چرچیل گفته بود: «پردۀ آهنین» و هیلاری کلینتون میگوید: «پردۀ الکترونیک». او این ترم سیاسی را در توضیح شرایط ایران، ضرب کرد؛ عبارتی که تنها یک بازی زبانی نیست. به این ترتیب کلینتون، گفتمان نوینی را برای کلید زدنِ دور تازهای از دیپلماسی آمریکا در برابر ایران مطرح کرده است؛ گفتمانی که پیش از او چرچیل در سال ۱۹۴۶ با به کار بردن عبارت «پردۀ آهنین» برای تبیین و توضیح «جنگ سرد» در برابر شوروی آغاز کرد.
جنگ سرد یا گرم؟ بالاخره آمریکا و دیگر متحدانش در برابر ایران به کدام یک متوسل خواهند شد؟ این روزها اظهار نظر مقامهای اسرائیلی، بریتانیایی، فرانسوی و آمریکایی بیش از هر چیز کفۀ جنگ گرم با ایران را در ترازوی تصمیمگیری سنگینتر کرده است. اما این اظهارنظرهای جنجالی چقدر بر وقوع یک جنگ گرم کلاسیک دلالت میکنند؟
شاید بهتر باشد برای بهدست آوردن تصویر روشنتری از آنچه در کانونهای تصمیمسازی و گفتمانسازی میگذرد به اظهارنظری اشاره کنیم که تقریبا هیچ رسانهای بر روی آن توقف نکرد؛ اظهارِ نظری از هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجۀ آمریکا در گفتوگو با تلویزیونهای فارسی صدای آمریکا و بیبیسی.
گفت و گو یا کمپین؟
گفتوگوی هیلاری کلینتون در این دو تلویزیون بیش از هرچیز به کمپینی میمانست که در یک روز مشخص قرار بود گفتمان نوینی را برای کلید زدن دور تازهای از دیپلماسی آمریکا در برابر ایران مطرح کند. هیلاری کلینتون نه تنها در این دو گفتوگو هیچ تغییری در نوع آرایش، زیورآلات و لباسهایش نداد؛ بلکه محور اصلی حرفهایش هم چندان متفاوت نبود.
از میان محورهای مختلف حرفهای وزیر امور خارجه آمریکا، ما بیش از هر چیز با این عبارت کار داریم: «پردۀ الکترونیک».
هیلاری کلینتون به تلویزیون فارسی صدای آمریکا گفت: «ما در پی درگیری با رژیم ایران نیستیم. بلکه خواهان حمایت از مردم ایرانیم. ما از خارج از ایران سعی میکنیم پشتیبانی خودمان را از مردم ایران نشان بدهیم و این را نشان بدهیم که به خواستها و آرمانهای آنها احترام میگذاریم و از راه تلاش برای از بین بردن پرده الکترونیکیای که حکومت ایران برای آنها ایجاد کرده میخواهیم به آنها کمک کنیم و همین طور از راه تبادل دانشجو. من چند ماه پیش اعلام کردم ما تسهیلاتی برای صدور روادید در نظر گرفتیم. در حال راه اندازی سفارت خانهای مجازی در تهران هم هستیم که تارنامایی دارد که مردم میتوانند به آن مراجعه کنند و اطلاعات بگیرند. هدف من از صحبت امروز با شما این است که با روشنی کامل به مردم ایران و به ویژه به جمعیت جوان آن کشور بگویم ما با شما سر دعوا نداریم.»
او همچنین در گفتوگو با تلویزیون بیبیسی فارسی ضمن تأکید بر تلاش برای دستیابی به فناوریهایی که بتوانند بر فیلترینگ سایتهای اینترنتی و ارسال پارازیت از سوی جمهوری اسلامی فائق آیند، گفت: «حکومت در ایران یک پردۀ الکترونیکی کشیده و در قرن بیست و یکم دارد معادل یک سیم خاردار یا دیوارهای آهنینی که شوروی داشت ایجاد میکند و میخواهد تمام امور و زندگی شهروندان را کنترل کند.»
ترازوی دو گفتمان جنگ «گرم» و «سرد»
هدف هیلاری کلینتون از این گفتمان سازی که طرح نوعی «جنگ سرد نوین» است، چیست؟ عبارت پردۀ الکترونیکی که او به کار میبرد و به نوعی قرینه سازی تاریخی میان دیوار آهنین شوروی و پردۀ الکترونیک ایران دست میزند چه چشم اندازی را در آیندۀ روابط این دو کشور ترسیم خواهد کرد؟
در این قسمت از برنامۀ «زمینهها و زمانهها» سه کارشناس میهمان ما هستند که به این پرسشها و پرسشهای دیگر پاسخ میدهند. آقایان دکتر مهدی مظفری (استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه) از دانمارک، مجید محمدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ساکن نیویورک از آمریکا و دکتر علی علیزاده، استاد فلسفۀ سیاسی دانشگاه در لندن میهمان ما هستند.
تقابل آمریکا با ایران در دو جبهه
مجید محمدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسیِ ساکن آمریکا درپاسخ به این پرسش که هدف هیلاری کلینتون از طرح موضوع «پردۀ الکترونیک» و مقایسۀ استراتژی های ارتباطات در ایران امروز با «دیوار آهنینِ» شوروی میگوید: «فکر میکنم مهمترین نکتۀ سخنان خانم هیلاری کلینتون این بود که تقابل آیندۀ آمریکا و جمهوری اسلامی یک تقابل نظامی نخواهد بود. با وجود اینکه عوامل بسیاری چون، اظهارنظر مقامهای اسرائیلی، گزراش آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد فعالیتهای هستهای ایران و افشاگری طرح توطئۀ ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا را به نوعی قرینهای برای وقوع یک جنگ نظامی میگیرند، اما من معتقدم این مقابلۀ نظامی بسیار بعید به نظر میرسد. مقابلۀ ایران و آمریکا در میان مدت یا در درازمدت در دو حیطۀ مقابلۀ «ایدئولوژیک» و مقابله بر سر «نفوذ و سلطه» خواهد بود. اتفاقا تعبیری که خانم کلینتون هم استفاده میکنند به خوبی این تقابل را نشان میدهد.»
محمدی ادامه می دهد: کاری که آمریکاییها در دوران جنگ سرد هم علیه شوروی انجام دادند همین بود. عبارت «پردۀ الکترونیکی» و مقایسۀ آن با دیوان آهنین شوروی که خانم کلینتون استفاده میکند دقیقا به چیزی شبیه همان دوران اشاره دارد. منتها چون ما در دوران جنگ سرد نیستیم و مرزهای جغرافیایی چندان مطرح نیستند و ایران هم مرزهای جغرافیای خود را نبسته است عموما بحث بر سر جریان آزاد اطلاعات و مبادله و انتقال اطلاعات است که عبارت «پردۀ الکترونیکی» به خوبی بیانگر آن است.»مجید محمدی سه عامل «برابری نسبی دیگر کشورهای جهان با پیشرفت های زیرساختی آمریکا»، « وضعیت اقتصاد در آمریکا» و «انتخابات ریاست جمهوری» در ماه نوامبر سال آینده را از عواملی دانست که مانع از بروز یک حملۀ نظامی به ایران خواهد شد و تقابل در سطح یک جنگ نرم باقی خواهد ماند.
مجید محمدی در مورد دستاوردهای جنگِ درازمدت و سرد برای ایران و آمریکا معتقد است ایران همچون گذشته به هویت سازی برای خود از راه تقابل با آمریکا خواهد پرداخت و در این مسیر به یک تقابل ایدئولوژیک دست خواهد زد تا اسلامگرایی را در برابر لیبرال-دموکراسی تقویت کند. همچنین ایران از نبردهای پراکنده و تنش در آمریکای لاتین، شمال آفریقا و خاورمیانه استقبال و حمایت خواهد کرد.
او آمریکا را به دنبال ثبات و تداوم نفوذ در منطقه می داند که در این برهه با چالش بزرگی روبه رو شده است و تداوم جنگ سرد برای آمریکاییها به این معنا خواهد بود که از نفوذ ایران در منطقه کم کرده و ثبات سیاسی را در کشورهای منطقه افزایش دهد.
مجید محمدی «پردۀ الکترونیک» را مدلی می داند که بر انتقال و تبادل اطلاعات استوار شده است تا روابط میان دو ملت را افزایش و فاصلۀ میان آنها را کاهش دهد.
فرستادن سیگنال برای اپوزیسیون ایرانی
علی علیزاده، استادِ فلسفۀ سیاسی در لندن معتقد است از سال 2001 چیزی شبیه به یک جنگ سرد کوچک در میان آمریکا و ایران در جریان است. اما اکنون انقلاب در کشورهای عربی مولفه های تازه تری را به روابط پیشین این دو کشور افزوده و آمریکا و کشورهای غربی به دنبال خنثی کردن انرژی سیاسی ای هستند که بر اثر این انقلاب ها آزاد شده است. او ورود آمریکا و غرب به لیبی و تدارک برای انجام عملیاتی مشابه لیبی در سوریه را گام فعالانۀ غرب دانست.
علیزاده ایران را در منطقه یک مانع و سد اصلی در برابر جهانی شدنِ لیبرال دموکراسیِ همراه با بازار آزاد می داند و با این تحلیل، جهتِ گفتمان سازی آمریکا دربارۀ تحولات داخل ایران را دارای چنین مسیری می داند: «کافی است شما تصویری را که از ایران دارید از ندا آقاسلطان به سکینه آشتیانی تغییر بدهید و تصویری هم از مردم منفعل و نیازمند کمک نشان بدهید. در عین حال کافی است بخشی از اپوزیسیون ایران هم به سمت دادن چراغ سبز به آمریکا برود و چند خیزش هم در ایران داشته باشیم. در چنین شرایطی غرب حق خودش خواهد دانست که از یک جنگ سرد به سمت یک جنگ گرم (البته از نوع زمینی و کلاسیک) نزدیکتر است. که چنین اتفاقی یک خطر بزرگ برای جنبش دموکراسی خواهی ایران خواهد بود، چون در ۳۰ سال گذشته هرگاه ما از مقابلۀ ایدئولوژیک به سمت مقابلۀ نزدیکتر و نظامیتر رفتهایم (از مسألۀ طبس در سال ۱۳۵۹ تا دهه شصت و هفتاد) این دست حکومت اقتدارگرای ایران را برای سرکوب بازتر گذاشته است.»
احتمال وقوع یک حملۀ نظامی بر اساس «دستور پخت» جدید
«ما نباید امکان جنگ را منتفی بدانیم. از سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ که از درون پارادیم جنگ طلبانۀ دولت جمهوری خواه آقای بوش بودیم تا به امروز، این حجم فشرده و متمرکز از حملۀ تبلیغاتی علیه ایران را از طرف اسرائیل، کشورهای اروپایی و آمریکا را به صورت همزمان نداشتیم. یک خوانش این است که مجموع این حملههای تبلیغاتی، یک بلوف و فشار است تا هفتۀ آینده که جلسۀ آژانس بین المللی انرژی اتمی تشکیل میشود، دور تازۀ تحریمها علیه ایران را مطرح کنند تا به این ترتیب چین و روسیه هم در شورای امنیت، برای جلوگیری از وقوع یک حملۀ نظامی از این تحریمها دفاع کنند.»
علیزاده اضافه میکند: «اما باید به یاد بیاوریم در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ هم ما هر روز با امکان جنگ با عراق روبه رو بودیم و بسیاری از تحلیل گران معتقد بودند جنگی اتفاق نخواهد افتاد. اما جنگ شد و برای آنکه جلوی جنگ را بگیریم دیگر بسیار دیر بود. اکنون دیگر شکل جنگ هم عوض شده است. ما با چیزی شبیه جنگ در عراق روبه رو نخواهیم بود. حتی معتقدم در لیبی هم یک جنگ و مداخلۀ نظامی کلاسیک روی داد و ما ممکن است با شکلی از آن مواجه باشیم.»
علیزاده همچنین به سخنان وزیر امور خارجۀ آمریکا در مورد شیوۀ نوین حمایت یا مشارکت و مداخلۀ آمریکا در ارتباط با جنبش های دموکراسی خواه اشاره کرده و گفت: «حرف خانم کلینتون در مورد مواد لازم برای «دستور پخت» یک لیبی دیگر، نوعی ارسال سیگنال برای اپوزیسیون ایرانی بود که اگر شما یک خیزش دیگر داشته باشید و در آن صورت امکان دفاع و مداخلۀ نظامی آمریکا و همپیمانانش خواهد بود تا آن موقع به دلیل تفاوت دولت آقای اوباما با دولت آقای بوش حملۀ یک طرفۀ نظامی رخ نخواهد داد.»
این استاد فلسفۀ سیاسی در مورد هدف هیلاری کلینتون از طرح موضوع پردۀ الکترونیک و مقایسۀ آن با دیوار آهنین در دوران جنگ سرد و شوروی گفت: «در مورد مسألۀ پردۀ الکترونیک باید گفت کمک آمریکا به کشورهای غربی به گردش آزاد اطلاعات در ایران در همین دو سال گذشته هم بوده و پیش از آن هم بوده است. بنابر این چه امکانی بیشتر از این میخواهند فراهم کنند؟ و این گردش آزاد اطلاعات در نبود یک خیزش واقعی مردمی در داخل ایران چه کمکی میتواند بکند؟»
نشانیهای تاریخی جنگ سرد و بازشناسی آن در گفتمان «پردۀ الکترونیکی»
مهدی مظفری، استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانمارک نیز برای رمزگشایی از گفتمانی که هیلاری کلینتون مطرح میکند به بازخوانی تاریخی جنگ سرد پرداخت و گفت: «اصطلاح جنگ سرد به روابط دو بلوک شرق و غرب از پایان جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۹۱ اطلاق میشود. در پایان جنگ جهانی دوم ارتش سرخ حاضر نشد از نیمی از اروپا (اروپای شرقی) خارج شود و بر آن شد که کشورهای لهستان، مجارستان، چک واسلواکی و... را به کشورهای کمونیستی تبدیل کند که این کار را هم کرد و در همان دوران (۱۹۴۶) بود که چرچیل در یکی از دانشگاههای آمریکا در سخنرانی خود گفت از دریای بالتیک در شمال اروپا تا دریای آسیاتیک در جنوب اروپا یک «پردۀ آهنین» فرو افتاده است که ما در فارسی این اصطلاح پرده را به دیوار تبدیل کردیم و اتفاقا خانم کلینتون هم اصطلاح پرده (curtain) را به کار برده است.»مظفری ادامه میدهد: «در این رابطه بود که تئوری دکترین آمریکا در برابر نفوذ و گسترش استالین توسط جرج کنن، کاردار سفارت آمریکا در مسکو شکل گرفت که به وزارت خارجۀ آمریکا تلگراف مفصلی فرستاد که در آن از اصطلاح «containment» (مهار و کنترل) استفاده کرده بود. و این اصطلاح باز هم همان چیزی است که خانم کلینتون به آن اشاره کرده است. یعنی جلوگیری از نفوذ حریف طرف مقابل و سد کردن راه او؛ که این استراتژی تا سال ۱۹۹۱ که اتحاد جماهیر شوروی درهم شکست، ادامه داشت.»
مظفری همچنین در مورد شاخص ها و مولفه های اصلی جنگ سرد توضیح داد: «اما در مورد شاخصهها و مولفههای جنگ سرد باید بگویم. یک محور ایدئولوژیک است که یک نبرد جانانه بین لیبرالیسم دموکراتیک و کمونیسم استالینی درگرفت که کمونیستها از یک نظر دست بالا را داشتند. به این خاطر که نه تنها نیمی از اروپا را گرفته بودند، بلکه در باقی کشورهای اروپای غربی مانند فرانسه، ایتالیا، آلمان هم احزاب کمونیستی بر روی کار آمده بودند. میتوان گفت این احزاب کمونیسیتی حکم ستون پنجم شوروی در کشورهای غربی را داشتند. البته برخی از این احزاب هم خواستار استقلال بودند. این یک شاخصۀ ایدئولوژیک جنگ سرد بود. اما شاخص دیگر آن شاخصۀ اتمی بود. وقتی چرچیل در سال ۱۹۴۶ این سخنرانی را ایراد کرد هنوز استالین به بمب اتمی دست نیافته بود. به همین خاطر است که برخی از مورخین معتقدند که جنگ سرد از آذربایجان آغاز شد.»
او افزود: «آندره فونتن که دو جلد کتاب در مورد جنگ سرد نوشته، معتقد است این التیماتیوم هنری ترومن، رییس جمهور وقت آمریکا به استالین بود که قدرت اتمی خود را به رخ او کشید و گفت حملۀ اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی را فراموش نکنید. ما صاحب بمب اتمی هستیم و شما بمب اتمی ندارید. با این تهدید آمریکا از شوروی خواست تا ارتش خود را از آذربایجان بیرون بکشد.»
این بازدارندگی اتمی باعث شد، جنگ به یک جنگ سرد تبدیل شود و دو بلوک شرق و غرب به جنگ کلاسیک روی نیاورند. نتیجۀ این اتفاق جنگهای مع الواسطه بود. از کره شمالی تا بحران کوبا و جنگهای دیگری که در آفریقا و آسیا رخ میداد در واقع جنگ غیرمستقیمی میان دو بلوک شرق و غرب بود.
نبرد لیبرال-دموکراسی و اسلامیسم میان ایران و آمریکا
مظفری همچنین در مورد شاخص ها و مولفه های اصلی جنگ سرد توضیح داد: «اما در مورد شاخصهها و مولفههای جنگ سرد باید بگویم. یک محور ایدئولوژیک است که یک نبرد جانانه بین لیبرالیسم دموکراتیک و کمونیسم استالینی درگرفت که کمونیستها از یک نظر دست بالا را داشتند. به این خاطر که نه تنها نیمی از اروپا را گرفته بودند، بلکه در باقی کشورهای اروپای غربی مانند فرانسه، ایتالیا، آلمان هم احزاب کمونیستی بر روی کار آمده بودند. میتوان گفت این احزاب کمونیسیتی حکم ستون پنجم شوروی در کشورهای غربی را داشتند. البته برخی از این احزاب هم خواستار استقلال بودند. او همچنین قدرت اتمی آمریکا در دوران جنگ سرد را عامل برتری این کشور بر شوروی دانست که به بمب اتمی هنوز دسترسی پیدا نکرده بود.
این استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل در مورد گفتمانِ برنده و بازنده در جنگ سرد، میان شوروی و آمریکا گفت: «به طور کلی برندۀ اصلی جنگ سرد دموکراسی لیبرال بود. البته این یک روند است که نمیتوان گفت هنوز دموکراسی-لیبرال تمامی جهان را در بر گرفته است و اگر به آمار و ارقام و مشخصههایی که در مورد توسعۀ دموکراتیک در جهان نگاه کنیم هنوز دو سوم از جهان غیر دموکراتیک هستند. ولی این روند وجود دارد و در برابر این روند، ایدئولوژی دیگری مانند مارکسیسم یا سوسیالیسم که پیش از این وجود داشت دیگر وجود ندارد. تنها ایدئولوژی آلترناتیوی که وجود دارد تنها همین اسلامیسم است که آن هم به خاطر ضعفهای متعددی که دارد نمیتواند آلترناتیو پوینده و توانایی در برابر لیبرال-دموکراسی باشد.
اما درسی که میتوان از این جنگ گرفت این است که یک کشور هر چقدر هم که از لحاظ تسلیحاتی پیشرفته باشد اما از دو منظر اقتصادی و آزادیهای اجتماعی اقتدار و مشروعیت نداشته باشد، در رقابت ایدئولوژیک شکست خواهد خورد.»
هر سه کارشناس در این قسمت از برنامۀ «زمینه ها و زمانه ها» به بررسی استراتژی های آمریکا در ارتباط با ایران و امکان عملی شدنِ هر یک از این استراتژی ها و گفتمان ها دربرابر این کشور پرداخته اند که در فایل صوتی میتوانید به صورت کامل این بحث ها را بشنوید.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|