وضعیت زنان در دوران قاجار
زنان در عصر قاجار حق تحصیل نداشتند و تنها دخترهایی که تمکن مالی داشتند می توانستند راهی مکتب خانه شوند و قران خواندن بیاموزند و ازدواج در سنین کودکی امری رایج بود.شوهر می توانست هر موقع که بخواهد همسرش را طلاق دهد و می توانست بیش از یک همسر اختیار کند. مخالفت با هر کدام از این قوانین، الحاد و مخالفت با اسلام تلقی می شد. زنان حق رای نداشتند و نمی توانستند هیچ منصب سیاسی اختیار کنند. در آن زمان در باور عمومی سوادآموزی زنان مخالف اسلام و خطری برای جامعه قلمداد می شد. این باور از سوی برخی از روحانیون نیز همواره مورد تاکید قرار می گرفت. با سواد بودن زنان چنان ننگی محسوب می شد که بسیاری از زنان باسوادی خود را پنهان می کردند.(۱)
زنان و مشروطه
در چنین شرایطی بود که با آغاز حرکت مشروطه خواهی، زنانی که تا پیش از این برای خروج از خانه نیز با محدودیت روبرو بودند، با بازشدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور، به خیابان ها آمدند و به جمع مشروطه خواهان پیوستند.
زنان البته پیش از آن نیز در حرکت هایی همچون جنبش تنباکو و شورش برای قحطی نان در سال ۱۲۷۷ اولین حضورهای موفقیت آمیز خود را تجربه کرده بودند. اما با شروع حرکت های مشروطه خواهی جدی تر و پررنگ تر از قبل پا به میدان گذاشتند و از آوردن علما به مسجد برای سخنرانی و حفظ جان گرفته تا تحصن و شرکت در جبهه های نبرد، با مردان همراه بودند.(۲)
چنانکه به هنگام محاصره یازده ماهه تبریز، زنان این شهر اغلب کارهای پشت جبهه را برعهده داشتند، برای مجاهدان غذا می پختند. لباس می دوختند. جوراب می بافتند. پوکه های خالی فشنگ را پرمی کردند. از سنگری به سنگر دیگر خبر و غذا می رساندند. شب نامه پخش می کردند. پرستاری و مداوای زخمیان را بر عهده داشتند. با فروختن جهیزیه و زیور آلاتشان به مجاهدین کمک مالی می رساندند و حتی برخی از آنها با لباس مردانه می جنگیدند و کشته می شدند.(۳)
پس از پیروزی مشروطه نیز زنان همچنان در کنار مشروطه خواهان بودند.هنگامی که قرار شد برای بانک ملی سرمایه تهیه شود، زنان بسیاری با فروختن زیور آلات و وسائل خانه شان مبلغ قابل توجهی برای کمک به بانک ملی جمع کردند و حکایت های فراوانی از زنانی نقل شده که همه پس انداز و ذخیره یک عمر خود را که گاه یک النگوی طلا و گاه ۵۰۰۰ تومان بود، به بانک ملی اهدا کردند.در تحریم کالاهای وارداتی و ترویج منسوجات وطنی نیز زنان نقش قابل تاملی داشتند و با تشکیل انجمن و نوشتن مقالات در روزنامه ها سعی کردند زنان را به حمایت از محصولات داخلی تشویق کنند.(۴)
زنان گردانندگان اعتصاب
مهمترین تاثیر زنان آن دوران را اما شاید بتوان در اولتیماتوم روسیه و انفعال دولت-مردان آن زمان مشاهده کرد. روسیه در اثر اصلاحات شوستر اخراج او را از پارلمان ایران خواستار شد و آنها به مجلس شورای ملی اولتیماتوم دادند که اگر اخراج شوستر را نپذیرند به ایران حمله خواهند کرد و مجلس نیز در آستانه پذیرش اولتیماتوم روسیه بود. بعد از علنی شدن این ماجرا، زنان فعال ایران در شهرهای اصفهان، قزوین و تبریز به سمت تهران حرکت کردند و موفق شدند که با بسیج ۵۰۰ نفر اعتصاب بزرگی را تدارک ببینند.(۵)
«انجمن مخدرات وطن» یکی از تدارک کنندگان این اعتراضات بود که علاوه بر شرکت فعال در تظاهرات، با انتشار فراخوانی خطاب به عموم زنان ایرانی، انان را به مقاومت و ایستادگی در برابر اولتیماتوم فراخواند و عاقبت چنانچه مورگان شوستر روایت می کند: “سیصد نفر از زنان از خانه و حرمسرا خارج شدند، در صف های منظم، با اراده تزلزل ناپذیر در حالی که چادرهای سیاه بر سر و نقاب های مشبک سفید بر روی داشتند، به طرف مجلس رهسپار شدند. بسیاری از آنها در زیر لباس یا آستین طپانچه یا کارد و قمه پنهان کرده بودند و چند نفر با بیانات آتشین سخنرانی کردند و گفتند اگر وکلای مجلس در انجام فرایض خود و محافظت از شرف ملت ایران تردید کنند، ما مردان و فرزندان خود را کشته و اجسادشان را همین جا خواهیم افکند”.(۶)
با اینگونه اقدامات بود که زنان کم کم از پستوی خانه ها بیرون آمده و برای پیشبرد اهداف مشروطه دست به فعالیت زدند. این اقدامات اگرچه در جهت احقاق حقوق زن ایرانی نبود و بیشتر در راستای اهداف ملی و احساسات ناسیونالیستی آن زمان قرار می گرفت، اما شروعی بود برای ورود زنان به عرصه اجتماع که فعالیت هایی همچون تاسیس مدارس دخترانه، راه اندازی نشریات زنان و تشکیل انجمن های نسوان را در پی داشت.(۷)
مطالبات زنان
در آن دوران زنان هنوز تصور مشخصی از خواست های مستقل خود نداشتند و گمان می کردند استقرار حکومتی ملی و مشروطه خواه، آزادی و احقاق حقوق همه مردم از زن و مرد را در پی خواهد داشت، اما با تصویب قانون اساسی مشروطه و قرار دادن زنان در ردیف دیوانگان و کودکان و محرومیت آنها از حق رای، زنان مشروطه خواهی که در این حرکت همراه مردانشان بودند تلاش برای بدست آوردن خواسته های خود را آغاز کردند و نخستین نطفه های جنبش زنان ایران را شکل دادند. جنبشی که با اهدافی ملی و عدالتخواهانه آغاز شد و با راه اندازی مدارس دخترانه و انجمن های زنانه حمایت شد.
به رغم این محروم سازی در این دوره گرچه تعداد زنان تجدد طلب کم شمار بود ولی آن ها به انحا مختلف تلاش می کردند با استفاده از آزادی سیاسی و افکار و تمایلات عدالت خواهانه و مساوات طلبانه مشروطه خواهان، دیدگاه های سیاسی و اجتماعی خود را بیان کنند. آنان درباره جایگاه فردی و اجتماعی فردی و اجتماعی زن ایرانی در جامعه به بحث پرداختند، تعریف متفاوتی از « هویت زن» و وظایف و نقش آن در خانواده و جامعه ارائه کردند. آن ها با شناسایی موانع فرهنگی و اجتماعی حضور زنان در جامعه در جهت دستیابی به حقوق خویش گام برداشتند.(۸)
فعالیت های زنان دو عرصه کلی را دربر می گرفت: از یکسو خواست های مشخص خود را به شرایط زندگی زن ایرانی مطرح کردند و جهت تحقق آن کوشیدند.از سوی دیگر دوشادوش مردان مشروطه خواه به مقابله با سنت گرایان و استبدادطلبان برخاستند و در حمایت و پاسداری از مجلس شورای ملی و دستاوردهای انقلاب مشروطه فعالیت کردند.(۹)
عده ای تلاش می کردند تا موانع موجود بر سر راه فعالیت سیاسی زنان را برطرف کنند.آنان از مجلس شورای ملی می خواستند که برابری زن و مرد را به رسمیت بشناسد و شرایط لازم را برای مشارکت زنان در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور فراهم کند. گروهی از زنان با ارزیابی شرایط سیاسی و اجتماعی کشور هدف های محدودتری را که قابل دستیابی می دانستند،مانند تاسیس مدارس دخترانه و سوادآموزی دختران را دنبال می کردند. در ضمن هر دو گروه خواستار تجدیدنظر در فرهنگ مردسالار حاکم بر جامعه بودند.(۱۰)
تاسیس مدارس دخترانه، نخستین اقدام زنان
هدف زنان رفع تبعیض دیرینه تاریخی در عرصه زندگی اجتماعی خویش بود و برای تحقق این مهم می بایست خود را توانا سازند. از منظر زنان عصر مشروطه، آموزش دختران ایرانی ضرورت داشت، زیرا تعمیم سواد و ایجاد مهارت های لازم برای مشارکت اجتماعی و حضور در جامعه و کسب درآمد، به استقلال زن می انجامید، و او را از وابستگی به مرد می رهانید.
پس شگفت نیست که می بینیم زنان در مدت کوتاهی انجمن تاسیس کردند و به انتشار نشریه پرداختند و پول گرد آوردند و مهم تر از همه اینها، چهار سال بعد از انقلاب مشروطیت، علی رغم ناسازگاری های جامعه سنتی آن روز و مزاحمت های مخالفان آموزش در ایران، فقط در تهران و در طی یک سال، بیش از ۶۰ مدرسه دخترانه احداث کردند و به آموزش وسیع زنان همت گماردند.(۱۱)
زنان و تاسیس نهادهای مدنی
با طلوع انقلاب مشروطیت، تحول عظیمی در آموزش زنان ایرانی پدید آمد. در بیستم ژانویه ۱۹۰۷ در ضمن برگزاری یک گردهمایی بزرگ در تهران، زنان قطعنامه ای را که شامل دو بند بود تصویب کردند. بند اول بر تاسیس مدارس زنانه تاکید داشت و بند دوم خواستار حذف جهیزیه سنگین برای دختران بود و چنین استدلال می کرد که بهتر است پولی که صرف تدارک جهیزه می شود، در راه آموزش دختران هزینه شود. به برکت این اقدامات در آوریل۱۹۱۰ پنجاه مدرسه دخترانه در تهران تاسیس گردید و در پی آن، زنان نخستین کنگره آموزشی خود را نیز در پایتخت برگزار کردند. در سال ۱۹۱۳ نشریه شکوفه که متعلق به زنها بود فهرستی از اسامی ۶۳ مدرسه دخترانه را در تهران منتشر کرد که در حدود ۲۵۰۰ دانش آموز داشتند. در این نشریه اعلام گردیده بود که از هر ۷ تن محصل تهرانی یک تن دختر است. در خور توضیح است که مدارس فوق الذکر با انجمن های زنان ارتباط منظم داشتند. در این زمینه شوستر می نویسد: «شماری از انجمن های نیمه سرّی زنان که به وسیله یک کمیته مرکزی هماهنگ می گردیدند، در تهران وجود داشتند. در این کمیته یک دفتر تحقیق نیز دایر بود که به پرسش های زنان پاسخ می داد». اما به هر حال بسیاری از امور مربوط به انجمن های زنان بر ما معلوم نیست. برخی از اعضای انجمن های زنان برای روزنامه های آن دوره مطلب می نوشتند و به تشریح موضوعات سیاسی و اجتماعی موجود می پرداختند.(۱۲)
شماری از انجمن های زنان ایران که در فاصله سال های ۱۹۰۷ و ۱۹۱۱ به اقداماتی مهمی همت گماردند بدین شرح است: «انجمن حریت نسوان»، «اتحادیه غیبی نسوان»، و «انجمن مخدرات وطن» که در آن سالها سخت کوشا بودند و برای احداث مدرسه و بیمارستان و پرورشگاه، پول هایی جمع آوری کردند. همچنین «جمعیت نسوان وطن خواه» و «انجمن همت خواتین» از انجمن های مهم این دوره هستند. گفتنی است که همه این انجمن ها در جریان اتمام حجت روسیه در ۱۹۱۱ به ایران به ایفای نقش های شایان ستایش پرداخته اند. به جز این انجمن ها که در تهران مستقر بودند در شهرهای دیگر نیز زنان ایرانی به ایجاد انجمن ها دست یازیدند.(۱۳)
در آذربایجان چنین انجمن هایی در سال ۱۹۰۶ تاسیس شدند. بنا به گزارش نشریه فرانسوی زبان جهان مسلمان، در فوریه ۱۹۰۷ یکصد و پنجاه زن، انجمنی پدید آوردند تا با سنت های دست و پاگیر کهن که مخلّ ترقی به شمار می آمدند به پیکار برخیزند. زنان اصفهان نیز «هیات نسوان» این شهر را برپا کردند. همچنین مجموعه ای از نامه هایی که از طرف زنان قزوین و سنگلج به روزنامه ها ارسال گردیده اند از تجمع زنان در این دو شهر حکایت دارند. زنان تبعیدی ایرانی در ترکیه نیز به منظور حمایت از جنبش مشروطیت به اقداماتی دست زدند و سازمانی موسوم به «انجمن خیریه نسوان ایرانی مقیم استانبول» را تاسیس کردند.(۱۴)
جمعیت «پیک سعادت نسوان» در رشت به سال ۱۳۰۶ توسط شماری از زنان با اندیشه چپ ایجاد شد و هدف آن گسترش سوادآموزی و آگاهی میان زنان بود. این جمعیت نشریه ای به همین نام منتشر می کرد. همچنین کتابخانه ای برای زنان تاسیس کرد و کلاس هایی برای زنان برپاداشت.(۱۵)
«انجمن آزادی زنان»یکی از نخستین انجمن هایی است که پس از تصویب قانون اساسی در سی ام دسامبر ۱۹۰۶ تشکیل شد. گروهی از زنان و مردان معروف و برجسته در جلسات این انجمن که هر دو هفته یک بار برگزار می شد حضور می یافتند. انجمن آزادی زنان قبل از هر چیز، یک مرکز آموزشی بود که جلسات مخفی آن در باغی دوردست در اطراف تهران برگزار می گردید. زنان سخنران درباره مسائل اجتماعی و سیاسی به بحث می پرداختند و در ضمن صحبت خود، روش های حل مسائل مزبور را نیز مورد توجه و شور قرار می دادند. در میان اعضای انجمن آزادی زنان، دو تن از دختران ناصرالدین شاه یعنی «تاج السلطنه» و «افتخارالسطنه» نیز مشاهده می شوند. همچنین، زنان مشهوری چون «صدیقه دولت آبادی» و «شمس الملوک جواهر کلام» که در دهه ۱۹۲۰ از حقوق زنان دفاع می کردند، در انجمن آزادی زنان عضویت داشتند.(۱۶)
روزنامه های که زنان تاسیس کردند
اولین روزنامه های زنان همزمان با راه اندازی نخستین انجمن ها و مدارس زنان و در دوره ای که فعالان زن برای کمرنگ کردن تبعیض های موجود تلاش می کردند منتشر شد. با این وجود اما، بیشتر مطالب اولین نشریات زنان به موضوعاتی همچون خانه داری و شوهرداری اختصاص داشت و آگاه سازی و تربیت زن به عنوان مادر وهمسر خط مشی اصلی این نشریات معرفی می شد. اما با گذشت زمان و ورود فعالان حقوق زنان به عرصه مطبوعات پرداختن به مباحثی همچون حقوق اجتماعی، حق رای و حتی مشارکت و اظهار نظر در مسائل سیاسی داخلی و بین المللی در نشریات زنان آغاز شد و با وجود موانعی همچون توقیف، فشارهای سیاسی و اجتماعی و مشکلات مالی برای اداره نشریه، مجلات زنانه یکی پس از دیگری منتشر شده و وضعیت و مطالبات زنان آن دوران را منعکس می کردند.(۱۷)
خانم کحال، اولین روزنامه نگار زن ایرانی بود که نشریه «دانش» را به سال ۱۹۱۰ منتشر کرد. این نشریه که به طور غیر نامنظم منتشر می شد، انحصار به زنان داشت. سه سال بعد در ۱۹۱۳ میلادی، مریم عمید (مزین السلطنه)، دومین روزنامه مخصوص بانوان را به نام «شکوفه» در تهران منتشر کرد. او دو مدرسه دخترانه نیز در تهران تاسیس کرد. همچنین اولین انجمن زنان ایران را بوجود آورد. روزنامه شکوفه که «توسط بانوان و برای بانوان» چاپ می شد به مدت شش سال به انتشار خود در تهران ادامه داد و با مرگ خانم مزین السطنه تعطیل شد.(۱۸)
هدف نشریه شکوفه، آشنا ساختن زنان با کارهای ادبی، آموزش بچه داری و خانه داری، تشویق به سوادآموزی و تحصیل، مبارزه با خرافات و موهوم پرستی در میان زنان و ارتقای معیارهای اخلاقی آنان بود. در سال های بعد این نشریه لحن تندتر و صریح تری به خود گرفت و ازدواج دختران در سنین پایین را مورد حمله قرارداد و به تدریج لحن سیاسی اش را تشدید کرد و تسلط بیگانگان را به نقد کشید و مشوق استقلال ملی شد.(۱۹)
«زبان زنان» که از ۱۲۹۸در اصفهان منتشر می شد، نشریه پر نفوذتری بود که وضعیت زنان ایران را به صراحت مورد انتقاد قرار می داد. زبان زنان، اولین نشریه زنانه بود که به نام منتشر کننده آن یعنی صدیقه دولت آبادی مجوز انتشار گرفت. تا آن زمان به نام زنان مجوز نشریه صادر نشده بود. انتشار این نشریه آغاز مبارزه ای درازمدت برای حقوق زنان بود. در جایی دولت آبادی اظهار داشته که مشاهده ازدواج های اجباری دختران ۸ تا ۹ ساله در اصفهان انگیزه مهمی برای فعالیت های او بوده است.(۲۰)
این روزنامه که سال ها به انتشار خود ادامه داد طرفدار آزادی و توسعه فرهنگ بین زنان کشور بود. خدمات سیاسی این روزنامه در مرحله امضای قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله و مخالفتی که این نشریه با نفوذ انگلیس ها در ایران کرد، درخشان بود. در حقیقت «زبان زنان» به تنهایی مبارزه مطبوعاتی با قرارداد ۱۹۱۹ را در اصفهان به عهده داشت. سرمقاله های بی پرده و صریح او علیه انگلیس در ایران باعث محرومیت او از ادامه انتشار به مدت ۱۳ ماه شد. صدیقه دولت آبادی از طریق زبان زنان به صراحت حجاب را نیز مورد نقد قرار می داد، از این رو جانش تهدید شد. مبارزات وی برای بیداری زنان با مخالفت محافل مذهبی اصفهان رو به رو شد و اداره روزنامه اش را بیش از دو بار سنگباران کردند. ذکر شده است که هر شنبه ۲۵۰۰ نسخه از زبان زنان فروخته می شد و مردها بیش از زنان خواننده های ثابت آن بودند.(۲۱)
از دیگر نشریاتی که در طرح عقایدش صراحت داشت، «نامه بانوان» به سردبیری شهناز آزاد بود که در ۱۲۹۹ منتشر شد. این نشریه ۳ روز پس از چاپ اولین شماره توقیف شد. به دلیل این اظهار نظر که: «حجاب خرافه و موهومات و حصار سنت، جلوی دیدگان زنان و مردان را در این کشور سد کرده است». نامه بانوان دوباره اجازه انتشار یافت اما به این شرط که موافقت کند تا در نشریه بنویسد منظور از حجاب در مطلب بالا، حجاب مورد استفاده زنان نیست. نامه بانوان فقط مقالاتی را که توسط زنان نوشته می شد و نیز اخبار ملی و بین المللی را به چاپ می رساند و از بی حجابی زنان حمایت می کرد، هدف نامه بانوان در جمله ای که در زیر نام مجله می آمد بیان شده بود: «بیداری و رستگاری زنان بیچاره و ستمکش ایران».(۲۲)
زنان «عالم نسوان» نشریه دیگر بود که در سال ۱۳۰۰ در تهران به چاپ می رسید. این نشریه ارگان فارغ التحصیلان عالی مدرسه دخترانه آمریکایی بود و زیر نظر یکی از زنان تحصیل کرده در این مدرسه منتشر می شد. موضوعات مورد بحث در «عالم نسوان»، اخبار بهداشتی و درمانی، روش های خانه داری، اطلاعات در مورد مُدهای لباس در کشورهای غربی، فعالیت های سوادآموزی و اخبار جنبش های فمینیستی در سطح بین المللی بود. همچنین در این نشریه مقالات و سرمقاله هایی در مورد محکومیت ازدواج های زودهنگام دختران، فقدان حقوق سیاسی برای زنان و نقد حجاب به چاپ می رسید. مقالاتی که شرایط نابسامان زنان را مورد نقد قرار می دادند به طور چشمگیری در آخرین سال های انتشار این نشریه افزایش یافت و زبان آن منتقدانه تر و خشم گینانه تر شد. انتشار «عالم نسوان» در پی اعلام کشف حجاب متوقف شد. چه بسا صراحت این نشریه طی دوره رضا شاه به تعطیلی آن منجر شد.(۲۳)
فخر آفاق پارسا در مشهد نیز نشریه ای را به نام «جهان زنان» در سال ۱۳۰۰ به راه انداخت. این نشریه به شکل هدفمند لحنی میانه رو و متعدل در مورد آموزش و تحصیل زنان اتخاذ کرد. به رغم این مسئله اما پس از انتشار سرمقاله ای درباره بی حجابی زنان و حقوق مساوی برای آنان، نشریه او محکوم به ضدیت با اسلام شد و مورد حملات شدیدی از سوی عوام و توده مردم قرار گرفت. اراذل و اوباش خانه او را غارت کردند، اما خودش جان سالم به در برد. کمی بعد از آن که او به تهران تبعید شد، انتشار «جان زنان» را ادامه داد. اما حتی در پایتخت نیز با مخالفت های زیادی روبه رو شد و متعاقباً به اراک تبعید شد. در اراک روحانیون آنجا اعلام کردند که وی دشمن اسلام است. فخر آفاق پارسا به محض شنیدن اعدام عده ای از افراد تحت عنوان پاک سازی مذهبی در اراک، به همراه خانواده اش به قم گریخت. سال ها بعد او که به تهران بازگشت به یکی از رادیکال ترین سازمان های زنان ایران به نام «جمعیت نسوان وطنخواه» پیوست.(۲۴)
به هر حال روش هایی که زنان آن دوران در پیش گرفته بودند نیز بسیار متنوع بود و از تشکیل انجمن و مدارس دخترانه تا راه اندازی روزنامه و برپایی گردهمایی و تظاهرات را شامل می شد و گهگاه نیز زنان فعال با ایجاد کنفرانس ها و حتی نمایشنامه ها، پول جمع کرده و آنرا در خدمت جنبش زنان قرار می دادند. چنانکه در بهار سال ۱۲۸۹ نزدیک به ۵۰۰ نفر زن باحضور و شرکت خود در یک نمایش تئاتری و فروش بلیت های صد تومانی موفق شدند که هزینه لازم برای دختران یتیم یک مدرسه اکابر و یک کلینیک زنانه دایر کنند. در سال های ۱۲۹۰-۱۲۸۹ نیز برنامه های مختلف فرهنگی در تهران و تبریز توسط زنان برگزار شد که در نوع خود بی نظیر بودند.(۲۵)
زنان ایرانی پس از گذشت بیش از ۱۰۰ سال از مشروطیت علی رغم شایستگی های بسیار و تلاش هایی که برای کسب جایگاه بهتر در جامعه دارند هنوز به موقعیت مناسبی نرسیده اند. با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد وضعیت زن ایرانی نه تنها بهتر نشد که هر روز به سمت بدتر شدن هم گام بر می آید. تفکیک جنسیتی، سهمیه بندی رشته های تحصیلی، بومی گزینی،دورکاری و کاهش ساعات کاری زنان،استخدام فقط مرد دربسیاری از آزمون های استخدامی و حضور گشت های پلیس امنیت اخلاقی که نه تنها امنیت زنان را در جامعه بیشتر نکرده بلکه هر روز شاهد اخبار تجاوز گروهی به زنان،اسیدپاشی روی آن ها و قتل های ناموسی هستیم همه و همه کابوس امروز زن ایرانی است.
منابع
۱-ساناساریان، الیز. (۱۳۸۴) «جنبش حقوق زنان در ایران»، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، نشر اختران.
۲-روزنامه اعتماد، شماره ۱۵۶،۲۳/۵/۸۵
۳- همان
۴-همان
۵-همان
۶-همان
۷-همان
۸-خسروپناه،محمدحسین.(۱۳۸۲)«هدف ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی»،نشرپیام امروز
۹-همان
۱۰- همان
۱۱- ساناساریان، الیز. (۱۳۸۴) «جنبش حقوق زنان در ایران»، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، نشر اختران.
۱۲- آفاری،ژانت.(۱۳۷۷)«انجمن های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه»،ترجمه جواد یوسفیان
۱۳- همان
۱۴- همان
۱۵- همان
۱۶- همان
۱۷- ساناساریان، الیز. (۱۳۸۴) «جنبش حقوق زنان در ایران»، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، نشر اختران.
۱۸- همان
۱۹-همان
۲۰- همان
۲۱- همان
۲۲- همان
۲۳- همان
۲۴- همان
۲۵-مولانا، حمید. (۱۳۵۸) «سیر ارتباطات جمعی در ایران» دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی.
۲۶- روزنامه اعتماد، شماره ۱۵۶،۲۳/۵/
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|