از تاریخی که امور «سیاست کاری و سیاست بازی» از کاخ شاهان ایران, سیل آسا به کف خیابان ها و خانه ها و بازار.. سرازیر شد و زیر دست و پای مردم پیچید, این دو کلمه متضاد «موافق و مخالف» در جان و تن و روان ما چنان رخنه کرد و جا خوش کرد, که گویا وظیفه هر ایرانی از همان بدو تولد, موافقت کردن با چیزی یا مخالفت کردن با آن چیز دیگر است!. اسم اینکارشان را هم گذاشته اند آزادی و دموکراسی. هی حرف میزنند حرف میزنند ...
و گویا معیاری هم برای چگونه حرف زدن در این بلبشو یافت نمیشود. حال صلاحیت دارند؟ ندارند, آگاهی هست؟ نیست. عقلشان قد میدهد؟ نمیدهد, بزرگی, کوچکی, احترامی, علمی, دانشی, نه فقط حرف میزنیم و حرف میزنیم. چون زمان, زمان دموکراسی است.
نه!. گویا هر آدم ایرانی بلد نیست بحث کند, نقد کند, انتقاد کند, تحقیق کند, شک کند, استدلال کند, ایجاد سئوال کند, فرض کند, سکوت کند, فکر کند, نه هیچکدام!. شیوه کار علمی آن دسته از هموطنان ما؛
چیدن مقدمه است برای کشیدن ماشه!. همین و دیگرهیچ. دلیل نابود کردن؟ هیچ!. فقط مخالفت آقا یا خانم تفنگچی است.
چه حمله هایی شد به آن دسته جات و گروه هایی که به خاطر مخالفتشان با حمله اسرائیل به ایران بیانیه دادند.
گفته شد: آنها فقط رفع تکلیف کردند. آن کار را کردند که برای بعدها اسمشان در تاریخ باقی بماند. یعنی آنها زنده گان زرنگی هستند, که قبل از مردنشان, به علت بالا رفتن قیمت قبر, قبر میخرند, آنهم دو طبقه!
پس همانها نام خود را هم در لیست آیندگان ثبت کرده تا بعدها زبانشان دراز باشد و بگویند: دیدی گفتم, منکه گفتم, سندش هم موجود است!.
سخن من با این همیشه مخالفان اینست: مگر رفع تکلیف بد است؟ چرا اینقدر تنگ نظرید؟. خوب بگذارید عده ای برای آینده سند بسازند. وانگهی مگر دوران انگیزاسیون است که شما, نه بر اساس عمل آدمها قضاوت, بلکه انگیزه و نیت آن ها را در مغز انگیزه دار خود میپزید. آخر مگر شما غیب دانید که چنین اتهاماتی را به مردم میزنید؟
میگوئید: چنین بیانه هایی آنهم به زبان فارسی, چاپ شده در نشریات فارسی, چاره ساز نیست. اسرائیل اگر بخواهد بزند, میزند و برای چنین بیانه هایی اصلا تره هم خرد نمیکند.
البته ممکن است حق با شما باشد. اما از دست آدم های بیانه ده همان برمیاید. میگویند:
نزن خانه ما را!. این طبیعی ترین عکس العمل هر آدمی است که قرار است خانه اش را ویران کنند؛ نزن نزن نزن!
تازه چه کسی گفته است کار آنها چاره ساز نیست, شما!. البته که نظرتان قابل احترام است, اما لطفاً به جای اتهام زدن, با آنان بحث کنید, استدلال بیاورید و ...
شاید آنها هم برای کارشان دلائلی داشته باشند, مثل آنکه: کارشناسان امور ایران در امریکا و اسراییل و... احتمالاً زبان فارسی میدانند, روزنامه های ایرانی را هر روز میخوانند و بعد به رئوسای خود گزارش میکنند, مثلاً:
بیشتر آدم های مخالف رژیم با حمله ما به کشورشان مخالف هستند و اگر ما ایران را به بمب ببندیم, روی کمک آنها به هیچ وجه نمیتوان حساب کرد. باید قبول کنیم که در ایران متأسفانه تعداد وطن فروشان بسیار اندک میباشد.
لازم به گفتن میباشد که من از امضاء کنندگان هیچ بیانه ای نبوده ام, زیرا نام من نه در لیست روشنفکران و دیگران و دیگران, که فقط در اداره سجل احوال ایران ثبت است. اما منهم مثل اکثریت قاطع مردم با حمله به کشورم سخت مخالفم. غرض از این نوشته فقط این بود که گفته باشم:
بگذارید هر کس به شیوه خود کار کند, شما هم اگر بهتر از آنها کار میکنید, بیشتر از خودتان مایه میگذارید, وطن دوست تر و فداکارتر هستید, دستتان درد نکند, مطمئن باشید ملت خادم را از خائن تمیز میدهد. اگر امروز اشتباه بکند, فردا در تاریخ, اشتباهش را تصحیح میکند. اصلاً گیریم مردم قدر بزرگان خود را نداند. خوب نداند, به قول صمد بهرنگی به درک!. (کمونیست نیستم)
یک آدم دانا و واقعاً «روشن - فکر» احتمالاً بر اثر روشنایی حاصله از اندیشه و صرف نفس هستی انسان, مبارزه میکند. لذت معرفت, چنین انسانی را بس است.
پس: این همه حرص و حسادت برای چه؟.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به سرکار خانم آسیه معمار
یکی از مخاطبین شما آقای اسماعیل نوری علاء می باشد. در دوسه هفته گذشته که تیتر اول رسانه ها به خبرحمله نظامی به ایران تعلق داشته وهمچنان موضوع داغ رسانه ها ست. واین نگرانی که اگر چنین فاجعه ای رُخ دهد، خواب از چشم اکثریت ملت ایران ربوده . خبر حمله نظامی به ایران تلنگر وزنگ خطری است،( آژیر قرمز) برای بیدارشدن ملت ایران وبویژه بیدار شدن روشنفکران واهل قلم واحزاب وگروه های فعال سیاسی که خواهان دمکراسی وحقوق بشرهستند، از خواب خرگوشی بیدار شوند ودست از خودخواهی بردارند وبا واقعیت روبرو شوند.
واقعیت این است که اگر ملت ایران نتواند رژیم ننگین اسلامی را واژگون کند ، تردید نکنید که بیگانگان به نفع خودشان تکلیف را روشن میکنند، که یکی از گزینه هایشان حمله نظامی است. حالا چرا نام نوری علاء را آوردم؟ مثلی داریم که می گویند:
طرف آمده وسط دعوا نِرخ تعیین می کند. شده حکایت امثال نوری علاءها وعلی کشگرها. جناب نوری علاء هم فکر کرد می تواند از نگرانی موجود وآب گِل آلود ماهی بگیرد وسکولار _دمکرات بی شناسنامه اش را به ملت قالب کند.
اما در مورد امضاء کنندگان بیانیه. حقیقت این است که تعدادی از امضاء کنندگان بیانیه ها پرونده خطاهایشان ، پُرو پیمان است وخواستار برگرداندن دوران طلایی خمینی ( بنامید دوران سیاه وننگین خمینی) هستند. اگر امضاء کنندگان واقعاً خواهان دمکراسی هستند، چرا دردوسال ونیم گذشته یک بیانیه ندادند واز دیگر نیروهای خواهان دمکراسی دعوت یا آمادگی به همکاری نکردند؟ آیا این امضاء کنندگان به دعوت شاهزاده رضا پهلوی پاسخ دادند؟ چند نفر از آنها به فراخوان های شاهزاده رضا پهلوی پاسخ مثبت دادند؟ برای اینکه یادآوری شود، لینک هردو فراخوان شاهزاده رضاپهلوی را در زیر درج میکنم تا ببینیم ، امضاء کنندگان بیانیه هایی که مخالف حمله نظامی هستند، آیا آماده همکاری با دمکراسی خواهان برای سرنگونی رژیم ننگین اسلامی که همانا جلوگیری از حمله نظامی می باشد نیز هستند؟ یا اینکه واقعاً قضاوت آقای نوری علاء که گفتند فقط برای (رفع تکلیف بوده)، در باره امضاء کنندگان بیانیه ها درست می باشد؟ رفع تکلیفی که دردی را ازملت دوا نکند، مساوی با پوچ است. تکلیف این است که گروه های سیاسی از خودخواهی دست برادارن تا زمان از دست نرفته. با سپاس از خانم آسیه معمار.
لینک
http://irancpi.net/digran/matn_4842_0.html
http://irancpi.net/digran/matn_4810_2.html
پاینده ایران وملت ایران
November 16, 2011 11:13:15 AM
---------------------------
|