جهان هفته پرجنجالی را پشت سر گذاشت، هفته ای که وقایع مهمی در ارتباط مستقیم با ایران به وقوع پیوست و دیگر رویداد های بین المللی نیز به گونه ای غیر مستقیم در تعیین سرنوشت ایران مؤثر خواهند بود. نیمه شکست ملاقات سران بیست کشور بزرگ که به «جی بیست» معروف شده است نتوانست حتی بخشی از انتظاراتی که شرکت کنندگان خواستارآن بودند را برآورده کند.
در واقع می توان گفت این نشست که در مورد آن انتظارات بسیار سنگینی ایجاد شده بود به علت آن چه در یونان به وقوع پیوست تا حدود زیادی از مسیر مورد انتظار خارج شد. در این گرد همایی قرار بود چند مسأله مهم و حیاتی مورد بحث و احتمالاً توافق قرار گیرد. مسأله یونان یک مسأله جنبی بود که همه امیدوار بودند پیرو توافق های قبلی بین آلمان و فرانسه و تأیید آن از سوی دیگر پانزده دولت عضو اتحادیه پولی اروپا موقتاً خاتمه یافته تلقی شود.
از این رو بر مبنای آن که فوریت مسأله بحران یونان منتفی شده است و سقوط مالی آن کشور اقتصاد جهانی را تهدید نمی کند، گروه بیست برای خود دستور جلسه بسیارجالبی تهیه کرده بودند. در مرحله اول قرار بود که این نشست در مورد مشکل بیکاری در دنیا راه کار و استراتژی جدیدی عرضه کند. در این مسیر قرار بود هفت کشور بزرگتر این جمع، یعنی آمریکا، چین، ژاپن، آلمان، فرانسه، انگلستان و هند، با تنظیم بودجه و دیگر سیاست های مالی و اقتصادی خود نوعی همگامی و همراهی بیشتری پیشه کنند. همچنین مسأله سلامت بانک ها، با رعایت مقررات جدید در مورد افزایش سرمایه و نظارت بیشتر، در دستور کار بود. معضل دیگری که جامعه بین المللی مدتهاست در انتظارچاره جوئی در مورد آن می باشد مسأله ارز و نقش دلار در اقتصاد جهانی است. امید آن بود که بشود در این نشست سرانجام راهی پیدا کرد تا «روبل» روسیه ، «یوآن» چین و «روپی» هندی نیز به همراهی دلار در "سبد" نوینی به عنوان پول جهانی جانشین دلار شوند و در ارتباط با این مسأله آن چه که به نام "حق برداشت ویژه" (Special Drawing Rights) در صندوق بین المللی پول وجود دارد توسعه یافته و به تدریج به عنوان پول جهانی شناخته شود. البته این مطلب بسیار پیچیده است و از این رو سال ها است مورد بحث و مذاکره میباشد. احتمال این که توافق نهائی در چنین جلسات کوتاه مدت سران کشورهای بزرگ حاصل شود چندان زیاد نبود. از زمان پایان سیستم « برتون وودز» در سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج تا کنون صحبت از بازنگری ساختار پولی جهان در جریان بوده است و این امید می رود که با توسعه صندوق بین المللی پول سرانجام برای بخشی از این مشکل راه حلی یافت شود. مطلب دیگری که در دستور کاراین نشست قرار داشت سرنوشت کشورهای فقیر و به ویژه خطر کمبود مواد غذایی وپیشگیری از قحطی بود که آن هم بی نتیجه ماند. در واقع می توان گفت به جز انبوهی از حرف، مقداری تشریفات و تعارفهای متداول، رهبران بیست کشور بزرگ به نتایج چندان ملموسی نرسیدند.
اندرپس پرده گفتگوی من و توست....
این ظاهر قضیه بود، اما آن چه نباید فراموش کرد مذاکرات پشت پرده بین سران کشور های بزرگ است. در حالی که ظاهراً روز اول این جلسه دو روزه در شهر «کان» در جنوب فرانسه با اعلام غیر متظره رفراندوم از سوی نخست وزیر یونان، از مسیر خود خارج شد اما بعید به نظرمی رسد که در پس پرده، سران پنج کشور بزرگ بیکار نشسته باشند. چنین فرصتهائی برای مبادله نظر و قول و قرار مستقیم میان سران، بدون حضور کنجکاوانه نمایندگان رسانه ها، بسیار مغتنم است. در اوضاع و احوال کنونی جهان، احتمالاً یکی از مواردی که بیش از همه مورد توجه روسیه، آمریکا، چین، فرانسه و انگلستان، یعنی پنج کشور عضو دائمی سازمان ملل است پیرامون مسائل خاورمیانه و به ویژه مسأله سلاح هسته ای و دیگر نگرانی های مربوط به ایران دور می زند. زمانی که سران این کشورهای سرنوشت ساز جهان در پشت درهای بسته مشترکاً و یا دو به دو ملاقات می کنند و همه آن ها از آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی هسته ای با خبر هستند، بعید به نظر می رسد که میان کشورهای غربی از سویی و روسیه و چین از سوی دیگر، مذاکره وحتی نوعی توافق ضمنی صورت نگرفته باشد. سوای مسأله هسته ای و ایران، اما در ارتباط با آن، تداوم خونریزی در سوریه، آینده لیبی نیز نمی تواند مورد بحث قرار نگرفته باشد. چند هفته ای طول خواهد کشید تا از ظواهر امر بتوان به نتایج و ماهیت این مذاکرات محرمانه میان سران پی برد، در حالی که برای اطلاع کامل از جزئیات آن باید حد اقل سی سال انتظار کشید، تاخاطرات نوشته شود و پاره ای از اسناد منتشر شوند.
در شرایط امروز دنیا یگانه زمانی که در مقایسه با تاریخ گذشته می تواند تا حدودی مشابه رویارویی امروز قدرت های بزرگ باشد همان داستان استقرار موشک های روسی در کوبا و عکس العمل پرزیدنت کندی در سال هزار و نهصد و شصت و یک است. آن چه آن روز به وقوع پیوست در شرایطی بسیار متفاوت از امروز روی داد. روسیه هنوز کشوری بود کاملاً بسته و خروشچف به عنوان رهبر شوروی بسیار متمایل به قدرت نمائی بود. او که رئیس جمهور جوان آمریکا، جان کندی را طی اجلاس بسیار کوتاهی در وین ملاقات کرده بود، وی را چندان جدی نمی گرفت و گمان می برد که با استقرار موشک های خود در کوبا همان وضعی را برای آمریکا پیش خواهد آورد که در ترکیه و ایران به کمک غربی ها علیه روسیه انجام شده بود. اگر بتوان گفت در نیمه دوم قرن بیستم چه زمانی بیش از همیشه جهان به آغاز جنگ سوم جهانی و استفاده از سلاح هسته ای نزدیک شده بودهمین ماجرای موشک های روسی در کوبا به خاطر تداعی خواهد شد.
آن چه را ما امروز در خاطرات شخصیت های تصمیم گیرنده در آن رویارویی می خوانیم هرگز در آن دوران کسی از آن مطلع نبود. در کتاب خاطراتی که اخیراً از ژاکلین کندی انتشار یافته است در مورد آن روز ها می خوانیم که کندی از همسرش خواسته بود که او و دو فرزندش از کاخ سفید به محل امنی منتقل شوند زیرا اگر حمله ای علیه آمریکا آغاز می شد مطمئناً کاخ سفید یکی از آن اهداف اصلی بود. همسر کندی در خاطراتش می نویسد که او این پیشنهاد را نپذیرفت و به پرزیدنت کندی گفت من و بچه ها کنار تو خواهیم ماند تا اگر قرار است فنا شویم همه با هم باشیم.
نسل من که آن موقع از دور ناظر این حوادث بود هرگز تصور نمی کرد که بحران تا این درجه به خطر نهایی نزدیک شده باشد. احتمالاً زمانی هم که تاریخ حوادث امروز را می نویسند نسل های آینده، پنجاه و شصت سال دیگر به واقعیت های پشت پرده امروز پی خواهند برد. تنها آنها خواهند دانست که چه مذاکراتی میان آقای «مدودف»، «جینتا او» و پرزیدنت« اوباما» انجام شده است. یکی از مهمترین تفاوت های میان آن روز و امروز، سوای دیگرشرایط کاملاً متفاوت، این است که پرزیدنت کندی تازه منتخب شده بود و تا انتخابات بعدی سه سال فاصله داشت در حالی که آقای اوباما در مدتی کمتر از یک سال باید با رأی دهندگان آمریکایی تصفیه حساب کند. مسلماً در محاسبات اوباما این واقعیت که انتخاباتی بس خطیر در پیش روی دارد نقش مهمی ایفا می کند. حریفان روسی و چینی هم از این موضوع مطلع هستند. از آن جا که در روسیه تکلیف مشخص شده است و بعد از آقای مدودف مجدداً آقای پوتین بر خواهد گشت و برای پنج سال حکومت خواهد کرد آن ها نگران دمکراسی و انتخابات نیستند. در چین هم که تکلیف روشن است، مردم هرگز به حساب نمی آیند و رأی آن ها در تعیین رهبرانشان چیزی است شبیه رأی و نقش ملت ایران در انتخاب سران رژیم. پس در این میان رهبران آمریکا، فرانسه و انگلستان هستند که در هر تصمیم گیری هم باید نگران آینده سیاسی خود باشند و هم به خاطر بسپارند که روسیه و چین از نظر اقتصادی در موقعیت بهتری قرار دارند در حالی که کشورهای غربی نخواهند توانست بدون آن که مردم خود را با مشکلات بیشتر اقتصادی روبه رو کنند دست به اقدامی بزنند.
بنابراین، در تجزیه و تحلیل نهائی، آنچه این دو روز در کنار دریای مدیترانه در جنوب فرانسه به وقوع پیوست به احتمال زیاد بیشتر به سود چین و روسیه و متحدانشان تمام شده است تا کشورهایی که در برابر آن ها قرار داشتند. این بار اول نیست که شکنندگی دموکراسی ها در برابر کشورهای دیکتاتوری این چنین خود نمایی می کند. نه رهبران چین و نه رهبران روسیه هیچکدام نگران انتخاب کنندگان، مطبوعات و افکار عمومی خود نیستند و بنابراین بهتر می توانند، حداقل در کوتاه مدت، در هر نوع رویارویی سیاسی بر حریفان خود پیروز شوند.
آنچه تاکنون در درازمدت موجب پیشرفت و توسعه دموکراسی شده است با در نظر گرفتن این تفاوت های اساسی در سطوح رهبری در ظاهر عجیب به نظر می رسد، اما اگر کمی بیشتر دقت کنیم در واقع باید گفت این دموکراسی ها نیستند که بر رژیم های توتالیتر و دیکتاتوری پیروز می شوند بلکه آنچه در ظاهر به عنوان موفقیت این طرف به نظر می رسد در واقع شکست اجتناب ناپذیر طرف مقابل است. به عبارت دیگر رژیم های توتالیتر و دیکتاتوری ها هستند که به علت تناقض ساختاری و تاریخی خود سرانجام مغلوب می شوند. به عنوان مثال زمانی که سیستم برده داری کمونیسم در روسیه و اروپای شرقی فرو ریخت حتی یک تیر هم از طرف کشورهای غربی شلیک نشد. این سیستم کمونیستی بود که مانند خانه ای که موریانه پایه های آن را اندک اندک متزلزل کرده است به یکباره فرو ریخت. امروز هم با آن که در ظاهر، هم از نظر اقتصادی و هم از نقطه نظر سیاسی دو کشور غیر دمکراتیک روسیه و چین ظاهراً نظرات خود را به دنیای آزاد تحمیل می کنند اما در درازمدت شکی نیست که چه در چین و چه در روسیه سیستم های دیکتاتوری بازهم به علت ضعف ساختاری خود محکوم به سرنگونی هستند.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|