزدیک می سازد: نخست بحران سرمایه داری جهانی که ممکن است کشورهای غربی را به وسوسه ی یک جنگ برای فعال سازی کاذب صنایع تسلیحاتی و اقتصاد خویش سوق دهد، دوم جنبش های آزادیخواهی در منطقه ی خاورمیانه است که آینده و تحمل رژیم استبدادی ایران را سخت می کند و سوم، تمایل خود رژیم برای آتش افروزی است که بتواند در سایه آن راه حلی برای برون رفت از بن بست داخلی بیابد. جنگ احتمالی آینده ترکیبی از این سه خواهد بود.
به هر روی، در حالی که کسی شک ندارد بدترین و سیاهترین سناریوها برای میهن دربندمان جنگ و تجاوز خارجی است، باید با این سناریو نیز به عنوان یک سناریو قابل وقوع برخورد کنیم و خود را برای مقابله ی احتمالی با ابعاد مختلف آن آماده سازیم.

چرا رژیم جنگ می طلبد؟

با مبارز طلبیدن های رژیم جمهوری اسلامی در تمامی صحنه های بین المللی و جهانی، چنین به نظر می رسد که حاکمان ایران خواستار درگیری نظامی- البته به زعم خود به شکل محدود – با نیروهای غرب بوده و امیدوارند با شروع جنگ و به بهانه ی تجاوز، حمایت مردمی را به دور خود جمع کرده و موقعیت دشوار خویش را دوباره در میان ایرانیان استحکام بخشند. آنها درصددند که همزمان، قتل عام های دسته جمعی، کشتار زندانیان و سرکوبی ها را بار دیگر و این بار تحت عنوان جاسوسی و همکاری با دشمن متجاوز، تشدید کنند. کشتار این بار به مراتب شدیدتر از قبلی ها خواهد بود.
اما نکته ای که ملایان از آن به خوبی آگاهند، ولی امیدوار هستند که حقیقت نداشته باشد، این است که مردم ایران، خسته از جنایات و دزدی ها و تجاوزات آخوند ها و پاسداران و بسیجی ها، این بار، برخلاف جنگ عراق، به هیچ روی پشت سر آنان جمع نشده و برای دفاع از دزدان و چاقو کشان، جان خود را به خطر نینداخته و پس از دیدن و تحمل آن همه مصیبت و خواری به نام اسلام، برای دفاع از دین و شریعت نیز، حاضر به کشته شدن نخواهند بود. چنانچه از گفته ها و رفتار ها بر می آید مردم می گویند: “ما که دیگر صاحب مملکت نیستیم، هر کسی که پول ها را می برد و همان کس هم برود و بجنگد”. بی شک صاحبان سه هزار میلیارد تومان باید فکر این هم بوده باشند.
به هر روی، طنین طبل های جنگ از دور به گوش می رسد، این کار به صورت یقین و حتمی نیست ولی امکان آن این روزها از همه زمان های دیگر بیشتر است و بر همه ی ایرانیان، به ویژه کنشگران در داخل، لازم است که پیش از غافلگیری پیش بینی های لازم را برای آن زمان انجام داده و در صورت به وقوع پیوستن جنگ، آمادگی برای مقابله با پس آمد های آن را داشته باشند.

چه نوع جنگی در پیش است؟

ابتدا باید بدانیم که این جنگ به مانند جنگ عراق، مقابله رو در رو با سربازان دشمن نبوده و با استفاده از تکنولوژی پیشرفته است و به احتمال بسیار، چکمه ی هیچ سرباز امریکائی و اروپائی و اسرائیلی خاک ایران را لمس نخواهد کرد. یک جنگ مدرن با تلفاتی که از حد تصور می گذرد.
هر چند به طور رسمی هدف از این تجاوز مردم عادی ایران نبوده و بمباران ها برای ویرانی نظامی، هسته ای و زیر بنایی رژیم تاکید دارد، اما شک نیست که جنگی با ابعادی که توصیف خواهد شد تلفات انسانی قابل توجهی را در برخواهد داشت و مردم عادی نیز در میان قربانیان هستند. چنانچه در مورد عراق، افغانستان و حتی لیبی نیز همین را گفته بودند، اما صدها هزار نفر از مردم بیگناه به کام مرگ کشیده شدند. اولین قربانی هر جنگ بزرگی بیش و پیش از هر کس مردم عادی هستند.
یادآور شویم که این نوشته به هیچ رو در پی ترساندن و به وحشت انداختن خوانندگان خود نیست و تنها برای آگاهی هر چه بیشتر منتشر می شود. کار از محکم کاری عیب نمی کند.

طرح های نظامی پیش بینی شده:

وزارت دفاع امریکا سالهای متوالیست که بر روال موقعیت و رویدادها، طرح هایی را برای حمله به کشورهای مختلف، که برای امنیت امریکا ایجاد خطر می کنند، تهیه نموده و هر از چندی، بسته به زمان و موقعیت و عملکرد آن حکومت ها، آن طرح ها را تغییر داده و به روز نگهداری می نماید. این طرح ها بر اساس آخرین داده های به دست آمده و تغییرات صورت گرفته تنظیم می شود و هر زمان که لازم باشد حاوی آخرین اطلاعات بوده و آماده ی اجراست. [۱]
در مورد جمهوری اسلامی، که جزو این کشورها به حساب می آید، این طرح از سالیان پیش آماده گردیده و نسبت به شرایط روز تغییر می نماید. در حال حاضر و امروز، آخرین نسخه طرح، بر اساس اطلاعاتی که تا به حال به بیرون درز کرده است، بر اینست که در یک روز و همزمان، هواپیماهای بمب افکن و ناو های موشک انداز از مرز های شمال، جنوب و شرق و غرب و از خلیج فارس، به ترتیب همه ی ایستگاه های ردیابی، پایگاه ها و ایستگاه های پرتاب موشک، پایگاههای توپخانه ضدهوایی، محل استقرار نیروهای پاسداران و بسیج و ارتش، کلیه ی تاسیسات هسته ای اعم از سطح و یا زیر زمین، محل استقرارسرکردگان رژیم، و به طور کلی، همه ی تاسیساتی را که به رژیم امکان ادامه ی حیات می دهد هدف قرار داده و ادامه ی کار آن را متوقف نمایند. درصورت نیاز این حمله شامل ساختمان ها و دکل های فرستنده ی صدا و سیما نیز می باشد، چنان چه ساختمان و برج رادیو و تلویزیون بغداد و طرابلس جزو هدف های نخست بمباران ها بود.

« گاردین نوشته وزارت دفاع بریتانیا تیم ویژه ای برای بررسی حمله به ایران دارد. به گاردین گفته شده که هرگونه حمله به ایران، اقدامی عمدتا هوایی خواهد بود که نیروی دریایی هم با استفاده از موشک های تاماهاوک با برد ۸۰۰ مایلی تا اندازه ای در آن دخیل خواهد بود. به نوشته گاردین، برنامه ریزان چنین حمله ای معتقدند ممکن است “شمار کوچکی از نیروهای ویژه” هم در این عملیات شرکت کنند اما برنامه ای برای حمله زمینی در نظر گرفته نشده است. در این اقدام، نیروی هوایی بریتانیا هم می تواند در میان سایر گزینه ها، در زمینه سوخت گیری هوایی و عملیات تجسس موثر باشد.»[۲]

هدف های یاد شده برای انهدام در موج نخست تا تعداد هزار مورد برآورد شده و در موج دوم، دوباره، هزار هدف دیگر در نظر گرفته شده تا در صورت لزوم منهدم شوند. می توان تصور کرد که با چیزی معادل هزار تا دو هزار هدف آیا چیز زیادی از توان نظامی رژیم در همان دو روز نخست باقی خواهد ماند؟ حمله نظامی به ایران با دو هدف از بین بردن تاسیسات اتمی از یکسو و خنثی کردن توان نظامی ایران برای پاسخگویی از سوی دیگر می باشد.
قدرت نیروهای پدافندی جمهوری اسلامی در مقابله با چنان نیروی عظیمی که وارد صحنه عملیات می شود بسیار ناچیز بوده و باید بدانیم که هزینه ی نیروهای نظامی پیمان ناتو در سال، برابر با ۱۲۰۰ میلیارد دلار و بودجه ی سالانه ی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی تنها ۷ میلیارد دلار می باشد. باید درنظر داشته باشیم، بخش اصلی توان پدافند رژیم در موج اول غافلگیری منهدم خواهد شد و جمهوری اسلامی در حداکثر توانایی قادر خواهد بود که چندین موشک دست پاچه به سوی عربستان سعودی یا بحرین (محل استقرار ارتش پنجم آمریکا) و قطر و احتمالا اسرائیل پرتاب کند که آنها نیز بر اساس پیش بینی های لازم به احتمال قوی توسط سپر های دفاعی ضد موشکی خنثی خواهند شد. بسیاری از این کشورها به دیوارهای دفاعی موشک های پاتریوت[۳] مجهز هستند.
حضور گسترده ی هواپیماهای بدون سرنشین که قادر به شلیک دقیق موشک هستند می تواند توان پدافند باقی مانده پس از حمله را نیز به سرعت بی اثر سازد. [۴] چند روز پیش یک ایستگاه راداری برای هدایت هواپیماهای بدون سرنشین در مرز ترکیه و عراق توسط آمریکا شروع به کار کرد.
پس، این حمله، در صورتی که روی دهد، بسیار سهمگین، برق آسا و تخریب گر خواهد بود وبه طور عملی پس از ۷۲ ساعت (سه روز) چیزی به اسم نیروی نظامی برای رژیم جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند. بدنه ی سران رژیم از هم پاشیده خواهد شد و نظام ارتباطات و فرماندهی نیروهای نظامی نیز به شدت مختل خواهد شد. در این شرایط هدف نخستین عملیات، که تخریب زیر ساخت ها و توان نظامی رژیم بوده است، حاصل شده محسوب خواهد شد. می ماند که آیا بعد از این نیروهای مهاجم بخواهند وارد مراحل بعدی که شامل جایگزین سازی رژیم می شود بشوند یا خیر.

وظیفه ی ما :

سئوال اساسی در اینجا این است که وظیفه ی مردم و کنشگران آزادیخواه در این موقعیت چیست و چه باید کنند. با درنظر گرفتن فاکتورهایی که ارائه شد، دو ماموریت برای مردم عادی و کنشگران و مبارزان در نظر گرفته می شود:

یکم) آماده بودن: در شرایط مقدماتی جنگ، به طور معمول، تنش های سیاسی وتبلیغاتی بین دولت ها بالا تر از همیشه بوده و در یک مرحله ی زمانی همه خواهند دانست که جنگ، اجتناب نا پذیر شده و در روزها و هفته های آینده اتفاق خواهد افتاد. در این مرحله، مردم باید همه پیش بینی های لازم را انجام داده و در انتظار بروز پیش آمد ها باشند. دقت کنید که پیشنهاد بر مبنای “انجام” است و نه انتظار بر غافلگیری.
هر خانواده ای باید یک پناهگاه انتخاب کرده و همگی مایحتاج خود را، برای مدت حداقل یک ماه، در آنجا قرار داده برای خوابیدن و دور هم بودن نیز از آن پناهگاه استفاده کند. لباس مناسب فصل، مواد غذایی فاسد نشدنی، خوراک پز غیر برقی، چراغ روشنی بخش غیر برقی، سوخت نفتی و گازی، آب آشامیدنی تا سرحد امکان، نقدینگی بانکی، جواهرات خانوادگی، مدارک شخصی و سایر لوازمی را که برای ادامه زندگی لازم است در آنجا ذخیره کنند. داشتن امکانات امداد، بهداشتی و پزشکی ضروری است.
همان گونه که در پیش آورده شد، مردم عادی و محل زندگی آنان در هدف های بمبارن پیش بینی نشده است، ولی مردمی که در شعاع ده کیلو متری نیروگاه های اتمی، قرارگاه های نظا می، پایگاه های موشکی، مراکز استقرار سپاه پاسداران و بسیج، مراکز استقرار واحد های زرهی و توپخانه و همه محل هایی که به نوعی توان پشتیبانی نظامی یا تدارکاتی از رژیم را دارند زندگی می کنند، به خاطر قدرت انفجار و پسامد های آن، که حتی در نوعی از آنان تا بیشتر از ده کیلومتر نیز قدرت تخریب دارند، بهتر است پیش از شروع درگیری منازل خود را ترک کرده به شهرهای دیگرو یا به نقاطی کاملا دور از آن تاسیسات نقل مکان کنند. باید دانست که با وجود توان دقیق هدفگیری بمب های هوشمند و موشک های دور پرتاب، که دقت آن تا حد یک متری هدف است، به همان نسبت هم توان تخریبی آنان از حد اکثر شعاع برخوردار بوده و به همین دلیل باید تا سرحد امکان از هدف های احتمالی دوری گزید. هیچ خطری را بر اساس حدس و احتمال نپذیرید و تلاش کنید تا در منطقه ای امن به سر برید.

دوم) ماموریتی برای کنشگران و آنانی که در صحنه حضور خواهند داشت:

در صورت بروز جنگ، نظام های دیکتاتورمعمولا فشار و خفقان حاکم بر جامعه را افزایش داده و با بهانه های مختلف از قبیل همکاری با دشمن، جاسوسی بنفع دشمن، ارتباط با دشمن و اتهام های دیگر از این قبیل، دست به تسویه حسابی گسترده زده و با استفاده از جو ترس برجامعه، کلیه ی مخالفان خود را از میان برمی دارند و بطور خلاصه حکومت نظامی آلوده به جنایات بیشمار را جایگزین جو کنترل پیشین می نمایند. پیش بینی به راه انداختن قتل عام زندانیان سیاسی، بازداشت های گسترده و نیز اعدام های دسته جمعی را باید داشت. این بار باید برای مقابله با کشتار مخالفان و زندانیان آماده بود.
پس می توان پیش بینی کرد که رژیم در تدارک چنین جنایاتی خواهد بود. اما دو عامل می تواند حساب و کتاب آنها را به هم زند: نخست این که در حملات هوایی به پادگانها و مراکز استقرار نیروهای انتظامی و سپاه و بسیج، که از هدف های موج اول بوده و به شدت کوبنده و ویرانگر انجام خواهد گرفت، باحتمال قوی تعداد قابل توجهی تلفات به این نیروها وارد شده و نیروهای باقیمانده، اگر فرار نکرده و پنهان نشده باشند چندان قادر به آمدن به خیابانها و سرکوب و کنترل نخواهند بود. هم چنین باید به از بین رفتن مراکز استقرار رهبران نظام و از هم پاشیدن شبکه های فرماندهی و رهبری آنان اشاره کرد.
عامل دوم اما بستگی کامل و مستقیم به اراده و خواست کنشگران و آزادیخواهان و عملکرد آنان در قدم به قدم این مسیر خواهد بود. باید در همه جا حضور داشته باشید و همه چیز را ببینید و بر مبنای شرایط و داده های در صحنه تصمیم گرفته عمل کنید. می توانید در گروههای چندین نفره به قرارگاههای بمباران شده سپاه پاسداران و بسیج بروید، بطور یقین با دفاعی روبرو نخواهید شد و اگر هم کسی باقیمانده بود در مقابل شما مرعوب بوده و مقاومتی نخواهد نمود. تا جائیکه برایتان امکان دارد از این مکانها اسلحه و مهمات برداشته و به دیگران نیز خبر بدهید که به این گونه مراکز رفته و اسلحه و مهمات تا اندازه ی ممکن ذخیره تهیه کنند. این مسلح نمودن خود به چند منظور انجام می گیرد:

یکم این که در صورت مقابله با مزدوران حکومتی و یا ایادی اوباش شان بی دفاع نمانده و از خود دفاع کنید.

دومین دلیل، برای مسلح شدن، مرحله ی بعدی می باشد که در شرایط عدم حضور نیروهای امنیتی احتمال شورش و هرج و مرج بالا بوده و باید یک نیروی جایگزین تا حد امکان بتواند آرامش را در سطح کشور و کلان شهر ها برقرار کند. در کنار برقراری آرامش، کنشگران با آگاهی رسانی و تبلیغات، کنترل تدریجی را هم بطور سراسری در دست بگیرند که برای این کار، در اختیار داشتن رادیو و تلویزیون بسیار مهم است. با تکیه بر اصل مسلح بودن، این ایستگاه های فرستنده رادیو تلویزیون را اشغال و از آنها به پخش خبربرای داخل و خارج و آگاهی رسانی های لازم به منظور کنترل و برقراری آرامش تا حد امکان استفاده نمود.
از همین حالا آموزش سازماندهی بگیرید. یاد بگیرید که چگونه باید یک تیم عملیاتی پنج نفره را درست کرده و اداره کنید. چگونه باید اقدام کنید. چگونه باید افراد را آموزش دهید، توجیه کنید و این که یک تیم چه سازمان و ساختاری باید داشته باشد و چگونه اداره شود.
در این مرحله کنشگران، که خود دارای سازماندهی هستند، به سرعت به تشکیل انجمن های محلی پرداخته و اداره ی آن محل را تا برقراری تشکیلاتی در سطح بالا تر به عهده ی همان انجمن محلی واگذار نموده خود به دنبال خاتمه دادن به عمر حاکمیت جمهوری اسلامی راه را ادامه می دهند. در این مرحله باید که ستاد مدیریت براندازی تشکیل شده و عملیات را گام به گام مدیریت نموده، مثلا با بستن فرودگاهها از فرار جنایتکاران رژیم پیشگیری نموده و یا با گماشتن نگهبانانی بر بانکها و موزه ها و همه جاهایی که می دانند ممکن است مورد غارت و چپاول قرار بگیرند، آن مکانها را سالم و دست نخورده نگهداری کنند و یا اینکه با عوامل جمهوری اسلامی که دستگیر می شوند چه رفتاری باید کرد و غیره….. به راه انداختن نیروگاههای برق رسانی، آبرسانی، و سایر تسهیلات برای ادامه زندگی از جمله وظایف ستاد کنترل خواهد بود.
مسلم است که همه چیز به طور دلخواه و آرام پیش نرفته و نارسایی ها و رویدادهای ناخواسته ی زیادی اتفاق خواهد افتاد. ولی بدانید که صاحبان این آب و خاک شما هستید، وزیران و وکیلان و مدیران و گردانندگان آینده ی این مملکت شما هستید و اگر آن روز از پس چنین مهمی برآمدید، بطور یقین فردا هم از انجام کار های بزرگ و بزرگتر در نخواهید ماند.

نکته ای بر آن بسیار تاکید داریم ضرورت سازماندهی و کار جمعی از همین حالا می باشد.

دوباره تکرار می شود که این نوشته برای ترس و وحشت آفرینی نیست و تنها وضعیت و شرایط کشوررا بررسی کرده و در صورت بروز جنگ راه بهره برداری از آن را به سود مردم پیشنهاد می کند. آرزویمان اینست که با همت و عملکرد جوانان و زنان و مردان ایرانی رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی پیش از وقوع هر نوع جنگ و کشتار ویرانی سقوط کرده و آزادی، بدون دخالت بیگانه و بدست خودمان به خودمان هدیه گردد. به امید آن روز.

پاینده ایران ، سرفراز باد ایرانی

****

این جزوه با هدف آموزشی و آگاهی رسانی و برای پیشگیری نوشته شده است. در صورتی که آن را مفید می دانید به دیگران هم برسانید. نظرات، پیشنهادات، راهکارها و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید:

Khodrahagaran@khodrahagaran.org


[1] رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت که طرح حمله نظامی به ایران آماده است و در صورت تجهیز ایران به سلاح اتمی به اجرا گذاشته خواهد شد، هر چند او بسیار نگران از نتایج غیرقابل پیش بینی چنین اقدامی است. http://www.aftabnews.ir/vdcbwab8zrhbgap.uiur.html

[2] http://www.akharinnews.com/content/view/38588/36/

[3] یک سیستم دفاع هوایی موشکی هدایت شونده است که توانایی مقابله با موشک های بالستیک تاکتیکی, موشک های کروز, و هواپیماهای پیشرفته (به طور پایه پرنده های هوا_تنفس )را در تمامی شرایط آب و هوایی ودر هر ارتفاعی داراست.

[۴] http://air-mag.blogsky.com/category/cat-4


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

کاوه یزدانی


گره ای که با دست باز می شود ،چه لزومی دارد که به دندانش اندازیم؟ حضرات روشنفکر واحزاب سیاسی اپوریسیون خارج کشور از شماها می پرسم. معنی این ضرب المثل چیست؟ آیا می توانیم چیزی برای امروزمان از ضرب المثل فوق بیاموزیم؟
درود بر حق عزیز
همچنین درود برهم میهنانی که دل نگران ایران ودل نگران هم میهنان مان در درون ایران هستند، مدتهاست که روزها وشب ها ده ها بار می نویسم وپاک می کنم تا بعد از ساعت ها کلنجار رفتن با واژه ها وافکارم بتوانم چند جمله ای بنویسم . و دیدن خبرهای ویرانی ، قتل وغارت و... از درون میهن، و ، وقتی همه چیز را کنار هم قرار می دهم ، و مخصوصاً از زمانی که خبر ترور وزیرخارجه عربستان در آمریکا فاش شدوبعدش رجزخوانی های جنگ طلبان بیش ازپیش اوج گرفت، و خلاصه تا به اکنون که بازار رسانه های ایرانی وبین المللی وداخلی وخارجی ورسانه های به اصطلاح اپوزیسیون ، شبانه روز صحبت از حمله نظامی به ایران می کنند، حقیقتا خواب را از چشمان مان گرفتند ومن یکی که چهار شاخ مغزم داره می بره. بازی که اروپا وامریکا بر سر لیبی درآوردند وقذافی را هم کشتند وبا همه اسرار دفنش کردند ورفقای قذافی را با قانون شریعت در لیبی حاکم کردند، تازه یاد سال 57 در ایران افتادم، حقیقتا سر از کار ایرانیان خارج در نیاوردم، که شاهد بی وجدانی غربی ها هستند ولی چرا سکوت کردند وخفه خون گرفتند ومتحد نمی شوند؟ نمی دانم. بی وجدانی وبی غیرتی وبی وطنی اپوزیسیون دیگه تا چه حدی؟ هر بی شعور بی سوادی سر از بازی غربی ها در می آورد، به جز روشنفکران واپوزیسیون ایرانی پر مدعای خارج نشین. وبس. شرم بر اپوزیسیون غیر مسئول وغیر متعهد به منافع ملی باد، شرم باد. اگر نتوانیم رژیم اسلامی را نابود کنیم، وغربی ها به خود مجوز حمله به ایران را بدهند.شرم وننگ بر همه اپوزیسیون وروشنفکران بی غیرت باد که در دو ونیم سال گذشته چوب لای چرخ قیام ملی کردند. اگر حمله ای آغاز شود یعنی آغاز نابودی همه زندانیان سیاسی. شرم بر خائنان وتمامیت خواهان وبی تفاوت ها باد.

پاینده ایران وملت ایران

November 10, 2011 05:23:21 AM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم
و درودی ویژه به آقای مویدی گرامی، با سپاس از آخرین نظرتان. بله ، یکی از معضلات ما تحصیلکردگانی هستند که هنوز پس از ۳۲ سال تجربه ی رژیم کهریزکی، تحصیل، کار و زندگی هنوز اندر خم یک کوچه اند و بدنبال پیاده کردن تخیلات خود در ایران اند. انگار که ایران آزمایشگاهی مجانی است با ۷۵ میلیون خوکچه هندی حاضر و آماده برای به آزمایش گذاشتن تئوری های شکست خورده و یا تجربه نشده ای که در خیال جواب مثبت داده اند! انگار که یادشان رفته ایران یکبار دستخوش چنین آزمایشی در سال ۵۷ نشده که تا حالا داریم تاوانش را می دهیم! کی این تحصیلکرده های متوهم می خواهند بفهمند که ما آدمیم و نه خوکچه های هندی! آنوقت از حقوق انسانی ما می خواهند دفاع کنند! من چندین بار از طریق فرید راستگو، مرید بنی صدر، از او خواستم به من نشان دهد که این اقتصاد توحیدی در کجای دنیا تجربه شده و جواب مثبت داده که ما برویم و ببینیم؟ همانطور پیشنهاد کردم که بنی صدر این تز/رساله اقتصاد توحیدی اش را بعنوان دکترای دوم خود به دانشگاه معتبری ارائه کند و نتیجه اش را بما بدهد یا در نشریات اقتصادی منتشر کند و از همه مهمتر به هیئت اقتصادی نوبل ارائه کند تا ارزیابی شود. نمی دانم از اسماعیل نوری علاء هم درخواست کرده ام یا نه که سکولاریسم نو و سکولاردمکراسی اش را مورد ارزیابی قرار دهد ولی خوب یادم هست که از او خواسته ام یک کشور مورد نظرش را در جهان نشان دهد که ما منظورش را درک کنیم. حال از همین ؛خودرهاگران؛ هم در همین جا می خواهم که یک کشور در جهان نشان دهند که طبق تئوری آنها اداره می شود تا ما آنرا نقد و بررسی کنیم. از دو دیگر پاسخی نشنیده ام، از این یکی هم گمان نکنم پاسخی بشنوم. تا سال ۵۷ چه کسی می دانست جمهوری اسلامی چه اعجوبه ای است؟ حال همه می دانند که بخشی از آن تجاوز جنسی به دختر و پسر در زندانهایی مثل کهریزک است. این تحصیلکردگان کی احساس وطیفه خواهند کرد که دست از خیالپردازی و به بیراهه کشاندن مردم و مبارزاتشان بردارند. بگذارند اول در میان انواع نظامهای موجود همانرا که خود برای پناهندگی خود و خانواده هایشان در جهان انتخاب کرده اند را در ایران پسا رژیم کهریزکی مستقر کنیم و بعد در بهبود آن با ملت بحث کنیم. در سال ۵۷ همین تحصیلات شان مردم را گول زد. امروز بعد از ۳۲ سال هنوز برخی تحصیلکردگان در همان عالم اند ولی کثیری از ملت ایران آن ملت سال ۵۷ نیستند. حال کدامیک از ایندو باید خود را با دیگری تطبیق بدهد!
آقای مویدی گرامی، در اینجا می خواهم از سخنرانی بسیار خوب شما در کنفرانس اینترنتی سپاسگزاری کنم و روی نکاتی که برای من از اهمیت ویژه ای برخوردار بودند تکیه کنم:-

؛ لزوم گسترش فضای مبارزه و کمپین‌های مختلف است که به نظر من کاملا درست است. این‌ها پایه‌های نهادهای مدنی حال و آینده هستند و بدون آنها دمکراسی امکان پذیر نیست.

پروفسور فاطمی توجه ما را به تبلیغات بیشتر و آگاهی رسانی گسترده‌تر نسبت به مواضع حزب جلب کردند و لزوم استفاده از شبکه‌های جهانی را یادآور شدند. این معضلی است که در برابر ما هست و امیدواریم که در این کنفرانس قدم‌هایی برای حل آن‌ها برداریم.

بعضی فرمایشات خانم داوودی با نظرات آقای سیاووشی هم راستاست....؛

همینکار را همه وطنپرستان و در صدر آن این حزب شایسته است با فراخوان شاهزاده و بیانیه آخرشان که علیه حمله نظامی به ایران است انجام دهیم. نه به خاطر اینکه او شاهزاده است بلکه در حال حاضر در این دو مورد اقدامش به موقع و درست بوده است. البته این درک منست و اگر نقدی باشد خوبست که گفته شود. همیشه جا برای بهتر شدن هست. با سپاس فراوان از شما و همه زحماتی که می کشید. ارادتمند حق
پاینده ایران و ملت ایران

November 10, 2011 12:40:08 AM
---------------------------

حق

با درود به یکایک هم میهنان ایران پرستم

با درود به ؛سازمان خودرهاگران؛

عنوان این مقاله شما ؛در صورت حمله نظامی به ایران چه باید بکنیم؟؛ است. بفرمایید که تا حالا شما برای جلوگیری از حمله نظامی به ایران چه در کارنامه خود دارید؟ اگر در اینمورد تا حالا کارنامه شما سفید است بفرمایید که خیال دارید درباره جلوگیری از حمله نظامی به ایران چه بکنید؟ و آیا اصلا چنین خیالی دارید یا نه؟

بی صبرانه منتظر پاسخ تان هستم.

درخواست:- همانطور که می دانید، فراخوان شاهزاده در مورد حقوق انسانی ۷۵ میلیون ایرانی در بند در ایران است. امیدوارم که در این کمپین شرکتی فعال داشته باشید. ما به کمک همه ایرانیان نیازمندیم بویژه آنانی که بواقع مدافعین حقوق انسانی هموطنان ما هستند. شکی ندارم که با شرکت فعال شما در این کمپین، خواهیم توانست که فصل نوینی در روابط مان آغاز کنیم. با سپاس، حق

پاینده ایران و ملت ایران

November 09, 2011 10:44:02 PM
---------------------------

گل آقا

آقایان گویا فیلمهای آمریکایی خیلی تماشا میکنند . توجه داشته باشید که :
1- امریکا هیچوقت مرغ تخم طلایی خودش را در منطقه نمیکشد و حالا حالا ها به ایران برای فروش اسلحه بهمسایگان ایران نیازمند است .
وتازه رقم های درشت فروش اسلحه مثل سپر موشکی در ترکییه و اطراف خلیج فارس و سایر جاها در راه است
2- آمریکا اکنون عملا افغانستان و عراق را بدست سپرده و باز هم از ایران بعنوان ژاندارم خلیج فارس استفاده خواهد کرد منتها اینبار نه بعنوان محافظ بلکه برای ترساندن و بیرون کشیدن پول نفت از جیب عربها که دوباره با پترودلار هایشان برای غرب مزاحمت تولید نکنند .
3- و بالاخره آمریکا دیگر دست بجنگ نمیزند و دیدیم در لیبی هم اروپای احمق را جلو انداخت

November 09, 2011 02:00:53 PM
---------------------------

وجدانی



هموطن نان آگاه و مبارز! جنابان شیر و خورشید و تاج و ایرانی عزیز! درود بر هر دوی شما!

اینجانب باید بسیار نادان و قدرنشناس باشد اگر از سخنان و نوشته های بینهایت منطقی و مستدل شماها لذت نبرد و زبان به تشکر و سپاس گویی نگشاید. با آرزوی اینکه همیشه زبان و قلمتان شیوا و شیرین باشد خواهشمند است بیش از پیش و مصمم تر از هر بار به عمل بینهایت خوب و شایسته تان ادامه دهید تا نهایتآ در سایۀ همین تلاشهای شما و امثال شما ملت ایران به آزادی مورد دلخواهش برسد.

در حال حاضر که اینجاب دچار کسالت وبیماریست این سخنان دلنشین و امید بخش شما هموطن نان محترم بهترین قوت قلب و شفا دهندۀ دردهاست. با امید به اینکه هر چه زودتر اینجانب نیز بنوبۀ خود در راه رهایی و نجات ایران نقشی هر چند کوچک بعهده بگیرد و در بحثها و دیگر آکسیونهای ملی مان شرکت کند، طالب پیروزی برای شماها و افتخار برای ایران است.

November 09, 2011 11:00:49 AM
---------------------------

م.موبدی

آقای یزدانی گرامی، با درود.
به هموطن گرامی حق عزیز هم درود می گویم و متاسفم از این که پاسخ بنده اغلب دیر هنگام است و علتش فقط گرفتاری های شخصی است و پوزش میخواهم ولی با علاقه نظرات شما را دنبال می کنم. قصد من اشاره به رویکرد زبونانه و تسلیم طلبانه این سازمان سیاسی بود که همه را بدرون سوراخ موش دعوت کرده و معلوم نیست چه کسی باید از مملکت دفاع کند. در آنجا اتهامی بر این که گروه نامبرده مجاهدین هستند در میان نبود گو اینکه این به معنای نفی یا تائید پیوند این گروه با مجاهدین در لحظه فعلی برای بنده نیست. واژه " گویی " در عبارت "گویی بلندگوی مجاهدین است که سر از سامانه حزب مشروطه ایران بدر آورده است" به معنای "مانند اینکه" یا " مثل اینکه " بکار رفته است.
این گروه مدعی است بدنبال جامعه ای "انسان مدار " است و این را بعنوان آلترناتیو سرمایه داری و سوسیالیسم معرفی می کند. چنین فرماسیونی بهیچوجه وجود ندارد و در علم اقتصاد چنین چیزی یافت نمی شود. سخنگویان این گروه دارای آن دانش سیاسی و اقتصادی هستند که این بدیهی را بدانند ولی معلوم نیست چرا بر این طبل می کوبند. بیاد می آورم بعد از پیروزی خمینی، پیروان او از اقتصاد توحیدی، یا راه سوم یا اقتصاد علی سخن می گفتند و گاه از کتاب محمد باقر صدر( اگر درست بخاطر داشته باشم) بعنوان راه اقتصادی مورد نظر خود نام می بردند. آن کتاب هم چیز تازه ای نداشت و مجموعه ای از مهملات باضافه پذیرش اصل مالکیت خصوصی بود که البته الله مالک واقعی بود. اینک این دوستان از راه سوم سخن می گویند در حالی که دانش آنها همانطور که اشاره کردم بیش از آن است که ندانند جامعه " انسان مدار" چیزی جز فرار از موضع گیری و ابراز نظر صریح نسبت به دو فرماسیون سوسیالیسم و سرمایه داری نیست. دوآلیسم این گروه در رویکرد به تولید و توزیع بسیار عجیب است. مخرج مشترکی بین سوسیالیسم و سرمایه داری را می کوشند ارائه دهند. می گویند مالکیت خصوصی محترم است اما بر حاصل آن یا توزیع آن، دیگران هستند که تصمیم می گیرند. این دوآلیسم متوهم، به توهمات مجاهدین خلق میماند که پادشاه فقید از آنها با عنوان مارکسیست های اسلامی یاد می کرد. در آن زمان رادیکال ها، کاربرد این اصطلاح را از نظر پادشاه به سخره می گرفتند ولی این خود پدیده بود که تبسم آور بود. در گذشته، صاحبان این رویکردها را سوسیالیست های شرمگین میخواندند. ولی از شناخت این گروه که بگذریم، وصایای این گروه در این نوشتار است که دردناک است و بنظر من در سیاست؛ حاصل چنین وصایایی را باید سنجید و در مورد وصی قضاوت کرد
ارادتمند
م.موبدی

November 09, 2011 08:33:27 AM
---------------------------

ایرانی

شیر و خورشید و تاج گرامی, با درود
با اینکه طبق یک سنت خود خواسته, هرگز در گفتگوی کسان دیگری بدون اجازه شرکت نمی کنم, اما چون صحبت از ایرانیان داخل است و بنده در داخل ایران زندگی می کنم, شایسته دیدم نکاتی را معروض داشته که امیدوارم برای پیشبرد بحث مفید واقع شود.
1. در مورد انتخابات آمریکا و روی کار آمدن آقای اوباما, موضوع پیچیده تر از این حرف هاست. مسائل اصلی آمریکا چنانچه در خاطر مبارکتان باشد, در آن سال به موضوع جنگ در افغانستان و عراق و مسائل مربوط به آن مانند رکود اقتصادی و خدشه به وجهه جهانی آمریکا, مسائل مربوط به بیمه, بیکاری, مالیات و عقب نشینی از عراق بود. سیاست خارجی و مشکلات ناشی از آن بخش بزرگی از پروسه انتخاب آقای اوباما را تشکیل می داد. به خاطر داریم که چگونه وجهه بین المللی آمریکا پس از انتخاب ایشان بهبود یافت. ایران در آن مقطع مشکل اصلی نبود, زیرا در هر دو جنگ افغانستان و عراق جمهوری اسلامی و ایالات متحده با واسطه و بی واسطه در زمان بوش پسر همکاری کرده بودند و برای حدس زدن این موضوع دنبال کردن اخبار رسانه ها و کنار هم گذاشتن موضوعات کفایت می کند. همه می دانیم در این 32 سال جمهوری اسلامی و ایالات متحده هر جا که لازم شد با هم مذاکره و همکاری نموده اند. متاسفانه در این فرصت نمی توان به شواهدش پرداخت, باشد برای وقت مناسب تری. بازسازی وجهه آمریکا را توسط آقای اوباما در این سطح ببین که کمتر کشوری مانند دوران بوش پسر با عملیات نظامی مخالفت می کند, حال در ایران یا در هر کشور دیگری. اما در باره اوضاع اقتصادی, آقای اوباما تحت محاصره جمهوری خواهان نتوانست به وعده هایش عمل کند و جنبش تی پارتی از این موضوع کمال استفاده را برد. اما در سیاست خارجی در واقع اوباما جهان را دوباره برای درگیری در جنگ دیگری آماده نمود, کاری که در پایان دوران ریاست جمهوری جرج بوش پسر محال بود. حال شرایط اقتصادی دنیا نیز به جای خود که جای بحث فراوان دارد.
2. با این جمله دوست نازنینم حق که "چه کسی‌ میتواند با قاطعیت بگوید که ملت ایران جنگ می‌خواهد!! هیچ ملتی خواستار ریزش بمب بر سرش و تجاوز به خود نمی‌شود، ملت ایران هم از این امر مستثنی نیست" بسیار موافق هستم, هم منطقی است و هم درست, اما چرا مردم کاری نمی کنند؟ شما جمعیت سه تا چهار ملیونی ما را در 25 خرداد سال 88 فراموش کردی؟ چه می توانستیم غیر از آن انجام دهیم؟, مگر کشته ندادیم؟ مگر خونمان خیابان ها را رنگین نکرد؟ مگر شکنجه نشدیم؟ مگر مورد تجاوز واقع نشدیم؟ مگر...
دوست عزیزم, در شورش منحوس سال 1357, مخالفین اعم از سرخ و سیاه و اتحاد نامقدسشان دارای ساختار, پول, حمایت خارجی و اسلحه بودند. ما چه داشتیم جز حضرت موسوی که در حساس ترین لحظات با دوران طلایی امام راحل ما را به خانه هایمان فرستاد؟ حداقل بنده غلط می کردم آن دوران را آرزو کنم که می دانستم چکونه دورانی است. به طور کلی دلایل عدم موفقیت جنبش سبز به آیتم های زیر خلاصه می شود:
1. عدم وجود رهبری و ارتباط ارگانیک, عمودی و افقی آن با نیروهای پیاده حاضر در صحنه.
2. تفاوت در خواست کنشگران واقعی (من و ما) با اهداف سازمان دهندگان (اطلاح طلبان) تحرکات خیابانی. بخش بزرگی از ما سرنگونی نظام را می خواست اما رهبران و حامیانشان تنها رایشان را می خواستند.
3. سرکوب رژیم با آن برخوردها که می دانی و عقب نشینی اطلاح طلبان. در این سرکوب ها و بازداشتها, ستادهای انتخاباتی و کنشگران آن ها که تظاهرات را سازمان می دادند از هم پاشید و قدرت سازمان دهی از اصلاح طلبان سلب شد. یعنی سرکوبی رهبران و سازمان دهندگان به طور سیستماتیک و هدفمند.
دست به دست هم دادن موارد مطوحه در بندهای 3و4 به خاموشی اعتراضات انجامید, یادمان نرفته است که با تحلیل گران وزارت اطلاعات نیز طرفیم که برای اینگونه عملیات دوره دیده اند.
4. عدم حمایت بین المللی (نه از طریق جنگ و یا منطقه پرواز ممنوع). یادمان هست نامه آقای اوباما چگونه اعتماد به نفس را به رژیم بازگرداند. این را بگذار در مقابل حضور ژنرال هایزر (از ناتو) و سولیوان در تهران برای فشار بر پادشاه فقید و کنترل ارتش برای دست نزدن به کودتا. یادمان نرود به قول تیمسار قره باغی جمع کردن آشوب خیابانی 48 ساعت بیشتر زمان نمی خواهد (مانند سال 32, یا سال 42). آنچه در آن سال (57) به سقوط حکومت کمک کرد دخالت خارجی در جهت به قدرت رساندن بخشی از کمربند سبز اسلامی برای مقابله با شوروی بود. آشوب خیابانی و مرده باد و زنده باد پرده آخر نمایش تعویض قدرت است برای مشروعیت بخشیدن به حکومت جدید. هرگز اندیشیده ای چرا قدرت پس از پادشاه فقید از جپهه ملی (طیف بختیار) به جپهه ملی (طیف نهضت آزادی) منتقل شد؟ این چه ارتباطی با کوتاه کردن دست حزب توده از قدرت داشت؟ نقش مردم را زیاد جدی نگیر دوست نازنین, بازی های پشت پرده اهمیت بیشتری دارد. قبول که مردمی فریب خورده در سال 57 (که من در بین انها نبودم) بر سر شاخ نشستند و بن بریدند, اما اندیشیدن به تفاوت های سال 57 با سال 42 اهمیت دارد. چه داخلی, چه خارجی.
5. این سکوت بیمارگونه حاصل سرکوب است. حاصل ناامیدی است. حاصل بی اعتمادی است. حاصل نداشتن سازمان و ارگان است. حاصل متشکل نبودن است. و حاصل ترس نیست که ثابت کردیم ترس در قاموس ایرانی جایی ندارد.
6. شاهزاده رضا پهلوی را مانند پدرش دوست دارم, اما ایشان باید از مشاوران کارکشته تری استفاده کنند. در تالارهای نوشتاری قلمی کردم که شاید راهکار آن استفاده از همکاران پادشاه فقید باشد که هم در قید حیات هستند و هم به ایشان وفادار باشند. متاسفانه کنش سیاسی تنها به مصاحبه و جلسه و صحبت ختم نمی شود و باید به سازماندهی, جذب, برنامه ریزی, مذاکرات خارجی و هزاران کاردیگر نیز فکر کرد. جلب اعتماد مردم در داخل از همه چیز مهم تر است, چگونه؟ باید برای آن برنامه داشت و عمل نمود. باید شبکه سازی کرد, همین آقای خمینی را ببین, از شبکه مساجد, وعض و خطابه, شبکه مجاهدین, کمونیست ها, جپهه ملی, نهضت آزادی و همه و همه کمک گرفت تا بر آن چهار پای مراد سوار شد. بدون امکات فوق ره به جایی نتوان برد.
شیر و خورشید و تاج عزیز, روزی که تاج با عمامه عوض کردند و شیر و خورشید را از میان پرچم کندند, در تنهایی خود چه تلخ گریستم. سرود شاهنشاهی را زمزمه کردم و گریستم. به فرزندم آموختم اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر که بود. با همو که دوستش داشتم و خدماتش را ارج می نهادم در ساحل دوری به تنهایی نشستم, با او در قاهره دنیا را ترک کردم, با فرزندش زنده شدم و ادامه دادم منتظر امروز بودم, به شما اطمینان می دهم شاهزاده در ایران به شدت محبوب است اما....
باید به فکر ایجاد تشکل فراگیر از همه ایران خواهان بود, همین حق گرامی جمهوری خواه است, او را از صف خودمان بیرون کنیم که چرا طرفدار پادشاهی مشروطه نیست؟ این با دیکتاتوری چه فرقی دارد؟ همه با هم به "ایران فکر می کنیم", همه با هم "به ایران فکر کنیم". از شاهزاده تقاضا دارم هرجه زودتر دولت در تبعید را تشکیل و رایزنی های لازم را که ایشان بهتر از من می دانند شروع بفرمایند. وقت تنگ است و ثانیه ها ارزشی غیر قابل بازگشت دارند.
پاینده ایران

November 08, 2011 06:42:37 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

حق گرامی‌ شما نوشتید:

"شیر و خورشید و تاج گرامی‌، چه کسی‌ میتواند با قاطعیت بگوید که ملت ایران جنگ می‌خواهد!! هیچ ملتی خواستار ریزش بمب بر سرش و تجاوز به خود نمی‌شود، ملت ایران هم از این امر مستثنی نیست. اما خائنینی در میان ما هستند که جنگ میخواهند و مراتب از بیگانه التماس میکنند که به ایران حمله کند..."

پاسخ: در اینکه در میان ما "خائن و خائنین" وجود دارند و همیشه مشغول شرارت بوده‌اند هیچ شکی نیست. اما همانطور که در نوشتار خودمان متذکر شدیم تنها مقصر حمله نظامی احتمالی‌ به کشور ما، جمهوری اسلامی است و بس. این جمهوری اسلامی و رفتار ماجراجویانه رژیم است که زمینه را برای فعالیت خائنین هموار میسازد. پس تقصیر چنین حمله نظامی فقط بر گردن رژیم است، و نه حمله کننده و نه حتی خائنین و نه مردم کشور.

اما این را هم فراموش نکنیم که اگر تا بحال کشور‌های غربی به ایران حمله نظامی نکرده‌اند این هزار و یک دلیل دارد. از جمله اینکه ما و شما هم در این روی سکه بیکار نبوده‌ایم و همواره هر گاه که اینان بفکر حمله نظامی به کشور ما بوده‌اند ما با هزار و یک دلیل مانع چنین حمله‌ای‌ شدیم. در این میان افراد سیاسی شناخته شده و ناشناس ایرانی همواره سعی‌ و کوشش خود را کرده‌اند که از این حمله جلوگیری کنند.

خود کشور‌های غربی هم تا کنون منافع خود را در این دیده‌اند که از این حمله ممانعت ورزند. اما باز تکرار می‌کنیم، شرارت‌های رژیم ایران بسیاری را به آنجا کشانده که راهی‌ بجز یک حمله نظامی نمی‌بینند.

چند فاکتور را هم نیز باید در نظر داشت - اول اینکه سیاست داخلی‌ و خارجی‌ آمریکا در دولت اوباما یک سیاست بسیار شکست خورده بوده است. دلیل این امر؟ اصولا فلسفه حزب چپگرای دموکرات‌ها از یک طرف و ناپختگی خود اوباما در نقش ریاست جمهور. اوباما فکر میکرد که اگر تا زانو در برابر سران کشور‌های عرب تعظیم کند و در برابر رژیم دست دوستی‌ و تفاهم دراز کند میتواند از پس افراتگرایان و دشمنان قسم خورده آمریکا بر آید. یک اشتباه محض. حال با نزدیک شدن انتخابات در آمریکا او به هر دری میزند که دوباره انتخاب شود و تا انتخابات آینده اشتباهات خود را روپوش بگذارد. در این میان رژیم اسلامی هم به اندازه کافی‌ تمام بهانه‌ها و جواز حمله به ایران را در اختیار غربی‌ها گذاشته و همواره میگذارد.

حمله به ایران دلایل دیگری هم نیز دارد که ملزم بحث‌های طولانی است که جایش در اینجا نیست.

اما در مورد اینکه نوشتید: "...چه کسی‌ میتواند با قاطعیت بگوید که ملت ایران جنگ می‌خواهد!! هیچ ملتی خواستار ریزش بمب بر سرش و تجاوز به خود نمی‌شود، ملت ایران هم از این امر مستثنی نیست..."

پاسخ: آیا این بار اول است که مسئله حمله نظامی به ایران در سطح جهانی‌ مطرح میشود؟ آیا ملت ما، مخصوصاً در داخل کشور نمیدانستند که اگر این رژیم را بحال خود بگذارند که به شرارت‌های خود در گوشه کنار جهان ادامه دهد چنین روزی خواهد رسید؟

آیا بسیاری از ما ایرانیان خارج از کشور بار‌ها و بارها هشدار نداده بودیم که باید حال که با جمعیت چند میلیونی پا به میدان گذاشتید، آنقدر بمانید تا رژیم سرنگون شود؟ وگرنه این رژیم فرصت جم و جور کردن پیدا کند، هم دست به یک پاکسازی از فعالین سیاسی در داخل کشور خواهد زد و هم اینکه ایران را به یک حمله نظامی به کشور نزدیک خواهد کرد؟

پس این چه سکوت بیمار وارانه است که میهن را فرا گرفته؟ آن هم در چنین روزهای خطیر و سرنوشت سازی؟

چطور شد "مرگ بر شاه" را می‌توانستند بگویند و همه چیز را از دست بدهند اما "جاوید شاه" را نمیتوانند بگویند که همه چیز را پس بگیرند؟

می‌گویند اگر شاهزاده رضا پهلوی پا به میدان بگذارند ما هم چنین و چنان می‌کنیم. حقیقت این است که شاهزاده رضا پهلوی پا را مدتهاست که در میدان گذشته‌اند، این ما ملت هستیم که در میدان نیستیم و همش دنبال فرعی‌ها می‌رویم.

شاهزاده رضا پهلوی مشروعیت خود را از ملت می‌گیرد، و نه بر عکس... کار را به جایی کشانده‌اند که حال سخن از "کنگره ملی‌" است.

بعد هم می‌پرسند چرا این کنگره ملی‌ شکل نمیگیرد؟ پاسخش ساده است. در این کنگره ملی‌ چه افرادی باید باشند؟ افرادی که "گذشته و کارنامه" ایشان مورد اعتماد مردم و تائید مردم قرار گیرد.

آیا میشود به همان افرادی که در کنار خمینی زانو زدند و نشستند و باعث و بانی‌ ۳۳ سال ویرانی و فقر و اعدام و شکنجه و ترور این کشور و ملت شدند اعتماد کرد؟ به چه چیز آنها میشود اعتماد کرد؟ به درک درستشان از سیاست و آینده که میهن را دو دستی‌ تقدیم یک ضحاک کردند؟ یا به شرف و انصافشان که هنوز پس از ۳۳ سال، یک "اشتباه کردیم" ساده از گلویشان بیرون نمیاید که هیچ، اکثرا طلبکار هم هستند.

و تازه برای تنها کسی‌ که پرونده سیاسی پاکی دارد ( شاهزاده رضا پهلوی) برای شرکت و حضور در جمع این کنگره شرط و شروط هم میگذارند...

اینها (۵۷ یها) "کنگره ملی‌" نمی‌خواهند که ایران آزاد شود، اینها کنگره ملی‌ میخواهند که از بر شاهزاده، خودشان یک نوع مشروعیت بگیرند، که فردا باز یک نوع دیگر خون ملت را در شیشه کنند.

وگرنه، نمی‌شد همین‌ها بیایند بگویند، آقا ما یک بار غلط زیادی کردیم، و گندش ایران و جهان را گرفت. بدینسان، حال به خاطر کشور و ملت به نفع شاهزاده که در میان تمام ایرانیان و در میان کشور‌های جهان شناخته شده و مورد احترام و اعتماد هستند، از ایشان برای آزادی ایران پشتیبانی می‌کنیم، تا روزی که رژیم سرنگون شود و ملت پای صندوق رای برود؟ نمی‌شد بجای این بازی بازی‌ها و بحث‌ها در مورد یک کنگره ملی‌ آنچنانی.. این را بگویند و شرّ این مساله را بکنند که برویم این رژیم را سرنگون کنیم؟ این ملت را هم از این سر گردانی در مورد مسئله "رهبری" در بیاوریم؟

نه اینها انقدر شهامت ندارند، انقدر جوانمردی و انصاف ندارند، حتی به خاطر کشور و ملت. اینها بدنبال همان پسگیری "انقلاب شکوهمند دزدیده شده‌شان" از هر طریقی که شده هستند.

در نتیجه تنها راه، "خود ملت" است.

ملت هم،

حق گرامی‌، بیایید رک صحبت کنیم. آزادی غیرت می‌خواد، آزادی بینش و دانش میخواد، آزادی شهامت می‌خواد، آزادی فداکاری و خودگذشتگی میخواد. با شعار الله و اکبر و یا حسین میر حسین نمی‌شود انتظار آزادی داشت.

اگر این ملت همانطور که شما میگویید واقعا خواهان حمله نظامی خارجی‌ به کشور نیست. راهش مشخص است. با دست روی دست گذاشتن آزادی از راه نمیرسد.

ما ایرانیان در میان خود اگر هزاران خائن و وطن فروش داریم - اما یک نفر داریم که تاریخ، هویت، فرهنگ، شرف و انسانیت و مهر ایرانی‌ را در خود و بر شانه‌‌های خود میکشد. و او تنها نیست.

بدون هیچ تعارفی، طرفدران نظام پادشاهی با تمام ضربه ها، مشکلات، پستی و بلندی ها، تنها تفکر جامعه هست که هنوز دست نخورده و از دست رژیم دست کم از دید ملی‌ گرایی و میهن دوستی و وفاداری به ملت و میهن خود را در ۳۳ سال حافظ هر چه که ایرانی‌ است نگاه داشته. تا شاید روزی دست کمکی‌ باشد برای بلند کردن ایرانزمین از زیر آواره‌های ۵۷یها و رژیم جهل و جنون.

این ملت، با یک پشتیبانی محکم و خردمندانه از شاهزاده ایرانی‌ میتواند هم خود را از زیر ستم رژیم نجات دهد، هم نسل آینده را...

زمانی‌ که مردم ریختند به خیابان و با بینش و تفکر و عزم راسخ پشتیبانی‌ ۱۰۰% خود را نسبت به شاهزاده ایرانی‌ ابراز داشتند - آن زمان این شاهزاده از طرف مردم جواز و مشروعیت و رای اعتماد می‌گیرد که یا با ۵۷ یها یا بی‌ ۵۷ یها رهبری این مبارزه را قبول کند، تا در کنار دیگر میهنپرستان کار این رژیم را یک سره کنیم.

به غیر از این، آینده این ملت و کشور دست ۵۷یها، و غربی ها، و رژیم تبهکار است. اگر غیر از این فکر کنیم، خودمان را گول زده‌ایم.

حالا همی‌ با تعجب بپرسید چرا این "کنگره ملی‌ یا شورای ملی‌ یا شورای بر اندازی، یا هر چه که اسمش را میخواهید بگذرید" تشکیل نمی‌شود؟ چون مردم دیوانه نیستند به کسانی‌ رای اعتماد دهند که خود باعث و بانی‌ این همه بدبختی شده‌اند.

کنگره ملی‌ ما مشخص است و نامش رضا پهلوی است. حال چه بپذیرید و بپذیرند یا نپذیرید و نپذیرند.

به ما نگویید مردم ایران حمله نظامی نمی‌خواهند، از آنها (که هنوز هم با رضا پهلوی دشمنی میکنند) بپرسید که چرا آنقدر این مسئله را کش داده اند که کار به اینجا بکشد؟

اگر دانش و بینش داشتند میگفتیم، خوب لابد یک چیزی میدانند که ما نمی‌دانیم. ولی‌ آن "انقلاب شکوهمندشان" آبرو برای دید سیاسی و بینش سیاسی آنها نگذاشته که ما دمب خروسشان را بپذیریم.

باز هم به انصاف، بینش، درایت و دموکرات بودن ما که میگوییم، رژیم سرنگون شود سپس (آنها که ما را انقدر بدبخت کردند) تشریف بیاورند رای محترم خود را برای انتخاب نوع نظام آینده بر صندوق بیاندازند. و احترام به رای ایشان بر جای.

کس و کسانی که خمینی را روزی الگوی این ملت و آینده این ملت قرار دادند، نمیتوانند برای این ملت و این کشور آزادی و دموکراسی بیاورند. چون نه آن زمان نیت و بینش درستی‌ داشتند و نه امروز.

در هر صورت، حق گرامی‌ از شما سپاسگزاریم که تا این حد به میهن عشق میورزی که بدنبال چاره هستی‌... اما آب در کوزه و ما ورد جهان میگردیم...

ملت افغانستان هم به آخرین پادشاه خود پشت کرد، نتیجه آن این شد که می‌بینید. او هم آرزوها داشت برای افغانستان که هیچ کدام بر آورده نشد.

ببینیم ما چه خواهیم کرد با آخرین پادشاه خود...

دیو استعمار و جادوی سیاه ارتجاع، هر دو با هم تاخته بر پیکر و جان وطن

جانیان و خائنان در زیر چتر دشمنان، بی‌ محابا جملگی افتاده بر خان وطن

تا حقارت جای میهندوستی گیرد قوام، مسخ می‌‌سازند سیمای نیاکان وطن

بلبلان خشنوا از میهن خود دربدر، گشته جغد لوحه خوان حاکم به بستان وطن

تا ز جهل و بیسوادی سود جوید ارتجاع، بسته دانشگاه را روی جوانان وطن

زانکه مادر گر بود دانا توانا پرورد، گشته محروم از حقوق خویش نسوان وطن

مملکت غیر از شما دیگر ندارد چاره ای‌، ای‌ جوانان وطن جان شما جان وطن

سپاس،

شیر و خورشید و تاج

November 08, 2011 03:08:02 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر حق عزیز وگرامی
دوست گرامی، مشکل من نیز با سازمان خودرهاگران همان تناقضی است که جنابعالی فرمودید.به همین دلیل مجدداً پیشنهاد قبلی خودم را عرض می کنم:
بکوشیم برای دانستن حقایق در باره این سازمان، مسئولینش را به گفتگو دعوت کنیم و جنابعالی به همراه دیگر دوستانی که تسلط نوشتاری واطلاعات تاریخ و اطلاعات سیاسی بیشتری دارید به گفتگو بپردازید ومن نیز سعی میکنم دقیقتر شوم وشنونده خوبی باشم وبیشتر بدانم. بی تردید یک چیزهایی بیش از اکنون خواهیم دانست.
حق گرامی، من فکر می کنم حالا که فرصتی پیش آمده وحزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) این امکان را به من داده ومیتوانم دراین سامانه حداقل حرف دل خودم را بگویم ، حتی با همین گفت وشنود دو یا چند نفره باشد ، وشاید هم صدای در گلومانده بسیاری از هم میهنان مان که در درون ایران این امکان را ندارند نیز باشم. واز این بابت مراتب سپاسگزاری خودم را ابراز می دارم و درود می فرستم به شادروان ، زنده یاد، آقای دکتر داریوش همایون و همچنین دیگر دوستان ویاران راستین مشروطه خواهش در حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) . یکی از کارهایی که ، فکر می کنم لازم است این است که ، مصداق حرف جنابعالی که گفتید باید بهترین راننده ها را پیدا کنیم وبر صندلی رانندگی مبارزه بنشانیم. اگر اشتباه نکنم این یکی از سخنان جنابعالی بود ، من نیز موافقم وسعی دارم این رانندگان را، از راست تا چپ و از هر گروه ایرانی از پایین تا بالا را به گفتگو در این صفحه دعوت کنم وسره از نا سره را تا آنجایی که می توانم بشناسم وآزادیخواهان راستین را بشناسم وبه یکدیگ نزدیک کنم . ازسن شانزده سالگی تا اکنون وتا آینده برای مسائل خودم هیچ کس یا خدایی را بنده نبودم ونخواهم شد، وهمیشه خودم راننده خودم بودم وهستم ومی کوشم اینگونه زندگی کنم، اما متاسفانه برای مسئله ملی وسرنوشت میهنمان مجبورم به دنیال دیگر رانندگان ماهر ومیهن پرست جستجو کنم، چون خودم شرایط ومهارت چنین رانندگی را در وسعت میهن ندارم، ولی تا حدودی می توانم رانندگان خوب را بشناسم. وبسیارخوشحال میشوم رانندگانی چون زنده یاد آقای دکتر داریوش همایون وشاهزاده رضا پهلوی را پیدا کنم و با افتخاردر گروه سکان داران این مبارزه قرار دهم. این حدُاکثر توانایی من است وحد اکثرامکان من در فضای آزاد مزاجی در یک کشور اروپایی. وخوشبختانه هم وقتش وهم انگیزه این کار را دارم. و تردید ندارم، آزادیخواهنی چون شاهزاده رضا پهلوی از بهترین میهن پرستان مدافع منافع ملی هستند، فکر می کنم باید بکوشیم چنین افرادی را گِرد هم آوریم تا یک همکاری منسجمی بوجود آید. لینک گفتگوی امروز دوشنبه، هفتم نوامبر، آقای سعید قائم مقامی وآقای دکتر سیامک شجاعی را گوش دادم ، خیلی مایلم امکان وفرصتی فراهم آوریم این آقایان ودیگر فعالین ورسانه ها وشاهزاده رضا پهلوی را دراین صفحه به گفت وشنود نوشتاری دعوت نمایم. امثال نوری علاء ها را که موفق نشدیم پاسخ هایشان را بشنویم، حالا ببینیم دیگران را می توانیم به گفتگو دعوت کنیم یا نه. سپاسگزارم.

گفتگوی دکتر سیامک شجاعی با آقای قائم مقامی در پرژین رادیو( 07.11.2011 )
http://www.epersianradio.com/archivesaeed.aspx

با احترام
ارادتمند کاوه یزدانی
پاینده ایران وملت ایران

November 08, 2011 12:10:17 AM
---------------------------

حق

با درود به هموطنانم
بویژه کاوه عزیزم،

سازمان "خود رهاگران"

http://khodrahagaran.org/Fa/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%A7

بخشی از "درباره ما" سازمان "خود رهاگران" بقرار زیر است که در لینک بالا دیده می شود:-

«آیا شما از هر کسی کمک مالی قبول می کنید؟

ما از هر کس که بداند مبارزه و تلاش ما چه سمت و سویی دارد و برای چه هدفی تلاش می کند و آن را تایید می کند کمک قبول می کنیم. ما می خواهیم کسانی که به ما یاری مالی می دهند بدانند که سازمان خودرهاگران در پی استقرار یک نظام انسان مدار است که در آن جان و حرمت انسان به طور نهادینه حفظ می شود. ما می خواهیم که بدانند برای ما، انسان در جایگاهی برتر از خدا و شاه و میهن و حزب و طبقه و نوع حکومت و پرچم و غیره قرار می گیرد. ما می خواهیم که آنها آگاه باشند ما برای حفظ جان و حرمت انسان حاضر به فداکردن هر امر به اصطلاح مقدسی هستیم و این که هیچ چیز، جز جان بشر و کرامت او، برای ما مقدس نیست. ما می خواهیم آنها بدانند برای فردای ایران ما نه سوسیالیسم را سفارش می کنیم و نه سرمایه داری، بلکه نظامی انسان مدار را که همه چیز را به صورت عقلایی و نهادینه زیر نظارت مردم قرار می دهد. حاکمیتی از مردم، برای مردم و با مردم؛ ما هیچ شکل حاکمیتی را بدون قرار گرفتن کامل قدرت در دست نهادهای اجتماعی و سازمان یافته ی مردمی تایید نمی کنیم.»

کاوه عزیزم، من این فلسفه اینها را نمی فهمم که میهنی که امثال من و تو برای حفظ تمامیت ارضی اش در جنگ 8 ساله از جان خود مایه گذاشتیم هیچ تقدسی برای اینها ندارد! انگار در این چاردیواری تمامیت ارضی ایرانی که ما برایش جنگیدیم از جان و مال هم میهنانمان نجنگیدیم! آیا می شد در آن سالها من و تو تمامیت ارضی کشورمان را مثل این خودرهاگردان "فدا" کنیم و در عین حال "برای حفظ جان و حرمت انسان" های ایرانی ای که صدام به آنها تجاوز کرده بود با او می جنگیدیم! اینها این تناقض در حرفهایشان بین نامقدسی تمامیت ارضی ایران و وجود "انسان" هایی که در این تمامیت ارضی زندگی می کنند و برایشان انقدر مقدس است را نمی بینند! یکی را فدای آن دیگری می کنند بدون اینکه بفهمند ایندو با هم عجین اند و بدون همدیگر بی معنا! یا نمی فهمند، یا خودشان را به کوچه علی چپ زده اند و یا من معنای این حرفهای متناقض اینها را نمی فهمم. در اینمورد من از شما کاوه عزیز و دیگر دوستان بویژه از آقای بهمن زاهدی کمک می خواهم. اگر متقاعدم کنید که اشتباه می کنم همه حرفهایم را در اینمورد پس می گیرم و عذرخواهی می کنم. با سپاس فراوان
پاینده ایران و ملت ایران

November 07, 2011 09:55:40 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود

تا آنجایی که من کارهای سازمان خودرها گران را از تلوزیون پارس دنبال کردم:
این سازمان حقوق بشر را بالاتر ازهمه چیز می پندارد. ومقام انسان را بالاتراز همه آرمان هایش قرار می دهد. ممکن است این سازمان وامثال اینها با من وبسیاری از ایرانیان ناسیونالیست تا آخر راه آزادی ایران وحفظ تمامیت ارضی ویکپارچگی ایران همراه نباشند ، شاید هم همراهان خوبی باشند، مطمئن نیستم ، اما تردید ندارم ، زمانی که متوجه شوند برای حفظ حرمت انسانهای این سرزمین وحقوق ملی ومدنی انسان های ایران ، عقلانیت وخرد و منطق می گوید ، ابتدا می باید این سرزمین( یعنی ایران ) یکپارچه ویک ملت مقتدر اقتدار خویش را بدست آورد و حفظ شود تا بتواند از حریم حرمت انسانی وحقوق استقلال ملی خویش در این دنیای باسِ باسِ شَلَم شوربایی محافظت نماید. من فکر می کنم سازمان خودرهاگران مخالف تمامیت ارضی ویکپارچگی ایران نمی باشد وبرای از هم پاشیدین تمامیت ایران نیز نمی کوشد وخواهان هیچ کوششی بر خلاف ناسیونالیست توسعه گرای ایرانی نیست، همچنین خشنونت طلب نیز نیستند، وفدرالیست، و توده ای ایران ویرانگر ومجاهدین خلق نا خلف نا اصل (مسعود رجوی ) که کنار صدام حسین تکریتی ایستادند نیز نمی باشد ، اگر قبلاً بودند، یا نبودند را مطمئن نیستم ، واصلاح طلب سوپاپ رژیم ننگین اسلامی نیز نیستند ، وتردید ندارم که طرفدار حمله نظامی به ایران نیز نیستند. فکر می کنم این سازمان بطور جدی و صادقانه خواهان سرنگونی رژیم ننگین اسلامی می باشد وبرای سازماندهی وپیوند جامعه ایرانی داخل وخارج کشور برای سرنگونی رژیم ننگین اسلامی بطور جدی می کوشد، تا اینجا برای من روشن و قابل قبول می باشد واز گذشته اعضای فعال این سازمان آنچنان آگاهی ندارم. به گفته خود سازمان، این سازمان و اعضایش به دنبال رسیدن به قدرت ومنافع گروهی نمی باشند، اگر درست متوجه شده باشم. تنها اشکال اندیشه این سازمان، ناسیونالیسم نبودن آن است. اما ظاهراً هیچ مخالفت ومشکلی با ملیون و ناسیونالیست ها ومشروطه خواهان ندارند، جز اندکی از تَ ه مانده افکار چپ های سابق شاید رگه هایی در وجود برخی از اعضایش هنوز وجود باشد. مثلاً، مخالفت با دوران رضاشاه ومحمد رضا شاه داشته باشند ، آن هم در حد نقد وانتقاد نه اینکه مثل دشمنان خونی باشند. نقد وانتقاد بدور از خشونت نیز یکی از اصول جوامع پیشرفته ودمکراسی می باشد. این نظر خلاصه وبدون غرَض ومَرَضِ من در باره این سازمان می باشد. اگر دوستان فکر می کنند که در اشتباه هستم لطفاً راهنمایی بفرمایید. پیشنهاد می کنم، برای روشن شدن هویت سازمان خودرهاگران ، پیش از هر قضاوتی با مسئولین سازمان در این صفحه گفتگو و شنود نوشتاری انجام دهیم، اگر موفق شویم ومسئولین سازمان برای این کار وقت داشته باشند وموافق باشند، همانطور که آقای سیروس ملکوتی به پرسش کم بیش پاسخ دادند. تا آنجایی که اطلاع دارم آقای کوروش عرفانی وبیژن افتخاری دونفر از گردانندگان سازمان هستند. مسلماً پس از یک دوره گفت وشنود بیش از اکنون در باره این سازمان خواهیم دانست. سپاسگزارم.

با احترام
کاوه یزدانی
پاینده ایران وملت ایران

November 07, 2011 09:45:38 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر حق عزیز وهمه دوستان وهم میهنان گرامی
آقایان، خانم ها ، لطفا، یواش تر بروید ، من هم برسم.
من هنوز متوجه موضوع داغ کردن دوست عزیزم حق گرامی وآقای موبدی گرامی وجناب افسوس در باره سازمان خود رهاگرن واین مقاله نشدم واز اینکه این سازمان جهان وطنی است و یا بر ضد منافع ملی ایرانیان باشد، خیلی مطمئن نیستم، اما نسبت به شناخت خودم نظرم را عرض می کنم. ابتدا یکی از سخنان زنده یاد دکترداریوش همایون را به یاد ایشان یادآوری می کنم که گفتند:
« هیچ کس به همه چیز نمی رسد، هر کس یا گروهی اگر همه چیز را بخواهد شاید به هیچ کدامش دست نیابد.»
زنده یاد آقای دکتر داریوش همایون

حق عزیز اگر همه مبارزان و سازمانهای فعال سیاسی ایرانی خارج کشورمثل زنده یاد آقای دکتر داریوش همایون بودند که من وجنابعالی وبسیاری از هم میهنان مان در داخل وخارج از ایران که شغل وتخصص مان سیاست ومبارزه سیاسی نبوده و نیست که دیکر غمی نداشتیم. لا اقل شغل من این کارها وسیاست بازی واز کله صبح تا بوق شب خواندن ونوشتن ونشستن پشت کامپیوتر نبوده است . اصلا کار ما ایرانیان به اینجاها نمی رسید. اصلا اتفاق سال 57 رُخ نمی داد، ( هاراگیری به سَبک ایرانی نمی شد ) . آخه اون هم انقلاب بود که در سال 57 شوم رُخ داد؟ گنذشون بزنه با انقلابشون. اون فقط یک خود زنی بود که ایرانیان نا آگاه ، شدند سیاهی لشگر مزدورانی چون ابراهیم یزدی ها که مامور بیگانگان بودند ، ایرانیان از ایران غافل ، تبدیل به سیاهی لشگر ، خودکامه گانی چون خمینی اهریمن ورفسنجانی وخامنه ای های پست فطرت که این ها نیز اشغالگران اسلام ناب محمدی هستند، از نوع حزب الله هی و شیعه گری و شاخه اوباشگری وقتل غارت گری هستند.
ازشتر پرسیدند ، چرا گردنت اینقدر کجه؟ شتر پاسخ داد و گفت ، بفرمایید کجای من راسته که گردنم راست باشه؟
حق گرامی ، آنچه راجع آرمانهای سازمان خودرهاگران وجهان وطنی بودنشان نوشید، من نیز پیشتر خوانده ام وهرگز خوشم نیامد که هیچ وخیلی هم بَدَم آمد.اجازه دهید نظرم را در باره سازمان خودرهاگران عرض کنم:
قبول دارم که سازمان خودرها گران مثل جنابعالی ومن ومیلیون ها ایرانی دیگر یک سازمان ناسیونالیستی نیست و حقوق بشر را بالاتر ازهمه چیز می پندارد. ممکن است این سازمان وامثال اینها با من وشما تا آخر راه آزادی ایران وحفظ تمامیت ارزی ویکپارچگی ایران همراه نباشند تا آنجایی که جانشان را فدا کنند ، اما مخالف تمامیت ارضی ویکپارچگی ایران نیستند وبرای از هم پاشیدین تمامیت ایران نیز نمی کوشند وخواهان هیچ کوششی بر خلاف ناسیونالیست توسعه گرای ایرانی نیستند، همچنین خشنونت طلب نیز نیستند، وفدرالیست، و توده ای ایران ویرانگر ومجاهدین خلق نا خلف نا اصل که کنار صدام حسین تکریتی ایستادند نیز نیستند ، اگر قبلاً بودند، یا نبودند را نمی دانم ، واصلاح طلب سوپاپ رژیم ننگین اسلامی نیز نیستند ، وتردید ندارم که طرفدار حمله نظامی به ایران نیز نیستند. گروهایی که نام بردم مورد پسند من وجنابعالی نمی باشند. من با آنچه جنابعالی برای ایران وایرانی آرزو دارید، وهمه آزادیخواهان میهن پرست ناسیونالیست وتوسعه گرای (لیبرال دمکرات) ومشروطه خواه جدای ازاینکه ، جمهوری خواه یاشند یا اینکه خواهان پادشاهی پارلمانی باشند، آنگونه که در منشور حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) آمده است ، بسیار موافق هستم. من پادشاهی پارلمانی را بیشتر از جمهوریت برای ایران می پسندم، آنگونه که شاهزاده رضا پهلوی می گوید ، اما جمهوری را نیز رَد نمی کنم ، وبا هیچ جمهوری خواهی هم ، نه تنها مشکلی ندارم ، همراه شان نیز بوده وهستم، به شرط اینکه حفظ تمامیت ارضی ویکپارچگی ایران ( یک کشور یک ملت ) در بالاترین اولویت قرار داشته باشد. اما هیچ کدام اینها، چه پادشاهی چه جمهوری بالاتر از تمامیت ارضی ایران نمی باشند، بلکه باید در خدمت این سرزمین وملت باشند وهرکدامشان خدمت کاران بهتری باشند رای من را خواهند داشت و با همین انگیزه نیز می نویسم. و در پیکار با رژیم ننگین اسلامی همراه صادقی باشند وبس . مثل سال 57 بر ضد منافع ملی و بخاطر دشمنی با رضا شاه ومحمد رضا شاه ایران را برباد ندهند. هر کسی برای آزادی ایران وبرقراری دمکراسی در ایران بکوشد من یکی مخلص شم هستم. از هر جایی که بر ضد منافع ملی ایران باشد ، دیگر همراه خوبی برای من نیست ومن نیز همراه خوبی برایش نخواهم شد. اما از موضوع سازمان خودرهاگران واینمقاله دور نشویم. همانطور که در بالا عرض کردم این سازمان را تا این حد میشناسم ، حال اگر شما دوستان بیشتر راهنمایی بفرمایید سپاسگزارم می شوم.

جمله معروفی می گوید:
آن طرف ترس مرگ است.
ما که از شنیدن حتی اسم جنگ ترس داریم وجوش میاریم، منظورم از ما جامعه ایرانی می باشد، اگر زبانم لال جنگی بر ایران تحمیل شود چه باید یا می توانیم انجام دهیم؟ فکر می کنید چه تعداد ایرانی که در خارج کشور هستند در آن زمان برای مبارزه با رژیم ، یا برای دفاع از میهن در برابر هجوم بیگانگان به ایران بر می گردند؟ ا آیا بیشتر ازنوشتن چنین راهنمایی در این مقاله آمده است از ما خارج نشینان ساخته است؟ اگر از شنیدن نام جنگ وحشت داریم باید متحد شویم تا پیش از اینکه رژیم وبیگانگان غربی وشرقی با جک وجونورانشان این بار نتوانند یک جنگ ویرانگر و اونورش ناپیدا را بر ایران تحمیل کنند. تردید ندارم که متحد شدن وپایان دادن به عمر رژیم بهترین انتخاب می باشد وفراخوان شاهزاده رضا پهلوی نیز شروع خوبی وایده خوبی برای متحد شدن می باشد. بنابر این بکوشیم جهت سازماندهی در راستای اتحاد وپیوند آزادیخواهان داخل وخارج کشور برای سرنگونی رژیم ننگین اسلامی. وچه کسی بهتر از همراه وآزادیخواهی همچون شاهزاده رضا پهلوی. این قطار ، بقول حق گرامی باید راننده های میهن پرستی داشته باشد. با آرزوی رهایی میهن.

با احترام
کاوه یزدانی
پاینده ایران وایرانی

November 07, 2011 06:32:43 PM
---------------------------

حق

با درود
شیر و خورشید تاج گرامی، چه کسی می تواند با قاطعیت بگوید که ملت ایران جنگ می خواهد!! هیچ ملتی خواستار ریزش بمب بر سرش و تجاوز به خود نمی شود، ملت ایران هم از این امر مستثنی نیست. اما خائنینی در میان ما هستند که جنگ می خواهند و مرتب از بیگانه التماس می کنند که به ایران حمله کند مثل مجاهدین خلق و حزب دمکرات! کردستان و امثالهم. حامیان اینها مثل حزب توده و سازمان و اتحاد فدائیان خلق هم در ظاهر با اینها مخالفت می کنند تا مردم را بفریبند وگرنه این خائنان را متحد خود با کمی اختلاف نظر بینشان نمی پذیرفتند. بند ناف همه اینها به بیگانه وصل است و هیچ پایگاه اجتماعی قابل توجهی در ایران ندارند. برای همبنست که آشکارا و پنهان جنگ طلبند. اینها بودند که حالشان بهم خورد وقتی جنبش سبز با آن عظمت در ایران و برون مرز سر برآورد و نشان داد که این خائنان مسلح و حامیان غیرمسلح فدایی و توده ای شان را نمی خواهد. بخش نظرات سایت پارس دیلی نیوز را ببینید که چگونه مورد هجوم همین خائنان قرار گرفته که مرتب در نظرات یک خطی شان بیگانه را به حمله به ایران دعوت می کنند. اینها که ملت نیستند. با سپاس
پاینده ایران و ملت ایران

November 07, 2011 04:29:28 PM
---------------------------

حق

با درود
شیر و خورشید و تاج گرامی با همه حرفهای شما بجز یک مورد کاملا موافقم. اگر اشتباه نکنم شاه فقید هرگز ملت ایران را بخاطر ؛انقلاب شکوهمند؛ مقصر ندانست. او ملت را بیگناه می دانست که آلت دست چپولها و آخوندها و غربیها شدند. منهم با او در این مورد کاملا موافقم. آن آپوزیسیون پر مدعایی که تا یکسال پیش فاجعه شوم را به گردن شاه می انداخت و می گفت اگر او اجازه فعالیت به آنها داده بود این فاجعه رخ نمی داد حالا با یک خروار هم این دروغ را نمی توانند بخورد ملت بدهند. ۳۲ سالست که در آزادترین کشورهای جهان بدون وجود شاه فقید نتوانسته اند یک آلترناتیو / آپوزیسیون به ملت ارائه کنند که سرش به تنش بیارزد. معلوم شد که همه آن مخالفان شاه فقید دروغ می گفتند و مشتی دروغگو و بی عرضه و اکثرشان سرسپرده هستند. ملت مانند تن می ماند که به سر نیاز دارد. این سر آپوزیسیون این رزیم باید باشد. ملت در موقعیتی که خود را یافته است بدون سر در حفظ خود و جستجوی بهترین راهها در میان راههای موجود هر آنچه توانسته برای حفظ خود و کشور کرده است. انقدر ملت را بخاطر مشکلات آپوزیسیون سرزنش نکنیم. این به نفع ما نیست. سرکوفت را باید به آپوزیسیون و رسانه ها و ژورنالیست های ایرانی زد که نقش خود را این وسط ایفا نکرده اند و نه بر سر ملت. شما به این آخرین فراخوان شاهزاده نگاه کنید که اگر یک آپوزیسیون و رسانه ها و ژورنالیست های حسابی داشتیم باید با تبلیغ گسترده و جمع آوری مردم حول آن جنبشی را آغاز می کردند تا سکوی پرتابی باشد برای ایجاد یک جبهه متحد علیه حمله نظامی به ایران و نه اینکه مثل این ؛خودرهاگران؛ بیوطن جهان وطنی ؛دستورالعمل؛ های اینچنینی صادر کند و وقت و انرژی ما را در مقابله با خودش بجای مقابله با جنگ طلبان و رژیم کهریزکی و پرداختن به فراخوان شاهزاده تلف کند. سرآمدان و فرهیختگان و روشنفکران یک جامعه هستند که سر آن جامعه هستند و موظفند مسئولانه عمل کرده راه و چاه را به بدنه جامعه/ملت نشان دهند. نه سر و نه تن جدا از هم می توانند بمانند. باید سر به حرکت درآید تا بدن حرکت کند. ملت ایران بارها حرکت کرد ولی این سر بود که فرصتهایی را که ملت در اختیارش گذاشت را به هدر داد. ملت ایران شریف است ولی سری بس نالایق دارد. با سپاس

پاینده ایران و ملت ایران

November 07, 2011 03:25:02 PM
---------------------------

حق

با درود به هموطنانم
و درودی ویژه به کاوه و ایرانی و عرفان عزیز و همه دیگر دوستان در اینجا.

اولا که در نظر قبلی خود مرتب نوشته ام ؛نهاد مردمی؛ بجای ؛نهاد مدنی؛. بابت این موضوع از همه بویژه از نهاد مردمی آقای فروتن پوزش بیکران می خواهم.

دوم آنکه اگر به بخش ؛درباره ما؛ سازمان ؛خود رهاگران؛ رجوع کنید و بینید که برای این سازمان جایگاه ایران کجاست! به این بخش از آن توجه کنید و در لینک زیر آنرا بخوانید:-

؛...برای ما، انسان در جایگاهی برتر از خدا و شاه و میهن و حزب و طبقه و نوع حکومت و پرچم و غیره قرار می گیرد. ما می خواهیم که آنها آگاه باشند ما برای حفظ جان و حرمت انسان حاضر به فداکردن هر امر به اصطلاح مقدسی هستیم و این که هیچ چیز، جز جان بشر و کرامت او، برای ما مقدس نیست.؛

بخشی که در بالا آورده ام را در بخش ؛درباره ما؛ این سازمان در پاسخ به این پرسش می بینید که، ؛آیا شما از هر کسی کمک مالی قبول می کنید؟؛

لینک:- http://khodrahagaran.org/Fa/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%A7

باید اول ؛میهن؛ باشد تا در آن کرامت انسانی را برقرار کرد. میهن ما ایران است که باید در حفظش کوشید، از چنگ ملاها درآورد و بعد کرامت انسانی این ؛خودرهاگران؛ را در آن پیاده کرد. بدین خاطرست که برای من ایران مقدس ترین مقدسات و از همه چیز و همه کس بالاترست.

پاینده ایران و ملت ایران

November 07, 2011 02:49:20 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

با درود به همیهنان،

چند نکته در مورد حمله نظامی...

۱- در صورت چنین حمله‌ای‌ بدون تردید رژیم اسلامی تنها و تنها مقصر اصلی‌ چنین حمله‌ای‌ است.

۲- ایرانیان خارج از کشور میبایستی که بسیار پیش از اینها ارتباط و بحث در مورد احتمال چنین حمله‌ای‌ را با ایرانیان مبارز در داخل ایران بر قرار و آنها را قانع میکردند که رهائی ایران بدست خود ایرانیان بهترین راه برای رسیدن به آزادی، دموکراسی، و بهترین تضمین برای حفظ تمامیت ارضی ایران، و در نهایت بهترین تضمین در راه استقلال ایرانزمین میبوده است.

۳- عدم حرکت مردم ایران در این برهه خطیر زمانی‌ نشانگر این است که مردم ایران اکثرا موافق چنین حمله نظامی هستند، و احتمالا شانس خود را برای رهایی از رژیم در لابلای چنین حمله‌ای‌ جستجو میکنند.

اشکال در اینجاست، که با همین فرضیه‌ها بود که مردم ایران نخست در دام رفسنجانی‌ "میانه رو" افتادند، سپس در دام خاتمی "اصلاح طلب" افتادند، و بالاخره در دام "راه سبز" یا حسین میر حسین افتادند... و هرگاه اول ناامید شدند و سپس و بدینسان سالهای با ارزشی را از دست دادند... و خرابی پشت خرابی و فاجعه پشت فاجعه...

حمله نظامی که هیچ چیزش دست ما ملت نیست - نتیجه‌اش میتواند هزار چیز باشد... اما یک مسئله مشخص است، و آن این است که در صورت چنین حمله‌ای‌، مبارزه ۳۳ ساله بر ضد رژیم اسلامی برای ایرانیان خارج از کشور به پایان می‌رسد. زیرا، اگر تا بحال ایرانیان خارج از کشور حرفی‌ برای گفتن در داخل ایران داشتند، در صورت یک حمله نظامی و هرج و مرج ناشی‌ از آن، برای مردم ایران فرصتی نخواهند ماند که دیگر گوش به حرف ایرانیان خارج از کشور دهند. و این یک فاجعه برای همه ایرانیان آزادیخواه خواهد بود.

مردم ایران میبایستی که تا‌بحال در یک خیزش بزرگ ملی‌ کار را تمام میکردند...

پس از یک حمله نظامی دست KGB در کار خواهد بود، دست MI۶ در کار خواهد بود، دست CIA در کار خواهد بود، دست انواع و اقسام PAN‌ها هم در کار خواهد بود، و دست رژیم تبهکار بازتر از همیشه در کار خواهد بود... پس از این حمله... مگر یک معجزه ما و کشور ما را به سوی آزادی، استقلال، دموکراسی و حکومت قانون ببرد...

ما فکر نمی‌کنیم که آنها (کشور‌های غربی و غیرو) این حمله نظامی احتمالی‌ را طوری انجام داده و پیاده کنند که پیامد آن برای ما ایرانیان آزادی و دموکراسی و حکومت قانون باشد... اگر چنین باشد یا بشود... جدا بقول ما ایرانیان: "خیلی‌ آقایی کرده‌اند."

ایرانیان آزادیخواه خیلی‌ در مورد این بحث مهم غفلت کرده و زمان با ارزشی را از دست داده‌اند ... زیرا مردم ایران یک بار دیگر دارند محاسبات اشتباه در مورد این حمله نظامی میکنند، همانطور که در مورد رفسنجانی‌ اشتباه کردند و ما گفتیم و گوش نکردند، همانطور که در مورد خاتمی اشتباه کردند و ما گفتیم و گوش نکردند، و همینطور که در مورد میر حسین موسوی و جنبش سبز اشتباه کردند و ما گفتیم و گوش نکردند...

و تا زمانی‌ که ایرانیان خارج از کشور از این بازی "سیاست بازی" دست بر ندارند، مردم داخل نیز بناچار دست تنها.. به همین روند این محاسبات اشتباه را ادامه خواهند داد... اشکال در اینجاست که این آخرین محاسبه اشتباه آنها خواهد بود. معلوم نیست که این میهن بینوا تا چند شامی دگر تحمل این همه اشتباه و فاجعه را داشته باشد... لعنت با ۵۷ ها، که هر چه میکشیم از دست شیرین کاری‌های آنها میکشیم ... بیچاره وطن... که از دست این ملت چه‌ها که نکشید...

سرزمین کورش بزرگ را ویران کردید...

به مسلخ میبرند هر دم هزاران غنچه گل را ... کجا شد همت مردانه و بی‌ باکیت چون شد...

شیر و خورشید و تاج

November 07, 2011 02:46:25 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

با درود به همیهنان،

چند نکته در مورد حمله نظامی...

۱- در صورت چنین حمله‌ای‌ بدون تردید رژیم اسلامی تنها و تنها مقصر اصلی‌ چنین حمله‌ای‌ است.

۲- ایرانیان خارج از کشور میبایستی که بسیار پیش از اینها ارتباط و بحث در مورد احتمال چنین حمله‌ای‌ را با ایرانیان مبارز در داخل ایران بر قرار و آنها را قانع میکردند که رهائی ایران بدست خود ایرانیان بهترین راه برای رسیدن به آزادی، دموکراسی، و بهترین تضمین برای حفظ تمامیت ارضی ایران، و در نهایت بهترین تضمین در راه استقلال ایرانزمین میبوده است.

۳- عدم حرکت مردم ایران در این برهه خطیر زمانی‌ نشانگر این است که مردم ایران اکثرا موافق چنین حمله نظامی هستند، و احتمالا شانس خود را برای رهایی از رژیم در لابلای چنین حمله‌ای‌ جستجو میکنند.

اشکال در اینجاست، که با همین فرضیه‌ها بود که مردم ایران نخست در دام رفسنجانی‌ "میانه رو" افتادند، سپس در دام خاتمی "اصلاح طلب" افتادند، و بالاخره در دام "راه سبز" یا حسین میر حسین افتادند... و هرگاه اول ناامید شدند و سپس و بدینسان سالهای با ارزشی را از دست دادند... و خرابی پشت خرابی و فاجعه پشت فاجعه...

حمله نظامی که هیچ چیزش دست ما ملت نیست - نتیجه‌اش میتواند هزار چیز باشد... اما یک مسئله مشخص است، و آن این است که در صورت چنین حمله‌ای‌، مبارزه ۳۳ ساله بر ضد رژیم اسلامی برای ایرانیان خارج از کشور به پایان می‌رسد. زیرا، اگر تا بحال ایرانیان خارج از کشور حرفی‌ برای گفتن در داخل ایران داشتند، در صورت یک حمله نظامی و هرج و مرج ناشی‌ از آن، برای مردم ایران فرصتی نخواهند ماند که دیگر گوش به حرف ایرانیان خارج از کشور دهند. و این یک فاجعه برای همه ایرانیان آزادیخواه خواهد بود.

مردم ایران میبایستی که تا‌بحال در یک خیزش بزرگ ملی‌ کار را تمام میکردند...

پس از یک حمله نظامی دست KGB در کار خواهد بود، دست MI۶ در کار خواهد بود، دست CIA در کار خواهد بود، دست انواع و اقسام PAN‌ها هم در کار خواهد بود، و دست رژیم تبهکار بازتر از همیشه در کار خواهد بود... پس از این حمله... مگر یک معجزه ما و کشور ما را به سوی آزادی، استقلال، دموکراسی و حکومت قانون ببرد...

ما فکر نمی‌کنیم که آنها (کشور‌های غربی و غیرو) این حمله نظامی احتمالی‌ را طوری انجام داده و پیاده کنند که پیامد آن برای ما ایرانیان آزادی و دموکراسی و حکومت قانون باشد... اگر چنین باشد یا بشود... جدا بقول ما ایرانیان: "خیلی‌ آقایی کرده‌اند."

ایرانیان آزادیخواه خیلی‌ در مورد این بحث مهم غفلت کرده و زمان با ارزشی را از دست داده‌اند ... زیرا مردم ایران یک بار دیگر دارند محاسبات اشتباه در مورد این حمله نظامی میکنند، همانطور که در مورد رفسنجانی‌ اشتباه کردند و ما گفتیم و گوش نکردند، همانطور که در مورد خاتمی اشتباه کردند و ما گفتیم و گوش نکردند، و همینطور که در مورد میر حسین موسوی و جنبش سبز اشتباه کردند و ما گفتیم و گوش نکردند...

و تا زمانی‌ که ایرانیان خارج از کشور از این بازی "سیاست بازی" دست بر ندارند، مردم داخل نیز بناچار دست تنها.. به همین روند این محاسبات اشتباه را ادامه خواهند داد... اشکال در اینجاست که این آخرین محاسبه اشتباه آنها خواهد بود. معلوم نیست که این میهن بینوا تا چند شامی دگر تحمل این همه اشتباه و فاجعه را داشته باشد... لعنت با ۵۷ ها، که هر چه میکشیم از دست شیرین کاری‌های آنها میکشیم ... بیچاره وطن... که از دست این ملت چه‌ها که نکشید...

سرزمین کورش بزرگ را ویران کردید...

به مسلخ میبرند هر دم هزاران غنچه گل را ... کجا شد همت مردانه بی‌ باکیت چون شد...

شیر و خورشید و تاج

November 07, 2011 02:39:46 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود برآقای موبدی گرامی وجناب افسوس
سخنانی که می خواهم خدمت شما و هم میهنان عرض کنم را از طریق تلویزیون و اینترنت شنیده ام وخوانده ام مثل بسیاری دیگر.
حدود دوسال پیش، کمتر یابیشتر سازمان خود رهاگران توسط آقای دکتر کورش عرفانی و آقای دکتر بیژن افتخاری تاسیس شد و فعالیت هایش را در جهت آموزش جامعه برای مقابله با رژیم ننگین اسلامی آغاز کردند و در تلویزیون پارس نیز همچنان برنامه هفتگی بطور زنده دارند. باور ندارم که این سازمان آنگونه که شما می فرمایید باشد. شما را به مقالات پیشین آقای کوروش عرفانی و آقای بیژن افتخاری در همین سایت حزب مشروطه ایران ارجاع میدهم. و لینک سایت سازمان خودرهاگران را نیز در اختیارتان قرار میدهم. برای من جالب اینجاست که چرا به مقالات پیشین این آقایان هیچ پاسخی ندادید. جناب افسوس که در تاریکی تشریف دارند و یک ساعت دیگر می تواند بجای نام افسوس، مثلاً باهر نام دیگری ... و چیز دیگری بنویسد. بنابراین جناب افسوس را از صف مخاطبانم قلم می گیرم. چون هویت جناب افسوس ها می تواند هر چیزی باشد. حتی میهن پرست تر از بسیاری دیگر اما با آقای موبدی گرامی که با نام وهویت واقعی می نویسد بسیار متفاوت می باشد.
آقای موبدی عزیز و گرامی پس از اینکه مقاله آقای عرفانی و افتخاری را خواندید و از سایت خودرهاگران دیدن فرمودید ، خواهش می کنم نظرتان را بنویسید. از جنابعالی بی نهایت سپاسگرار می شوم.

عنوان مقاله ( باوجدان های ایرانی متحد شوید)از دکتر کوروش عرفانی لینک

http://irancpi.net/digran/matn_4715_0.html

عنوان مقاله(چه برسرایران خواهد آمد؟) ازدکتربیژن افتخاری. لینک

http://irancpi.net/digran/matn_4629_8.html

سایت ( سازمان خودرهاگران) لینک
http://khodrahagaran.org/Fa/

امیدوارم بزودی نظر آقای موبدی گرامی را در ارتباط با سه لینک بالا را در زیر همین مقاله بخوانم وبیاموزم. به امید آزادی ایران

با احترام
کاوه یزدانی
پاینده ایران وملت ایران



November 07, 2011 11:35:01 AM
---------------------------

بهمن زاهدی

با دورود به افسوس گرامی

من شرمم نمی‌شود که کار گروهی را که به آینده احتمالی ایران می‌نگرد در سامانه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) درج کنم، حتا اگر از سازمان مجاهدین باشند که نیستند.
آنانی باید شرمشان بشود، که با جلادان دیروز جمهوری‌اسلامی و دزدان و دروغ‌گویان امروزی جمهوری‌اسلامی همکاری، معامله، مصاحبه و همزیستی می‌‌کنند.
هر چه را که در این سامانه می‌بینید با کمک آقای همایون گوشه به گوشه و ذره به ذره درست کرده‌ایم. او روزنامه‌نگاری را به من یاد داد. ای کاش آنان که ادای روزنامه‌نگاری حرفه‌ای می‌کنند. درس‌های اولیه خود را در پیش او تکرار می‌کردند و کمی مُدرن می‌شدند.

برای ما هیچگونه تجاوز نظامی به کشورمان قابل قبول نیست و مخالفت خواهیم کرد و برای دفاع از کشور هنوز هم به گفته آقای همایون مبارزه را بصورت محدود کنار گذاشته و به دفاع از تمامیت ارضی کشور خواهیم پرداخت. همانگونه که زلزله و سیل را هم نمی‌خواهیم. ولی با دعا کردن و استخاره کردن نمی‌توان جلوی سیل و زلزله را گرفت باید برای اینگونه حوادث از قبل آماده بود و آماده شویم حتا اگر سیل نیاید و زلزله هم تا چند قرن دیگر در کشورمان اتفاق نیافتد.

بعد هم در این حزب کسانی هستند که می‌توانند این سامانه را کُنترل کنند. شما ادای پدرخوانده حزب را در نیاورید بشما نمی‌آید.

ارادتمند
بهمن زاهدی

November 07, 2011 11:21:20 AM
---------------------------

افسوس

آقایان شورای مرکزی حزب مشروطه

خطری که امروز میهن ما را تهدید می کند همانند جهار سال پیش در زمان ریاست جمهوری بوش می باشد. بعد نیست به مطالب درج شده در ستون از دیگران سایت در جهار سال پیش نظری بیفکنید و با مطالب امروز سایت مقایسه کنید. آیا واقغا شرم آور نیست سایت حرب مشروطه ایران که در سر ستوان آن نام و تصویر زنده یاد داریوش همایون درج می باشد مبلغ و مروج چلبی ها، مجاهدین و جنگ طلبان شده باشد. آیا پاسخی برای این مسئله دارید؟
آیا در این حزب کس دیگری نیست که این سامانه را کنترل نماید.

November 07, 2011 09:43:47 AM
---------------------------

م.موبدی

این نوشته جنگ طلبانه٫ زبونانه٬ تسلیم طلبانه و واگذاری کشور به هجوم بیگانگان واقعا شرم آور است. گویی بلندگوی مجاهدین است که سر از سامانه حزب مشروطه ایران بدر آورده است

November 07, 2011 08:42:30 AM
---------------------------

حق


آی نهاد مردمی که می گویید:-
؛آیا سناریو یک جنگ نظامی در ایران امکان پذیر است؟ تلاش تک تک ما ایرانیان در داخل و خارج از کشور و با تمام تنوع دیدگاه های سیاسی مان باید بر روی این متمرکز باشد که از وقوع یک حمله ی نظامی به کشورمان جلوگیری کنیم. ؛

چگونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اول به این بخش بپردازید قبل از آنکه بپذیرید که تجاوز به ناموس ما اجتناب ناپذیرست و اینکه در صورت وقوع این تجاوز به ناموس ما ملت باید یکماه آذوقه خود را از حالا تدارک ببیند. شماها را چه شده است!!!!!!! با اینهمه درجات تحصیلات عالیه که دارید اینست راه حل های شما!!!!!!!!!! واقعا که!!!!!!!!!!

چرا اول با تماس با همه رسانه ها، شخصیت های سیاسی، احزاب و گروههای سیاسی بواقع ایرانی که متعهد به ایران که ایران برایشان بالاتر از هر چیزست و مخالف چنین جنگ نابرابر علیه ایران بر باددهی هستند یک جبهه ضد جنگ و تجاوز به ایران را تشکیل نمی دهید!!!!!!!!!!!چرا به مردم آدرسهای غلط می دهید که چگونه رادیو و تلویزیون و فرودگاه تسخیر کنند!!!!!!!!! اگر در سال ۵۷ اینچنین شد همان امریکایی ها تدارکاتش را از فبل چیده بودند و دیدیم آن فرودگاهها و رادیو تلویزیون و اسلحه ها بدست چه جانیانی افتاد.

اگر بواقع نه شما جنگ می خواهید و نه آن ناتو و اسرائیل، چرا با تقویت ارتباطات و اطلاع رسانی های گسترده به ملت ایران نمی گویید که بعنوان نشان دادن مخالفت شان با کلیت رژیم روزهای جمعه در منازل شان تحصن کنند تا دنیا ببیند که ملت ایران کلیت این رژیم را نمی خواهد، با تروریسم و تروریست پروری این رژیم مخالف است و صد در صد با دستیابی این رژیم به سلاح اتمی مخالف است!!!!!! در اینصورت موفقیت این طرح دیگر رژیم نخواهد توانست از طرف ملت رجز خوانی کند و ادعای مشروعیت کند. در اینصورت دنیا می تواند این رژیم را نامشروع و غیرمعتبر اعلام کند که معامله با آن بی معناست. دمش را بگیرد و از سازمان ملل با اردنگی بیرونش کند.....حتما که لازم نیست ملت به خیابانها بیاید و کشته بدهد. با تحصن در خانه ها در روزهای تعطیل همان پیامی را می توان رساند که با حضور در کف خیابانها بدون دادن کشته. یکبار به مدت ۸ ماه جنبش سبز ملت ایران در سال ۸۸ به خیابانها آمد و همه پیامهایش را داد ولی اعضاء ناتو و اسرائیل و چین و روسیه را خوش نیامد و همه دست به دست هم دادند و در کنار رژیم کهریزکی ایستادند و ما ملت را سرکوب کردند چون هیچکدامشان حاضر نیستند با ملت ایران معامله کنند چون خوب می دانستند و می دانند معامله با ملت ایران همانا و پایان چپاول و غارت و تکه پاره کردن ایران همانا. اینها نمی خواهند با ملتی معامله کنند که معنای منافع ملی خود را دریافته است و بدنبال معاملات پایاپای و بدنبال دمکراسی و حقوق بشرست در کشور خود می باشد. اینها می خواهند با تبهکارانی معامله کنند که منافعشان را یعنی چپاول و غارت مملکت ما را برایشان میسر می سازند مثل آن خمینی گجستک و این احمدی نژاد و این خامنه ای و این خاتمی بی شرف بزدل. اگر عقل تان بیشتر از من می رسد راهکارهای دیگری را نشان دهید. دروغ و دغل غرب و اسرائیل را باید نشان داد که علاقه ای به معامله با ملت ایران را ندارد و بنابراین هر گونه تجاوزش به آب و خاک ایران غیر قابل توجیح و نامشروع است. نگرانیهایش هم همه دروغند چون اگر راست بودند از ملت ایران حمایت می کردند که نکرده و نمی کنند چون فقط و فقط بدنبال چپاول و غارت ایران و تکه پاره کردن ایران هستند.

کاوه یزدانی کاملا درست می گوید. درود بر او و شرم بر همه کسان و احزاب و نهادها و گروهها و رسانه هایی باد که یک جبهه ضد جنگ علیه ایران را تا به حال تدارک ندیده اند و منبعد تدارک نمی بینند.

November 07, 2011 02:10:07 AM
---------------------------

بهمن زاهدی

دورود بر شما شاهین گرامی

من حتا با حمله قافلگیرانه محدود هم مخالفم، چون این عمل باعث از این رفتن هموطنانم می‌شود. با دخالت خارجی ما نمی‌توانیم جمهوری‌اسلامی را برانداریم. بیگانگان بفکر منافع خودشان می‌باشد. خسارت حمله محدود کمتر از حمله همه‌جانبه نیست. اگر فکر می‌کنید در یک حمله نظامی محدود فقط صنایع اتمی خسارت پیدا می‌کند و مردم صدمه نمی‌بینند اشتباه می‌کنید. پخش شدن غبارهای اتمی وضعیت کشور را به هم خواهد زد و صدمات آن دراز مدت در ایران خواهد ماند. در این رابطه می‌توانیم بیشتر بحث کنیم.

ارادتمند
بهمن زاهدی

November 06, 2011 09:44:02 PM
---------------------------

شاهین

نباید از لغت جنگ برای این عمل غربیها استفاده کرد.ایران مانند عراق نیست این حمله ی غافلگیرانه خواهد بود و باعث می شود انسجام نیروهای سرکوبگر رژیم از بین رفته و با شورش مردم از داخل کار رژیم ظرف مدت چندروز رژیم برای همیشه زمینگیر ونابود خواهد شد.
البته باید این شورش رهبر داشته باشد رهبری که خواهان پرچیده شده حکومت آخوندی بطور کامل باشد نه مثل موسوی وکروبی که جنبش جوانان را به انحراف کشاندند

November 06, 2011 09:29:36 PM
---------------------------

بهمن زاهدی

دورود بر محمد گرامی

هموطن عزیزم منظور از درج این نوشته فقط اطلاع رسانی می‌باشد و مواضع حزب را بیان نمی‌کند. حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) مشخص است. این حزب با حمله نظامی به کشورمان مخالف و بارها موضع خود را مشخص و شفاف بیان کرده است. برای فشار آوردن به جمهوری اسلامی تحریم‌های هوشمندانه موثرتر خواهد بود ولی این تحریم‌ها را انجام نمی‌دهند.
ارادتمند
بهمن زاهدی

November 06, 2011 07:18:35 PM
---------------------------

محمد

سلام حداقل اون ارم شیروخورشید رو ببینید و اینطور اب به اسیا به جنگ بریزید.ننگ.

November 06, 2011 05:44:45 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites