«نفوذ رسانه» یا «تأثیرات رسانهای» موضوعی میانرشتهای است که در علوم مختلف از جمله ارتباطات، روانشناسی، جامعهشناسی و دیگر رشتههای علوم انسانی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. به علت اهمیت موضوع، در چند دهه اخیر دانشگاهها نسبت به ایجاد رشتهای مستقل تحت عنوان «مطالعات رسانه (media studies)» اقدام نمودهاند. از اهداف اصلی ایجاد این رشته دانشگاهی عبارتند از بررسی موضوعات مرتبط و تأثیرگذار و تأثیرپذیر از رسانهها از جمله کنترل تبادل فرهنگی، بازآفرینی فرهنگ بومی، حفظ هویت ملی و اعتقادات مذهبی، مخاطبشناسی و افکارسنجی، کنترل تولیدات رسانهها، تعیین میزان تأثیر آنها بر افکار و عملکرد افراد در جامعه مورد هدف. امید است که با استقلال این رشته دانشگاهی نوپا در کشورمان تا حد زیادی شکاف بین آموزش آکادمیک و تولیدات رسانهای مرتفع گردد.
امروزه رسانه به معنی هر وسیلهای است که انتقالدهنده فرهنگها و افکار باشد. آنچه مصداق این تعریف است وسایلی چون تلویزیون، رادیو، سینما، تئاتر، مطبوعات، کتاب، موسیقی، ماهواره، اینترنت، سیدیها، نوارهای ویدئویی و… را دربرمیگیرد. رسالت هر رسانهای با رسانه دیگر متفاوت است. عمدتاً رسانهها، تبادل اطلاعات و اخبار، ارائه خدمات آموزشی و فعالیتهای تفریحی و از این قبیل را به عهده دارند. در حاشیه این اهداف، برخی نیز از نقش معجزهآسای رسانهها، برای رسیدن به اهداف خود بهره میبرند. مطالعات رسانه نشان میدهد که ارزشهای غالب در جامعه، ایدئولوژیهای سیاسی، نوآوریها در بخشهای مختلف حرفهای و علمی و دیگر موارد مشابه در زمین حاصلخیز فرهنگ رسانه رشد و نمو مییابد. کاربران یا به زبانی گویاتر، مشتریان رسانههای جمعی تا حدی قابل توجه تحت تأثیر رسانهها، اندیشههای نو دریافتی را در ذهن بازسازی میکنند و اندیشههای قدیمی خود را با زبان رسانهها تطبیق می دهند و به روز میرسانند.
رسانههای جمعی یا عمومی و به تعبیر دیگر وسایل ارتباط جمعی ترجمه واژه medium و جمع آن media است. وقتی تمام اقشار جامعه بدون در نظر گرفتن سطح سواد و معلومات، مخاطب یک رسانه قرار گیرند، این رسانه میتواند لقب جمعی را از آن خود کند. تنوع و گستردگی دامنه تأثیر رسانههای جمعی به حدی در جوامع کنونی زیاد است که اندیشمندان متفقالقول، آنها را بهعنوان ابزار کنترل ذهن انسان میشناسند و معتقدند رسانههای جمعی، دهکده جهانی را ساختهاند. تعارض میان جهانگرایی و بومیگرایی، یکی از دغدغههای امروز دولتمداران در این زمینه است.
ارتباط سریع و نزدیک رسانهها با یکدیگر موجب درهم آمیختگی فرهنگ اقوام مختلف شده است. رسانهها جایگزین بخش اعظم ارتباطات اجتماعی شده و فرهنگ جوامع در آنها تولید و مصرف میشود. شایان ذکر است که در بحث ارتباطات، گفتمان به طور دوجانبه یا دیالوگ مبادله میشود ولی در رسانهها گفتمان یکجانبه یا مونولوگ است. این نوع گفتمان، افراد بیشتری را مخاطب خود قرار میدهد و بافت فیزیکی محدود و قابل دسترستری را برای تولید پیام خود نیاز دارد. اعتقاد بر این است که رسانههای جمعی بر اندیشه و رفتار مخاطبین تأثیر بیشتری دارند تا ارتباطات قومی – اجتماعی و یا فردی.
نقادان عصر حاضر درخصوص ارتباط بین جهان و انسان، در رابطه با ساخت تصویر ذهنی فرد از جامعه، معتقدند که رسانهها ظرفیت ذهنی افراد برای عملکردهای خودمحور را کاهش داده و محدود میکنند. بهعنوان مثال تلویزیون بهعنوان تأثیرگذارترین رسانه جمعی، بر آنچه افراد یک جامعه در ذهن میسازند، از لحاظ نوع بافت و محتوای مطالب، و دامنه زمانی صرف وقت بر آن موضوعات تأثیر بسزایی دارد. عمده عملکردهای این رسانه عبارتند از: اداره و هدایت اخبار مورد نظر، تفسیر اطلاعات و کنترل واکنش به رویدادها، انتقال فرهنگ و ارزشها، کنترل هنجارهای اجتماعی، توجه به مقوله تفریح و سرگرمی و تبلیغات. مخاطبین تلویزیون، ناخودآگاه نسبت به خلاقیت ذهنی در تفسیر رویدادها تنبل میشوند. ذهن، هنجارها و ناهنجاریها را تحت تأثیر تلویزیون دستهبندی میکند. از طریق این وسیله، افراد با فرهنگهای بیگانه آشنا میشوند. خلاصه آنکه ذهن به پیامهای دریافتی محدود و نسبت به خلاقیت بیعلاقه میشود و ناخواسته تحت تأثیر فرهنگ دریافتی قرار میگیرد.
فرهنگ از جمله مقولههای اجتماعی است که همیشه مورد توجه صاحبنظران اجتماعی بوده و محققین زیادی از جمله مردم شناسان در اینباره مطالعات متنوعی داشته و دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند. از آنجایی که مطالعه فرهنگ باید در ارتباطات اجتماعی و سیستمی که فرهنگ در آن تولید و استفاده میشود، انجام پذیرد، اندیشمندان بسیاری به موضوع «تأثیر رسانهها بر فرهنگ جوامع» علاقهمند شدهاند. در جهان پسامدرن که رسانههای جمعی بینالمللی مخاطبین را با انبوهی از گفتمانهای گفتاری، نشانهای، تصویری، موسیقایی و از این دست بمباران میکنند، هویت افراد نیز تحت تأثیر تجربههایی که از رسانهها کسب میکنند شکل میگیرد. با رشد برقآسای تکنولوژی، ساخت ابزارهای رسانهای جدید سرعت گرفته و قابلیت دسترسی آنها در بین اقشار مختلف جامعه، آسانتر میشود. متعاقب آن شکلگیری فرهنگهای جدید و تغییر هویتهای فردی و اجتماعی نیز تحت تأثیر این روند قرار میگیرد. از اینرو بررسی تأثیر رسانهها بر فرهنگ اجتماعی و فردی موضوعی است که بهتر است اکنون به آن بپردازیم تا از مواجهه با آن در آینده غافلگیر نشویم.
منبع: روزنامه ایران
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم
خانم مژگان صبری محترم، اگر کارشناس این رشته هستید، خواهشمندم که نفوذ رسانه های ایرانی! برون مرزی را زیر ذره بین قرار دهید و گزارشی از کارنامه 32 سال اخیر این حضرات فراهم کنید که مطمئنا به درد ملت ایران و مبارزات شان می خورد. من نظر زیر را به سایت های حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)، پارس دیلی نیوز، ایران پرس نیوز، خبرنت، کیهان آنلاین ... می فرستم. دلیل آنهم اینست که می خواهم همه بدانند که ما مردم اگر هم نتوانیم تغییری در روش رسانه های ایرانی! برون مرزی بدهیم اقلا برخی از ما می فهمیم که چه خبر است و مردم را تا ابد نمی توان به بیراهه کشاند یا فریب داد. ما اگر کاری هم تا حال نکرده باشیم اقلا نقاب را از برخی چهره ها کنار زده ایم تا درون مرزی ها بدانند ما که همین چند سال پیش ایران را به امید اینکه از بیرون بهتر می توان مبارزه کرد به چه نتایجی تاکنون دست یافته ایم. ما ناامید نمی شویم و راه خودمان را با از سر راه برداشتن همه موانع پیدا خواهیم کرد اما همه سنگهایی که جلوی پای ما تا کنون هر کسی قرار داده را افشا خواهیم کرد. دانستن منشأ قدرت است. با تشکر
«توجه شما را به "گزارشی از مراحل اجرایی شکایت نامه جهت اقدام برای آزادی زندانیان سیاسی- عقیدتی در ایران - 2011HR8712/رضا پهلوی" جلب می کنم.
من و همفکرانم پاسخ خود را در پایان این گزارش که بقرار زیر است دریافت کردیم. مایی که از تلویزیون پارس و پرشین رادیو و امثالهم گله کردیم که چرا همان توجهی را که مثلا جناب میبدی در رابطه با شایان کاویانی مفقود شده می کند به این اقدام رضا پهلوی نمی کند.
"...باید به این نکته نیز اشاره نمایم که عده ایی از عدم انتشار این شکایت نامه توسط رسانه های خبری فارسی زبان معروف اعلام نارضایتی کرده اند، هم میهنانم، فراموش نکنیم که ما خود رسانه ایم."
آنانی که در ایران هستند و به سبب خفقان درون مرزی چاره ای به جز این ندارند که خود رسانه باشند بدانند که ما برون مرزی ها هم چاره ای نداریم بجز آنکه خود رسانه خودمان باشیم. هموطنان درون مرزی معضلات شما با رسانه های درون مرزی کاملا قابل درک است. اما آیا معضل ما با اینهمه رسانه های فارسی زبان برون مرزی که مثل قارچ از هر کوی و برزنی در قاره های اروپا، امریکا و استرالیا بویژه در 2 سال اخیر سر برآورده اند اصلا قابل درک می تواند باشد!!! چه چیزی جلودار اینهاست که نمی گذارد این اقدام رضا پهلوی اقدام گسترده ای برای آزادی همه زندانیان سیاسی در ایران شود!!! این رسانه ها همگی در آزادترین کشورهای لیبرال دمکراتیک غربی کار! و زندگی می کنند. اینجا که نه شاه و نه شیخ است که سانسورشان کند! پس این خود سانسوری ناشی از چه می تواند باشد، آزادی بیان و اندیشه که دلم خواسته که همراه نشوم، مگر زور است! اگر اینطور است جلوی اشک تمساحشان را بگیرند و مرثیه خوانی های دروغین شان برای زندانیان سیاسی ما در ایران بگیرند. واقعا که شرم آورست. روزی خواهد رسید که کارنامه همه رسانه ها و یکایک ژورنالیست های پر مدعای درون و برون مرزی را در معرض تماشای همگان بگذاریم. آن از آپوزیسیونی که بخش عظیمی از آن قلابی است و اینهم رسانه های ما که بخش عظیمی از آنها کارشان شده فریبکاری. نقش ایندو در به عقب افتادن آزادی ایران در این 32 سال خود مثنوی ای است 70 من. ملت ایران هر کاری تا حالا از دستش برآمده کرده است ولی بدون همکاری آپوزیسیون و رسانه های مسئول ما چطور می شود خود و کشور را آزاد کرد!!!»
با و بدون شماها رسانه های ایرانی! برون مرزی ما ایران مان را آزاد خواهیم کرد.
پاینده ایران و ملت ایران
November 27, 2011 12:00:03 PM
---------------------------
|