حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
چرا با حمله نظامی مخالفیم؟

November 29, 2011

سه شنبه 8 آذر 2570 = November 29, 2011

عرفان
 

به نظر من اینکه ما در این شرایط همواره بر این تاکید داریم که حمله نظامی صورت نگیرد کاملا بجا و در راستای منافع ملی‌مان است نه در راستای منافع جمهوری‌اسلامی دلایلی که اکثریت غالب کسانی با جنگ مخالف هستند بر چند محور اساسی قرار دارد که چند مورد از آنها را در زیر ذکر می‌کنم:

1-ما کاری به جنگ عراق و افغانستان نداریم چون طرفداران جنگ آن را سوا از مدل حمله نظامی مد‌نظرشان می‌دانند اما همان مدلی که آقایون مد‌نظرشان هست خوشبختانه یا شوربختانه به تازگی اتفاق افتاد و می‌توانند نمونه‌ای مثال زدنی باشد. کاش آقایون یک نگاهی سطحی به همان لیبی‌ای که حمله بشر‌دوستانه به آن صورت گرفت بیاندازند دستاورد‌های این حمله بشر‌دوستانه چه شد؟ آیا لیبی به دموکراسی رسید؟ من که می‌گویم 100% لیبی وارد دوران دیکتاتوری جدید اسلامی شده، همگی ما دیدیم که چگونه ناتو اسلام‌گرایان افراطی را به رهبری عبدالکریم بالحاج تروریست معروف القاعده تجهیز نظامی کرد. اکنون عملا قدرت نظامی در طرابلس در دست این شخص قرار دارد همچنین کشتارها و انتقام‌جویی‌ها و جنایاتی که توسط انقلابیون در غالب این حمله بشر‌دوستانه شد ما را به یاد فاجعه 57 می‌اندازد. فرانسه که این‌همه لیبی لیبی می‌کرد برنده اصلی در تقسیم قنائم شد.

2-شرایط ایران با شرایط هیچ کشور دیگری در منطقه قابل مقایسه نیست چرا؟ چون جمهوری‌اسلامی در بنیان قدرت دچار چند‌دستگی شده و شکاف عمیقی در بین جناح‌های قدرتمند آن ایجاد شده بنابر‌این آن اتحاد و انسجامی که در درون قدرت در رژیم سوریه وجود دارد که مانع از ایجاد شکاف و ریزش در سطح بالای قدرت می‌شود در ایران عملا وجود ندارد و از این نظر نظام فاشیستی مذهبی بسیار آسیب پذیر است.

3-امروزه رسما و علنا کشتی طوفان‌زده جمهوری‌اسلامی به گل نشسته و یکی‌یکی متحدان و باج‌گیرانش را دارد از دست می‌دهد. نمونه‌اش اخیرا تروریست‌های حماس می‌باشد که با میانجی‌گری خالد مشعل حاضر شدند که با محمود عباس ائتلاف کنند نمونه دیگر آن سوریه است که فکر کنم دیگر کسی نیست که سقوط بشار است را نامحتمل بداند همچنین حزب الله هم که در آستانه ورشکستگی سیاسی قرار دارد و موجی از اعتراضات چه در سطح عمومی و چه در بین نمایندگان و سیاسیون نسبت به حزب الله در حال اوج‌گیری است و دادگاه ترور رفیق حریری هم بهانه‌خوبی برای ضعیف‌تر کردن حزب الله شده اخیرا هم که انبار موشکی‌شان بمباران شد.
از منظر اقتصادی هم امروزه رژیم در بد‌ترین شرایط ممکن قرار دارد و رسما ورشکسته شده است که این چپاول‌های میلیارد دلاری و مافیای اقتصادی‌ای که توسط برادران قاچاقچی و جریان انحرافی و قدرت‌های ریز و درشت سیاسی در سطح تمامی ارگان‌ها در تمامی کشور شکل گرفته و از همه مهمتر تحریم‌های فلج کننده‌ای که از سوی جامعه جهانی صورت گرفته امیدی را برای احیای اقتصادی نه برای هیچ اقتصاد‌دانی، نه برای هیچ یک از سران نظام باقی نگذاشته. پس همه آن مارمولک‌ها و مزدور‌هایی که الان پشت تریبون مشت حواله استکبار جهانی می‌کنند خوب می‌دانند سقوط نظام اجتناب‌ناپذیر است. به همین خاطر است که امروزه می‌بینیم طبق گفته همین دولت‌مردان غربی مقامات ریز و درشت جمهوری‌اسلامی به سرعت در حال انتقال سرمایه‌هاشان به دیگر نقاط جهان هستند و این خود می‌تواند پیامی نوید‌بخش برای ما آزادی‌خواهان باشد که این رجز خوان‌ها وفادار به این نظام نخواهند بود و سر بزنگاه فرار می‌کنند و این نظام همانند سوریه از اتحاد و انسجام در درون قدرت تا آخرین قطره خون برخوردار نیست.

3-ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی‌اش همواره مورد طمع و دست‌اندازی‌های بلوک غرب و شرق بوده همچنین همه ما می‌دانیم گرگ‌های زیادی در کمین نشسته‌اند که تا موهبت جنگ برایشان نازل شود و به اهداف تجزیه‌طلبی‌شان نزدیکتر شوند همچنین گرگ‌های دیگری هم همچون مجاهدین وجود دارند که حمله نظامی را بهترین راه برای نفوذ در عرصه قدرت سیاسی می‌دانند.

4-در صورت حمله نظامی پر مسلم است که غرب در اپوزیسیون‌سازی دست خواهد داشت و با پر و بال دادن و حمایت همه جانبه خود در صدد آن خواهد بود که مهره‌های خود را سر کار بنشاند و همه ما خوب می‌دانیم مدل مطبوع و مورد نظر غرب و نظام سرمایه‌داری کیست؟(اصلاح‌طلبان)
روزی که حماسه خس و خاشاک دوباره سر بر آورد من مطمئنم که دنیا آمادگی تحریم همه جانبه سیاسی و اقتصادی جمهوری‌اسلامی را دارد و دستگاه سرکوب رژیم زیاد دوام نخواهد آورد و شاهد ریزش در دستگاه سرکوب خواهیم بود همگی ما دیدیم که در آن روز تاریخی در عاشورای 88 چگونه سید علی لرزه به اندامش افتاد و آن مبلغ هنگفت را از راه ترکیه می‌خواست به سوریه ببرد تا مقدمات فرار را فراهم کند، پس نباید ما تحت تاثیر رجز‌خوانی‌ها و تهدیدهای این بزدلان قرار بگیریم این رژیم پایه‌هایش بسیار لرزل‌تر از هر کدام از کشورهای خاورمیانه است و مطئنم که توان مقابله با خیزش مردمی را آنگونه که سوریه و یمن داشت ندارد.

پاینده ایران


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

بهمن زاهدی

با دورود خدمت حق گرامی
در زمانیکه اختلافتمان را به رای مردم می‌گذاریم. از این‌که شما برنده شوید باکی نخواهم داشت. لیبرال دموکراسی وقتی هدف است، پادشاهی یا جمهوری اهمیت خود را از دست می‌دهند. رای مردم اول ما را آگاه و بعد همراه هم خواهد کرد.
شما هموند لیبرال‌دموکرات جمهوری‌خواهم را همانند ما‌بقی هموندانم در درجه اول ایرانی می‌دانم.
از لطف شما بسیار خوشحالم.

ارادتمند
بهمن زاهدی

December 03, 2011 09:00:36 PM
---------------------------

بهمن زاهدی

در جنگ‌طلبیم شک نکنید

از اولین اعدامی که بعد از انقلاب‌اسلامی صورت گرفت طبل جنگ با جمهوری‌اسلامی در درون من زده شد. قبل از آن هم مخالف دخالت مذهب در امور سیاسی بودم. شانزده سالی بیش نداشتم ولی تجربه سیاسیم را در روزنامه‌های اطلاعات، ایران‌نوین، رستاخیز و بامداد از خبرنگارنی بدست آورده بودم که برای کشورشان زندگی خود را بر باد داده بودند. از چپ تا راست در آنان موجود بود. هفته‌ای دو بار به روزنامه‌ها سرکشی می‌کردم و از اوضاع و خبرهای داغ روز با خبر می‌شدم. آینده خود را با آن داده‌ها برای خود به تجسم کشیده بودم. می‌دانستم که در رشته خبرنگاری به جائی نخواهم رسید و بیشتر در فکر تکنیک‌های نوین بودم تا کشورم را از وجود بیگانگان بی‌نیاز کنم. انقلابیون آینده‌ای را که برای خود تجسم کرده بودم با بی‌برنامه‌گی خود همراه آینده خودشان و ایران بر باد دادند.
اوایل انقلاب تهران شده بود تگزاس هر کسی با یک کُلت‌کمری یا ژ3 راه می‌رفت. کمیته‌های محلی تشکیل شده بود. بیشترشان افراد معمولی بودند که کمی احساس قدرت مردانگی هم در آنان گُل کرده بود. در آن دوره زندگی 99% هموطنانم با نظر من مخالف بودند و من در اقلیتی به اندازه یک نفر خود را می‌یافتم. همه در اشتیاق رسیدن به آزادی سیاسی، آزادی‌های اجتماعی خود را یکی بس از دیگری از دست می‌دادند. اکثرا امید داشتند که دوره اول انقلاب به زودی به پایان رسیده و به زندگی عادی و معمول خود باز خواهند گشت. تابستان سال پنچاه و هشت از تنهای بدر آمدم. دیگر تنها مخالف جمهوری‌اسلامی نبودم. آخوند‌ها بی‌نقاب شده بودند و آن چهره غارت‌گر و پول‌پرست خود را نمایان کرده بودند. در روزنامه‌ها برویم بسته شده بود. کسی حرفی برای گفتن نداشت وحشت بود و ترس.
روزنامه بامداد تا زمانیکه آن را به آتش نکشیده بودند تنها راه ارتباطی با خبرهای روز بود. از زندان‌های جمهوری‌اسلامی هم بی‌نسیب نماندم. در آنجا خبرها همه دست اول بود. در زندان با دگر ‌اندیشه‌ها بهتر آشنا شدم. بیشترشان را اعدام کردند. قبل از اعدام آنان را چند بار بصورت مصنوعی تیرباران کرده بودند تا شاید بتوانند اطلاعاتی بدست آورند. دوره زندان من با بیست ضربه شلاق به پایان رسید. هر ضربه شلاق جنگ‌طلبی مرا راسخ‌تر کرده بود. جنگ با جمهوری‌اسلامی و نابودیش هدف اولیه من بجای آن آینده بر‌باد رفته بود (در آن زمان حس انتقام‌جویی در من فوران می‌زد).
با پایان دوره دبیرستان و گرفتن دیپلم انقلابی به بازار کار وارد شدم. هر کاری که می‌کردم آخرلامر به یک آخوند یا باید سهم امام می‌دادم و یا از خیرش می‌گذشتم. جنگ با عراق هم حالت جنگی مرا بخود مشغول کرده بود. باید از ایران و هموطنانی که با من اختلاف نظری داشتند دفاع می‌کردم. تجربه جنگ نه تنها به من بلکه به همه نشان داد که ما ایرانیان هر چقدر هم با هم مخالف باشیم بر سر کشورمان با کسی شوخی نداریم چه عراق باشد و چه امریکا و چه هر بد‌بختی که بخواهد به کشور ما حمله کند. وارد دوره انجام وظیفه شدم. دوره آموزشی به پایان نرسیده بود که خرمشهر آزاد شد. در آن زمانه، جنگ خود را با جمهوری اسلامی به کنار گذاشته بودم و با دشمن ایران در جنگ بودم. از آن بیست همکلاسی‌های که با هم هم‌دوره شده بودیم سه نفر زنده و مجروح به خانه‌هایمان بیشتر بازنگشتیم. دفاع از کشور در خط اول جبهه هم افتخارآور است و غمگین کننده. پس از گذشتن دوره مجروحی و استراحت جسمی برای ادامه جنگم با جمهوری‌اسلامی به خارج از کشور آمدم.
با گروه‌های زیادی کار کردم. کُتک‌های زیادی در جلوی ناهار‌خوری‌های دانشگاه در آلمان خوردم. در آن زمان مجاهدین و چریک‌ها می‌توانستند کتاب میز خود را در آن محلات برقرار کنند. منِ ضد‌انقلابی بیشتر باعث خنده آنان بودم. هنوز هم از انقلاب‌اسلامی دفاع می‌کردند. بیشتر برای آنان تاسف می‌خوردم که واقعیت را نمی‌توانستند ببینند. آخوندها آنان را هم غارت کرده بودند. باز در جنگم با جمهوری‌اسلامی تنها مانده بودم.
......
امروز که سفارت انگلستان را کهریزکی کردند. شاید برای همه آشکار شده است که تا جمهوری‌اسلامی سرنگون نشود این حالت جنگی به تنها برای من بلکه برای همه ایران‌دوستان وجود خواهد داشت. این جنگ سی و سه ساله باید به پایان برسد تا بتوانیم با آسودگی خاطر آینده دوباره‌ای را تجسم کنیم.تا سرنگونی نظام ملایان این جنگ ادامه دارد.

ارادتمند
بهمن زاهدی

December 01, 2011 10:25:53 AM
---------------------------

کاوه

با درود و سپاس از عرفان عزیز برای این مقاله بسیار آموزنده
دوستان وهم دلان صمیمی کافه نادری و آقای بهمن زاهدی عزیز
راستی وحقیقت این است:
هر چی سعی کردم افکارم را بهتر ازشما گرامیان بیان کنم نتوانستم، بنابر این با مُهر تایید بر نوشته هایتان لازم به نوشتن دوباره آنها نمی بینم وضمن سپاسگزاری ازشما، و تایید نظرات شما دوستان وهمراهان گرامی، نیاز به تکرار نوشتن شان نمی بینم. فقط یک توضیح مختصر بدهم برای آنهایی که فکر می کنند راه آزادی ایران از همکاری با اصلاح طلبان رژیم می گذرد را گفته باشم.
پرونده اصلاح طلبان مثل آینه تمام قدّ در مقابل ما قرار دارد، بنابر این لازم به توضیح نمی بینم .
آن حضراتی که ادعای آزادیخواهی ودمکراسی برای ایران دارند، و به انقلاب مشروطه باور دارند وادعا می کنند که مبا رزه آنها برای رهایی ملت ایران از بند استبداد واستعمار ودیکتاتوری رژیم ننگین وشرم آور اسلامی وآخوندی می باشد، بهتر است که یک بار دیگر به پرونده رژیم و اصلاح طلبان از ابتدای انقلاب مشروطه تا به امروز با دقت نگاه کنند که مجبور نشوند مثل محمد ملکی ها و دیگر یاران خمینی به اعتراف نادانی هایشان زبان گشایند، شاید هم حتی شجاعت محمد ملکی ها را برای اعتراف به اشتباهاتشان نداشته باشند .
راه ایران از راه اسلام وراه اصلاح طلبان اسلام نمی گذرد
این را هر بچه ایرانی می داند
اسلام گرایی چه اصلاح شده اش وچه غیر اصلاح شده اش در چهار چوب دمکراسی لیبرال هرگز جای نمی گیرد. بنابر این شترسواری دولا دولا نمی شود، باید صریح وشفاف بطوری که برای همه قابل فهم باشد مشخص کنیم که، مشروطه خواه لیبرال دمکرات هستیم یا اینکه نه باز هم تن به سازش با مشروعه خواهان می دهیم. به هر دلیلی... بماند.
آیا این نشان از ضعف ما ایرانیان است ؟ یا اینگه نشان از چیز دیگریست که باید در باره اش تحقیق کرد؟
به باور این مخلص راه پیروزی ما ملت ایران این است که:
پیش از وقوع هر حمله نظامی و بمب باران ایران توسط مهاجمین با کسانی همراه شویم که برای بقای ایران وایرانی وفرهنگ ایران می کوشند وجان فدا می کنند.
با احترام و پوزش از اینکه که هنر توضیح جزئیات را در نوشتن بیش از این ندارم. با سپاس از دوستان کافه نادری و بهمن زاهدی عزیز. ارادتمند کاوه

پاینده ایران و ملت ایران

November 30, 2011 08:11:27 AM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites