در تاریخ معاصر جهان هیچ کشوری، به احتمالِ استثنائی جمهوری آفریقای جنوبی، به اندازه جمهوری اسلامی ایران در معرض انواع و اقسام تقبیح و تحریم سازمانهای بین المللی وکشورهای گوناگون قرار نگرفته است. شورای امنیت سازمان ملل متحد به تنهائی از دسامبر سال دو هزار و شش تا ژوئن دوهزار و ده چهار بار به انحاء گوناگون رژیم ایران را سرزنش وتحریم کرده است.
دامنه این تحریم ها طی این مدت به تدریج گسترش یافته است. قطعنامه 1737 تنها به تحریم و فروش مواد اولیه و فن آوری علوم هسته ای محدود می شد. در قطعنامه 1747 فروش تسلیحات منع شد و همچنین پاره ای از حساب های بانکی و دارایی های رژیم مسدود شد. قطعنامه 1803 وارد مباحث تازه ای شد و سوای تشدید محدودیت های پیشین از دولت های عضو خواست تا فعالیت های افراد مرتبط با برنامه هسته ای ایران را تحت نظر قرار دهند. تعدادی از بانک های ایران را مشمول تحریم کردند و از همه مهمتر به کشورهای عضو اجازه بازرسی کشتی ها و هواپیما های ایرانی داده شد. قطعنامه 1929 که در نهم ژوئن دوهزاروده صادر شد از دیگر قطعنامه ها جامعتر بود و برنامه موشکی ایران را نیز به لیست تحریم ها افزود. این قطعنامه همچنین پاره ای از اموال سپاه پاسداران و شرکت کشتیرانی ایران را مسدود کرد. باز هم از کشورهای عضو خواست تا محموله کشتیهای ایرانی را بازرسی کنندو از عرضه خدمات به کشتی ها و هواپیما های ایرانی خودداری نمایند. قطعنامه بر فشارهای مالی و تحت نظر قرار دادن افراد مرتبط با برنامه های تسلیحاتی ایران تأکید دارد.
سوای این قطعنامه های بین المللی پاره ای کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا، استرالیا، کره جنوبی، فرانسه، انگلستان، ژاپن، سوئیس و حتی هندوستان هرکدام جداگانه بخشی ازاقتصاد و نیز سازمان های نظامی ایران را مورد تحریم قرار دادند. اینگونه تحریم ها از درجات گوناگون اهمیت برخوردار هستند. دولت آمریکا بیش از دیگر دولت ها در این زمینه اصرار ورزیده است. این کشور از ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران و گروگان گیر ی دیپلمات های آمریکائی تا امروز هر چند گاه بر فشار سیاسی و اقتصادی خود علیه نظام تهران افزوده است.
این روزها فعالیت های تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران شدت و گسترش بی سابقه ای به خود گرفته است. در پی سه قطعنامه متوالی ارگانهای سازمان ملل متحدد علیه جمهوری اسلامی، در عرض یک هفته، جو سیاسی بین المللی در مورد رژیم تهران دستخوش تحولات بی سابقه ای شده است. سه قطعنامه شدید اللحن درباره فعالیت های اتمی، فعالیت های تروریستی و نقض گسترده حقوق بشردر ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی، با تعداد آراء بی سابقه به تصویب رسیده است. در مورد نقض حقوق بشر برای بیست و چهارمین بار رژیم تهران از سوی هشتادوشش کشور عضو سازمان ملل متحد مورد انتقاد قرار گرفت. تصویب این قطعنامه ها و همچنین گزارش سازمان بین المللی انرژی هسته ای برای نخستین بار و بیش از همیشه جمهوری اسلامی را در مورد تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای مورد انتقاد قرار داده اند.
در پی انتشار این گزارش و تصویب قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در تقبیح توطئه علیه جان سفیر عربستان در واشنگتن، موج نوینی از اعلام تحریم های تازه از سوی کشورهای غربی آغاز شد. انگلستان بانک مرکزی و تمام بانک های ایران را تحریم کرد، کانادا، استرالیا و دیگر کشورهای غربی هریک به طور جداگانه برنامه تحریم های خود را اعلام کردند. اتحادیه اروپا قرار است روز اول دسامبراطلاعیه خود را در مورد تحریم بانک مرکزی اعلام کند.
اما در این میان کشور فرانسه یک قدم فراتر رفته و از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، دولت های ژاپن، کانادا و دیگر کشورهای هم فکر خواسته است که متفقاً داریی های بانک مرکزی و سایر بانک های ایران را مسدود کنند و از هرگونه دادوستد با آن ها امتناع ورزند. همزمان با این اعلامیه دولت آمریکا نیز کشور ایران را به عنوان بزرگترین مکان " پولشویی" در جهان معرفی کرده است واین مقدمه ایست برای اعمال فشارها و محدودیتهای تازه علیه بانک مرکزی ایران.
عواقب و آثار تحریم
اکثر آن هایی که به درستی با جنگ و حمله نظامی مخالفند، تحریم های اقتصادی و سیاسی را به عنوان جایگزین اعمال خشونت تأییدمی کنند. اما در مورد فواید اعمال تحریم برای اعمال کنندگان و هواداران آن چندین سوء تفاهم ایجاد شده است. در مرحله اول غربی ها گمان می برند که با اعمال تحریم های اقتصادی و افزودن فشار بر زندگی روزمره شهروندان، مردم ایران خواهند توانست دولت خود را زیر فشار قرار دهند و سرانجام این فشارها باعث تغییر روش حکومت ایران می شود. آن ها با قیاس به نفس گمان می برند که حکومت ایران خود را در برابر ملت مسئوول می داند، غافل از ان که برای این حکومت همانگونه که جنگ خانمانسوز هشت ساله " برکت و موهبت الهی " خوانده شد، این بار هم با سوء استفاده از تحریم ها سعی خواهند کرد اکثر کمبودها و نارسایی های حکومت را به حساب تحریم های خارجی واریز کنند. مسأله دیگری که کمتر به آن توجه می شود هزینه درازمدت و تدریجی تحریم برای ایران است.
تحریم نیزنوعی جنگ است زیرا با ایجاد نارسائی های بنیادی ومداوم در اقتصاد کشور، مضار تحریم مشابه خرابی های جنگ است. مثلا یکی از عواقب تحریم کمبود مواد غذائی و دارو است. تاثیرمنفی این کمبود درطول عمر افراد و تغذیه نوزادان غیرقابل جبران است. همانگونه که در مورد اروپای غربی پس ازجنگ جهانی دوم مشاهده کردیم بازسازی خرابی های جنگ امکان پذیرشد زیرا اکثر افراد متخصص و کاردان، مهندسان و مدیران در کشورهای خود باقی مانده بودند و بعد از ترمیم خرابی های جنگ دیدیم با چه سرعتی اروپا توانست مجدداً توان اقتصادی خود را بازیابد. در حالی که تحریم مدوام یک کشور موجب می شود که نه تنها تمام زیربنای اقتصادی و صنعتی نابود شود بلکه نیروی انسانی و متخصص نیز از کشور رخت برخواهد بست. یا مهاجرت خواهند کرد و یا آنقدر از علوم و فنون معاصر عقب خواهند افتاد که دیگر نخواهند توانست در بازسازی کشور نقش ثمر بخشی ایفا کنند.
به احتمال زیاد جمهوری اسلامی نه تنها نگران تحریم های معمولی یعنی آن هایی که زندگانی را بر مردم دشوار می کند نیست بلکه از آن استقبال می کند. برنده اصلی تحریم های جاری حکومت و اعوان و انصار آن ها هستند چون این نوع تحریم ها موجب رونق بازار قاچاق شده است و انحصار قاچاق در دست عوامل حکومت است. از سوی دیگر تحریم های اقتصادی موجب تضعیف تجارت آزاد وعدم توسعه بازار داد و ستد شده است.زمانی که کالاهای بازار تنها از راه قاچاق تأمین شود و کنترل آن هم در دست حکومت و عوامل آن باشد، تحریم ها به سود حکومت و عوامل آن تمام می شود. از سوی دیگر تضعیف واردات و کاهش نقش بازار و بخش خصوصی ضربه مهلکی خواهد بود برای توسعه جامعه مدنی در کشورواین منتهای آرزوی رژیم است.
احمدی نژاد می گوید ما از تحریم ها استقبال می کنیم و این ادعا بی سبب نیست. زمانی جمهوری اسلامی در رفتارش تجدید نظر خواهدکردکه مستقیما مجبور به پرداخت هزینه کمرشکن این تحریم هاشود.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود خدمت آقا یا خانم پاسخ
«رمل» یعنی: "عملی که با آن به پیشگویی رویدادهای آینده میپردازند." ولی «رمال» یعنی: " آن که با استفاده از رمل میخواهد به چیزهای نادانسته آگاهی یابد، فالگیرنده با رمل"
زمانیکه آقای کدیور شعار مردم در خیابان را برعکس کرد، در واقعه «رمل» کرده است تا در جهت منافع شخصی و گروهی مشخصی مردم را فریب دهد. آقای کدیور با گفتن اینکه مردم شعار دادهاند "هم غزه هم لبنان جانم فدای اسلام" و یا همچنین مزخرفگویی به درجه رمالی رسیدهاند.
شما از ما انتظار دارید برای مبارزه با خرافات مذهبی با رمالان درجه دوم و پس افتاده جمهوری اسلامی همکاری کنیم تا چند نفری در هامبورگ و کلُن به لقمه نانی برسند.
نه، من نمیخواهم با دشمنان ایران بر سر یک میز بنشینم. شما میتوانید و میکنید آن مسئله شماست نه مسئله ما. شما اول ثابت کنید قدرت مالی این افراد از کجا تامین میشود. آیا آقای کدیور در اروپا و امریکا برای گذراندن زندگی خود روضهخوانی میکند و یا باغ پسته دارد.
شاید هم انتظار دارید که حزب منشور خود را تغییر دهد و بر موجودیت پر افتخار جمهوریاسلامی تاکید کند و یا اسلام ناب محمدی را بهترین راه برای آینده کشور بشمار آورد و یا اینکه از امام راحل هندیزادهشان در منشور حزب برای انقلاب اسلامی با شکوهشان قدردانی کنیم؟
ارادتمند
بهمن زاهدی
November 27, 2011 01:57:25 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
منشع اعتماد به یک انسان نه خطا پذیری بلکه صداقت اوست
(از تعلیم سامورائی)
درود بر هم میهنان گرامی و درود ویژه به جناب پاسخ عزیز
پاسخ گرامی، از نظر اینجانب ، اگر همه آن گروهایی که مدعی سرنگونی رژیم هستند ومخالف حمله نظامی بیگانگان به کشورمان هستند ، وخواهان برقراری دمکراسی وحقوق بشر در ایران هستند، واز همه بالاتر، به ایران یکپارچه ( یک کشور یک ملت ) باورمند هستند ، وپای فدرالیسم را وسط نمی کشند وبه برابری حقوق شهروندی باور دارند، وخشونت طلب نیستند، یعنی اگرمسلح بودند یا هنوز نیز مثل پژاک مسلح هستند، اگر سلاح شان را زمین بگذارند وتعهد دهند که هرگز دست به سلاح و خشونت نمی برند، ودر کنار ملت ایران وفادار به آزادی و دمکراسی تا آخر راه همراهند، حتی اگر در گذشته جزو یاران خمینی بوده باشند و هر حزب وگروه و دار و دسته ای باشد ، که نقشی در انقلاب ننگین سال 57 داشتند ، وباعث این همه ویرانی شدند، و ایران وما ملت ایران را به روزگار سیاه و خفت بار نشاندند، اگر در این شرایط بحرانی کشور ، مثل آدم دور هم بنشینند و چاره ای برای نجات کشور وملت بی دفاع بیاندیشند، و قول دهند که به ایران وملت ایران وفادار می مانند ، واز منافع ملی دفاع می کنند، از نظر اینجانب که بهای بسیار سنگینی را از اشتباهات آنها متحمل شدم، مورد عفو قرار می گیرند. امّا اگر به همین شیوه ای که در دو سال ونیم گذشته تا اکنون که می بینیم سگ صاحبش را نمی شناسد ادامه دهند، هرگز قابل توجیح نیست. حال بفرمایید جنابعالی در کدام طرف تشریف دارید ، و آیا به عنوان یک ایرانی مایل هستی رودر رو بنشینیم صحبت کنیم؟ هر کدام از ما یک رای داریم وحق داریم که برای سرنوشت مان گفتگو کنیم وچه بهتر که رودر رو صحبت کنیم. من این پیشنهاد گفتم وقضاوت را به عهده هم میهنان مان می گذارم. اگر واقعاً خواهان آزادی ایران هستیم باید از پستوها وتاریکی دنیای مزاجی بیرون آییم و در واقعیت قرار بگیریم تا واقعیتها را آنگونه که هستند ببینیم. اینکه ما شب روز در دنیای مزاجی بنشینیم و بحث کنیم ، هیچ سودی برای مبارزه بر علیه رژیم اسلامی ندارد که هیچ، زیان آور نیز هست. چونکه در همین زمان دیگرانی نشستند و در باره حقوق من و ما در حال نقشه کشی هستند.
برای برقراری هر چه سریعتر جهت نشست وگفتگو می توانید با آقای بهمن زاهدی گرداننده سایت حزب هماهنگ نمایید اینجانب نیز در خدمت هستم. با احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران و ملت ایران
November 27, 2011 12:55:26 AM
---------------------------
پاسخ
آقای کاوه گرامی
اجازه دهید قبل از شروع نکته ای را یادآور شوم. من متاسفانه زبان و کلام «ادیبانه» شما و آقای بهمن زاهدی را ندارم و فهم بعضی از سخنان «حکیمانه» شما را نمی فهم. مثلا نمی فهمم «رمال» خطاب کردن مخالف یعنی چه؟ یا با گفتن «از دَرِ عقب صندلی جلو» کدام حکمتی را جستجو می کنیم. می بخشید مرا، فکر می کنیم فهم اینگونه سخنان فقط از عهده «بزرگانی» چون شما و آقای بهمن زاهدی برمی آید!
و اما گفته اید: « میهن پرست کیست؟ هر کس به میهن وملت خدمت کند میهن پرست است.»
خوب دوست گرامی همه ی آن گروهایی که شما در نوشته قبلی تان «وطن فروشان» خطاب شان کردید، هم می گویند ما در خدمت میهن و کشور و ملت ایران هستیم. شما فکر می کنید مجاهدین که در جنگ ایران و عراق یار و یاور صدام بود، عمل خود را خدمت به میهن ارزیابی نمی کند؟ حتما یادتان هست «فروغ جاویدان» مجاهدین را! شما فکر می کنید اگر آنان از عمل خود معنایی جز «خدمت» به میهن و «ملت» داشتند این عمل را «فروغ جاویدان» می نامیدند؟ و یا فدرالیست ها فکر می کنید فدرالیسم را خدمت به میهن ارزیابی نمی کنند؟ و یا اصلاح طلبان، یا جبهه ملی و... اقدامات خود را خدمت به میهن و ملت نمی دانند؟ من از شما خواهش کردم میهن پرستی را ابتدا تعریف کنید و سپس بگوئید میهن پرست بر اساس تعریف شما کدام نیروها هستند.
دوست عزیز من نفهمیدم بالاخره «خدمت» کدام است و مرز آن با خیانت کجاست. طرفداران حمله نظامی به ایران مثل آقای میرفطروس، کوروش، ایران، عرفان و... که در سایت شما هم فعال هستند و مرتب می نویسند، استدلال می کنند که ایرانیان به تنهایی قادر به سرنگون کردن جمهوری اسلامی نیستند و از همین رو از حمله نظامی دفاع و این گزینه را یار و یاور سیاستهای خود ارزیابی می کنند. در مقابل نیروهای مخالف حمله نظامی می گویند با حمله نظامی شیرازه کشور از هم خواهد پاشید و ایران تکه پاره خواهد شد لذا از همین رو مخالف حمله نظامی هستند و می گویند در صورت حمله نظامی «مبارزه با رژیم اسلامی قدغن» و مقابله با نیروهای متجاوز. دسته دیگر می گویند اگر حمله نظامی بصورت الگوی لیبی باشد دیگر حمله نظامی نیست و کمک نظامی است و می تواند در خدمت ایران و ملت ایران باشد. ــ راستی اقای کاوه گرامی چگونه می توان از خارج رژیم را سرنگون کرد ولی نمی توان با متجاوزین به ایران مقابله و مبارزه کرد؟
بهر صورت امیدوارم در پاسخ بعدی تان «خدمت» را حداقل در سه گزینه فوق تعریف کیند. البته می توانید از دوستان دیگر حزبی هم در روشن کردن ما کمک بگیرید و ما را راهنما باشید.
و اما در مورد: « با کدامین اصول می توان نیروهای واقعی دمکرات را برای همکاری دور هم گرد آورد؟ چگونه می توان نیروهای دمکرات واقعی ونقابدار را از یکدیگر تشخیص داد؟»
دوست گرامی من نمی دانم از نظر شما «دمکرات» چه تعریفی دارد؟ تا بگویم بر اساس آن «دمکرات»، «دمکرات واقعی» و «دمکرات نقابدار» کیست و چگونه می توان آنها را برای همکاری گرد هم آورد. البته فکر می کنم ـ عرض کردم فکر می کنم ـ بطور کلی ـ باز هم تکرار می کنم بطور کلی ـ هر گرد هم آمدنی یا بهتر است بگویم همسویی ها و همرایی ها بر محور هدف صورت می گیرد. مثلا همه نیروهایی که سرنگونی رژیم اسلامی را به هر قیمت و با هر استدلالی هدف خود قرار داده اند، در نهایت می توانند همسو با هم و همسو با نیروهای طرفدار حمله نظامی گام بردارند. و همینطور نیروهایی که هدفشان استقلال ایران و استقرار دمکراسی است و مخالف حمله نظامی در هر شرایطی می باشند می توانند همسو با هم باشند و ...
جناب کاوه گرامی قرار بود شما پاسخ دهنده باشید و من پرسشگر.
.................................................................................................
درود وآرزوی بهترین ها برای پاسخ گرامی
من فکر می کنم بهتر است جنابعالی چند روز مهمان بنده باشید ومنت بگذارید هر تعداد دوست آشنا نیز با خود همراه کنید خوشحال خواهم شد در خدمت جنابعالی ودوستانتان باشم واگر مایل هستید تعدادی از مشروطه خواهان را نیز این مخلص دعوت می کنم واسباب تهیه فیلم ویدئویی گفت وشنود را نیز تهیه می کنم ودر یک مجموعه چند نفر می نشینیم ودر حضور ملت ایران در باره مسائل کشور وسرنوشت مان صحبت می کنیم .اینگونه از حقوق برابر برخورداریم. این که من نمی دانم جنابعالی که هستید، عادلانه نمی دانم که به پرسش هر کسی که در تاریکی نشسته پاسخ دهم، تشریف بیاورید در روشنائی رودرو صحبت کنیم هم میهن. در ضمن چه کسی این دستور را صادر کردند که من باید پاسخگو باشم؟ لطفاً معرفی بفرمایید. پاسخگوی کدام ...باشم وبابت کدام خطا وبه چه کسانی ؟ چهارده سال سن داشتم که عده ای کشور وسرنوشت من وهم سالانم را بدست خمینی بی وطن ایران ستیز سپردند. حالا بابت چی وبه کی باید پاسخ دهم؟ لطفاً در باره پیشنهاد من برای دور هم نشستن با دوستانتان مشورت کنید، آتش کباب و شرابش با این مُخلص . با احترام به جنابعالی وبه هم میهنان گرامی ودوستان کافه نادری. ارادتمند کاوه یزدانی
پاینده ایران وملت ایران
November 26, 2011 09:58:09 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود جناب پاسخ گرامی
به نظرجنابعالی، با کدامین اصول می توان نیروهای واقعی دمکرات را برای همکاری دور هم گرد آورد؟
چگونه می توان نیروهای دمکرات واقعی ونقابدار را از یکدیگر تشخیص داد؟
November 26, 2011 11:27:22 AM
---------------------------
پاسخ
صبح تان شاد جناب کاوه
راستی جناب کاوه آن دسته از گروه ها و نیروها حق دارند و میهن پرست هستند که امروز به ما می گویند در صورت حمله نظامی به ایران باید مبارزه با جمهوری اسلامی را متوقف کنیم و بر علیه متجاوزین به مبارزه برخیزیم و یا آندسته از نیروهایی که به ما رهنمود می دهند در صورت حمله نظامی به ایران باید محل تمامی مراکز دفاعی جمهوری اسلامی را در اختیار نیروهای حمله کننده قرار دهیم نا با بمباران این مراکز توسط نیروهای نظامی بیگانه و شکسته شدن قدرت جمهوری اسلامی کار ما در مبارزه با رژیم آسان تر شده و بقیه کار را که سرنگونی رژیم است راحت تر انجام دهیم.
و یا اصلا آندسته از گروه ها میهن پرست هستند که می گویند باید در این میانه نه کنار نیروهای متجاوز بود و نه کنار رژیم اسلامی و باید بی طرف ماند و به مبارزه با رژیم اسلامی ادامه داد و با حمله هم مخالفت کرد اما از کمکهای نظامی برای مبارزه با رژیم استقبال؟
اصلا ممکن است برای ما توضیخ دهید میهن پرستی چیست و میهن پرست کیست؟ مثلا این اقای ایران، اقای کوروش از ایران، آقای عرفان، آقای میرفطروس و.... تعریف شان از میهن پرستی درست می باشد و میهن پرستند و یا اقایانی همچون گنجی؟
..........................................................
صبح شما هم شاد باد. اما شادی ما صبح پیروزیست.
در جنگ حلوا پخش نمی کنند:
به باور من،هرکسی فکر می کند با حمله نظامی رژیم سرنگون می شود، در اشتباه محض بسر می برد، این رژیم است که برای ادامه عمر ننگینش نیاز به یک جنگ با بیگانگان دارد. ما تجربه هشت سال جنگ را پشت سر داریم که ویرانی هایش همچنان برجای هستند. آرزو دارم ما ملت ایران به خودآییم وپیش از حمله بیگانگان رژیم را کنار زنیم وبهانه حمله نظامی را از جنگ طلبان بگیریم. کسانی که در خارج هستند وخواستار حمله نظامی می باشند باید ابتدا به ایران بروند کنار مردم نطنز زندگی کنند سپس ببینیم باز هم خواستار حمله نظامی هستند؟ فرض کنیم حمله نظامی شد، ما که در خارج هستیم، چگونه می توانیم موقتاً در کنار رژیم با متجاوزین بجنگیم؟ لابُد با بیانیه دادن می خواهیم بجنگیم، چه جنگ بی دردسری.
میهن پرست کیست؟ هر کس به میهن وملت خدمت کند میهن پرست است. افرادی چون گنجی ها از دَرِ عقب صندلی جلو میهن پرستند.
به قول جنابعالی، بی راهه بسیار و راه یکیست، آن نیز واژگونی رژیم پیش از هر حمله ای ، بدست خود ملت می باشد.
November 26, 2011 07:01:35 AM
---------------------------
پاسخ
کاوه گرامی
ممنون که پاسخ می دهید، راستش من تمنای پاسخ از شما دارم، به همین خاطر تمنای خود را بعنوان نامم انتخاب کردم.
آقای کاوه گرامی؛
ـ مگر شاهزاده فراخوان های خود را رو به این همه "وطن فروش" صادر کرده اند که انتظار پاسخ مثبت از آنها دارد؟
همانطوریکه اشاره کرده اید راهی که شاهزاده می رود مخالف منافع؛ خودکامگان، مجاهدین، اصلاح طلبان، توده ای های وطن فروش، جبهه ملی قلابی و فدرالیستهای تجزیه طلب، [حتما گروه های جمهوری خواه چپ مخالف پادشاهی] می باشد. بعبارتی شاهزاده همزمان هم با رژیم اسلامی وطن برباد ده و هم با این همه اپوزیسیون وطن فروش مبارزه می کند.
خوب با این حساب و کتابی که شما مطرح می کنید، طبیعی است که این "وطن فروشان" به شاهزاده پاسخ مثبت ندهند.
ـ گفته اید شاهزاده در راهی مبارزه می کند که در جهت منافع ملت و کشور می باشد. خوب اگر چنین است، چرا ملت، شاهزاده را " بدون پشتیبانی " گذاشته است. این چگونه ملتی است که منافع خودش را درک نمی کند و بر خلاف منافع ش همسو با اینهمه "وطن فروش" شاهزاده عزیز ما را؛ شاهزاده میهن پرست ما را "با یک قلم و کاغذ در دست بدون پشتیبانی در برابر این همه وطن فروش خودکامه" تنها رها کرده است.
راستی جناب کاوه گرامی با این همه "وطن فروش" در ایران اصلا شاهزاده فراخوان خود را رو به کدام اپوزیسین و رو به کدام نیرویی صادر می کند؟
جناب کاوه گرامی با این توضیحات شفاف شما نمی دانم اجازه دارم شک منطقی داشته باشم و راه شاهزاده را به پرسش بگذارم؟
.................................................
هم میهن گرامی ، پاسخ عزیز
جنابعالی اجازه که چه عرض کنم ، شما امر بفرمایید ، البته این نظر لطف جنابعالیست که این همه دکتر و پروفسورها را رها کردید و از من کلاس ندیده می پرسید، مایه افتخار بنده است وترجیح می دهم همه پرسش هایتان را یکجا بفرمایید وفرصت دهید تا نظرم را درفرصت کافی تقدیم نمایم. ارادتمند با احترام کاوه
پایندهایران و ملت ایران
November 25, 2011 08:27:34 PM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان
کاوه جان عزیزم, وجود نازنینت از همه چیز مهم تر است, آنرا فراموش نکن, خرسندم و به خود می بالم از میهن پرستی تویی که نمی شناختمت, ماندنمان دلیل وجودیش افرادی مانند توهستند که برای دفاع از مام میهن سر از پا نمی شناسند حتی در غربت, از تو سپاسگذارم که با وجود کار روزانه ای که می دانم در غرب چه معنی می دهد, به نوشته های ما رسیدگی می کنی و می انتشاری در حالیکه حداقل از نوشته های بنده دل پری داری و شاید انتظارت آن است من کمترین مشکل 32 ساله اپوزیسیون را در یک کامنت حل کنم که باید بگویم شرمنده, من یک استاد دانشگاه ساده هستم و یادم نمی رود چگونه کشورم به سرقت رفت و درباره آن پرگویی می کنم. اما دوست گرامیم, امروز روز آگاهی بخشی و گوش به زنگ بودن است, وقت کنش سیاسی کم کم فرا می رسد, بی تابی نکن جان برادر, در حالیکه می دانم برای همه ما بی تابی نکردن سخت است و برای شما که سال هاست وطن را ندیده اید سخت تر. استراتژی ما مخالفان درون ایران پس از 25 بهمن بر این قرار گرفت که در جنگ بین احمدی نژاد و خامنه ای تنها نظاره گر باشیم تا لحظه نهایی, که بسیار نزدیک است این لحظه نهایی, اگر مانند من در تهران بودی و درگیری های خیابانی همین چند روز پیش تهران را در خیابان آپادانا (دفتر روزنامه ایران) می دیدی, یقین می یافتی که لحظه موعود نزدیک است. من هم مانند عرفان خشم مردم را هر لحظه می بینم, فقر مردم را می بینم, عصبانیتشان را می بینم, اما در لحظه موعود نیازمند برنامه, سازماندهی و خیلی چیز های دیگر هستیم که در آن مقاله که قولش را داده ام به آن اشاره خواهم نمود. باید دقت شود جلب اعتماد مردم ایران برای کنش خیابانی بسیار مهم است, ما نیز راه های تازه ای برای اطلاع رسانی یافته ایم, به آن هموطن که در خارج زندگی می کند و می اندیشد فراخوان شاهزاده در ایران شنیده نمی شود بگویم که متاسفانه در اشتباه است, اینجا که من زندگی می کنم (تهران) همه نگاه ها به سوی شاهزاده است, اما شاهزاده گرامی ما به جای پرداختن به اتحاد بین سران اپوزیسیون منفعت طلب و عافیت طلب خارجی باید به مردم بیشتر بپردازند, چگونه؟ ایشان حتما" مشاوران امین و دانشمندی دارند که جواب دادن به این پرسش برایشان سخت نیست, یکبار دیگر به ایشان پیشنهاد می کنم از همکاران سابق پدر تاجدارشان بیشتر استفاده فرمایند.
اما درباره تحریم ها, تحریم ها تا اینجا جواب سختی داده است, فکر می کنی چرا این رحیم صفوی قاتل می گوید باید جنگ را شروع کنیم؟ جنگ برایشان نعمتی است که از این گرفتاری اقتصادی که تا کوتاهی دیگر به فروپاشیشان خواهد انجامید خلاص می شوند و در صورت سقوط, سالیان بعد مدعی خواهند بود که بله آقا چون مخالف آمریکا بودیم و به او باج ندادیم نیرنگ کردند, دلیلش؟ چه دلیلی از این بالاتر که به ما حمله نظامی شد!. تمامی طرح های اقتصادی مملکت فلج شده است و عملا" کار عمرانی دوسالی است که صورت نمی گیرد, شاخص های اقتصادی که عمدا" آمار و ارقامش اعلام نمی شود به بدترین حد خود در سه دهه اخیر رسیده اند و برای درک این مطلب لازم نیست اقتصاددان باشی, همین که در ایران زندگی کنی این را هر روز صبح در فروشگاه محله تان می فهمید, فرو پاشیشان نزدیک است و خودشان نیز می دانند, دخالت بی موقع ما تنها عمر حکومت را طولانی تر می کند, باید تا لحظه نهایی که بسیار نزدیک است (به تو قول می دهم, قولی از روی امیدواری و دانایی), صبر کرد و در موقع مناسب ضربه نهایی را فرود آورد که یک حیوان زخمی خطرناک تر است, باید ضربه کاری را طوری وارد کرد که کار تمام شود و می شود به امید خدای ایران.
پاینده ایران
........................................................
درود ویژه به دوست گرامیم ایرانی عزیز
ایرانی عزیز، از وجود شما عزیزان در درون میهن وکار خستگی ناپذیر حق گرامی، سرمشق می گیرم و با تمام وجودم در این سنگر هرچند کوچک سعی دارم در حد توانم انجام وظیفه نمایم، تا چقدر نتیجه مثبت داشته باشد و مورد قبول شما عزیزان واقع گردد نمی دانم. جهت اطلاع جنابعالی وهم میهنان گرامی باید بگویم که این مخلص کار روزانه وشبانه ام در همین صفحه نظرات است وکسب اخبار از پهنه اینترنت وتمام وقت شبانه روزم بجز ساعات خوابم که زمان خاصی ندارد در انتظار نوشته های هم میهنانمان هستم. این را جهت اطلاع عرض کردم. لطفاً حضورتان را از ما دریغ نفرمایید. سپاسگزار شما کاوه.
November 25, 2011 07:43:22 PM
---------------------------
پاسخ
اقای کاوه گرامی چی شد؟ جوابی از شما نرسید. نکند سئوال نادرست بود؟ بهر حال جناب کاوه مهم نیست، همین اندازه که آدمی با خودش به این نتیجه برسد که گویا اشکالی در قضیه وجود دارد، گام بسیار بلندی برداشته است.
شاد باشید
......................
یادم رفته بود صبحانه ونهار بخورم وگرسنگی مجبورم کرد نیم ساعتی از پشت این جعبه جادویی کنار روم. شنیده اید که می گویند گرسنگی دین وایمان ندارد و پدر مادر هم حتی نمی شناسد. با پوزش بسیار از اینکه با کمی تاخیر خدمت رسیدم. با احترام به جنابعالی و هم میهنان گرامی
November 25, 2011 05:33:04 PM
---------------------------
پاسخ
ممنونم جناب کاوه گرامی، که صریح پاسخ می دهید. از اینکه گفته اید فراخوان های شاهزاده در چند ساله گذشته پاسخ درخور از سوی اپوزیسیون دریافت نکرده سپاسگزارم. من هم مسئله را همانند شما می بینم. فکر می کنم در داخل ایران حتی این امر حادتر از خارج باشد، حتما شما هم آنرا تائید می کنید، چون اگر غیر از این بود اصلا نیازی به پاسخ اپوزیسیون خارج نبود.
اجازه دهید بازهم برای روشن تر شدن موضوع سئوالی مطرح کنم.
می گویند، بی راهه بسیار و راه یکی است.
جناب کاوه گرامی فکر می کنید اکثریت اپوریسیون بی راهه را طی می کنند و از همین رو، راه شاهزاده گرامی را درک نمی کنند و یا خدای ناکرده شاهزاده در بی راهه هستند و اکثریت اپوزیسیون در راه از همین رو به هم نمی رسند و یا اصلا هر دو، هم شاهزاده گرامی و هم اپوزیسیون خارج در بی راهه هستند و خود خبر ندارند؟
........................................
به باور این مخلص راه منافع ملت وکشور همان است که شاهزاده می رود و راه شاهزاده بر خلاف منافع استعمارگران است و همچنین بر خلاف منافع گروه های خودکامه ای چون مجاهدین خلق و اصلاح طلبان سوپاپ رژیم و توده ای های وطن فروش و جبهه ملی بفرمایید ملی قلابی و فدرالیست بفرمایید تجزیه طلب های نقابدار. شاهزاده میهن پرستی است با یک قلم و کاغذ در دست بدون پشتیبانی در برابر این همه وطن فروش خودکامه.
.......................................
هم میهن گرامی پاسخ . نام پاسخ با این همه پرسش کمی ناسازگار نیست؟ البته با احترام به جنابعالی و دنیای مزاجی پرسیدم
November 25, 2011 04:13:54 PM
---------------------------
پاسخ
آقای کاوه گرامی
فکر می کنم به قانونی که دنیای مجازی دارد باید احترام گذاشت. در این دنیا هر کس خود را آنگونه معرفی می کند که خودش می خواهد. بقیه هم باید به آن احترام بگذارند و کنجکاوی نشان ندهند.
و اما سئوالم در مورد قسمت دیگر فرمایش شما برای روشن تر شدن خودم و شاید خوانندگان دیگر؛ یعنی شما می فرمائید کسی پاسخ مثبت به سخنان شاهزاده نمی دهد؟
.......................................
بنده مشکلم را در باره دنیای مجازی گفتم اما بی احترامی نکردم و امکان و چاره ای نیز جز تحمل این احترام غیر اصولی ندارم.
در باره پرسش جنابعالی
آیا در طول دو سال ونیم گذشته شاهزاده کم فراخوان به اپوزیسیون داده اند؟ چقدر پاسخ گرفته اند؟ آیا اگر پاسخ می دادند اینگونه بلاتکلیف ومستعسل می ماندیم؟ پاسختان را در شرایط واقعی اپوزیسیون بجویید. ودر دو فراخوان آخر شاهزاده رضا پهلوی.
November 25, 2011 03:00:56 PM
---------------------------
پاسخ
آقای کاوه یعنی می فرمائید سخنان گهربار شاهزاده راهگشا نیست؟
....................................
درود هم میهن گرامی
بفرمایید لطفا نام مبارکتان چیست؟ لااقل بدانم با کدام شخصیت محترمی گفت وشنود دارم. فکر کنم این حداقل را حق این مخلص بدانید. راستش از این که نمی دانم در دنیای مزاجی با چه کسانی گفت وشنود دارم زجر می کشم. هر کسی مشکلی دارد و این نیز مشکل من می باشد.
البته که سخنان شاهزاده راهگشا هستند. اما نتیجه مهمتر است. سخنان من وامثال من نیز می توانند راهگشا باشند اما چه سود که گوش شنوایی وجود ندارد؟ با سپاس واحترام کاوه
November 25, 2011 02:05:09 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر عرفان گرامی
از آنجایی که ندیدم آقای دکتر شاهین فاطمی به نظرات در زیرمقالاتش پاسخ دهد، خواستم اطلاع داشته باشید.
عرفان عزیز ، اینجا گل گفتی که:
«در این شرایط حساس وظیفه میهن پرستان واقعی اینست که نقاب ها را از صورت وطن فروشان بردارند تا مردم انها را بیشتر بشناسند و شناسایی بکنند تا از فاجعه جلوگیری بکنیم »
پیشنهاد بسیار درستی می باشد، اما چگونه ؟ مدتهاست با حق گرامی می کوشیم نقاب از چهره وطن فروشان برداریم،( پالایش اپوزیسیون ) وجای تاسف دارد که حتی وطن پرستان پاسخ به پرسش هایمان نمی دهند تا چه رسد به وطن فروشان بخواهیم نقاب از چهره شان برداریم. دیگر دوستان وهم میهنانی که در اینجا نظر می دهند نیز هیچ نظری ، ایده ای وهمکاری در این ارتباط ندارند وبیشتر به مسائل حاشیه ای می پردازند که سخن ودقدقه امروز ملت نیستند. یک نگاه گذرا به مجموع نظرات بیاندازید وببینید که افراد محترم نظر دهنده چقدر به مشکلات اکنون وآینده پرداخته اند. بیشترشان در مورد موضوعات غیر ضروری وبی موقع ( بفرمایید زیان آور وتفرقه انداز وبی موقع ) نظر می نویسند. ( دعواهای قدیمیشان که هیچ ربطی به من شما( نسل من وشما) ندارد ودردی از ملت دوا نمی کند. تعدادی عمداً موضوعات حاشیه ای را پیش میکشند وتعدادی نیز در دام می اُفتند وبه حاشیه می پردازند، امیدوارم دوستان کامنت نویس بر من خورده نگیرند، این نظر شخصی من است. اینجانب هیچ انتظاری از امثال آقای دکتر پروفسور شاهین فاطمی ها ندارم (با تمام احترام) به آقای فاطمی که نظرات ما را نمی خوانند.
یک شخصیت بسیار والا وخردمندی بود که همیشه سخن تازه برای گفتن داشت.« زنده یادآقای دکتر داریوش همایون را می گویم. از زمانی که از میان ما رفتند من یکی هنوز سخن تازه ای از کسی نشنیدم وسخنان مرحوم دکتر همایون هنوز تازه تر از سخنان همه دیگران هستند و البته که راهگشا نیز هستند. یکی از راهنمایی های ایشان در مقاله ای زیرعنوان ( همکاری بر اصول، نه با کسان ) ، می باشد. یکسال از نوشتن این مقاله می گذرد واپوزیسیون هنوز چندتا اصول برای همکاری نیافته است چگونه از این اپوزیسیون وشخصیت ها می شود انتظار مقابله با رژیم را داشت. فکر کنید، ده ها هزار دکتر وپروفسور و مهندس ، استادان دنشگاههای تراز اول جهان توانایی توافق وهمکاری با یکدیگر بر سر سرنوشت کشور( بفرمایید ، بود ونبود وطن ) ضعف دارند، ضعیفند ، مفلوک ومستعسلند، سالیان زیادی از ایران دور مانده اند و دیگر عرق ملی وحس وطن از تار و پود وجودشان رخت بر بسته است، این مقاله ها را که می نویسند فقط برای خالی نبودن عریضه است ، کمتر از یک سال است که جای خالی زنده یاد آقای دکتر داریوش همایون کاملاً حس می شود، یعنی کسی وجود ندارد یک حرف تازه تر بگوید؟
با احترام کاوه
پاینده ایران وملت ایران
November 25, 2011 01:14:00 PM
---------------------------
عرفان
درود بیکران خدمت اقای فاطمی گرامی
اقای فاطمی گرامی از این نظر که فرمودید تحریم ها اثر گذار نخواهد بود با شما اختلاف نظر دارم من بعنوان کسی که در ایران زندگی میکنم و در طی روزمرگی خود چه در تاکسی چه در بقالی چه در بازار و .... با افراد زیادی برخورد و ارتباط دارم شاهد ان هستم که به طرز بی سابقه ای همه سودای اعتراض دارند قطعا خودتان خوب میدانید که فشار های اقتصادی در روند تضعیف یک نظام تاثیر بسیار زیادی خواهد داشت
خیلی از جامعه شناسان دلیل بی عملی مردم را در طول 30 سال گذشته غرق کردن مردم در مشکلات و روزمرگی شان توسط جمهوری اسلامی دانستند حال که با این سیاست های غلط اقتصادی و تحریم های جهانی و چپاول های بی سابقه مردم در همان تامین روزمرگی شان هم با چالش بزرگی روبرو شده اند و مردم دیگر چاره ای جز سر دادن اعتراض ندارند
بنظر من فشارهای اقتصادی بدنه جنبش را روز به روز قوی تر کرده و قطعا روزی که شعله ور بشود اثار ان را خواهید دید من معتقدم بالاخره باید برای گذر از این رژیم صفاک قرون وسطایی یه بهایی داد و به نظر من این شرایط بهرنج اقتصادی ان بهایی است که باید بپردازیم البته بدون در نظر گرفتن خون هایی که شوربختانه ریخته خواهد شد
به نظر من در این شرایط حساس وظیفه میهن پرستان واقعی اینست که نقاب ها را از صورت وطن فروشان بردارند تا مردم انها را بیشتر بشناسند و شناسایی بکنند تا از فاجعه جلوگیری بکنیم یادمه بعد از تظاهرات حمایت از مردم مصر بود که سخنگوی سبز الهی ها (امیر ارجمند) در bbc سراسیمه اعلام کرد که مردم شعار ساختار شکن ندهید خیلی غمگین شدم که bbc شده لانه جاسوسی سبز الهی ها و یک چهره ملی در ان برنامه نبود تا جواب دندان شکنی به ان سبز الهی یاوه گو بدهد خوشبختانه سبز الهی ها یکی یکی دارند خود را در رسانه ها رسوا میکنند نمونش کدیور با ان دروغ بزرگی که در voa گفت و اخیرا گنجی
پاینده ایران
November 25, 2011 10:11:41 AM
---------------------------
|